سری اول مجموعه، جایی که نیما وارده دوره تاریخی شده بود، دید که برزو خان خاطره ایی تعریف می کنه که پس گردن یه مزدور انگلیسی رو گرفت که تو این لحظه نیما به طرز تحقیر آمیزی خندید!
این چه معنی ایی می تونه داشته باشه ؟
تمام مسائلی که تو این سریال هست مسائل روز کشورمونه شکی هم توش نیست.
آیا کشوری که سالها ایران رو چپاول کرده الآن این کارو نمی خاد این کارو انجام بده؟
یا شیوه استعمارشون عوض شده ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)