حرکت پیاده طبیعی ترین، قدیمی ترین و ضروری ترین شکل جابجایی انسان در محیط است و پیاده روی هنوز مهم ترین امکان برای مشاهده مکان ها، فعالیت ها و احساس شور و تحرک زندگی و کشف ارزش ها و جاذبه های نهفته در محیط است. پیاده روی دارای اهمیت اساسی در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیت های محیطی است. چهره شهر بیشتر از طریق گام زدن در فضای شهری احساس می شود. به طور کلی می توان حرکت پیاده را به هفت فعالیت مختلف تقسیم کرد که عبارتند از: قدم زدن، ایستادن، نشستن، درازکشیدن، دویدن، بازی کردن و تماشا کردن.
یکی از تحولات اخیر در گرایش های جدید شهرسازی جهان، توجه به حرکت پیاده و نیازهای آن به عنوان یک موضوع فراموش شده مهم شهری است. امروزه تاکید بیش از حد بر حرکت سواره و حل مسایل مختلف آن و غفلت از ساماندهی و برنامه ریزی برای حرکت پیاده، یکی از نقایص شهرسازی معاصر محسوب می شود. در دو سه دهه اخیر، در نتیجه اوج گیری و حاد شدن مشکلات شهری مانند آلودگی محیط، دشواری رفت و آمد، ناامنی راه ها، انحطاط مراکز تاریخی شهرها، افت کیفیت فضاهای شهری، افول ارزش های بصری و ... واکنش گسترده ای علیه سلطه حرکت موتوری و کاهش تحرکات پیاده در جهان به وجود آمده است. در این زمینه، بازیابی و توسعه فضاهای پیاده به یکی از محورهای برنامه ریزی و طراحی شهری بدل شده که از آن به عنوان "جنبش پیاده گستری" یاد می شود.
جنبش گسترش فضاهای پیاده، نه تنها سیمای کالبدی شهرها را عوض کرده، بلکه تغییرات نوینی در کیفیت زندگی شهری و رفتار اجتماعی و فرهنگ مردم به وجود آورده است. همچنین الگوها و روش های جدیدی برای حل مسایل شهری ارایه داده که باعث تحولی عمیق در نظریه ها و روش های شهرسازی، به ویژه در عرصه ساماندهی فضاهای شهری شده است.
نخستین اقدام در جهت تفکیک حرکت سواره از پیاده در دنیا، در سال 1858 توسط شهرساز و معمار امریکایی به نام "اولمستد" صورت گرفت. طی این اقدام اولمستد در طراحی پارک مرکزی نیویورک، برای عبور پیادگان پلی از سنگ روی جاده وسایل نقلیه بنا نهاد. در ایالات متحده آمریکا، پس از جنگ جهانی دوم این نوع خیابان های پیاده با نام ""Mall شکل گرفتند که بیشتر همسو با مقاصد تجاری در مرکز شهرها بودند و در عین حال هدف شان ایجاد محیط های مطلوب برای خرید و گردش در شهرها بود.
معابر پیاده یا پیاده راه ها، معابری با بالاترین حد نقش اجتماعی هستند که تسلط کامل با عابر پیاده بوده و تنها از وسایل نقلیه موتوری به منظور سرویس دهی به زندگی جاری در معبر استفاده می شود. این معابر می توانند به صورت کوچه، بازار، بازارچه، مسیری در میدان، پارک یا فضای یک مجتمع شکل بگیرند. پیاده راه ها با از میان بردن ترافیک عبوری سواره در بخشی از شهر ایجاد می شوند، و به دلایل معمارانه، تاریخی یا تجاری شکل می گیرند.
پیاده راه ها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعی شان می باشد. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و پذیرای گروه های مختلفی از شهروندان می باشد. پیاده راه ها علاوه بر نقش ارتباطی و دسترسی، مکانی امن و راحت برای تماس اجتماعی، گردش و تماشا و ... فراهم می آورد. در پیاده راه ها، آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران بسیار زیاد است. از این رو شهروندان به تدریج به حضور در شهر و انجام فعالیت های مدنی عادت کرده و زمان بیشتری را در فضاهای شهری می گذرانند و این به نوبه خود به بهبود و ارتقاء فرهنگ و عادات شهرنشینی؛ از جمله رعایت حقوق دیگران و احساس مسئولیت در برابر جامعه کمک می کند که به خصوص برای جوانان و کودکان می تواند نمونه زنده آموزشی محسوب شود. "سرزندگی" از ویژگی های اساسی و اصلی پیاده راه هاست، از این رو می بایست در پیاده راه ها همواره زندگی اجتماعی در جریان باشد. این فضا همچنین می بایستی بتواند جاذب طیف وسیعی از شهروندان بوده و خود را همواره با رویداد های درون خود هماهنگ سازد. لذا "انعطاف" نیز از ویژگی های مهم در پیاده راه هاست. در نهایت آنچه که متضمن حضور همه شهروندان و زندگی دایمی در پیاده راه هاست "ایمنی" این فضا می باشد.
در شهرهای قدیم ایران، شکل گیری راه ها و فضاهای شهری براساس مقیاس و نیاز حرکت پیاده بود. وسعت شهرها و فاصله میان مراکز مختلف آن، چنان بود که شهروندان با پای پیاده از نقطه ای به نقطه دیگر می رفتند و هر گاه برای جابه جایی افراد یا کالایی از چهارپایان استفاده می شد، سرعت و نحوه حرکت به گونه ای بود که الزاما نیازی به متمایز بودن راه ها و فضاهای ارتباطی پیاده و سواره از یکدیگر احساس نمی شد. این گونه الگوی حرکت در شهر، نه تنها پیوندی حسی و ذوقی میان شهر و شهروندان برقرار می کرد، بلکه به راه ها و معابر شهری، خصلتی اجتماعی و فرهنگی نیز می بخشید.
در شهرسازی معاصر، حرکت پیاده و نیازها و حقوق طبیعی انسانی پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و راه های پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضاهای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده است. در واقع در سنت شهرسازی رایج، برنامه­ریزی برای ماشین، همواره مقدم بر برنامه ریزی برای انسان بوده است. در ایران نیز با سلطه تدریجی حرکت سواره بر فضاها و معابر شهری، برنامه ریزی و طراحی شهری روز به روز از مقیاس و نیاز انسان پیاده دور شده و در نتیجه از ارزش ها و جاذبه های اجتماعی و فرهنگی فضاهای شهری کاسته شده است. در این روند، مفهوم و کارکرد عناصر شهری سازگار و مطلوب شهری مثل محله، خیابان، میدان، گذر، کوی و ... تغییر کیفی و ماهوی پیدا کرده و محتوای غنی انسانی خود را از دست داده است. اما یکی از بارزترین اقدامات ارزشمندی که طی سال­ های اخیر در جهت ارتقا کیفیت حرکت پیاده، صورت گرفته احداث پیاده راه هایی در شهرهای تبریز، مشهد و بوشهر بوده است. باید توجه نمود که صرف احداث مسیر ویژه پیاده، موفقیت و کارآیی آن را در شهر تضمین نمی نماید. همچنین احداث مسیر ویژه پیاده در یک شهر نمی تواند به منزله الگوی اجرایی در شهرهای دیگر به شمار رود. تفاوت های اقلیمی، فرهنگی و ویژگی های متفاوت شهرسازی در هر منطقه، رویکرد خاصی را نسبت به مساله پیاده راه سازی طلب می کند.