مروري بر فلسفه رازي
نبوغ كم نظير محمد بن زكرياي رازي (قرن نهم- دهم ميلادي) در پزشكي، شيمي و علوم طبيعي
آشكار و مسلم مي باشد و داراي شهرت جهاني بوده است؛ اما به انديشه ها و اهميت فلسفي او
به دلايلي كمتر پرداخته شده است
و اين به دليل آن است كه او از فلسفه رسمي عصر خود كه فلسفه ارسطويي - نو افلاطوني بود
و در بين اهل فلسفه در آن دوران بيشتر مطلوب و مقبول بوده
و در طول تاريخ فلسفه اسلامي هم اين مقبوليت را حفظ كرده و شرح و بسط يافته،
پيروي نكرده و انفراد جسته و عقايد مخصوص به خود در پيش گرفته است
و در نتيجه مورد رد و بدگويي بسيار اهل فلسفه و فيلسوفان هم عصر و پس از خود قرار گرفته است
و در آثار فلاسفه اسلامي كمتر ذكري از آراء رازي مي بينيم و فلسفه او به چيزي گرفته نشده است؛
و نيز به دليل عقايدي كه درباره اديان ابراز كرده، كه مورد پسند متكلمين و اهل مذهب از فرقه هاي مختلف نبوده،
مورد تكفير قرار گرفته است؛ به طوري كه بسياري از تأليفات مهمش كه مي توانست عقايد و اهميت فلسفي او را
بيشتر و بهتر نشان دهد، از بين رفته و اكنون در دست نيست.
رازي را مي توان پيشوا و برجسته ترين چهره خردگرايي و تجربه گرايي در فرهنگ ايراني و جهان اسلام
و به جرأت جهان در قرون وسطا و در دوران قبل از عصر رنسانس و فلسفه جديد غرب دانست
و احتمالا تنها فيلسوفي در جهان اسلام است كه مقلد گذشتگان نبوده
و از ديگران داراي اصالت نظر و استقلال فكري بيشتري است؛ اما به دليل همين دگرانديشي
حتي در دوران اخير نيز مورد اعتنا قرار نگرفته و افكار و آراء فلسفي او تقريبا ناشناخته مانده است.
ابوريحان بيروني، دانشمند بزرگ، تنها كسي است كه هم به اهميت فلسفي و هم به ارزش علمي رازي پي برده است.
رازي در فلسفه، متمايل به فيلسوفان يوناني قبل از ارسطو، يعني سقراط و افلاطون
و فيلسوفان پيش از سقراط بويژه فيثاغورس و دموكريتوس مي باشد و نيز تأثيراتي از افكار هندي و مانوي
در فلسفه وي به چشم مي خورد. همچنين در طب و فلسفه به جالينوس نظر دارد
و او را بزرگ مي دارد و استفاده فراوان از وي كرده است.
رازي به مقام علمي ارسطو واقف است؛ اما افلاطون را ترجيح مي دهد و خود را پيرو افلاطون مي داند
و نيز احترامي فراوان براي سقراط قائل است. اما با اين حال او به منزلت خود پي برده و در عين استفاده از
استادان يوناني طب و فلسفه، هرگز تسليم مشاهير نمي شود و خود را كم نمي شمرد.
رازي در استفاده از انديشه هاي پيشينيان تنها به نقل قول اكتفا نمي كند؛ بلكه اطلاعاتي را كه
از پيشينيان به دست آورده، خلاصه مي كند و مورد مشاهدات و تجربيات خود قرار داده و به ديد انتقادي
به آنها مي نگرد و سپس نظر و قضاوت خود را بيان مي دارد و خود را محق مي انگارد كه استنتاجات آنها را
تغيير دهد و تكميل كند و برخي را به نظر خود قابل قبول و برخي ديگر را مردود قلمداد كند
و بخوبي محسوس است كه رازي استقلال فكري خود را حفظ كرده است.
رازي برخلاف همه كساني كه در تمدن اسلامي عنوان فيلسوف دارند و داراي روشي قياسي و نظري بودند ،
روشي استقرايي و تجربي و متوجه امور و مسائل محقق محسوس داشت.
او به اهميت تجربه و مشاهده در علوم پي برد؛
اما پرداختن به ساير فعاليت ها و موفقيت هايش در علوم از بحث اين مقاله خارج است.
(کیاوش ماسالی - آذر 85) - سایت «تاریخ فلسفه»
علاقه مندی ها (Bookmarks)