یار همراه
سلام خدمت همگی دوستان
الان یه سوال بسیار مهمی مطرح هست توی دنیا که هم برای من وجود داره و هم فکر میکنم برای خیلی ها سوال اینه که به نظر شما به بیماری که نمیدونه بیماریش منجر به مرگش میشه یا بیماری که رو به مرگه یا حتی بدتر فردا یا یک ماه دیگه احتمالا اخر زندگیشه پزشک باید مستقیما بگه یا نگه نظر شما چیه؟؟؟ توضیح بدید.
یار همیشگی
یار همیشگی
كاملا موافقم....
ولي راستش مادر بزرگ من سرطان استخوان داره و هر روز داروهاي شميي درماني مصزف ميكنه و كلي دارو ديگه و استخوان درد هم به اون اضافه كنيد...ولي خودش نميدونه .
61 سال داره و من خيلي دوستش دارم ولي راستش الان هيچ كس بهش نگغته چه بيماري رو داره ولي ميدونم خودش ي چيز هايي پي برده و به روي خودش نمياره ....راستش وضعيت اصلا خوبي نداره !!
ولي خب شايد از اول بهش ميگفتيم بهتر ميشد باهاش كنار
اومد...ولي خب ديگه الان موردي نميشه بهش گفت....
فقط خوشحالم ايشون دوست داشتن عمه ام رو كه خارج كشور هستن ببينه كه خدا رو شكر رفت اون ديد و برگشت...خوشحالم كه الان ديگه خواسته اي نداره....مادربزرگم خيلي دوستت دارم !!
ولي خب با گزينه اول موافقم.....
دونستن حقيقت حرف اول هست از نظر من !!
یار همراه
اگه این گفتن ما باعث بدتر شدن حال بیمار و مرگ زود هنگامش بشه چی؟ و اگه بعد از این مرگ زود هنگام تو مدتی که ما براش پیشبینی گردیم و فرد اگه بهش نمیگفتیم زنده میموند دارو یا روش درمان بیماریش پیدا بشه چی؟
یا اگه گفتن ما باعث بشه فرد نتونه از زمان باقیموندش استفاده کنه چی؟
یار همیشگی
كاملا موافقم....
ولي راستش مادر بزرگ من سرطان استخوان داره و هر روز داروهاي شميي درماني مصزف ميكنه و كلي دارو ديگه و استخوان درد هم به اون اضافه كنيد...ولي خودش نميدونه .
61 سال داره و من خيلي دوستش دارم ولي راستش الان هيچ كس بهش نگغته چه بيماري رو داره ولي ميدونم خودش ي چيز هايي پي برده و به روي خودش نمياره ....راستش وضعيت اصلا خوبي نداره !!
ولي خب شايد از اول بهش ميگفتيم بهتر ميشد باهاش كنار
اومد...ولي خب ديگه الان موردي نميشه بهش گفت....
فقط خوشحالم ايشون دوست داشتن عمه ام رو كه خارج كشور هستن ببينه كه خدا رو شكر رفت اون ديد و برگشت...خوشحالم كه الان ديگه خواسته اي نداره....مادربزرگم خيلي دوستت دارم !!
ولي خب با گزينه اول موافقم.....
دونستن حقيقت حرف اول هست از نظر من !!
یار همراه
میدونم الان چه احساسی دارید واقعا متاسفم.
و میدونم که الان مادر بزرگتون چه احساسی داره چون من تو این رشته این بیمارا رو خیلی باهاشون در ارتباطم.
ولی شما بدون که مادربزرگتون حتما میدونه و نمیخواد به شما بگه که ناراحتتر بشید.
ولی اگه یه کودک تو این موقعیت بود چی؟ اونوقت باید چیکار کرد.
دوست آشنا
منم گزینه اول رو انتحاب کردم.
حق هر کسی دونستن حقیقته.
عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
یار همیشگی
دوست آشنا
به نظر من کاملا بستگی به روحیه شخص داره
اگه میتونه هضمش کنه گفتنش 100% واجبه تا کارای موندشو انجام بده یا از بقیه عمرش لذت ببره
اگه تحملشو نداره یا روحیشو از دست میده یا منفی بافی میکنه یا هر چیز دیگه بهتره که نگه چون بدتر میشه مثل یکی تو فامیل ما بود که دکتر بهش گفت با این بیماریت یکی دو سال دیگه بیشتر نمیمونی، اون به حدی روحیشو از دست داد از خوردن افتاد از شوخی کردن افتاد از همه چی، که به 6ماه هم نرسید
اگر چیزی برای باز آفریدن ندارید خود را باز بیافرینید
دوست جدید
به نظر من باید حقیقت گفته بشه
من که به شخصه اگه بهم بگن سعی می کنم باقی عمرمو هرچند که چند روز باشه با شادی و نیکی بگذرونم
مرجع تخصصی ریاضیات، از پایه تا دکترا
http://rayeshmand.ir
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)