دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 44 , از مجموع 44

موضوع: داستان هاي بچگي خودتو اينجا تعريف كن !!

  1. #41
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    آب و خاک
    نوشته ها
    6,338
    ارسال تشکر
    36,121
    دریافت تشکر: 19,588
    قدرت امتیاز دهی
    34266
    Array
    *FATIMA*'s: جدید75

    پیش فرض پاسخ : داستان هاي بچگي خودتو اينجا تعريف كن !!

    خونه بابابزرگم ، تو حیاطش یه گاراژ داشت که در نداشت ! از صبح تا موقع شب هم ماشین نمیومد توش !
    مادربزرگم به میله گاراژ با طناب برامون تاپ درست کرده بود ! ما هم عیدا میرفتیم خونشون اینقده تاپ بازی میکردیم که نگو !
    یه بار اومدیم شیطنتمون گل کرد رو تاپ ایستادیم !
    خالم که 1 سال از من بزرگتره اومد منو تاپ داد ! هی تاپ میداد هی من میگفتم بالاتر ، بالاتر !
    آخرش طناب پاره شد و ما با پا خوردیم زمین ! بعدش هم میدونید دیگه ! البته فقط پام شکست
    یه بار هم تو خونه خودمون اومدیم خاله بازی کنیم ، اونم چه خاله بازی !
    میخواستیم دست به ساختن خونه بزنیم اونم با سنگ !
    خیله خب ! شروع کردیم به جمع کردن سنگ و چیدن اونها روی همدیگه !
    رسیدیم به سقف ! خو اصولاً سنگ خیلی بزرگ نیاز داشت !
    ما هم که جوگیر ! اومدیم یه سنگ برداشتیم 2برابر هیکل خودمون !
    تا نصفه راه رو هم رفتیما ! ولی از دستمون رها شدن همان و افتادن رو پامون همان و دوباره پام شکست
    علف هرز چيست ؟!
    گياهى است كه هنوز فوايدش كشف نشده است
    ....
    بحث: زندگی با گیاهان دارویی


  2. 2 کاربر از پست مفید *FATIMA* سپاس کرده اند .


  3. #42
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شــَهرسازی
    نوشته ها
    1,502
    ارسال تشکر
    3,632
    دریافت تشکر: 9,836
    قدرت امتیاز دهی
    352
    Array
    ستاره کویر's: جدید11

    پیش فرض پاسخ : داستان هاي بچگي خودتو اينجا تعريف كن !!

    سلااااااااام به همه ی دوستان عزیز :)

    وای اینا رو که دیدم اشــک تو چشمام جمع شد!!!!
    به عشق این 2تا با برادرم میشستیم پای تلوزیون اون تیتراژ کارتونیش شروع میشد ما از جامون میپریدیم
    آخ آخ یادش بخیرررررررر

    هر چی فکر کردم اسمشون یادم نیومد ولی میدونم بهشون میگفتیم موزی ها
    عروسک هاش قشنگ تر از کارتونیاش بودن

    همیـــــشه ی همیشه! با برادرم سر این دعوامون میشد که اینا زندانین یا نه الان که فکر میکنم میگم نمیشد حالا یک لباس خال خالی واسشون میدوختن که اینقدر ذهن مارو درگیر نمیکرد!!!
    برادرم میگفت اینا زندانین منم میرفتم تو خودم بعدانا فهمیدیم اینا لباس خوابشون بوده






    رنگین کمونِ 6 رنگ
    -----------------------------
    سوالات مربوط به بخش هنر و شهرسازی
    با ما در ارتباط باشید

  4. کاربرانی که از پست مفید ستاره کویر سپاس کرده اند.


  5. #43
    همکار بخش مذهبی
    رشته تحصیلی
    کاردانی کامپیوتر-نرم افزار
    نوشته ها
    397
    ارسال تشکر
    4,555
    دریافت تشکر: 2,776
    قدرت امتیاز دهی
    1898
    Array
    جوان ایرانی's: جدید67

    پیش فرض پاسخ : داستان هاي بچگي خودتو اينجا تعريف كن !!

    سلام با اجازه همه یه خاطره که فکر کنم آزار حیواناته براتون تعریف کنم
    من همیشه به دم مرغ و خروس در بچه گی علاقه خاصی داشتم دوست داشتم این دمشونو بکنم چه جوری میشن
    خونه مادربزرگم که میرفتیم یه دختر دایی دارم در هر کاری تا خود الان هم دستم بوده و همه جا شریکیم
    مرغای مادربزرگم نمی دونم چرا علاقه داشتن بیان داخل خونه تخم بزارن البته فکر کنم چون دوست داشتن یه جای گرم و نرم باشه میومدن
    یه روز یه نقشه چیدیم که در و باز بزاریم و مرغ وقتی تخمشو گذاشت در حال رفتنه دختر داییم تخم مرغو بگیره منم مرغه رو
    یه مرغ بی نوایی اون روز هوس کرد بیاد داخل خونه چشمتون روز بد نبینه همین که خواست بره با یه حمله رفتم سمت مرغه یادمه که تا بگیرمش دمش تو دستم امد
    بیچاره مرغه چه بال بالی میزد یهو زنداییم که دید صدا میاد اومد گفت ول کن اون بیچاره رو منم از ناچاری ولش کردم
    ولی مرغ بیچاره پرهاش نصف شده بود آخرشم نتونستم دمشو بکنم دیگه از اون موقع تا جایی که یادم میاد دیگه هیچ مرغی این هوس به سرش نزد
    آره دیگه....
    امام حسین علیه‌السلام معلم مقاومت آگاهانه است.

    امام خامنه ای






  6. کاربرانی که از پست مفید جوان ایرانی سپاس کرده اند.


  7. #44
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    یه چیزی میخونیم دیگه...گیر نده
    نوشته ها
    530
    ارسال تشکر
    1,735
    دریافت تشکر: 2,274
    قدرت امتیاز دهی
    190
    Array
    شه پری's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : داستان هاي بچگي خودتو اينجا تعريف كن !!

    من از بچه گی به جادوگری علاقه خاصی داشتم
    چون مواد مختلف و عجیب رو با هم قاطی میکردند و بعدش هم یه چیز جالب میساختن

    منم میرفتم دارو هایی که تو یخچال مونده بود رو یواشکی بر میداشتم و بعدش با هم قاطی میکردم
    مثلا پماد و شربت و قرص رو

    البته قرص ها رو توی باغچه مون باسنگ له میکردم


    بعدش از بین نوه های بابا بزرگم 2 نفر رو انتخاب میکردم میبردم گوشه حیاط
    بهشون میگفتم اگه از این معجون نخورید به قورباغه تبدیلتون میکنم

    اون ها هم میترسیدن میخوردن
    منم منتظر میموندم تا مثلا تبدیل به یه چیز دیگه بشن اما ....
    اون موقع فقط 6 سال داشتم
    یادش بخیر

  8. کاربرانی که از پست مفید شه پری سپاس کرده اند.


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: ساختار پست هاي فشار قوی
    توسط BEN HOR در انجمن برق صنعتی و قدرت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th April 2011, 05:25 PM
  2. مهندسي صنايع جه تخصصي است؟
    توسط nika6749 در انجمن سایر موضوعات مهندسی صنایع
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st September 2010, 06:54 PM
  3. انرژي هاي پاك و ضرورت توسعه آن
    توسط ریپورتر در انجمن سایر موضوعات مهندسی عمران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd May 2009, 09:27 AM
  4. معرفی: آنتو‌ن پاولوويچ چخوف
    توسط diamonds55 در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st January 2009, 04:45 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •