دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 222 از 297 نخستنخست ... 122172212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232272 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 2,211 تا 2,220 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

  1. #2211
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    معماري
    نوشته ها
    2,535
    ارسال تشکر
    10,246
    دریافت تشکر: 10,466
    قدرت امتیاز دهی
    32325
    Array
    معمار حانیه's: خواهش

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    آخرین باری که رفت بوسم کرد ورفت

    انگار میدونست حالا حالاها نمیخواد خواهرش ببینه. اره داداشم میگم.

    دلم براش یک ذره شده..4 ماه داداش گلم ندیدم. انشا الله هرجا که هست موفق باشه.

    داداشی اگر یک روزی اینجا این پیام دیدی بدون دلم واسه تو وانسیه یک ذره شده
    من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،

    زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.

    (لوکوربوزیه)

  2. 9 کاربر از پست مفید معمار حانیه سپاس کرده اند .


  3. #2212
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    هوافضا
    نوشته ها
    38
    ارسال تشکر
    45
    دریافت تشکر: 92
    قدرت امتیاز دهی
    22
    Array
    Engineer Airospace's: پر انرژی

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    ای دل همه را بیازمودیم و شدیم ........... کشتیم وفا،جفا درودیم و شدیم
    فی الجمله چنانچه رفت بودیم و شدیم ................ بسیار بگفتیم و شنودیم و شدیم

  4. 5 کاربر از پست مفید Engineer Airospace سپاس کرده اند .


  5. #2213
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط معمار حانیه نمایش پست ها
    آخرین باری که رفت بوسم کرد ورفت

    انگار میدونست حالا حالاها نمیخواد خواهرش ببینه. اره داداشم میگم.

    دلم براش یک ذره شده..4 ماه داداش گلم ندیدم. انشا الله هرجا که هست موفق باشه.

    داداشی اگر یک روزی اینجا این پیام دیدی بدون دلم واسه تو وانسیه یک ذره شده

    منم تا حالا ندیدمشون

    از اول زندگیم تا الان
    آرزوی فقط یه ثانیه قدم زدن
    منظورم آبجی
    ویرایش توسط reza-1369 : 28th December 2014 در ساعت 12:38 PM
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  6. 5 کاربر از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند .


  7. #2214
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    2,086
    ارسال تشکر
    13,004
    دریافت تشکر: 10,250
    قدرت امتیاز دهی
    27193
    Array
    solinaz's: جدید92

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ab.bb نمایش پست ها
    این جمله خیلی عالی بود.


    افتضاح دادم...فرمولا رو که قاطی کرده بودن هیـــــــــــــــــــــچ.. .جوابام قلمبه سلمبه در میومد!!!!
    مهم اینه که دادمش و خلاص شدمالان خیالم راحته چون میدونم بقیم بد دادن...هرکی از جلسه میومد بیرون:گنـــــــــــــــــ ـــــد زدم!
    فقط حوصله ی یه چیزیو ندارم...اینکه بابام تا چند ساعت دیگه میاد خونه..احتمالا هنوز از در وارد نشده میپرسه چیکار کردی؟!
    منم اعصاب ندارم توضیح بدم اینم هی ادامه بده...خودمو از رو یه جایی پرت میکنم پایین یا نه الان برم بخوابم بهتره.......!!دشب تو خونه هیچ کس جرات حرف زدن باهامو نداشت...عاااالی بود!گودزیلا بودن خودمو ثابت کردم
    ویرایش توسط solinaz : 29th December 2014 در ساعت 10:21 AM



    آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنهツ





  8. 9 کاربر از پست مفید solinaz سپاس کرده اند .


  9. #2215
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24668
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    امروز بازم کویر بارون گرفت...تا چشم کار میکرد ابرای بغض گرفته...یه باد مهربون و خنکی در ِگوش همه چیز و همه کس پچ پچی میکرد...میدونستم رحمتی توو راهه.... تمام راه صورتمو بالا گرفتم بعد اروم اروم دونه دونه قطره های بارون چکیدن... خاک قدم به قدم تر شد .......و عطری بلند شد .....
    چشمام شفا گرفت

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  10. 10 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


  11. #2216
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    برق
    نوشته ها
    722
    ارسال تشکر
    3,197
    دریافت تشکر: 2,287
    قدرت امتیاز دهی
    697
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط solinaz نمایش پست ها

    افتضاح دادم...فرمولا رو که قاطی کرده بودن هیـــــــــــــــــــــچ.. .جوابام قلمبه سلمبه در میومد!!!!
    مهم اینه که دادمش و خلاص شدمالان خیالم راحته چون میدونم بقیم بد دادن...هرکی از جلسه میومد بیرون:گنـــــــــــــــــ ـــــد زدم!
    فقط حوصله ی یه چیزیو ندارم...اینکه بابام تا چند ساعت دیگه میاد خونه..احتمالا هنوز از در وارد نشده میپرسه چیکار کردی؟!
    منم اعصاب ندارم توضیح بدم اینم هی ادامه بده...خودمو از رو یه جایی پرت میکنم پایین یا نه الان برم بخوابم بهتره.......!!دشب تو خونه هیچ کس جرات حرف زدن باهامو نداشت...عاااالی بود!گودزیلا بودن خودمو ثابت کردم
    منم برا یدونه امتحانام همین طور شد!شیمی2
    به بچه ها میگفتم چطور بود گفتند مگه بوش نمیاد.
    اون وقت از یکی از بچه ها پرسیدم امتحان چطور بود گفت:وای نگو خرااااااااااب نگو......افتادیم.بعد گذشتو نتایجو که گفتن همین شده بود 19.5 .

    زیاد به این حرفا حسابی نیس!

  12. 8 کاربر از پست مفید MANE1371 سپاس کرده اند .


  13. #2217
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    روز خیلییییییییییییییی خسته کننده ای بود
    صبح دانشگاه بودم ساعت 12 رسیدم خونه و مجبور شدم ساعت 1 دوباره راه بیفتم سمت دانشگاه اونم همش به خاطر تحویل یه سی دی مسخره و از همه بد تر من که میخواستم کلاس عصرمو بپیچونم مجبور شدم بمونم
    رفتم سی دی رو تحویل استاد دادم به ساعتم نگاه کردم دیدم 2 ساعت مونده به شروع کلاسمحوصلمم سر رفته بود تنها هم بودمبا خودم گفتم میرم یه دوری اطراف دانشکده میزنم.چشمتون روز بد نبینه من این خیابون دانشگاه رو تا تهش رفتم دیدم رسیدم به ایستگاه شهید حقانی اصلا انقدر خسته بودم که اسم خیابونا رو هم نگاه نمیکردم همینطور صاف میرفتمیهو دیدم وسط اتوبان در اومدمحتی نمیدونستم کدوم اوتوبانماز کسی هم نمیخواستم بپرسمفکر کردم همین راهی که اومدمو برگردم ولی دیدم خیلی زیاد اومدم من باید دنبال یه راه کوتاه تر باشمحالا مدیونید فکر کنید ترسیده بودم که گم شده باشمانه اصلاااااااااااااانزدیک دانشگاه یه ساختمون خیلی بلند دارن میسازن نمیدونم چرا ولی انگاری خدایی بوداز اتوبان معلوم بود ساختمونه
    اتوبانو صاف گرفتم اومدم پایین که برم سمت ساختمونداشتم سکته میکردمیه یه ربع راه اومدم دیدم وارد خیابون میرداماد شدم خیالم راحت شدرفتم داشنگاه دیدم 1 ساعت مونده به کلاسم رفتم نمازخونه خوابیدم نیم ساعتبعد رفتم سر کلاس فقط خمیازه میکشیدم
    استادم اومد یه مشت چرت و پرت فیزیک نوشتو رفت باور کنید خودشم نمیفهمید چی مینویسهقشنگ از رو جزوه مینوشت ما هم دور از جونتون عین بز نگاش میکردیمآخر کلاس گفت خب خسته نباشید آخرین سوال دیگه....یهو یکی گفت آخیییییییییییییییییییش
    استاد گفت آخیش رو نشونت میدمگفت شما ها نمیفهمید دارم سوالای امتحانو میگم بهتونمنم همین طور تو صورتش نگاه کردم گفتم استاد فهمیدن این سوالا پیشکش انقدر سختن که نمیشه حتی حفظشون کردکل کلاس رو هوا بود تقریبافقط چون با دخترا خوبه نگفت نشونت میدم سوال سختو
    خیلی روز خسته کننده ای بود خدایی الان جنازه ام تازه رسیدم خونه ولی نمیخوابم
    با مامانم قرار گذاشتیم دو تایی فیلم ببینیم

  14. 10 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


  15. #2218
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    نوشته ها
    1,185
    ارسال تشکر
    1,675
    دریافت تشکر: 6,529
    قدرت امتیاز دهی
    24597
    Array
    "مهدی"'s: جدید17

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سعی کردند ما را دفن کنند غافل از آنکه ما بذر بودیم
    تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای

  16. 11 کاربر از پست مفید "مهدی" سپاس کرده اند .


  17. #2219
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    مهم نیست..
    ویرایش توسط تووت فرنگی : 21st March 2015 در ساعت 04:46 PM
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  18. 5 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  19. #2220
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    عادت می کنم:
    به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
    به بودن کسی و سپس نبودنش
    تنها عادت میکنم...اما فراموش نه!!!

  20. 2 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


صفحه 222 از 297 نخستنخست ... 122172212213214215216217218219220221222223224225226227228229230231232272 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •