شيشه تبدار

[Rez@ee]

روي آن شيشه تبدار تو را "ها" کردم
اسم زيباي تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوز زمستاني را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم

شيشه بد جور دلش ابري و باراني شد
شيشه را يک شبه تبديل به دريا کردم

عرقي سرد به پيشاني آن شيشه نشست
تا به اميد ورود تو دهان وا کردم

در هواي نفسم گم شده بودي اي عشق
با سرانگشت ، تو را گشتم و پيدا کردم

با سرانگشت کشيدم به دلش عکس تو را
عکس زيباي تو را سير تماشا کردم

و به عشق تو فرآيند تنفس را هم
جذب اکسيژن چشمان تو معنا کردم

باز با بازدمي اسم تو بر شيشه نشست
من دمم را به اميد تو مسيحا کردم

پنجره دفترم امروز شد و شيشه غزل
و من امروز بر اين شيشه تو را "ها" کردم

آن قدر آه کشيدم که تو اين شعر شدي
جاي هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم

اینک ای شعر مه آلوده خداحافظ تو
ختم این شعر نفسگیر در اینجا کردم

[Rez@ee]

شما روی شیشه تبدار چی می نویسید؟

[A M S E T I S]

یه چیزی که نمیشه گفت

[*مینا*]

به شوخی نوشتم
"دوستت ندارم"
شیشه گریه کرد
شبیه اشک های تو!
با اضطراب گفتم
نه، دوستت دارم
نشنید
و گریه کرد ...

[S a R a]

زندگی

منشوری است دوار ،

که پرتو پر شکوه خلقت با رنگها ی بدیع و دل فریبش آن را

خیال انگیز ،

پر شور و زیبا گردانیده است .

[kamanabroo]

می نویسم:

تو بزرگی من هیچم
تو مهربانی من هیچم
تو با همه بدی و هیچ بودنم، برای من همه چیز و خوب ترین بودی و هستی...

[SaSaMc2]

سلام شیشه ی تب دار...

پیشونیت رو بیار جلو...

اوه...!

بذار پنجره رو باز کنم...

میترسم این آخرین دمم...

فرصت بازدمت نده.

[RezaOnlinE]

من هر جا شیشه بخار گرفته میبینم اسممو روش مینویسم به انگلیسی Reza

[*FATIMA*]

هر وقت یه شیشه تب دار میبینم
یه دستمال برمیدارم و روش میکشم تا تبش پایین بیاد
نکنه از دستش بدم ...

[e.einitabar]

براي تو مي نويسم
براي تويي كه تنهايي هايم پر از ياد توست
براي تويي كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست
براي تويي كه احساسم از آن وجود نازنين توست
براي تويي كه تمام هستي ام در عشق تو غرق شد
براي تويي كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است
براي تويي كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردي
براي تويي كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردي
براي تويي كه هر لحظه دوري ات برايم مثل يک قرن است
براي تويي كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است