از هجوم ماشین ها عصبانی شده بود
بد جور قرمز کرده بود.
کم کم داشت میترسید.
زرد کرد.
اما وقتی نگاهش به عابر افتاد دلش سوخت.
به رنگ خوشامد گوی سبز در امد
و
عابر رد شد.
از هجوم ماشین ها عصبانی شده بود
بد جور قرمز کرده بود.
کم کم داشت میترسید.
زرد کرد.
اما وقتی نگاهش به عابر افتاد دلش سوخت.
به رنگ خوشامد گوی سبز در امد
و
عابر رد شد.
چرا سوادتو رو نمیکنی؟مگه نگفتم قایم موشک بازی در نیار!:
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)