دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 142 از 297 نخستنخست ... 4292132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152192242 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,411 تا 1,420 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

  1. #1411
    دوست جدید
    نوشته ها
    165
    ارسال تشکر
    107
    دریافت تشکر: 396
    قدرت امتیاز دهی
    708
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    این خاطرات مرز بندی شده است و امیدوارم دوستان خواننده به حق خود وفادار و در مرز و گلیم خود زبان نوشتاری را داشته باشند و از نظرات و نقد های بی مرز بر ما نداشته و هرگز مرز این خاطرات شخصی را نقص نکنند.
    نیش باز مبارک ،تبسم

    در جست به کاوش گری خود مشغولیم امروز در بعد هم تفکری و هم رخ داده ای اندیشه ها منش و رفتار ادبیاتی گروهی خشن و گروهی رمانتیک و گروهی حرف حق در حساب خود دارند را برای این بحث و جدال در دایره مرکزی شعاع چند متری خود یا چندین کیلومتری خود در یک بحث ارئه نمودند و در آنجا متحیر به این جمله استاد خویش رسیدم . هر چه حرف حق بزنی به گوش مبارکشان به مانند یاسین در گوش ..... می ماند . و مرغ همسایه در این اجتماع یک پا که چه بگویم گمانم معلول است مرغ همسایه و این معنا در ذهنیت خواننده اجرا می شود که سمفونیک ریتم ارکستری مد و پوشاک حتی در ذهن های مد گرا هم دیگر اثر کرده و باز پس انچه در کتب های اشتباه و علوم غریبه و آنچه در اجتماع به اشتباه یاد گرفتند مرحومه اخلاق دینی و حتی تاریخی به کلمه های بی معنی دار رسیده و ازادی را در این باب مثل اون یارو باب دیده اند . روی همین به این نتیجه رسیدیم که مراقب اطرافیان بحث کننده باشیم و زیادی به انها در بحث و تبادل اندیشه نزدیک نشویم می ترسیم خشتک اعصاب جر بخورد تیک تاک اعصاب در ثانیه های بحث به این بیماری خشم و ناراحتی و تعجب از کند ذهنی ها ،سکته روحی بزنیم و بحث بیمار و مجبور شویم سکوت اختیار کنیم! البته برای جستو جو به دنبال گروه هوشیاران پنهان هنوز می گردیم تا در این اجتماع بلاخره چند تن عاقل از شعوریت علمی و دینی و به دور از افراط و تفریط پیدا کرده و هم نشینی اختیار کنیم .
    مرز بندی شده در تاریخ و زمان
    یکشنبه - ۱۱ اسفند ۱۳۹۲
    الأحد - ٣٠ ربيع الثاني ١٤٣٥
    Sunday - 2014 02 March
    ویرایش توسط ۲۲ سپتامبر : 2nd March 2014 در ساعت 05:19 PM


    در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است

    کجا ارباب ما فردا گذارد غلام او در آتش پاگذارد


  2. 11 کاربر از پست مفید ۲۲ سپتامبر سپاس کرده اند .


  3. #1412
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    چشمانم هنوز درد می کند ... به راهِ تو ماندن جانِ نوح می خواهد ..
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  4. 10 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  5. #1413
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    0
    ارسال تشکر
    11,136
    دریافت تشکر: 25,270
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    M@hdi42's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سلام

    ديروز انتخابات مجمع وانجمن رشته مهندسي عمران دانشگاه بود. 10 نفر ثبت نام كرده بود

    5 پسر 5 دختر

    بعد پسرا جاتون خالي همه هركدوم 3-4 تا gf (استغفرلله) اورده بودن و خب راي داخل جمعيت دخترا رو جمع ميكردن . دختر خانوما هم كه كلا لابي هستن همه جا وبه هم جنساي خودشون راي ميدادن . جونم براتون بگه منم عين اين بچه يتيما رفتم داخل نمازخونه (محل راي گيري) و خب سخنراني كردم به عنوان كانديدا بعد خب راي گيري كردن با اختلاف زياد اول شدم منتها راي ها رو يه جوري ابطال كردن كه من با اختلاف 2 راي سوم شدم ولي خودشون ميدونستن كي اوله در حقيقت و خب بدجور ضايع كننده بود براشون. اينجاست كه فهميدم رو حمايت دخترا حساب نكنيد چون شديدا اهل كوفه هستن

    خوشبختانه رياست رسيد به من(راي گيري داخلي اعضا) اما منم عين اين فيلما رئيس انجمني رو دادم به نفر دوم و رفتم تو افق محو شدم كلي كيف كردم و ريشارژ خوبي بود براي من بچه مثبت

  6. 11 کاربر از پست مفید M@hdi42 سپاس کرده اند .


  7. #1414
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ژنتیک مولکولی
    نوشته ها
    851
    ارسال تشکر
    4,332
    دریافت تشکر: 2,765
    قدرت امتیاز دهی
    3819
    Array
    k.ahmadi's: جدید104

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sa.n نمایش پست ها
    امروز سر زنگ ریاضی داشتیم معادلات دو مجهوله حل میکردیم .
    بعد معلم ریاضی ما هم شروع کردن به مسئله گفتن و اینجوری گفتن که یک اسب و الاغ داشتن با هم حرف میزدن و یکی از اونها گفت که اگر 4 برابر بار تو روی بار من باشه بار من 8 برابر بار تو میشه و . . .
    بعد که مسئله تموم شد یکی از بچه ها بلند شد و گفت : آقا برای من جای سئوال داره ، آخه مگه خر و الاغ هم حرف میزنن ؟
    معلم ما هم خیلی ساده و شیک نه گذاشتن نه برداشتن گفتن : خب وقتی که شما ها توانایی حل معادله دو مجهوله رو دارید ، پس حرف زدن الاغ و خر هم نباید چیز عجیبی باشه .
    تا مدتی کلاس در سکوت کامل بود و معلممون هم داشتن زیر لب میخندیدن بعد از 1 دقیقه کل کلاس پر شد از صدای خنده
    الان من نمیدونم باید برای خودم متاسف باشم یا برای تفکارات معلم گرامیمون ؟ هنوز هم من توی شک هستم و نمیتونم این جمله رو برای خودم هضم کنم !
    حل معادله ما ؟ حرف زدن اسب و الاغ ؟ ارتباط اینا با هم ! پیچیدگی دنیا

    واقعا خاطره بودا ههههههههههه


  8. 4 کاربر از پست مفید k.ahmadi سپاس کرده اند .


  9. #1415
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ژنتیک مولکولی
    نوشته ها
    851
    ارسال تشکر
    4,332
    دریافت تشکر: 2,765
    قدرت امتیاز دهی
    3819
    Array
    k.ahmadi's: جدید104

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    امروز قرار بود شیرینی ببرم سرکلاس شیرینی همون هفته پیش که دیررسیدم کلاس و من اینجوری بودم
    امروز دیر نکردم و با یه جعبه شیرینی رفتم کلاس استاد گرامی بسیار خرسند شدن و گفتن بعد تدریس و اخر کلاس شیرینی میخوریم ماشالا به استاد انرژی که داره دو ساعت تمام همینجوررررررررررررررررررر فقط درس داد و ماها نیز این چنین حسرتانه به جعبه شیرینی مینگریستیم که عایا عمرمان قد میده از شیرینیا بخوریم یا نه
    عاغا این استاد گرامی انصافا خیلی باحال درس میدن طوریکه از مطالب درسی خسته نمیشی به قول خودش مثالایی میاره و طوری درس میده که فقط روش خودشه و کلی سرکلاسش میخندیم این دفعه هم داشت یه چیزی رو بامثال توضیح میدادو نمیدونم از کجا بحثش رسید به الاغ و خرو این حرفا منم داشتم تند تند یه نکته ای رو که قبلش گفته بود مینوشتم تا یادم نره یه دفعه ای وسط حرفش برگشت گف ههه این خانمو چقده تند تند داره اینارو مینویسه کل کلاس رف رو هوا و من نیز همچنین(البته میدونس دارم درسو مینویسم چون زیاد سر ب سر شاگرداش میذاره اینو گف اخرشم خودش برگشت گف شوخی کردم میدونم داره نکته هایی رو که تدریس کردم، مینویسه)
    بالاخره ما نمردیم و اخر کلاس شد و موقع شیرینی خورون رسید استادم یه شیرینی برداشت و موقع رفتن با کلی تشکر و این حرفا برگشت بهم گف ایشالا شیرینی های دیگه هه و من در اون لحظه و بعد اون من و کل کلاس


  10. 7 کاربر از پست مفید k.ahmadi سپاس کرده اند .


  11. #1416
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24668
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    رامایانا رو کمد اتاق هم نقاشی کشید!! اومدم توو یه نیم نگاه از پهلو بهم انداخت! گفت عمه اینطرف نیا دستم میلرزه!
    من : راما!!!!؟؟؟؟ عمه!!؟ رو کمدم نقاشی کشیدی!!!!!؟

    راما : همینطور که روش به طرف نوشته ها و نقاشیش بود عه عمه خب چیکار کنم؟ رو دیوارا دیگه جا نیست! خودت ببین!!!!!

    من : عمه جان خب رو کاغذ! رو وایت برد هم میتونی بکشیا!!!

    رفتم وایت برد رو بیارم .. ( به طرف در) که گفت

    عمه الکی نرو اونجا رو پشت در هم کشیدم اونجا هم جا نیست!

    من رو در هم کشیدی!! نخیر میخواستم وایت بردو بیارم!

    بعد یکم خونسردیمو حفظ کردم گفتم عمه جان شما خونه خودت مگه رو در و دیوار نقاشی میکشی؟

    راما : نه!!!!!!!! مامانم منو میکشه!

    من : خب عمه جاهای دیگه هم نباید بکشی دیگه!!!

    راما : عمه خیلی غر میزنی جدیدا ها!

    من: عمه جان خب دیوارا رو نگاه اخه! مهمون بیاد نمیگن مگه راما دفتر نقاشی نداره که اینجا میکشه؟

    راما: به دیوارا نگاه کرد و گفت عمه خب مگه میشه یه طرف دیوار یجور باشه یطرف یجور دیگه!!! ؟؟؟ خب همه دیوارا باید یه مدل باشه دیگه! اونجا رو بچه بودم کشیدم خب باید بقیشم میکشیدم! دیوارها تموم شد حالا اومدم کمدتم با دیوارا ست کردم برات !

    من:

    راما : عمه! جانِ من ببین نقاشیهامو... ( دوباره )عمه تو نقاشیت خوبه بچه بودی از من یاد گرفتیا!! ( خودش 5 سال و خورده ایشه !!!) همیشه همینو میگه

    من: من بچه بودم!!!!! اونوقت از شما یاد گرفتم؟

    راما: آره دیگه عمه بچه بودی من بهت یاد دادم یادت نیست؟

    من: شما یادته؟

    راما: نه منم بچگیام یادم نیست! عمه چجوری یادت نیست شماها که بچگیای منو همیشه تعریف میکنین بعد اینو یادت نیست؟

    من: پس از کجا میدونی شما بهم یاد دادی؟

    راما: واسه اینکه نقاشیت خوبه پس من بهت یاد دادم!

    من : مبهوت اعتماد به نفس این بچه

    و ادامه مکالمه...

    آخرشم تموم شد گفت عمه بیا اینم تموم شد الان همه جا ست شده فقط رو تختیت مونده! اونو بعدا برات ست میکنم


    منم که خسته و بی حوصله بودم گفتم عه عمه دیگه نمیخواد ! رو تختی رو که ست نمیکنن!



    عشقمه...خیلییییییییییی دوسش دارم...

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  12. 10 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


  13. #1417
    همکار تالار سایر موضوعات
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    232
    ارسال تشکر
    390
    دریافت تشکر: 1,003
    قدرت امتیاز دهی
    2754
    Array
    ...آلوین...'s: جدید112

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    امروز بعد 3 هفته دفتر عربیم رو باز کردم دیدم اندازه ی 3 هفته مشق دارم !!!
    یعنی اندازه ی 2 تا درس کامل باید مینوشتم ... ( متن ... قواعد ... تمرین )
    حال هم ندارم بنویسم دارم فکر میکنم چطوری معلممون رو بپیچونم !!!
    هر از چندی پست های قدیمیت رو نگاه کن بلکه انقدر دور نگیری ! ببین ازکجا شروع کردی که فک نکنی خیلی خفنی !!


  14. 5 کاربر از پست مفید ...آلوین... سپاس کرده اند .


  15. #1418
    همکار تالار نرم افزار
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(نرم افزار)
    نوشته ها
    1,003
    ارسال تشکر
    2,633
    دریافت تشکر: 7,045
    قدرت امتیاز دهی
    29978
    Array
    "golbarg"'s: جدید56

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سلام دوستان چند روز نتم قطع بود نبودم خبرای جدیدی شده به من اطلاع بدید؟؟

    راستش جشنواره نشریه برگزار شدش اون هفته رفتم بعد رتبه نیوردم چون داورش بسیار ادم بدی بود منو دوست نداشتولی بم خوش گذشت

    دوستای جدید پیدا کردم.بعد تو مسابقه فوتبال دستی اول شدیم با دوستم تا حالا تو عمرمون هم ندیده بودیم چی هستش فوتبال دستی اما

    خدایی برنده شدیم.......جات تون خالی اون
    روز خیلی خوش گذشت


    چرا جوجه ها جیک جیک میکنند؟؟؟

  16. 5 کاربر از پست مفید "golbarg" سپاس کرده اند .


  17. #1419
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    نوشته ها
    1,185
    ارسال تشکر
    1,675
    دریافت تشکر: 6,529
    قدرت امتیاز دهی
    24597
    Array
    "مهدی"'s: جدید17

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    امروز؛ روز موسیقی آزاده.....
    امیدوارم روزی بیاد که هیچ سبکی به دلیل نا همخونی با سیاست های هیچ دولتی زیرزمینی باقی نمونه.
    ---
    منو ببخش اگه تو حرفام هرگز چیزی نبودم که تو میخوای
    منو ببخش اگه تو فردام هرگز نمیشم اون چیزی که تو میخوای
    منو ببخش؛ منو ببخش؛ به خاطر همه دروغ هایی که نگفتم به خاطر زندگی که نکردم؛ به خاطر لحظه هایی که نمردم....
    تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای

  18. 4 کاربر از پست مفید "مهدی" سپاس کرده اند .


  19. #1420
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    علوم تربیتی
    نوشته ها
    48
    ارسال تشکر
    85
    دریافت تشکر: 167
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    یکی از دوستام واسم یه انگشتر از مکه آورد..هروقت که بهش دست می زنم یاد بهترین مکان توی دنیا می افتم..جایی که پیامبر اونجا راه رفته نفس کشیده و.....دلم واسه اونجا تنگه...دلم حسابی تنگه...دلم می خاد ی روزم که شده اونجاهارو از نزدیک ببینم نه فقط عکساشو...

  20. 4 کاربر از پست مفید آرماندیس سپاس کرده اند .


صفحه 142 از 297 نخستنخست ... 4292132133134135136137138139140141142143144145146147148149150151152192242 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •