دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

    در مضمون «نيايش پهلوان به درگاه خداوند»

    بخش اول:



    نگارنده در اين مقاله، موضوع « نيايش پهلوان به درگاه خدا» را در دو اثر بزرگ حماسي ايران، يعني « شاهنامه فردوسي» و «گرشاسبنامه اسدي » بررسي کرده است.





    اين مقايسه در چهار سطح مختلف به شرح زير صورت گرفته است:
    1- مقايسه در سطح آوايي (موسيقي دروني) : بررسي واج آرايي، جناس، لغات مخفف شده و رديف.
    2- مقايسه در سطح لغوي : بررسي لغات جنگي - حماسي، ترکيبهاي اضافي، افعال پيشوندي و توجه به نوع گزينش لغات.
    3- مقايسه در سطح نحوي : بررسي فعل، آوردن فعل در ابتداي جمله، قيد استمراري و صفت جانشين اسم.
    4- مقايسه در سطح فکري : بررسي نوع صفات به کار رفته، توصيف حالات و احساسات، توضيح اعمال پيش از دعا و نيايش، شرح دعا و خواسته پهلوان.
    نتيجه حاصل از مقايسه مفاهيم فوق، نشانگر پاره‌يي از ويژگيهايي است که باعث برتري شاهنامه نسبت به گرشاسبنامه است.
    در آمد

    هر گاه سخن از حماسه و آثار بزرگ حماسي در ايران به ميان مي آيد، نام دو اثر بزرگ از دو استاد بزرگ اهل توس با هم شنيده مي‌شود: «شاهنامه فردوسي توسي» و «گرشاسبنامه اسدي توسي». پس شکي نيست که اين دو اثر، بزرگترين و شکوهمندترين آثار حماسي در ادبيات فارسي هستند. اما به دلايلي، هميشه در طول تاريخ، شاهنامه در اذهان فارسي زبانان اثرگذارتر، محبوبتر و پذيرفته شده‌تر از گرشاسبنامه بوده است.
    بر همين اساس در طي اين مقاله، يکي از مضامين آثار حماسي يعني «نيايش پهلوان به درگاه خداوند»، پيش و پس از نبرد، به طور نمونه‌وار، بررسي، مقايسه و تفسير شده است تا مشخص شود که اين نيايشها در کداميک از اين دو کتاب ارزشمند، با سبک آثار حماسي سازگارتر و در نتيجه اثربخشيِ بيشتري بر مخاطب دارند.
    اين دو اثر حماسي، علاوه بر اينکه رشادتها و پهلوانيهاي نياکان ما را توصيف مي کنند، مشحون از درسهاي خداشناسي، کيهان‌شناسي و انسان‌شناسي هستند. ارتباط انسان و خدا به بهترين و ملموس‌ترين شکل در طي ابيات شاهنامه و گرشاسبنامه به تصوير کشيده شده است.
    اين دو اثر حماسي، علاوه بر اينکه رشادتها و پهلوانيهاي نياکان ما را توصيف مي کنند، مشحون از درسهاي خداشناسي، کيهان‌شناسي و انسان‌شناسي هستند. ارتباط انسان و خدا به بهترين و ملموس‌ترين شکل در طي ابيات شاهنامه و گرشاسبنامه به تصوير کشيده شده است.
    نيايش پهلوان به درگاه خدا ( پس از ديدن چيزي عجيب )

    شاهنامه : نيايش سام پس از ديدن زال که سپيد موي بود؛ (فردوسي، 1386: ج1؛ 165)
    58) سوي آسمان سر برآورد راست / ابا کردگار او به پيگار خاست
    59) که :«اي برتر از کژّي و کاستي / بهي زان فزايد که تو خواستي
    60) اگر من گناهي گران کرده ام / وُ گر کيش آهرمن آورده ام
    61) به پوزش مگر کردگار جهان / به من بر ببخشايد اندر نهان
    62) بپيچد همي تيره جانم ز شرم / بجوشد همي در دلم خون گرم
    63) ازين بچّه چون بچّه اهرمن / سيه پيکر و موي سر چون سمن،
    64) چو آيند و پرسند گردنکشان / چه گويم ازين بچّه بدنشان؟
    65) چه گويم که اين بچّه ديو چيست ؟/ پلنگ دورنگست گر بربريست ؟
    66) ازين ننگ بگذارم ايران زمين/ نخوانم برين بوم و بر آفرين

    گرشاسبنامه : نيايش گرشاسب پس از ديدن سيمرغ و جايگاهش؛ (اسدي، 1382: 153)
    33) سپهبد فرو ماند خيره به جاي / همي گفت :«اي پاک و برتر خداي
    34) به هر کار بينا و دانا تويي / به هر آفرينش توانا تويي
    35) تو سازيدي اين هفت چرخ روان / ستاره معلق ، زمين در ميان
    36) جهان را گهر مايه کردي چهار/ و زيشان تن جانور صد هزار
    37) به هر پيکري نو برآري همي / برآنسان که خواهي نگاري همي
    38) کني هر چه خواهي و کس راه راست/ جز از تو نداند که چونان چراست
    39) به کار اندرت رنج و همباز نيست / سخنهات را حرف و آواز نيست
    40) ز مرده تنِ زنده آري فراز / پديد آوري مرده از زنده باز
    41) تو داني يکي قطره آب آفريد / که باشد درو هر دو گيتي پديد
    42) ز خاک آن هنر هم تو پيدا کني / کز آن، جان گويا و بينا کني
    43) گُمست آنکه سوي تواش راه نيست / به دل کور، هر کز تو آگاه نيست
    44) بر اينسان به پرواز پرّّنده کوه / تو کردي ، کزو خشک و تر را ستوه


    مقايسه:

    مقايسه در سطح آوايي ( موسيقي دروني )

    شاهنامه 9 بيت )
    بديع لفظي : واج آرايي : بيت 58 : حرف « سين » (غير رزمي و غير حماسي است)
    ابيات 59 و 65 : حرف « ي »
    بيت 61 : حرف « ب »
    ابيات 63 و64 و66 : حرف « نون »
    جناس : بيت 58 : جناس مضارع : راست – خاست
    بيت 59 : جناس مضارع : کاستي - خواستي
    بيت 61 : جناس مضارع : جهان – نهان
    بيت 62 : جناس مضارع : شرم – گرم
    تخفيف لغات : فزايد ( افزايد ) – اهرمن ( اهريمن ) .
    رديف : ندارد .
    گرشاسبنامه 12 بيت )
    بديع لفظي : واج آرايي : ابيات 33 و 35 : حرف « ي »
    ابيات 34 و 42 : حرف « الف »
    ابيات 36 و 37 و 39 و 44 : حرف « ر »
    بيت 40 :حروف « ر » و « ز »
    بيت 41 : حروف « دال » و « ي »
    جناس : بيت 38 : جناس زايد : راست – چراست
    بيت 40 : جناس زايد : آري – آوري
    تخفيف لغات : سخنهات ( سخنهايت ) – کز ( که از )
    رديف : بيت 34 : دانا تويي – توانا تويي .
    بيت 37 : برآري همي – نگاري همي .
    بيت 39 : همباز نيست – آواز نيست .
    بيت 42 : پيدا کني – بينا کني .
    بيت 43 : راه نيست – آگاه نيست .

    نتيجه
    : با توجه به تعداد ابيات، تعداد واج‌آراييها در هر دو يکسان است . تعداد جناسها در شاهنامه بيشتر است که باعث افزايش موسيقي کلام مي‌شود اما از سوي ديگر، خواننده به آرايشهاي ظاهري کلام مشغول شده و از درک حماسه باز مي‌ماند.
    تعداد ابياتي که علاوه بر قافيه، رديف هم دارند، در گرشاسبنامه بيشتر است. رديف اگر چه باعث افزايش موسيقي کلام مي‌شود اما از سوي ديگر، کلام را محدود کرده و به محتواي حماسيِ آن آسيب مي‌زند.
    2- مقايسه در سطح لغوي

    شاهنامه :
    لغات جنگي – حماسي : پيگار – پلنگ .
    ترکيبهاي اضافي : گناهي گران – کيش آهرمن – کردگار جهان – تيره جان – خون گرم – بچّه اهرمن – موي سر – بچّه بد نشان – بچّه ديو – پلنگ دورنگ .
    افعال پيشوندي : برآورد .
    نوع گزينش لغات : واژه « سمن » تناسب چنداني با حماسه ندارد ؛ زيرا واژه‌يي بزمي – غنايي است .

    گرشاسبنامه :
    لغات جنگي – حماسي : سپهبد .
    ترکيبهاي اضافي : برتر خداي – هفت چرخ روان – تن جانور – راه راست – تن زنده – جان گويا – پرّنده کوه .
    افعال پيشوندي : فرو ماند – برآري – فراز آري .
    نوع گزينش لغات : لغات با محتوا هماهنگ‌اند .

    نتيجه : تعداد ترکيبهاي اضافي در شاهنامه بيشتر است که باعث افزايش تصويرسازي شده و به مخاطب کمک مي کند که هم نوزاد را بهتر تجسم کند و هم حالت خشم و نااميديِ سام را بهتر درک کند .
    تعداد افعال پيشوندي در گرشاسبنامه بيشتر است که باعث تقويت فضاي حماسي داستان مي شود. و در ضمن ، در گرشاسبنامه واژه‌يي که به فضاي حماسي آسيب بزند ديده نمي شود .




    منبع:مجله ي ادبي پياده رو

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. #2
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

    قسمت دوم:


    مقایسه در سطح نحوی و مقایسه در سطح فکری میان گرشاسبنامه و شاهنامه در نیایش پهلوان به درگاه خدا ( پس از دیدن چیزی عجیب).



    در قسمت قبل مقایسه در سطح آوایی و مقایسه در سطح لغوی نیایش پهلوان به درگاه خدا ( پس از دیدن چیزی عجیب ) را آوردیم و حال در این قسمت به مقایسه در سطح نحوی و مقایسه در سطح فکری پرداخته شده است و در آخر ارائه ی نکته هایی در ادامه ی این قیاس.
    3- مقایسه در سطح نحوی

    شاهنامه :

    فعل : برآورد – خاست – فزاید – خواستی – کرده‌ام – آورده ام – ببخشاید – بپیچد – بجوشد – آیند – پرسند – گویم ( 2 ) – چیست – است ( 2 ) – بگذارم – نخوانم .



    آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 62 و 66 .
    قید استمراری : بیت 62 : بپیچد همی تیره جانم ز شرم ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است . )
    بجوشد همی در دلم خون گرم ( نشان دهنده تداوم غم و اضطراب است . )
    صفت جانشین اسم : بیت 64 : گردنکشان ( بزرگان ایران )
    بیت 65 : بچّه دیو ( زال )
    گرشاسبنامه :

    فعل : فروماند – گفت – سازیدی – کردی ( 2 ) – برآری – خواهی ( 2 ) – نگاری – کنی – نداند – است ( 2 ) – نیست ( 4 ) – فراز آری – پدید آوری – دانی – آفرید – باشد – کنی ( 2 ) .
    آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 38 و 40 .
    قید استمراری : بیت 33 : همی گفت ( نشان دهنده تداوم نیایش است . )
    بیت 37 : به هر پیکری نو برآری همی ( نشان دهنده تداوم آفرینش است . )
    بر آنسان که خواهی نگاری همی
    صفت جانشین اسم : سپهبد ( گرشاسب ).
    نتیجه : تعداد فعلها در گرشاسبنامه بیشتر است که باعث می شود داستان پویاتر باشد و تحرک بیشتری داشته باشد.
    تعداد صفتهای جانشین اسم در شاهنامه بیشتر است که این صفتها با ایجاز همراهند ، قاطعیت دارند و دارای نوعی خُلق و خوی بدوی هستند. در نتیجه باعث افزایش میزان تأثیرگذاری بر مخاطب می شوند.
    4- مقایسه در سطح فکری

    شاهنامه :

    نوع صفات : پلنگ دورنگ .
    توصیف حالات و احساسات : ( سام پس از دیدن زال ) ابا کردگار او به پیگار خاست .
    ( سام ) بپیچد همی تیره جانم ز شرم .
    (سام ) بجوشد همی در دلم خون گرم .
    ( سام ) ازین ننگ بگذارم ایران زمین .
    اَعمالِ پیش از نیایش : سوی آسمان سر برآورد راست .
    دعای پهلوان : ناله و شکایت از خدا به خاطر اینکه چنین فرزندی به او داده است و درخواست عفو و بخشش.
    ویژگی سیر و نظر در آسمان، علاوه بر کشف فناپذیری و نااستواری آدمی و برتری خدایان، کشف قداست شناخت(= علمِ ربانی ) و « قدرتِ » روحانی و معنوی را نیز امکان‌پذیر می‌ساخته است.

    گرشاسبنامه :

    نوع صفات : برتر خدای – هفت چرخ روان – پرّنده کوه .
    توصیف حالات و احساسات : ( پس از دیدن سیمرغ ) سپهبد فروماند خیره به جای .
    اَعمالِ پیش از نیایش : ندارد.
    دعای پهلوان : ستودن خداوند به خاطر آفرینش جهان ، انسان و سیمرغ .
    نتیجه : در شاهنامه ، حالات و احساسات سام توصیف شده‌اند . این توصیفات باعث می‌شوند که درک مطلب برای مخاطب آسانتر شود و صحنه توصیف شده را به راحتی و با جزئیات، در ذهن خود تجسم کند.
    ذکر اعمال پیش از نیایش، تصویر را تقویت کرده و در نتیجه، اثرگذارتر می‌کند. بنابراین، شاهنامه در سطح فکری، برتر از گرشاسبنامه است.

    نکته 1 : در شاهنامه ، سام سر سوی آسمان برده و نیایش می کند. (رمز برتری آسمان، از وقوف به ارتفاع بی نهایت آن حاصل می آید. « متعال » طبیعتاً صفت الوهیت می گردد. مناطق فوقانی‌یی که برای آدمی قابل دستیابی نیست؛ جایگاه ستارگان و اختران، شأن و منزلت الهی ِ استعلا و واقعیت مطلق و پایندگی را می‌یابند. چنین مناطقی اقامتگاه خدایانند.»(الیاده، 1372: 58).
    «ویژگی سیر و نظر در آسمان، علاوه بر کشف فناپذیری و نااستواری آدمی و برتری خدایان، کشف قداست شناخت(= علمِ ربانی ) و « قدرتِ » روحانی و معنوی را نیز امکان‌پذیر می‌ساخته است.» (همان، 73).
    نکته 2 : سام با دیدن زال بسیار وحشتزده می شود. « ترس یا احتیاط از سر خوف و هراس، در قبال هر چه غریب و نوپدید است، وجود دارد . حضور چنین چیزهای نامأنوس و نو که مایه اعجاب است، نشانه‌های قدرتی محسوب می‌شوند که گر چه شایان احترام و اکرامند، اما ممکن است خطرناک هم باشند.» (همان،34).
    « چیزهای غریب و نوپدید، به هر حال، تجلیات قدرتند و بنابراین مایه بیم و هراس و شایان اعزاز و اکرامند. دو سو گراییِ قداست، منحصراً روان‌شناختی نیست. بلکه از لحاظ نظریه شناختِ ارزشهای فلسفی و اخلاقی نیز معتبر است. چون هر چه قدسی است در عین حال « مقدس » و « آلوده » است ...آنچه تابو نام گرفته، دقیقاً معرّف همین موقعیت و حال اشیا، اعمال یا اشخاص « منزوی شده » است که نزدیکی به آنها یا لمسشان « ممنوع و حرام » است؛ زیرا متضمن خطر است .» (همان،35)
    « بعضی اشیا و اشخاص و نواحی، در نظام وجودی متفاوتی، انباز، یا از آن بهره‌مندند. بنابراین، تماس با آنها، موجب رهیدگی و گسیختگی از مراتب و حدود وجود یا حیات می شود که ممکن است شوم‌پی باشد.» (همان، 37).
    « هر آنچه نامأنوس و غریب و شگرف است، تجلیات قدسیِ تشویش‌برانگیز محسوب می‌شود و نمودگار حضور چیزی غیرطبیعی است، حضور یا دست کم ندای آن چیز غیرطبیعی، حکایت از این دارد که تقدیر یا سرنوشت ازلی چنین خواسته است؛ ... چنین نشانه‌هایی حاکی از نوعی گزینش و امتیاز و نظرکردگی است. آنان که چنین نشانه‌هایی دارند، با تقبّلِ مقام و منصبِ کشیشی، راهب، شمن یا جادوگر( زال را « دستان » می نامیدند )، ناگزیرند از خدایان یا ارواحی که آنان را چنین نشاندار کرده‌اند تبعیت کنند.( مثل تبعیت زال از سیمرغ ) » (همان، 38).
    سام با دیدن زال می پندارد که گناهی مرتکب شده است و در نتیجه چنین فرزند غیرمتعارفی به او داده شده است. «سرپیچی از قوانین یا « گناه » عملکرد متعارفِ ادوار را دچار مخاطره می کند و بدین گونه حیات جامعه و طبیعت به مهلکه می‌افتد .» (همان، 84).

    سام پس از دیدن زال دستور می‌دهد که او را در جایی دورافتاده رها کنند تا بمیرد، چون می‌پندارد که این نوزاد، فرزند خودش نیست، بلکه فرزند شیطان است. « سپردن کودک به دست عناصر کیهان – آب و باد و زمین- تا هر طور که بخواهند با وی عمل کنند، همواره در حکم نوعی به مبارزه طلبیدنِ تقدیر است. کودکی که به زمین یا آب سپرده شده و از آن پس یتیم محسوب می‌شود، در معرض خطر مرگ است. اما در عین حال بخت آنرا دارد که موقعیتی جز موقعیت بشری به دست آورد. کودک رها شده‌ای که عناصر کیهان از او پشتیبانی می‌کنند غالباً قهرمان، شاه یا قدیس می‌شود. بدینگونه ترجمه حال افسانه آمیزش، تقلیدی است از اسطوره خدایانی که پس از ولادت ، بیدرنگ رهایشان کرده‌اند.
    « ظهور چنین کودکی با زمان فجر مقارن است : یعنی زمان خلق کیهان، آفرینش جهانی نو، پیدایی دوران تاریخیِ نوین، ظهور «زندگانیِ نو» در هر مرتبه از واقعیت و عالم واقع .
    « کودک رها شده به دست مام زمین، و رهایی یافته و پرورده به همت وی، دیگر نمی‌تواند هم‌سرشت عامه مردم باشد. زیرا از لحاظ کیهان‌شناختی ، مجدِّدِ لحظه آغاز و بدایت همه چیز، یعنی روز ازل است، و در آغوش عناصر، و نه در دامان خانواده، می‌بالد. بدین جهت قهرمانان و قدیسین از میان کسانی برمی‌خیزند که در کودکی رها شده بودند. مام زمین به خاطر آنکه پشتیبانشان بوده و از مرگ مصونشان داشته است، سرنوشتی شکوهمند و استثنایی که از آنِ همه مردم نیست، برایشان رقم زده است .» (همان، 245).

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  3. #3
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

    قسمت سوم :



    مقایسه «نیایش پهلوان به درگاه خدا ( پیش از آغاز نبرد)» در چهار سطح آوایی، لغوی، نحوی و فکری میان شاهنامه و گرشاسبنامه.


    در دو قسمت پیش به مقایسه ی نیایش پهلوان به درگاه خدا ( پس از دیدن چیزی عجیب)میان شاهنامه و گرشاسبنامه در چهار سطح آوایی، لغوی، نحوی و فکری پرداخته شد و حال در این قسمت به مقایسه نیایش پلهوان به درگاه خدا ( پیش از آغاز نبرد) پرداخته شده است.
    نیایش پهلوان به در گاه خدا (پیش از آغاز نبرد)

    شاهنامه: نیایش گشتاسب پیش از نبرد با گرگ درنده (فردوسی، 1386: ج 5، 29).
    389- چو گشتاسب نزدیک آن بیشه شد / دلِ رزمسازش پر اندیشه شد
    390- فرود آمد از باره سرفراز / به پیش جهاندار بردش نماز
    391- همی گفت با پاک پروردگار / فروزنده گردش روزگار
    392- «تو باشی بدین بد مرا دستگیر/ ببخشای بر جان لهراسب پیر!
    393- اگر بر من این اژدهای بزرگ / که خواند ورا ناخردمند، گرگ،
    394- شود پادشا، چون پدر بشنود / خروشان شود، زان سپس نغنود
    395- بماند پر از درد چون بیهُشان / به هر کس خروشان و جویا نشان
    396- وُ گر من شوم زین بدِ دَد ستوه / بپوشم سر از شرم پیش گروه»
    گرشاسبنامه: نیایش گرشاسب پیش از نبرد با اژدها (اسدی، 1382: 76).
    39- ببُد خیره زو پهلوان سترگ / به دادار گفت:«ای خدای بزرگ
    40- توانایی و آفرینش تراست / همی سازی آنچ از توانت سزاست
    41- کنی زنده هر گونه گون مرده را / دهی تازگی خاک پژمرده را
    42- نگاری تن جانور صد هزار / کزیشان دو همسان ندارد نگار
    43- ز دریا بدین گونه کوه آوری / جهانی ز رنجش ستوه آوری
    44- تو دِه بنده را زورمندی و فرّ / که از بنده بی تو نیاید هنر »
    مقایسه

    1-مقایسه در سطح آوایی (موسیقی درونی )

    شاهنامه: (8 بیت)
    بدیع لفظی: واج آرایی : بیت 389: حرف « شین »
    ابیات 390-391 -393 : حرف « ر »
    بیت 392 : حرف « ب »
    بیت 394 : حرف « دال »
    بیت 395 : حرف « نون »
    جناس : بیت 396 : جناس مضارع : بد- دد
    تخفیف لغات : وُرا (او را )- پادشا ( پادشاه )- بیهشان ( بیهوشان ).
    ردیف : بیت 389 : بیشه شد – پر اندیشه شد .

    گرشاسبنامه : ( 6 بیت )
    بدیع لفظی : واج آرایی : بیت 40 : حرف « ت »
    ابیات 41-42 : حرف « ر »
    بیت 43 : حرف « ی »
    بیت 44 : حرف « دال »
    جناس : بیت 42 : جناس زاید : نگاری – نگار .
    تخفیف لغات : ببُد ( ببود ) .

    ردیف : بیت 40 : تراست – سزاست .
    بیت 41 : مرده را – پژمرده را .
    بیت 43 : کوه آوری – ستوه آوری .

    نتیجه : تعداد لغات مخفف شده در شاهنامه بیشتر است که باعث افزایش موسیقی کلام می‌شود.تعداد ردیف در گرشاسبنامه بیشتر است که ازسویی، موسیقی کلام را افزایش می دهد اما از سوی دیگر، کلام را محدود و تصویرها را خلاصه می‌کند. همچنین به فضای حماسی داستان آسیب می‌زند زیرا به طور کلی، استفاده از ردیف باید در حماسه کم باشد.
    تعداد لغات مخفف شده در شاهنامه بیشتر است که باعث افزایش موسیقی کلام می‌شود.تعداد ردیف در گرشاسبنامه بیشتر است که ازسویی، موسیقی کلام را افزایش می دهد اما از سوی دیگر، کلام را محدود و تصویرها را خلاصه می‌کند.
    2- مقایسه در سطح لغوی

    شاهنامه :
    لغات جنگی- حماسی : بیشه - رزمساز – اژدها – گرگ – دَد .
    ترکیبهای اضافی : دل رزمساز – باره سرفراز – پاک پروردگار – گردش روزگار – جان لهراسب – لهراسب پیر – اژدهای بزرگ – بدِ دَد .
    افعال پیشوندی : فرود آمد .
    نوع گزینش لغات : لغات با محتوا هماهنگی کامل دارند .
    گرشاسبنامه :
    لغات جنگی – حماسی : پهلوان – دریا – کوه .
    ترکیبهای اضافی : پهلوان سترگ – خدای بزرگ – خاک پژمرده – تن جانور .
    افعال پیشوندی : ندارد.
    نوی گزینش لغات : استفاده از ترکیب « خاک پژمرده » در اینجا تناسب چندانی با محتوا ندارد.
    نتیجه : تعداد لغات جنگی – حماسی و ترکیبهای اضافی در شاهنامه بیشتر است که کلام را حماسی‌تر و مؤثرتر می‌کنند.وجود فعل پیشوندی در شاهنامه این کلام حماسی را مؤکدتر می‌کند.همچنین در شاهنامه هیچ واژه یا ترکیبی که به فضای حماسی این نیایش آسیب بزند، دیده نمی‌شود.همین امر باعث افزایش تأثیر گذاری بر مخاطب می‌شود.پس شاهنامه در سطح لغوی برتر از گرشاسبنامه است.


    3- مقایسه در سطح نحوی

    شاهنامه :
    فعل : شد ( 2 ) – فرود آمد – نماز برد – گفت – باشی – ببخشای – خوانَد – پادشاه شود – بشنود – خروشان شود – نغنود – بماند – شوم – بپوشم .
    آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 390 – 391- 395- 396 .
    قید استمراری : بیت 391 : همی گفت ( نشان دهنده استمرار و تداوم دعاست.)
    صفت جانشین اسم : ندارد.
    گرشاسبنامه :
    فعل : ببُد – گفت – است (2 ) – سازی – کنی – دهی – نگاری – ندارد – آوری (2 ) – دِه – نیاید.
    آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 39 – 40 – 41 – 42 .
    قید استمراری : بیت 40 : همی سازی ( نشان دهنده تداوم آفرینش توسط خداوند است .)
    صفت جانشین اسم : بیت 39 : پهلوان سترگ ( گرشاسب ).
    نتیجه : هر دو اثر تقریباً در سطح نحوی همسانند؛ به جز اینکه، وجودِ صفتِ جانشینِ اسم در گرشاسبنامه، که با ایجاز همراه است و قاطعیت دارد، باعث تقویت روحیه حماسی داستان می‌شود. همچنین قید استمراری استفاده شده در گرشاسبنامه به باوری دینی – فلسفی اشاره دارد که تناسب چندانی با نیایشی حماسی ندارد.
    4-مقایسه در سطح فکری

    شاهنامه:
    نوع صفات: دل رزمساز – باره سرفراز – پاک پروردگار – اژدهای بزرگ – بدِ دد .
    توصیف حالات و احساسات : بیت 389 : دل رزمسازش پر اندیشه شد .
    بیت 396 : بپوشم سر از شرم پیش گروه .
    اعمال پیش از نیایش : از اسب پیاده شد – پیش خداوند تعظیم کرد ( به سجده افتاد ) – دعا کرد .
    خواسته پهلوان : پیروزی بر حیوان .
    دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی :1- پدرش، لهراسب ، پیر است و تحمل درد و مصیبت را ندارد.
    2- شرمگین و سرشکسته نشدن پیش مردم .
    گرشاسبنامه :نوع صفات : پهلوان سترگ – خدای بزرگ .
    توصیف حالات درونی : ببُد خیره زو پهلوان سترگ .
    اعمال پیش از نیایش : ندارد .
    خواسته پهلوان : پیروزی بر اژدها .
    دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی : ندارد .
    نتیجه : «در شاهنامه آوردن صفات، بدون کمک از مجاز و تشبیه، به خودی خود جنبه تخیلی دارد و همین آوردن صفت است که « تصویر» را بوجود می آورد. » در ضمن ، این صفات در شاهنامه حماسی‌تر هستند. (شفیعی کدکنی، 1336: 16).
    توصیف حالات درونی در شاهنامه باعث افزایش میزان اثربخشی بر مخاطب می‌شود.
    توصیف اعمال پیش از نیایش باعث می‌شود که مخاطب ، صحنه دعا کردن را راحت‌تر در ذهن تجسم کند. همچنین ذکر دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی، نیایش را ملموس‌تر می کند .
    با توجه به تمام این مطالب، شاهنامه در سطح فکری، برتر از گرشاسبنامه است.





    منبع:مجله ادبی پیاده رو

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  4. #4
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : قياس شاهنامه و گرشاسبنامه

    قسمت چهارم:

    در قسمت هاي پيش در قياس ميان نيايش پهلوان به درگاه خدا ميان شاهنامه ي فردوسي و گرشاسبنامه ي اسدي توسي به نيايش پهلوان پس از ديدن چيزي عجيب و نيايش پهلوان پيش از نبرد در چهار سطح آوايي ، لغوي، نحوي و فکري پرداختيم و حال در اين قسمت که قسمت پاياني مي باشد به نيايش پهلوان به درگاه خدا ( پس از نبرد) در اين دو مجموعه مي پردازيم:
    نيايش پهلوان به درگاه خدا (پس از نبرد )

    شاهنامه: نيايش گشتاسب پس ار کشتن گرگ (فردوسي، 1386: ج5، 227).
    87- فرود آمد از نامور بارگي / به يزدان نمود آز و بيچارگي
    88- سليح و تن از خون ايشان بشست / بر آن خارستان پاک جايي بجست
    89- پر آژنگ رخ سوي خورشيد کرد / دلي پر ز درد و سري پر ز گرد
    90- همي گفت : «کاي داور دادگر / تو دادي مرا هوش و زور و هنر
    91- تو کردي تن گرگ را خاک، جاي / تو باشي به هر نيک و بد رهنماي »

    گرشاسبنامه: نيايش گرشاسب پس از کشتن اژدها (اسدي، 1382، 78).
    13- بغلتيد پيش گروگر به خاک / همي گفت : «کاي داد فرماي پاک
    14- ز تست اين توان من از زور نيست / که بي تو مرا زور يک مور نيست
    15- همي زور و فرّ و توان و بهي / تو داري و آنرا که خواهي دهي»
    مقايسه

    1- مقايسه در سطح آوايي ( موسيقي دروني )

    شاهنامه : (5 بيت )
    بديع لفظي : واج آرايي : بيت 87 : حرف « الف »
    بيت 88 : حرف « نون »
    ابيات 89 و 91 : حرف « ر »
    بيت 90 : حروف « دال » و « ر »
    جناس : بيت 88 : جناس مضارع : بشست – بجست .
    بيت 89 : جناس مضارع : کرد – گرد .
    تخفيف لغات : ندارد .
    رديف : ندارد .
    گرشاسبنامه : ( 3 بيت )
    بديع لفظي : واج آرايي : بيت 14 : حرف « ت »
    بيت 15 : حرف « ي »
    جناس : بيت 13 : جناس مضارع : خاک
    بيت 14 : جناس مضارع : زور – مور .
    بيت 15 : جناس مضارع : بهي – دهي .
    تخفيف لغات : ندارد .
    رديف : بيت 14 : زور نيست – مور نيست .
    نتيجه : با توجه به تعداد ابيات ، گرشاسبنامه در سطح آوايي برتر از شاهنامه است .
    بيشتر بودن لغات جنگي – حماسي و ترکيبهاي اضافي در شاهنامه باعث حماسي‌تر شدن فضاي داستان مي‌شود.
    2- مقايسه در سطح لغوي

    شاهنامه :
    لغات جنگي – حماسي : سليح – خون – زور .
    ترکيبهاي اضافي : نامور بارگي – پاک جا – داور دادگر – تن گرگ .
    افعال پيشوندي : فرود آمد .
    نوع گزينش لغات : لغات با محتوا هماهنگند .
    گرشاسبنامه :
    لغات جنگي – حماسي : زور .
    ترکيبهاي اضافي : داد فرماي پاک – زور مور .
    افعال پيشوندي : ندارد .
    نوع گزينش لغات : لغات با محتوا هماهنگند .
    نتيجه : بيشتر بودن لغات جنگي – حماسي و ترکيبهاي اضافي در شاهنامه باعث حماسي‌تر شدن فضاي داستان مي‌شود. وجود فعل پيشوندي در شاهنامه اين فضاي حماسي را مؤثرتر و مؤکدتر مي‌کند. بنابراين، شاهنامه در سطح لغوي برتر از گرشاسبنامه است.


    3- مقايسه در سطح نحوي

    شاهنامه :
    فعل : فرود آمد – نمود – بشست – بجست – کرد – گفت – دادي – کردي – باشي .
    آوردن فعل در ابتداي جمله : ابيات 87 و 90 .
    قيد استمراري : بيت 90 : همي گفت ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است.)
    صفت جانشين اسم : بيت 90 : داور دادگر ( خداوند ) .
    گرشاسبنامه :
    فعل : بغلتيد – گفت – است – نيست ( 2 )- داري – دهي .
    آوردن فعل در ابتداي جمله : بيت 13 .
    قيد استمراري : بيت 13 : همي گفت ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است .)
    بيت 15 : همي زور و فرّ و توان و بهي ، تو داري .
    صفت جانشين اسم : بيت 13 : گروگر ( خداوند) .
    نتيجه : تعداد قيدهاي استمراري در گرشاسبنامه بيشتر است که باعث افزايش جنبش و حرکت کلام مي‌شود . پس گرشاسبنامه در سطح لغوي برتر است.
    4- مقايسه در سطح فکري

    شاهنامه :
    نوع صفات : نامور بارگي – داور دادگر .
    توصيف حالات : پر آژنگ رخ سوي خورشيد کرد / دلي پر ز درد و سري پر ز گرد .
    اعمال پيش از نيايش : پهلوان از اسب فرود مي‌آ يد. نزد خداوند اظهار عجز مي‌کند . خودش را مي‌شويد تا جسمش پاک باشد . جاي پاکي را انتخاب مي‌کند . با چهره‌يي پر از چين و شکن، سر سوي خورشيد مي‌چرخاند؛ در حاليکه سرش پر از گرد و خاک است و دلش پر از درد و ناراحتي. به در گاه خداوند مي‌نالد و از او براي اين پيروزي تشکر مي‌کند.
    شرح نيايش پهلوان : هوش و زور و هنر ( پيروزي ) خود را به خداوندي نسبت مي‌دهد که راهنماي هر نيک و بدي است. اين امر، وقار و فروتني پهلوان را نشان ميدهد.
    گرشاسبنامه :
    نوع صفات : گروگر – داد فرماي پاک .
    «گروگر» صفت چندان مناسب و زيبايي براي خداي پيروزي دهنده نيست.
    توصيف حالات : ندارد .
    اعمال پيش از نيايش : بغلتيد پيش گروگر به خاک .
    شرح نيايش پهلوان : پهلوان زور خود را به خداوندي نسبت مي‌دهد که زور و قدرت را به هر کس که خودش مي‌خواهد مي‌دهد.
    نتيجه : همانطور که ديده مي‌شود، نيايش در شاهنامه عيني‌تر و ملموس‌تر است. پس در سطح فکري، شاهنامه برتر از گرشاسبنامه است.
    تعداد قيدهاي استمراري در گرشاسبنامه بيشتر است که باعث افزايش جنبش و حرکت کلام مي‌شود .

    نکته :غوطه خوردن پهلوان در آب نشان دهنده آيين و باوري اسطوره‌يي است. «غوطه زدن در آب، رمز رجعت به حالت پيش از شکل پذيري و تجديد حيات کامل و زايشي نو است ... پيوند با آب همواره متضمن تجديد حيات است؛ زيرا از سويي، در پي هر انحلالي، «ولادتي نو» هست و از سوي ديگر، غوطه خوردن، امکانات بالقوه زندگي و آفرينش را مايه‌ور مي‌کند و افزايش مي‌دهد.»
    «آب به علت آنکه هر شکل و صورتي را از هم مي‌پاشد و هر تاريخ و سرگذشتي را مضمحل مي‌کند، داراي قدرت تطهير و تجديد حيات و نوزايي است .زيرا آنچه در آب فرو مي‌رود «مي ميرد» و آنکه از آب سر بر مي‌آورد، چون کودکي بي گناه و بي «سرگذشت» است که مي تواند گيرنده وحي و الهام جديدي باشد.» (الياده، 1372: 194).
    « انسان به نحوي رمزي، در غسل يا غوطه‌وري مي‌ميرد و پاک و مطهر، تازه و نو، دوباره زاده مي‌شود.»(همان، 196).
    « اين آيينهاي شستشو و تطهير آييني، در حکم تکرار رمزي پيدايش جهان يا زايش « انسان نو » است. هر گونه ارتباط با آب، اگر به نيّتي مذهبي صورت گيرد، دو لحظه اساسي از ضرباهنگ کيهان را به طور خلاصه نمايش مي دهد :
    1- پيوستن به آب يا استقرار مجدد در آب؛ 2- آفرينش» (همان، 209).
    اين غوطه‌وري در آب در ابيات ديگر شاهنامه نيز به چشم مي‌خورد. از جمله در تراژدي « رستم وسهراب » پس از اينکه در دومين نبرد تن به تن رستم و سهراب، سهراب، رستم را بر زمين مي‌زند، رستم با حيله خود را از چنگ او مي‌رهاند. سپس:
    [رستم] خرامان بشد سوي آب روان / چنان چون شده ، باز يابد روان
    بخورد آب و روي و سر و تن بشست / به پيش جهان آفرين شد نخست
    همي خواست پيروزي و دستگاه / نبود آگه از بخش خورشيد و ماه
    (فردوسي، 1386: ج2، 184)
    همچنين در همين داستان، وقتي رستم مي‌خواهد به دنبال نوشدارو، شخصاً نزد کاووس رود، چنين فرمان مي دهد:
    بفرمود رستم که تا پيشکار / يکي جامه افگند بر جويبار
    جوان را بر آن جامه زرنگار / بخوابيد و، آمد بر شهريار
    (همان، 192)


    نتيجه گيري

    1- مقايسه ها نشان دادند که در سطح آوايي، يعني نحوه استفاده از واج آرايي، جناس، رديف و ... گرشاسبنامه از شاهنامه برتر است؛ اما «از آنجا که سبک حماسي متضمن خبر بزرگي است، احتياجي به آرايش کلام و استفاده از صنايع بديعي ندارد و از اين رو، لازم نيست که شاعر آن را با زباني جلب توجه کننده و مصنوع ارائه دهد.»(شميسا، 1381: 117).
    2- شاهنامه در سطح لغوي برتر از گرشاسبنامه است. وفور لغات جنگي – حماسي، وجود افعال پيشوندي، کميِ لغات و باورهاي غير فارسي، و گزينش لغات با توجه به محتوا، باعث مي‌شود که فضاي با ابهت و اصيل و اساطيريِ شاهنامه که تاريخ غير مدون ملّت ماست، تقويت شود و در وجود تمام فارسي زبانان رخنه کند.
    3- استفاده از فعلهاي زياد، آوردن افعال در ابتداي جمله، وجود قيدهاي استمراري و صفتهاي جانشين اسم در ابيات شاهنامه بيشتر از ابيات گرشاسبنامه است. اين عوامل باعث مي‌شوند که کلام داراي ريتمي تندتر باشد؛ تصاوير، تحرک بيشتري داشته باشند؛ داستان منسجم‌تر باشد؛ جملات آمرانه‌تر و قاطعيت بيشتري داشته باشند. در نتيجه ميزان اثرگذاري بر مخاطب هم افزايش مي‌يابد.
    4- توصيف حالتهاي دروني، اضطراب‌ها و ترديدهاي لحظه‌يي، احساسات و... يکي ديگر از عوامل موفقيت غير قابل رقابت شاهنامه‌اند .
    5- استفاده از رديف، علاوه بر قافيه، در گرشاسبنامه بيشتر است. «انتخاب رديف (چه اسمي، چه فعلي) سبب شده که به طور کلي تصويرهاي شعري خلاصه و کوتاه شود.» (شفيعي کدکني، 1363: 225).

    پايان

    منبع: مجله ي ادبي پياده رو

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شمار بیت های شاهنامه
    توسط MR_Jentelman در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th January 2011, 03:04 PM
  2. مقاله: نگاهی به جایگاه جهانی شاهنامه حكیم توس
    توسط AreZoO در انجمن ادبیات حماسی و اساطیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th September 2010, 10:26 PM
  3. مقاله: شاهنامه نامه شاهان نیست
    توسط AreZoO در انجمن ادبیات حماسی و اساطیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th September 2010, 09:34 PM
  4. شاهنامه قلب زبان و ادبیات فارسی
    توسط آبجی در انجمن ادبیات حماسی و اساطیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2010, 10:55 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •