دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 8 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 106

موضوع: شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

  1. #71
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ریاضی فیزیک
    نوشته ها
    351
    ارسال تشکر
    915
    دریافت تشکر: 1,724
    قدرت امتیاز دهی
    29
    Array
    Artmis.'s: جدید44

    پیش فرض پاسخ : شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

    من از نیلوفر جون بابت این تاپیک خیلی ممنونم واقعا کار قشنگیه
    و فکر می کنم خوب باشه ما هم مثل نیلوفر به دوستامون با تقدیم کردن یک شعر ابراز محبت کنیم
    بالاخره باید کارای خوب همدیگه رو یاد بگیریم دیگه اینم یه جورشه
    ای کاش عظمت در نگاه تو باشد, نه در چیزی که به آن می نگری...


  2. 4 کاربر از پست مفید Artmis. سپاس کرده اند .


  3. #72
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    Structural Engineering - Civil Engineering
    نوشته ها
    275
    ارسال تشکر
    701
    دریافت تشکر: 384
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

    بر قرار باشی و سبز

    گل من تازه ببین

    نفسم پیشکش تو

    جای من خالی ببین

    باغ دلگیر و خزون

    موندنی باش مهربون

    تو که از خود منی

    با من از خودت بگو

    غزل و قافیه بی تو

    همه رنگ انتظاره

    این همه شعر و ترانه

    همه بی عطر و بهاره

    موندنی باشی همیشه

    لب پاییز رو نبوسی

    نشه پر پر بشی عزیزم

    مهربون , گلم , نپوسی





  4. 4 کاربر از پست مفید hamed civil1 سپاس کرده اند .


  5. #73
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض شعری از حافظ تقدیم به "poune"

    دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
    بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

    یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم

    افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

    بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار

    حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت

    با این همه هر آن که نه خواری کشید از او

    هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت

    ساقی بیار باده و با محتسب بگو

    انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت

    هر راهرو که ره به حریم درش نبرد

    مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت

    حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی

    هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت


    دلم تنگه پرتقالِ من!


  6. 3 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  7. #74
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض شعری از احمد شاملو تقدیم به "mahsaj00n"

    در تلاش شب که ابر تیره می بارد
    روی دریای هراس انگیز

    و ز فراز برج باراند از خلوت، مرغ باران می کشد فریاد خشم آمیز


    و سرود سرد و پر توفان دریای حماسه خوان گرفته اوج

    می زند بالای هر بام و سرائی موج

    و عبوس ظلمت خیس شب مغموم

    ثقل ناهنجار خود را بر سکوت بندر خاموش می ریزد، -
    می کشد دیوانه واری
    در چنین هنگامه
    روی گام های کند و سنگینش
    پیکری افسرده را خاموش.

    مرغ باران می کشد فریاد دائم:

    - عابر! ای عابر!
    جامه ات خیس آمد از باران.
    نیستت آهنگ خفتن
    یا نشستن در بر یاران؟ ...

    ابر می گرید

    باد می گردد
    و به زیر لب چنین می گوید عابر:
    - آه!
    رفته اند از من همه بیگانه خو بامن...
    من به هذیان تب رؤیای خود دارم
    گفت و گو با یار دیگر سان
    کاین عطش جز با تلاش بوسه خونین او درمان نمی گیرد.
    ***
    اندر آن هنگامه کاندر بندر مغلوب
    باد می غلتد درون بستر ظلمت
    ابر می غرد و ز او هر چیز می ماند به ره منکوب،
    مرغ باران می زند فریاد:
    - عابر!
    درشبی این گونه توفانی
    گوشه گرمی نمی جوئی؟
    یا بدین پرسنده دلسوز
    پاسخ سردی نمی گوئی؟

    ابر می گرید

    باد می گردد
    و به خود این گونه در نجوای خاموش است عار:
    - خانه ام، افسوس!
    بی چراغ و آتشی آنسان که من خواهم، خموش و سرد و تاریک است.
    ***
    رعد می ترکد به خنده از پس نجوای آرامی که دارد با شب چرکین.
    وپس نجوای آرامش
    سرد خندی غمزده، دزدانه از او بر لب شب می گریزد
    می زند شب با غمش لبخند...

    مرغ باران می دهد آواز:

    - ای شبگرد!
    از چنین بی نقشه رفتن تن نفرسودت؟

    ابر می گرید

    باد می گردد
    و به خود این گونه نجوا می کند عابر:
    - با چنین هر در زدن، هر گوشه گردیدن،
    در شبی که وهم از پستان چونان قیر نوشد زهر
    رهگذار مقصد فردای خویشم من...
    ورنه در این گونه شب این گونه باران اینچنین توفان
    که تواند داشت منظوری که سودی در نظر با آن نبندد نقش؟
    مرغ مسکین! زندگی زیباست
    خورد و خفتی نیست بی مقصود.
    می توان هر گونه کشتی راند بر دریا:
    می توان مستانه در مهتاب با یاری بلم بر خلوت آرام دریا راند
    می توان زیر نگاه ماه، با آواز قایقران سه تاری زد لبی بوسید.
    لیکن آن شبخیز تن پولاد ماهیگیر
    که به زیر چشم توفان بر می افرازد شراع کشتی خود را
    در نشیب پرتگاه مظلم خیزاب های هایل دریا
    تا بگیرد زاد و رود زندگی را از دهان مرگ،
    مانده با دندانش ایا طعم دیگر سان
    از تلاش بوسه ئی خونین
    که به گرما گرم وصلی کوته و پر درد
    بر لبان زندگی داده ست؟

    مرغ مسکین! زندگی زیباست ...

    من درین گود سیاه و سرد و توفانی نظر باجست و جوی گوهری دارم
    تارک زیبای صبح روشن فردای خود را تا بدان گوهر بیارایم.
    مرغ مسکین! زندگی، بی گوهری این گونه، نازیباست!
    ***
    اندر سرمای تاریکی
    که چراغ مرد قایقچی به پشت پنجره افسرده می ماند
    و سیاهی می مکد هر نور را در بطن هر فانوس
    و زملالی گنگ
    دریا
    در تب هذیانیش
    با خویش می پیچد،
    وز هراسی کور
    پنهان می شود
    در بستر شب
    باد،
    و ز نشاطی مست
    رعد
    از خنده می ترکد
    و ز نهیبی سخت
    ابر خسته
    می گرید،-
    در پناه قایقی وارون پی تعمیر بر ساحل،
    بین جمعی گفت و گوشان گرم،
    شمع خردی شعله اش بر فرق می لرزد.

    ابر می گرید

    باد می گردد
    وندر این هنگام
    روی گام های کند و سنگینش
    باز می استد ز راهش مرد،
    و ز گلو می خواند آوازی که
    ماهیخوار می خواند
    شباهنگام
    آن آواز
    بر دریا
    پس به زیر قایق وارون
    با تلاشش از پی بهزیستن، امید می تابد به چشمش رنگ.
    ***
    می زند باران به انگشت بلورین
    ضرب
    با وارون شده قایق
    می کشد دریا غریو خشم
    می کشد دریا غریو خشم
    می خورد شب
    بر تن
    از توفان
    به تسلیمی که دارد
    مشت
    می گزد بندر
    با غمی انگشت.

    تا دل شب از امید انگیز یک اختر تهی گردد.

    ابر می گرید
    باد می گردد...
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  8. 4 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  9. #75
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض شعری از سعدی تقدیم به "hbe"

    خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی
    یا به بستان به در حجره من بازآیی
    گلبن عیش من آن روز شکفتن گیرد
    که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی
    شمع من روز نیامد که شبم بفروزی
    جان من وقت نیامد که به تن بازآیی
    آب تلخست مدامم چو صراحی در حلق
    تا تو یک روز چو ساغر به دهن بازآیی
    کی به دیدار من ای مهرگسل برخیزی
    کی به گفتار من ای عهدشکن بازآیی
    مرغ سیر آمده‌ای از قفس صحبت و من
    دام زاری بنهم بو که به من بازآیی
    من خود آن بخت ندارم که به تو پیوندم
    نه تو آن لطف نداری که به من بازآیی
    سعدی آن دیو نباشد که به افسون برود
    هیچت افتد که چو مردم به سخن بازآیی
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  10. 4 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  11. #76
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض شعری از سهراب سپهری تقدیم به "sayed mojtaba"

    تنها و روی ساحل
    مردی به راه می گذرد
    نزدیک پای او
    دریا همه صدا
    شب ‚ گیج درتلاطم امواج
    باد هراس پیکر
    رو میکند به ساحل و درچشم های مرد
    نقش خطر را پر رنگ میکند
    انگار
    هی می زند که : مرد! کجا میروی کجا ؟
    و مرد می رود به ره خویش
    و باد سرگردان
    هی می زند دوباره : کجا می روی؟
    و مرد می رود و باد همچنان
    امواج ‚ بی امان
    از راه می رسند
    لبریز از غرور تهاجم
    موجی پر از نهیب
    ره می کشد به ساحل و می بلعد
    یک سایه را که برده شب از پیکرش شکیب
    دریا همه صدا
    شب گیج در تلاطم امواج
    باد هراس پیکر
    رو میکند به ساحل و .....
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  12. 4 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  13. #77
    همکار تالار زبان انگلیسی
    رشته تحصیلی
    زبان انگلیسی
    نوشته ها
    1,012
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 1,794
    قدرت امتیاز دهی
    210
    Array

    پیش فرض پاسخ : شعری از حافظ تقدیم به "raha78"

    نقل قول نوشته اصلی توسط *Niloofar* نمایش پست ها
    دارم امید عاطفتی از جانب دوست
    کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

    دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
    گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست

    چندان گریستم که هر کس که برگذشت
    در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست

    هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
    موی است آن میان و ندانم که آن چه موست

    دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
    از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست

    بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد
    با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست

    عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام
    زان بوی در مشام دل من هنوز بوست

    حافظ بد است حال پریشان تو ولی
    بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
    سلااام
    مرسی اول صبحی لذت بردم

  14. 3 کاربر از پست مفید raha78 سپاس کرده اند .


  15. #78
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    936
    ارسال تشکر
    2,911
    دریافت تشکر: 4,686
    قدرت امتیاز دهی
    4483
    Array
    hadi elec's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

    شعر تقدیمی به نیلوفر خانوم

    همه سر در گم آن زلف دوتایت شده اند
    همه مبهوت شکر خند و صفایت شده اند
    همه در حیرت این چهره ی معصوم تو اند
    و ندانند کجایی که در فکر سرایت شده اند


    *********
    الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
    توانم رفته از دستم چه سازم بین مشکلها

    شب تاریک و بیم غصه ای دیگر بود در دل
    کجا دانند حال ما سبک عقلان و خوشدلها

    چنان از فرط غمها دیده می بارد که بارانی
    بدین شدت نبیند چشم دریا ها و ساحل ها

    به دیدی چون سفیهی دون فلک بر ما نظر دارد
    چه باشد فرقمان مردم؟ میان ما و عاقلها

    سوالم گرچه تلخ است و جوابی تلخ تر دارد
    به این پرسش تلنگر میزنم بر جملگی دلها

    به بازار محبت گر گذر کردی تو میبینی
    که راکد مانده بازارش و بسیارند سائلها



  16. 3 کاربر از پست مفید hadi elec سپاس کرده اند .


  17. #79
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

    باسلااااااام از تمام دوستا گلم که بهم لطف داشتن ممنونم ببخشيد که نتونستم به پروفايل هر کدومتون بيام و جبران لطف هاتون باشم آخه نميتونم زياد تو نت باشم ..از نازخاتون گلم، آرتميس عزيزم ، hadi elec عزيز ،همه و همه يک دنيا مممنونم ...
    کوچيک شما نيلوفر
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  18. 7 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  19. #80
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    Structural Engineering - Civil Engineering
    نوشته ها
    275
    ارسال تشکر
    701
    دریافت تشکر: 384
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : شعرهای تقدیـــمی من به دوستانم

    اخ که دلم تنگه برات , تنگه برات
    اخ که دلم تنگه برات , تنگه برات , تنگه برات

    از کوچه دعا می رم , تا خونه خدا می رم

    واسه چشات تنگه دلم , سراغ نرگسا می رم

    منم که از رو قله ها به خاطر تو می پرم

    ناز گلهای وحشی رو به خاطر موهات می خرم

    زندگی چقدر قشنگه , یک کلالم حرف , حرف عشقه
    زندگی چقدر قشنگه , غم عاشقا قشنگه
    زندگی چقدر قشنگه

    اخ که دلم تنگه برات , تنگه برات , تنگه برات
    قطره بارون برات , اخ که دلم تنگه برات

    چرا برم تو اسمون ستاره ها رو بچینم
    ستاره برقی نداره می خوام چشات رو ببینم

    دلم خوشه که تو قفس یه مرغ عاشق ببینم
    اگر خدا یاری کنه تو ایوون تو بخونم

    زندگی چقدر قشنگه , یک کلالم حرف , حرف عشقه
    زندگی چقدر قشنگه , غم عاشقا قشنگه
    زندگی چقدر قشنگه



    این تصویر کوچکتر شده است. برای مشاهده با سایز اصلی روی این نوار کلیک کنید. سایز تصویر اصلی 1280x800

  20. 2 کاربر از پست مفید hamed civil1 سپاس کرده اند .


صفحه 8 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: آنچه باید در مورد هر یک از سرطان ها بدانید...
    توسط poune در انجمن سرطان شناسی و انكولوژی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: 17th June 2011, 03:51 PM
  2. مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب
    توسط draz در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th March 2011, 09:22 AM
  3. ( کوروش) ذوالقرنين در قرآن کريم و عهد عتيق
    توسط A M S E T I S در انجمن ماد ، هخامنشیان (پارسیان) ، سلوکیان
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: 18th February 2011, 07:23 AM
  4. انواع توپولوژي شبكه هاي كامپيوتري
    توسط Bad Sector در انجمن مقالات و آموزش های شبکه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th February 2011, 04:47 PM
  5. مقاله: كاوشي در چگونگي ورود برق به ايران
    توسط BEN HOR در انجمن مقالات برق
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th December 2010, 11:07 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •