دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: دعاي ندبه

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسي شيمي
    نوشته ها
    160
    ارسال تشکر
    386
    دریافت تشکر: 306
    قدرت امتیاز دهی
    30
    Array

    پیش فرض دعاي ندبه

    دعای ندبه

    مؤلف‏ گويد كه اين دعاى شريفى است و سزاوار است خواندنآن در آنجا مكرّر و در غير آن مكان و ما در باب اوّل ذكركرديم‏اين دعا را با اختلافجزئى زيارت ديگر زيارتى است كه سيّد بن طاوس نقل كرده فرموده دُو ركعت نمازگذاردوبگويد بعدازآن«سَلامُ اللَّهِ الْكامِلُ التَّآمُّ الشَّامِلُ»الخ‏ومااينزيارت را در فصل هفتم از باب اوّل به عنوان استغاثه به آن حضرت از كَلِم طيّب نقلكرديم به آنجا رجوع شود مؤلّف گويد كه سيّد بن طاوس در مصباح الزّائر فصلى در اعمالسرداب مقدّس ايراد كرده و در آن شش زيارت نقل كرده پس از آن فرموده و ملحق مى‏شودبه اين فصل دعاء ندبه و زيارتى كه مولاى ما صاحب الامرعليه السلام هر روز به آنزيارت كرده مى‏شود بعد از نماز صبح و آن زيارت‏هفتم‏حساب مى‏شود و دعاى عهد كه امرشده به تلاوت آن در حال غيبت و دعايى كه آنرا بخوانند در وقتىكه‏ازآن‏حرم‏شريف‏مى‏خوهندبرگردندپس شروع كرده به ذكر اين چهار امر ما هم در اينكتاب مبارك متابعت آن بزرگوار نموده و آن چهار امر را ذكر مى‏نماييم اوّل دعاء ندبهاست كه مستحبّ است در چهار عيد يعنى عيد

    فطر و قربان و غدير و روز جمعهبخوانند و آن دعا اين است:



    اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ رَبِّالْعالَمينَ،

    ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است‏

    وَصَلَّى اللَّهُعَلى‏ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَآلِهِ، وَسَلَّمَ تَسْليماً، اَللّهُمَّلَكَ‏

    و درود خدا بر آقاى ما محمد پيامبرش و بر آل او و سلام كاملى بر ايشانباد خدايا از آن تو است‏

    الْحَمْدُ عَلى‏ ما جَرى‏ بِهِ قَضآئُكَ فى‏اَوْلِيآئِكَ، الَّذينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ‏

    ستايش بر آنچه جارى شد بدان قضاو قدر تو درباره بندگان مقربت آنانكه خالص گردانيدى آنان را

    لِنَفْسِكَوَدينِكَ، اِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعيمِالْمُقيمِ،

    براى خود و دين خود چون انتخاب كردى براى آنها آن نعمت شايان وپايدارى كه نزد تو است‏

    الَّذى‏ لا زَوالَ لَهُ وَلاَ اضْمِحْلالَ، بَعْدَاَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فى‏

    آن نعمتى كه زوال و نابودى برايشنيست، (و اين) پس از آنى (بود كه) با آنها شرط كردى تا كناره گيرنداز

    دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها،فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ،

    درجات (و رياستهاى) اين دنياى پست و از زيب و زيورشو آنها نيز اين شرط تو را پذيرفتند

    وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفآءَ بِهِ،فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ، وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَالْعَلِىَّ،

    و تو نيز وفاى آنان را به اين شرط دانستى و پذيرفتيشان و مقربدرگاهشان كردى و مقرر داشتى از پيش براى ايشان نامى بلند

    وَالثَّنآءَالْجَلِىَّ، وَاَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلآئِكَتَكَ، وَكَرَّمْتَهُمْ‏بِوَحْيَِ،

    و ثنائى آشكار و فرو فرستادى برايشان فرشتگانت را و گرامى داشتى آنان رابه وحى خود

    وَرَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَجَعَلْتَهُمُ الذَّريعَةَاِلَيْكَ، وَالْوَسيلَةَ اِلى‏ رِضْوانِكَ،

    و ياريشان كردى به علم خود وقرارشان دادى واسطه درگاهت و وسيله‏اى بسوى خوشنوديت‏

    فَبَعْضٌ اَسْكَنْتَهُجَنَّتَكَ اِلى‏ اَنْ اَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى‏

    پس برخىرا در بهشت جا دادى تا آنگاه كه از آنجا بيرونش آوردى و برخى را در كشتى خود سواركردى‏

    فُلْكِكَ وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِبِرَحْمَتِكَ، وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ‏

    و او و همراهانش را كه ايمان آوردهبودند به مهر خود از هلاكت نجات دادى و برخى را براى خود

    لِنَفْسِكَخَليلاً، وَسَئَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْأخِرينَ فَاَجَبْتَهُ،وَجَعَلْتَ‏

    خليل گرفتى و او از تو درخواست كرد نام نيك را در امتهاى آيندهو تو اجابت كردى و نام او را

    ذلِكَ عَلِيّاً، وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْشَجَرَةٍ تَكْليماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ اَخيهِ‏

    بلند گرداندى و با برخىاز ميان درخت بطور مخصوصى سخن گفتى و براى او برادرش را

    رِدْءاً وَوَزيراً،وَبَعْضٌ اَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ اَبٍ، وَآتَيْتَهُ الْبَيِّناتِ،وَاَيَّدْتَهُ‏

    ياور و وزير گردانيدى و برخى را بدون پدر بوجود آوردى ونشانه‏هاى آشكارى به او دادى‏

    بِرُوحِ الْقُدُسِ، وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُشَريعَةً، وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَيَّرْتَ‏

    و به روح القدس (جبرئيل) يارى فرمودى و براى همه آنها دين و قانونى مقرر داشتى و برايش طريقه وبرنامه‏اى قرار دادى‏

    لَهُ اَوْصِيآءَ مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ،مِنْ مُدَّةٍ اِلى‏ مُدَّةٍ، اِقامَةً لِدينِكَ،

    و اوصيائى براى او انتخابكردى تا يكى پس از ديگرى نگهبان باشد از زمانى تا زمانى تا برپا ماند دينتو

    وَحُجَّةً عَلى‏ عِبادِكَ، وَلِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّه،وَيَغْلِبَ الْباطِلُ‏

    و حجتى باشند بر بندگانت و تا زائل نگردد (دين) حق ازجاى خود و تا پيروز نگردد باطل‏

    عَلى‏ اَهْلِهِ، وَلا يَقُولَ اَحَدٌ لَوْلااَرْسَلْتَ اِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَاَقَمْتَ لَنا

    بر اهل حق و كسىنگويد چرا نفرستادى بسوى ما پيامبرى كه ما را بترساند و چرا بپانداشتى‏

    عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّوَنَخْزى‏، اِلى‏ اَنِ انْتَهَيْتَ‏

    پرچمى راهنما تا پيروى كنيم از آيات توپيش ازآنكه خوار و رسوا گرديم تا اينكه رساندى‏

    بِالْأَمْرِ اِلى‏ حَبيبِكَوَنَجيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فَكانَ كَمَا

    كار رابدست حبيب خود و برگزيده‏ات (حضرت) محمد صلى اللّه عليه و آله و او چنان بود كه اورا

    انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ‏خَلَقْتَهُ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ،وَاَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ،

    برگزيدى بزرگ آفريدگانت و برگزيدهبرگزيدگانت و برترين انتخاب شدگانت‏

    وَاَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ،قَدَّمْتَهُ عَلى‏ اَنْبِيآئِكَ، وَبَعَثْتَهُ اِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ‏

    وگرامى‏ترين معتمدين تو بود و او را بر پيمبرانت مقدم داشتى و بسوى جن و انساز

    عِبادِكَ، وَاَوْطَاْتَهُ مَشارِقَكَ وَمَغارِبَكَ، وَسَخَّرْتَ لَهُالْبُراقَ، وَعَرَجْتَ‏

    بندگانت مبعوث فرمودى و مشرقها و مغربهاى عالم رازير پايش گذاردى و براق را مسخر او گرداندى‏

    بِرُوْحِهِ [بِهِ‏] اِلى‏سَمآئِكَ، وَاَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما كانَ وَما يَكُونُ اِلَى انْقِضآءِ

    و بهآسمان خود او را بالا بردى و علم گذشته و آينده را تا هنگامپايان‏

    خَلْقِكَ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئيلَوَميكآئيلَ، وَالْمُسَوِّمينَ‏

    آفرينش به اوسپردى آنگاه او را بوسيله ترس ورعب (در دل‏دشمنش) يارى كردى و گرداگردش جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان‏

    مِنْمَلآئِكَتِكَ، وَوَعَدْتَهُ اَنْ تُظْهِرَ دينَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَوْكَرِهَ‏

    نشاندارت را واداشتى و به او وعده دادى كه دينش را بر همه دينهاپيروز گردانى اگرچه مشركان‏

    الْمُشْرِكُونَ، وَذلِكَ بَعْدَ اَنْبَوَّئْتَهُ مُبَوَّءَ صِدْقٍ مِنْ اَهْلِهِ، وَجَعَلْتَ لَهُ‏

    خوش نداشتهباشند، و اين جريان پس از آنى بود كه جايگيرش كردى در جايگاه راستى از خاندانش (يعنى آنان را براى حفظ

    وَلَهُمْ اَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ، لَلَّذى‏بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمينَ،

    دينش معين كردى) و قرار دادىبراى او و خاندانش نخستين خانه‏اى را كه براى مردم بنا شد كه مكه است و مايه بركت وموجب‏

    فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ، مَقامُ اِبْراهيمَ، وَمَنْ دَخَلَهُ كانَآمِناً، وَقُلْتَ «اِنَّما يُريدُ

    راهنمايى جهانيان است و درآن نشانه‏هاىآشكارى است چون مقام ابراهيم و هر كه در آن درآيد ايمن است، و فرمودى: «جزاين‏

    اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»، ثُمَّ جَعَلْتَ‏

    نيست كه خدا اراده فرموده تادور كند از شما خاندان پليدى را و بخوبى شما را پاك گرداند» آنگاه‏

    اَجْرَمُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فى‏ كِتابِكَ، فَقُلْتَ قُلْلا

    مزد محمد را - كه درودهاى تو بر او و آلش باد - دركتاب خود دوستى و مودتايشان قراردادى و فرمودى: «بگو من‏

    اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلَّاالْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى‏، وَقُلْتَ ما سَئَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ

    از شمابراى رسالت مزدى نخواهم جز دوستى خويشانم» و فرمودى: «آنچه مزد از شماخواستم‏

    فَهُوَلَكُمْ وَقُلْتَ ما اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلاَّمَنْ‏شآءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلى‏

    آن هم بسود شما است» و فرمودى: «من از شمابراى رسالت مزدى نخواهم مگر كسى كه بخواهد بسوى پروردگار خويش‏

    رَبِّهِسَبيلاً، فَكانُوا هُمُ السَّبيلَ اِلَيْكَ، وَالْمَسْلَكَ اِلى‏ رِضْوانِكَ،فَلَمَّا

    راهى پيش گيرد» و اينها بودند آن راه بسوى تو و طريقه سلوك بسوىخوشنوديت و چون‏

    انْقَضَتْ اَيَّامُهُ، اَقامَ وَلِيَّهُ عَلِىَّ بْنَاَبيطالِبٍ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِما

    روزگار آن حضرت سپرى شد برگماشت على بنابيطالب را - كه درودهاى تو بر هر دوى آنها

    وَآلِهِما هادِياً، اِذْ كانَهُوَ الْمُنْذِرَ، وَلِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ اَمامَهُ‏

    وبر آلشان باد - براى راهنمائى زيرا كه آن جناب بيم‏دهنده و راهنماى هر ملتى بود، ودر همين باره در برابر مردمى‏

    مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ،اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ‏

    كه‏نزدش حاضربودند فرمود: هر كه من مولا و سرپرست اويم على مولا و سرپرست او است خدايا دوست دار هر كه دوستشدارد

    وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَقالَ مَنْ كُنْتُاَ نَا نَبِيَّهُ فَعَلِىٌ‏

    و دشمن دار هر كه دشمنش باشد و يارى كن هر كهياريش كند و خوار كن هر كه دست از ياريش بردارد، و فرمود: هر كه منپيامبر

    اَميرُهُ، وَقالَ اَ نَا وَعَلِىٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ،وَسائِرُالنَّاسِ مِنْ شَجَرٍ

    او هستم على امير و فرمانرواى او است، وفرمود: من و على هر دو از يك درخت هستيم و ساير مردم از درختهاى‏

    شَتّى‏،وَاَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُونَ مِنْ مُوسى‏، فَقال لَهُ اَنْتَ مِنّى‏بِمَنْزِلَةِ

    متفرقى هستند، و رتبه او را نسبت به خود چون رتبه هارون نسبتبه موسى قرار داد و بدو فرمود: مقام تو

    هارُونَ مِنْ مُوسى‏، اِلاَّ اَنَّهُلا نَبِىَّ بَعْدى‏، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسآءِ

    در پيش منمانند مقام هارون است از موسى جز اينكه پيامبرى پس از من نيست و تزويج كرد به اودخترش بانوى زنان‏

    الْعالَمينَ، وَاَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّلَهُ، وَسَدَّ الْأَبْوابَ اِلاَّ بابَهُ، ثُمَ‏

    جهانيان را وحلال‏كرد براىاو از مسجدش آنچه براى خود او حلال بود، و ببست درهاى مسجد را جزدرخانه على را،سپس‏

    اَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِكْمَتَهُ، فَقالَ اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِوَعَلِىٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ

    علم و حكمت خود را به او سپرد و فرمود: منشهر علمم و على دَرِ آن شهر است پس هر كه خواهد بدين‏

    الْمَدينَةَوَالْحِكْمَةَ فَلْيَاْتِها مِنْ بابِها، ثُمَّ قالَ اَنْتَ اَخى‏وَوَصِيّى‏

    شهر درآيد و حكمت خواهد بايد از دَرِ آن درآيد، سپس فرمود: توئىبرادر من و وصى من‏

    وَوارِثى‏، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمى‏، وَدَمُكَ مِنْ دَمى‏،وَسِلْمُكَ سِلْمى‏،

    و وارث من گوشتت از گوشت من و خونت از خون من است صلحتو صلح من‏

    وَحَرْبُكَ حَرْبى‏، وَالْأيمانُ مُخالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ،كَما خالَطَ لَحْمى‏

    و جنگ تو جنگ من است و ايمان با گوشت و خون تو آميختهشده چنانچه با گوشت‏

    وَدَمى‏، وَاَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَليفَتى‏وَاَنْتَ تَقْضى‏ دَيْنى‏، وَتُنْجِزُ

    و خون من آميخته و تو در فرداى محشربر سر حوض (كوثر) جانشين منى و تو مى‏پردازى قرض مرا و وفا مى‏كنى‏

    عِداتى‏،وَشيعَتُكَ عَلى‏ مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى‏

    بهوعده‏هاى من و شيعيانت بر منبرهائى از نور با روهاى (نورانى و) سفيد در بهشتاطراف‏

    فِى‏الْجَنَّةِ، وَهُمْ جيرانى‏، وَلَوْلا اَنْتَ يا عَلِىُّ لَمْيُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ‏

    منند و آنها همسايگان منند و اگر تو نبودى - اىعلى - مؤمنان پس از من شناخته نمى‏شدند،

    بَعْدى‏، وَكانَ بَعْدَهُ هُدىًمِنَ الضَّلالِ، وَنُوراً مِنَ الْعَمى‏، وَحَبْلَ اللَّهِ‏

    و آن جناب پس ازرسول خدا راهنماى گمراهى و روشنائى از كورى جهالت و رشته محكمخدا

    الْمَتينَ، وَصِراطَهُ الْمُسْتَقيمَ، لا يُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فى‏رَحِمٍ، وَلا بِسابِقَةٍ فى‏

    و راه راست او بود، كسى پيشى نگرفت بر او درنزديكى خويشاوندى به رسول خدا و نه از نظر سابقه در

    دينٍ، وَلا يُلْحَقُ فى‏مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ، يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ‏

    دينو نه كسى توانست در يكى از منقبتها به او برسد، همانند رسول خدا بود - كه درودخدا

    عَلَيْهِما وَآلِهِما، وَيُقاتِلُ عَلَى التَّاْويلِ، وَلا تَاْخُذُهُفِى اللَّهِ لَوْمَةُ لآئِمٍ،

    بر هر دوى ايشان باد - و او بود كه بر طبقتأويل و باطن قرآن مى‏جنگيد و درباره خدا باكى از سرزنش ملامت‏كنندگان‏

    قَدْوَتَرَ فيهِ صَناديدَ الْعَرَبِ، وَقَتَلَ اَبْطالَهُمْ، وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ،فَاَوْدَعَ‏

    نداشت در راه خدا خون بزرگان عرب را به خاك ريخت و دلاورانشانرا بكشت و با گرگانشان در افتاد و همين سبب شد

    قُلُوبَهُمْ اَحْقاداً،بَدْرِيَّةً وَخَيْبَرِيَّةً وَحُنَيْنِيَّةً وَغَيْرَهُنَّ، فَاَضَبَّتْعَلى‏

    در دلهاى ايشان كينه‏ها بگذارد كينه‏هاى جنگ بدر و خيبر و حنين و غيرآنها پس دشمنى او را

    عَداوَتِهِ، وَاَكَبَّتْ عَلى‏ مُنابَذَتِهِ، حَتّى‏قَتَلَ النَّاكِثينَ وَالْقاسِطينَ‏

    به دل گرفتند و به جنگ و مخالفت با اوبرخاستند تا كشتار كرد با پيمان شكنان (طلحه و زبير و همراهان) وزورگويان‏

    وَالْمارِقينَ، وَلَمَّا قَضى‏ نَحْبَهُ، وَقَتَلَهُ اَشْقَىالْأخِرينَ يَتْبَعُ اَشْقَى‏

    (
    معاويه و همدستانش) و از دين بيرون رفتگان (اصحاب نهروان) و چون درگذشت و شقى‏ترين مردم پسينيان كهپيروى‏

    الْأَوَّلينَ، لَمْ يُمْتَثَلْ اَمْرُرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُعَلَيْهِ وَآلِهِ فِى الْهادينَ‏

    كرد از شقى ترين پيشينيان او را كشت امتثالنشد از دستور رسول خدا صلى اللّه عليه و آله كه در باره راهنماياندين‏

    بَعْدَ الْهادينَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى‏ مَقْتِهِ،مُجْتَمِعَةٌ عَلى‏ قَطيعَةِ رَحِمِهِ،

    يكى پس از ديگرى فرموده بود و امتپافشارى بر دشمنى آن حضرت كردند و گرد آمدند براى قطع رحم او

    وَاِقْصآءِوُلْدِهِ، اِلَّا الْقَليلَ مِمَّنْ وَفى‏ لِرِعايَةِ الْحَقِّ فيهِمْ، فَقُتِلَمَنْ قُتِلَ،

    و تبعيد كردن (و آواره ساختن) فرزندانش جز اندكى از كسانى كهوفا كردند در رعايت كردن حق در ايشان و در نتيجه جمعى كشته‏

    وَسُبِىَ مَنْسُبِى، وَاُقْصِىَ مَنْ اُقْصِىَ، وَجَرَى الْقَضآءُ لَهُمْ بِمايُرْجى‏

    وگروهى اسير و دسته‏اى از وطن آواره گشتند و قلم تقدير و قضا طورى بر ايشان جارىشد

    لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، اِذْ كانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْيَشآءُ مِنْ عِبادِهِ،

    كه اميد پاداش نيك در آن مى‏رود زيرا (كره) زمين ازخدا است و به هر كه از بندگانش كه بخواهد آن را ارث دهد

    وَالْعاقِبَةُلِلْمُتَّقينَ وَسُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً،وَلَنْ‏

    و بدو واگذارد و سرانجام از آنِ پرهيزكاران است و منزه است پروردگارما كه حتماً وعده پروردگارمان انجام شدنى است‏

    يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُوَهُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ، فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ‏

    و خداخلف وعده نمى‏كند و او است نيرومند فرزانه پس بر پاكيزگان ازخاندان‏

    مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِما وَآلِهِمافَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَاِيَّاهُمْ‏

    محمد و على - درود خدا بر هر دو ايشانو آلشان باد - بايد گريه كنندگان بگريند و بر آنها

    فَلْيَنْدُبِالنَّادِبُونَ، وَلِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرَفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِالصَّارِخُونَ،

    بايد زارى كنندگان زارى كنند و براى امثال آنها بايد اشكهاروان گردد و فرياد زنندگان فرياد زنند

    وَيَضِجُّ الضَّآجُّونَ، وَيَعِجَّالْعآجُّوَن، اَيْنَ الْحَسَنُ اَيْنَ الْحُسَيْنُ، اَيْنَ‏

    و شيون كنندگانشيون كنند و خروش كنندگان خروش سر دهند كجاست حسن؟ و كجاست حسين؟ وكجايند

    اَبْنآءُ الْحُسَيْنِ، صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَصادِقٌ بَعْدَصادِقٍ، اَيْنَ السَّبيلُ‏

    فرزندان حسين؟ شايسته‏اى پس از شايسته ديگر وراستگوئى پس از راستگوى ديگر كجاست آن راه حق‏

    بَعْدَ السَّبيلِ، اَيْنَالْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ، اَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ،اَيْنَ‏

    پس از راه ديگر؟ كجايند برگزيدگان (خدائى) هر يك پس از ديگرى؟كجايند خورشيدهاى تابان؟ كجايند

    الْأَقْمارُ الْمُنيرَةُ، اَيْنَالْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ، اَيْنَ اَعْلامُ الدّينِ وَقَواعِدُالْعِلْمِ،

    ماههاى نور افشان؟ كجايند اختران فروزان؟ كجايند بزرگان دين وپايه‏هاى دانش؟

    اَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتى‏ لا تَخْلوُ مِنَالْعِتْرَةِ الْهادِيَةِ اَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ‏

    كجا است بجامانده خداكه بيرون از خاندان عترت راهنما(ى رسول خدا) نيست؟ كجاست آنكه‏آماده‏شده براىريشه‏كن‏

    دابِرِ الظَّلَمَةِ، اَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِوَاْلعِوَجِ، اَيْنَ الْمُرْتَجى‏

    ساختن ستمگران؟ كجاست آنكه چشم براهشهستند براى راست كردن نادرستيها و كجيها؟ كجاست‏

    لِأِزالَةِ الْجَوْرِوَالْعُدْوانِ، اَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْديدِ الْفَرآئِضِ وَالسُّنَنِ،

    آن مايه اميد براى از بين بردن ستم و تجاوز؟ كجاست آنكه ذخيرهشده براى نو كردن فريضه‏ها و سنتهاى دين؟

    اَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِأِعادَةِالْمِلَّةِ وَالشَّريعَةِ، اَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِأِحْيآءِ الْكِتابِ‏

    كجاستآن كس كه انتخاب گشته براى برگرداندن كيش و آئين؟ كجاست آنكه آرزويش داريم براىزنده كردن قرآن‏
    غم و شادي همسايه ي ديوار به ديوار يكديگرندپس طوري شادي كن كه غم بيدارنشود!

  2. 4 کاربر از پست مفید ساسي سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دعاي قبل از ازدواج
    توسط آبجی در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th December 2009, 02:53 PM
  2. برنامه‌هاي نيايش مردم ايران در روز عرفه
    توسط Victor007 در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th November 2009, 12:23 PM
  3. شاخه هاي علوم پزشكي در دعاي عرفه ي امام حسين (ع)
    توسط غریبه در انجمن گرایش های پزشکی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th August 2009, 01:02 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th August 2009, 10:21 AM
  5. دعاي عهد براي موبايل
    توسط Admin در انجمن سایر نرم افزارها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd July 2009, 12:45 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •