دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: نفرت از یکدیگر، پروژه پنهان این قرن

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile نفرت از یکدیگر، پروژه پنهان این قرن

    می‌پرسید دغدغه‌هایم چیست؟ و می‌خواهید آن را در 500 یا 600 کلمه بنویسم. اگر کسی می‌دانست در درون شاعر چه می‌گذرد، می‌دید که هر لحظه‌اش قرنی است؛ بی‌هیچ ادعایی و بی‌هیچ تلاشی بر اثباتش، چون بیهوده است. چراکه به کلمه درنمی‌آید. اگرچه شعرها ترجمان آن لحظه‌های قرناقرنی ا‌ست.
    بزرگ‌ترین دغدغه شاعر همه نگرانی‌های اوست و بزرگ‌ترین نگرانی‌اش نرسیدن ما انسان‌ها به «حس مشترک» است. حس مشترک، حس مشترک، حس مشترک؛ تنها چیزی که در بغض هر رگی و در پلک ‌زدن‌های هر کسی و در سطح پوست دست‌ها و صورت، و در برق چشم‌های هر کسی در هر کجای این جهان، حضوری فعال دارد و ما گاه فکر می‌کنیم به درک آن دست یافته‌ایم. اما صد دریغ که این تنها حس بزرگ بشری است که هرگز به دست نمی‌آوریم و ما هرگز یکدیگر را به تمامی درک نخواهیم کرد.این بزرگ‌ترین تراژدی سرنوشت انسان در عالم است و مهم‌ترین دلیل تنهایی او. سرتا پا حیرت می‌شوم وقتی هر بار، هر بار می‌بینم که کسی یا کسانی در حال کشتن یا شکنجه انسانی دیگرند، این حیرت بزرگ از اولین باری که مرگ را در کودکی تجربه کردم، همچنان با من است، چگونه است که عده کوچکی، در جای ناپیدایی از جهان نقشه قتل عده بزرگی را می‌کشند، چطور ممکن است که همه خشم و جهالت خود را در دشنه‌ای بر پهلوی انسانی فرو کرد، یا با چماقی بر سرش کوبید، یا با گلوله‌ای بر قلبش، یا با بمبی بر سرنوشتش. آیا نفرت از یکدیگر، پروژه پنهان این قرن نیست که دارد با خونسردی تمام اجرا می‌شود؟ پس به کجا رفت آن پیام بزرگ تاریخ انسان: «بنی‌آدم اعضای یک پیکرند»؟!

    همه وجودم غرق اندوه و درد می‌شود وقتی می‌بینم حالا سال‌هاست بر زمین سرد، تابوتی جامانده است. تابوت انسان؛ در زمین خاموشی، در زمین فراموشی. در خاک سرد فکرها و قلب‌هایی که حالا کم‌کم دارند به کشتن و نفرت از یکدیگر عادت می‌کنند. سینما و تلویزیون این سال‌های سراسر جهان، تلخ‌ترین برگردان این وهن هولناک و بی‌رحمانه است و همو، دارد آهسته آهسته قتل، خشونت و نفرت را به امری عادی تبدیل می‌کند. و شاعر چه بیهوده همچنان در پی حس مشترک می‌گردد حتی میان انسان‌هایی که آسوده‌خاطر زندگی می‌کنند و در حال نابود کردن زمینی‌اند که در خلق آن هیچ نقشی نداشته‌اند. شاید به همین دلیل است که شاعر هر لحظه نگران است. چراکه به قول نیمای بزرگ، او «زاده اضطراب جهان» است. با این تفاوت که او در این اضطراب، افسرده نمی‌شود، بلکه از آن زاده می‌شود و تا سطح شعور و آگاهی پنهان و سیال جهان بالا می‌آید. به همین دلیل است که بزرگ‌ترین لبخند او، شادی انسان است و بزرگ‌ترین فریادش، نجات انسان. و بزرگ‌ترین دغدغه‌اش نگرانی و تنهایی همه انسان‌های درمانده در این دنیای پرآشوب است. به راستی شاعر نباید نگران انگشتی باشد که هر لحظه ممکن است بر دکمه شلیک بمب‌ها و موشک‌های مرگبار فشار آورد به قصد مردمان شهری، کشوری و ملتی خفته؟ یا نگران بیماری‌های بی‌درمانی نباشد که معلوم نیست کی از لابراتوارهای علمی «قدرت» به بیرون و به میان کودکان بی‌گناه و مردمان بی‌خبر نشت کند؟ یا نگران تکرار تاریخ نباشد، که مبادا در آینده‌ای نزدیک، مهربان‌ترین ملت‌ها، مهربان‌ترین اقوام و مهربان‌ترین ادیان، رودرروی هم صف‌آرایی کنند؟ و هوشمندترین دانشمندان و آگاهان که قرار بود جز برای نجات بشر نیندیشند، در صف «قدرت»ها بایستند و آن روز، ملت‌ها چه بی‌گناه و تنها خواهند ماند. و شاعر می‌اندیشد، شاید تنها راه این باشد که چنان از «آشوب جهان» فاصله گرفت، تا بتوان روح و حس مشترک گمشده را به «نظم ازلی» جهان نزدیک کرد یا بازگرداند. آنگاه شاید برابری، توازن و آزادی، معنای جدید خود را بازیابد و انسان، جهان را به یاد بیاورد و جهان، انسان را و انسان، انسان را. انسانی که شاعر روزی برایش سرود:

    تو خود شکل بی‌نهایت انسانی
    در گوشه زندانی ابد حتی
    گل روزگردی1
    کنار ظلمت این جهان
    که آفتاب
    بر مدار تو می‌گردد
    ستارگان حسود
    برای تو
    به خاطر توست
    که چنین سوزناک
    بر خاک می‌افتند، ناگاه. 2



    پی‌نوشت‌ها:
    1- گل روزگرد: همان گل آفتابگردان
    2- از مجموعه شعر: کتاب انسان/ چندین امضا برای روز رستاخیز

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. Maestro Ezio Returns | Assassin's Creed: Brotherhood Preview
    توسط PiXiE در انجمن نقد و بررسی بازی های کامپیوتری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th October 2010, 08:36 PM
  2. کارکردهای عدالت در حوزة سیاست از دیدگاه امام علی(ع)
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th October 2010, 06:20 PM
  3. ارزیابی سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات
    توسط ریپورتر در انجمن سایر موضوعات مدیریت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th September 2010, 06:16 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th August 2010, 05:16 PM
  5. درخت نخل
    توسط *FATIMA* در انجمن زراعت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 17th August 2010, 09:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •