دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 453

موضوع: گزیده ای از اشعار عرفانی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض پاسخ : شعرهای عرفانی

    اي عشق بيا كه سينه‌هامان شد چاك
    «اين النبأالعظيم؟» گشتيم هلاك
    چشمي كه تو را نديده باشد كور است
    خون شد دل ما، «متي ترانا و نريك»

    در تاك مگر شراب پنهان نشده؟
    در غنچه مگر گلاب پنهان نشده؟
    اي بي‌خبران كه منكر صبح شديد
    در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟

    يك عمر تو زخم‌هاي ما را بستي
    هر روز كشيدي به سر ما دستي
    شعبان كه به نيمه مي‌رسد آقا جان!
    ما تازه به يادمان مي‌آيد هستي

    هم چاه سر راه تو بايد بكنيم
    هم اينكه از انتظار تو دم بزنيم
    اين نامه ي چندم است كه مي‌خواني؟
    داريم ركورد كوفه را مي‌شكنيم

    هر چند كه خسته‌ايم از اين حال نيا!
    شرمنده! اگر ندارد اشكال نيا!
    ما خط تمام نامه‌هامان كوفي است
    آقاي گلم!زبان من لال نيا!

    سر تاسر جان ما پر از تب نشده
    چون جام جنون ما لبالب نشده
    ما منتظريم ماه كامل بشود
    دور قمري چهارده شب نشده

    آقا تو كه خوب مي‌تواني ما را
    از اين همه غربت برهاني ما را
    لاي كلمات ندبه پنهان شده ايم
    تا اينكه بيايي و بخواني ما را

    اين ماه كه چون چراغ تو مي‌سوزد
    عمري است كه در فراق تو مي‌سوزد
    خورشيد كه هر روز تو را مي‌بيند
    در آتش اشتياق تو مي‌سوزد

    اي اصل اميد! بيم‌ها را درياب
    باباي همه! يتيم‌ها را درياب
    هر چند خدا خودش كريم است آقا!
    لطفي كن و ياكريم‌ها را درياب!

    يك روز به يك اشاره بر مي‌گردند
    با دامني از ستاره بر مي‌گردند
    روزي كه ورق به نفع حق برگردد
    اولاد علي دوباره بر مي‌گردند

    نه شرم و حيا نه عار داريم از تو
    اما گله بي‌شمار داريم از تو
    ما منتظر تو نيستيم آقا جان!
    تنها همه انتظار داريم از تو

    هر چند كه بيمار تو هستيم همه
    ديوانه ي ديدار تو هستيم همه
    بين خودمان بماند آقا عمري است
    انگار طلبكار تو هستيم همه!

    بر سينه اگر زديم سنگت آقا!
    هستيم اگر گوش به زنگت آقا!
    با اين همه نيرنگ و ريا مي‌ترسم
    يك روز بياييم به جنگت آقا!

    شد بسته در هر دو جهان از بس كه...
    خشكيد زمين و آسمان از بس كه...
    بد نيست اگر كمي خجالت بكشيم
    خون شد دل صاحب الزمان از بس كه...

    هر روز به ما اگر كه سر هم بزني...
    بر ريشه ي خواب ما تبر هم بزني...
    آقا تو كه خوب مي‌شناسي ما را
    زنگ در خانه را اگر هم بزني...

    از شنبه درون خود تلنبار شديم
    تا آخر پنجشنبه تكرار شديم
    خير سرمان منتظر ديداريم
    جمعه شد و لنگ ظهر بيدار شديم

    درسي كه مرور مي‌كني عاشوراست
    هر جا كه عبور مي‌كني عاشوراست
    اي وارث زخم‌هاي هفتاد و دو تن
    روزي كه ظهور مي‌كني عاشوراست

    تا عشق پر از حضور در ما نشود
    يك مرتبه نفخ صور در ما نشود
    به معني انتظار نايل نشويم
    تا كرب و بلا مرور در ما نشود

    از مزرعه‌هاي كوچك بعضي‌ها
    برچيده شود مترسك بعضي‌ها
    آقا خودمانيم چه كيفي دارد
    وقتي بزني به برجك بعضي‌ها

    با آمدنت دل مرا دريا كن
    اين سوخته را جزيره ي خضرا كن
    آقا تو مگر نه اينكه دنبال مني؟
    من گمشده‌ام بيا مرا پيدا كن

    گفتند كه تك سوارمان در راه است
    از اول صبح چشممان بر راه است
    از يازدهم دوازده قرن گذشت
    تا ساعت تو چقدر ديگر راه است؟

    انگار نمي‌رسد به دريا جاده
    در خويش زده هميشه در‌جا جاده
    آقا نكند دير شود آمدنت
    من روي تو شرط بسته‌ام با جاده

    ابري است هوا و بوي باراني نيست
    اين عصر گرفته را كه پاياني نيست
    داريم همه فال تو را مي‌گيريم
    عكس تو درون هيچ فنجاني نيست

    نه عين نه شين نه قاف مي‌داند عشق
    جز تو سخني به لب نمي‌راند عشق
    آواره ي كوه و دشت و صحرا هر روز
    پشت سر تو نماز مي‌خواند عشق

    تا كي همه جا بدون تو غم بخوريم
    پس كي تو مي‌آيي آب زمزم بخوريم؟
    اين جمعه خدا كند بيايي آقا
    يك نان و پنير ساده با هم بخوريم

    اين مرد كه در ره است بايد اورا...
    مي ترسم اگر سرزده‌ آيد اورا...
    از هر كه سراغ او گرفتم ديدم
    در شهر كسي نمي‌شناسد او را

    عمري است به‌دنبال جوابي ديگر
    هر روز كشيده‌ام عذابي ديگر
    هر شب به هواي ديدنت از خوابي
    آسيمه دويده‌ام به خوابي ديگر

    هر كس كه هواي دوسـت در سر دارد
    شمشير نه! قلب خويش را بردارد
    در سنت شيعه نيست حتي به نماز
    كه دست به روي دست خود بگذارد

    ج.صفربيگي
    شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
    روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
    گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
    بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت

  2. کاربرانی که از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. Apple iPhone 3GS نسل سوم از یک اتفاق
    توسط Bad Sector در انجمن Apple
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 11th April 2011, 08:43 PM
  2. بحث: متافيزيك
    توسط galaxy در انجمن فیزیک
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 23rd February 2011, 06:48 AM
  3. معرفی: مقایسه سه نیمه حرفه ای DSLR: قسمت دوم Canon EOS 550D
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی تجهیزات عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 04:10 PM
  4. Maestro Ezio Returns | Assassin's Creed: Brotherhood Preview
    توسط PiXiE در انجمن نقد و بررسی بازی های کامپیوتری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th October 2010, 08:36 PM
  5. استراتژی شما برای مدیریت دانش چیست؟
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th October 2010, 09:35 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •