هم چنان که عربهاى جاهلى بر اساس اهداف و منافع خویش تعریفى از امنیت ارائه مىکردند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نیز بر اساس اهداف و منافع دین اسلام که رهبر آن به شمار مىرفت تعریفى از امنیت داشته است که بر اساس آن تعریف در ظرف مدتى کوتاه امنیتى ایجاد کرد که همه مسلمانان در سایه آن از هر جهت در آرامش به سر مىبردند.
هم چنان که عربهاى جاهلى بر اساس اهداف و منافع خویش تعریفى از امنیت ارائه مىکردند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نیز بر اساس اهداف و منافع دین اسلام که رهبر آن به شمار مىرفت تعریفى از امنیت داشته است که بر اساس آن تعریف در ظرف مدتى کوتاه امنیتى ایجاد کرد که همه مسلمانان در سایه آن از هر جهت در آرامش به سر مىبردند. پیامبر براى ایجاد امنیت برنامههایى به اجرا درآورد که هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت توأم با موفقیت بوده است و این برنامهها علاوه بر ایجاد امنیت در جامعه به گسترش روزافزون دین اسلام نیز کمک شایانى نموده است. در این مقاله با هدف بررسى گفتمان امنیتى پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) ابتدا به صورت مقدمه مفهوم امنیت و گفتمانهاى موجود در آن را به اختصار مورد بررسى قرار داده، سپس در دو بخش به بررسى دیدگاه امنیتى آن حضرت پرداختهایم. در بخش اول تلاشها و زمینههاى ایجاد امنیت توسط ایشان در مکه و قبل از هجرت و در بخش دوم که بحث اصلى مقاله است برنامههاى پیامبر در ایجاد امنیت در مدینه و پس از تشکیل حکومت را پى گرفتهایم.
۱٫ مفهوم امنیت
امنیت مقولهاى است که در فلسفه تکوین انسانها نهفته است. حال باید دید که امنیت چیست و مفهوم آن کدام است؟ از گذشتههاى دور تا به حال تعاریف مختلفى از این واژه شده است و تحولاتى در مفهوم آن به وجود آمده است که شاید این اختلافات به دلیل پیچیدگى مفهوم آن باشد. البته برخى نیز آن را میان تهى مىدانند، افرادى مانند « بارى بوزان » (Barry Buzan ) مهمترین ویژگى امنیت را اجوف بودن آن دانستهاند؛ بدین معنا که « امنیت واژهاى حساس و مهم است که بازیگر به تناسب نیازمندى خود مىتواند معنایى خاص را بر آن حمل نماید و در نتیجه به سیاستهاى کاملاً مختلفى در مواجهه با پدیدهاى واحد برسد»۲ براى روشن شدن بیشتر مفهوم امنیت بهتر است اشارهاى به تحول گفتمانى این مفهوم شود.
برخى از محققین معتقدند که در تحلیل مفهومى امنیت مىتوان چهار گفتمان را شناسایى کرد که به مرور زمان هر یک جاىگزین دیگرى شده است. بر اساس گفتمان اول، انسانهاى اولیه در جامعه بدوى امنیت را حفظ بقا و موجودیت در مقابل تهدیدات طبیعى مىدانسته و بر اساس آن طبیعت را منشأ اصلى تهدید تلقى مىکردهاند. در این گفتمان امنیت فرد یا گروه، محور بود. و افراد یا گروهها براى بقاى خویش به همکارى با یکدیگر مىپرداختند. این گفتمان در سده هفدهم میلادى با ایجاد سرزمینهایى مستقل و محور قرار گرفتن ملیت تغییر کرده جاى خود را به گفتمان دوم، یعنى گفتمان فقدان تهدید داده است. در گفتمان دوم، فقدان تهدید به منزله مفهوم امنیت متجلّى شده است. ایجاد مرزها و تشکیل ملیتها مهمترین عامل براى ایجاد این گفتمان به شمار مىرود و در این صورت دیگر فرد یا گروه، محور گفتمان نیست بلکه سرزمین و ملیت محور آن به شمار مىرود. در این گفتمان نفى تهدید به مثابه مفهوم امنیت، مفهومى وابسته و سلبى است. قائلان امروزى این گفتمان، مفهوم نفى تهدید را در ابعاد مختلف سیاسى، نظامى، اقتصادى و … گسترش دادهاند، ولى با این وجود این گفتمان جاى خویش را به گفتمان سوم داده و طرفداران چندانى ندارد. در گفتمان سوم، کسب قدرت و توانایى که نگرشى ایجابى است جاىگزین مفهوم نفى تهدید شده است، در این گفتمان حتى جامعهاى که فاقد تهدید است نیز چنان چه توانایى و شرایط عینى کسب قدرت و حفظ منافع خویش را نداشته باشد جامعهاى ناامن به شمار مىرود. در گفتمان چهارمى که به تدریج در حال جاىگزینى است امنیت به همکارى و همگرایى بین دولتها و ملتها تعریف شده است. این گفتمان جدید با تصور جامعه جهانى، مرزهاى سرزمینى را مصنوعى فرض کرده، با محور قرار دادن انسان و جهان به اصالت همگرایى و همکارى بینالمللى دامن مىزند، جالب این جاست که مفهوم این گفتمان مفهومى مستقل و توسعه یافته است و نگاهى خوشبینانه به انسان و جهان دارد.۳
با یک دید کلى مىتوان گفتمانهاى وارده در باب مفهوم امنیت را در قالب دو گفتمان سلبى و ایجابى جاى داد. با این توضیح که شاید بتوان گفتمانهاى دوم و چهارم را مراحل تکامل یافته دو گفتمان اول و سوم دانست. در این جا به توضیح مختصرى درباره دو گفتمان سلبى و ایجابى مىپردازیم.
۲٫ گفتمانهاى امنیت
گفتمان سلبى
گفتمان سلبى از گفتمانهاى مهمى است که در گذشته امنیت را بر پایه آن تعریف مىکردهاند. در این گفتمان تأکید اصلى بر فقدان تهدید است و با این تأکید مىتوان گفت هر چه تهدیدات بیرونى افزایش یابد ضریب امنیتى کاهش مىیابد و به عکس هر چه ضریب امنیتى افزایش یابد نشانه آن است که تهدیدات بیرونى کاهش یافته است. البته طبق نظر قائلان امروزى این نظریه مفهوم تهدید، عام بوده و تهدیدات نظامى، اقتصادى، فرهنگى و غیره را شامل مىشود و بستر زمان و مکان شکل تهدیدات را تغییر مىدهد. بر اساس این گفتمان حقوق و آزادىهاى فردى مىتواند به وسیله امنیت ملى محدود گردد و به عبارت دیگر معیار و حدود آزادىهاى فردى را امنیت ملى تعیین مىکند. چرا که لازم است انسان بخشى از آزادىهاى خویش را به سازمانى دهد تا آن سازمان و یا تشکیلات با فضاسازى کافى بتواند از امنیت او دفاع کند. این سازمان موظف است با ایجاد فضاى امن به وسیله ارتقاى توان نظامى، اقتصادى، فرهنگى و غیره نفى تهدید را در تمامى عرصهها ایجاد کند.
گفتمان ایجابى
از دهه هفتاد میلادى به این سو گفتمان ایجابى مطرح شده است. در این گفتمان رضایت و اطمینان خاطر شهروندان محور امنیت است نه زور و قدرت و نفى تهدید. در این گفتمان فاصلهاى بین خواستهها و کارویژهها وجود ندارد تا این که فضاى نارضایتى ایجاد شود و بدیهى است که عدم فاصله که مساوى با رضایت است نیز با زور و قدرت ایجاد نمىشود، بلکه با عواملى همانند: مشارکت، همزیستى، عدالت اجتماعى، افزایش آسیبناپذیرى، آیندهنگرى و … شکل مىگیرد.
به گفته برخى از محققان «امنیت ملى وضعیتى است که در آن نظام سیاسى حاکم از بیشترین ظرفیت براى پاسخگویى به نیازهاى شهروندانش برخوردار باشد. بر این اساس اصلاح روابط بین دولت و ملت و ارتقاى میزان مشروعیت در کنار رسیدگى به توان دفاعى (به معناى عام آن) مبناى امنیت را در دو حوزه داخل و خارج شکل مىدهد».۴ پس در گفتمان ایجابى امنیت ملى اولاً، نگاه درونى مىشود؛ ثانیاً، ملاحظات امنیتى، نرمافزارى شده و امنیت در جایى به وجود مىآید که شکاف جامعه و نظام به حداقل رسیده باشد و ثالثاً، حتى تهدیدات بیرونى نیز با نگاه درونى دیده مىشود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)