دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: مصاحبه با كارآفرينان

  1. #11
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    علی فرزامی

    مدیرکل شعبه‌های هایدا
    37 ساله
    متولد: اردبیل

    اگر به 10سال قبل برگردیم, به یاد می‌آوریم که هیچ خبری از این همه رستوران‌های رنگارنگ نبود, حتی در پایتخت بزرگ‌و‌گاهی دوست‌داشتنی چند ساندویچ فروشی خیلی معمولی با تنوع غذایی محدود به چشم می‌خورد.

    حتی در خیابان‌های اصلی شهر که این‌روزها به دلیل تعدد رستوران‌ها در شب‌های تعطیل به پارکینگی مبدل می‌شوند هم اثری از رستوران‌های زرد, نارنجی و بنفش با تابلوهای نقاشی رنگارنگ نبود.

    قصه از اینجا شروع می‌شود که 10سال پیش که هنوز خبری از این تعداد رستوران جورواجور نبود, یک جوان بیست و چند ساله به تنهایی و بدون کمک خانواده همراه با یک شریک شعبه اول ساندویچ هایدا را افتتاح کرد. حالا بعد از گذشت چند سال تعداد شعبه‌ها و تنوع غذاهای آن افزایش پیدا کرده است. علی فرزامی 37 ساله و اهل اردبیل مدیرکل شعبه‌های هایدا است.

    طرح‌ها وبرنامه‌های زیادی برای آینده دارد که بیشتر در راستای اشتغال آفرینی و توسعه کارش است. او به مدرن‌تر و بهداشتی‌تر شدن می‌اندیشد و به امید روزی است که بتواند غذایی با کیفیت و طمعی بهتر از امروز به مشتریان خود ارایه کند. علی فرزامی در راستای شغل خود مدرک کارشناسی را در رشته صنایع غذایی از دانشگاه راچ‌ویل آمریکا گرفته است. باوجود مشغله زیاد او مدت زیادی را برای گفت‌وگو منتظر ماندیم, به‌دلیل اینکه پیشرفت و رشد کارش می‌تواند الگوی خوبی برای دیگران باشد.

    آخرین بار کی غذای هایدا را خوردید؟
    دو روز پیش ناهار.

    چی خوردید؟‌
    ژامبون مرغ تنوری هایدا.

    کالباس بازید؟
    تقریباً.

    کالباس از کجا آمده؟‌
    در ایران کالباس را به نام ارمنی‌ها می‌شناسند. اما اینطور نیست. بیشتر از این نمی‌دانم.

    شنیده‌ایم هایدا کلاس‌هایی برای طرز برخورد با مشتری و آداب‌معاشرت برگزار می‌کند.
    بله.

    چه کسی معلم است؟‌
    مهندس کنترل کیفیت داریم که این کارها برعهده اوست.

    چند سال پیش کلنگ هایدا را زدید؟‌
    10 سال.

    با چند شعبه؟‌
    با یک شعبه در خیابان شریعتی مقابل یخچال

    آن موقع خیابان شریعتی به اندازه الان رستوران نداشت؟‌
    بله. 10 سال پیش خیلی تعداد رستوران کم بود, اما الان هم همان اندازه مشتری داریم.

    قبل از افتتاح هایدا مشغول به چه کاری بودید؟‌
    شغل پدری ما تره‌بار است.

    سرمایه اولیه را از کجا آوردید؟‌
    هیچ سرمایه‌ای از پدرم نگرفتم. بارفروشی و تره‌بار, را به همراه برادرانم شروع کردیم. شغل اصلی پدرم کشاورزی است از 40 سال پیش 6 ماه اول سال را در اردبیل کشاورزی می‌کرد و 6 ماه دوم سال را در تهران در کار تره‌بار بود. هنوز هم ما آن کار را ادامه می‌دهیم.

    جالب است که بدانم چه شد که به فکر ارایه این نوع ساندویچ افتادید؟‌
    وقتی سرباز بودم به خیابان لویزان که می‌رفتم آنجا دو ساندویچ‌فروشی کاری شبیه هایدا ارایه می‌دادند. چون ژامبون خیلی دوست دارم همیشه از غذای آنجا می‌خورم. آنجا فکر هایدا به ذهنم رسید.

    ظاهراً‌ژامبون خیلی دوست دارید؟‌
    من عاشق ژامبون هستم. هر روز صبح, ظهر, شب.

    اضافه وزن پیدا نکردید؟‌
    چرا, دکتر گفت یا باید ژامبون نخوری یا ورزش کنی.

    کدام را انتخاب کردید؟‌
    ترجیح می‌دهم ورزش کنم.

    این علاقه شما به نفع هایدا است؟‌
    بله, بهترین آزمایش برای کیفیت غذا, خوردن آن است, اگر احساس رضایت داشته باشم احتمالاً‌مشتریان هم از غذا راضی هستند.

    ولی شاید شما به نوع غذای خودتان عادت کردید؟‌
    نه, فکر نمی‌کنم برای عادت باشد. سیگار که نیست.

    شما تضمین صددرصد می‌کنید که غذای شما بهداشتی است؟‌
    بله, صددرصد.

    یعنی هیچ مورد تخلفی ندیدید یا کسی ناراضی نبوده است؟
    تا به حال خیر, اما خب احتمال دارد سس را به‌صورت روزانه تهیه ‌کنیم. بنابر این هیچ‌وقت مسموم نمی‌شود. کاهو هم همیشه با مواد ضدعفونی شسته می‌شود. به هر حال ممکن است ایرادهایی هم وجود داشته باشد. سعی می‌کنیم از نظر بهداشتی بهترین باشیم.

    چه اقداماتی از نظر بهداشتی انجام می‌دهید؟‌
    مهندس بهداشت داریم که هفته‌ای سه بار شعبه‌های مختلف را کنترل می‌کند.

    از بازدهی کارتان راضی هستید؟‌
    صددرصد. بیشتر از آن خدا را شکر می‌کنم که این تعداد مشتری خوب دارم. همه آنها آدم‌های خوبی هستند.

    از 10 سال پیش کار هایدا شروع شد, این روند چگونه ادامه پیدا کرد؟‌
    کار رفته‌رفته گسترش پیدا کرد. اما سال اول ضرر دادیم.

    خیلی زیاد ضرر دادید؟‌
    10 سال پیش 18 میلیون تومان, پول کمی نبود.

    با چقدر سرمایه شروع کردید؟‌
    اولین شعبه با وسایل حدود 50 میلیون شد که با یکی از دوستانم شریک شدم.

    چرا ضرر دادید؟‌
    می‌خواستیم بازار را بگیریم, یعنی مشتری جمع کنیم, البته ضرر ما به این ‌صورت بود که جنس با کیفیت را با قیمت ارزان‌تر می‌فروختیم.

    اولین ساندویچ قیمتش چقدر بود؟‌
    160 تومان, درصورتی‌که یک ساندویچ معمولی 200 تومان بود. هر ساندویچ حدوداً 180 تومان برای ما تمام می‌شد که آنرا ارزان‌تر می‌فروختیم.

    بعد چه شد؟
    با درآمد تره‌بار جبران کردیم. البته تعدادی هم شریک گرفتیم. اما چون فروش زیادی داشتیم کم‌کم به سوددهی رسید و سال دوم یک شعبه دیگر در ولیعصر باز کردیم و قیمت هر ساندویچ 180 تومان شد.

    گران‌فروش نبودید؟‌
    با گرانی موافق نیستم. با تعدادی مشتری, فروش زیاد و سودآوری به دست می‌آید.

    در حال حاضر در تهران هایدا چند شعبه دارد؟‌
    11 شعبه ساندویچ سرد داریم و 3 شعبه گرم.

    ژامبون‌ها را از کجا تهیه می‌کنید, کیفیت آن‌را کنترل می‌کنید؟
    بله, طبق دستوری که به کارخانه‌های تولید‌کننده می‌دهیم, زیر نظر ما تهیه می‌کنند اما در‌آینده تصمیم داریم که یک کارخانه تولید ژامبون راه‌اندازی کنیم.

    چرا تعداد شعبه‌های گرم کمتر است؟
    به دلیل اینکه فضای بیشتری می‌خواهد و ملک هم خیلی گران است و تا سال گذشته برای خرید شعبه‌ها از هیچ‌گونه تسهیلاتی استفاده نکردیم.

    امسال وام گرفته‌اید؟‌
    خیلی کم

    چه روشی داشتید که از رقیبانتان پیشی گرفتید؟ همزمان با شما چند شعبه دیگر هم بود اما هیچ‌کدام از آنها به اندازه شما پیشرفت نکرده‌اند؟‌
    این را از صمیم قلب می‌گویم هیچ‌وقت به دنبال سود زیاد نبودم به صورتی‌که مشتری ضرر ببیند تا ما سود کنیم. از بهترین کارخانه‌ها اجناس را تهیه کنم. مشتری‌ها بهتر از من می‌دانند که کیفیت غذا چطور است. بعضی از آنها هر روز از غذای هایدا می‌خورند. بعضی از آنها کوچکترین تغییر را می‌فهمند به ما زنگ می‌زنند می‌گویند امروز مزه سس شما تغییر کرده است.
    مشتری‌هایی داریم که واقعاً ما را دوست دارند. آنها نعمت هستند و من هم آنها را دوست دارم. بعضی از آنها همیشه نسبت به غذاها و کار توجه دارند و کوچکترین مساله را متذکر می‌شوند. گاهی فکر می‌کنم آنها به اندازه من هایدا را دوست دارند.

    این موضوع برای شما خیلی لذت بخش است. معتقد هستید که چون مردم از کار و قیمت غذاهای شما راضی هستند, پیشرفت کرده‌اید؟‌
    کاملاً, واقعاً درآمد بابرکتی داریم.

    در حال حاضر کیفیت ساندویچ شما با 10 سال پیش که شروع کارتان بود تغییر نکرده است؟‌
    تفاوت چندانی نداشته است. وزن ژامبون‌ها مقدار کمی افزایش پیدا کرده است.

    چرا سس را به‌صورت بسته بندی نمی‌دهند. که هر کسی تمایل دارد از سس استفاده کند یا اینکه هر دو مدل یعنی با سس, بدون سس را آماده داشته باشید. این انتقادی است که بعضی از مشتریان دارند؟‌
    فکر بدی نیست. سسی که ما برای ساندویچ‌ها استفاده می‌کنیم فرمول مخصوصی دارد. البته ساندویچ بدون سس هم در شعبه‌ها موجود است.

    سس ساندویچ هایدا چه ویژگی دارد؟‌
    با ژامبون خوشمزه تر است. طرز تهیه آن‌را یک دکتر ایرانی که قبلاً در مکدونالد کار می‌کرده به ما داده است.

    از سس رژیمی استفاده نمی‌کنید؟‌
    خیر, سس معمولی است. خیلی از کارخانه‌های تولیدکننده سس به ما پیشنهاد سس رژیمی می‌دهند. درصورت حمایت دولت قصد دارم کارخانه سس و نان و ژامبون هم دایر کنم.

    نان ساندویچ هایدا مخصوص است؟‌
    از نان فرانسوی استفاده می‌کنم. حجم آن کمی بیشتر است و مخصوص ما درست می‌‌کنند.

    در شهرستان‌ها چند شعبه دارید؟‌
    در کل ایران 37 شعبه داریم.

    در دوبی هم شعبه دارید؟‌
    نه, فقط از روی اسم ما تقلید کرده‌اند.

    در خارج از کشور هم شعبه افتتاح می‌کنید؟‌
    احتمالاً تا چند وقت دیگر در اروپا یک شعبه افتتاح می‌کنیم.

    چرا آنجا را انتخاب کردید؟‌
    دختر یکی از دوستانم آنجا زندگی می‌کند و می‌گوید که اروپا ایرانی زیاد دارد و قیمت ساندویچ هم خیلی گران است. با فروش ارزان می‌توانیم بازار خوبی داشته باشیم. البته موادغذای را از ایران می‌بریم.

    در روز چقدر درآمد دارید, از کل شعبه‌ها؟
    راضی هستیم. اما دقیقاً‌نمی‌توانم بگویم, متغیر است. اما مگر من چقدر می‌توانم پول خرج کنم؟ الان حدود 400 کارمند دارم که زندگی آنها از این کار تامین می‌شود.

    تا حالا کارمندی را اخراج کرده‌اید؟‌
    تا حالا کارمندی را در این 10سال اخراج نکرده‌ام بعضی وقت‌ها به دلیل جوانی اشتباهاتی می‌کنند اما سعی می‌کنم با صحبت مشکل را برطرف کنم.

    اگر کسی از آنها بپرسد که از کارفرمای خود راضی هستند, فکر می‌کنید چه جوابی می‌دهند, اصولاً کارمندان همیشه از کارفرمایان ناراضی هستند؟‌
    تا حالا نشنیده‌ام که ناراضی باشند.

    از حقوقی که می‌گیرند رضایت دارند؟
    فکر می‌کنم راضی باشند.

    چه امکاناتی برای کارگران درنظر می‌گیرید؟‌
    جای خواب, امکانات بهداشتی, لباس و برنامه غذایی متنوع.

    الان کارگر ده سال پیش شما چقدر امکانات دارد؟‌
    خانه, ماشین و موبایل دارند, البته با مقداری پس‌انداز.

    کارمندان متاهل امکانات بیشتری دارند؟‌
    بله, اگر کسی بخواهد ازدواج کند یا مشکلی داشته باشد سعی می‌کنم آن را حل کنم. البته این حرف‌ها گفتن ندارد.

    اتفاقاً‌این خیلی خوب است که آدم‌ها بدانند که شما و یا امثال شما چه برخوردی با اطرافیانشان دارند. اصولاً‌ذهنیت همه منفی است و فکر می‌کنند اگر کسی در کارش پیشرفت کرده حتماً سر دیگران را کلاه گذاشته است.
    شاید اینطور باشد. اما می‌ترسم تعریف از خود باشد.

    چقدر وقت می‌گذارید برای رسیدگی به این مسایل و یا چه برنامه‌ریزی دارید؟‌
    هر شعبه یک مدیر دارد که مسایل را به من انتقال می‌دهد.

    کارگرهای شما بیشتر از شهر خودتان هستند؟‌
    نه, حس ناسیونالیستی ندارم. همه ایران را دوست دارم. اما کارگران آذری کار سنگین را راحت‌تر انجام می‌دهند.

    خود شما در روز چند ساعت کار می‌کنید؟‌
    کمتر از 15 ساعت نیست. بعضی وقت‌ها 20 ساعت هم کار می‌کنم.

    حقوقی که در نهایت برای کارگران در نظر می‌گیرید به نسبت جاهای دیگر بیشتر است؟‌
    بله.

    بیمه هم دارید؟‌
    هر کارگری که تعهد بدهد 3 سال کارکند بیمه می‌شود. سعی می‌کنم که کارگرها را راضی نگه دارم.

    از هایدابرگر بگویید.
    از یک سال پیش هایدابرگر افتتاح کردم. در حال حاضر 3 شعبه در تهران داریم. ژامبون‌ها را همراه پنیر درون فر قرار می‌دهیم. نان و سس آن با ساندویچ سرد هایدا متفاوت است. در هایدابرگر 5 نوع همبرگر داریم که به‌صورت زغالی و بدون روغن درست می‌شوند که شامل (برگر زغالی, قارچ‌برگر, دوبل‌برگر, چیز‌برگر و مخصوص هایدا می‌شود و دو نوع هم سوسیس و 3 نوع هم ژامبون تنوری داریم که در تنور پخته می‌شود.

    ایران هایدا چرا ادامه پیدا نکرد؟‌
    قرار بود غذاهای ایرانی را در این شعبه تهیه کنیم و به مشتریان بدهیم. اما خیلی گرفتاری داشت و رسیدگی وقت خیلی زیادی می‌خواست. یک ماه پس از شروع کار ناراحتی قلبی گرفتم.

    هایدا, شعبه آبمیوه و بستنی هم دارد. شعبه‌ها در کجا است؟‌
    فعلاً 3 شعبه در تهران داریم. آبمیوه و بستنی دقت و توجه بیشتری از جهت بهداشتی احتیاج دارد. چون در کار تره‌بار سردخانه داریم اجناس را با قیمت و کیفیت بهتری تهیه می‌کنیم.

    چند نوع آبمیوه دارید؟‌
    تنوع زیادی دارد. بستنی هم یک نوع سنتی مخصوص درست کردیم که به‌صورت آزمایشی طعم آن را مردم امتحان می‌کنند. اگر مورد پسند قرار گرفت تولید آن شروع می‌‌شود. اما آبمیوه‌های ما کاملاً‌به‌صورت طبیعی تهیه می‌شود.

    چرا تا به حال کسی در ایران غذاهای سنتی را به‌صورت فست‌فودها ارایه نداده است. البته نه مثل کوکوسبزی‌والویه‌های بعضی از ساندویچ‌فروشی‌ها که آدم را از غذا خوردن پشیمان می‌کند؟
    کار سخت و وقت‌گیری است. ترجیح می‌دهم که در همین راستا فعالیت ‌کنم. اما عمده‌ترین دلیل عملی نشدن غذاهای ایرانی به‌صورت آماده یا فست‌فود این است که جای زیادی را احتیاج دارد و ملک خیلی گران است.

    در شعبه‌های جدیدی که قصد افتتاح دارید چقدر نوآوری ایجاد می‌کنید؟
    در شعبه‌های جدید همه مراحل‌ تهیه غذا در جلوی چشم مشتری است. البته طرز بسته‌بندی هم مقداری فرق می‌کند. سعی می‌کنیم که با مد روز دنیا پیش برویم.

    احتمالاً اگر به خارج از ایران سفر کنید اولین جایی‌که می‌روید رستوران است؟‌
    بله, همینطور است. به رستوران‌های معروف در دنیا می‌روم و روش کارشان را می‌بینم.

    هایدا را تا چند شعبه گسترش می‌دهید؟‌
    حدوداً‌تا 50 شعبه در سطح ایران. البته بیشتر به دنبال ایجاد کارخانه سس و نان هستم. قصد دارم انواع نان و کیک را برای همه مصارف تولید کنم.

    بزرگترین راز موفقیت را چه می‌دانید؟‌
    پشتکار و صداقت

    درکارهایتان شریک دارید؟ خیلی از آدم‌ها از کار شراکتی ناراضی هستند.
    گذشت خیلی مهم است.

    برای کنترل کار از چه سیستم مدیریتی استفاده می‌کنید؟ چقدر به کار آنها اعتماد دارید؟
    5 برادر دارم که سعی می‌کنم از آنها کمک بگیرم. اولین خصوصیاتی که کارکنان باید داشته‌باشند این است که سیگار نکشند. خیلی از مدیران شعبه دارای تحصیلات بالا در سطح دکترا و یا کارشناسی ارشد هستند.

    شما در رشته دیگری هم به تازگی فعالیت خود را شروع کرده‌اید, در آن زمینه توضیح بدهید.
    به کمک یکی از دوستانم در حال برگزاری کلاس‌های کنکور هستیم.

    با چه قصدی این کار را شروع کردید؟‌
    شاید خیلی‌ها به دنبال پول باشند. اما من به کار‌فرهنگی خیلی علاقه دارم و به دنبال این هستم که یک کار نو انجام دهم. از بهترین استادان استفاده کنم, کمترین سود را هم ببرم اما برای من خیلی ارزش دارد که بیشترین تعداد قبولی از این کلاس کنکور باشد. ارزش روانی این کار برای من خیلی مهم است.

    اگر به شما پیشنهاد بدهند که تهیه‌کننده یک فیلم بشوید قبول می‌کنید؟ با توجه به علاقه شما در زمینه کارهای فرهنگی.
    به فیلم اصلاً علاقه ندارم, ولی عاشق روزنامه خواندن هستم. قبل از خواب همیشه وقتی را برای خواندن روزنامه اختصاص می‌دهم.

    کلاس کنکور شما در حال حاضر چند شعبه دارد؟‌
    فعلاً‌2 شعبه. اما تا چند سال آینده در تمام مناطق ایران کلاس کنکور دایر خواهم کرد. کیفیت برگزاری آن خیلی اهمیت دارد. اگر افرادی واقعاً توانایی پرداخت هزینه کلاس را نداشته باشند مراعاتشان را می‌کنیم.

    در 10 سال آینده خودتان را در کجا می‌بینید؟‌
    خیلی فکرها دارم, ولی سعی می‌کنم در هر کاری که انجام می‌دهم اول باشم. اگر بتوانم, دوست دارم کارآفرینی کنم دلم می‌خواهد روزی 500 هزار کارمند داشته باشم نه اینکه از آنها سوء استفاده کنم, با هم کار کنیم و برای آنها شهرک مسکونی درست کنم. به هرحال از اینکه بتوانم به زندگی دیگران کمک کنم خیلی خوشحال می‌شوم.

    پول چقدر برای شما اهمیت دارد؟‌
    در مرحله سوم زندگی است. دوست داشتن و محبت بین آدم‌ها, صداقت و گذشت, قبل از پول اهمیت دارد. پول برای گردش سرمایه و ایجاد اشتغال خوب است. مگر یک آدم به تنهایی چقدر احتیاج به پول دارد؟
    ویرایش توسط B a R a N : 26th November 2010 در ساعت 03:01 PM
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  2. 3 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  3. #12
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    ميثم برجکی

    صنعت طلا از جمله صنایع مورد توجه و پرسود میان صنایع است. البته به دلیل موقعیت طلا و پشتوانه بودن این عنصر گرانبها، بیشتر دولت‌ها در استخراج و خروج این عنصر از کشور حساسیت به خرج می‌دهند. صنعت طلاسازی پس از استخراج و خالص‌سازی این عنصر آغاز می‌شود و افرادی که در این صنعت کار می‌کنند بیشتر بحث زینتی این عنصر مانند عیار طرح‌ها، اشکال و انواع آن را مدنظر دارند.

    چون ایده و نوآوری در این بخش حرف اول را می‌زد، می‌توان آن را جزء صنایع اشتغالزا در نظر گرفت. در نتیجه کارآفرینان می‌توانند وارد این صنعت شده و علاوه بر خلاقیت، بحث اشتغالزایی را نیز داشته باشند. ميثم برجکي، کارشناس مديريت صنعتي و مديرعامل شرکت توليدي و صنعتي طلاي «سارينا»ست. وي پنج سال سابقه کار در اين زمينه دارد. اين شرکت با به خدمت گرفتن تکنولوژي ايتاليا، مصنوعات زرين مانند زنجير طلا و جواهرات توليد مي‌کند و داراي پروانه بهره‌برداري و کد استاندارد است. وي درباره دليل گرايش خود به اين صنعت مي‌گويد: به دليل پروژه تحقيقاتي که در دوران دانشجويي در زمينه طلا و جواهر انجام دادم، همچنين با حضور در بخش صادرات و واردات بين‌المللي نمايشگاه دائمي تهران به اين نتيجه رسيدم که مي‌توانم در اين زمينه فعاليت کنم و بعد از آن به صورت هدفمند وارد بازار طلا و جواهر شدم.

    مدير شرکت توليدي و صنعتي «سارينا» درباره نوع فعاليت خود اعلام مي‌کند: ما طلاي مستعمل شده و کهنه را از بازار دريافت مي‌کنيم و بعد از عيارسنجي و ري‌گيري عمل ذوب را انجام مي‌دهيم، بعد از ذوب، سيستم نورد و زرکشي صورت مي‌گيرد و بعد از اين مرحله کار بافت را انجام مي‌دهيم اين کار با ماشين‌آلات پيشرفته انجام مي‌شود، سپس بافت به قسمت تراش مي‌رود و مونتاژ و آب کاري و بعد از انجام تمامي اين مراحل محصول نهايي به بازار عرضه مي‌شود. برجکي افزود: تشخيص عيار طلا در آزمايشگاه انجام مي‌شود که طلا بعد از عيارسنجي به صورت دقيق نمونه‌برداري مي‌شود و بعد از ري‌گيري آن که شامل ۱۷، ۱۸ يا ۲۴ عيار است به دست مي‌آيد.

    وي ادامه مي‌دهد: تفاوت انواع جواهرات را مي‌توان از دو جنبه عيار و کيفيت بررسي کرد: در بحث عيار، اروپايي‌ها ۱۷، هندي‌ها و کشورهاي حوزه خليج فارس و عربستان طلاي ۲۱ عيار استفاده مي‌کنند و در بحث توليد کشورهاي اروپايي و به خصوص ايتاليا از کيفيت بالاتري برخوردارند و با دانش و تکنولوژي روز دنيا پيش مي‌روند.


    مواد اوليه

    برجکي مي‌گويد: سيستم فروش در بازار ايران سيستم مويرگي است. پرسنل فروش ما ۲۰ نفر هستند و مستقيما با مغازه دارها يا بنک دارها کار مي‌کنند. در ايران تهيه مواد اوليه به صورت سنتي انجام مي‌شود و اين مواد همان طلاهاي مستعمل شده و کهنه‌اي هستند که بعد از عيارسنجي دوباره به چرخه توليد باز مي‌گردند، اما در اروپا مواد مستعمل شده بازار بعد از بازيافت به شمش تبديل مي‌شود و يکي از علل برتري کيفيت محصولاتشان استفاده از شمش است. به دليل ممنوعيت ورود شمش طلا به کشورمان و بالا بودن هزينه پالايش طلا، امکان توليد محصولات با شمش وجود ندارد و اين باعث غيرقابل رقابت بودن محصولاتمان با ديگر کشورها مي‌شود. وي درباره دستگاه‌ها در ايران مي‌گويد: دستگاه‌ها و ماشين‌آلاتي که در کشور توليد مي‌شود از کيفيت بالایی برخوردار نیست و تنها ۱۰ درصد از توليدات با ماشين‌آلات ايراني انجام مي‌شود. ما براي ارائه محصولات با کيفيت، مجبور به استفاده از دستگاه‌هاي خارجي هستيم، مثلا براي توليد زنجير ايتاليايي بايد کيفيت کار بسيار بالا باشد تا بتوانيم با ايتاليا رقابت کنيم. معمولا۶۰ درصد طلاها در ايران دست ساز هستند و ۴۰ درصد با تکنولوژي ساخته مي‌شوند. استان‌هاي اصفهان، يزد، تبريز، مشهد و تهران بالاترين مقام توليد طلا را در ايران دارند.


    نوسان قيمت طلا در جهان

    مدير شرکت «سارينا» درباره دليل نوسان قيمت جهاني طلا در چند ماه اخير تصريح مي‌کند: نوسان بين ارزش دلار و يورو هميشه روي قيمت طلا تاثيرگذار بوده است و همچنين به دليل رکود اقتصاد جهاني و بالانسي که بين عرضه و تقاضا در بازار وجود دارد، بسياري از کشور‌ها در اروپا با نوسان مالي مواجه شدند و به همين دليل به خريد طلا رو مي‌آورند و اين باعث افزايش قيمت طلا مي‌شود.


    طراحي سنتي

    برجکي طراحي طلا در ايران را زايده ذهن انسان مي‌داند و مي‌افزايد: طراحي در کشور ما به صورت سنتي انجام مي‌شود اما در کشورهاي اروپايي مانند انگليس و ايتاليا به صورت صنعتي و با دانش روز پيش مي‌رود و آنها در اين زمينه از ما پيشي گرفته‌اند. با اينکه در بازار مصرف از اروپايي‌ها جلو هستيم، اما استقبال از طراحي‌هاي آنها در کشور ما بيشتر است البته آنها نيز از طراحي‌هاي سنتي ايرانيان استقبال مي‌کنند. به دليل ممنوعيت خريد اجناس خارجي بيشتر کالاها به صورت قاچاق از حوزه خليج‌فارس وارد مي‌شوند و حجم ورود کالاي قاچاق بالاست.


    طرح کد استاندارد

    وي از مزيت‌هاي طرح کددار کردن محصولات مي‌گويد: اين طرح باعث مي‌شود توليدات شرکت‌ها در بازار قابل رهگيري باشد و مشخص مي‌شود اين محصول متعلق به چه شرکتي است و در چه تاريخي توليد شده است. طرح کددار کردن محصولات به معني نظارت بر توليد است. در ايران فقط شرکت‌ها مي‌توانند کد استاندارد بگيرند و ما به دليل اينکه در لواي شرکت کار مي‌کنيم اين کد را داريم و محصولات ما هميشه عيار ثابت ۷۵۰ را دارند. اگر توليدات همه شرکت‌ها کددار شود به نفع مصرف‌کننده است و اکنون شرکت‌ها ملزم به داشتن اين کد هستند و نداشتن آن يک تخلف محسوب مي‌شود. در ايران حدود 40 درصد محصولات در شرکت‌ها و ۶۰ درصد نيز در مجموعه‌هاي کوچک که کد استاندارد ندارند توليد مي‌شوند.


    سرمايه ۳۰ ميليارد ريالي

    برجکي درباره سرمايه اوليه اين طرح تاکيد مي‌کند: سرمايه کل پروژه ما ۳۰ ميليارد ريال است که ۴۰ درصد آن يعني ۱۲ ميليارد ريال آورده مديران شرکت است، همچنين از صندوق ذخيره ارزي ۵ ميليارد ريال و از منابع بانکي نيز ۱۰ ميليارد ريال تسهيلات دولتي دريافت کرده‌ايم.


    اشتغالزايي براي ۳۰ نفر

    اين کارآفرين از اشتغالزايي اين طرح مي‌گويد: به صورت مستقيم ۳۰ نفر در بخش توليد و پخش مشغول به کار هستند. به صورت غيرمستقيم نيز ۹۰ نفر در بخش‌هاي فروش، توزيع مويرگي و توزيع بازار فعاليت مي‌کنند.


    نوآوری عامل انتخاب

    مدير شرکت «سارينا» درباره دليل انتخاب خود به‌عنوان کارآفرين مي‌گويد: به دليل حضور مديران جوان و تحصيلکرده در شرکت و اشتغالزايي که اين طرح به همراه داشته است، همچنين استفاده از دستگاه‌هاي پيشرفته و مدرن، نو بودن طرح و پيشرفت‌هاي حاصل شده در اين شرکت طي ۴ سال، به عنوان کارآفرين برتر انتخاب شدم.

    برجکي کارآفريني را متشکل از چند عامل مي‌داند که شامل: نيروي انساني تحصيلکرده، همفکري بخش سنتي بازار با بخش مدرن، همسويي با تکنولوژي و علم روز و در نهايت ريسک‌پذيري را مهم‌ترين عامل کارآفريني مي‌داند. وي همچنين حمايت دولت از کارآفرينان را خواستار مي‌شود و مي‌افزايد: دولت با حمايت از صنعتگران و بازگشايي در بانک‌ها روي کارآفرينان مي‌تواند آنها را در پيشبرد اهدافشان ياري کند.

    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  4. 2 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  5. #13
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    دکتر جواد حامدی

    سرنوشت آدم ها در مشت آنهاست!


    • آقای دکتر! زیست‌شناسی و بیوتکنولوژی کجا، کارآفرینی کجا؟
    - کارآفرینی یک نگاه و هنر است. یک هنرمند، هم می‌تواند طراح یک ماشین زیبا باشد، هم طراح یک تابلوی نقاشی زیبا. اگر کارآفرینی را یک هنر بدانیم که درست هم هست، پس به شکل‌های مختلف می‌تواند جلوه‌گر شود. شما دارید از عرض، مشاغل را تقسیم می‌کنید و من، از طول. پس هم یک زیست‌شناس و متخصص شیمی می‌‌تواند کارآفرین باشد، هم کسی که دارد از کوچه و خیابان عبور می‌کند و یک فرد کاملا عادی است.

    • حالا این کارآفرین‌ها را از کجا باید بشناسیم؟
    - ما، چهار سبک یا نوع کار کردن داریم. شما یا حقوق‌بگیر و کارمند کسی هستید، یا خویش‌فرما هستید، مثل یک لوله‌کش و پزشک و وکیل که حقوق ثابتی نمی‌گیرید، اما با کار برای دیگران، امرار معاش می‌کنید. یا سیستم و شرکت دارید و صاحب کسب و کاری هستید، مثل همین مجله موفقیت یا کارخانه خودروسازی و… یا این‌که اهل سرمایه‌گذاری هستید و با پولی که دارید، جاهای مختلف سرمایه‌گذاری می‌کنید. شما، مثلا یک شغل را مثال بزنید تا کاملا برایتان بگویم چه‌جوری است.

    • خب، ما الان راننده تاکسی زیاد داریم، معلم هم زیاد داریم، مدل‌های مختلف کاری این راننده تاکسی و معلم چه‌طوری است؟
    - یک وقتی هست که روی تاکسی شخصی دیگر کار می‌کنید یا صرفا راننده یک آژانس هستید و چیزی از خودتان ندارید و حقوق‌بگیر هستید. در مرحله دوم، شما خودتان تاکسی دارید و روی تاکسی خودتان کار می‌کنید. این‌جا می‌شوید خویش‌فرما. در مرحله سوم، شما یک سیستم و شرکت ایجاد می‌کنید، مثل یک آژانس. در مرحله چهارم هم، شما بدون این‌که درگیر کار رانندگی تاکسی شوید، فقط در آن‌جا سرمایه‌گذاری می‌کنید. در مورد شغل معلمی، مرحله اول، استخدام در آموزش و پرورش است. مرحله دوم، تدریس خصوصی و شبیه به آن است. مرحله سوم تاسیس یک موسسه آموزشی خصوصی است، این‌جا دیگر فرد کار نمی‌کند، سیستم دارد کار می‌کند. یک وقت هم که پای سرمایه‌گذاری در یک موسسه آموزشی مطرح می‌شود. ما به مدل‌های سوم و چهار می‌گوییم کارآفرینی.

    • خیلی تعریف راحت و جالبی بود. با این وجود، پس چرا بیشتر مردم، دست به کارآفرینی نمی‌زنند؟ در حالی که به نظر می‌رسد از نظر درآمدی، برایشان بهتر هم باشد؟

    – چون ریسک دارد. شما در دو مدل اول، ریسک ندارید. البته مدل دوم هم به نوعی ریسک نیاز دارد، اما نه در حد و اندازه دو مدل آخر. چون مردم ریسک‌پذیر نیستند. چون تربیتی که آنها را بار آورده، آنها را محافظه‌کار بار آورده. چون جاهایی مثل همین دانشگاه تهران و به طور کلی مراکز آموزش عالی و غیرعالی، سال‌ها از جریان غالب کسب و کار امروز عقب مانده‌اند. آنها بچه‌ها را تربیت می‌کنند برای دو مدل اول کسب و کار. مراکز آموزشی ما، تکان نخورده‌اند، در حالی که دانشگاه‌های کشورهای پیشرفته‌، شرایط روز را درک کرده و رسالتشان را عوض کرده‌اند. سبکی که مراکز آموزشی ما دارند با آن کار می‌کنند، مربوط به نیازهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. ولی الان این نگاه، دیگر جواب نمی‌دهد. آن موقع، دولت‌ها و سازمان‌های بزرگ بودند که نقش اصلی را در اقتصاد جامعه بر عهده داشتند. اما الان، سهم شرکت‌های کوچک و متوسط، در توسعه جوامع، از سهم دولت‌ها بیشتر شده. الان رسالت دانشگاه‌های پیشرفته، شده است آموزش برای تاسیس و ابداع یک سیستم و شرکت، نه آموزش برای پیدا کردن یک شغل ثابت با حقوق مشخص. الان موفقیت یک مرکز آموزشی را، مثلا تعداد قبولی‌هایش در کنکور رقم می‌زند. اگر میزان موفقیت یک مرکز آموزشی، تعداد شرکت‌ها و سیستم‌هایی باشد که فارغ‌التحصیلانش ایجاد کرده‌اند، مشکل ما هم حل خواهد شد. اگر میزان موفقیت آنها، تعداد افراد موفق در کسب و کار باشد، مشکل حل است. مراکز آموزشی، سه بعد آموزشی، پژوهشی و کارآفرینی دارند. نسل اول مراکز آموزش عالی و غیرعالی ما، به بعد آموزشی و پرورش نیروهای متخصص مورد نیاز مملکت توجه داشتند. بعدها، بعد پژوهشی هم مطرح شد تا علاوه بر پرورش نیروهای متخصص، جهت این تخصص‌ها و نیازها هم روشن بشود و برای آینده، برنامه داشته باشد. ولی سوال این‌جاست که پژوهش می‌شود که چه؟ این‌جاست که نگاه و بعد کارآفرینی وسط می‌آید که مغفول مانده.

    • ساده‌تر بحث کنیم: حرف شما را قبول دارم. مردم، بیشتر دنبال کارهایی هستند که در زندگیشان تغییر ایجاد کند و نفعی برایشان داشته باشد. اگر بخواهیم کارآفرینی را میان مردم ببریم، باید برایشان روشن کنیم که چه تغییراتی در زندگیشان می‌تواند بدهد و چه نفعی برایشان دارد. کارآفرینی، چه نفعی برای مردم دارد؟
    - اتفاقا مردم درست فکر می‌کنند. ضمن این‌که وقتی من دانشگاهی هم از این‌جا پایم را بیرون می‌گذارم، خب بخشی از همین مردم می‌شوم، و شما هم. بگذارید خیالتان را راحت کنم. هدف کارآفرینی، پول است. آیا پول چیز بدی است؟ می‌خواهم چیزی بگویم که واقعا به آن ایمان دارم، اندازه همین روزه‌ای که الان گرفته‌ام (مصاحبه در ماه رمضان انجام شده): اصلا پول برای چه ایجاد شد؟ انسان اولیه، چیزهایی می‌کاشت و شکم خودش را سیر می‌کرد. بعدش فهمید که این چیزهایی که می‌کارد، قسمتی از آن اضافی است. فکر کرد که به همسایه‌اش بدهد تا مرغی، گاوی، گوسفندی بگیرد. این، شد مبادله پایاپای. انسان اولیه، نیاز داشت این تجربه خودش را با بچه‌اش در میان بگذارد، پس خط را اختراع کرد. این اختراع، موجب ماندگاری تمدن هم شد. به خاطر همین،‌ خط و نوشته این‌قدر مقدس است. قلم، دانش را انتقال می‌داد. بخشی از این دانش را، شما می‌خریدید، بخشی را نه. کدام بخش را؟ همان بخشی که به صورت نیازهای روزمره درمی‌آمد، به صورت لباس و غذا و مسکن درمی‌آمد. معیار این دانش، نیاز بود. اما شاید شما، تولیدی انجام می‌دادید که من، یا الان به آن نیاز نداشتم، یا به طور کلی نیاز نداشتم. چه کار باید می‌کردید؟ این‌جا، یک واسطه اختراع شد تا مشکل را حل کند؛ پول. پول، آمد و این کار را،‌ راحت‌تر کرد. پول، نشانگر ارزشی است که جامعه، به کارهای ما می‌دهد. خط، ارزش‌ها را بین نسل‌ها منتقل می‌کرد، پول هم ارزش‌ها را بین نسل‌ها منتقل می‌‌کند، پس پول هم، قداست دارد.

    • واقعا پول، این قدر مقدس است؟ فکر نمی‌کنید دارید زیاده‌روی می‌کنید؟
    - کاسب‌های قدیمی ما، پول را که می‌گرفتند– به‌خصوص اگر دشت اول هم بود- می‌بوسیدند، به خاطر این‌که برایشان حرمت داشت. پول، همان حرمتی را دارد که قلم دارد. اینها، در فرهنگ ما بوده، ولی چون ما مدت‌هاست از فرهنگمان دور افتاده‌ایم، یادمان رفته. بهترین جمله را، حضرت رسول می‌گویند. حضرت رسول، مدت‌ها تاجر بودند، می‌گویند کسب و کار ۱۰ برکت دارد، که ۹ تای آن در تجارت است. فقر را، نه دین ما و نه فرهنگ ما، هیچ کدام توصیه نمی‌کنند. اگر غیر از این باشد، معلوم است که از دین و فرهنگ ما نیست. پول‌دار شدن و تشکیل خانواده، هر دو در اسلام توصیه شده. من یک زیست‌شناسم و با نیازهای موجودات زنده سر و کار دارم. می‌دانم که نیاز جنسی، یکی از نیازهای طبیعی انسان است. برای رفع این نیاز هم، باید شرایط درستش مهیا باشد. اگر با شرایط درستش، دنبال رفع این نیاز بروید، یعنی دنبال دین محمدی رفته‌اید. وقتی هم که دنبال ثروت مشروع می‌روید، دنبال دین محمدی رفته‌اید. الان وقتی ما درباره پول می‌خواهیم صحبت کنیم، مثل نیاز جنسی شده است؛ همه به آن نیاز دارند، ولی کسی از آن صحبت نمی‌کند. حالا این وسط، یک فرد کارآفرین، می‌تواند شرایط رفع این نیازها را، نه تنها برای خودش، که برای دیگران هم فراهم کند؛ با کارآفرینی خودش.

    • بیشترین ایرادی که به ثروتمندان ما وارد است، این است که ثروت‌آفرینی‌شان، بیشتر جنبه شخصی پیدا کرده و نه جنبه اجتماعی. یعنی بیشتر دنبال نفع شخصی‌شان هستند، نه نفع اجتماع. بالاخره این جور چیزها است که ذهنیت ایجاد کرده از ثروتمندان ما…
    - از نظر من، چیزی تحت عنوان نفع فرد و اجتماع جدا از هم نیست. اگر این جدایی پیش آمده، یعنی که ما جامعه مصنوعی‌ای ایجاد کرده‌ایم. قوانین، برای همین ایجاد شده‌اند که جلوی زیاده‌روی‌ها را بگیرند. ببینید، در زیست‌شناسی، زمانی می‌گفتند که این، میکرب‌ها هستند که ما را بیمار می‌کنند. الان ولی این را نمی‌گویند، چون یک میکرب، وارد این اتاق می‌شود، شما را بیمار نمی‌کند، ولی مرا بیمار می‌کند. چرا؟ میکرب‌ که یک میکرب است؟ من و شما فرق کرده‌ایم. رابطه میکرب و میزبان او است که تعیین می‌کند بیمار می‌شود یا نه. ساده‌تر این‌که، کرم از خود درخت است.

    • یعنی مسوولیت همه این ماجراها، با خود ما آدم‌هاست؟
    - اصل داستان برمی‌گردد به آدم‌ها. آدم‌ها، می‌توانند خودشان مسوولیت زندگیشان را دست بگیرند، یا بیندازند گردن دیگران. افرادی که خودشان را مسوول می‌دانند، انسان‌های عمل‌گرایی هستند. انسان عمل‌گرا، اگر وضع زندگی خوبی نداشته باشد، همه چیز را از چشم خودش می‌بیند. این‌که تقصیرها را گردن دیگران بیندازیم، نشانه ضعف است. تا وقتی هم که تعداد این‌جور آدم‌ها در جامعه زیاد باشد، نمی‌توانید جامعه را جلو ببرید. جامعه به آدم‌هایی نیاز دارد که سرنوشت خودشان را، در مشت خودشان می‌دانند، نه در مشت دیگران. آدم‌ پولدار هم، یک شخص بیرون از ما نیست، در میان خود ماست. یکی از دوستانم تعریف می‌کرد که به یکی از کشورهای جنوب شرقی آسیا رفته بود. به یکی از میزبانانش گفته بود که تو، حس می‌کنی چه کارهایی انجام بدهی وضع کشورت بهتر می‌شود؟ گفت اگر شغلم را عوض کنم، بچه‌هایم دانشگاه قبول شوند، خانه‌ام را بزرگتر کنم و… به او تاکید کردم که منظور من، وضع کشورت بود، نه وضع خودت! طرف، دوباره همان حرف‌هایش را تکرار کرده بود. شما همین الان اگر از مردم کوچه و خیابان ما بپرسید که پنجاه تا کار برای بهتر شدن کشورتان مثال بزنید که می‌شود انجام داد، برایتان لیست می‌کنند، اما اگر بگویید پنج تا کار برای بهتر شدن وضع خودشان مثال بزنند، نمی‌توانند این کار را انجام بدهند؛ یعنی جوری بار آمده‌اند که می‌توانند برای دیگران نسخه بپیچند، ولی برای خودشان، نه!

    • برسیم به تعریف دکتر حامدی از فقر و ثروت. شما فکر می‌کنید که ثروت، یعنی چی؟
    - فکر می‌کنم بهتر است بیشتر، درباره واحد ثروت حرف بزنیم تا مشخص شود داریم از چه چیزی حرف می‌زنیم. به نظر من، واحد ثروت، زمان است.

    • یعنی چی؟
    - ببینید، شکی در این نیست که وضع ما، خیلی بهتر از زمان قاجاریه شده است. عکس‌ها و خاطره‌ها این را می‌گویند. آن موقع جاده‌ها خاکی بود و آب بهداشتی نداشتند و امکانات نداشتند. در این، بحثی نیست. اما پس چرا مردم احساس ثروت و موفقیت نمی‌کنند؟ علت، در اکثریت آدم‌هایی است که من آنها را غیرکارآفرین می‌دانم. به خاطر این‌که آرزو و نیازشان به پول، خیلی جلوتر از توانمندی‌هایشان رفته است. به خاطر همین است که وقتی خودشان را با همسایه‌ها و هم‌سالان و هم‌صنفی‌هاشان مقایسه می‌کنند، نمی‌توانند احساس ثروت داشته باشند.

    • واضح‌تر برایمان می‌گویید که چرا؟ فکر می‌کنم با یک مثال، خیلی راحت‌تر بتوانیم بحث را جلو ببریم…
    - دو جوان ازدواج می‌کنند. برای تشکیل زندگی، شروع می‌کنند به وام و قرض گرفتن و خرید ماشین و امکانات و اجاره خانه. وقتی که شغل آنها بهتر می‌شود و حقوقشان بیشتر، ماشین و خانه و امکانات را عوض می‌کنند و در نتیجه‌، هزینه‌هایشان بالاتر می‌رود و دوباره، شرایطی مثل اوایل ازدواج را پیدا می‌کنند. به خاطر همین هم هست که مدام، فرسوده‌تر می‌شوند و احساس شادابی نمی‌کنند، چون هزینه‌هایشان دارد بیشتر می‌شود و زمان آینده را می‌فروشند تا بتوانند این هزینه‌ها را، جمع و جور کنند.

    • یعنی امکاناتی که برای زندگیشان تهیه می‌کنند، متناسب و هم‌سنگ با زمانی که دارد برایشان صرف می‌شود، نیست؟
    - بله.

    • راه‌حل؟
    - اگر این دو نفر، به همان زندگی ساده و اجاره‌ای اوایل ازدواج قناعت می‌کردند، ولی با همان جدیت کار می‌کردند، قاعدتا پول اضافه‌ای به دست می‌آوردند. اگر این پول اضافه را، به جای خرید ماشین و امکانات و… در کاری سرمایه‌گذاری می‌کردند، برایشان زایش پول و سرمایه به همراه داشت. اما ما آنها را تشویق می‌کنیم که وام بگیرند و آینده‌شان را بفروشند تا چیزی را در زمان حال تهیه کنند. در حالی که در مدلی که من گفتم، او به جای فروش آینده، آینده را صید می‌کرد و به مشت خودش می‌آورد. بعد از مدتی که سودش جمع می‌شد، می‌توانست با آن زندگی‌اش را بهتر کند و بخشی دیگرش را هم سرمایه‌گذاری کند. در آموزشمان، باید این مدل را یاد بدهیم، که یک دوره کوتاه، با قناعت و صبر زندگی کنند تا شرایط، به این وضعی که گفتم، برسد. باور کنید آن موقع، تحمل کردنش هم خیلی ساده‌تر است.

    • شما از واحد ثروت صحبت کردید، ولی از خود ثروت نه. ثروت یعنی چه؟
    - این‌که ما اگر کار نکنیم، تا چه مدت می‌توانیم زندگیمان را بدون کار کردن نگه داریم، بدون این‌که استاندارد زندگیمان را پایین بیاوریم. ثروت، یعنی همین زمانی که می‌توانیم این کار را بکنیم؛ یک یا دو یا پنج یا… سال. اشتباه ما این است که استانداردهای زندگی را بالا می‌بریم، اما توانمندی‌های خودمان را نه. این، نتیجه‌اش می‌شود همان احساسی ذهنی فقر، چون حس می‌کنیم که آینده‌مان را فروخته‌ایم، حس می‌کنیم پنج سال آینده را پیش‌فروش کرده‌ایم. به خاطر همین است که آدم‌ها، زود پیر می‌شوند. باید این چیزها را به مردم یاد بدهیم تا جامعه مولدی داشته باشیم.

    • البته این‌جا یک نکته‌ای هم وجود دارد: شرط اصلی ثروتمندی، گذران زندگی از سود سرمایه‌‌گذاری‌های ماست، نه از پس‌اندازی که داریم و روزبه‌روز با مصرف کردن ما، کمتر و کمتر می‌شود. درست است؟
    - کاملا درست است. اصلا قاعده همین است. باید جوری حرکت کنیم که سود سرمایه ما زندگی ما را بچرخاند. حرف عجیب و غریبی هم نمی‌زنم! کشاورزان ما این کار را می‌کردند. هیچ وقت گاو و گوسفندشان را نمی‌کشتند که بخورند، بلکه آنها را نگه می‌داشتند و از شیرشان استفاده می‌کردند. چون از آن سال‌ها دور شده‌ایم و درگیر مدرنیته شده‌ایم، فکر می‌کنیم که واقعا حرف‌های عجیبی است…

    • نحوه حرکت از مراحل اول و دوم به مراحل بعدی چگونه است؟ حالا اگر کسی بخواهد دست به ریسک بزند و کارآفرینی کند، چه کار باید بکند؟
    - چهار مرحله نبود، چهار سبک زندگی بود. در بحث مرحله، شما تنها یک مرحله را می‌توانید داشته باشید. اما در بحث سبک، شما می‌توانید دو و حتی سه موردش را هم‌زمان داشته باشید. سبک زندگی‌ها، از هم جدا نیستند و این را، باید یاد بگیریم. من می‌توانم شغل معلمی‌ام را داشته باشم، ولی کارآفرینی و سرمایه‌گذاری هم بکنم و برای این کار هم، نیازی به ترک شغل ثابتم نداشته باشم. یکی از اشکالات ما، این است که مردم را قانع بار آورده‌ایم. برخلاف حرص ظاهری‌ای که در آنها به چشم می‌خورد، قانع‌اند. همه، از هر چیزی سر سوزنی دارند؛ سر سوزنی از ثروت و اخلاق و تحصیلات و… مثلا کمتر کسی را داریم که در اخلاق، فوق‌العاده باشد، یا در ثروت‌آفرینی. تک‌ستاره داریم، ولی زیاد نیستند. اگر این تک‌ستاره‌ها زیاد شوند، زایش ثروت خواهیم داشت. ما باید پول را مقدس بدانیم. اگر این اتفاق بیفتد، زایش ثروت هم اتفاق می‌افتد و پول کنار گذاشته می‌شود و سرمایه‌گذاری می‌شود و مدل‌های مختلف اتفاق می‌افتد. کارمندان، می‌توانند پول اضافه‌شان را جمع کنند و با آن، شرکت تعاونی تاسیس کنند و بعد، بروند هر چی دلشان خواست، تولید کنند، به شرطی که در جامعه خریدار داشته باشد. تا پول اضافه به دست آوردند، نروند سراغ گوشی موبایل و چیزهای دیگر. متاسفانه آموزش‌هایی که می‌دهیم، باعث و بانی این اتفاق نمی‌‌شود و به خاطر همین، آدم‌ها را این‌قدر افسرده می‌بینیم.

    • به نظر می‌رسد آموزش‌های اخلاقی ما هم، روی این قضیه تاثیر گذاشته. مثلا همین قضیه حرص و ولع را که می‌گویید، خب در آموزه‌های اخلاقی خوب باز نشده و نگاهی منفی به آن وجود دارد. حس نمی‌کنید که باید رسانه‌ها و دستگاه‌های آموزشی ما هم، روی این قضیه کار کنند؟
    - این اخلاق را ندارم که برای دیگران نسخه بپیچم. دو تا دایره برای خودم می‌کشم، یکی از آنها می‌شود دایره نفوذم، و یکی هم دایره نگرانی. دایره نفوذم، جایی است که می‌توانم حرف بزنم و حرفم خریدار دارد و می‌تواند موثر باشد؛ مثل خودم، خانواده‌ام، دانشجویانم و خود حضرت عالی که این امکان را فراهم کردید تا دایره نفوذم گسترده‌تر شود. من روی این دایره تمرکز می‌کنم، تا بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شود. دایره نگرانی، جایی است که حرف من خریدار ندارد و ممکن است که دایره نفوذ کسی دیگر باشد و مرا به خاطر حرف‌هایم، پس بزند.

    • فکر می‌کنید کشور ما، این‌قدری منابع و ثروت دارد که مثلا ۱۵ میلیون سرپرست خانوار آن‌، ثروتمند شوند؟ کم نمی‌آید؟
    - شما اصلا فرض کنید که منابع هم کم بیاید، خب از جای دیگر تامین می‌کنیم، مثل ژاپن. ببینید، ما در تاریخ، دوره‌های مختلفی داشته‌ایم. دوره کشاورزی را داشتیم که منبع ثروت، زمین بوده. دوره انقلاب صنعتی را داشتیم که منبع ثروت، ماشین‌آلات صنعتی بوده. و الان دوره فراصنعتی را داریم که اولویت اول برای ثروتمند دانستن کسی، افکار و اطلاعات او است. در دوره‌های اول، شما به خاطر زمین و کسب ثروت بیشتر که همان زمین بود، جنگ زیاد می‌بینید. در دوره انقلاب صنعتی، کشورهای کوچکی مثل دانمارک و نروژ که در دوره کشاورزی اصلا حساب نمی‌شدند، خودشان را بالا کشیدند و کشورهای بزرگ، که قبلا به خاطر زمین‌هایشان ثروتمند حساب می‌شدند، جا ماندند. در دوره حاضر، شما می‌توانید در همین اتاق تولید ثروت کنید، فکر تولید کنید و جای دیگر، آن را اجرا کنید. ۳۰ درصد تولید جهان، تولید بدون کارخانه است. اگر استراتژی این باشد، حتی اگر هفتاد میلیون ایرانی هم پولدار شوند، اصلا چیزی کم و کسر نخواهد آمد. البته بهتر است این حرف‌ها را برای سیاستمداران بگذاریم و خودمان، دنبال دایره نفوذ و نگرانی خودمان باشیم تا بدانیم چه کار کنیم.
    ویرایش توسط B a R a N : 26th November 2010 در ساعت 11:40 PM
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  6. 2 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  7. #14
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    حسین خان‌محمدی

    مدیر سایت جامع توریستی آتالند

    متولد: 1358
    کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
    محل سکونت: تهران

    آقاي حسين خان‌محمدي، فارغ‌التحصيل کارشناسی ارشد مديريت بازرگانی، متولد سال 1358 است. مدت‌هاست که ايشان، پي‌گير يک ايده‌ي نو و خلاقانه (راه‌اندازي اولين سايت جامع توريستي) است و تلاش‌هاي ايشان در حال به ثمر رسيدن است، چراکه يکي از ويژگي‌هاي بارز ايشان، پي‌گيري و تلاش مجدانه است. آقاي خان‌محمدي، عضو واحد پژوهش مرکز کارآفريني دانشگاه تهران و داراي سوابق پژوهشي در مؤسسات مختلفي مثل ساپکو و.... می‌باشد. در بحبوحه‌ي فعاليت‌هاي جشنواره‌ي اصفهان، با ايشان به گفت‌وگو نشستيم:

    ما مطلع شديم كه شما در زمينه‌ي طراحي و راه‌اندازي اولين سايت جامع توريستي ايران، فعاليت مي‌كنيد. لطفاً كمي در رابطه با ايده و طرح خود، توضيح دهيد.

    بله، ما در زمينه‌ي ارائه‌ي خدمات توريستي و مسافرتي از طريق اينترنت وارد فعاليت شديم كه اين خدمات براي توريست‌ها و مسافران داخل و خارج، ارائه خواهد شد و شامل بخش‌هاي مختلفي در زمينه‌ي اطلاع‌رساني و شناساندن جاذبه‌هاي گردشگري ايران، خدمات تهيه و رزرو بليط هواپيما، قطار، اتوبوس، ماشين، هتل و فروش صنايع دستي، هم‌چنين صدور ويزا و خدمات اقامتي مي‌باشد.

    آيا براي شروع كار، اطلاعات خاصي داشتيد؟

    بله، اما عمده‌ي اطلاعات لازم را هنگامي كه اين ايده را به صورت طرح تجاري براي جشنواره‌ي كارآفريني اصفهان نوشتم، جمع‌آوري كردم و هر چه بر اطلاعات و مطالعاتم در اين زمينه، افزوده مي‌شد مصمم‌تر و علاقه‌مند‌تر مي‌شدم و در نهايت تصميم گرفتم كه ايده‌ي خود را با كمك دوستان و همكاران خود عملي كنم.

    براي كسب و كار جديد خود چه فعاليت‌هايي انجام داده‌ايد و اكنون در چه مرحله‌اي هستيد؟
    فعاليت‌هاي ما ابتدا با مطالعه و تحقيق در زمينه‌ي وضعيت صنعت توريسم در ايران و خارج آغاز شد، پس يك مطالعه‌ي تطبيقي در زمينه‌ي كسب و كارهاي مرتبط با ايده‌ي خود داشتيم كه اطلاعات مفيدي، كسب شد و با نوع ارائه‌‌ي خدمات توريستي از طريق اينترنت، آشنايي پيدا كرديم. بعد از جمع‌آوري اطلاعات و طبقه‌بندي آنها، ساختار سايت را طراحي كرديم و گروهي از دانشجويان دانشگاه تهران، مسئول طراحي بخش‌هاي مختلف سايت شدند و هم اكنون بخش‌ عمده‌اي از سايت، آماده است كه اميدواريم در نيمه‌ي دوم ارديبهشت 1383 به بهره‌برداري برسد. البته همه‌ي اين مراحل، فاز اول پروژه، محسوب مي‌شود كه با استفاده از نتايج و بازخوردهاي فاز اول، قصد داريم در فاز دوم، بخش‌هاي مختلف سايت را توسعه داده و در زمينه‌ي توريسم بين‌الملل، فعاليت خود را ادامه دهيم.


    نظرتان در ارتباط با صنعت توريسم ايران چيست و چشم‌انداز آن را چگونه مي‌بينيد؟
    در حال حاضر، صنعت توريسم ايران بسيار ضعيف است و با معيارهاي جهاني فاصله‌ي زيادي دارد. اما پتانسيل، فرصت‌ها و نقاط قوت بسياري براي رشد و مطرح شدن در سطح جهاني دارد. در عين حال، ضعف‌هاي ساختاري و تهديدات زيادي نيز در داخل و خارج از كشور، متوجه اين صنعت است. به‌ دليل گستردگي اين صنعت و مرتبط بودن آن با بخش‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور، بايستي يك عزم و اراده‌ي ملي جهت برطرف كردن مشكلات به وجود آيد. اما با همه‌ي اين ضعف‌ها و تهديدات، مي‌توان در زمينه‌‌ي اطلاع‌رساني و شناساندن پتانسيل صنعت توريسم ايران در سطح جهان از شبكه‌ي اينترنت، حداكثر بهره را برد، كه اهداف ما نيز در اين راستا است.


    بازار هدف شما كجا، و چه كساني هستند؟

    بازار هدف ما چهارگوشه‌ي جهان است. اما اين بازار هدف با توجه به مراحل و نوع فعاليت‌ ما به بخش‌هاي مختلف، تقسيم مي‌شوند كه كليه‌ي اين بخش‌ها به مرور زمان، پوشش داده خواهند شد. به اين صورت كه در مراحل اوليه، فعاليت‌هاي ما بر ارائه‌ي خدمات به توريست‌ها و مسافران داخلي و كساني كه قصد مسافرت از ايران به خارج را دارند، متمركز خواهد شد. سپس در مراحل بعدي، جذب توريست‌ها از طريق اينترنت و برگزاري تورهاي داخلي و خارجي خواهد بود.

    آيا سايت‌هاي مشابهي در ايران وجود دارد؟

    خير، اما آژانس‌ها و مراكز اقامتي و سياحتي كه بعضاً در صنعت حمل‌و‌نقل يا توريسم فعاليت داشته‌اند، سايتي براي فعاليت خود راه‌اندازي كرده‌اند، اما اين سايت‌ها با توجه به اينكه محدود به بخش‌ خاصي از فعاليت‌هاي آنان مي‌شود. نمي‌تواند به عنوان يك سايت جامع اطلاع‌رساني و خدمات‌دهي به توريست‌ها و مسافران عمل نمايد. كه ما سعي مي‌كنيم اين خلاء را پركنيم، ضمن اينكه با تمامي مراكز سياحتي و اقامتي، آژانس‌هاي حمل و نقل و ... همكاري خواهيم داشت.

    نظر دوستان، آشنايان و اطرافيان شما درباره‌ي اين ايده چيست؟

    اكثراً موافق و مشوق بودند، اما كساني هم بودند كه فقط به ضعف‌ها و محدوديت‌هاي موجود در زمينه‌ي گردشگري و تجارت الكترونيك اشاره مي‌كردند كه جا دارد من از همكاران مركز كارآ‏فريني، اساتيد دانشگاه تهران و مسئولين سازمان‌هاي ايرانگردي و جهانگردي و كساني كه مشوق و راهنماي ما بودند، كمال تشكر و قدرداني را بكنم.

    براي ايجاد يك كسب و كار، چه فاكتورهايي لازم است؟

    به عقيده‌ي من اولين و مهم‌ترين فاكتور، شناخت نياز و فرصت‌هاي موجود است، سپس غربال كردن و انتخاب ايده با توجه به نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهديد است. بعد از انتخاب ايده، مكتوب كردن آن به‌صورت طرح كسب و كار (Business Plan) بسيار مهم است. سپس پشتكار و پي‌گيري مداوم، مي‌تواند ايده و طرح را به نتيجه‌ي مطلوب برساند.

    چه موانعي در سر راه شما وجود داشته و چه مشكلاتي براي ايجاد كسب وكار جديد براي شما پيش آمد؟
    بعضي موانع و مشكلات در زمينه‌ي تجارت الكترونيك و توريسم، به صورت ساختاري و كلان در سطح كشور بودند و بعضي موانع نيز مانند عدم دسترسي به منابع مالي و اطلاعاتي نيز در بعضي مراحل، مشكل آفرين بودند.


    در اين كار, چه فعاليت‌هاي درآمدزايي در نظر گرفته‌ايد؟

    فروش خدمات از طريق اينترنت در زمينه‌ي گردشگري و مسافرت و هم‌چنين فروش صنايع دستي، تبليغات و ...

    با عدم وجود كارت‌هاي اعتباري، چگونه دريافت‌ها و پرداخت‌هاي خود را انجام مي‌دهيد؟

    اين بخش نيز يكي از موانع و مشكلات عمده است كه كلاً گريبانگير تجارت الكترونيكي در ايران است. اما ما براي كسب‌وكار خود، روش‌هاي مختلفي جهت دريافت و پرداخت وجه خدمات درنظر گرفته‌ايم، كه اين سيستم در هر بخشي از فعاليت‌ و نوع خدمات و مشتري فرق مي‌كند.

    اين كسب و كار را به عنوان شغل اصلي در زندگي در نظر گرفته‌ايد و يا فقط به عنوان يك شغل موقت به آن نگاه مي‌كنيد؟
    با توجه به علاقه‌ي شخصي و مطالعاتي كه انجام داده‌ايم، تصميم گرفتيم اين كار را به عنوان زمينه‌ي اصلي كسب و كار خود قرار داده و تا مي‌توانيم آن را توسعه ‌دهيم.


    آيا تا به حال براي كسب ‌وكار جديد، وامي دريافت كرده‌ايد؟
    خير اما در برنامه‌‌هاي مالي آينده‌ي خود، تصميم گرفته‌ايم از وام، استفاده كنيم.


    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  8. کاربرانی که از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند.


  9. #15
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    پیر امیدیار ، بنیانگذار ebay


    نامش پیر (Pierre ) و فامیلش امیدیار Omidyar بود. او هم مانند دیگر بازیگران بزرگ عصر دیجیتال ، در اواسط اخرین دهه قرن بیستم میلادی ، یعنی سپتامبر 1995، پورتالی را طراحی و راه اندازی کرد که ایده خلاقانه و دیجیتالی او و همسرش Pam ، اکنون به نام ebay ، مشهورترین و برترین سایت حراجی آنلاین وب به شمار می رود
    پیر امیدیار در ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ از پدری ایرانی و مادری فرانسوی در پاریس به دنیا آمد. ۶ ساله بود که با خانواده اش به مریلند آمریکا رفت و در ۱۴ سالگی با نوشتن دومین برنامه رایانه‌ای برای کتابخانه مدرسه پا به دنیای بیتها گذاشت. پیر امیدیار رئیس و موسس سایت ای‌بی (e-bay ) اولین و معروفترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی که تا آخر سال ۱۹۹۸ ۱/۲ میلیون عضو ۷۵۰ میلیون دلار حجم معاملات و حدود ۸ میلیون دلار سود به هم زده بود ، راه اندازی کرد. حالا بعد از گذشت مدت کمی ، شرکت بزرگی شده است با بیش از ۶۰۰۰ کارمند میلیون ها مشتری ثبت شده .پیر امیدیار ، جوان ایرانی الاصل مقیم آمریکا ، در سال 2006 با 10 میلیارد دلار ثروت که همه اش از راه کسب و کار الکترونیکی و رهبری بر بازار های عصر دیجیتال حاصل شده است ، سی و پنجمین میلیاردر جهان و نوزدهمین میلیاردر آمریکا به شمار می رود. در ان سالهای نه چندان دور ، تصور این که روزی ، خلق مکانی برای خرید و فروش اجناس دست دوم یا تا حدی نو و آفرینش یک حراجی واقعی دیجیتالی ، حتمی شود ، آرزویی به بزرگی آرزوهای چارلز دیکنز بود! اما آرمان طلایی پیر ، چند سال پس از هزاره سوم ، به واقعیتی مسلم مبدل گشت اکنون آن رویای شیرین به چنان حقیقتی مبدل شده است که فقط دامنه ebay.com ، میلیون ها دلار قیمت دارد. آیا تاریخ بشریت این چنین زمان هایی برای پول درآوردن میلیون دلاری بازیگران زمان های مختلف خود ، به خاطر می آورد؟ از انقلاب کشاورزی تا گذار به دوران صنعتی شدن بشر ، و حتی قبل از پیداش انقلاب ارتباطات یا موج سوم تافلر ، هیچ گاه بدون دستیابی به دانش و ابزار فیزیکی و به خدمت گرفتن ده ها هزار کارمند ، شخصی میلیاردر نشده بود. اما اکنون از سال های پایانی قرن بیستم به این سو ، تاریخ شاهد تولد میلیاردرهای جوانی است که نه ارتش دارند و نه سپاه ! نه طلا دارند و نه نفت و ارثیه خارق العاده ! آن ها فقط دانش دارند و بس . در واقع ، اندیشه های نابی که با نوآوری و پرورش خلاقانه در محیط مجازی متولد می شوند ، تجربه ها و آموزه های ارزنده ای را به همراه دارند که حتی در دانشگاه هاروارد هم قابل آموختن نیست ! دانشگاه MIT (www.mit.edu ) ، که ده ها برنده جایزه نوبل و هزاران پرفسور و دانشجوی نخبه از سراسر جهان را در لابراتوارها و مراکز آموزشی و صنعتی خود دراختیار دارد ، در دهه های پایانی قرن بیستم ، باعث تشکیل 4000 شرکت کارآفرین شده است که بیش از 230 میلیارد دلار درآمد داشته اند . درآمدی که از طریق حمایت های یک دانشگاه صورت گرفته است ، به اندازه در آمد کل کشورهای قاره آفریقا است . شکاف فقیر و غنی در هزاره دوم ، بیش از هزاره اول افزایش یافت و اکنون در آغازهراه سوم ، این شکاف به دلیل اتکای شدید کسب و کار به تولید دانش و به قولی اقتصاد دانش محور (knowledge base economy ) افزایش خواهد یافت. مجموعه رهیافت هایی که تا این بخش از کتاب در مورد کسب و کار بازیگران صنعت دیجیتال جهان آموختیم ، به ما خاطر نشان می کند که دیگر بیش ترین درآمد ، حاصل بیش ترین نفر / ساعت کار فیزیکی و حضوری نیست . امری که حتی تا دهه شصت میلادی نیز ، اقتصاد جهانی بر پایه آن حاکم بود. دنیا اکنون به سمت دیجیتالی شدن کامل و گذار به پست مدرنیسم دیجیتالی هدایت می شود. مصرع ناب حماسه سرای بزرگ پارسی گویان ، حکیم ابوالقاسم فردوسی ، که می فرماید توانا بود هر که دانا بود ، اکنون بیش از گذشته ، مفسر موفقیت های خارق العاده بزرگان عصر دیجیتال (Digital Decade ) می باشد. شکاف دیجیتالی بین انسان ها ، علاوه بر تاثیرات منفی در گسترش ارتباطات و اطلاع رسانی در دنیای امروزی ، در ایجاد فاصله طبقاتی در جوامع نیز موثر بوده است . اگر چه ، خود صنعت دیجیتال و ارتباطات ، عاملی در راستای ارتقای صلح جهانی و توسعه پایدار مبتنی بر توسعه امکانات در اقصی نقاط جهان است ، اما اگر وضع به همین منوال پیش رود و کشورهای جهان سوم و در حال توسعه ، به اندیشه کاهش فاصله علمی و ابزاری خود با جهان اول نباشند ، ضعف در رفتارهای اقتصادی ، علمی و فرهنگی جهان ، کسب و کار غربی ها را هم با چالش رو به رو خواهد کرد. اگر در آسیا و آفریقا ، که دو سوم جمعیت و منابع انرژی جهان را در اختیار دارند ، توسعه امکانات ارتباطی و اطلاعاتی مدرن دردسترس نباشد ، مجموعا یک میلیارد جمعیت اروپا و آمریکا ، نمی تواند در انتظار بازارها و فرصت های بی بدیل در آسیا و آفریقا باشد. با رشد امکانات ارتباطی و فناوری در اقصی نقاط جهان ، می طلبد تا ضریب نفو.ذ فناوری های مدرن بیش از گذشته ارتقا یابد تا فراگیری توان مندی های ICT ، دسترسی جهانی را برای ساکنان دهکده جهانی ، به ارمغان آورد. نا گفته پیداست که سهم دانش و تولید علم در کارآفرینی و در مجموع ، ثروت سازی برای خلاقان عصر دیجیتال ، غیر قابل انکار است . دانشی که در بستر توانمندی دیجیتالی هدایت و با تلفیق مدیریت ، خلاقیت و هنر ، شکوفا شود ، آن چیزی خواهد شد که ebay ، بهترین مثال برای تفسیرش است . پیر امیدیار ، در بهترین زمان ممکن ، نسبت به راه اندازی و خلق حراج ای بی ، اقدام کرد. اکنون ، ده ها هزار سایت خرید و فروش در اینترنت وجود دارد ، اما هیچ کدام به اندازه این پایگاه گردش مالی دراختیار ندارند. 150 میلیون کاربر ، سالانه از حراجی های این پایگاه که از نسخه های خطی تا جواهرات و کفش را در معرض فروش قرار می دهد ، خرید می کنند. امید یار در سال 1988 ، از دانشگاه Tufts ، لیسانس علوم کامپیوتر دریافت کرد و در کسب و کار اینترنتی ، به عنوان یک خود توان افزا (self – empowerment ) در اقتصاد نامیده می شود. پیر یار ، خانم مگ ویتمن (meg Whitman ) را از 1998 به عنوان مدیرعامل شرکت ebay منصوب کرد. خانم ویتمن ، فوق لیسانس MBA از هاروارد دارد و از ایشان به عنوان یک رهبر در کسب و کار الکترونیکی غیر موازی یاد می کنند که با ایده های موثر و فراگیرش ، زمینه های باروری فعالیت های ebay را در چند سال اخیر فراهم کرد. خانم ویتمن در سال های 1989 تا 1992 ، به عنوان قائم مقام امور بازاریابی جهانی و فروش شرکت والت دیسنی فعالیت کرده است و به دلیل عمق رفتار سازمانی اثر بخشش در دنیای کسب و کار دیجیتالی ، از سوی مجله فورچون 2005 ، به عنوان قدرتمندترین زن جهان در اقتصاد معرفی شد .

    شرکت ebay، در سال 2006 با 5 میلیارد دلار درآمد ، به عنوان چهارصد و پنجاه و هشتمین شرکت برتر آمریکا شناخته می شود که همه موفقیتش در قرن بیست و یکم به دست آمده است.

    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  10. کاربرانی که از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند.


  11. #16
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    شکوه‌ السادات هاشمی


    خانم شکوه‌السادات هاشمی، مخترع و تولید‌کننده خمیر سوسک‌کش "امحا" است. وی که متولد سال 1334 است در سال 1354 ازدواج کرده و دارای 3 فرزند دختر و یک فرزند پسر می‌باشد.

    مدرک تحصیلی وی در رشته علوم تجربی است، علی‌رغم علاقه‌ی زیادی که به درس و ادامه تحصیل داشته به سبب مشکلات خانوادگی و بعد از آن ازدواج، موفق به ادامه تحصیل و کسب مدارک دانشگاهی نشده است. به سبب مشکلات خانوادگی، ثروت زیاد پدرش به مقدار اندکی رسید و او برای کمک به خانواده از سن چهارده‌ سالگی به کار مشغول شد. برای شروع کار، در آموزشگاه ماشین‌نویسی (ایران – اقتصاد) تایپ فارسی و لاتین را به صورت رایگان آموخت. به مدت یک ماه در نمایندگی ایران خودرو، مشغول به کار شد و پس از آن به مدت چهارسال در نمایندگی ایران ناسیونال کار خود را ادامه داد. در همان سالها با همسر خود که از ازدواج قبلی دارای دو فرزند دختر در سن‌های 5/2، 4سال بود آشنا شد و همین آشنایی منجر به ازدواج شد.


    - خانم هاشمی بعد از ازدواج کار را از چه زمانی آغاز کردید؟
    - بعد از ازدواج اوایل انقلاب که کارها تعطیل شده بود و بازتاب آن در سالهای آینده بود، با مشکلات مالی مواجه شدیم، برای کمک به شوهرم و گذراندن امورات سخت زندگی و ادامه تحصیل فرزندانم به کار مشغول شدم. از آنجایی که به ورزش علاقه‌ی زیادی داشتم، مسئولیت ورزش در پارک را بر عهده گرفتم و از معاونت ورزشی بانوان حقوق دریافت می‌کردم، پس از آن برای بهتر شدن اوضاع در کار خود به کلاس‌های مربی‌گری مراجعه کردم و کارت مربی‌گری خود را دریافت کردم و در سال 74 به استخدام تربیت بدنی شمال شرق تهران درآمدم و بعد از مدت کوتاهی به دلیل کوشا بودن و فعالیت‌ زیاد مسئول هیأت همگانی شدم.

    - از مسئولیت هیأت ورزشی تا "امحا" چه مقام‌هایی را کسب کردید؟
    - من اولین گروه کوهنوردی بانوان را پایه‌گذاری کردم. در سال 76 به مناسبت ورود آزادگان دماوند را صعود کردم. در سال 77 به مناسبت تجلیل از روز شهدا (17 شهریور)، سبلان را صعود کردم و در سال 78 به مناسبت یکصدمین سال تولد امام مجددا دماوند را صعود کردم. در حین این فعالیت‌ها گزینش آموزش و پرورش شدم و به عنوان معلم حق‌التدریس 36 ساعت در آموزش و پرورش مشغول به کار شدم و در نتیجه‌ی فعالیت‌هایی که در زمینه‌ی کوه‌نوردی داشتم، مسئول انجمن کوهنوردی منطقه‌ی 8 تهران شدم تا این که در سال 80- 79 "امحا" را به اوج رساندم.

    - چه ایده‌ای موجب شد که به دنبال "امحا" رفتید؟
    - در محلی که من ساکن بودم، سوسک‌های ریز و درشت به فراوانی دیده می‌شد تا جایی که در هر جایی از خانه سوسک‌ها لانه داشتند؛ حتی گاهی در سفره‌‌ی نان و نمکدان هم ‌دیده می‌شدند و چون تخم سوسک‌ دارای مقاومت زیادی است، مانع از این می‌شود تا همه‌ی آنها ریشه‌کن شوند و من همیشه در فکر این بودم که چگونه می‌توان آنها را ریشه‌کن کرد و در طی مطالعات علمی و تجسس از دیگران به فکر چیزی برای ریشه‌کن کردن سوسک‌ها افتادم و این خمیر را درست کردم و اما ایده‌ی فروش و توزیع این خمیر را همسرم به من داد.

    - اطلاعات را در زمینه‌ی ریشه‌کن کردن سوسک‌ها از کجا به دست آوردید؟
    - بخشی از ماده‌ی این خمیر به عنوان دانش عمومی در کتاب‌ها وجود دارد و بخش دیگر آن را با تحقیق و آزمایش به دست آوردم.

    - خانم هاشمی چه مراحلی را برای تهیه و تولید پشت سر گذاشتید؟
    - من زمانی این خمیر را در خانه درست می‌کردم و داخل تیوپ‌های فلزی می‌ریختم و از طریق شاگردانم به افراد متقاضی عرضه می‌کردم. سپس به فکر تولید وسیع این خمیر افتادم. اولین بار به وزارت بهداشت -اداره‌ی کل نظارت- مراجعه کردم ولی به نتیجه‌ای نرسیدم و پس از مشورت با یکی از اقوام -جناب آقای مرتضی هاشمی- (که از بهترین وکلای ایران هستند) به اداره‌ی ثبت مالکیت صنعتی مراجعه کردم و فرم ثبت را دریافت کردم. ولی با مشکل فرمول مواجه شدم، زیرا برای ثبت این اختراع باید فرمول علمی آن مشخص می‌شد. مشکل دیگر برای تأیید شدن اختراع، گواهی از جانب یک سازمان علمی بود که ثابت کند اختراع من از قوه به فعل رسیده است. برای رفع مشکلات خود اول به بیوشیمی دانشگاه تهران، سپس به دانشگاه علوم پایه مراجعه کردم، اما کمکی به من نشد، تا این که در دانشکده‌ی دامپزشکی توسط دکتر میرصانع فرمول را به دست آوردم و پس از سختی‌های بسیار سال 77-76 برای تأئید گواهی نوآوری به سازمان پژوهش‌ها مراجعه کردم. به خمیر من، کد، داده شد و بعد از بررسی در مورد این که از خمیر دیگری در این خمیر استفاده نشده است خمیر را برای تأیید به پژوهشگاه صنعت نفت فرستادند. لازم می‌دانم از محبت‌های جناب آقای سادات حسینی تشکر فراوان داشته باشم، و اما در پژوهشگاه صنعت نفت کارشناس این مسئله، در مرحله‌ی اول 50 درصد به این خمیر تأییدیه داد و بعد از توضیحاتی که من به ایشان دادم و در پیوست تحقیقاتی که انجام دادند، این خمیر سوسک‌کش را 100% صددر صد تأیید کردند و این گواهی به سازمان پژوهش‌ها فرستاده شد و نوآوری و اختراع من تأیید و ثبت شد و در سال 78-77 به فکر تأسیس شرکت افتادم. در اواخر 78 جواز تأسیس را گرفتم و در سال 79، سوله و کارخانه را خریداری کردم و بعد از رو به راه کردن اوضاع در مردادماه 79 کارخانه کار خود را شروع کرد. سختی‌های زیادی را در این راه پشت سر گذاشتم و از الطاف خداوند سپاسگزارم که همیشه با من بود.

    - غیر از مشکلاتی که ذکر کردید، چه مشکلات دیگری بر سر راه داشتید؟
    - در این‌جا باید متذکر شوم که من چیزی را به نام مشکل نمی‌شناسم و چنان که ملاحظه کردید از کودکی تا کنون چیزی را که به آن مشکل می‌گویند در زندگی داشته‌ام ولی با توکل به خدا و پشتکار آنها را رفع کردم و در جواب سئوالتان باید بگویم که در زمان تأسیس کارخانه و شرکت، 50 درصد از سهام را به عنوان مدیرعامل به خود و 50 درصد از سهام را به عنوان رئیس هیأت مدیره به همسرم اختصاص دادم. پس از این اعتماد، همسرم به بهانه‌ی این که پول مرا از زندگی جدا می‌سازد، شروع به ناسازگاری کرد که البته به صورت مقطعی این موضوع برطرف شد. از جمله کارهایی که او انجام داد: توزیع تولیدات کارخانه به طور پنهانی، سپس دایر کردن شرکت در غرب تهران بود. پس از حاد شدن این موضوع و اختلافات شدید، ایشان مانع از تولید من شدند. مسائل تولیدی کارخانه را از دست من خارج کردند و این در زمانی اتفاق افتاد که من مادرم را هم از دست دادم. باور کنید با تمام این مشکلات، در داخل شرکت به تنهابی خمیر را ساختم و در اختیار مشتری قرار دادم. پس از آن به تأسیس مجدد کارخانه در گرمسار مشغول شدم و راهی را که با مصائب فراوان پشت سرگذاشته بودم مجددا طی کردم و در حال حاضر مشغول تولید "امحا" هستم و این خمیر حرف اول را در ایران می‌زند.

    - در حال حاضر فکر می‌کنید چه مشکلاتی برای کارآفرینی بانوان وجود دارد؟
    - یک زن باید در درجه‌ی اول چیزی را به نام مشکل حس نکند و با توکل به خدا و تلاش فراوان آنها را پشت سر بگذارد. من معتقدم که یک زن باید در خانه مادری نمونه و همسری فداکار باشد؛ چنان‌چه خود من فرزندانم را استوار بزرگ کردم. دختر بزرگ من مهندس کشاورزی و دختر دوم من یک گرافیست است و همچنین همیشه در خانه وجود زنانه‌ی خود را برای شوهرم حفظ کردم و تمام کارهایی را که یک زن خانه‌دار انجام می‌دهد اجرا می‌کردم. پس باید یک زن در محیط خانه و خانواده نمونه باشد و از مشکلات بیرون هراسی نداشته باشد. در صورتی که با مشکلات رفتاری در محیط کار روبرو شود با منش و رفتار شایسته این موانع را می‌تواند پشت سر گذارد. در نهایت من همان‌طور که گفتم معتقدم مشکل وجود ندارد و این واژه‌ بی‌جهت به‌ وجود آمده است. با این که من زن بودم همچنان مردانه با بازی‌های روزگار جنگیدم.

    - "امحا" چند شعبه در ایران دارد و آیا به کشورهای خارجی نیز معرفی شده است؟
    - "امحا" دو شعبه را در ایران دارا است و به صورت غیررسمی توسط فروشندگان مشهد در ترکمنستان و افغانستان توزیع می‌شود.

    - آیا فرمول "امحا" را همسر شما در اختیار دارد و آیا "امحا" رقیب دیگری هم دارد؟
    - بله، ولی مواد با کیفیتی که به دست من می‌رسد و با قیمت مناسبی که آن را خریداری می‌کنم به دست هیچ‌‌کس نمی‌رسد و در نتیجه "امحا" بی‌رقیب است، چنان که مدتی در قالب‌های دیگر به بازار عرضه شد که این مسئله را از طریق مراجع قانونی پیگری و جلوگیری کردم و در نهایت "امحا" همچنان بی‌رقیب است.

    - چه فاکتورهای مهمی برای موفقیت وجود دارد؟
    - در درجه‌ی اول ایمان به خدا که فاکتور مهمی است و در درجات بعدی: امید داشتن، نگاه خاص و نو به مسائل، فکر برتر، انسجام و پشتکار، از فاکتورهای مهم در ایجاد موفقیت است.

    - خانم هاشمی سرمایه‌ی اولیه‌ی شما چه قدر بوده است؟
    - سرمایه‌ی اولیه‌ای نداشتم.

    - حامی اصلی شما چه کسی بوده است؟
    - من به صورت جدی حامی نداشتم و در پیشرفت کارهایم به تنهایی کوشیدم و در آخر باید بگویم تنها حامی من خدا بوده است.

    - خانم هاشمی هدف "امحا" و هدف شما چیست؟
    - "امحا" به معنی محوکننده است و هدف آن ریشه‌کن کردن سوسک‌ها است. چون یک معضل بزرگ بهداشتی است و سلامتی بشر را تهدید می‌کند و در همین راستا هدف "امحا" برطرف کردن این معضل می‌باشد. یکی دیگر از اهداف "امحا" افتخارآفرینی برای ایران است. چون شما مطمئن باشید "امحا" در ایران مطرح خواهد شد و هدف من به لطف خدا برطرف کردن معضلات کاری و اخلاقی جوانان است.

    - بزرگ‌ترین آرزوی شما در زندگی چیست؟
    - تصور من از آرزو و خوشبختی پول نیست. ثروتی را که خدا در اختیار من قرار داده تنها برای خود نمی‌دانم و اگر این سعادت نصیبم شود که منشأ خیر شوم این کار را انجام خواهم داد و بزرگ‌ترین آرزویم در زندگی رضایت خداوند از من و کارهایم است.

    - با در نظرگرفتن معضلات کاری و اجتماعی برای جوانان اگر در سن و شرایط آنها بودید آیا "امحا" را تولید می‌کردید؟
    - با بیان کردن این مسئله که هر کاری به خلاقیت و نوآوری احتیاج خواهد داشت و جوانان می‌توانند با در نظر گرفتن تحصیلات و توانایی‌های خود به فعالیت‌ و کار بپردازند، اگر در شرایط سنی جوانان بودم شاید "امحا" را تولید نمی‌کردم و هر کار برتری را انجام می‌دادم.

    - رابطه‌ی شما به کارمندانتان چگونه است؟
    – چون من یک مرام و مسلک درویشی دارم رابطه‌ی ‌بسیارعالی با پرسنل خود دارم.


    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  12. 3 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  13. #17
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    رحیم ایروانی و کفش ملی

    بنیانگذار صنعت کفش

    حدود یک دهه بعد از آن که تجار تهران به رهبری حاج‌محمد حسن امین الضرب مجلس وکلای تجار را برای حفاظت از منافع خویش در برابر رقبای خارجی و فساد داخلی تاسیس کردند رحیم‌متقی ایروانی (در 21 بهمن ماه 1299) در خانواده‌ای تاجر پیشه در محلهء مشیر شیراز به‌دنیا آمد . پدر وی میرزا محمد کاظم متقی ایروانی از تجار مشهور شیراز بود و جد پدری‌اش حاج لطفعلی، ملک التجار. رحیم تحصیلات ابتدایی را در مدرسهء باقریهء شیراز گذارند و در سال 1313 به کالج انگلیس‌ها در اصفهان رفت. بعد از آن به مدرسهء شاپور شیراز برگشت و بعدها از دانشکدهء حقوق دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. بعد از مشاغل و ابتکارات مختلف از جمله راه انداختن برق فسا و تاسیس پاساژی در شیراز رحیم ایروانی سرانجام کار خود را در صنعت کفش شروع کرد و به فاصلهء سه دهه فعالیت، پایه‌های یکی از صنایع مهم و مدرن را پی‌ریزی کرد. او گروه صنعتی بزرگی را توسعه داد که در سال‌های پایانی مدیریتش بر آن بیش از صد هزار جفت کفش روزانه در زمینی به مساحت بیش از 45 هزار متر مربع در اسماعیل آباد تولید میکرد. گروه صنعتی ملی مجموعه‌ای از شرکت‌ها بود که تا سال 1357 به 52 شرکت در زمینه‌های مرتبط رسید. به‌این سبب نام محمد رحیم متقی ایروانی به عنوان بنیانگذار صنعت کفش‌سازی مدرن در تاریخ صنعت در ایران به ثبت رسید .

    رحیم بعد از پایان تحصیلات با فروش ارثیهء پدری کار تجارت کفش را با خرید دو دهنه مغازه در چهارراه گلوبندک تهران ( ساختمان استاندارد فعلی ) آغاز کرده بود. دستیابی به انگیزه‌های وی در شروع کار در این بخش اقتصادی درس‌های خوبی برای کارآفرینان آینده ایران دربرخواهد داشت; فعالیتی که سه دهه بعد در 1357 خاتمه یافت و ایروانی مجبور شد تا گروه صنعتی کفش ملی را در آن سال با هشت هزار نفر کارگر ترک کند. اما رحیم ،کفش ملی را در عمل رها نکرده بود و با ورود هر مدیر جدیدی برای او پیام می‌فرستاد و آمادگی خود را برای کمک به راه‌اندازی و گسترش کفش ملی اعلام میکرد. تقاضاهایی که اغلب نادیده گرفته شد و بالاخره صنعتی که او در دههء 30 تاسیس کرده بود در آغاز هزارهء سوم به نظر افتان و خیزان ادامهء مسیر می‌دهد. اما این میراث آنقدر پایدار است که اگر از آن به‌خوبی استفاده شود بازهم این گروه رونق خواهد گرفت. رحیم ایراونی مدیر برجسته‌ای بود که مانند یک کاریزمای صنعتی این گروه را بر اساس رهیافت اقتصادی کاملاً حساب شده و منطقی برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی کرد. رهیافتی که تنها از نبوغ او نشات می‌گرفت . رهیافت او به واقع از سایرین متفاوت بود; نه شباهتی به رهیافت معمول سرمایه‌گذاری بر اساس آزمایش و خطا داشت و نه متکی بر رهیافت استفاده از ظرفیت‌ها در هر بخش و رشتهء اقتصادی بود و نه براساس رهیافت سرمایه‌گذاری اقماری بلکه رحیم ایروانی با هوش سرشاری که داشت تنها در صنعت کفش متمرکز شد. رحیم متقی ایروانی ضمن آنکه از عظمت نتیجهء تلاش‌هایش به‌خوبی آگاه بود کوچک‌ترین مشکلات نیز نمی‌توانست از چشمش دور بماند. به‌ویژه اگر این مشکلات مربوط به کارکنان و خانواده‌شان می‌شد که توان حل آن را نداشتند . بنابراین مدیران و کارگرانی که با رحیم ایراونی کار میکردند حداقل در دو ویژگی وی متفق القول هستند: «او مدیری با هوش بود که هم به تولید می‌پرداخت و هم نگران چگونگی توزیع ثمرهء آن بین تمامی عوامل تولید به ویژه کارگران بود یعنی هم در تولید سخت‌گیر بود و نتیجه را برای همه می‌خواست یعنی عدالت اجتماعی. رحیم این دو ویژگی متضاد را به‌خوبی به‌هم پیوند داده بود و در آرزوی روز بازنشستگی‌اش بود که در زمینی که آن را در جنوب شهر انتخاب کرده بود بیمارستانی بسازد و باز بر آن مدیریت کند اما این بار مدیریت بر تولید کالایی عمومی نه خصوصی. از اغلب کسانی که با او در این گروه کار کرده‌اند می‌توان داستانی شنید که تمایل شدید او را به عدالت توزیعی گواهی می‌دهد .

    رحیم به معنی واقعی کارآفرینی بود که در بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی دههء 50 دست از سرمایه گذاری برنداشت و از هیچ چیز شکایت نمیکرد. مگر یکبار و آن هنگامی که در اوج توسعهء کارهایش متوقف شد و بار دیگر هنگامی که می خواست تولید کفش را در افغانستان راه‌اندازی کند که اجل امانش نداد. او درست مانند مینیاتوریستی بود که چنان به ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های تولید کفش آشنا بود که می‌توانست چشم بسته این صنعت را در هر کجا راه اندازد .

    درست مانند آنچه که در ایران نیم قرن پیش از این کرده بود. به‌این لحاظ بعد از ترک ایران در آمریکا و مصر نیز اقدام به تاسیس کارخانه کرد . رحیم ایروانی سال گذشته در 12 اسفند ماه 1384 (سه‌مارس سال 2006) بعد از طی یک روز کامل کاری از اتاق کارش در ضلع غربی ساختمان محل سکونتش در یکی از خیابان‌های شهر لندن به خانه برگشت و درگذشت .


    سایت جامع خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  14. 2 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  15. #18
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    گفت و گو با مدیر عامل شرکت یوحنا :کارآفرینی عاملی در خدمت توسعه


    1- ضمن معرفي خودتان در مورد سوابق خود توضيح فرماييد.
    بنده والس يوحنا يك هموطن آشوري مسيحي هستم ضمن افتخار به اين موضوع خوشحالم كه توانسته‌ام با عملكردي مثبت در جامعه حرمت همكيشان خود را حفظ كنم. تخصص من مكانيكي خودرو است و از 15 سالگي بعنوان يك كارآموز در اروميه فعاليت را آغاز كردم يادم هست كه در آن زمان پدر بنده مبلغي معادل /500 تومان براي يك سال آموزش من پرداخت كرد. در سال 1346 در يك شركت آمريكايي در بندر امام خميني در استان خوزستان مشغول به كار شدم چون مستقيما با رئيس مجموعه در ارتباط بودم و ايشان خارجي بود مجبور شدم انگليسي را ياد بگيرم و در آنجا با فرهنگ كار آشنا شدم.
    قبل از انقلاب در سال 1354 به شهرستان ماهشهر رفتم چون در آن مقطع اهالي براي انجام تعميرات خودرو بيشتر به آبادان يا اهواز مراجعه مي‌كردند در آنجا تعميرگاهي داير نمودم و فعاليت داشتم تا اينكه در سال 1359 با آغاز جنگ بنا به درخواست فرماندار وقت كه حضور بنده را بسيار موثر مي‌ديد در آن منطقه مشغول خدمت شدم و در طول 8 سال دفاع مقدس در جبهه و پشت جبهه حضوري فعال داشتم در مقاطعي بعنوان رئيس اتحاديه و نماينده بنياد شهيد فعاليت نموده‌ام پس از جنگ در مقطعي با مشاهده اينكه سوانح رانندگي ساليانه حدود 4 هزار نفر را به كام مرگ مي‌كشاند تصميم گرفتم در زمينه آموزش خودرو فعاليت كنم و اعتقاد داشتم كه آن كار مي‌تواند نتيجه مثبتي به همراه داشته باشد.
    2- تلاش شما براي آموزش همگاني خودرو چه نتيجه‌اي داشته است؟
    واقعيت اين است كه متاسفانه عدم علاقه مردم براي ديدن آموزش همچنين عدم حمايت از سوي مسئولين موجب شد. با تمام تلاشهايي كه كرده بودم در بهمن ماه سال 85 اين كار را رها كنم بنده كار آموزش را در منطقه اكباتان از انجام مي‌دادم و در همينجا از اهالي محل و منطقه بخاطر مساعدتشان تشكر مي‌كنم و اگر كوتاهي انجام شد عذرخواهي مي‌نمايم چندي پيش وزير كشور در همايش پليس اعلام كرده بود هر كس كه بتواند در امر كاهش تصادفات برون شهري تاثير مثبت گذارد و از مرگ 1 نفر جلوگيري نمايد يك ميليون ريال پاداش خواهد گرفت بنده عرض مي‌كنم كه اگر از طرح اينجانب حمايت مي‌شد قطعا خروجي مثبتي مي‌شد از آن گرفت.
    در برخي مطبوعات از ابتكار شما در ساخت اتومبيل دو موتوره مطالبي عنوان شده بود لطفا در اين زمينه توضيح دهيد؟ هدف از طراحي و ساخت آن اتومبيل كه موتورهاي آن قابل رويت مي‌باشد اين بود كه آموزش خودرو با آن ماشين بسيار آسان مي‌باشد و افراد به راحتي مي‌توانند از نزديك قطعات خودرو را رويت كرده و با طرز كارشان آشنا شوند.
    پس از ساخت اين اتومبيل وزير محترم كار جناب آقاي جهرمي از آن بازديد نموده و استقبال كردند كه بنده ضمن تشكر از اين موضوع از حمايت‌هاي ايشان كه نسبت به كارآفرينان انجام مي‌شود قدرداني مي‌كنم.
    3- در اوايل سخنان خود به فرهنگ كار اشاره كرديد. منظورتان از فرهنگ كار چيست؟
    فرهنگ كار به معناي خود باوري بوده و اين كه يك فرد بدون حضور مسوول مربوطه كار و وظيفه خود را انجام بدهد. اين كار طبيعتا بايد با صداقت آغاز شده و به پايان برسد و فردي كه احساس مسووليت نمايد در قبال درآمدي كه كسب مي‌كند به اين امر نيز توجه دارد. چنين تفكري اگر در جامعه ما نهادينه شود بسياري از مشكلات حل خواهد شد. مقوله فرهنگ امري مهم است كه در تمام حوزه‌ها بايد مورد توجه قرار گيرد مثلا رعايت مقررات راهنمايي بدون حضور پليس، رعايت بهداشت محيط توسط پيمانكاران ساختماني، تمامي اين موارد ناشي از فرهنگ مي‌باشد.
    4- از شما بعنوان كارآفريني نمونه تقدير شده است ضمن توضيح در اين مورد پيرامون فعاليتهاي جنبي خود توضيح دهيد. بنده عضو هيات مديره كانون كارآفرينان فرهنگسراي كار هستم و از آقاي لطفي رئيس مجموعه فرهنگسرا به خاطر خوش فكري و راه‌اندازي آن كانون قدرداني مي‌كنم و از اين كه با انتشار تمبر يادبود و ارائه تقديرنامه اينجانب را مورد لطف قرار دادند سپاسگذاري مي‌كنم كارآفرينان بايد توجه كنند كه بجز اينكه افراد را در سيستم خود مديريت خود در هر حوزه كاري مشغول كاري مي‌كنند و اين امري قابل تقدير است بايد تلاش كنند تا زمينه‌اي فراهم شود تا نيروهاي فعال و پرسنل از نظر خلاقيت و هوشمندي نيز ارتقاء پيدا كنند و اين خود يك ثروت فكري محسوب مي‌شود وامري پايه‌اي و اساسي است كه مي‌تواند زندگي را به سمت و سويي مطلوب هدايت كند. بنده در راستاي كارآفريني طرحي دارم كه براساس آن افراد 19 تا 30 ساله را آموزش مي‌دهم آن طرح را بنده به زودي تقديم مسوولين بنياد شهيد و كميته امداد خواهم كرد براساس اين طرح افراد پس از آموزش استخدام مي‌شوند اين موضوع در جلسه‌اي با حضور جناب شيخ‌پور از كميته امداد مطرح شد و ايشان ضمن استقبال از اين كار ما بازديد كردند در اين طرح آمده است افراد پس از آموش به مدت 5 سال اشتغال پايدار خواهند داشت لازم مي‌دانم در اينجا از آقاي شيرآوند مدير كل بنياد شهيد نيز تشكر ‌كنم ان‌شاء‌اله پس از اجراي اين طرح از شما و صداوسيما براي انعكاس نتايج فعاليت‌ها دعوت بعمل خواهم آورد.
    5- در پايان اگر مطلب ناگفته‌اي باقي مانده بيان فرماييد.
    از مساعدت‌هاي نماينده محترم آشوريان در مجلس، وزير محترم كار و امور اجتماعي، وزير مسكن و شهرسازي و نماينده محترم ماهشهر در مجلس قدرداني مي‌نمايم و اميدوارم پيرو درخواست‌هاي قبلي اينجانب در زمينه موضوعات مطرح شده مساعدت فرمايند.


    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  16. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    گفتگو با مدير عامل شركت آرش كمال نوين: چالش‌هاي صنعت شيشه از ديدگاه يك كارآفرين

    سيدعبدالحسين نورهاشمي
    اشاره:
    صنعت شيشه‌سازي در ايران از سابقه‌اي طولاني برخوردار بوده و قدمت آن به 2 هزار سال قبل از ميلاد برمي‌گردد از جمله مواردي كه سابقه اين صنعت را در ايران نشان مي‌دهد كشف يك ظرف شيشه‌اي زردرنگ با زينتي شبيه به خطوط شكسته موج‌دار در يكي از مقبره‌هاي لرستان همچنين يك گردن بند شيشه‌اي متعلق به 225 سال قبل از ميلاد در شمال غربي ايران مي‌باشد.
    با نگاهي به شرايط زندگي امروزه مي‌توان ميزان پيشرفت در اين صنعت را مشاهده نمود در اين رهگذر شركت‌هاي فعال در اين صنعت مي‌توانند اثرگذاري موثري بر آن داشته باشند از جمله شركت‌هاي فعال و موثر در اين صنعت شركت توليدي، خدماتي و بازرگاني آرش كمال نوين است كه فعاليت آن در تهران به سال 1369 باز مي‌گردد ولي قبل از آن نيز متوليان از سال 1360 در شهرستان فعاليت داشته‌اند اين شركت اولين دريافت كننده iso در اين صنعت مي‌باشد. در راستاي انعكاس مسائل مبتلا به صنعت شيشه و معرفي كارآفرينان گفت و گويي را با حسن سعيدي مدير عامل شركت آرش كمال نوين انجام داده‌‌ايم. شركت ياد شده بطور مستقيم حدود 40 نفر و غيرمستقيم تا 60 نفر اشتغالزايي ايجاد كرده‌ و بنا دارد تا پايان سال جاري 10 نفر نيز به مجموعه خود اضافه نمايد. يكي از پتانسيل‌هاي بالقوه اين شركت را مي‌توان بخاطر تلفيق تخصص و تجربه در كنار يكديگر بيان نمود جايي كه جمال سعيدي قائم مقام مديرعامل و مدير فني در كنار مهندس كامران كياني مدير بازرگاني اين شركت حضور دارند. تلفيق پتانسيل اين دو نفر با سياستگزاري كلان مديرعامل مجموعه چشم‌انداز اميدبخشي براي اين شركت ترسيم نموده است.
    آنچه مي‌خوانيد حاصل اين گفت و گو است.
    - ضمن معرفي در مورد سوابق خود و چگونگي تاسيس شركت توضيح دهيد.
    حسن سعيدي متولد 1350 در شهرستان سقز هستم فعاليت اصلي بنده در تهران از سال 1369 در بازار بورس شيشه و آئينه تحت عنوان شيشه آرش (اخوان سعيدي) آغاز شد و اين كار تا سال 1381 ادامه داشت تا اينكه به دليل توسعه و حقوقي نمودن مجموعه كاري شركت آرش كمال نوين را تاسيس نموديم بايد اشاره كنم كه قبل از سال 1369 نيز نزديك به يك دهه در شهرستان كرج و سقز به اين حرفه مشغول بوديم. در مورد نام آرش كمال نوين بايد اشاره كنم كه كلمه آرش بخاطر ريشه ايراني آن و اسم پسربرادر بزرگم مورد استفاده قرار گرفته و كمال نيز نام يكي از برادران من بود كه پس از فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه در اثر يك سانحه تصادف در همان شهر محل تحصيل درگذشت، نوين نيز به اين خاطر استفاده شده كه بيان كنيم همواره تحول و داشتن ايده‌هاي نو در دستور كار ما قرار دارد. در حال حاضر حدود 40 نفر در اين شركت مشغول به كار هستند و درصدد هستيم در راستاي كارآفريني كه علاقه بسياري به آن داريم اين تعداد را تا پايان سال به 50 نفر برسانيم ضمن اينكه بطور غيرمستقيم نيز 10 تا 20 نفر توسط شركت آرش كمال نوين مشغول بكار مي‌شوند تا اواخر سال گذشته شركت ما در اكثر حوزه‌هاي مربوطه به صنعت شيشه فعاليت مي‌كرد كه از جمله پارتيشن‌بندي، ‌نصب شيشه‌هاي ساختماني، نماسازي و سقف‌هاي كاذب، اما از سال 1386 محور فعاليت‌هاي ما جذب نيروهاي متخصص و فعاليت در زمينه‌ نماسازي ساختمان بوده است البته ما ارتباط خود را با ديگر بخش‌ها به طور كامل قطع نكرده‌ايم ولي اصلي‌ترين فعاليت ما نماسازي ساختمان است از جمله نمونه كارهاي اجرا شده توسط شركت آرش كمال نوين برج گردون در بزرگراه نواب تهران همچنين ساختمان اداره سرپرستي بانك صادرات استان كردستان است و در حال حاضر برج اوج در بندر انزلي نيز از ديگر نمونه كارهاي شركت مي‌باشد.
    - فرصت‌سازي براي فروش محصولات و خدمات چه جايگاهي در سيستم شما دارد؟
    در گذشته صنعت شيشه را فصل بندي كرده بودند و گفته مي‌شد كه فصل اصلي فعاليت براي اين صنعت 6 ماهه دوم سال است به اين دليل كه اولا هوا رو به سردي مي‌رود و استفاده از شيشه اهميت بيشتري دارد و هم اين كه معمولا در 6 ماهه اول سال ساخت و سازها انجام مي‌شود و در شش ماهه دوم سال نصب شيشه‌ها انجام مي‌شد، اما بنده با توجه به تجربيات خودم معتقدم با داشتن خلاقيت و نوآوري هر 12 ماه سال را مي‌توان فعاليت نمود براي نيل به اين هدف بايد در طول سال همواره فعال بوده و توليد، بازرگاني و خدمات را بطور توامان ارائه نمود. نكته‌اي كه مي‌خواهم در اينجا به آن اشاره كنم اين است كه در صنعت شيشه اطلاع‌رساني و تبليغات در سطح مطلوبي انجام نمي‌شود، ما براي توجه به اين مقوله سايتي را راه‌اندازي كرده‌ايم و در آن ضمن ارائه برخي اطلاعات به صورت رايگان به متقاضيان (مصرف‌كننده و همكار) مشاوره ارائه مي‌دهيم اين مشاوره در حوزه تمامي محصولات و خدمات صنعت شيشه انجام مي‌شود ضمن اينكه حضور يكي از اساتيد دانشگاه در بخش بازرگاني شركت در جهت ايجاد تعامل برون سازماني موثر بوده است.
    يكي از مشكلات در صنعت شيشه بحث ايمني در اين صنعت است كه ما درصدد هستيم با راه‌اندازي يك نشريه تخصصي به اين مقوله و ديگر مسائل مرتبط با اين صنعت بپردازيم.
    - ارزيابي شما از تاثير قوانين بر صنعت چيست؟
    در بخش تامين اجتماعي و بيمه شرايط مطلوبي وجود ندارد وضعيت به گونه‌اي است كه نيروهاي كار از بيمه بعنوان ابزاري براي فشار به كارآفرينان استفاده مي‌كنند بيمه كردن نيروهاي كار نيز اجباري و قوانين كار به نحوي يك طرفه مي‌باشد از گذشته مشكلاتي در اين زمينه وجود داشته است مثلا مشاهده شده مامور بيمه در زمان مراجعه به يك فروشگاه يا شركت اسامي افرادي را كه بعنوان مشتري در آنجا بوده‌اند را در ليست بيمه درج نموده و پس از 6 ماه صاحب آن شركت يا فروشگاه متوجه موضوع و بدهكار شدن تامين اجتماعي شده است و رفع چنين مشكلي بسيار زمان‌بر و هزينه‌بر بوده يا برخي از نيروهاي كار گمان مي‌كنند پس از بيمه شدن حق دارند به راحتي و با كوچكترين حرفي كه به آنها زده مي‌شود به اداره كار و بيمه شكايت كنند مسائلي از اين دست است كه موجب مي‌شود كارآفرينان حتي‌الامكان از بيمه كردن پرسنل خودداري كنند.
    و يكي‌ديگر از مشكلات بيمه‌اي در خصوص كارگران متري كار يا روزمزدي و يا پروژه‌اي مثلا (تخليه شيشه از كاميون) مي‌باشد كه به هيچ نحوي تحت پوشش بيمه قرار نگرفته‌اند البته جديدا بيمه بي‌نام ارائه شده كه به نظر بنده كامل نبوده و هنوز براي كاركنان و كارفرمايان اين صنعت خوب جا نيفتاده كه بايستي مسوولين خصوصا اتحاديه صنف شيشه روي اين موضوع بايستي كار كنند.
    در بحث نقدينگي توليد بايد به اين نكته اشاره كنم كه در كشور ما افرادي كه داراي ثروت قابل توجه هستند سعي مي‌كنند آن را در مسيرهايي بكار ببرند كه بيشترين سود را كسب نمايند از طرفي برخي افراد بدنبال اين هستند كه با خلاقيت و كارآفريني اشتغالزايي نمايند ولي سرمايه لازم را ندارند اگر افراد گروه دوم به سراغ گروه اول بروند و درخواست مشاركت نمايند از آن‌ها استقبال نخوهد شد لذا صنعتگران و كارآفرينان ناچار هستند به سراغ بانكها بروند يا براي تامين نقدينگي سراغ بازار آزاد بروند با توجه به غالب بودن رابطه بر ضابطه و بالا بودن ميزان بهره‌هاي بانكي و مشكلات دريافت وام اين افراد تا چند سال درگير مشكلات اخذ و پرداخت وام مي‌شوند و اين جوابگوي فعاليت كارآفرينان نمي‌باشد. و بجاي فكر كردن به كار و توليد درگير مشكلات تامين نقدينگي خواهند شد.
    منابع مورد استفاده شما براي طراحي نماهاي شيشه‌اي چيست؟
    بعد از ارتباط با مشتري و درخواست ايشان از محل پروژه توسط متخصصان شركت در قالب بازديد اوليه انجام مي‌شود و طرح اوليه‌اي داده مي‌شود كه اين طرح تا رسيدن به مرحله اجرا در چند مرحله قابل اصلاح و تكميل‌ شدن است ضمنا طراحي نما توسط كارشناسان شركت و با نظر مشتري انجام مي‌پذيرد، تصوير ذهني طراحان و مهندسين شركت با تعامل با مشتري و در برخي موارد از اينترنت استفاده مي‌شود.
    تعديل قانون چك در سالهاي اخير چه تاثيري بر صنعت شيشه داشته است؟
    اگرچه تعديل قانون چك موجب بروز مشكلاتي شده است ولي بنده شخصا اعتقادي به كيفري شدن چك ندارم چرا كه شايد در يك مقطع زماني كيفري نبودن چك مشكلاتي داشته باشد ولي در بلندمدت تمام فعالان شيشه مجبور خواهند شد با افراد صاحب اعتبار و خوش نام همكاري داشته باشند و نهايتا تمام معاملات بر پايه اعتبار انجام مي‌شود بعضا در جامعه شنيده مي‌شود كه اعتماد كردن در اين زمان مشكل است ولي ما در شركت آرش كمال نوين تعامل خود را با مشتريان براساس اعتماد پايه‌ريزي نموده‌ايم و نتايج خوبي نيز گرفته‌ايم اتفاقا اگر مشكلاتي هم وجود داشته به دليل اخذ چك‌هايي بوده كه برگشت خورده است وگرنه قول افراد معتبر، از چك ارزش بيشتري داشته است.
    از شيشه بي‌مي مي بي شيشه طلب كن
    از درگه خالي حق هر چه خواهي طلب كن
    از ديدگاه شما كارآفرينان به چه حمايت‌هايي نياز دارند؟
    متاسفانه در كشور ما رابطه بر ضابطه برتري پيدا كرده است و موجب شده شركت‌هايي چون شركت ما كه تفكري سيستمي و ضابطه‌مند دارند دچار مشكل گردند من مطمئن هستم كه اگر در جامعه شرايط برتري رابطه بر ضابطه ادامه داشته باشد در بلندمدت قطعا دچار مشكل خواهيم شد بنده اعتقاد به سيستمي دارم كه در آن افراد تماما مانند حلقه‌هاي زنجير به يكديگر متصل باشند.
    در كشور ما بحث بنگاه‌هاي زودبازده مطرح شده و اين به نظر من براي كساني است كه ايده‌اي خلاق و كار آفرين دارند اما از لحاظ نقدينگي مشكل دارند براي رسيدن به اين نقدينگي در كشور ما بانك پيشنهاد مي‌شود براي ارائه تسهيلات بانكي به يك كارآفرين گفته مي‌شود كه فلان مبلغ بايد در حسابتان داشته باشيد تا ما بر مبناي معدل 6 ماهه n برابر به شما وام بدهيم در حالي كه اگر يك صنعتگر توان مالي داشته باشد اصولا به سراغ اخذ تسهيلات نخواهد رفت ما براي يك شركت پروژه‌اي را به انجام رسانديم و قرار بود آن واحد توليدي از محل اخذ تسهيلات بنگاه‌هاي زودبازده طلب ما را بپردازد وجود بوروكراسي در اين زمينه موجب شد كه آن شركت نتواند تسهيلات لازم را اخذ نمايد و طبعا ما را هم دچار مشكل كرده است.
    در مورد پتانسيل‌هاي شركت آرش كمال نوين توضيح بفرماييد ؟
    تا پايان سال 1385 شركت ما در اكثر بخش‌هاي توليدي خدماتي و بازرگاني صنعت شيشه فعاليت مي‌كرد از ابتداي سال 1386 درصدد شديم كه فعاليت خود را تخصصي‌تر نماييم و بيشتر در حوزه نماسازي ساختمان فعاليت كنيم. تلفيق شدن تخصص و تجربه در اين شركت چشم‌انداز اميدبخشي را ترسيم نموده است. حضور آقاي جمال سعيدي به عنوان قائم مقام مدير عامل و مدير فني در كنار آقاي مهندس كامران كياني مدير بازرگاني شركت كه از اساتيد دانشگاه مي‌باشند شرايطي را به وجود آورده كه بسيار نويدبخش است از همين فرصت استفاده مي‌كنم و اعلام مي‌كنم كه شركت آرش كمال نوين آمادگي دارد در زمينه برگزاري همايش‌هاي تخصصي و نمايشگاه همكاري نمايد. برگزاري همايش‌ها و نمايشگاه‌هاي تخصصي مي‌تواند اثرگذاري بسيار مثبتي در صنعت شيشه داشته باشد. شركت ما با حضور در يكي از نمايشگاه‌هاي اين صنعت توانست نتايج بسيار مطلوبي را كسب نمايد. در حالي كه متاسفانه بسياري از فعالان اين صنعت اعتقادي به نمايشگاه و حضور در آن ندارند. بايد در اين زمينه فرهنگ‌سازي شود و مطبوعات مي‌توانند نقش بسزايي در اين زمينه داشته باشند.
    اگر حرف ناگفته‌اي باقي مانده بيان كنيد؟
    ابتدا اشاره كنم كه در بحث ارتباط و تعامل با مشتريان من به برنده بودن پنج بعدي اعتقاد دارم بر اين اساس بايد خودم، مخاطب (مشتري)، ديگران، هستي و خداوند ذينفع و برنده باشند. موضوع ديگري كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه در بحث ارائه خدمات و كالا كيفيت امري بسيار مهم است و بديهي است كه اگر كيفيت مطلوب باشد قيمت مناسب نيز مورد تاييد مشتري خواهد بود و اين دو رابطه‌اي مهم با يكديگر دارند در پايان مي‌خواستم از تعدادي از افرادي كه در گذشته يا اكنون در پيشرفت بنده تاثيرگذار بوده‌اند ياد نموده و تشكر نمايم.
    اول از خداوند بزرگ كه در هر لحظه حامي و هدايت‌گر ما بوده دوم از پدر، مادر، برادران و خواهران عزيزم خصوصا برادر بزرگم جناب آقاي اسماعيل سعيدي كه نقش بسزايي در رشد مادي و معنوي ما داشته و خانواده دوست داشتني و با محبتم كه هميشه مشكلات و عدم حضور لازمه من در منزل را تحمل نموده‌اند از آقاي محمود رشيدي دوست عزيزمان كه در حال حاضر در شهرستان سقز هستند و لطف‌هاي ايشان هيچ وقت فراموش نخواهد شد، سوم از تمام عوامل هستي خصوصا آنهايي كه در اين سالها تحت هر نام و لقبي به صورت مستقيم و غيرمستقيم در زندگي كاري و شخصي من نقش داشته‌اند سپاسگزاري نمايم و در آخر از جناب آقاي مهندس سيدهومن سادات كيايي مدير و مربي جامع‌نگر كانون مهندسي تحول و تعالي انساني كه من خود را به نحوي مديون آموزه‌هاي ايشان مي‌دانم تشكر و قدرداني نمايم.



    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  18. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  19. #20
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : مصاحبه با كارآفرينان

    هراسی از شکست ندارم



    «ترس از شكست معنی نمی‌دهد و باید این ترس را مدیریت كرد.»
    این گفتهء مریم طاهریان یكی از كارآفرینانی است كه طعم شكست را در راه كارآفرینی چشیده، اما اجازه نداده كه این طعم تلخ باقی بماند و كارش را دوباره از صفر شروع كرده است. در میان حرف‌هایش مدام از تجربهء اولین كار اقتصادی‌اش می‌گوید و می‌توانی تصور كنی كه زندگی این كارآفرین دو بخش عمده دارد، قبل و بعد از شكست: «معمولا آدم‌ها از شكست خوششان نمی‌آید. شاید به این خاطر كه در جامعهء ما شكست خوردن نه ‌تنها ارزش نیست بلكه ضد ارزش است.»
    اما این كارآفرین ۴۱ ساله با آوردن این ضرب‌المثل كه دیكتهء ننوشته غلط ندارد، می‌‌گوید:‌ «شكست تجربه است و موفقیتی برای گام‌های بعدی.»

    دیدار نخست با این زن سفال‌گر به پنج سال پیش برمی‌گردد و به شهری كویری و ساكت; سمنان. در كارگاهی كه او و بیش از ۱۲ نفر از زنان كارگر سعی تمام داشتند برای ساختن و پرداختن سفالینه‌ها.
    نام مریم طاهریان را در میان اسامی سفال‌گران سمنان شنیدم، كارگاه او سالن بزرگ و دفتری بود كه چند پله به سمت پایین آن را از خانه جدا می‌كرد. در دفتر كار نیم تنهء زن كرد را گذاشته كه حاصل تجربهء سال‌های پیشین‌اش بود.او طرح اولیه را كه در ذهن داشت روی كاغذ می‌آورد كه بیش‌تر زن بود و سیب و چشم و ماهی. قالب‌های پخته روی زمین چیده می‌شد و سپس زنان و دختران جوان آن‌ها را رنگ می‌زدند و در نهایت سفال‌های رنگین به مغازه‌های تهران می‌رسید و حتی پای این آثار به بازارهای جهانی هم رسید.
    اما همهء این تلاش‌ها به خاطر مدیریت مالی نامناسب عقیم ماند. طاهریان از آن روزهای شكست می‌گوید: «به خاطر اختلاف در مدیریت مالی كارگاه، كل تجربه و سرمایه‌ام را رها كردم و ناگهان با هیچ مواجه شدم.»
    ۱۳ سال كار در كارگاه قدیمی سفال‌گری، این زن را كاركشته كرده، اما او از غفلتش در امور مالی چشم نمی‌پوشد: «شاید به خاطر دخالت نكردن در امور مالی به این‌جا رسیدم و مجبور شدم همهء سرمایهء انباشته در این سال‌ها را رها كنم و شاید همین غفلت بود كه مرا به این نتیجه رساند كه توجه به كارهای مالی و اقتصادی مهم‌ترین ركنی است كه زنان باید به آن توجه بیش‌تری نشان بدهند.»
    او می‌گوید: «سال ۷۲، سفال‌گری را به خاطر هنر بودنش انتخاب كردم و جنبهء مالی‌اش اهمیتی نداشت، اما به مرور كه كارم از خوداشتغالی به سمت اشتغالزایی برای سایر زنان كشیده شد; مباحث مالی و اقتصادی هم پیش آمد و من بدون توجه به این مباحث، مدیریت مالی را بر عهدهء فردی گذاشتم كه كارگاه را به ورطهء ورشكستگی رساند.»اما تجربه‌هایش برای این زن سفال‌گر ماند: «یادم می‌آید كه برای گرفتن وام از یك بانك، پرسنل آن بانك با من حرف نمی‌زد چون پذیرفتن نقش اقتصادی برای یك زن برایشان دشوار بود.»او همچنین آن سال‌هایی را به خاطر می‌آورد كه یكی از اعضای هیات رییسهء انجمن مدیران صنایع كشور شده بود: «اولین زنی بودم كه به عنوان هیات رییسه انتخاب شدم. در ابتدا خود را در حاشیه می‌دیدم. بقیهء مردان میانسالی بودند كه حضور یك زن جوان برایشان كمی نامنتظره و نیز سخت بود.»او آن لحظه‌ها را لحظه‌های سخت می‌خواند: «حضور بی‌تجربهء ابتدایی‌ام با مرور زمان و مطالعهء زیاد به جایی رساندم كه به راحتی اظهارنظر می‌كردم و طرح‌هایم را ارایه می‌دادم، هر چند این حرف‌ها فقط شنیده می‌شد و عمل به آن نادیده گرفته می‌شد.»
    مریم طاهریان از سال ۷۲ تا ۷۶ كار سفال و زدن نقش برجسته روی سفالینه را به صورت فردی دنبال كرد، بعد كارگاهی دایر كرد و سال ۸۴ با شكست كارگاهش، كاری دیگر را از نو شروع كرد.
    این سفال‌گر در شهر كویری سمنان با مشاركت زنی دیگر از این دیار كارگاهی دیگر دایر می‌كند، اما این بار با كوله‌باری از تجربه‌های پیشین: «دوباره كارمان را از صفر شروع كردیم، اما این بار به صورت مشاركتی و نه فردی.»
    از مزایای شراكت می‌گوید: «ما زنان كم‌تر كار مشاركتی كرده‌ایم، اما مشاركت به فرد این امكان را می‌دهد كه حرف‌ها، دعواها، استدلال‌ها و... را مطرح كند بدون آن كه بترسد.»
    او می‌افزاید: «در كارهای مشاركتی، انرژی گروهی بالا می‌رود. منتها در فرهنگ ما مشاركت معنایش را از دست داده و در ضرب‌المثل‌ها هم می‌توانی ردپایش را ببینی. این‌كه می‌گویند اگر شراكت خوب بود خدا هم برای خود شریكی انتخاب می‌كرد.»
    اما حالا مریم طاهریان نقش‌برجسته‌های روی سفالینه‌ها را همراه با زنی دیگر از صفر آغاز كرده و امیدوار است بتواند در كارگاه كوچك‌شان در دل شهر كویری سمنان، برای زنان دیگر دیارش اشتغالزایی كند.



    منبع:روزنامه سرمايه

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  20. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا ژاپن به توسعه تكنولوژي دست يافته است
    توسط *مینا* در انجمن قاره آسیا
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 10th January 2013, 08:58 PM
  2. بيماري درختان ميوه
    توسط nafise sadeghi در انجمن بیماریهای گیاهی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 7th June 2011, 12:28 AM
  3. تاریخچه موزه و موزه داری در ایران و جهان
    توسط nourooz در انجمن موزه و موزه داری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th October 2010, 01:13 PM
  4. گفتگو با سيروس مقدم كارگردان زير هشت
    توسط neginekimiya در انجمن معرفی هنرمندان هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th August 2010, 05:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •