خواب دیدم با خدا گفتگویی داشتم
خدا گفت چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟ گفتم : چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟ خدا پاسخ داد : اینکه آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند , عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند . اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند . اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند
بیایید یاد بگیریم که
نمی توانیم دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کنیم , اما می توانیم محبوب دیگران باشیم
نمی توانیم به عقب برگردیم و از نو شروع کنیم اما می توانیم از همین حالا شروع کنیم و پایان تازه ای بسازیم
خدا روز بدون رنج , بدون خنده و اندوه وعده نداده است , اما توان پایداری در آن روز ها و وعده تسلی و چراغ راه را داده است
مشکلات مانند دست انداز های جاده اند و فقط کمی از سرعت مان کم می کنند . بیایید زیاد روی دست اندازها توقف نکنیم و به حرکتمان ادامه دهیم
وقتی ناراحتیم از اینکه به مطلوب خود نرسیده ایم , محکم بنشینیم و خوشحال باشیم زیرا خداوند در فکر چیزی بهتر برای ماست
وقتی اتفاقی برایمان می افتد به معنایش فکر کنیم . در پشت اتفاقات زندگی منظوری نهفته است که به ما یاد می دهد چه طور بیشتر بخندیم
بهتر است غرورمان را به خاطر کسی که دوستش داریم از دست بدهیم تا اینکه او را به خاطر غرورمان از دست
علاقه مندی ها (Bookmarks)