تست دوست شناسی
تست دوست شناسی
آقا مجتبی تهرانی
کسی نیست که بخواهد نقش پررنگ دوست و دوستی را در زندگیش انکار کند چه سعادت ها و شقاوت ها که از دوستی ها بر خواسته است !!
گاهی سال های سال باکسی دوستی میکنیم برای هم جان فشانی ها میکنیم و راز دل ها میگوییم و چنانبا او یکی می شویم که گویی یک روح هستیم در دو بدن اما از آنجا که ما هرگزخبر از آن روی سکه نداریم گاه در اوج ناباوری و بهت شاهد رفتاری از دوستخود هستیم که تمام باورمان از او بهم میریزد و خراب میشود مثلا هنگامدرگیری و عصبانیت چنان بی حرمتی میکند که گویی دشمن خونی ماست یا در روابطاقتصادی بی مهابا دار و ندار ما را از ان خود میکند به رفیق دیرینه اش پشتمیکند.!و یا راز دل ما را همه جا فاش میکند و با سخن چینی ما را از چشمدیگران می اندازد فقط به خاطر حسادتش.!
همین اتفاقات که بهکرات هم رخ میدهد باعث شده که تا حد زیادی میزان اعتماد به همدیگر درجامعه پایین بیاید و افراد در هنگام قرار گرفتن در چنین شرایطی از خود میپرسند به راستی دیگر به چه کسی میتوان اعتماد کرد ؟
در رابطه با نقش پر رنگدوست در سرنوشت دنیوی و اخروی اشخاص قبلا فرمایشات جناب آیت الله آقامجتبی تهرانی را در دو مقوله "با چه کسی دوست شویم" و "با چه کسی نشویم" را مورد بررسی قرار دادیم در این مقال هم بر آنیم تا با الهام از فرمایشاتمبین ایشان ملاک هایی را برای آزمون و سنجش افرادی که میخواهیم به عنواندوست برگزینم تقدیم شما عزیزان کنیم باشد که هوشیار باشیم در این انتخابسرنوشت ساز و خنجر نارفیقی از پشت نخوریم .(انشاءالله تعالی)
آزمودن دوست در بُعد نفسانی
ملاک های ظاهری یک دوست خوب را قبلا خدمتتان عارض شدیم اکنون به ملاک های باطنی که نقش مهم تری دارد را بررسی میکنیم.
ما بُعد نفسانی همداریم که انسان باید در بحث صداقت و رفاقت این را هم در نظر داشته باشد کهبا هر کسی رفیق نشود و با او بساط دوستی را پهن نکند. روایتی از امامصادق(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «لَا تُسَمَّ الرَّجُلَ صَدِیقاًسِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ»؛ کسی را به نام دوست نخوان تااینکه او را بیازمایی؛ یعنی کسی را به عنوان اینکه دوست تو است نخوانبهطوری که مردم بگویند فلانی رفیق فلانی است، یا خودت بگویی، رفیقم فلانیاست؛ اصلاً این کار را نکن، «حَتَّى تَخْتَبِرَهُ». تا این که او رابیازمایی و امتحانش کنی. اِختبار یعنی آزمودن. حالا به چه چیز او راامتحان کنی؟ حضرت سه چیز را مطرح میفرماید:
خشم
اوّلین ملاک؛ هنگام غضب
اول: «تُغْضِبُهُفَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ»؛ خشمش راآزمایش کن، ببین آیا این از افرادی است که وقتی عصبانی میشود، مرزی رارعایت نمی کند؟ آیا خشم، او را از حق به سوی باطل میکشاند؟ آیا آنجاهاییکه عصبانی میشود، چه در بُعد گفتاریاش و چه در بُعد رفتاریاش لجامی ازشرع به دهانه نفسش زده است؟ یا نه، چون عصبانی شده هر چه به دهانش بیاید،میگوید و هر کاری که از دستش برآید، میکند؟ این اشاره به بُعد نفسانیاست بنابراین اوّل ببین آیا مثل حیوان میماند یا انسان است؟ چون حیواناست که وقتی خشمگین میشود هر کاری میکند؛ هم گاز میگیرد، هم لگدمیزند. انسان که این کارها را نمیکند. حالا که انسان است و زبان دارد،ببین آیا موقع خشم هرچه به زبانش میآید را میگوید؟
دومین ملاک؛ هنگام شهوت
حضرت به عنوان دومینملاک برای آزمودن فرد پیش از دوستی میفرمایند: «وَ عِنْدَ الدِّینَارِ وَالدِّرْهَمِ».[1] این خشم نیست، این شهوت است؛ شهوت نسبت به مال است. یعنیامتحان کن، ببین این شخص راجع به پول چگونه است؟ آیا مرزهای شرعی را رعایتمی کند یا اصلاً به حرام و حلال کاری ندارد؟ این را امتحانش کن. همین طوریاو را رفیق خود نخوان و نگو فلانی رفیق ما است.
با هر کس می خواهی دوستی کنی، به صِرفِ ظواهر بسنده نکن. در ابعاد سه گانهاعتقادی، نفسانی و عملی او را آزمایش کن؛ وگرنه بدان که رفاقت چون نقشسازندگی و نقش تخریبیاش بسیار قوی است، تأثیرش خیلی زیاد است.
ظاهر این روایت در موردروابط اجتماعی است. چون اگر او را به خودت نسبت دهی و بگویی فلانی رفیق مناست، تو هم در اجتماع خراب میشوی. چون وقتی مردم جامعه ببینند این شخص درجایی خرابکاری کرد، آبروی تو هم میرود. اگر دیدند جایی عصبانی شد وحرفهای بیربط و قبیح و ناپسندی گفت، یا دیدند از هر جایی که رسیده مالمردم را میخورد، میگویند رفیق تو است و کارهای ناپسند او آبروی تو را هممیبرد. در تن داد به شهوت جنسی هم افسار گسیخته نباشد چشمش به دنبالناموس مردم نباشد و طوری نباشد که برای لذت جسم به هر ذلتی تن دهد و تو راهم با خود بکشاند دقت کنید این موضوع بسیار حساس است چون شهوت جنسی بسیارخطر آفرین است و اگر در این زمینه یک مشوق و همراه هم آدمی داشته باشدمعلوم نیست سر از کدام منجلابی درآورد.
در فرهنگ ما هم جاافتاده است که اگر میخواهی کسی را بشناسی به رفیقش نگاه کن ببین با چه کسیمیگردد پس دوست هر کس تا حدودی نشان دهنده شخصیت او می باشد.
اوّل امتحان، بعد دوستی
ما در معارفمان مسألهای داریم که در این روایت هم بود که حضرت فرمودند: «حَتَّى تَخْتَبِرَهُ». در باب دوستیابی ما به طور کلی مسأله «اِختبار» را داریم؛ یعنی با هرکهمی خواهی رابطه رفاقتی برقرار کنی، قبلش او را آزمایش و امتحان کن.
روایتی ازعلی(علیهالسلام) است که فرمودند: «لَا تَثِق بِالصَّدِیقِ قَبلَالخُبرَةِ».[2] اگر می خواهی به عنوان صداقت به رفیق اعتماد کنی، قبل ازآنکه او را بیازمایی هیچ وقت اعتماد نکن. قبل از اینکه او را بیازمایی، بهاو دل نبند. ممکن است سؤال کنید چرا؟ اگر قبل از امتحان با او دوستی کردیو رابطهات تنگاتنگ شد، محبّت او در دل تو تشدید میشود و این رابطهمحبّتی موجب میشود که این رفاقت در ابعاد گوناگون اعتقادی و نفسانی وعملیات، چه رفتاری و چه گفتاری بر روی تو اثر بگذارد؛ چون گفتار هم عملاست؛ گفتار عملِ زبان است و اگر انسان بدون اینکه قبلاً آزمایشی کردهباشد، با شخصی در رفاقت رابطه محبتی برقرار کند اصلاً رفاقت بر مبنای محبتاست اگر کسی «قبل الإختبار» بیاید رفیق شود، این محبت رفیق در دل او آمدهاست و اینجا است که دیگر نمیتواند تشخیص بدهد که آن شخص دوست خوبی است یاخیر. اگر بخواهم قبل از آنکه آن رشته محبّتی رفاقتی بین من و شما تقویتشود شما را بیازمایم، میتوانم؛ چون میتوانم چه در بُعد اعتقادی، چه دربُعد عملی و چه در بُعد نفسانیِ شما دقیق شوم که آیا با هم، همسو هستیمیا نیستیم. آدم عصبانی مزاجی هستی، افسارگسیختهای یا نه؟ در بُعدشهوتیات، کسی هستی که به اسارت شهوت رفته یا نه؟ حالا چه شهوت مالیباشد، چه جنسی باشد، فرقی نمیکند. در بُعد عملیِ خارجی میتوانم بفهممکه آیا انسان متشرّعی هستی یا نه، بیبندوبار و لااُبالی هستی.؟ اگر همشخص متدیّن بیغرض و بیمرضی که درباره تو اطلاعاتی دارد مطلبی بگوید، ازاو میپذیرم. قبل از دوستی است که میتوانم اینها را تشخیص دهم؛ امّا اگربعد از اینکه رفیق شدی، آنوقت بخواهی آزمایش کنی،بدان که حالا کور و کرهستی. نه میتوانی عیبهایش را ببینی، نه میتوانی بشنوی.
محبّت کور و کر می کند
چند روایت در این زمینهبخوانیم. علی(علیهالسلام) فرمودند: «عَینُ المُحِبِّ عُمیَةٌ عَنمَعَایِبِ المَحبُوبِ»؛ چشم کسی که دیگری را دوست دارد، از اینکه عیبهایاو را ببیند کور است. در ادامه میفرمایند: «وَ أُذُنُهُ صَمَاءٌ عَنقُبحِ مَسَاوِیهِ».[3] یعنی گوشش هم به خاطر حبّ کر است. کر است از اینکهبخواهد عیبها و زشتیهای او را بشنود. این یک قانون کلی است. این روایترا از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) بخوانم که حضرت فرمودند: «حُبُّكَ لِلشَّیْءِ یُعْمِی وَ یُصِمُّ».[4] حبّ شیء انسان را کور و کرمیکند. اینجا شئ است، آنجا بحث مُحبّ و محبوب بود.
خشمش را آزمایش کن، ببین آیا این از افرادی است که وقتی عصبانی میشود،مرزی را رعایت نمی کند؟ آیا خشم، او را از حق به سوی باطل میکشاند؟ آیاآنجاهایی که عصبانی میشود، چه در بُعد گفتاریاش و چه در بُعد رفتاریاشلجامی از شرع به دهانه نفسش زده است؟ یا نه.
ارتباط محبت آمیز
دین بر محور محبّت است
در مسأله دین میگویندکه اصلاً دین بر محور محبّت است. روایتی از امام باقر(علیهالسلام) است کهحضرت فرمود: «الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّینُ».[5] یعنیاصلاً اینها با هم تفاوت ندارند. یعنی اینقدر محبّت نقشش قوی است؛ لذا درباب مسأله رفاقت، «اِختبار قبلَ الرِّفاقة» را مطرح میکنند. با هر کس میخواهی دوستی کنی، به صِرفِ ظواهر بسنده نکن. در ابعاد سه گانه اعتقادی،نفسانی و عملی او را آزمایش کن؛ وگرنه بدان که رفاقت چون نقش سازندگی ونقش تخریبیاش بسیار قوی است، تأثیرش خیلی زیاد است.
پرهیز از حب دشمنان خدا
در روایتی ازعلی(علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «إیَّاكَ أن تُحِبَّ أعدَاءَ اللهِ»؛از محبّت نسبت به دشمنان خدا بپرهیز. آنهایی که دشمن خدا هستند، یکوقترشته محبّتی با اینها برقرار نکنی. «أو تُصفِیَ وُدَّكَ لِغَیرِ أولِیَاءِاللهِ».[6] یعنی بپرهیز از اینکه محبّتت را برای غیر دوستان خدا خالص کنی. جهتش این است که این رابطه تنگاتنگ، محبّتآور است؛ محبّت که آمد خطرناکاست. البته بدان آنجایی که بدون اختبار و آزمودن در سه بُعد اعتقادی، عملیو نفسانی باشد خطرناک است؛ ولی اگر اختبار و آزمایش شد، بهترین نقشسازندگی را بر روی انسان دارد.
حبّ علی، نشانه مؤمن
چون شب عزیزی است (شبعید سعید غدیر)، به مناسبت روایتی در همین باب از پیغمبر اکرم (صلی اللهعلیه و آله و سلم) می خوانم که فرمودند: «عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِحُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ».[7] ؛ منظور از «صحیفه» هم نامه عملاست؛ صحیفه مؤمن یعنی نامه عمل مؤمن. حالا در صحیفه چیست؟ در آن همه چیزهست. چه مسائل اعتقادی، چه مسائل ملکات و چه اعمال خارجی، همه در آن صحیفههست. ولی ظاهرش راجع به اعمال است؛ اعمّ از جوارحی و جوانحی. روز قیامتنشر صُحف میشود؛ حالا این تعبیر پیغمبر یعنی چه؟ تعبیر پیغمبر جنبه کناییدارد. «عنوانِ صحیفه» یعنی اگر تیتر صحیفه عمل هرکس این بود که این شخصمحبّ علی(علیهالسلام) است، معلوم می شود که تمام صحیفهاش خوب است؛ یعنیاین حبّ علی(علیهالسلام) در ابعاد گوناگون انسانی، چه بُعد اعتقادی و چهبُعد نفسانی و جوارحی، نقش سازندگی دارد.
البته این را هم دقّتداشته باشید که حتماً نباید از نظر فیزیکی با حضرت مواجهه پیدا کنیم تا باایشان رفیق شویم؛ رفاقت رشته محبّتی بین دو موجود است. ممکن است اینجانباشد، اما دوستش داشته باشم، هر چند اینکه او را نبینم. بیا باعلی(علیهالسلام) رفیق شو! بیا محبت علی(علیهالسلام) را در دلت جایگزینکن که تو را در سه بُعد میسازد. لذا اگر روز قیامت مؤمن بیاید، همان تیترنامه عملش را که نگاه میکنند، دیگر قضیه تمام می شود. همان تیتر را نگاهمیکنند و میبینند این با علی (علیهالسلام) رفیق بوده است. اگر باعلی(علیهالسلام) رفیق بوده، حتماً حبّ علی(علیهالسلام) هم در دلش بوده ومُسلّم است که این شخص مسائل شرعی را هم رعایت میکرده است.
که البته میدانیم لازمه حبّ اهل البیت علیهم السلامعمل به دستوراتشان و پیرو واقعیشان بودن است .
منبع : سایت رسمی آیت الله آقا مجتبی تهرانی
گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها :
[1] . بحارالانوار /74/180
[2] . غررالحكم/416
[3] . غررالحكم/481
[4] . بحارالأنوار/74 /166
[5] . بحارالأنوار/66/238
[6] . غررالحكم / 204
[7] . بحارالأنوار/ 27/142
علاقه مندی ها (Bookmarks)