دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    Wink کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم

    كــوچـــه



    بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،

    همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،

    شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

    شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.



    در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد

    باغ صد خاطره خنديد،

    عطر صد خاطره پيچيد:



    يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم

    پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم

    ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.



    تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.

    من همه، محو تماشاي نگاهت.



    آسمان صاف و شب آرام

    بخت خندان و زمان رام

    خوشة ماه فروريخته در آب

    شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

    شب و صحرا و گل و سنگ

    همه دل داده به آواز شباهنگ



    يادم آيد، تو به من گفتي:

    - ” از اين عشق حذر كن!

    لحظه‌اي چند بر اين آب نظر كن،

    آب، آيينة عشق گذران است،

    تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است،

    باش فردا، كه دلت با دگران است!

    تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!



    با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم

    سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم،

    نتوانم!



    روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد،

    چون كبوتر، لب بام تو نشستم

    تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“



    باز گفتم كه : ” تو صيادي و من آهوي دشتم

    تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

    حذر از عشق ندانم، نتوانم! “



    اشكي از شاخه فرو ريخت

    مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ...



    اشك در چشم تو لرزيد،

    ماه بر عشق تو خنديد!



    يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم

    پاي در دامن اندوه كشيدم.

    نگسستم، نرميدم.



    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم،

    نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم،

    نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ...



    بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم
    فریدون مشیری
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  2. 13 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    پیش فرض فقیر


    فقير
    اي بينوا ، كه فقر تو ، تنها گناه توست !
    در گوشه اي بمير! كه اين راه ، راه توست
    اين گونه گداخته ، جز داغ ننگ نيست
    وين رخت پاره ، دشمن حال تباه توست
    در كوچه هاي يخ زده ، بيمار و دربدر
    جان مي دهي و مرگ تو تنها پناه توست
    باور مكن كه در دل شان مي كند اثر
    اين قصه هاي تلخ كه در اشك و آه توست
    اينجا لباس فاخر و پول كلان بيار
    تا بنگري كه چشم همه عذرخواه توست
    در حيرتم كه از چه نگيرد درين بنا
    اين شعله هاي خشم كه در هر نگاه توست !
    فریدون مشیری

    sokutam miad... slm,hamin:-)

  4. 4 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    پیش فرض دشت


    دشت

    در نوازش هاي باد ،
    در گل لبخند دهقانان شاد ،
    درسرود نرم رود ،
    خون گرم زندگي جوشيده بود .

    نوشخند مهر آب ،
    آبشار آفتاب ،
    در صفاي دشت من كوشيده بود .

    شبنم آن دشت ، ازپاكيزگي ،
    گوييا خورشيد را نوشيده بود !

    روزگاران گشت و .... گشت :

    داغ بر دل دارم از اين سرگذشت ،
    داغ بر دل دارم از مردان دشت .

    ياد باد آن خوش نوا آواز دهقانان شاد
    ياد باد آن دلنشين آهنگ رود
    ياد باد آن مهرباني هاي باد
    ” ياد باد آن روزگاران ياد باد “

    دشت با اندوه تلخ خويش تنها مانده است
    زان همه سرسبزي و شور و نشاط
    سنگلاخي سرد بر جا مانده است !

    آسمان از ابر غم پوشيده است ،
    چشمه سار لاله ها خوشيده است ،

    جاي گندم هاي سبز ،
    جاي دهقانان شاد ،
    خارهاي جانگزا جوشيده است !

    بانگ بر مي دارم از دل :
    - ” خون چكيد از شاخ گل ، باغ و بهاران را چه شد ؟
    دوستي كي آخر آمد ، دوستداران را چه شد ؟‌“

    سرد و سنگين ، كوه مي گويد جواب :
    - خاك ، خون نوشيده است !




    sokutam miad... slm,hamin:-)

  6. 4 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دانشجوی کامپیوتر
    نوشته ها
    325
    ارسال تشکر
    443
    دریافت تشکر: 612
    قدرت امتیاز دهی
    27
    Array

    پیش فرض پاسخ : کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال ت

    [QUOTE=7raha7;175830]كــوچـــه

    از اول دوستش داشتم شعر قشنگیه
    امام زمان (عج)فرمودند:
    3چیز است که اگر رعایت کنید وارد بهشت میشوید.
    1-ذکر بسیار بگویید.
    2-به هنگام وسوسه ی شیطان به خدا پناه ببرید.
    3-نماز اول وقت بخوانید.

  8. 4 کاربر از پست مفید eli20 سپاس کرده اند .


  9. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    پیش فرض پاسخ : کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال ت

    شما تاج سر مایی الی خانوم... اینم تقدیم به شما:

    پرواز با خورشيد




    بگذار ، كه بر شاخه اين صبح دلاويز
    بنشينم و از عشق سرودي بسرايم .
    آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبكبال ،
    پر گيرم ازين بام و به سوي تو بيايم

    خورشيد از آن دور ، از آن قله پر برق
    آغوش كند باز ، همه مهر ، همه ناز
    سيمرغ طلايي پرو بالي ست كه – چون من –
    از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز

    پرواز به آنجا كه نشاط است و اميدست
    پرواز به آنجا كه سرود است و سرورست .
    آنجا كه ، سراپاي تو ، در روشني صبح
    روياي شرابي ست كه در جام بلور است .

    آنجا كه سحر ، گونه گلگون تو در خواب
    از بوسه خورشيد ، چو برگ گل ناز است ،
    آنجا كه من از روزن هر اختر شبگرد ،
    چشمم به تماشا و تمناي تو باز است !

    من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است .
    راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم
    هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد
    چون مي نگرم ، او همه من ، من همه اويم !

    او ، روشني و گرمي بازار وجود است .
    در سينه من نيز ، دلي گرم تر از اوست .
    او يك سرآسوده به بالين ننهادست
    من نيز به سر مي دوم اندر طلب دوست .

    ما هردو ، در اين صبح طربناك بهاري
    از خلوت و خاموشي شب ، پا به فراريم
    ما هر دو ، در آغوش پر از مهر طبيعت
    با ديده جان ، محو تماشاي بهاريم .

    ما ، آتش افتاده به نيزار ملاليم ،
    ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم ،
    بگذار كه – سرمست و غزل خوان – من و خورشيد :
    بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم .



    sokutam miad... slm,hamin:-)

  10. 6 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  11. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    Cool چرا از مرگ میترسید؟؟؟

    چرا از مرگ مي ترسيد ؟
    چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
    چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟

    - مپنداريد بوم نااميدي باز ،
    به بام خاطر من مي كند پرواز ،
    مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است .
    مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است –

    مگر مي اين چراغ بزم جان مستي نمي آرد ؟
    مگر افيون افسون كار
    نهال بيخودي را در زمين جان نمي كارد ؟
    مگر اين مي پرستي ها و مستي ها
    براي يك نفس آسودگي از رنج هستي نيست ؟
    مگر دنبال آرامش نمي گرديد ؟
    چرا از مرگ مي ترسيد ؟

    كجا آرامشي از مرگ خوش تر كس تواند ديد ؟
    مي و افيون فريبي تيزبال وتند پروازند
    اگر درمان اندوهند ،
    خماري جانگزا دارند .

    نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد
    خوش آن مستي كه هشياري نمي بيند !

    چرا از مرگ مي ترسيد ؟
    چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
    بهشت جاودان آنجاست .
    جهان آنجا و جان آنجاست
    گران خواب ابد ، در بستر گلبوي مرگ مهربان ، آنجاست !
    سكوت جاوداني پاسدار شهر خاموشي ست .

    همه ذرات هستي ، محو در روياي بي رنگ فراموشي ست .
    نه فريادي ، نه آهنگي ، نه آوايي ،
    نه ديروزي ، نه امروزي ، نه فردايي ،
    زمان در خواب بي فرجام ،
    خوش آن خوابي كه بيداري نمي بيند !

    سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
    در اين دوران كه از آزادگي نام و نشاني نيست
    در اين دوران كه هرجا ” هركه را زر در ترازو ،
    زور در بازوست “ جهان را دست اين نامردم صد رنگ بسپاريد
    كه كام از يكدگر گيرند و خون يكدگر ريزند
    درين غوغا فرو مانند و غوغاها برانگيزند .

    سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
    همه ، بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آريد
    چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
    چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
    چرا از مرگ مي ترسيد ؟


    sokutam miad... slm,hamin:-)

  12. 7 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  13. #7
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    شیمی
    نوشته ها
    197
    ارسال تشکر
    3,119
    دریافت تشکر: 1,014
    قدرت امتیاز دهی
    503
    Array
    fati3370's: آسوده خاطر

    پیش فرض پاسخ : کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال ت

    شعرات خیلی نازن دوسشون دارم خیلی

  14. #8
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسی مکانیک
    نوشته ها
    40
    ارسال تشکر
    1,896
    دریافت تشکر: 191
    قدرت امتیاز دهی
    36
    Array
    abkar's: جدید164

    پیش فرض پاسخ : کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال ت


  15. 3 کاربر از پست مفید abkar سپاس کرده اند .


  16. #9
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    معارف اسلامی
    نوشته ها
    3
    ارسال تشکر
    11
    دریافت تشکر: 4
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : کوچه ( بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم...)كــوچـــه بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خيره به دنبال ت

    خیلی قشنگ بود ممنون
    ویرایش توسط _zahra_ : 12th February 2014 در ساعت 09:53 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپیک متالورژی
    توسط ghasem motamedi در انجمن مهندسی مواد و متالورژي
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: 12th January 2014, 02:52 PM
  2. معرفی: SonyEricsson C903 در ستایش زیبائی
    توسط Asghar2000 در انجمن Sony Ericsson
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 13th June 2012, 07:45 PM
  3. حقوق تجارت
    توسط MR_Jentelman در انجمن حقوق بین الملل
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: 16th September 2010, 09:20 PM
  4. مقاله: آشنایی با سرطان دهانه رحم ( Cervical cancer ) و چگونگی تشخیص و پیشگیری
    توسط Mina_Mehr در انجمن سرطان شناسی و انكولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd August 2010, 08:06 PM
  5. اخبار تلفن همراه و شرکت های آنها
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: 15th August 2010, 10:22 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •