دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35

موضوع: مصاحبه با كارآفرينان

  1. #31
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    سعید سعادت

    مؤسس مجتمع فنی تهران
    متولد: 1332- قم
    فارغ‌التحصیل رشته متالورژی
    محل سکونت: تهران

    مقدمه:
    امروزه فن‌آوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان يکي از مهم ترين ابزارهاي برنامه‌ريزي و توسعه کشورها مورد توجه برنامه ريزان و دولتمردان و سياست گذاران قرار گرفته است. فناوري اطلاعات و ارتباطات علاوه بر توسعه و ارتقاي منابع انساني، تاثيرات چشم گيري در روابط اجتماعي و اقتصادي به عهده داشته است. از آنجايي که رشد و توسعه اقتصادي کشورها بستگي زيادي به ميزان فعاليت هاي کارآفرينان دارد ، لذا مصاحبه‌اي با يک کارآفرين it ترتيب داده ايم، به اميد آنگه کامي در جهت رشد و توسعه it در جامعه و شفاف شدن نقش کارآفرينان در اين زمينه برداشته باشيم.
    سعيد سعادت متولد 1332 شهرستان قم مي باشد. وي تحصيلات خود را در رشته متالورژي دانشگاه صنعتي شريف در سال 1355 به اتمام رساند. از مهم ترين فعاليت هاي آموزشي it وي تاکنون چاپ بيش از 600 عنوان کتاب در 30 شاخه مديريت ، برنامه ريزي ارتباطات ، آموزش هاي مرتبط با فناوري اطلاعات و ارتباطات در زير مجموعه هاي سخت افزار و نرم افزار ، شبکه ، گرافيک رايانه اي و ict کودک و نوجوان و icdl مي باشد.
    کارکردن را از چه سني شروع کرديد؟
    در دوران دبيرستان به دليل علاقه بسيار زيادي که به دروس رياضي داشتم و بسيار هم موفق بودم ، معمولا به دانش آموزاني که در اين دروس ضعيف بودند کمک کرده و به آنها درس مي دادم. در بين بچه هايي که به آنها درس مي دادم دانش آموزي بود که 9 تا تجديد از دروس اصلي و از جمله دروس رياضي آورده بود . با برنامه ريزي و کمک هايي که به او کردم با نمرات خوبي قبول شد و باعث تعجب خانواده و دوستان خود شد. از همان زمان متوجه توانايي خودم در کار تدريس و آموزش شدم و اينکار را به طور جدي تر دنبال کردم تا جائيکه به عنوان مدرس مجرب و توانمندي شهرت پيدا کردم . تقريبا از همان زمان ها به بعد تدريس به عنوان يک فعاليت اقتصادي که به آن علاقه بسيار زيادي هم داشتم ، وارد زندگي من شد و قسمت مهمي از وقت من علاوه بر تحصيل صرف مطالعه و تدريس شد.
    تدريس را در دوره دانشگاه نيز ادامه داديد؟
    بله اما در دوره دانشگاه بيشتر متقاضيان ، داوطلبان کنکور و به خصوص در زمينه فعاليت کاري من داوطلبان کنکور برق و مکانيک بودند ، از طرف ديگر علاوه بر تدريس به کار تاليف و ترجمه کتاب هم مشغول شده بودم و در سالهاي آخر دانشگاه اولين کتاب حساب ديفرانسيل و انتگرال را براي داوطلبان کنکور تاليف کردم. به اين ترتيب مي توان گفت که از آن زمان تا به حال بيش از 30 سال در زمينه آموزش به فعاليت مشغول بوده ام. در طي اين سالها آموزش و تحليل نقاط قوت و ضعف آموزش در ايران يکي از مهم ترين دغدغه هاي من بوده است و تقريبا روزي را سراغ ندارم که بدون تفکر و دل نگراني در زمينه آموزش گذرانيده باشم.
    چه عاملي باعث شد که اقدام به تاسيس آموزشگاه علمي بنماييد؟
    همانطور که گفتم عشق به تدريس و آموزش و شناخت توانايي هايم در اين زمينه ، مرا بيش از پيش به امر آموزش علاقه مند مي کرد. با افزايش تعداد متقاضيان آموزش و داوطلبان تحصيل در دانشگاه ها ، نمي توانستم جوابگوي بسياري از متقاضيان و داوطلبان باشم ، لذا به اين فکر افتادم که موسسه آموزشي داشته باشم که هم بتوانم به فعاليت هاي آموزشي خودم بپردازم و هم نياز و حجم درخواست هاي داوطلبان را پاسخگو باشم ، به اين ترتيب کار را با راه اندازي آموزشگاه کنکور براي دوره هاي فوق ديپلم به ليسانس ، که در آن زمان متقاضيان فراواني هم داشت ، شروع کردم و نتايج بسيار بهتري از تجارب آموزشي خودم به دست آوردم . کار در حجم وسيع تر تجربيات بهتري در زمينه آموزش نصيب من مي کرد و شناخت بيشتري از نياز هاي متقاضيان و داوطلبان فراهم مي کرد. با افزايش حجم تدريس و کلاسها نياز هاي بيشتري احساس مي شد وکم کم کار توسعه مي يافت. کار ساده اي نبود ولي علاقه فراوان من به توسعه آموزش باعث مي شد که در شناخت نياز ها و تحليل مشکلات مرتبط با آن فعاليت کرده و زمينه هاي توسعه کار را فراهم کنم. هرگز فراموش نمي کنم که گاه براي حل يک مسئله پيچيده رياضي ، روزها وقت مي گذاشتم تا بتوانم آنرا با راه حلي که خودم مي خواستم حل کنم و تا خودم به جواب درست نمي رسيدم دست بردار نبودم و به اين سادگي ها کنار نمي کشيدم. و با رسيدن به جواب درست احساس رضايت وصف نشدني تمام وجودم را فرا مي گرفت و خستگي را از تنم بيرون مي کرد.
    سرمايه اوليه اين کار را چه گونه فراهم کرديد؟
    شراکت براي تاسيس آموزشگاه را با يکي از دوستان دوران دانشگاهي که در رشته برق و الکترونيک درس مي خواند شروع کردم و بخش عمده اي از سرمايه اوليه را خودمان با پول هايي که از تدريس به دست مي آورديم فراهم کرديم. در ابتداي فعاليت و شروع کارمان در موسسه هر دو ما ، حدود 10 تا 12 ساعت تدريس مي کرديم. اشتراک عقيده و روحيات مشترکي که داشتيم باعث مي شد خيلي زودتر به خواسته هايمان برسيم ، و تا جايي که به خاطر مي آورم هرگز اتفاقي نيافتاده است که باعث کمرنگ شدن اين ارتباط دوستانه شود. اين ارتباط تا امروز نيز ادامه پيدا کرده است. با همراهي يکديگر زمينه اي فراهم شد تا در مدت زمان کوتاهي به دليل افزايش تعداد متقاضيان و داوطلبان از مدرسين ديگر استفاده کنيم و کار وفعاليت خودمان را توسعه دهيم. با عوض شدن مدل کار و توسعه فعاليت ها ايده هاي جديد تري به ذهنمان مي رسيد که استفاده از اين ايده ها نيز به توسعه کار کمک مي کرد. خودمان هم گاهي باورمان نمي شد که به اين سرعت موفق شويم ، ولي به هر حال توجه به کيفيت آموزش و نياز داوطلبان و سعي و تلاش بي وقفه باعث مي شد که در کار موفق تر باشيم.
    با توجه به اينکه اين مرکز ( مجتمع فني ) را به عنوان يک مرکز آموزشي در زمينه کامپيوتر مي‌شناسند، چگونه فعاليت‌هاي خود را در اين زمينه شروع کرديد؟
    کار تکراري و يکنواخت من را خسته مي کند ، با وجود اينکه در زمينه آموزشي و فرهنگي فعاليت مي کردم ، اما نمي توانستم هميشه فعاليتي يکنواخت داشته باشم ، لذا تصميم گرفتيم که آموزش در زمينه برق و الکترونيک و تعمير راديو و تلويزيون را به آموزش هايمان اضافه کنيم و به همين انگيزه براي اولين بار لابراتوارهايي که مجهز به وسايلي براي آموزش هاي عملي در اين زمينه بود را راه اندازي کرديم ، چون به اين باور رسيده بوديم که دانش آموزان و داوطلبان بايد در محيطي واقعي مهارت هاي مورد نياز و مربوطه را فرا بگيرند. براي اين کار هم در آن زمان هزينه هاي فراواني کرديم و حتي برخي اوقات ناچار شديم از ديگران قرض بگيريم ، که البته به دليل حسن اعتبار و شهرت در کار اين کار عملي شد. فراموش نمي کنم که با اين کارها و به دليل جوان بودن و نوآوري در شيوه آموزش هايمان عده اي از رقبا اعتقاد داشتند که " ما جرقه هايي هستيم که به زودي روبه خاموشي خواهيم رفت" . که البته اين گونه نشد و بسيار هم موفق شديم و در آن زمان هيچ موسسه اي کار با اين شيوه و اين کيفيت را انجام نمي داد. خود اين مسئله باعث رونق گرفتن بيشتر فعاليت هاي آموزشي ما شد. اين موفقيت علاوه بر دلگرمي بيشتر ما در فعاليت هاي آموزشي ، درس هاي فراواني به ما داد. ما در زمينه مسائل آموزشي و توسعه کارمان سعي مي کرديم نياز جامعه را در نظر بگيريم ، هر چند که اين کار به راحتي انجام نمي شد ، اما چون تنها مسائل مالي برايمان مطرح نبود و در کنار آن مسائل و نياز جامعه و رسيدن به اهداف آموزشي برايمان در اولويت قرار داشت توجه ما را به اين موضوع جلب کرد که آموزش کامپيوتر، که البته در آن زمان به پيچيدگي و وسعت امروز نبود ، از نياز هاي جامعه است و مي تواند در آينده نه چندان دور پاسخ گوي نياز هاي بسياري از افراد باشد. نو بودن اين رشته و علاقه ما به فعاليت در اين زمينه باعث شد که آموزش و فعاليت هاي آموزشي در اين زمينه را توسعه دهيم و براي اولين بار در همين زمينه کتاب ms-dos را به صورت کتاب ترکيبي با کتاب کار منتشر کرديم. اين کتاب حدود 2 ميليون نسخه فروش داشت ، که نشان دهنده نياز و علاقه جامعه بود. انتخاب عنوان کتاب و ترکيب مطالب آموزشي با کتاب کار هم از نظر موضوع و هم از نظر سبک کار و روش آموزش روش نو و تازه اي بود. و ما که از ابتدا توجه به مشتريان و نياز آنها را سرلوحه کارمان قرار داده بوديم برنامه ريزي هاي وسيع تري را در اين زمينه انجام داديم. من که در ابتدا کار را با فعاليت هاي فردي شروع کرده بودم ، با توسعه فعاليت هاي آموزشي و کاري ، تصميم گيري هاي لازم را در هيئت مديره مطرح مي کردم و با ايده ها و نظرات جمعي برنامه هاي آموزشي و فعاليت هاي مرتبط با آن را توسعه داديم. به اعتقاد من اگر سازمان را به يک کشتي و مدير سازمان را به ناخدا تشبيه کنيم ، اين ناخداي کشتي است که افراد را در مسير درست هدايت مي کند و اگر حتي فردي از خدمه اين کشتي کار را به درستي انجام ندهد باز اين ناخدا است که مي تواند کشتي را به مقصد درست هدايت کند. به همين علت ما نيز توانستيم با انتخاب نيروها و هدف گذاري هاي درستي که داشتيم ، افراد کارشناس ومتخصص در زمينه هاي مختلف و با تخصص هاي مورد نياز را جذب کنيم ، که همگي آنها با عشق و گذشت و فداکاري براي رسيد به اهداف آموزشي مجموعه را ياري مي کنند.
    ملاک هاي شما در انتخاب اين نيروها چه بوده است؟
    ما همواره سعي کرده ايم نيرو هايي را به همکاري دعوت کنيم که اهداف و انگيزهاي کاري مشابهي را دنبال کنند و تنها منافع مادي براي آنها مطرح نباشد ، هر چند که مسائل مالي رکن مهمي در فعاليت هاي فردي و اجتماعي مي باشد ولي تا فردي به جز انگيزه هاي مالي ، انگيزه ها و روحيات ديگري براي فعاليت هاي آموزشي نداشته باشد موفقيت در اين زمينه فراهم نخواهد شد. يکي از عوامل موثر در موفقيت فعاليت ما استفاده از نيروها و افرادي است که به جز انگيزه هاي مالي مسائل بالاتر و مهم تري دغدغه زندگي آنها است و تنها به ماديات فکر نمي کنند. استفاده از نيروهاي خلاق و خوش فکر با انگيزه هاي بالا و دارا بودن روحيه کاري در زمينه هاي آموزشي از جمله مسائلي بوده است که ما در مسير توسعه فعاليت هاي خودمان به آن توجه کرده ايم.
    ازدواج و تشکيل خانواده چه نقشي در فعاليت هاي شما داشت؟
    به دليل اينکه من فعاليت هاي کاري خود را خيلي قبل تر از ازدواج شروع کردم ، تشکيل خانواده تاثير خاصي در نوع فعاليت من نداشت. در واقع انگيزه اوليه براي فعاليت در زمينه آموزش و کار در اين مورد قبل از ازدواج به وجود آمده بود. البته من همواره سعي کرده و مي کنم که فعاليت هاي کاري من تاثير نامطلوبي بر روابط اجتماعي و به خصوص مسائل خانوادگي من نگذارد و از همسر خودم به خاطر صبر و تحمل مشکلات و نارسايي هاي احتمالي که ممکن است به واسطه کار به وجود آمده باشد ممنون هستم ، ولي يادآوري مي کنم که سعي من همواره اين بوده که مسائل کاري تاثيري بر روابط خانوادگي ام نداشته باشد.
    چه عواملي باعث ثبات دوستي وشراکت شما در اين مدت زمان طولاني شد؟
    من و همکارم پيش از شروع و توسعه فعاليت هاي کاري و آموزشي با هم دوست بوديم و با وجود اينکه در دو رشته مختلف تحصيل مي کرديم ، هم فکري و عقايد و روحيات مشترک ، هم در شکل گيري ارتباط و هم در دوام آن موثر بود. اين دوستي و ارتباط به دليل کار و مسائل مرتبط با آن به وجود نيامده بود اما نقش مهمي در به وجود آمدن زمينه فعاليت هاي کاري و آموزشي و توسعه آن به عهده داشت.
    چه عواملي باعث توسعه و رونق فعاليت شما در زمينه آموزش کامپيوتر در کشور شد؟
    نو بودن موضوع و توجه ما به روش هاي استاندارد آموزش در اين زمينه و در نظر گرفتن نياز متقاضيان آموزش در اين زمينه باعث شد که در برنامه ريزي ها و جهت گيري هايمان توجه بيشتري به مشتريان و نياز آنها بکنيم. از طرف ديگر برقراري ارتباط موثر با نهادهاي آموزشي مطرح کشور و حسن شهرت در پاسخ گويي به نياز هاي آموزشي آنها باعث مي شد که به عنوان يکي از پيش رو هاي آموزش در اين زمينه مطرح باشيم. توجه به استاندارد هاي آموزشي ودوره هاي بين المللي رسمي آموزش کامپيوتر و فن آوري اطلاعات و ارتباطات و فعاليت در اين زمينه نيز از عوامل موفقيت در اين زمينه بود. ما براي اولين بار در ايران با همکاري کارشناسان و همکاران صاحب نظر در زمينه فن آوري اطلاعات و ارتباطات موفق شديم تا نقشه راه يک فرد در مسير برنامه ريزي و تحصيل در علوم مختلف کامپيوتري را ترسيم کنيم. سعي ما همواره توسعه کيفي و رعايت استاندارد هاي بين المللي در آموزش و توسعه فعاليت ها در اين زمينه بوده است.
    چه مشکلات و يا فراز و نشيب هايي در مسير کاري داشتيد؟
    با وجود مشکلات و فراز و نشيب در شروع و راه اندازي و توسعه هر کاري ، راههاي پر فراز و نشيب زيادي نداشتيم ، هر چند که در مواقعي به خصوص براي توسعه آموزش ها و مراکزمان نياز به ريسک براي ما ضروري بود ، اما براي رسيدن به موفقيت خيلي تلاش کرديم و در طولاني مدت به آن رسيديم ، چون سرمايه گذاري و فعاليت در زمينه مسائل آموزشي و فرهنگي در دراز مدت به جواب مي رسد. درک اين موضوع باعث مي شود تا در برنامه ريزي و توسعه کار صبر وشکيبايي به خرج دهيم و انتظار معجزه نداشته باشيم. شناخت درست هدف و برنامه ريزي و هدف گذاري صحيح از عواملي است که باعث مي شود مشکلات و فراز و نشيب هاي مسير کار کمتر شده و يا از ميان برداشته شود. توجه به به کيفيت آموزش و حفظ آن در مسير توسعه فعاليت هاي آموزشي باعث شده است که من کيفيت را به عنوان اصل مهم در موفقيت و حل مشکلات و مسائل مسير کار سر لوحه کار ها قرار دهم. از آغاز فعاليت در زمينه آموزش روزي را سراغ ندارم که در ساعات کاري به جز آموزش و توسعه آن به فکر ديگري باشم و در معمولا بيشترين وقت من در زمان کار ، حتي حالا که کار توسعه پيدا کرده است ، صرف توجه به کار و بالابردن کيفيت آن مي شود.
    اکنون چه ايده هاي ديگري را مي خواهيد دنبال کنيد؟
    با توجه به مشکلاتي که جوانان ما در زمينه اشتغال دارند ، ما به آموزش هاي بين المللي رو آورده ايم و معتقديم که بايد جوانان در آموزش ها گواهينامه بين المللي داشته باشند و شرايط خود شان را با ساير کشورها در سطح بين‌المللي هماهنگ کنند. جهاني شدن و از بين رفتن مرزهاي جغرافيايي در زمينه کار و اشتغال زمينه اي را فراهم کرده است تا افراد از نقاط مختلف دنيا قادر باشند در جاي ديگري به جز کشور خودشان به فعاليت کاري بپردازند و همين موضوع باعث مي شود که آموزش هاي لازم در اين زمينه به يکي از دغدغه هاي آموزشي ما تبديل شود. موفقيت جوانان ما در کار و فعاليت در عرصه ملي عامل مهمي در موفقيت کشور ما است ، چرا که اکثر افرادي که به دلايل مختلف به کشور هاي ديگر مي روند معمولا پس از موفقيت در فعاليت هاي کار به کشور خود باز مي گردند و حتي اگر اين اتفاق نيافتد ، تجربه ما ثابت کرده است که ايراني هاي خارج از کشور تلاش هاي موثري در توسعه کشور و شفاف شدن نگاه دنيا نسبت به ايران انجام داده اند.
    چه عواملي باعث موفقيت شما شد؟
    توکل برخدا . زماني که انسان با ياد خدا کار ها و فعاليت هايش را شروع کند و همواره خود را در پناه او ببيند ، تمام فعاليت ها و تلاش هايش را براي رضايت او انجام مي دهد و مسير هاي صعب العبور برايش هموار خواهد شد.
    چه توصيه اي براي جوانان و خصوصا افراد کارآفرين داريد؟
    به خدا توکل داشته باشند ، و در کارهايشان عجول نباشند. نمي توان يک شبه ره صد ساله را طي رفت. سعي کنند در کارهايشان به نيازهاي مردم اهميت بدهند ، چونکه رضايت مردم باعث رضايت خداوند و خشنودي خداوند علاوه بر اجر معنوي باعث رونق گرفتن کار ها و هموار شدن راه ها مي شود. به گمان من قضاوت صحيح در زمان کار و سعي و تلاش براي انجام درست کار عامل مهمي در موفقيت کاري است . جوانان بايد براي رسيدن به هدف هايشان نيز تلاش زيادي بکنند و مطمئن باشند که با سعي و تلاش و توجه به نياز مردم و همينطور توکل بر خداوند در کار ها و طلب توفيق از او انجام بسياري از کارهايي که در نظر ديگران غير ممکن و يا دشوار جلوه مي کند ، راحت خواهد شد. شروع خلاقانه و بدنبال تامين نياز و کيفيت کار براي مشتريان بودن با عث خواهد شد که بدون ترديد موفق شوند ، حتي اگر در اين راه چند بار شکست بخورند.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. #32
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    دکتر حسین اسلامبولچی


    دارنده عنوان ابداع گر سال 2001 که پیش از این به افرادی چون توماس ادیسون و آلبرت انیشتین داده شده است.
    مدیر عامل سابق شرکت AT &T Labs
    رییس و مدیر عامل یک وب پورتال به نام Divvio
    رییس و مدیرعاملی شرکت «2020 Ventare Partners »

    دکتر حسین اسلامبولچی از جمله متخصصان برجسته حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات است که برای مدت دو دهه در بالاترین رده‌های مدیریتی غول مخابراتی ایالات متحده (AT &T ) قرار داشته است.
    او پس از یک دوره موفق کاری در مدیریت بخش تغییرات شبکه، سیستم‌ها و خدمات شرکت AT &T و همزمان با ادغام آن با شرکت SBC مدیرعامل یک وب پورتال به نام Divvio را برعهده گرفته است. موفقیت‌های دکتر اسلامبولچی در زمینه‌های برنامه ریزی و نقش‌های موثر وی در عرصه تکنولوژی موجب شد تا هفته نامه بیزنس ویک در اواخر سال 2005 او را به عنوان یک پیشتاز عرصه تکنولوژی معرفی کرد. وی همچنین در طول سالهای 2001 تا 2005 در فهرست رهبران برتر سیاست‌های اجرایی تکنولوژی قرار گرفت. وی اخیرا کتابی با عنوان چشم انداز 2020 درباره اساس و برنامه ریزی صنعت ارتباطات تا دو دهه آینده منتشر کرده است.
    دکتر اسلامبولچی همچنی طی مدت فعالیت خود به عنوان رییس و مدیرعامل AT &T Labs با گروهی از بهترین دانشمندان و مهندسان جهان در تغییر میراث شبکه‌های اطلاعاتی نقش ویژه‌ای داشت.
    دکتر اسلامبولچی تاکنون بیش از یک هزار حق ثبت ابداع را به خود اختصاص داده و همین موضوع باعث شده که از سوی انجمن مخترعان و ابداع گران نیوجرسی به عنوان ابداع گر سال 2001 معرفی شود عنوانی که پیش از این به افرادی چون توماس ادیسون و آلبرت انیشتین داده شده است. زمانی که درخواست این مصاحبه از طریق ایمیل به وی داده شد بلافاصله آن را پذیرفت و در کوتاه‌ترین مدت به پرسش‌های ما پاسخ گفت. در انجام و هماهنگی این مصاحبه آقای علیرضا کاشیان نیز تلاش‌های فراوانی را انجام دادند که از ایشان و همچنین خانم ندا لهردی برای ترجمه مصاحبه تشکر می‌کنیم.
    به عنوان پرسش نخست مایلیم بدانیم بعد از یک دوره مسوولیت و فعالیت موفق در شرکت AT &T هم‌اکنون مشغول به چه کاری هستید؟
    در حال حاضر من رییس و مدیر عامل یک وب پورتال به نام Divvio هستم که به کاربران اجازه می‌دهد به وسیله بهترین و پیشرفته‌ترین فناوری‌های آموزشی و نسل دوم خدمات تحت وب (web2.0 )، شبکه (کانال)‌های محتویات دیجیتال شخصی بسازند. این تکنولوژی یکی از منحصربه فرد‌ترین تکنولوژی‌های قرن 21 است، چون با استفاده از یک زبان بین‌المللی و الگوریتم‌های آموزشی ماشینی توانایی ایجاد محتویات مولتی مدیا شخصی را برای کاربران خانگی و تجاری به وجود می‌آورد. من این تکنولوژی را با استفاده از حدود 30حق ثبت ابداع (Patent ) و در طول شش ماه گذشته در ایالات متحده ارائه کرده‌ام.
    علاوه بر این من ریاست و مدیرعاملی شرکت «2020 Ventare Partners » را هم بر عهده دارم. این شرکت تکنولوژی و خدمات اجرایی شرکت‌های خصوصی سهامی عام و سرمایه‌‌گذاران بورس را در حوزه زیرساختی مخابرات، فراهم می‌کند.
    بدون شک AT &T یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های ارتباطی در ایالات متحده به شمار می‌آید؛ در حال حاضر وضعیت این شرکت بعد از تغییرات وسیع سال گذشته به چه صورتی است؟
    در سال گذشته با تمرکز بر کاربران 22 ایالت، ادغام AT &T با دو شرکت SBC و BellSoutl کامل شد و حالا هم شرکت بزرگ Cingalar با در اختیار داشتن 61 ‌میلیون کاربر از 49 ایالت در آمریکا به طور کامل به AT &T تعلق دارد و به زودی به AT &T Wireless تغییر نام خواهد داد. آمارهای مقدماتی نشان می‌دهند درآمد AT &T در سال مالی 2006 به 117میلیارد دلار رسیده است. در حقیقت AT &T نهمین شرکت بزرگ ایالات متحده آمریکا و هجدهمین در سطح دنیا است. این شرکت حدود 300هزار کارمند داشته و فعالیت‌های آن در سرتاسر جهان با برند AT &T شناخته می‌شود. این در حالی است که AT &T در میان کاربران تمام کشورها به عنوان پیشگام و مبتکر در عرضه خدمات ارتباطی شبکه‌های مبتنی بر IP ، به حساب می‌آید. در آمریکا اما این برند به دنبال پیشتازی AT &T درعرضه خدمات اینترنت بی‌سیم و پرسرعت، برقراری ارتباط مخابراتی محلی و با فواصل دور و راهنمای شهری و مشاغل مجازی توانست به محبوبیت قابل توجهی برسد.
    از طرفی به عنوان بخشی از سیاست‌های تکمیلی، این شرکت در حال گسترش عرضه خدمات ویدئویی خود مانند خدمات مربوط به نسل آینده تلویزیون‌ها با عنوان AT &T Fiber و رساندن آنها به کاربران خانگی است. AT &T عرضه‌کننده خدمات ارتباطی به کاربران سراسر دنیا است و به عنوان مثال با استفاده از روش‌های کنترل از راه دور دسترسی به بیشتر از 45هزار نقطه در 149 کشور را فراهم کرده است.
    Cingalar هم با وسیع‌ترین پوشش شبکه‌های بی‌سیم به کاربران آمریکایی امکان برقراری تماس با استفاده از تلفن بین‌المللی در شش قاره و 190 کشور دنیا را همراه با ارائه سرویس‌های بی‌سیم انتقال دیتا برای کاربران لپ‌تاپ و دیگر ابزارهای دیجیتالی قابل حمل، فراهم می‌کند.
    AT &T یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های عرضه‌کننده خدمات اینترنت پرسرعت با 1/12میلیون خط فعال تا پایان سال 2006 و یکی از عرضه‌کنندگان مهم اینترنت بی‌سیم (wi-fi ) با 47هزار و 500فضای ارتباط با اینترنت رایگان (Hot Spot ) در 79کشور دنیا است.
    همچنین این شرکت با تصاحب مجموعه‌ای از شرکت‌های بزرگ فعال در آمریکا توانسته ضمن فراهم کردن تقاضا و نیازهای مختلف کاربران، نقش مهمی در ادغام و تلفیق سرمایه‌ها داشته باشد. به این ترتیب تجمیع دارایی و سرمایه‌ها و نظم و انسجام بخشیدن به آنها می‌تواند مقدمات حضور در بازار محصولات جدید مانند نرم‌‌افزارهای مولتی ‌مدیا را برای این شرکت فراهم کند.
    ادامه این روند و داشتن کنترل کامل بر سیستم‌های بی‌سیم، AT &T را به عنوان یک شرکت بزرگ تلفیقی در زمینه ارتباطات نه تنها در آمریکا بلکه در تمامی دنیا مطرح می‌کند. چنین مسوولیت بزرگی مشکلاتی را هم به دنبال خود دارد که ناشی از فرصت‌های چند بعدی هستند، فرصت‌هایی که از زیرساخت‌ها سرچشمه گرفته و کاربران خانگی و تجاری را نشانه می‌روند.
    شما سال‌ها در زمینه شبکه‌ها و زیرساخت‌ها کار کرده‌اید، یک پرسش اصلی توسعه‌ای در حوزه ارتباطات این است که آیا باید ابتدا شبکه‌ها و زیرساخت‌ها را ساخت و بعد انتظار ارائه سرویس‌ها و Aplication را روی آن داشت یا اینکه با ایجاد بخشی از یک شبکه و ارائه سرویس‌های همزمان باید توسعه را پیش برد؟
    زیرساخت‌ها برای عرضه خدمات لازم و ضروری هستند. در گذشته این دو در واقع یکی بودند. بهتر است شبکه عمومی سوئیچینگ تلفن (PSTN ) و الکترونیک سوئیچینگ را بررسی کنیم. زمانی که این شبکه‌ها در دهه 70 گسترش پیدا کردند، یک زیرساخت و خدمات پایه‌ای محسوب می‌شدند. این جریان باعث اضافه شدن امکانات و قابلیت‌های جدید به این شبکه‌ها شد. در ارتباطات مبتنی بر IP شما زیرساخت‌های IP شامل مسیر‌یاب‌ها (routers )، فیبرهای نوری (optics )، شبکه‌های اولیه بی‌سیم و مکان یاب‌ها و لایه‌های فیزیکی لینک و شبکه را در اختیار دارید. لایه‌های شبکه و زیرساخت‌های مربوط به آن از لایه خدمات جدا هستند، بنابراین شما خدمات VOIP و IPTV را که می‌توانند شبکه‌های متعددی را دربرگیرند، در اختیار دارید.
    این یکی از مزایای بزرگ IP است که نه تنها امکان اجرای سرویس‌های مختلف را بر روی یک شبکه فراهم می‌کند، بلکه خدمات IP می‌توانند از یک نقطه به نقطه دیگر (برای مثال از یک شبکه کابلی به یک شبکه بی‌سیم) منتقل شوند.
    از طرفی ما برای کشورها یا شرکت‌هایی که تکنولوژی را به شکل یک تقاضا نمی‌بینند، نیاز به تغییر یا انتقال الگو داریم.
    به تکنولوژی باید به عنوان یک قدرت‌دهنده نگاه کرد، نه یک محصول. من معتقدم آنچه که در اطراف یک شبکه وجود دارد، درون آن را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.
    ما بخش‌های درونی شبکه را تنظیم و به بخش‌های بیرونی آن می‌رسیم تا به تقاضای کاربران نزدیک‌تر شویم.
    تقاضای کاربران در اندازه‌ها و نیازها متنوع است. ما نه می‌توانیم یک الگو و سایز مناسب برای همه را فراهم کرده و نه اینکه الگوهای مصرفی کاربران خاص را آماده کنیم. تنها یک سرویس رایج وجود دارد که می‌تواند جوابگوی کاربری‌های مختلف باشد.
    بعضی اعتقاد دارند که پهنای باند اینترنت یک شاخص برای توسعه ارتباطات به شمار می‌رود و در واقع کشوری که پهنای باند بیشتری داشته باشد در جایگاه بالاتری در جدول شاخص‌های توسعه قرار می‌گیرد، آیا شما با این اعتقاد موافق هستید؟
    اینترنت پرسرعت معیار مناسبی برای توسعه براساس اینترنت است، اما عوامل دیگری هم مانند آموزش برنامه‌های تحت وب مثلP ،PHP XML ، Java و...، دسترسی آسان به اطلاعات و همکاری‌های بین‌المللی برای پیشرفت بهتر در این زمینه دخالت دارند.
    با این حال فکر می‌کنم عوامل بسیار دیگری هم مانند سیاست‌های دولتی برای سانسور کردن، ابزارهای لازم برای امکان نشر به زبان‌های ملی هر کشور در وب و عوامل اقتصادی بر این موضوع تاثیر می‌گذارند.
    در واقع این عوامل هم به اندازه معیار اینترنت پرسرعت می‌توانند شاخص خوبی برای توسعه ارتباطات باشند.
    همین حالا هم ما با استفاده از خدمات محدود اینترنت پرسرعت کاربری‌های مختلفی را در اختیار داریم.
    رایج شدن بازی و سرگرمی‌های آنلاین و امکان دانلود کردن محتویات مختلف نمونه‌های خوبی از این کاربری‌ها هستند.
    در بخش‌های تجاری هم وقتی به جست‌وجوی کالاهای موردنظرمان در دنیای وب پرداخته و آنها را می‌خریم، می‌توانیم شاهد سرویس‌های پیشرفته و بهتری باشیم.
    به عنوان مثال خریداران خودرو در دنیای مجازی می‌توانند فضای 360درجه بیرونی و نماهای باکیفیت داخلی خودروها را در اختیار داشته باشند.
    تله مدیسن (Telemedicine ) یا بازنگری اسکن‌های پزشکی از طریق وب برای رادیولوژیست‌ها یکی دیگر از امکانات مهمی است که تنها به وسیله اینترنت پرسرعت می‌‌تواند به مرحله اجرا برسد.
    در حقیقت اینترنت پرسرعت از آنجایی که امکانات و کاربردهای جدید را در دسترس کاربران قرار می‌دهد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
    به علاوه دسترسی کاربران به اینترنت پرسرعت یک شرط و امکان لازم است و نه کافی.
    میزان پوشش و نفوذ هم جایگاه خاص خودشان را دارند. از طرفی دسترسی آسان کاربران به خدمات باکیفیت، پیوسته و البته دسترسی به زیرساخت‌ها در مواقع لزوم همگی موارد مهمی هستند که نباید تحت عنوان اینترنت پرسرعت از آنها به راحتی گذشت.
    در بسیاری از کشورها به دلیل دورافتادن از بک‌بون‌های بین‌المللی هزینه پنهای باند از هزینه آن در بسیاری از کشورهای صنعتی بیشتر است. این موضوع در فرآیند سرمایه‌گذاری و توسعه اینترنت تاخیر ایجاد کرده و توسعه اینترنت را با مشکل مواجه می‌کند و در بعضی موارد حتی مسوولان دولتی معتقدند که کاربران خانگی نیازی به دسترسی به اینترنت پرسرعت برای استفاده روزانه ندارند. نظر شما درباره شاخص توسعه و اینترنت پرسرعت در کشورها چیست؟
    اگر اطلاعات واقعا فصل آینده روند توسعه (بعد از کشاورزی و صنعت) باشد، من زیرساخت‌های اینترنت را به زیرساخت‌های حمل‌ونقل یک کشور تشبیه می‌کنم. در گذشته در اغلب کشورها توسعه با معیار نزدیکی به یک راه‌آهن، بزرگراه یا یک فرودگاه سنجیده می‌شد.
    به نظر من کشورهای در حال توسعه باید با چنین دیدگاهی، سرمایه‌گذاری‌های اولیه خود را برای حمایت بیشتر از توسعه زیرساخت‌های اینترنت در مناطق مرکزی و اصلی به کار بگیرند.
    ارتباط و دسترسی به محتوا هم بخش حساس و تعیین‌کننده‌ای است. در اختیار داشتن پهنای باند وسیع بدون محتوا مثل داشتن یک خودروی فراری (Ferrari ) با تنها یک جاده خاکی است!
    از طرفی لازم است به داشتن محتواهایی قابل تغییر برای فضاهای محلی و البته نامحدود برای دسترسی جهانی هم فکر کنیم.
    برای مثال شما در زیرساخت‌های ذخیره‌سازی محلی سرمایه‌گذاری می‌کنید که نه تنها محتوای محلی را در خود جا می‌دهد بلکه می‌تواند برای مضامین جهانی هم پاسخگو باشد.
    به این ترتیب نیاز به ارتباط‌های طولانی و گران هم مرتفع شده است. این همانندسازی می‌تواند درباره‌ ماهواره‌ها و یا همکاری با کشورهای منطقه‌ای هم انجام شود.
    این جریان در هند با بکار‌گیری عواملی مانند: آموزش، بهبود ارتباطات با استفاده از کابل‌های جدید فیبرنوری، حذف تدریجی نظارت دولت بر مخابرات و خصوصی سازی اتفاق افتاد.
    شاخص توسعه در هند بالا است با این وجود گویا هنوز بیشتر کاربران هندی به اینترنت دسترسی ندارند. بنابراین هنوز ظرفیت و پتانسیل‌های زیادی برای توسعه در آنجا وجود دارد.
    شما برای سال‌های متمادی مسوولیت‌های متعددی را در بزرگ‌ترین شرکت‌های شبکه داشتید آیا در این مدت شانس مقایسه توسعه زیرساخت در آمریکا را با دیگر کشورهای توسعه‌یافته یا در حال توسعه داشتید؟
    مسلما، من روند توسعه در بسیاری از قاره‌ها را مانند اروپا، آسیا و اقیانوسیه و آمریکای لاتین را بررسی کرده‌ام.
    به اعتقاد من پیشرفت‌های سازمان یافته و قابل توجهی در سرتاسر دنیا اتفاق افتاده است اما آنچه به عنوان کمبود این پیشرفت‌ها حس می‌شود، تجربه دنبال کردن و به اوج رساندن اهداف بزرگ است که این موضوع نیاز به بررسی‌ و فعالیت‌های کارشناسی دقیق دارد.
    با این وجود فکر می‌کنم با کمی آموزش اولیه و پایه‌ای کشورهای زیادی می‌توانند به راحتی با روند توسعه ایالات متحده هماهنگ و همراه شوند.
    به همین دلیل هم هست که معتقدم برای پیشرفت سخت‌افزاری آسیای پاسیفیک (آسیا و اقیانوسیه) و برای پیشرفت‌های نرم‌افزاری ایالات متحده آمریکا جزو بهترین کشورها هستند.
    موج انقلاب سیلیکونی به عقیده برخی از صاحب‌نظران ناشی از همکاری متخصصان، محققان برجسته، مهندسان و تاجران کشورهای مختلف در سیلیکون ولی بود، آیا شما با این نظر موافقید؟ تا چه حد متخصصان خارجی را در شکل‌گیری و رشد این موج سهیم می‌دانید؟
    نه تنها افراد مستعد سرتاسر جهان بلکه معتبرترین دانشگاه‌های فنی کالیفرنیای شمالی هم در نوآوری‌های منطقه Bay Area (که مدت‌ها پیش Silicon Valley نامیده می‌شد) نقش داشته‌اند و البته حضور شرکت‌هایی مانند HP ، Varian Associates ، Spectra Physics ، Fairchild Semiconduvtor و... موسسان شرکت بزرگ GOOGLE هم الگوریتم اولیه کار خود را در Stanford (بخشی از منطقه Silicon Valley ) شروع کردند.
    در منطقه Bay Area رابطه‌ای عمیق‌ میان یک دانشگاه و یک محیط صنعتی خلاق وجود دارد.
    برتری در هر زمینه مانند ورزش، سرگرمی، کار و تجارت یا تکنولوژی کوچک‌ترین ارتباطی با جنسیت، رنگ پوست و یا اصل و نسب ملیتی ندارد.
    دره Sillicon قسمتی از ایالات متحده آمریکا است که به وسیله مهاجران سرتاسر دنیا که در طی مسیر زندگی خود یا حتی یک فرصت جذب آن شده‌اند، به وجود آمده است.
    Sillicon Valley توانست اعتبار و شهرت لازم را کسب کند تا مکانی برای تلاقی عقل و هوش با سرمایه و شکل‌گیری صنعتی بزرگ و رو به رشد شود.
    این منطقه به ویژه برای مهاجران با استعداد کشورهای دیگر جاذبه‌ای مناسب به حساب می‌آید تا بتوانند استانداردهای آموزشی مورد نظرشان در زمینه تکنولوژی را در آن پیدا کنند.
    به این ترتیب Sillicon Valley بهترین بهترین‌های سراسر دنیا را در اختیار دارد.
    ایالت متحده توسعه طرح و ایده‌ها را هم حمایت کرد. فکر می‌کنم این حمایت ترکیبی از یک فضای آزاد است که تحقق موفقیت‌های Sillicon Valley را به دنبال داشته است.
    از طرفی تنوع و تمایز استعدادها آن را جذاب و جذاب‌تر کرد، تنوعی نامحدود نه تنها در نژاد و ملیت بلکه در طیف گسترده مهندسان، کارشناسان، تاجران و حتی هنرمندانی که هر روز به تعداد آنها اضافه می‌شود. همان امتیازی که جوامع بزرگ از آن بی‌بهره‌اند.
    کشور هند از بازگشت متخصصان و مغزهای فناوری اطلاعات خود بسیار سود برده و هم‌اکنون به یکی از قطب‌های بزرگ فناوری اطلاعات در جهان تبدیل شده است. چرا چنین تجربه‌ای برای افراد مهارت دیده و متخصص سایر کشورها تکرار نشده است؟
    این موضوع می‌تواند با فرهنگ هند که از روابط خانوادگی و فامیلی تغذیه می‌شود، استانداردهای آموزشی آنها، اجبار آنها به پذیرش سرمایه‌گذاری‌های خارجی و یا چنین مواردی مرتبط باشد.
    از آنجایی که بسیاری از مردم این کشور به زبان انگلیسی صحبت می‌کردند، هند مدت‌ها مکان مناسبی برای سرمایه‌گذاری انگلیسی زبانان به حساب می‌آمد.
    به دنبال گسترش نفوذ اینترنت پرسرعت در این کشور در اواخر دهه 90، آنها توانستند ارتباط بیشتری با کشورهای دیگر برقرار کنند.
    علاوه بر این لازم است جاذبه‌های تجاری هند که مهم‌ترین آنها وجود استعدادهای زیاد با هزینه کم است، را هم در نظر بگیریم.
    همان چیزی که ایالات متحده را به سرمایه‌گذاری در این کشور ترغیب کرده تا به تولید محصولاتی منجر شود که این کشور را از کشورهای دیگر متمایز می‌کند.
    بنابراین در میان شرکت‌های بزرگ این کشور می‌توانید خیلی سریع نام IBM ، HP و GE را ببینید. به عقیده من روند توسعه تنها با تکیه به استعدادها جلو نمی‌رود. به صنعت پردازنده‌های نیمه رسانا در کشورهای تایوان و کره که جریان دگرگونی و توسعه تقریبا در آنها اتفاق افتاده است نگاه کنید.
    از طرفی من واقعا به استعدادهای فوق‌العاده و چشمگیر ایرانی اعتقاد دارم. ایران می‌تواند یک قدرت تکنولوژیک بزرگ در قرن 21 بوده و به این ترتیب به کاهش میزان بیکاری، افزایش توان تولید و بهره‌وری و ایجاد مشاغل بهتر برای مردم خود کمک کند.
    ایران نه تنها در زمینه فرهنگ و منابع غنی است بلکه در دانش تکنولوژیک هم به یافته‌های قابل ملاحظه‌ای رسیده است. این کشور با دانشجویان برجسته و ممتازش که به من احساس غرور و سرافرازی می‌دهند، نفس می‌کشد.
    شما برای دوره‌ای، مدیریت یکی از بخش‌های پژوهشی و ابداعی جهان یعنی AT &T Labs را بر عهده داشتید. اگر ممکن است توضیح دهید که چه عناصری که می‌تواند به فعالیت‌های تحقیقاتی سرعت بدهد و چگونه می‌توان سرعت تبدیل تحقیق و ابداعات را به گروه‌های عملیاتی و اجرایی افزایش داد؟
    آنچه در AT &T Labs انجام دادم برای گسترش طرح‌های «سسیستم‌های حمایت عملی» (Operantional Support Systems ) شامل: صدور صورتحساب‌های مالی، فروش و برآورد درآمد حاصل از آن بوده است.
    این موارد به چندین مرحله اتوماسیون نیاز داشت که باعث ایجاد مشکل در خدمات IP می‌شدند، چون نظارت و مدیریت بر چنین فعالیت‌های بزرگی بدون در اختیار داشتن جزئیات فرآیند اتوماسیون آن تقریبا غیرممکن است. من دو نظریه جدید را در AT &T گسترش دادم که در تمام ایالات متحده هم پذیرفته شد. این دو نظریه شامل نظریه یک و نظریه صفر هستند. نظریه یک درباره فرآیند ساده‌تر کردن و آسان شدن امور است که در آن می‌گوییم: یک بار انجامش بده، درست انجامش بده و از آن در همه جا استفاده کن. نظریه صفر هم درباره اتوماسیون نهایی کارها و امور با استفاده از طرح‌های بزرگ تکنولوژی است. برای داشتن اطلاعات بیشتر درباره این دو نظریه موثر می‌توانید به وب‌سایت من در آدرسwww.2020vp.com مراجعه کنید.
    شما در طی فعالیت خود احتمالا شاهد فعالیت‌های تحقیقی موازی زیادی را در سازمان‌های مختلف بوده‌اید. آیا چنین موضوعی در ایالات متحده متداول است و آیا قانونی در این کشور برای کنترل پروژه‌های تحقیقاتی موازی قبل از تصویب بودجه آنها وجود دارد؟
    فکر می‌کنم این روزها انجام تحقیقات مشابه کمتر از گذشته متداول است. موازی کاری لزوما بد نیست. در تحقیقات اولیه دنبال کردن چند راه متفاوت اهمیت دارد چون با این کار همراه با کسب اطلاعات بیشتر به دانسته‌های علمی هم اضافه می‌شود. در ادامه اما تلفیق کارها با هم و یا تغییر آنها به کارهایی که به زمان کمتر و یا زمان بیشتر نیاز دارند، مهم است.
    یادآوری و اشاره به کارهای موازی و روش‌ها رقابتی برای حل بعضی مشکلات مناسب است، چون این کار نوآوری‌ها را به سمت یک هدف متمرکز می‌کند. در بیشتر مواقع روش‌ها فنی و تکنیکی نباید تنها به یک رویکرد یا راه‌حل منتهی بشوند.
    مایلیم نظر شما را هم درباره نقش دانش و خصوصا گروه‌های دانشگاهی در توسعه ICT بدانیم. به نظر شما شرکت‌های بزرگ آی‌تی در ایالات متحده می‌توانند فعالیت‌های تحقیقاتی خود را بدون همکاری با دانشگاه‌ها انجام بدهند یا خیر؟ آیا این شرکت‌ها به توانایی‌های علمی دانشگاه‌ها وابسته‌اند؟
    مسلما دانشگاه‌ها در توسعه ICT نقش دارند. به نظر من رابطه دانشگاه‌ها و شرکت‌های بزرگ نوعی هم‌زیستی است. دانشگاه‌ها به وسیله توانایی‌های علمی و دانشجویانشان تحقیقات خلاقانه و بهتری را ارائه می‌کنند. شرکت‌ها هم توانایی‌های مشابه را دارند اما مشکلاتی مثل تشخیص اهمیت انتخاب موضوع و محققان آن درنهایت نشان می‌دهند که رمز انجام یک تحقیق موثر، کار بر روی مشکل واقعی است که این امر نیاز به داشتن استعدادهای علمی کافی دارد. از طرفی معتقدم دانشگاه‌ها منبع بزرگی برای پیشرفت استعدادها هستند و همکاری تنگاتنگی میان پیشرفت استعدادها با منابع آن وجود دارد.
    شرکت‌های ایالت متحده باید برای حفظ استعدادها با منابع آن وجود دارد.
    شرکت‌های ایالات متحده باید برای حفظ استعدادهای جوان و قابل پیشرفت خود تلاش کنند. نژاد بشر تحمل باقی‌ماندن یک گروه سنی در راس امور مختلف را ندارد. دانشگاه‌ها در واقع منابع اصلی تولید و پرورش استعدادها هستند.
    با فراگیر شدن شبکه‌های IP و مفاهیم جدیدی مثل NGN آیا شما فکر می‌کنید که شبکه‌های ارتباطی قدیمی از بین می‌روند؟ شما پیش‌بینی می‌کنید چند سال دیگر چنین تحولی صورت می‌گیرد؟
    اگر منظور شما از شبکه‌های قدیمی، سیستم‌هایی مثل شبکه عمومی سوئیچینگ تلفن (PSTN ) است باید بگویم بله، آنها به تدریج ناپدید شده و از بین می‌روند. این اتفاق ممکن است به اندازه چندین دهه طول بکشد.
    فکر می‌کنم با گذشت زمان دنیای کابل‌ها جای خودشان را به دنیای سیستم‌های بی‌سیم داده و نقل و انتقالات تکنولوژی در چرخه‌های کوچک‌تر به‌خصوص برای طرح‌های تجاری، اتفاق بیفتد. ارتباطات IP با تفکیک لایه خدمات از لایه شبکه، می‌توانند این الگو را جابه‌جا و منتقل کنند. علاوه‌بر این‌ها، زمان زیادی برای از میان رفتن شبکه‌های قدیمی مثل شبکه سوئیچینگ محلی آمریکا لازم است، اتفاقی که احتمالا تا سال 2020 هم نمی‌افتد.
    با وجود گسترش فناوری 3G در کشورهای توسعه‌یافته، هنوز بعضی کشورهای در حال توسعه روی توسعه تکنولوژی GSM کار می‌کنند.خطرهای ورود به نسل جدید خدمات ارتباطی چه چیزهایی هستند؟ چرا در کشورهای در حال توسعه سرمایه‌گذاری کمتری برای سرویس‌های ارتباطی جدید انجام می‌شود در حالی که آنها از تکنولوژی‌های جدید سود بسیاری می‌برند؟
    فکر می‌کنم نیازهای اولیه به عامل قدرت خرید وابسته است. این نیازها در میان کشورها متفاوتند. هیچ‌کس تمایلی به سرمایه‌گذاری در تکنولوژی و سیستم‌های قدیمی و ابتدایی ندارد. در این کشورها نه تنها هزینه نیازهای اولیه از میزان درآمد بیشتر است بلکه پشتیبانی و حمایت‌های طولانی هم می‌تواند موضوعی جدی باشد.
    در واقع به اعتقاد من این نیازها از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و براساس برآورد هزینه‌ نیازهای خاص، تغییر می‌کند. فکر نمی‌کنم در سیستم‌های ارتباطی یک نیاز برای همه یکسان باشد.
    معیارهای مشخصی برای بررسی در این زمینه وجود دارد.
    از جمله این معیارها عبارتند از: قدرت خرید اولیه، حمایت‌های مالی موجود، امکان گسترش، نقشه و طرح‌های مشخص، شبکه‌های مبتنی بر IP و.... علاوه بر این، شرکت‌ها به سرمایه و دارایی‌های لازم برای سرمایه‌گذاری، دانش و توانایی علمی برای ساخت و تولید و کاربرانی که استطاعت مالی برای استفاده از این زیرساخت‌ها را داشته باشند، نیاز دارند.
    شبکه‌ها در واقع چرخه‌هایی هستند که به روند توسعه اقتصادی کشورها کمک می‌کنند.
    با گسترش شبکه‌های بی‌سیم و افزایش تعداد کاربران نهایی اینترنت پرسرعت، به نظر شما آیا دسترسی به اینترنت از طریق فیبر نوری می‌تواند از لحاظ هزینه و کاربری با اینترنت بی‌سیم مقایسه شود؟
    دسترسی به اینترنت از طریق فیبر نوری در آمریکا هم‌اکنون برای تمام شرکت‌های تجاری و بعضی کاربران خانگی در چندین ایالت میسر است و توسعه آن در ایالت‌های دیگر ادامه دارد.
    زیرساخت‌های فیبر می‌تواند فضای رقابتی لازم را برای شرکت های عرضه‌کننده خدمات کابل به وجود بیاورد. با رسیدن این فیبرها به تکنولوژی‌های خانگی هر شخص می‌تواند به پیدا کردن جواب پرسش‌های خود به وسیله نوآوری امیدوار باشد. از طرفی هزینه این خدمات برای کاربران خانگی تا چندین برابر کاهش پیدا می‌کند.
    مساله قابل توجه دیگر کاهش هزینه‌ها برای کارخانه‌ها و شرکت‌های عرضه‌کننده تجهیزات زیرساخت است.
    به این ترتیب دسترسی کاربران نهایی به اینترنت از طریق فیبر نوری امکان‌پذیر به نظر می‌رسد. البته این موضوع به چندین عامل بستگی دارد که تراکم جمعیت (شهری در برابر روستایی) یکی از آنها است.
    فیبرهای نوری نسبت به سیستم‌های بی‌سیم یا اینترنت پرسرعت در مناطق متراکم و پرجمعیت بهتر و راحت‌تر به کار برده می‌شوند. در مقابل اینترنت بی‌سیم مانند WIMAX برای مناطق شهری با تراکم کمتر مناسب است.
    AT &T یکی از شرکت های خصوصی بزرگ در ایالات متحده بوده است. از آنجا که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه چنین گرایش‌هایی به خصوصی‌سازی وجود دارد، می‌توانیم دلایل موافق و مخالف شما را درباره روند خصوصی‌‌سازی در صنعت ارتباطات آمریکا بدانیم؟
    این شرکت با وجود بعضی فشار و محدودیت‌های قانونی دولت در سال 1934 و سال‌های اواخر دهه 50 و البته با محرومیت از ادامه فعالیت در میان شرکت‌های اپراتوری محلی در سال 1984، سال‌‌های متمادی به عنوان یک شرکت سهامی عام فعالیت کرده است.
    محرومیت از فعالیت به عنوان یک شرکت اپراتوری محلی هم به دنبال به دست آوردن یک امتیاز انحصاری اتفاق افتاد. خصوصی‌سازی در حقیقت مزایا و معایبی دارد.
    مزایای خصوصی‌سازی شامل: افزایش فضای رقابتی، بهبود کارایی و راندمان، افزایش قدرت تولید و بهره‌وری، بهبود ارتباط با مشتری، نظارت دولتی کمتر و البته کاهش لزوم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، کاهش زمان برگشت سرمایه، کمتر شدن میزان خدمات عمومی و حتی گاهی کاهش هزینه‌های مربوط به تحقیقات و توسعه (R &D ) است.
    از طرف دیگر بهتر است بدانید صنعت مخابرات آمریکا با استفاده از سرمایه‌های بخش‌خصوصی شکل گرفت. دولت تنها وظیفه نظارت بر عملکرد شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته به این صنعت را به عهده داشت و هیچ بودجه‌ای را به مخابرات اختصاص نداد.
    این الگو در آمریکا بازده خوبی را به همراه داشت و می‌تواند در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هم به کار گرفته شود.
    در یکی از مصاحبه‌ها ، شما درباره آینده روشن VOIP صحبت کرده بودید. اما در همان مصاحبه شرکت Skype را تنها یک وسیله سرگرمی معرفی کردید. آیا فکر می‌کنید این وسایل سرگرمی نقش مهمی در کاربری آینده اینترنت برای ما خواهند داشت؟
    همه سرگرمی‌ها را دوست دارند اما شما در امور کاری و تجاری خود از آنها استفاده نمی‌کنید! خدمات Voice ، VOIP یا مدارهای سوئیچینگ برای کنترل و راه‌‌‌اندازی مواردی مانند خدمات اضطراری و فوری به کار برده می‌شوند.
    شبکه سوئیچینگ عمومی (PSTN ) بسیار بزرگ است، چون تقریبا هر کسی در دنیا می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد (نشانه و مظهر قانونSkype . (Metcalfe . و بعضی شرکت‌ها و موسسات سعی دارند این مسائل را کنار گذاشته و تنها خدمات ارزان‌قیمت را عرضه کنند، در حالی که این روند سودمند و مفید بودن خدمات آنها را به خطر انداخته و کاهش می‌دهد.
    جریانی بسیار مشابه آنچه برای شرکت CB و شرکت رادیویی HAM که هر دو می‌توانند نمونه‌های قابل توجهی از ارتباطات باشند، اتفاق افتاد. اما این شرکت‌ها لزوما نمی‌توانند APPLICATION (کاربری)‌های مناسبی را در مقایسه با سیستم‌هایی مانند PATN و شبکه عمومی موبایل زمینی (PLMN ) عرضه کنند.
    البته این را می‌دانم که هر جا خدمات ارتباطی IP شکل غالب ارتباطات بوده Skype نقش مناسبی مشابه به سیستم‌های عمومی داشته است.
    بهتر است بدانیم که اینترنت ابزار خوبی برای APPLICATIONهای ابداعی و قابل توسعه است.
    به همین دلیل با طیف وسیعی از برنامه و طرح‌های خوب، ایده‌های متناسب با تقاضا سلیقه عمومی و البته طرح‌های غیرقابل بررسی و نامناسب روبه‌رو می‌شویم. در واقع انتقال ابزارهای مولتی‌مدیا و تنوع کاربران نتیجه افزایش تقاضا برای اینترنت پرسرعت است.
    به عنوان سوال پایانی مایلیم تعریف شما را از WEB2.0 (نسل دوم خدمات تحت وب) بدانیم؟
    باید بگویم WEB2.0 در حالی که هدف برترارتباطات برای کاربری‌های کابلی یا بی‌سیم دیتا و ویدئو است در واقع روند شکل‌گیری و به اوج رسیدن شبکه جهانی (WWW ) را ادامه می‌دهد.
    با استفاده از APPLICATION, WEB2.0 ها به وسیله دیتا بیس‌هلی (پایگاه‌های اطلاعات) طبقه‌بندی شده، شبکه‌ای می‌شوند و سطوح و وجوه مشترک کاربران می‌تواند تمام مناطق جغرافیایی و فیزیکی را در بر بگیرد. اولین اصل مهم WEB2.0 با عنوان WEB ) به عنوان یک هدف) شامل موارد زیر است:
    - مهارت و تجربه کاربر توانگر
    - پرداختن جز به جز به محتویات
    - محتویات فعال و پویا (RSS )
    - استفاده از امتیاز اطلاعات مشترک (عقل و هوش عمومی)
    - استفاده از عبارات و اصطلاح‌های عامیانه
    - رفتارهای از پیش تعیین نشده کاربر
    - برنامه‌ریزی طولانی
    - قابلیت افزایش و بالا رفتن هزینه‌های موجود دومین اصل مهم «سازمان‌دهی شخصی» یا بررسی دقیق یک پورتال محتویات عمومی مثل پورتال ما با میلیون‌ها کاربر که به موارد زیر نیاز دارد:
    - توانایی طبقه‌بندی محتویات براساس میزان فعال بودن آنها
    - مهار اطلاعات مشترک
    - و بالاخره به اشتراک‌گذاری و بررسی برنامه‌های ویروسی

    مصاحبه کننده: شهرام شریف
    منبع: دنیای اقتصاد

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  3. #33
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    سالار کمانگر

    سالار کمانگر در سال 1999 از دانشگاه استانفورد در رشته‌ی بیولوژی فارغ‌التحصیل شد و در عرض 7 سال توانست به یکی از کارکنان کلیدی شرکت گوگل مبدل شود.
    در میان موفقیت‌های وی در این شرکت می‌توان به نوشتن نخستین پلان تجارتی و مشارکت در طراحی سیستم آگهی‌های گوگل Adwords اشاره کرد. سیستم آگهی‌های کلمه‌ای هوشمند گوگل ، یکی از رموز موفقیت تجاری این شرکت بوده است. سالار کمانگر 29 ساله ، در حال حاضر جوانترین مدیر گوگل محسوب می‌شود. مجله معتبر BusinessWeek متن مصاحبه‌ای را که با کمانگر ترتیب داده بود ، منتشر کرد که توجه شما را به ترجمه این مصاحبه کوتاه جلب می‌کنم:
    - شما متخصص رشته بیولوژی هستید، چطور سر از دنیای فن‌آوری درآوردید؟
    - اوایل که به مدرسه می‌رفتم، بسیار مشتاقانه خیال پزشک شدن را در سر می‌پروراندم ، تا اینکه زمانی را به تماشای طبابت پزشکان اختصاص دادم. از آن به بعد بسیار مشتاق شدم که دانشمند شوم. ولی روز به روز بیشتر متوجه می‌شدم که این کار هیجان‌آور نیست. بعدها وقتی دو هفته به صورت پاره‌وقت در گوگل مشغول شدم ، فهمیدم که اعمالی که این کار من را با آنها درگیر می‌کند، به من انرژی می‌دهد. درسی که من آموختم این بود که تنها تصور و خیالی که از یک کار داریم کافی نیست و باید از اینکه یک حرفه به صورت روزانه هیجان و انگیزه لازم را فراهم می‌کند ، مطمئن شویم.
    - جوانترین مدیر گوگل بودن ، چه احساسی دارد؟
    - من به این قسمت "جوانترین" فکر نمی‌کنم. ما توان فکری یک گروه شروع‌کننده را با منابع یک شرکت بزرگتر داشتیم. اگر فارغ‌التحصیل دانشگاه باشی و نخستین کارت را شروع کرده باشی ، به دنبال سلسله‌مراتب نیستی ، حتی اگر انرژی و جاه‌طلبی زیادی داشته باشی ، این حس و حال چندان کارهایت را تحت‌تأثیر قرار نمی دهد.
    - آیا تجربه بعدیت از آنچه نخست در گوگل احساس می‌کردی ، متفاوت بود؟
    - من توانستم سریع پیشرفت کنم ، چون زود شروع کردم ، کارمندی که امروز کارش را شروع کند ، تجربه من را نخواهد داشت. در مورد کسانی که کارشان در گوگل آغاز نکرده اند ، گوگل جایی است که می‌توانند در آن متفاوت شوند و مورد توجه قرار گیرند.
    - قسمت مورد علاقه کارتان چیست؟
    - بودن در اتاقی که در آن گروهی از افراد خلاق هستند و تو می‌توانی با آنها موافق و یا مخالف باشی و درباره بهتر کردن محصولات یا وضعیت داد و ستد صحبت کنی.
    - توصیه‌ات برای فارغ‌التحصیلان جدید که به دنیال کار هستند چیست؟
    - بعد از اینکه تحصیلاتتان را به اتمام رساندید ، خودتان را با مشغله ذهنی پیدا کردن یک کار عالی در یک جای عالی نگران نکنید ، چون بخت کمی دارید که بتوانید هر چیزی را پیش‌بینی کنید ، به جای آن در پی آن باشید که نوع حرفه مناسب را پیدا کنید. به این ترتیب موقعیت بهتری برای شناساندن خود و به پایان رساندن کارتان در یک شرکت مناسب خواهید داشت. خیلی بیهوده است که در پی پیشبینی کردن "گوگل آینده" باشید. من شانس آوردم ، ولی توانستم نوع حرفه‌ای را که به آن اهمیت بدهم بشناسم و سریع رشد کنم.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  4. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


  5. #34
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    با پروفسور یلدا و پروفسور رنجبر به بهانه تاسیس بنیاد جهانی یلدا


    جام جم آنلاین: خیلی از ما احترام شاگرد به استاد را فقط در كتاب‌ها خوانده‌ایم یا به عنوان خاطره‌ای از پدر و مادرانمان شنیده‌ایم. اما در زمانی كه شاید بیشتر ما حتی اسم و چهره معلمان و اساتید خود را به خاطر نداریم، مطمئنا از دیدن فردی كه پس از 20 سال همچنان سربه زیر و فروتنانه در مقابل استاد دست به سینه می‌ایستد و در هنگام صحبت با او مدام رنگ به رنگ می‌شود تعجب می‌كنیم.
    این تعجب وقتی به اوج خود می‌رسد كه بدانیم شاگرد دیروز كه الان به یكی از اساتید مطرح دنیا مبدل شده، برای این‌كه ارادت خود را به استادش كه همه علم و اخلاقیات خود را مدیون او می‌داند نشان دهد، از آن سوی دنیا آمده تا با همكاری همدوره‌ای‌های قدیم خود بنیادی را به نام استاد تاسیس كند.



    شك می‌كنی كه مگر چه چیز خاصی در استاد وجود دارد كه او را از دیگران متمایز ساخته اما تنها چند دقیقه گفت و شنود كافی است تا دلیل این شیفتگی را درك كنی و بدانی سزای چنین استادی كه یك عمر علم و اخلاق را در هم تنیده و خودش سرمشق عینی اخلاق است جز این نیست.
    در حالی كه برخلاف رسوم گذشته خوشبختانه از چهره‌های برتر عالم علم و دانش پیش از آن‌كه دیر شود و در زمان حیاتشان تجلیل می‌كنیم ، پای صحبت‌های پروفسور علیرضا رنجبر كه بنیاد جهانی یلدا را با همكاری گروهی از استادان صاحب نام و دانشمندان و پژوهشگران برجسته ایرانی‌ خارج از كشور پایه‌گذاری كرده و پروفسور علیرضا یلدا ، نخستین پزشكی كه به وی نشان چهره‌های ماندگار اهدا شده و كرسی بیماری‌های عفونی دانشگاه علوم پزشكی تهران به نامش ثبت شده می‌نشینیم.
    بهتر است ابتدا از پروفسور رنجبر بپرسیم كه چه انگیزه‌ای باعث شده تا بنیاد جهانی كه شما و همكارانتان تاسیس كرده‌اید به نام پروفسور یلدا نامگذاری شود؟
    پروفسور رنجبر: استاد یلدا جزو اساتید جهانی هستند كه وجود ایشان نه فقط در پیشبرد اهداف متعالی در مسیر دانش موثر بوده و هست بلكه ایشان اسطوره یك پزشك و انسان واقعی هستند. ایشان نسل در نسل استادانی را تربیت كرده‌اند كه امروز نه‌تنها در ایران بلكه در تمام دنیا مشغول به خدمت هستند.
    در واقع ایشان اساتیدی را تربیت كرده‌اند كه در حال حاضر كرسی استادی دانشگاه‌های معتبر دنیا را دارند و موفقیت‌های خود و چگونگی رفتار درست با دانشجویان و بیماران را مدیون ایشان هستند.
    بزرگداشت مقام رفیع استاد و همچنین تشویق پزشكان و پژوهشگران جوان و با استعداد كه از نظر علمی‌ و اخلاقی برجسته هستند باعث شد تا جایزه بین‌المللی علمی‌ این بنیاد را در رده‌های گوناگون علمی‌ به دانشمندان علوم پزشكی در چارچوب همایش‌های بین‌المللی اهدا كنیم.
    هدف از شكل‌گیری بنیاد یلدا ارتقای سطح دانش پزشكی و تشویق پژوهشگران و پزشكانی است كه در اول راه قرار دارند و در آینده می‌خواهند بر كرسی‌های علمی و پزشكی بنشینند، برای نامگذاری این بنیاد دكتر یلدا بهترین گزینه بودند.
    شما مسلما اساتید دیگری هم در طول تحصیل وكار داشته‌اید، اما می‌خواهیم بدانیم، چرا یلدا برای شما و دیگران اسطوره شده است؟
    پروفسور رنجبر: تمامی اساتید برجسته دیگری كه من داشته‌ام هم با من هم‌رای بوده‌اند و پروفسور یلدا را لایق ماندگار بودن و اسطوره‌شدن می‌دانند و نقطه مشترك همگی آنها پروفسور یلدا هستند.
    این‌طور كه در اساسنامه بنیاد جهانی یلدا آمده گروهی از پزشكان مقیم خارج از كشور تصمیم به تاسیس آن گرفته‌اند؟ اما شاگردان دیگر استاد كه در ایران هستند هم به شما در این راه كمك كرده‌اند.
    پروفسور رنجبر: جرقه‌های اولیه شكل‌گیری این بنیاد مربوط به 2 سال گذشته است و تا در سطح جهانی به مرحله اجرا برسد، این زمان صرف شده است.
    شاگردان استاد یلدا در سرتاسر دنیا هستند. درست است كه شروع و تاسیس این بنیاد در خارج از كشور بوده اما شاگردان استاد در ایران هم ما را حمایت می‌كردند. بنابراین ارگانیزاسیون اصلی در خارج از كشور بوده و در آنجا بنیاد به ثبت رسیده است. البته یك بخش آن در تهران است و بخش دیگر در خارج از كشور كه مركزیت آن در آلمان است.
    آیا از نظر مالی بنیاد توسط سازمان یا مركز خاصی حمایت‌ می‌شود؟
    پروفسور رنجبر: اولین موردی كه در اساسنامه بنیاد نوشته شده است، استقلال مالی كامل بنیاد بوده است و هدف آن فعالیت علمی است و باید عملكردهای آن به گونه‌ای باشد كه متناسب با شخصیت‌ اساتید منتخب باشد. ما دقیقا بدون هیچ كمك و چشمداشتی زیرنظر استاد و حمایت‌های ایشان و شاگردانشان به راه ادامه می‌دهیم.
    انتخاب به عنوان چهره برجسته پزشكی مطمئنا از نظر معنوی برای برندگان بسیار ارزشمند است، اما آیا مثل خیلی از جوایز دیگر علمی همچون جایزه نوبل به برندگان جوایز نقدی هم تعلق می‌گیرد؟
    پروفسور رنجبر: نخیر. ما عمدا این مورد را حذف كردیم چون ارزش معنوی این مساله برای ما مهم است. شخصیت استاد هم به‌گونه‌ای است كه مساله مالی را در نظر نداشته و بیشتر به اخلاقیات اهمیت می‌دهند ما نیز این مورد را حذف كردیم.
    جوایز بنیاد جهانی یلدا در چند گروه و به چه افرادی اهدا می‌شود؟
    پروفسور رنجبر: هدف از تشكیل این بنیاد پزشكی علاوه بر نكوداشت مقام رفیع استاد، تشویق پژوهشگران برجسته جوان پزشكی بوده است. جوایز بین‌المللی بنیاد در 4 حوزه به محققان برتر بخش‌های پزشكی بالینی و علوم پایه اهدا می‌شود.
    اولین رده این جوایز به پژوهشگران جوان، دومین رده به پژوهشگران نوآور، سومین رده به اساتید برجسته پزشكی (البته در دوره اول كه با عنوان «تازه‌ترین دستاوردهای پژوهش در دانش پزشكی» با تقدیر از جمعی از برترین‌های دانش پزشكی كشور برگزار شد به دلیل مشكلات ساختاری به كسی اعطا نشد) و چهارمین رده به افراد ویژه‌ای تعلق می‌گیرد كه منشاء خدمات پزشكی ریشه‌ای در ایران و جهان باشند.
    داوری‌ها چگونه انجام می‌شود؟
    پروفسور رنجبر: هیات علمی بنیاد از دانشگاه‌های مختلف هستند، زندگینامه‌ افراد منتخب برای آنها ارسال می‌شود و در نهایت تصمیم‌گیری می‌شود.
    حالا كه با بنیاد یلدا آشنا شدیم بهتر است از خود پروفسور یلدا بپرسیم كه به نظر شما كه به عنوان اولین چهره ماندگار پزشكی انتخاب شده‌اید، ماندگار كیست و رمز ماندگاری چیست؟
    پروفسور یلدا: در طول صحبت پروفسور رنجبر من می‌گشتم كه ببینم شخصی كه ایشان می‌گویند چه كسی است. (یعنی ایشان در بیان خصوصیات من غلو می‌كنند) ارزش افراد به خاطر خدمتی است كه می‌كنند، خدمتی كه جنبه فردی نداشته باشد. تنها خدمت به مردم مهم است و حتی بعضی‌ها معتقد هستند كه اصولا فلسفه آمدن به دنیا خدمت به مردم است.
    كتاب كشكول شیخ بهایی را می‌خواندم. در یكی از صفحات نوشته بود: یك شخص نمازخوان كه خیلی روزه هم می‌گرفت انتظار داشت كه به بهشت برده شود، اما به آنجا برده نشد، دلیل را سوال كرد و به او پاسخ دادند كه تو كاری برای مردم نكرده‌ای. خدمتی نكرده‌ای، تو فقط با خدا معامله كردی و نماز خواندی و حالابا این كار بهشت با آن عظمت را از خداوند می‌خواهی!
    بزرگان می‌گویند: از صبح كه بیدار می‌شوی تا شب باید برنامه‌ات این باشد كه به مردم خدمت كنی. از منظر دیگر می‌گویند تا توانی به جهان خدمت محرومان كن‌/‌ به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی.
    حقیقت این است كه خدا گاهی اوقات بهشت را خیلی ارزان به ما می‌فروشد، با دل كسی را به دست آوردن یا‌كسی را خوشحال كردن.
    به كرم باغچه هم كه نگاه كنیم می‌بینیم كه مدام با شخم‌زدن خاك كار مفید انجام می‌دهد. انسان اگر هیچ كاری نكند و فقط منفعت شخصی خودش را درنظر گرفته باشد، نه تنها مقام انسانیت را ندارد بلكه از پست‌ترین موجودات هم پایین‌تر است.
    دیده شده كسانی كه موقعیت اجتماعی در قالب مقام و شهرت و پول دارند، احتمال انحراف بیشتری دارند. هنرمند معتاد می‌شود. مقام‌ ومنصب‌دار دوستان واقعی‌اش را از دست می‌دهد و پولدار اهل زندگی‌ و كیفیت زندگی‌اش را. چه بسا از همین همكاران پزشك، پولدار شدند ولی كانون خانوادگی‌شان به هم خورد و همسر و فرزندانشان از آنها دور شدند و با توجه به آمادگی‌هایی كه وجود دارد در نهایت زندگی‌شان تباه می‌شود.
    كسی كه توجهش فقط به پول درآوردن باشد اصل زندگی را از دست داده است. در حقیقت پول سوارش شده نه او سوار پول. موفقیت باید روحی و روانی باشد و ما زمانی كه به كسی خدمت می‌كنیم از نظر روحی شاد می‌شویم. باید همه ما این را در نظر داشته باشیم از عواملی كه همه ما را شاد و سلامت می‌كند مهربانی‌كردن است ما فرستاده و سفیر خدا بر روی زمین هستیم و باید از خدای الرحم‌الراحمین تبعیت كنیم.
    اگر همه انسان‌ها به دنبال موفقیت‌های روانی باشند بسیار بهتر زندگی می‌كنند. سازمان بهداشت جهانی كه امور مرتبط با سلامت جسم و روح افراد و همچنین سلامت اجتماع را در بر دارد متوجه شده است كه سلامت انسان‌ها بسته به معنویت آنهاست. معنویت از ریشه معنا می‌آید. ما باید بدانیم معنای پزشك شدن چیست؟ معنای انسانیت چیست؟
    در چند سال گذشته من حرف‌هایی زدم، چیزهایی و كلماتی گفتم و از ذهنم خطور كرد كه باعث شده الان لقب استاد و شاگردی برای من قائل شوند.
    اما به اعتقاد من انسان فكر می‌كند چیزهایی كه در ذهنش هست درست است. اما زمانی مسائل به ذهن می‌آیند كه آن زمان و مكان سپری شده است.
    بنابراین این خیلی سخت است كه به كسی درس بدهید وبعد هم به عنوان الگو شناخته شوید. اصلا روانشناس‌ها معتقدند شما حق ندارید حتی با بچه‌تان هم خیلی جلو بروید و او را به انجام كاری مجبور كنید چون كودك شما در یك خصوصیات و زمان دیگری نسبت به آنچه شما تجربه‌اش كرده‌اید در حال زندگی است.
    بنابراین اگرچه به تجاربمان افتخار می‌كنیم اما همه این تجربیات مربوط به گذشته است. در حالی كه الان زمان حال است و می‌خواهیم در آینده زندگی كنیم. در ضمن شاید گاهی تجربه‌ها باعث خطا شوند. تجربه مربوط به گذشته است و به همین دلیل هم همیشه به پزشكان باتجربه توصیه می‌شود دقت خود را بالا ببرند. در واقع فقط تجربه كافی نیست و ما در حال زندگی می‌كنیم و تجربه مربوط به گذشته‌هاست.
    از دیگر مسائلی كه در زندگی اجتماعی خیلی مهم است، ایجاد رابطه می‌باشد. خیلی از ما انسان‌ها دشمن رابطه‌ها هستیم. اگرچه واقعا صحیح زندگی‌كردن كار سختی است اما چه ایرادی دارد كه وقتی مریضی وارد مطب پزشكی می‌شود، پزشك از جایش برخیزد و لبخندی بزند، اینها همه جزو روابط انسانی است.
    متاسفانه مادیات و ظواهر باعث شده‌اند انسان‌ها روابط درست را فراموش كنند و از هم فاصله بگیرند. تمامی ما انسان‌ها در باطن روابط انسانی را دوست داریم اما آن نور ظواهر است كه انسان‌ها را از یكدیگر دور كرده است. مساله‌ای كه چه جامعه ما، چه تمامی جوامع باید دقت كنند اول معنویات و بعد حفظ روابط است. ایجاد یك رابطه هنر است با یك كار ساده مثل تقدم در سلام می‌توان یك رابطه را حفظ كرد.
    البته در جامعه پزشكی و در خیلی از پزشكان به نظر می‌رسد معنویات افول كرده و آنچه شما می‌گویید را در كمتر پزشكی می‌توان پیدا كرد.
    پروفسور یلدا: دقیقا همین طور است. یك شب شخصی را به تلویزیون آورده بودند كه خلافكار بود و یك نفر را كشته بود. مجری از آن قاتل پرسید شما آدم كشتید؟ دزدی كردید؟ مواد پخش می‌كنید؟ گفت بله.
    در آخر این آقای مجرم حرفی زد كه جامعه‌شناس‌های بزرگ باید به آن جواب بدهند. گفت: همه شما از من می‌پرسید این كارها را كرده‌ای یا نه؟ اما یكی از شما نپرسید كه چرا من این كارها را انجام داده‌ام؟
    اگر قرار باشد به صورت ریشه‌ای فكر كنیم باید بدانیم چرا پزشكان ما این گونه شده‌اند؟ما پزشكان خیلی خوشحال می‌شویم وقتی راه درمان و ریشه یك مریضی را پیدا می‌كنیم. در این مورد هم باید جستجو كنیم و بدانیم ریشه مشكل كجاست و علت چیست؟ زمان حاضر، زمان نصیحت نیست زمانی كه قوانین وضع می‌شود دیگر نصیحت معنا ندارد، باید قوانین اجرا شوند. نفس امر كننده بشر بیشتر به سمت فساد می‌رود تنها در صورتی كه قوانین اجرا شود و ضامن اجرایی قوی داشته باشد مردم هم موظف به رعایت می‌شوند.
    در آلمان كه پروفسور رنجبر هستند می‌دانند كه قوانین چگونه وضع و اجرا می‌شود، اما در جامعه‌ای كه قوانین اجرا نمی‌شود این مصیبت‌ها پیش می‌آید.
    متاسفانه برخلاف شما و پزشكان همنسل شما كه واقعا عاشق حرفه خود هستید و به عشق خدمت به بیماران روز و شب خود را می‌گذرانید خیلی از پزشكان امروزی از حرفه خود چیز دیگری طلب می‌كنند و اصولا رشته پزشكی را انتخاب می‌كنند تا پلی برای رسیدن هرچه سریع‌تر به آرزوهای مادی خود زده باشند؟
    پروفسور یلدا: در كتاب كلیله و دمنه، باب اول، برزویه پزشك می‌گوید كار پزشك مثل كار كشاورز است كشاورز وقتی گندم می‌كارد و بذرافشانی می‌كند، هدفش به دست آوردن گندم است ولی كنارش كاه هم رشد می‌كند.
    در واقع كاه روزی است كه به ما می‌رسد اما هدف معنویت است یعنی خدمت به مردم می‌باشد. شاید پیشرفت تكنولوژی، علم و... باعث شده از این هدف خیلی‌ها دور شویم.
    همه ما پزشكان باید بدانیم زمانی كه سر بر بالش می‌گذاریم راحت‌ترین بالش كدام است پول یا وجدان راحت؟ و باید به این توجه داشته باشیم. اما متاسفانه شرایط اجتماعی بسیار بد شده است.
    یكی از عرفا با خدا صحبت می‌كند می‌گوید خداوندا تو كه عادلی، آیا در جامعه‌ای كه همه بد هستند تو انصاف می‌دانی كه من خوب باشم؟
    شما معتقد هستید كه الان با وجود قوانین مختلف زمان نصیحت‌كردن گذشته است اما به نظر می‌رسد كه هنوز هم نصایح افرادی همچون شما برای پزشكان بعدی موثر باشد كما این‌كه بسیاری از شاگردان شما سعی می‌كنند تا رفتار شما را سرلوحه كار خود قرار دهند.
    پروفسور یلدا: زمانی كه سركلاس هستم سعی می‌كنم مسائل اجتماعی را مطرح كنم. همیشه به شاگردانم توصیه می‌كنم زمانی كه آزمایشی برای بیماری می‌نویسید فكر كنید چقدر این آزمایش برای بیمار لازم است، وضع مالی و شرایط بیمار را در نظر بگیرید.
    از خودتان سوال كنید آیا بیمار واقعا به این دارو نیاز دارد و دارو عارضه دارد یا خیر؟ ما به پزشكان می‌گوییم بیماران خود را دوست داشته باشید، فكر كنید از خانواده خودتان هستند، زمانی كه بیماری در بیمارستان بستری است وضعیتش را درك كنید و او را دوست داشته باشید. چه ایرادی دارد كه شما تقدم در دست‌دادن داشته باشید.
    نقش پزشكان بسیار مهم است، كدام‌یك از ما سعی كرده‌ایم كه بیمارانمان را راضی، راهی كنیم. اگر پزشكی چنین برنامه‌ای داشته باشد مردم به سراغش می‌آیند به او اعتماد می‌كنند و در نهایت هم به بهترین شكل درمان می‌شوند. علم یك پزشك ممكن است پایین باشد اما زمانی كه به صحبت بیمار گوش می‌كند، بیمار آرامش گرفته و به این ترتیب به نوعی خدمت می‌كند.«بزرگ‌ترین عامل در نتیجه‌گیری از درمان صحیح اعتماد است.»
    در حال حاضر یكی از شكایات مریض‌ها این است كه چرا دكترها با ما صحبت نمی‌كنند؟ چرا به حرف‌هایمان گوش نمی‌كنند؟ این رفتارها دشمن روابط صحیح است. حضرت علی(ع) می‌فرماید: كمال دین در كسب علم است و كمال علم در كسب معنویت است. به این دلیل این را می‌گویند كه زمانی كه شما علم داشته باشید، موفقیت كسب می‌كنید اما اگر انسانیت نداشته باشید، در نهایت انسان بی‌فایده‌ای هستید. یك بیمار هیچ‌وقت نمی‌پذیرد كه یك پزشك به او فخر بفروشد یا متكبر باشد.
    پدر و مادرم امكاناتی داشتند، من دكتر شدم، دیگر فخر فروختن ندارد. فردی كه از 9 سالگی كار می‌كند، چه گناهی كرده كه به جای من و امثال من نبوده، من چرا باید فخر بفروشم چرا اخم كنم، چرا عصبی بشم؟
    به اعتقاد من روپوش سفیدی كه بر تن ما پزشكان است به حد كافی فاصله ما با مریض را زیاد كرده و اگر فخر و تكبر هم داشته باشیم كه دیگر هیچ، این فاصله بیشتر هم می‌شود.
    آقای دكتر، اكثر افرادی كه برای قبول شدن در رشته پزشكی شبانه‌روز تلاش می‌كنند بعد از گذشت چند سال نه تنها از كار خود خسته می‌شوند بلكه به دیگران هم توصیه می‌كنند كه پزشكی را انتخاب نكنند.شما چطور؟ آیا هیچ وقت از این‌كه پزشك هستید پشیمان شده‌اید؟
    پروفسوریلدا: من هیچ‌وقت پشیمان نشده‌ام، البته نه این‌كه شغل من ایده‌آل باشد، اما چون روحا از این‌كه به مردم خدمت می‌كنم شاد هستم خیر پشیمان نشدم.شاید اگر شغل دیگری داشتم ازجنبه سود و منفعت فردی جلوتر بودم اما آن طور شاد نبودم. پزشكی از كارهایی است كه بسیار ارزشمند است زمانی كه بیماری را مداوا می‌كنید، هم خودتان شاد می‌شوید و هم دل افراد دیگر را شاد می‌كنید و من فكر می‌كنم بزرگ‌ترین عبادت‌ها این است كه دل كسی را شاد كنیم. یكی از بزرگان ما می‌گویند: سلامتی بزرگ‌ترین نعمتی است كه باید در حفظ آن تلاش كنیم. حالا كه یك پزشك در برگرداندن این سلامت تلاش و خدمت می‌كند، یعنی پزشك در ارتباط با بزرگ‌ترین نعمت خداوند قرار دارد.
    افتخار یك استاد این است كه همكارانی كه از خودش جوان‌تر هستند، از او بالاتر آمده باشند و بدبخت‌ترین استاد، استادی است كه شاگردانش از نظر علمی با وی برابری داشته باشند. یكی از افتخارات بنده، این است كه افرادی همچون پروفسور رنجبر را دارم كه وقتی با آنها صحبت می‌كنم، قالب فكری كهنه خود را از دست می‌دهم و از یك دریچه دیگری به بحث نگاه می‌كنم.
    در پاركی یك اثر هنری دیدم كه در آن پایه‌ای فلزی در قسمت پایین قرار داشت و روی آن میله‌های عمودی به سمت كهكشان رفته بود.
    پیش خودم فكر كردم كه ما پزشكان مسن‌تر، قائده‌هایی هستیم كه جوان‌ترها روی شانه‌های ما قرار می‌گیرند و به سوی ترقی و پیشرفت می‌روند. به بیان دیگر استاد كسی است كه دست شاگردش را بگیرد و او را از یك طرف رودخانه به سمت دیگر بیاورد. سپس شاگرد بالای كوه برود و استاد از بالا رفتن شاگرد ذوق می‌كند. استاد، پله‌های ترقی یك شاگرد است.
    این افراد هستند كه حتی وقتی از كشور دور می‌شوند هم، زمانی كه اسم ایران می‌آید اشك در چشمانشان حلقه می‌زند. مثلا همین دكتر رنجبر و همكارانشان در آلمان عملا ثابت كرده‌اند كه به مملكت علاقه دارند و با هزینه‌های شخصی خودشان در مملكت كنفرانس می‌دهند و سطح دانش هم‌میهنان خودشان را بالا می‌برند و در عین حال دلسوزی می‌كنند كه نبایدصرف این‌كه كسی خارجی است برای كنفرانس‌ها دعوت شود.
    كما این‌كه چندی پیش در یكی از همین كنفرانس‌ها آقایی آمده بود كه فكر می‌كرد هیچ كس از پزشكانی كه در كنفرانس حاضر بودند مرض قند را نمی‌شناسند، یعنی اینقدر ابتدایی صحبت می‌كرد.
    بعضا هزینه‌های زیادی می‌دهند برای دعوت یا اهدای جوایز به این افراد.اما واقعا برای چه این كار را انجام می‌دهیم؟ ما باید بدانیم به چه چیزی نیاز داریم؟ ما باید بدانیم برای رفع مشكلاتمان چه كسانی را دعوت كنیم تا بتوانند مشكلاتمان را حل كنند.
    حالا كه شما درباره پزشكان ایران مقیم خارج از كشور صحبت كردید بهتر است این سوال را از پروفسور رنجبر بپرسم كه خیلی‌ها معتقدند مهاجرت افرادی مثل شما از كشور فرار مغزهاست و باید فكری جدی برای جلوگیری از تكرار آن بكنیم. اما آیا به نظر شما، فرار مغزها واقعا صورت می‌گیرد یا این‌كه افرادی چون شما نه‌تنها فرار نمی‌كنند بلكه با ارتباط پیوسته‌ای كه با مراكز دانشگاهی و درمانی دارید جدیدترین دستاوردهای علمی را كسب می‌كنید و سپس تجارب خود را به كشور منتقل می‌كنید؟
    پروفسور رنجبر: می‌توانم بگویم اكثر ایرانیانی كه طی این سال‌ها با آنها در تماس بودم از صمیم قلب كشورشان را دوست دارند و به همین علت است كه چیزی از دست نمی‌رود و بازگشت آنها به همین مملكت خواهد بود و منافع آن برای همین مملكت است. پزشكی، علمی است برای تمامی بشر، حالا در هر جایی انسان می‌تواند دردی را از دردمندی بكاهد و مفید واقع شود.
    در واقع پزشكان یك واسطه هستند. خداوند اینقدر به آنها لطف دارد كه برای درمان بشر به‌عنوان واسطه قرارشان می‌دهد تا دردی را دوا كنند و این مورد نه فقط براساس كسب دانش بلكه با كسب اخلاقیات به دست می‌آید. وقتی شما چیزی را یاد می‌گیرید، باید آن را به بهترین شكل در اختیار جامعه و افراد قرار دهید، اینجاست كه اخلاق، روابط و معنویات به میان می‌آید و در اینجا ما نقشی مانند نقش استاد یلدا را نقشی كلیدی می‌دانیم، چون این روابط و معنویات باید آموزش داده شود. به همین دلیل استاد یلدا یا مرحوم استاد قریب ماندگار هستند. رمز جاودانگی و ماندگاری این استادان به دلیل رعایت اخلاقیات و معنویات و انجام رسالت خود به عنوان پزشك واقعی است.
    پروفسور یلدا: نكته‌ای كه وجود دارد این است كه اگر جوانان ما به خارج از كشور نمی‌رفتند، پزشكی سنتی در كشور ما باقی می‌ماند و پزشكی نوین مدیون پزشكانی است كه رفتند و برگشتند و پزشكی نوین را ترویج دادند.
    استادان قبل ما اصلا سوادشان با استادان الان قابل مقایسه نیست. در حال حاضر كه تمام دنیا، یك دهكده كوچك شده است، وقتی پزشكی در دورترین نقطه دنیا مقاله‌ای بنویسد، در كمترین زمان در اختیار ما قرار می‌گیرد. پس خارج و داخل ندارد. انسان‌ها هرجا كه باشند، باید خدمت كنند. دیگر مهم نیست، كجا باشند یا اصلا اهل كجا باشند.
    انسان شب وقتی می‌خوابد باید تمام روزش را بازنگری كند ببیند كه در تمام طول روز چه كرده است.
    چه كار مهمی انجام داده و چه خدمتی كرده است. زمانی ابوسعید ابوالخیر می‌خواست صحبت كند، مردم آمدند و دیگر جا نبود، یكی بالای پله اول منبر رفت و گفت، از آنجایی كه هستید گامی فراتر آیید. ابوسعید ابوالخیر گفت: این همان چیزی است كه اولیا و پیامبران می‌خواستند بگویند و آن چیزی كه امروز ما می‌خواستیم بگوییم، این شخص گفت، كه از آنجایی كه هستیم یك گام فراتر برویم.
    اگر فرهنگ این را پیدا كنیم كه در طول روز فقط یك گام در زمینه موفقیت اجتماعی برداریم و یا گامی مهم‌تر در زمینه خدمت برداریم، بسیار ارزشمند است.
    آقای پروفسور به عنوان فردی كه بنیادی به نامش تاسیس شده كه سعی دارد تا از پزشكان واقعی قدردانی كند، آینده چنین بنیادی را را چگونه تصویر می‌كنید؟
    پروفسور یلدا: این كار با زیربنای معنوی است نه مادی و هدف برگزاركنندگانش هم همین است پس به نتیجه خوبی می‌رسد. لیست برندگان ما هم این را نشان می‌دهد كه تمامی كسانی كه واقعا خدمت كرده‌اند را برگزیده‌ایم. نه صرفا به خاطر سنشان؛ بلكه به خاطر گامی كه برداشته‌اند.مدت‌هاست كه ثابت شده تشویق، اثر بهتری نسبت به ترویج دارد. چون یكی از برنامه‌های این بنیاد تشویق پزشكان جوان است پس می‌تواند موثر می‌باشد. ما باید فرهنگ ایجاد بنیادهایی از این دست را در جامعه راه بیندازیم.
    متاسفانه ما این فرهنگ را پیدا نكرده‌ایم و به همین دلیل است كه مثلا یلدای پولدار ثروت خود را به عنوان ارث برای ورثه‌ای كه نیازی هم به آن ندارند می‌گذارد و می‌رود در حالی كه می‌توان با سرمایه‌های این‌چنینی كارهای بزرگی را انجام داد. ما امیدواریم این فرهنگ جا بیفتد.
    اولین عكس‌العمل شما در مواجهه با این مساله كه بنیاد قرار بوده به اسم شما راه‌اندازی شود چه بود؟ اولین فكری كه كردید؟
    پروفسور یلدا: به دور از تعارف یا شكسته‌نفسی، اولین فكری كه كردم این بود كه من شایسته این انتخاب نیستم. از خودم پرسیدم مگر چه كار كرده‌ام؟ اما زمانی كه تلاش و پشتكار موسسان را دیدم در نهایت رضایت دادم.
    امیدوارم وجود چنین بنیادی به داشتن پزشكان واقعی كمك كند در حال حاضر ما از این اشخاص كم داریم و یكی از اشتباهات ما این است كه می‌گوییم كسی كه روی پا راه می‌رود انسان است.
    مولانا می‌گویند:
    دی‌شیخ گرد شهر می‌گشت‌/‌ ;ز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
    گفتند یافت می‌نشود گشته‌ایم ما‌/‌گفت آنكه یافت می‌نشود آنم آرزوست
    فراموش نكنیم كه جامعه ما از تك‌تك افرادی تشكیل شده كه اگر هر كدام در راستای اهدافمان گام برداریم به اهداف متعالی‌مان خواهیم رسید.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  6. #35
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    مصاحبه با آقای مهندس بهروز فروتن


    در برنامة مصاحبه با آقای مهندس بهروز فروتن، یکی از الگوهای برتر و انسانهای موفق جامعه، این موقعیت مهیا شد تا به محل کار ایشان در شرکت صنایع غذایی بهروز برویم . از ویژگی های بارزی که در بدو ورود به محوطة حیاط زیبا و ساختمان اصلی شرکت ملاحظه می شد ؛ نظم ، نشاط، روحیة مثبت کارکنان و طراحی داخلی زیبا و آرامش بخشی بود که در محیط کاری کارمندان و جناب آقای فروتن به چشم می خورد.


    در محل ورود به سالن تابلویی وجود داشت که حاوی پیامهای مدیریت برای کارکنانش بود و همانطور که در متن مصاحبه خواهید خواند این تابلو وسیله ای بود برای انتقال پیام و احساس مدیریت به کارکنان بهروز . سالن اصلی شرکت با ایجاد فضایی طبیعی و با استفاده از گیاهان و ماهی های زیبای آکواریومی به محیطی آرامش بخش تبدیل شده بود. در ادامة مسیر اتاق تفکر را دیدیم که سالنی است برای تجمع اعضاء و بارش فکری برای حل مسائل مختلف با عنوان اتاق تلاش و تفکر . تابلوهای تقدیر بسیار زیادی در سالن اصلی نصب شده بود، همچنین لوحها و تندیس های متنوعی که نشانگر پویایی و موفقیتهای پی در پی صنایع غذایی بهروز بود و تمامی اینها به عوامل روحیه بخش برای مدیریت و کارکنان تبدیل شده بودند. از دیگر ویژگی های این سالن، نامگذاری سالنهای اجتماعات، کتابخانه و دیگر سالنها با نام پیشکسوتان صنایع غذایی بود. تالار اجتماعات پروفسور حبیب الله هدایت، کتابخانة دکتر شهاب واعظ زاده و دیگر نامهای ماندگار در این صنعت . درود بر چنین اندیشه هایی که چهره های ماندگار را آشکار می نمایند .و بالاخره حضور در اتاق بهروز فروتن و انجام مصاحبه ای زیبا و طولانی و پر از هجان با وی ! جالب است بدانید که به دلیل اندیشه ها و تجارب زیبای این بزرگ مرد صنعت ایران و همچنین نوع سوالات مصاحبه کانون تیم کارشناسی ما در 2 نوبت و مجموعا حدود 7 ساعت با آقای بهروز فروتن مصاحبه و ملاقات حضوری داشتیم . مصاحبه ای که برای تک تک ایرانیان و مدیران جامعه ما می تواند سرشار از نگرشها و راهکارهای زیبا و سازنده باشد . شما را به خواندن کامل مصاحبه و دقت در اندیشه ها و نگرش های این مدیری موفق و رهبر جذاب ایرانی دعوت می کنیم :
    ü بهروز فروتن متولد سال 1324 در محلة امیریة تهران است. با احترام و اعتقاد به خواستة پدرش که می گفت: « بچه باید جوهر کار داشته باشد.» در دوران کودکی در کنار تحصیل علم و دانش رمز و راز کار را نیز فرا گرفت.
    ü تدریس در دبیرستان، فعالیتهای تربیتی و اشتغال در بخش ساختمان و پیمانکاری از کارهایی بود که وی به آن پرداخت. و همچنین در رشتة مدیریت دانشگاه تهران نیز به ادامة تحصیل پرداخت. در سال 1356 در عرصة تازه ای از زندگی پا گذاشت و با تمام سرمایه و اندوختة مالی، توان و انگیزة خود را بکار گرفت و به یاری همسر و تنی چند از اعضای خانواده و نزدیکانش کار را در مکانی کوچک، در زمینة تهیه و توزیع مواد غذایی، آغاز نمود. و هم اکنون سه دهه از شروع این فعالیت مهم اقتصادی می گذرد.
    ü بهروز فروتن در حال حاضر رئیس هیئت مدیرة مرکز تحقیقات و گروه صنایع غذایی بهروز است و در مجامع علمی صنعت غذا حضوری پر رنگ دارد و به عنوان پیشتازی خلاق و مجرب در صنایع غذایی ایران محسوب می شود . بهروز در صنعت و شرکت صنایع غذایی ایران:
    ü گروه صنایع غذایی بهروز، با حضور 1500 نفر همکار به عنوان یکی از تولید کنندگان فعال و صاحب نام کشورمان، سابقة سه دهه خدمت و فعالیت کاری را برای خود ثبت نموده و با شعار « دوست من سلام » آشنایی قدیمی برای هم میهنان می باشد.
    ü تولیدات بهروز شامل بیش از 65 نوع و اندازه از فرآورده های صنایع تبدیلی از بخشی از مواد غذایی شامل کنسرو، شور، انواع سس، رب گوجه فرنگی و مربا و ترشی و ... است. ü از افتخارات بهروز فروتن دریافت بیش از صد نوع تندیس و لوح تقدیر می باشد که می توان به لوح تقدیر «واحد نمونة کشور» از رئیسان محترم جمهوری (3 دوره) ، لوح کارآفرین نمونة کشور، لوح تقدیر بیش از 20 نمایشگاه داخلی و خارجی اشاره نمود و همچنین به عنوان منتخب 3 دوره جشنواره های زیست محیطی و منتخب کتاب چهره های برگزیدة اقتصاد ایران از ایشان یاد کرد. در ضمن ایشان یکی از انسانهای موفقی هستند که در دومین کنفرانس سالیانه الگوهای برتر(آبان 86) تندیس الگوهای برتر را از کانون کیمیا(مجری و طراح سمینار) دریافت نمودند. ü از دیگر فعالیتهای بهروز فروتن و صنایع بهروز، حرکت اجتماعی او در قالب فعالیتهای صنعتی اش بود با این محتوا که بهروز به عنوان نخستین شریک یونیسف ایران از بخش خصوصی در صدد کمک به تحقق این شعار جهانی برآمد: « سلامت، آموزش، برابری و حمایت، حق همة کودکان است، انسانیت را گسترش دهیم» و بسیاری از فعالیتهای اجتماعی دیگر که ذکر آنها در این مجال نمی گنجد.
    ü بهروز فروتن با باور و ذهنیتی که از فلسفة معلمی و ارائة آموخته هایش به دیگران در خود دارد، تجربیات خود را در زمینة کارآفرینی در قالب چندین کتاب، تألیف و به چاپ رسانده است. یکی از آثار مهم بجای مانده از وی کتابی است تحت عنوان « دوست من سلام » پیرامون کار و کارآفرینی از نگاه ایشان که با همت رضا یادگاری و دوستانشان به تحریر در آمده است که در این کتاب خواندنی 10 رمز موفقیت بنیانگذار صنایع غذایی بهروز به تفصیل شرخ داده شده است .
    ü از ویژگی های بارز و تاثیرگزار بهروز فروتن می توان به شوخ طبعی ، صمیمیت و دوستی او در جایگاه یک رهبر با همکاران و همنوعانش اشاره نمود . به طوری که او در محیط کار و حتی مجالس رسمی در حین رعایت احترامات ، از روحیه بسیار زیبا و لطیف برخوردار است و حضورش منجر به گرمی مجلس و شور و هیجان در آن می شود .(عکسهای موجود در این گزارش گویای پویائی و سرزندگی این مدیر موفق ایرانی است)مصاحبة کیمیا با بهروز فروتن :
    با سلام حضور جناب آقای بهروز فروتن و تشکر از این که این مصاحبة حضوری را پذیرفته و امکان ملاقات را برای اعضاء واحد اجتماعی کانون کیمیا، به عنوان یک کانون فرهنگی و متولی حرکتهای اثرگذار اجتماعی، فراهم آوردید
    هدف و محور اصلی این مصاحبه اثر گذاری فکری و روحی بر مخاطبین و علاقمندانی از جامعه است که به موفق شدن در زمینه های مختلف در کشورشان ایران می اندیشند و مشتاقانه در آرزوی سربلندی خویش و جامعه شان می باشند . مدیران، متخصصین و جوانانی که نیروهای کلیدی کشور عزیزمان می باشند .
    اگر ما بتوانیم افرادی مثل شما را به عنوان الگو و اسوه معرفی نماییم و از زبان خود شما به آنها بگوییم که شما هم با همین امکانات، با تلاش و عشق وافر و از پا ننشستن به اینجا رسیده اید، جوانان ما انگیزة خیلی بیشتری پیدا می کنند و با داشتن یک الگوی واقعی، امیدوارتر از قبل در جهت ساختن آیندة خودشان گام بر می دارند.
    جناب آقای فروتن لطفاً خودتان را معرفی کنید و از وضعیت کلی تحصیل و خانواده خود برای ما بگویید.
    من بهروز فروتن ، متولد 11 فروردین 1324، اهل تهران هستم. در رشتة مدیریت دانشگاه تهران تحصیل کرده ام و مدت 24 سال است که ازدواج کرده ام و دو دختر و دو نوه دارم.

    از مهمترین موفقیتهای خود برای ما توضیح دهید.
    من فکر می کنم معلمی برای من موفقیت بزرگی بوده است . افتخار و عزت من این است که معلم باشم و معتقدم معلم کسی است که بتواند شاگرد باشد و بتواند یاد بگیرد.

    در راه رسیدن به موفقیت کنونی، کدامیک از عوامل زیر دخیل بوده ویا بیشتر از بقیه مؤثر واقع شده است؟ صبر، پشتکار، مدیریت، روحیه و احساسات و ...
    به نظر من هر 4 تا مؤثر بوده اند. چون هرکدام در جایی کاربرد دارند. با پشتکار استمرار موفقیت خود را ثبت می کنی و
    « احساسات در مسیر موفقیت بسیار مؤثر است و مانند روغن در بین چرخ دنده های ماشین می ماند، که باعث گردش روان آن می شود. »برای رسیدن به هدفتان چند سال تلاش کردید؟ و چه سختیها و موانعی را پشت سر گذاشتید؟
    به نظر من یک انسان موفق هیچ گاه به هدفش نمی رسد، بلکه همیشه در مسیر هدفش است . برای تلاشگر هدف معنای پیشرفت دارد. من سختیهای راهم را نعمت دانستم و نبودها را به بودها تبدیل کرده ام. من در کودکی سیم کشی، چدن کاری، نجاری، پیراهن دوزی و دکمه دوزی را در تابستان یاد گرفتم.
    درست است که من معلم بودم و آن را کنار گذاشتم و در زمانی پیمان کار بودم و آن را کنار گذاشتم و درست است که صنایع غذایی را از آشپزخانة کوچک منزلم شروع کردم، اما در همة این وجوهات خودم را گول نزدم و تلاشم را باور داشتم.(اگر کمتر از آب نباشیم، آب راه خود را پیدا می کند!)

    برای ما از شکست هایتان و چگونگی مواجه با آنها بگویید.
    من در زمانی که پیمان کاری را تجربه می کردم ورشکست شدم. و البته بهتر است به جای شکست بگوییم ناموفقیت. من آنچه که امروز هستم بیشتر حاصل ناموفقیت هایم است. تجربة آنها باعث شده است که به گونه ای دیگر بیاندیشم. اگر در کارم و تحقیقاتم ناموفق شوم برایم عین موفقیت است. چون می گویم یک قدم از انجام کار اشتباه دور شده ام.

    در هنگام تجربه عدم موفقیت ها چه گفتگوی ذهنی در شما شکل می گرفت؟ و شما چه واکنشی در برابر آنها دارید؟
    به خود می گویم:« بهروز بازی شروع شد! » یادمان باشد ما بودن را در زندگی مان اصل می بینیم و از نبودن بودن را ساختن . این شعار من است : « من از هیچ چیز همه چیز می سازم.»

    وقتی یک ناموفقیتی در پروژه ها و یا خط تولیدتان رخ می دهد، در لحظة اول چه عکس العملی نشان می دهید؟
    من در لحظة اول می خندم و می گویم خوب اتفاق افتاده است ، مدیر یا مدیرانم تلاش خودشان را کرده اند و این اتفاق افتاده

    خود را سرزنش نمی کنید؟ و بگویید باز هم این ناموفقیت رخ داد؟
    این بستگی دارد به درون من و اعتمادی که به دیگران دارم. من به مدیرم اعتماد دارم، اگر ناموفق شده، حتماً باید ناموفق می شده . چون دانش این کار را نداشته یا من به او ظرفیت بیش از حدش را داده ام یا او در این تجربه نتوانسته موفقیتش را به دست آورد. هر دو قابل بررسی است . و من مسئولیت اشتباه احتمالی خود را به عهده می گیرم.
    یعنی اصلاً خودتان را سرزنش نمی کنید و مستقیم دنبال راهکار می روید ؟
    در این لحظه طوری عمل می کنم که برازندة رهبر بودن است، چون در این موقع دیگران منتظرند ببینند چه عکس العملی نشان می دهم و چه می گویم تا از من که به عنوان یک رهبر هستم الگوبرداری کنند .

    از نحوة مدیریت بر احساساتتان و بازآفرینی آن برای ما بگویید. برای تقویت روحیه و احساس و هیجان خودتان تکنیک خاصی دارید. ؟
    من همیشه نو هستم و کهنه نمی شوم . و به جمله ای اعتقاد دارم که انسان همیشه تکرار می شود ولی مکرر نمی شود. تکرار شدن یعنی سازندگی داشتن و نو شدن. اما آنچه که بیش از همه احساس من را قوی نگاه می دارد، عشق به کاری است که در آن هستم و معتقدم وقتی به کارم عشق دارم ، احساساتم در سطح بالا نگهداشته می شوند. البته به کودک درونم بسیار توجه می کنم و معتقدم که کودک درون انسان را متعادل نگاه می دارد.
    قابل توجه خوانندگان: جناب آقای فروتن دارای چنان روحیه بالا و کودک درونی فعالی هستند که در دومین کنفرانس سالیانه الگوهای برتر(آبان 86) سخنرانی خود را چنین آغاز نمودند که « بنده به عنوان یک مدیر با سنی معادل 65 سال تجربه و تخصص در صنایع غذایی ایران و با روحیه و سرزندگی 25 سال خودم را خدمتگزارم همیهنان گرامی می دانم و ... » و نکته جالب دیگر اینکه ایشان در انتهای صحبتهای خود در کنفرانس با سوت و تشویقهای زیبای خود میهمانان گرامی را به وجود آوردند و منجر به شور و هیجان بیشتر در سالن شدند . در روزهایی که چندان انرژی روحی خوبی ندارید و سرحال نیستید در مجموعة خود چگونه برخورد می کنید. ؟
    یا سر کار نمی آیم یا اعلام می کنم که امروز چندان خوب نیستم و حال خوبی ندارم سعی می کنم کمتر با اعضاء مواجه شوم چون انرژی مثبت چندانی ندارم و می گویم برای تصمیم گیری به من مراجعه نکنید ، چون نتیجة خوبی نمی گیرید.

    در جایی که برای مثال پروژه از لحاظ زمانی یا مالی و یا ... در شرایط حساس و بحرانی قرار گرفته که شما مجبورید حتماٌ حضور داشته باشید، این مواقع احساس خود را چگونه کنترل می کنید؟
    هواپیما وقتی بنزین تمام می کند، در این مواقع از باک ذخیره استفاده می کند . در این مقطع مدیر دیگر برای خودش نیست . من در شرایط نرمال یا اندکی از هیجان می توانم برای خودم امکان بازسازی داشته باشم . در جایگاهی که مدیریت به لحظه و وقت نیاز دارد، اینجا دیگر خودت نیستی و از انرژی ذخیره ات استفاده می کنی تا بتوانی در آن لحظة حیاتی جواب درست را بدهی .
    در برخورد با کارمندانی که کارشان را به درستی یا به موقع انجام نداده اند ، چگونه برخورد می کنید ؟
    هم خوبی و هم بدی را در کنار هم می بینم. و خوبی را با تشویق جبران می کنیم و بدی را برای حل آن تلاش می کنیم. من اندیشه هایم را به شکل پیام برای همکاران مجموعه می نویسم و این گونه نیز احساسم را به آنها منتقل می کنم. از حامیان خود در این راه برای ما بگویید.
    اول خداوند یزدان پاک. خداوند مثل ستون و حامی ای است که همیشه به او پشت داری و تکیه می کنی. و بعد هوش و منطق و حامیان فکری من که همراهم بوده اند و پول را اگر بخواهم بگویم، در حقیقت مانند وسیله ای برای نوشتن است ، مثل خودکار برای نوشتن. در مورد تحصیلات به عنوان حامی من، البته در این راه خوب است، اما کافی نیست. چون در درس تحصیل می کنی و در زندگی تدبیر می کنی و مدبری را می آموزی. اکثر مواردی که گفتم لازم و ملزوم هم هستند، ولی اول پروردگار و بعد پشتکار اصلی ترین رموز هستند. چون در آنها نیاز به صبر زیاد است.

    آیا تصویر و رؤیایی که در کودکی در مورد چگونگی آیندة خود داشتید، برایتان عملی شده است؟
    بله، کاملاً رخ داده است. من در کودکی کار، مدیریت و رهبری را در ذهن خودم می دیدم.
    کودکی شما چقدر در زمان حال شما تأثیر داشته؟ لطفاً بیشتر برای ما توضیح دهید.
    خط خوب، نقاشی خوب و شعر خوب که ذاتی است (!!!) اما با تلاش می تواند بهتر شود. چیز بدی که در ما است اگر ریا داشته باشیم لذت نمی بریم. چیزی که می خواهی بگویی قبل از بیان کردنش در ذهنت از آن لذت می بری. چون در آن ریا نیست لذت هست. بعد تو مأمور انجام آن عمل می شوی. چون تو مأموری ، پس معذور هم می شوی. من از نظر ذاتی دوست داشتم رهبری کنم و حتی در مدرسه نمایندة کلاس بودم. البته خیلی شیطنت می کردم و حتی چند بار هم از مدرسه اخراج شدم. زمینه این بزرگ فکر کردن از آن زمان است. من آن زمان بزرگ فکر می کردم نه غیر ممکن. خیال با رویا فرق می کند آن چیزی که به تصویر می آید یک رویا است ولی خیال یعنی موهومات. رویایی که محقق بشود می تواند یک ایده باشد.در بخش اول مصاحبه چند جا خیلی قدرتمند اعلام کردید که: «من چاره ای جز موفقیت ندارم» هنگام یادآوری این باور چه احساسی در شما جاری می گردد که با این قدرت این جمله را تکرار می کنید؟
    من در دریا ایستاده ام و نمی توانم عقب بروم و عقب نشینی برای انسان تلاشگر درست نیست. در جلو رفتن پیروزی هست اما در عقب نشینی هرگز ! ممکن است به عقب خیز برداری اما عقب نشینی نمی کنی و عقب گرد کرده و برای پرش کردن خیز بر می داری .مایکل جردن ( بسکتبالیست معروف ) ، وقتی وارد زمین می شود می گوید که من به چیزی جز موفقیت فکر نمی کنم ، برای شما پیش نیامده که اینقدر فشار کارتان زیاد شده که به خودتان گفته اید، نکند این بار دیگر باید مجموعه را تعطیل کنیم و نمی توانیم ادامه بدهیم؟
    زمانی که نبودی می توانی بگویی نمی توانم موفق باشم، اما تا هستی موفقیت در وجود تو هست. یعنی در سخت ترین شرایط هم این را در خود می بینید؟
    بله، اگر به ماهی قزل آلا در بالا رفتن از ارتفاع رودخانه توجه کرده باشید او بارها و بارها بالا می رود و می افتد و بالاخره موفق می شود . من که از این ماهی کمتر نیستم!
    برای 10 تا 50 سال آینده زندگیتان چه اهدافی دارید؟
    بهروز را پایانی نیست. عاشق معشوق را به دید دیگری می بیند و هیچ وقت خسته نمی شود. بنده خدا هیچ وقت عبادت خدا برایش عادی نمی شود. من بسیار زیاد تلاش می کردم، ولی فکر می کنم 10 سال عقب هستم. اما ادامه اش این است که من این 10 سال را جبران کنم. مثل مشعلِ. تو اگر مشعل داشته باشی باید به دیگری بسپاری تا به جلو برود مثل المپیک. انتقال مسیر مهم است. کار گروهی کردن (team work) مهم است. طول خط همیشه برای انسان های موفق پیروزی است حتی اگر تا انتهای خط نباشند.. شاید خودشان نباشند ولی بازهم برایشان پیروزی است. به نظر من زندگی انتها دارد ولی پایان ندارد. انسان به انتها می رسد ولی به پایان نمی رسد. بزرگان تاریخ سعی کردند به عمر فیزیکی خود فکر نکنند بلکه به عمر اندیشه خود فکر کنند. جوان اندیشان کسانی هستند که به نوآوری فکر می کنند. قهرمانان زبده دنیا مربیانی دارند که شاید با یک فوت هم از پا بیفتند ولی با اندیشه همان مربیان یک قهرمان ساخته شده است. ما همیشه باید اندیشه هایمان را زنده نگه داریم. جوانی به اندیشه است. همان طور که سلول های بدن شما تغییر می کند همان طور هم اندیشه های شما تغییر می کند. نو بودن وظیفه بلاشک هر انسانی است که مثبت زندگی می کند. همه چیز را باید چک کنید. برای همان است که خلاقیت ها و نوآوری ها مدام در تکامل و رشد هستند.

    در رزومة کاری شما حرکات اجتماعی زیاد، از کوچک تا بزرگ، به چشم می خورد و حاکی از اعتقاد شما به این حرکتها است. برای ما از انگیزه و هدفتان از این نوع حرکت ها بگویید.
    وقتی تو به جامعه نگاه مثبت داشته باشی، جامعه هم به تو نگاه مثبت پیدا می کند. من روزی هیچ چیز نداشتم و الآن شاکر خداوند و مردم هستم. حالا موقع آن است که پاسخگوی مردم باشم. چون من به جامعه فکر کردم، جامعه به من فکر کرده. من یک فکر کردم 1000 جواب گرفتم. یک معلم هیچ وقت خودخواهی نمی تواند داشته باشد. کسی که مدرس است یعنی بخشنده است. من چیزی را که می خواهم بدهم این لذت من است. همین که من الآن یک مدیر هستم سعی می کنم معلم بودن را در قبال جامعه ام حفظ کنم. اگر معلم باشید اندیشه ها را به مثبت گرایی وا می دارید. مهمترین تأثیر ما در اجتماع این بوده که مردم مجتمع غذایی بهروز را به نام یک مجتمع فرهنگی میشناسند. مردم نیازمند مهر هستند. مردم تشنه محبت اند، نه تحقیر! اینکه این را بخر یا نخر. این را جایزه می دهم یا .... البته این بازار مکاره همه نوع مشتری دارد ولی حتی آن کسانی هم که کالای من را نمی خرد به دلایل فرهنگی احترام ما را دارند. چقدر و چگونه حضور خدا را در زندگی و مجموعه تان حس می کنید؟
    چندین بار این اتفاق بسیار ملکوتی برای من افتاده. خداوند هیچ گاه وامدار بشر نمی شود. بارها و بارها فرمول های عینی به من گفته بودند تو از بین رفته ای. ولی من با اعتقاد به خدایی که می شناسم توانستم پابرجا باشم. من به شیوه ای که خودم دارم همیشه در ارتباط با خدای خویش هستم.

    نظر شما در مورد جبر و اختیار چیست؟
    تقدیر از خداوند است و تدبیر از ما است.

    الگوهای شما چه کسانی بودند؟
    دایی من از نظر ورزشکار بودن و با راحتی خرج کردن الگوی من بود. و مادرم از لحاظ صبر الگوی بسیار خوبی برای من بود.

    چه پیشنهاد و همکاری را می توانید برای مجموعه هایی مثل کانون ما داشته باشید؟
    نوع گفتار شما طوری است که گویی کارهای نو انجام می دهید. می بینم که خوب پیش می روید. هرچه که داریم می تواند قابل استفاده باشد. جامعه ما نیازمند گرفتن اندیشه های برتر است. و نباید این را عقیم بگذاریم. هرچقدر بلد هستیم، مهم این نیست که چه عددی است. مهم این است که یک عددی است. تلاش کنیم تا مثبت گرایی را اشاعه بدهیم. این تلاش ها را اشاعه بدهیم. اگر در این کار سهم کوچکی هم داشته باشیم، این یک هنر و ارزش است. پنهان کردن آنچه که می دانیم، یک گناه است. یک گناه اجتماعی و ما می خواهیم بی گناه باشیم. ملکوت اعلاء برای کسانی است که تلاش می کنند.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا ژاپن به توسعه تكنولوژي دست يافته است
    توسط *مینا* در انجمن قاره آسیا
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 10th January 2013, 08:58 PM
  2. بيماري درختان ميوه
    توسط nafise sadeghi در انجمن بیماریهای گیاهی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 7th June 2011, 12:28 AM
  3. تاریخچه موزه و موزه داری در ایران و جهان
    توسط nourooz در انجمن موزه و موزه داری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th October 2010, 01:13 PM
  4. گفتگو با سيروس مقدم كارگردان زير هشت
    توسط neginekimiya در انجمن معرفی هنرمندان هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th August 2010, 05:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •