دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: مشاعره زن و مرد شاعر (طنز)

  1. #1
    دوست آشنا
    نوشته ها
    636
    ارسال تشکر
    1,630
    دریافت تشکر: 3,246
    قدرت امتیاز دهی
    301
    Array
    *tara*'s: جدید110

    پیش فرض مشاعره زن و مرد شاعر (طنز)




    شاعر زن میگه :

    به نام خدایی که زن آفرید

    حکیمانه امثال ِ من آفرید

    خدایی که اول تو را از لجن

    و بعداً مرا از لجن آفرید!

    برای من انواع گیسو و موی

    برای تو قدری چمن آفرید!

    مرا شکل طاووس کرد و تو را

    شبیه بز و کرگدن آفرید!

    به نام خدایی که اعجاز کرد

    مرا مثل آهو ختن آفرید

    تو را روز اول به همراه من

    رها در بهشت عدن آفرید

    ولی بعداً آمد و از روی لطف

    مرا بی کس و بی وطن آفرید

    خدایی که زیر سبیل شما

    بلندگو به جای دهن آفرید!

    وزیر و وکیل و رئیس ات نمود

    مرا خانه داری خفن! آفرید

    برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب

    شراره، پری، نسترن آفرید

    برای من اما فقط یک نفر

    براد پیت من را حَسَنْ آفرید!

    برایم لباس عروسی کشید

    و عمری مرا در کفن آفرید

    آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده

  2. 3 کاربر از پست مفید *tara* سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    نوشته ها
    636
    ارسال تشکر
    1,630
    دریافت تشکر: 3,246
    قدرت امتیاز دهی
    301
    Array
    *tara*'s: جدید110

    پیش فرض پاسخ : مشاعره زن و مرد شاعر (طنز)

    پاسخ شاعر مرد:

    به ‌نام خداوند مردآفرین

    که بر حسن صنعش هزار آفرین

    خدایی که از گِل مرا خلق کرد

    چنین عاقل و بالغ و نازنین

    خدایی که مردی چو من آفرید

    و شد نام وی احسن‌الخالقین

    پس از آفرینش به من هدیه داد

    مکانی درون بهشت برین

    خدایی که از بس مرا خوب ساخت

    ندارم نیازی به لاک، همچنین

    رژ و ریمل و خط چشم و کرم

    تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

    دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست

    نه کار پزشک و پروتز، همین!

    نداده مرا عشوه و مکر و ناز

    نداده دم مشک من اشک و فین!

    مرا ساده و بی‌ریا آفرید

    جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

    زنی از همین سادگی سود برد

    به من گفت از آن سیب قرمز بچین

    من ساده چیدم از آن تک‌ درخت

    و دادم به او سیب چون انگبین

    چو وارد نبودم به دوز و کلک

    من افتادم از آسمان بر زمین

    و البته در این مرا پند بود

    که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

    تو حرف زنان را از آن گوش گیر

    و بیرون بده حرفشان را از این

    که زن از همان بدو پیدایشت

    نشسته مداوم تو را در کمین!
    آدم برفی از خجالت آب شد ... وقتی که دید ... کودکی گرسنه به هویج دماغش زل زده

  4. 4 کاربر از پست مفید *tara* سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •