دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: بزرگ ترین اعتراف زندگی

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile بزرگ ترین اعتراف زندگی

    شب های تارمان را چگونه باید روشن کنیم و روزهای سردمان را با چه خورشیدی باید گرم نگاه داریم؟ این جا دیگر رد پاها هم بر خاک سرد نمی ماند، تا بار دیگر باز گردیم و ببینیم از کدام راه رفتیم و از کدام راه باید برویم.

    چه دشوار شده، زیستن در جهانی که آینه هایش موج دارد و ما را مواج نشان می دهد، سخت است. ما در آب هم نمی توانیم، چهره مان را بنگریم. این جا کسانی هستند که کارشان گل کردن آب هاست. گل کردن روشنایی ها، چشمه ها.

    به چه کسی می توانیم در این سرای بی کسی اعتماد کرد و نگریست و از او خواست که به چهره ما بنگرد و بگوید ما چه شکلی هستیم. این جا همه چهره ها خاموش اند و همه نگاه ها، بی سو.

    کسی را می خواهیم که به چهره ما بنگرد و لبخند بر لبان مان، با نگاه مهربانش بکارد و برای باغ دل مان بارانی باشد، بارانی بهاری، بارانی که جان مان را شکوفا می سازد و دل مان را روشن می گرداند.


    ما دل مان برای روشنایی ها پایدار تنگ شده است.
    کسی را می خواهیم که به چهره ما بنگرد و لبخند بر لبان مان، با نگاه مهربانش بکارد و برای باغ دل مان بارانی باشد، بارانی بهاری، بارانی که جان مان را شکوفا می سازد و دل مان را روشن می گرداند.

    ما دل مان برای نسیم های بهاری و نوروزی تنگ شده، ما دل مان برای لحظه تولد خودمان تنگ شده است. ما دلمان بر ای لحظه زیبای شکفتن و روییدن تنگ شده است. اصولا دل ما تنگ شده است، این دل غم بار، گرفته است.

    بد جور گرفته است و کسی را نمی یابد که سفره اش را باز کنیم و غم های مان را یک به یک بر سر سفره بنشانیم و نشان دهیم و دوای دردمان را بخواهیم از او.

    ما این جا غریبیم، این بزرگ ترین اعتراف زندگی مان است. همه این را بر زبان آوردیم که ما این جا آن قدر غریبیم که واژه غریبی کفایت مان نمی کند و نمی خواهیم که در غربت بمانیم و در غربت بمیریم، که مرگ در غربت، یعنی پایان. ما می خواهیم به سرای دوست، راه یابیم و دل مان را، این ویرانه ای سوت و کور را آباد سازیم.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. 3 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کتاب "بوف کور"
    توسط SaNbOy در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 12th January 2011, 12:32 AM
  2. مقاله: ترمیم زندگی های از هم پاشیده
    توسط MAHDIAR در انجمن روانشناسی خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st June 2010, 11:57 PM
  3. همه چيز راجع به انفجار بزرگ(Big Bang)
    توسط pooriarezai7 در انجمن سایر موضوعات هوانوردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th March 2009, 11:56 AM
  4. آموزشی: گل واژه های ناب و پر معنای زندگی
    توسط diamonds55 در انجمن دل نوشته ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th February 2009, 05:10 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •