من یک دانشجو هستم یک انسا ن! مسئله این است !
خانواده می خواهند همواره عضو خوبی باشم و وظا یفم را خوب انجام دهم !
استاد می گوید وقتی راهی را انتخاب کردی پس باید تا اخرش بروی .
کار فرما می گوید سر و گوشت به سمت تحقیق می رود ! کار کن !
امور مالی ! امور ذاتی !
گروه دوستان : خاک بر سر گویان شما را شاید به تمسخر بگیرد !
خود کار تمام می شود ، لای کتاب های نو را باز نکرده به یاد پرینت نگرفته و امور مالی و کارت امتحانات نخوانده را به یاد می اورید !
می خواهم همه راضی باشند پس بیشتر کار می کنم .
بیشتر می خوانم . بیشتر و بیشتر چه قدر وقت محدود است !!!
کمتر می خوابم ............ این دور تند ادامه ... ادامه .......
دوران را پایان دهید !!!!!!!!!!!
کافی است خودتان باشید .
همه چیز و همه کس را نمی توانید راضی نگهدارید .وقتی برای خودتان چارچوبی داشته باشید و برای هدفتان حساب شده در راه خود بروید از این دایره می ایید بیرون . در مرکز بشینید و لختی به خود بنگرید .
بازبینی کنید در مسیر جوانی هیچ ثانیه ایی نخواهد ایستاد و بر نخواهد گشت .
گذشته سپری شده و آینده ایی معلوم نیست اما از لحظه ی حال غافل نشوید و لذت ببرید .
عیسی مسیح می فرماید : زندگی صبوری در برابر کار هایی است که دوست ندارید .
علاقه مندی ها (Bookmarks)