پمپ : به ماشینی اطلاق میگردد که برای جابجایی سیالات ( مایعات و گازها )مورد استفاده قرار میگیرد . تغییر مکان دادن سیالات ممکن است در امتداد قائم و یا افقی صورت گیرد .انرژی مورد نیاز پمپ از وسیله محرکی مانند متورهای الکتریکی ، متورهای درون سوز ، توربینهای بخار و توربینهای باد گرفته میشود.
هدف از ساخت پمپ : جابجا کردن مقادیری آب به ارتفاع معلوم .پمپهایی که در ابتدا ساخته میشدند فقط به منظور جابجا کردن مقادیر زیادی آب به ارتفاع ناچیز بودن که البته بازدهی مناسبی نداشتند . امروه این پمپ ها پیشرفت چشمگیری داشته اند و انواع متعددی از آنها برای کارهای گوناگونی ساخته میشوند .
ایستگاههای پمپاژ:
برای ساخت یک ایستگاه پمپاژ باید سه نکته اساسی زیر در نظر گرفته شود .
1-هدف از ساخت ایستگاه پمپاژ
2-شناخت انواع پمپ ها و کاربرد آنها ( طراحی پمپ ایستگاه )
3-دستورالعمل نحوه بهره برداری از ایستگاه پمپاژ
موارد کاربرد پمپ ها :
پمپها اغلب برای منظورهای متفاوتی ساخته میشوند که عبارتند از :
الف : انتقال آب :
محل مصرف آب همیشه در محل منبع آن نمیباشد در اینصورت لازم است آب به مراکز مسکونی ، صنعتی و یا کشاورزی منتقل گردد . مثلا پمپاژ آب از چاه های عمیق و نیمه عمیق ، پمپاژآب از رودخانه به اراضی اطراف و یا آبرسانی به مسافتهای دور.
ب: آبیاری اراضی :
در سیستمهای آبیاری تحت فشار که می بایست آب در شبکه ای از لوله ها با فشار معین حرکت کرده و بصورت قطرات ریز و یکنواخت در شعاع مناسب در اطراف آب پاشها و یا قطره چکانها ریزش نماید لازم است این فشار توسط پمپ یا منبع هوایی تامین گردد.
پ: زهکشی اراضی : زمین هایی که در اثر آب اضافی ، کشت و کار در آنها غیر ممکن شده است به روش های مختلفی زهکشی میشوند . چنانچه خروج طبیعی آب ممکن نباشد با استفاده از پمپ این عمل امکان پذیر می شود.
ت : به گردش در آوردن مایعات :
به گردش در آوردن مایعات ختلف در صنایع شیمیایی و تصفیه نفت و همچنین به گردش در آوردن آب به منظور گرم کردن و خنک کردن .
تقسیم بندی پمپ ها :
تقسیم بندی پمپها براساس عوامل مختلفی صورت میگیرد .این تقسیم بندی میتواند بر اساس موارد ذیل انجام پذیرد :
الف : برمبنای مصرف ( شرب ، صنعت ، کشاورزی ، زهکشی )
ب: ساختمان داخلی
پ: نحوه انتقال انرژی به سیال
ت : نوع سیال عبوری
متداولترین نحوه تقسیم بندی پمپ ها بر مبنای نحوه انتقال انرژی به سیال است که بطور کلی در دو تقسیم بندی داریم .
Dynamic pumps 1-پمپهای دینامیکی
پمپهایی هستند که انتقال انرژی از آنها به صورت دائمی صورت میگیرد . دراین پمپ ها عمدتا افزایش انرژی سیال با تغییر انرژی جنبشی به انرژی فشاری صورت میگیرد .
Displacement pumps2-پمپهای جابجایی
پمپ هایی هستند که انتقال انرژی از آنها به سیال بطور متناوب صورت میگیرد .
انواع پمپ های دینامیکی :
Turbo pumps1- توربو پمپ ها
دربین انواع مختلف پمپها به علت شکل ساده ساختمانی ، نسبت پایین خجم به فدرت مصرفی و تنوع فراوان و موارد مصرف نسبت به سایر پمپ ها از اهمیت بیشتری برخوردار است .
مهمترین روش تقسیم بندی توربو پمپ ها بر اساس مسیر حرکت سیال در چرخ ( پروانه ) است .
توربو پمپها خود دو نوع تقسیم بندی دارند که در زیر به آنها شاره میشود .
Radial flow pumpsالف : پمپ جریان شعاعی( گریز از مرکز ، سانتریفیوژ)
در این نوع پمپها آب موازی بر محور پمپ وارد و بصورت عمود بر محور پمپ خارج میشود . این پمپ ها معمولا برای ایجاد فشار های بالا در دبی های کم بکار میروند ( دبی کم ، فشار زیاد ، نیروی گریز از مرکز)
Axial flow pumps ب: پمپ جریان محوری
آب موازی بر محور پمپ وارد و موازی خارج میشود . دراین پمپ قسمت اعظم فشار مایع را نیروی پرتاب پره های پروانه تامین میکند . این پمپ برای تولید دبی های زیاد با ارتفاع کم کاربرد دارد .( دبی زیاد ، ارتفاع ک ، نیروی پرتاب پروانه )
Rotary pumps2- پمپ گردشی
این پمپ دراری دو قسمت است ، یکی جداره ثابت و دیگری قسمت دوار که شامل محور گردان با چرخدنده میباشد . برخلاف پمپهای گریز از مرکز که مایع را با سرعت به قسمت خروجی پمپ هدایت میکند در پمپهای گردشی مقداری از مایع بین دنده های چرخدنده پمپ به اصطلاح به تله می افتند و باعث میشوند سرعت مایع در خروجی کاهش یابد . این پمپ ها بیشتر برای روغن کاری کاربرد دارند.
همه چیز درباره پمپهای آبرسانی
محفظه آب بندي : اين محفظه شامل آب بندها و اجزاء مربوطه است :
براي رسيدن به بازدهي مناسب در قطعات هيدروليک وجود آب بندي کامل و مناسب ضروري است. آب بندي بين قطعات در هيدوليک بوسيله آب بندها انجام مي شود.
آب بندها براساس استفاده به دو نوع کلي ثابت و متحرک تقسيم مي شوند :
1 )آب بند ثابت : به صورت واشر بين قطعات غير متحرک به کار ميرود.
2 ) آب بند متحرک : براي آب بندي قطعات متحرک بکار ميرود و برطبق شکل انتخاب ميگردد . نوع آب بند هرقطعه توسط سازنده تعيين ميگردد و در زمان تعويض بايد به اين موضوع توجه داشت.
انواع آب بندها :1 ) اورينگها : معمولي ترين آب بند مورد استفاده در ماشين آلات مي باشد . اورينگ ها به عنوان سيل ثابت و متحرک استفاده ميشوند وجنس آنها معمولا ازترکيبات لاستيک هاي مصنوعي مي باشند.
موارداستفاده اورينگ براي آب بندي پيستون درسيلندر و شيرهاي هيدروليکي محل اتصال شلنگ ها و پمپ ها استفاده مي شود.
طرح اورينگ طوري است که براي نصب در شيارها ساخته شده است و زمان نصب تا (10 ) درصد فشرده مي شود .در موارد استفاده متحرک عمر اورينگ به صافي سطح قطعه ها و اندازه بودن آن مربوط مي شود .
اورينگ ها در مواردي که محل آب بندي داراي گوشه و زاويه است استفاده نمي شود . اگر اورينگ در قطعه اي تحت فشار زياد نصب شود ، با گذاشتن يک رينگ فيبري در پشت آن از خارج شدن اورينگ از شيار خود جلوگيري مي کند. هميشه بايد يک رينگ فيبري درطرف کم فشار اورينگ نصب شود . در صورت استفاده از دو رينگ فيبري اورينگ در وسط آنها قرار مي گيرد.
2) آب بندهاي وي شکل و يو شکل وي پکها و يو پکها از سيلهاي متحرکي هستند که براي آب بندي پيستون و شافت پمپ ها استفاده ميشوند.
جنس آنها معمولاً ازچرم يا لاستيک طبيعي و مصنوعي يا پلاستيک ميباشد. طرز نصبشان طوري
است که فشار سيال لبه آب بند را به ديواره بچسباند و آب بندي را بهتر و کامل تر کند.
براي آب بندي قطعات پمپ بايستي حداقل يک بسته از اين نوع آب بند را بکار برد وچند آب بند را همراه هم در يک شيار قرار داد.
3) سيل هاي فلنجي و گردگيرها :
گردگيرها سيل هاي متحرکي از جنس چرم يا لاستيک مصنوعي يا پلاستيک بوده که معمولا در پيستون ها بکار ميروند. عمل آب بندي بوسيله باز شدن لبه آنها و چسبيدن به سطح قطعه انجام مي شود .
4) آب بندهاي فلزي:
از نظرشکل و ساختمان مانند رينگ هاي پيستون موتور بوده وممکن است که فلزي يا غير فلزي باشند. جنس آنها عموما از فولاد بوده و داراي نشتي زياد مي باشند ، مگر اينکه خيليدقيق و فيت نصب شوند. سيل هاي فلزي به دو صورت بازشونده (پيستوني) وجمع شونده (شفت جک) وجود دارند و در جاهايي بکار ميروند که ميزان حرارت بسيار بالا است.
اينآب بندها به دليل نشتي زياد با کاسه نمد و کانال تخليه به مخزن در سيستم بکار ميروند.
5 ) واشر کمپرسي :
اين واشرها فقط براي کاربرد ثابت مثل کوپلينگ ، لولهها ، پوسته پمپ و امثال آنها با پرکردن قسمت هاي ناصاف آب بندي را انجام ميدهد و ممکن است فلزي يا غير فلزي باشند .
6) کاسه نمدها :
درجاهاييکه شافت از پوستهخارج مي شود کاسه نمدها نصب ميشوند . اگر فشار اتمسفر از فشار کاسه نمد بالاتر باشد از عبور هوا به داخل و اگر فشار پشت کاسه نمد بالاتر از فشارجو باشد از نشت سيال يا بخار به بيرون جلوگيري ميکند . بهترين نوع قابل استفاده براي پمپ يک رينگ فانوسياست که بداخل آن آب تزريق مي شود . اين تزريق آب يا از خروجي خود پمپ تامين مي شود يا اگر سيال پمپ غير آب باشد از يک منبع مستقل آب را لولهکشيميکنند . اگرمايع آب بندي کننده داراي ذرات جامدي باشد که به غلاف هايکاسه نمد آسيب برساند بهتر است که سر راه آن فيلتر قرار گيرد .
7 ) گلندها :
بوش هاي يکپارچه اي هستند ، که به منظور سفت کردن پکينگ ها جهت آب بندي بيشتر از آنها استفاده ميشود . ميزان سفت کردن پيچهاي آن به طورتجربي به اندازهاي است ، که مابين اصطکاک ، آببندي ، روغنکاري وخنککاري تعادل حفظ شود.
8 ) پکينگ کمپرسي:
از اين نوع آببند ميتوان به جاي وي پک ويو پک ها استفاده کرد . جنس آن معمولا از پلاستيک يا نخنسوز ويا لاستيکنخ دار با روکش فلزي ميباشد . اين آب بندها براي قسمتهاي با فشار کم بکار ميروند . در حقيقت عامل آببندي کننده براساس افت فشار سيال درطول غلاف ميباشند علت اينکه پکينگها بايد داراي خواص پلاستيکي ( فرم پذيري ) باشند اين است تا مقدار فشردگي روي اسليو (غلاف ها) را تنظيم کنند و نيز خواص الاستيک جهت جذب انرژي و آسيب نرساندنبهجزءدواررا داشته باشند و به صورت رينگهايي در داخل محفظه آببندي قرارگيرند . انرژي اصطکاکي (گرما) توليد شده دراثرگردش شافت از طريق نشت مقدارکمي مايع از پوسته يا توسط محفظه خنک کاري پشت آن و يا استفاده از هر دو دفع مي شود .
جنس پکينگ ها :
1) آزبستوس : که براي درجه حرارتهاي پايين از آنا ستفاده ميکنند . اين پکينگها قبلا بوسيله گرافيت يا روغن ، روغنکاري ميشوند.
2) متاليک : اين پکينگها براي فشارها و دماهاي بالا استفاده ميشوند . پکينگهاي متاليک ترکيبي از فويل فلزي (مس ، آلومينيم ، بابيت و .... ) با گرافيت يا مواد چرب کننده ديگر ميباشند
روغنکاري نقش مهمي در اين آببند دارد زيرا اگر خشک کارکند روي سطح تماس مثلا سيلندر خط مي اندازد.
9) آب بند هاي مکانيکي :
آب بندهايي که تاکنون توصيف شد عمدتا از نوع پکينگ بودند . استفاده از پکينگها به عنوان آببند هميشه مناسب و عملي نيست . با محکم کردن پيچهاي گلندا صطکاک وانرژي ايجاد شده سبب کاهش عمر وخراب شدن غلاف ها ميگردد .
از طرف ديگر بعضي از مايعات مثل بوتان و پروپان حلال مواد چرب کننده پکينگها هستندکه دراين صورت دقت آببندي از بينميرود . به دلايليکه گفته شد و همچنين زمانيکه ميزان نشت بايد حداقل باشد از آببندهاي مکانيکي استفاده ميکنند .
سطح آببندي در مکانيکال سيلها عمود بر امتداد محور بوده ، درحالي که درکاسه نمدها سطح آببندي در تماس با خود د شافت يا اسليو قرار ميگيرد . اگرچه مکانيکال سيلها در انواع گوناگون ساخته ميشوند اما اصول کارشان يکسان و داراي دو جزء ثابت و متصل به پوسته و يک جزء دوار متصل به شافت ( ياغلاف ) ميباشند و يک فنر دو قسمت را به يکديگر محکم ميکند .
يک ديافراگم يا رينگ لاستيکي براي حرکت جانبي ( مماسي ) نيز وجود دارد . مکانيکال سيله معمولا از دو قسمت فلزي و لاستيکي هستند . بعضي اوقات قسمت چرخان آببند از زغال با روکش فولادي ساخته مي شود . البته سطح بين رينگهاي دوار وثابت ، بسيار صيقلي و در اصل از دو جنس متفاوت سيليکون و کاربيد کربن ميباشد .
لايه اي از مايع باخاصيت خنک کنندگي و روانکاري اصطکاک را بهحداقل ميرساند . رينگ هاي مکانيکال ( سيل رينگ ها ) در دو وضعيت نسبت به پمپ قرار ميگيرند که ممکن است رينگ دوار در سمت داخل و به طرف ايمپلر باشد ، ويا در قسمت بيرون قرارگرفته و با مايع پمپ شونده تماس نداشته باشد .
درهردو وضعيتيکه گفته شد فقط سه نقطه مهم وجود دارد که در آب بندي موثر است :
1( ما بين رينگ ثابت و پوسته
2 ( ما بين رينگ دوار و شافت ( غلاف شافت )
3 ( ما بين رينگ ثابت و متحرک ( بخش هاي ثابت و متحرک مکانيکال )
آب بندي در حالت (1) توسط گسکت ها و اورينگ ها صورت ميگيرد . درحالت) 2( توسط
رينگهاودرحالت (3 ) با تماس مستقيم و تنگاتنگ دو رينگ که همواره توسط فنري به به هم
فشرده ميشوند انجام مي شود.
موضوع قابل توجه در مورد رينگ ها اين است که اين رينگ ها با جنس ويژه خود در مقابل نيروي( با ر )محوري ضعيف هستند و دچار آسيب ميشوند ، اما در مقابل سايش بسيار مقاوم هستند و بامقداري سايش دوباره توسط فنري که ميان آنها قرار دارد ساييده ميشوند . به همين دليل يکي از عوامل خراب شدن آنها وارد شدن نيروي محوري است . با توجه به جنس آنها نيز معمولا ترد و شکننده هستند .
پمپ ها و قانون پمپ ها
شرح قوانين حاکم بر پمپها و تئوري آنها :
پمپهاي گريز از مرکز ماشين هايي هستند که با استفاده از نيروي گريز از مرکز ( عکس العملسيال در برابر نيروي مرکز گرا ) سيالات را جابه جا ميکنند . در ادامه به موارد مهم در موضوع سيالات اشاره مي شود .
نيروي وزن باعث مي شود که اگر سيال در يک ارتفاع باشد به ارتفاع پايين تر جريان يابد . انرژيپتانسيل ، انرژي است که در سيال ذخيره مي شود و مايع داراي فشار بالاتر انرژي پتانسيل بيشتري دارد ، بنابراين سيال از سطوح با فشار بالا به سطوح با فشار پايين جريان مي يابد . در صورتي که فشار دو مخزن برابر باشد يا اينکه اختلاف ارتفاع نداشته باشند سيال ميان آنهاجريان نمي يابد . بنابراين در اين حالت ها نياز به استفاده از پمپ داريم . همچنين ميتوان از پمپ به منظور افزايش مقدار سيال جابه جاشده ، ( دبي) استفاده کرد . پس ميتوان نتيجه گرفت يک پمپ با افزايش انرژي سيال آنرا جابجا مي کند . در پمپ هاي سانتريفيوژ اين عمل توسط پروانه انجام مي شود ، که با چرخاندن سيال انرژي آن را مي افزايد . سيال با عبور از ورودي پمپ وارد چشم ( مرکز ) پروانه ميگردد و با دوران پروانه از لبه آن خارج ميگردد . هر چه سرعت پروانه بيشتر باشد سيال سريعتر جابجامي شود . در زير يک نمونه محفظه و پروانه نشان داده شده است .
هنگامي که سيال وارد پوسته( محفظه) مي شود سرعتآن کاهش مييابد . چون سرعت سيالکاهش مي يابد فشار آن افزايش يافته و از طرف ديگر چون سيال با فشار زياد در لبه و دور از چشمي خارج ميگردد باعث ايجاد يک ناحيه کم فشار در چشمي شده که در اثر آنجريان سيال به درون چشمي امکان پذير ميگردد . ( اختلاف فشار ) وقتي سيال به خارج پمپاژ مي شود سرعت آن افزايش مي يابد اين افزايش سرعت در خروجي به شکل فشار بسيار زياد و بخشي از آن در محفظه به صورت فشار نمايان مي شود .
پروانه که به عنوان پيشرانمي باشد توسط يک منبع محرک بيروني چرخانده مي شود . محرکبه شکل هاي مختلف الکتروموتور ، توربين و موتور با سوخت فسيلي مي باشد . نيروي محرکتوسط يک شافت به پيشران منتقل ميگردد . محلي که شافت از محفظه پمپ خارج مي شود ، دچار نشتي ميگردد براي رفع اين مشکل از آب بند يا جعبه لايي استفاده مي شود . در جايي کهلايي قرار ميگيرد ممکن است که شافت به شدت دچار ساييدگي گردد به همين دليل بايد از مواد قابل انعطاف استفاده کرد . همچنين براي جلوگيري از سايش ، از يک آستين متحرک شافت استفاده مي کنند . آستين به راحتي تعويض ميگردد.
سيال از ناحيه خروجي با فشار بالا به پشت ناحيه مکش نشتي پيدا مي کند . به همين جهت فضاي بين آنها را به حلقه هاي تحت سايش مجهز ميکنند حلقه سايش بدنه ثابت اما حلقه سايش پيشران همراه آن دوران مي کند . بستن مناسب حلقه هاي سايش مقدار نشتي را به اندازه زيادي کاهش ميدهد . البته مقداري نشتي براي روانکاري لازم است ، سيال نشت شده سبب روانکاري و خنک سازي حلقه هاي سايش مي شود و همچنين از سايش رينگها در مقابل همجلوگيري ميکند . با ضعيف شدن رينگها فضاي ميان آنها زياد شده و نشتي بيشتر مي شود . در اينصورت بايد رينگ ها تعويض شوند . همچنين حلقه هاي تحت سايس بوسيله سيال پمپاژ شده روانکاري ميشوند و اگر روانکاري مناسب نباشد حلقه ها باهم تماس داشته ، ساييده ميشوند ، گرم شده و جام ميکنند .به همين علت نبايد يک پمپ گريز از مرکز را تا زماني که از سيال پر نشده راه اندازي کرد .
ارزيابي پمپ هاي گريز از مرکز :
پمپ ها براساس مشخصات و ويژگيهاي پمپاژشان ارزيابي ميشوند.
براي مثال ، پمپي که(100 )گالن در دقيقه ظرفيت دارد ، ظرفيت ارزيابي(100) گالن بر دقيقه رادارد . ظرفيت معمولا فاکتوري براي ارزيابي يک پمپ است . فشار ورودي و مکش نيز بر ارزيابي موثرند . با ارزيابي پمپ ما مي توانيم بهترين پمپ لازم با بهترين بازده را انتخاب کنيم .
ظرفيت
مقدارمايعي که پمپ در واحد زمان جابجا ميکند ، ظرفيت پمپ مي باشد که برحسبگالن بر دقيقه بيان ميگردد . البته واحدهاي ديگري نيز استفاده مي شود .
ظرفيت پمپ با افزايش سرعت پيشران افزايش مي يابد و در واقع با سرعت در ارتباط است . اما همواره تغيير سرعت عامل افزايش ظرفيت نميباشد . نکته مهم اين است که عامل افزايشظرفيت ، سرعت مماسي وارد برسيال از سوي ملخي هاي پروانه است. که کاملا مي دانيم به شعاع بستگي دارد ، بنابراين ظرفيت پمپ با پروانه بزرگتر نسبت به پمپي با پروانه کوچکتر با سرعت دوراني برابر ، بيشتر است زيرا سرعت مماسي آن بالاتر ميباشد .
وقتي که سيال با سرعت زياد از پروانه جدا شده وارد بدنه پمپ مي شود درآنجا سرعت به فشار تبديل شده و فشار خروجي زيادمي شود . پس افزايش سرعت مماسي باعث افزايش فشارخروجي پمپ مي شود . پس نتيجهايکه گرفته مي شود اينست که با افزايش سرعت پيشران مي توان ظرفيتپمپ را افزايش داد و يا با ثابت ماندن سرعت دوراني ، پروانه ي بزرگتري بکار برد.
هد و فشار
فشار را معمولا نيروي وارد بر واحد سطح سيال تعريف ميکنند و در صنعت معمولا برحسب اينچ مربع بيان ميگردد . واحد هاي ديگري نيز بوده که کاربرد آنها در صنعت کمتراست براي هد ميتوان تعاريف گوناگوني ارائه کرد . در مورد پمپ معمولا هد رابه نسبت ارتفاع و بلندي بيان ميکنند . بايد گفت که هد در واقع شکلي از انرژي جرم سيال است ومي تواند به شکلگرما نيز باشد . در اينجا در مورد هد ارتفاع که کاربرد بيشتري دارد بحث ميکنيم . هنگامي که ارتفاعي از سيال داشته باشيم از طرف آن فشاري بر سطح زيرين وارد مي شود که هد ارتفاعگويند . هد ارتفاع هم غالبا بر حسب فوت بيان ميگردد .
فشاري که از هد ناشي مي شود به قطر ظرف بستگي ندارد .
در هر نقطه از پايين ظرف ، فشار فقط به هد يا ارتفاع سيال بستگي دارد .
فشار در سيال را بوسيله فشارسنج معين ميکنند . فشار سنج در واقع فشار نسبي رامشخص
يکند . يعني فشار جو را از فشار مطلق کم ميکند . رابطه بين فشار مطلق و فشار نسبي به شکل
ير است :
فشار نسبي + فشار جو = فشار مطلق
همچنين با استفاده از رابطه مقابل مي توان هد فشار را بدست آورد :
P = g. h
بنابراين فشار ناشي از هد يک سيال به وزن مخصوص آن بستگي دارد .
پس دو سيال با وزن مخصوص متفاوت و هد يکسان فشار مختلفي اعمال ميکنند.
فشار بخار
اگر مايعي در ظرفي سربسته بخار شود ، مولکولهاي بخار نمي توانند از نزديکي مايع دور شوند و تعدادي از مولکولهاي بخارضمن حرکت نامنظم خود ، به فاز مايع برميگردند.
سرعت بازگشت مولکولهاي بخار به فاز مايع ، به غلظت مولکولها در بخار بستگي دارد . هرچه تعداد مولکولها در حجم معيني از بخار زيادتر باشد ، تعداد مولکولهايي که به سطح مايع برخوردکرده و مجددا به فاز مايع تبديل مي شود ، بيشتر خواهد بود .
در ابتدا چون تعداد کمي از مولکولها در بخار وجود دارند ، سرعت تبديل آنها به مايع کماست اما با افزايش غلظت بخارسرعت مايع شدن افزايش مي يابد تا اينکه بخار شدن به جاييمي رسد که سرعت بخار شدن مولکولها با سرعت مايع شدن آنها برابر شود . اين حالت را تعادل بين دو فاز مايع و بخار گويند . چون در حالت تعادل ، غلظت مولکول ها در فاز بخار ثابت است، فشار بخار نيز ثابت است . فشار هر بخار در حالت تعادل با مايع خود در دماي
معين را فشار بخار آن مايع مي ناميم . فشار بخار تابع دماست و با افزايش آن زياد مي شود .
بعضي اوقات که فشار مکش مطلق به اندازه کافي بالا نباشد ، مايع يا سيال در مکش (ورودي ) پمپ تبخير ميگردد . براي اينکه بدانيم چرا اين اتفاق مي افتد ،بايد بدانيم که چه سيالاتي بخار مي گردند يا اينکه چه موقع بخار ميگردند.
حرارت شکلي از انرژي است که باعث افزايش انرژي سيال مي شود که به شکل بخار شدن و افزايش فشار نمايان مي شود . فشار بخار باعث مي شود که مايع بخار گردد .فشار بخار بالاتر ، سرعت تبخير مايع را افزايش ميدهد.
يک مايع با فشار بخار بالاتر ، حرارت کمتري براي بخار شدن نياز دارد . همچنين فشاري توسط گازها و بخارات روي سطح مايع به آن وارد ميگردد. فشار روي مايع تمايل به جلوگيري از فرار و آزاد شدن بخارات مايع دارد.
بنابراين براي محافظت و جلوگيري از بخارشدن مايع در پمپ ، فشارمکش مطلق بايد بالاتر از فشار بخار مايع در آن دما باشد.
اصطکاک ( سايش ) افت فشار از اصطکاک ناشي مي شود و در واقع نوعي تبديل انرژي ميباشد . اصطکاک يک نيروي مقاوم براي جريان سيال است . براي حرکت سيال ، نيروي پيشران بايد بزرگتر از نيروي مقاوم باشد . در اصطلاح فني گفته مي شود که افت فشار بايد بزرگتر از مقدار اصطکاک باشد.
يک لوله باقطرکوچکتر مقاومت بيشتري در مقابل جريان نسبت به يک لوله با قطر بزرگتر ايجاد ميکند . زماني که مقدار جريان در يک پمپ بيشتر شود ، اصطکاک نيز افزايش مي يابد. افزايش مقدار جريان ، فشار مکش ( ورودي ) قابل دسترسي را کاهش ميدهد .
با افزايش مقاومت در برابر جريان در ورودي ( مکش ) پمپ ، مايع ممکن است بخار شود.
بنابراين با افزايش مقدار جريان ، اصطکاک افزايش و فشار مکش کاهش مي يابد و احتمال بخار شدن سيال در ورودي بيشتر مي شود ، پس در کاربرد لوله ورودي بايد به اين موضوع توجه داشت .
علاقه مندی ها (Bookmarks)