دانش تریز

دانش جامعی است در برگیرنده فلسفه فکری و پنچ ستون اصلی تفکر، متدولوژی تعریف و حل مساله و مجموعه دوازده ابزار مختلف که بنا به نیازهای مساله به کمک فرد یا تیم حل مساله می‌آید. TRIZ مشکلات را با طرح چند پرسش اساسی در قالب مساله تعریف می‌کند و سپس با استفاده از ابزارهای خود به تحلیل ارتباط مساله موجود با مساله‌های مطرح در رده‌های بالاتر و پایین‌تر آن می‌پردازد و با تعیین سطح کنونی مساله، ابزار پیشنهادی حل آن را ارایه می‌کند. پیدایش TRIZ به سال 1947 و کشور شوروی سابق باز می‌گردد. جایی که گنریش سائولوویچ آلتشولر (Genrich Saulovich Altshuller) ، مهندس مکانیک و کارمند اداره ثبت اختراعات نیروی دریایی به یافتن رموز اختراع‌های ثبت شده و کشف وجوه مشترک پشت پرده و رسیدن به نوآوری‌ها کنجکاو شد. وی از صد و پنجاه سند اختراع شروع كرد و با کمک تیمش بیش از دو میلیون سند اختراع را بررسی نمود و پس از جمع‌بندی نتایج این پژوهش گسترده TRIZ را به همگان معرفی كرد. دانش، تکنیک و ابزاری که به طور قطع، از پس حل هر مشکل و مساله‌ای بر می‌آید. توسعه TRIZ با مهاجرات متخصصان آن به آمریکا و اروپا و فروپاشی نظام حاکم بر شوروی سابق سرعت گرفت. امروزه بسیاری از نوآوری‌ها و اختراعات و جهش‌های علمی و فناوری به مدد به‌کارگیری دانش TRIZ رخ می‌دهد. یكی از مهم‌ترین توانمندی‌های TRIZ‌ را در تعریف مساله توسط آن باید جستجو كرد. بخش عمده‌ای از زمان فرایند حل مساله به تعریف آن اختصاص دارد. یافتن ریشه و چرایی بروز مساله،‌ شاید در مساله‌های ساده و متعارف، به سادگی انجام‌پذیرند،‌ اما وقتی مشكل از پیچیدگی برخوردار شد (مثل بسیاری از پروژه‌ها)‌ و مشكل با ابعاد مختلف پروژه آمیخته شود،‌ نمی‌توان ریشه مساله را به سادگی پیدا كرد. اینجاست كه پژوهشگران معتقدند بخشی از توانمندی TRIZ در روش تعریف مساله است،‌ جایی كه معمولا 90%‌ از احتمال رسیدن به موفقیت وابسته به صرف زمان برای آن است. TRIZ برای تعریف مساله از دست‌كم 4 ابزار بهره می‌برد. نخست «كاشف مساله» (Problem Explorer ) كه با دو دسته پرسش «چه چیز مانع از حل مساله من است؟» و «چرا می‌خواهیم این مساله را حل كنیم؟» مساله را به ترتیب تا سطح خردتر و جزئی‌نگرتر، به سطح مساله‌های رده پایین‌تر و سطح كلان‌تر و مساله‌های رده بالاتر تحلیل می‌كند و با تعیین محدودیت‌ها و منابع موجود، رسم یك تصویر كلی از مسأله را برای تحلیلگران امكان‌پذیر می‌سازد. سپس ابزار «تحلیل كاركرد و خواص» (Function Analysis)، با تعیین عوامل و روابط موثر بر مسأله، در زمان‌های پیش از وقوع مسأله، حین وقوع آن و پس از وقوع مساله، به ریشه‌یابی موضوع پرداخته و دلیل اصلی رخ دادن مشكل یا مسأله را پیدا می‌كند. ابزار «تحلیل منحنی عمر» (S-Curve Analysis) وضعیت قرارگیری سیستم مورد بحث بر روی منحنی عمر خود را تعیین می‌كند. این ابزار، نوع و چگونگی حل مسأله را با توجه به روند تكاملی قابل پیش‌بینی آن سیستم، به تحلیلگران خاطرنشان می‌نماید و در پایان تعریف مساله، ابزار «نتیجه نهایی ایده‌آل» (Ideal Final Result (IFR)) ، شناخت دقیق مسأله را با توجه به شرایط ایده‌آلی ممكن می‌سازد