ایشالا روزیت بشه دکترا .
آدم وقتی برای به دست آوردن هدفی ،سختی ای رو متحل می شه ، موقع حصول مطلب ،لذتی دو چندان رو تجربه می کنه .
امیدوارم به زودی ،ارزوی قسمت دوم در موردت محقق بشه .
الهی آمین
ایشالا روزیت بشه دکترا .
آدم وقتی برای به دست آوردن هدفی ،سختی ای رو متحل می شه ، موقع حصول مطلب ،لذتی دو چندان رو تجربه می کنه .
امیدوارم به زودی ،ارزوی قسمت دوم در موردت محقق بشه .
الهی آمین
ویرایش توسط طلیعه طلا : 14th September 2011 در ساعت 04:14 PM
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
الان در نوزدهمین سال تحصیلی مهر ماه سال تحصیلی هستم . آن چه امروز دارم آرزوی دیروز من است . شاید و باید و اگر و اما ها را باید کنار گذاشت . عمر و زمان سال هاست که با یکدیگر دوست شده اند ............
در سا ل هایی که می آیند دوست دارم مهری باشد که از شاگردانم بنویسم !!!
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
با عرض خیر مقدم به مناسبت مهر ماه عزیز و بوی ماه مدرسه !
من و پروژم همواره دست در دست یکدیگر داریم به بازدید کتابخانه مختلف می رویم !!
برای جالب بود خیلی چیز ها ..........
بگم ؟
در دانشگا ه سراسری * پرسیدم کتابخانه دیجیتال دارید ؟
به هر کس کی گفتم نمی دونم چرا مبهوت نگاهم می کرد !
به مسئول کتابخانه گفتم این مجله ها تو کامپیوتر هست ؟
بازم فرمودند چی ؟ چه جوری ؟
-------------
رساله های دکتری که محتواش حتی کفایت پایان نامه ی من رو نمی کرد !
دانشجو هایی که کتابخانه رو با نا کجا اباد اشتباه گرفته بودند !
کتاب هایی که هر کام را بر می داشتم پر از خاک بودند .
----------
امروز با خود دعا کردم که تمام ترم اولی هایی که با قههه ی خود روی اعصابم دو میدانی رفتند یه سره قبول بشند بیان جای من ! ل لبخند رو بخوان از رو فرهنگ لغت پیدا کنند تا دیگه تو بخش مرجع نخندند با صدای بلند !
دعا کردم ای کاش مردم بدون انکه بدانند طرف کیست و از کجا امده همیشه با احترام صحبت کنند .
با خود عهد کردم کتاب بخوانم و بدانم که هیچ ندانم !
ویرایش توسط ساناز فرهیدوش : 4th October 2011 در ساعت 01:06 PM
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
نمیدونم چرا وقتی کارها داره درست هم انجام میشه بعضی ها ادم رو می خوان وادار کنند دروغ بگه !!!!
رفته بودم سازمان *** گفتند خوش امدی ولی خواستی بری واحد *** نگی دانشجویی ها بگو همکاری !!!!
منم رفتم و با افتخار گفتم پژوهشگر یک دانشجو !!!!!
و با افتخار بیشتری وارد شدم !!!!
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
بعد از کلی مکاتبه و معارفه با جناب آقای منفی تا طبقه نهم اسکورت می شدم . مشا یعت با ایشان بسی مایه تفکر بود !!! در انتظار بودم و در آن لحظات که موج های منفی مرا با خستگی در مینورید اذان مرا به عالمی دیگر میبرد .................
با هزار سلام و صلوات داشتم باز _ باز میگشتم صبح رفته بودم و در راه بازگشت استاد خواسته بود مرا ببیند .....
چون کم استرس داشتم معرف مدام در گوشم آیه یاس می خواند : دکتر هر کسی رو جواب سلامشو نمیده تا اسم شما شنید خواست زنگ بزنم بر گردید حالا چی شده خدا میدونه ، اگر ردت کرد اگر و مگر شاید و باید ..........
و در این لحظات چه شیرین بود کوتاه ایاتی که در ذهن نمی گذاشت صدایش را بشونم .
معرف دوید . اآ« استاد بزرگوار را دیدم . اسلام دادم و از حالت خاصی که داشتم سرم پایین بود .
افرمودند سلام دخترم خوبی ؟ ........................ بهترین و مهربان ترین استادی که زیان تخصصی در کارشناسی درس میداد !!!! باورم نمیشد من رو هنوز در خاطر داشته باشد .
هدیه او برایم یک رساله و 6 مقاله ی سال بود .
نتیجه اخلاقی :
از کاه کوه نسازید -شانس خود رو همیشه امتحان کنید . با مردم مودب و مهربان باشیم تا در خاطرشان بمانیم .
خدا وند عالم انچنان گاهی دستمان را می گیرد که نمیدانیم چگونه شکر بگذاریم .
درهر مقام و منزلتی با تواضع خود را در خاطر مردم جاودان کنیم .
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
این دغدغه ها دیگه داره به دق دقه تبدیل مبشه . تو دنیای مجازی سمتم از مدیر روان شناسی تغییر پیدا کرد . کاش می شداین سمت ذاتی رو خب از من جدا کرد . مشاوره که نه گاهی بعضی ها مشکلاتی را مطرح می کنند که ادم مشکلات اونم از نوع پژوهشیش رو فراموش می کنه !!!
احساس می کنم تو دریای دانش گم شدم . گاهی اوقات ادم هایی هم که حداقل فکر می کنن خیلی بلد هستن خسته می شن . خدا که همیشه مهربون بوده و هست دوستای خوب چه قدر این روز ها پر رنگ تر هستند .
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
فرازی از یک مثنوی در رثای دانشجو
بیا بشین و بخوان در رثای دانشجو---------قصیده ای که سرودم برای دانشجو.....
.....
....
...
......
....به فکر وام و بسی فکر شهریه باشیم--------کجا بود دل درد آشنای دانشجو؟
همیشه در پی استاد خواهشی داریم---------که باشدش خبر از نمره های دانشجو؟
اگر که خوابگهی با صفا بود اکنون----------صفا گرفته فقط از صفای دانشجو
به هر کجا برسد جمله صوت ادمیان---------به نا کجا برسد بس صدای دانشجو......
....
...
...
....
....
فکر کنم همین چند بیت کاملا گویا باشه
اصلا بذارید کاملشو بذارم اینجا
کاملش بیشتر حال میده
بیا بشین و بخوان در رثای دانشجو*******قصیده ای که سرودم برای دانشجو
به دور هم همه گردامدیم و میکوشیم****شکوفه ها بزند در سرای دانشجو
بدان تعالی فردا بدست ما باشد****و این بود همه شان و بهای دانشجو
همیشه در پی استاد خواهشی داریم****که باشدش خبر از نمره های دانشجو؟
به فکر وام و بسی فکر شهریه باشیم****کجا بود دل درد آشنای دانشجو؟
اگر که خوابگهی با صفا بود اکنون****صفا گرفته فقط از صفای دانشجو
به هر کجا چو رسد جمله صوت آدمیان****به نا کجا برسد بس صدای دانشجو
تمام مردم اگر معرفت بسی خواهند*****به گوششان برسان از وفای دانشجو
خدا موفقیت را نصیب ما گردان*******قرار ده همه نعمت برای دانشجو
میگن عصر ، عصر انفجار اطلاعاته پس تا اطلاعاتتون منسوخ نشده بیاید با یکی از فناوری ها ی جدید به نقل از نخبگان نیوز آشنا بشید :
طی مشاهدات عینی انجام شده یک دانشجوی ارشد دریافت که استاد می تواند از روی کاور تشخیص دهد کار شما اشتباه است !!!
غنای مطالب ، مطالب به روز و سال و حتی ویرایش املایی اصلا مهم نیست بلکه این کاور ها اگر مورد تولید انبوه قرار بگیرد شما هم می توانید با صرف چند ثانیه کار افراد زیادی رو راه بیندازید !!!
ا
نتیجه ی این پژوهش که همینک تو همین جا داره به انتشار گسترده می رسه بدین نتایج دست یافته :
بین دید استاد و زیاد منضبط بودن دانشجو رابطه ی معکوس وجود دارد .یعنی :
بی خیال باش اموراتت بگذره .
کارات رو هر چی بهتر کنی دودش تو چشم خودت میره زیادی خوب نباش کپی کن .
اینا چالش نیست چاهه ------- از گهوار تا گور دانش می جوییی همینه دیگه .
حالا راهکار : همینی که هست !!!
از سوی یک نخبه ی جوان پیشنهاد شده همونا رو برو پس ان فردا بده ببینیم چه می شود !!!!
این راهکار جدید در دست برسی و اقدام هست ! نتیجه اش درنیو نخبگان متعاقبا اعلام خواهد شد .
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
خوب حالا که همه درد دلاشونو میگن منم میگم
صبح شنبه تا صبح چهارشنبه و بعضی ترما(مثل ترم گذشته که داغون شدم)پنج شنبه از 8 صبح کلاس دارم تا ساعت 6 بعد از ظهر گاهی روزا صبح تا ساعت 12 کارآموزی و عصر دانشگاه
هر روز تکلیف مثل ترجمه مقاله و کار کلاسی مثل تحقیق واسه هم درس اختصاصی هم درس عمومی با همه اینا واسه روزی که کارآموزی داریم هم باید یکسرس مطالب آماده کنیم و راند بذاریم (استادامون اینقدر اشتهاشون زیاده که اگه بهشون اجازه بدی کل فصلای کتابای رفرنس رو ازت میخوان)
راه دانشگاه تا خونه هم یک ساعته در مواقع ترافیک 2 ساعته وقتی میرسم خونه مثل جنازه میمونم
تازه هم برا شام باید یه چیزی درست کنم(البته گاهی اوقات بدون شام میرم تو رختخواب تا صبح روز بعد) باهمه اینا وقتی سوالات استاد رو خوب جواب نمیدیم میگه شما چقد تنبلید
آخه خداییش درسته این بلاها رو سر ما میارن
من نخوام اینجوری درس بخونم باید کی رو ببینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)