دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 48

موضوع: سبكهاي معماري

  1. #1
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post سبكهاي معماري

    معماری FOLDING

    معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه خود را بر زیر سوال بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار داد .
    فلسفه دلوز ، یک فلسفه افلاطون ستیز و دکارت ستیز است . به عبارت دیگر می توان بیان نمود که فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز ، هستی از زیر بناهای عقل ریاضی استخراج نشده است . وی در کتاب معروف خود ، ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی ( 1972) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داد . از نظر دلوز ، خرد هر جایی است .
    فلسفه فولدینگ منطق ارسطویی را نیز زیر سوال می برد . از نظر این فلسفه ، هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد . زیر بنا و روبنا وجود ندارد . فولدینگ به دنبال تعدد است و می خواهد سلسله مراتب را از بین ببرد . این فلسفه در پی از بین بردن دو گانگی هاست .


    فولد یعنی چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند . فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبناهای فکری تمدن غرب و بالاخص منطق مطلق و ریاضی گونه مدرن است .
    فولدینگ ، عمودگرایی ، طبقه بندی و سلسله مراتب مردود می داند و به جای آن افقی گرایی را مطرح می کند . از نظر فولدینگ همه چیز همسطح یکدیگر است . دلوز در کتاب خود به نام ، فولد ، لایبنیتز و باروک ( 1982 ) جهان را چنین تبیین می کند : " جهان به عنوان کالبدی از فولدها و سطوح بی نهایت که از طریق فضا ، زمان فشرده شده ، در هم پیچ و تاب خورده و پیچیده شده است . " دلوز هستی و اجزاء آن را همواره در حال شدن می بیند .
    یکی از موارد کلیدی در مباحث مطرح شده توسط دلوز ، افقی گرایی است . دلوز به همراه یار همفکر خود ، فیلیکس گاتاری ، مقاله ای به نام " ریزوم " در سال 1976 در پاریس منتشر کرد . این موضوع در کتاب هزار سطح صاف ( 1980) به صورت کامل تر توسط این دو مطرح گردید . رزیوم گیاهی است بر خلاف سایر گیاهان ، ساقه آن به صورت افقی و در زیر خاک رشد می کند . برگ های آن خارج از خاک است . با قطع بخشی از ساقه آن ، این گیاه از بین نمی رود ، بلکه از همانجا در زیر خاک گسترش می یابد و جوانه های تازه ایجاد می کند .
    این دو متفکر با مطرح نمودن بحث ریزوم ، سعی در بنیان فکنی اندیشه غرب کردند و اصول اولیه آن را زیر سوال بردند . از نظر آنها ، عقلانیت غرب به صورت سلسله مراتب عمودوار ، درخت گونه و مرکز مدار است .
    بحث فولدینگ در معماری از اوایل دهه 1990 مطرح شد و به تدریج اکثر معماران نامدار سبک دیکانستراکشن مانند پیتر آیزنمن ، فرانک گهری ، زاها حدید و حتی معماران مدرنیست فیلیپ جانسون به این سمت گرایش پیدا کردند . از دیگر معماران و نظریه پردازان سبک فولدینگ می توان از بهرام شیردل ، جفری کیپینز ، گرگ لین و چارلز جنکز نام برد . همانند دیکانستراکشن ، خواستگاه فلسفه فولدینگ در فرانسه و معماری فولدینگ در آمریکا بوده است.

    این معماران در کارهای جدید خود پیچیدگی را با وحدت یا تقابل نشان نمی دهند بلکه به صورت نرم و انعطاف پذیر ، پیچیدگی ها و گوناگونی های مختلف را در هم می آمیزند . این کار باعث از بین بردن تفاوت ها نمی شود . باعث ایجاد یک پدیده همگون یکپارچه نیز نمی گردد ، بلکه این عوامل و نیروها به صورت نرم و انعطاف پذیر در هم می آمیزد . هویت و خصوصیت هر یک از این عوامل در نهایت حفظ می شود مانند لایه های درونی زمین که تحت فشارهای خارجی تغییر شکل می دهند ، در عین این که خصوصیات خود را حفظ می کنند .
    نظریه دیکانستراکشن جهان را به عنوان زمینه هایی از تفاوت ها می دید و این تضاد ها را در معماری شکل می داد . این منطق تضاد گونه در حال نرم شدن است تا خصوصیات بافت شهری و فرهنگی را به گونه ای بهتر مورد استفاده قرار دهد .
    دیکانستراکشنیست ها عدم هماهنگی های درون پروژه را در ساختمان و سایت نمایش می دادند و این نقطه آغاز پروژه آنها بود . ولی آنها هم اکنون این تفاوت ها را در تقابل نشان نمی دهند ، بلکه آنها را به صورت انعطاف پذیری در هم می آمیزند و یک منطق سیال و مرتبط را دنبال می کنند . اگر در گذشته پیچیدگی ها و تضاد از دل تقابل های درونی پروژه بیرون می آمد ، در حال حاضر خصوصیات مکانی ، مصالح و برنامه به صورت انعطاف پذیری روی همدیگر تا می شوند ، در حالی که هویت هر یک حفظ می شوند . معماری فولدینگ در مقیاس شهری در جایی بین زمینه گرایی و بیان گرایی قرار دارد . فرم های انعطاف پذیر نه به صورت کامل هندسی هستند و نه به شکل دلبخواهی . در مقیاس شهر ، این لایه های تا شده و انعطاف پذیر نه نسبت به بافت مجاور خود بی تفاوت اند و نه مطابق با آنند ، بلکه از شرایط محیطی بهره می جویند و آنها را در منطق پیچ خورده و منحنی خود جای می دهند .

    گرگ لین در تعریف معماری فولدینگ می گوید : " فولدینگ یعنی تلفیق نمودن عوامل نامربوط در یک مخلوط به هم پیوسته . " در این رابطه می توان لایه های رسوبی در کوه ها را مثال زد که در اثر فشارهای درونی زمین روی یکدیگر خم شده و پیچ و تاب خورده اند . در عین این که هر لایه خصوصیات درونی خود را حفظ کرده است ، ولی با لایه مجاور خود درگیر شده و لایه ها به صورت انعطاف پذیری در کنار یکدیگر انحناء پیدا کرده اند .

    معماری فولدینگ معماری نئو باروک نیز نامیده می شود . در معماری باروک ، سبک های یونانی ، رومی ، شرقی ، رومانسک ، گوتیک و کلاسیک روی یکدیگر تا می شوند و کالبد بنا و سطوح مواج دیوارها نسبت به شرایط انعطاف پذیرند . همانگونه که در معماری فولدینگ انعطاف پذیری احجام و سطوح مختلف توسط تکنولوژی جدید ، که همان رایانه است ، انجام می شود . تکنولوژی رایانه قادر است بین دو شکل ، شکل های میانی را برای انتقال نرم یکی به دیگری انجام دهد . این انتقال نرم مدت ها است که در فیلم های تبلیغاتی ، فیلم های ویدیویی و فیلم های سینمایی انجام می شود . در فیلم ویدیویی مایکل جکسون به نام سیاه و سفید ، تصویر صورت چند فرد مختلف که از نژادها ، رنگ ها ، جنسیت و سنین مختلف بودند گرفته شده بود و در مقابل چشمان حیرت زده تماشاگران تلویزیون ، تصویر یکی به دیگری تبدیل می شد ، بدون اینکه بیننده احساس کند که این لایه های بین دو صورت کاملا متفاوت به صورت تصنعی و یا ناهمگون به یکدیگر تبدیل می شوند .
    در فیلم پایان گر 2 ( Terminator 2 ) نیز هنر پیشه ای که نقش منفی داشت می توانست کالبد خود را به صورت جیوه در بیاورد و همانند جیوه در هر شرایطی تغییر حالت دهد . در روی کف زمین به صورت یک کف پوش پهن شود و سپس از روی کف بلند شده و به صورت انسان و یا حالت های دیگر در آید . امروزه با استفاده از رایانه ، این انتقال و تغییر شکل به راحتی قابل اجرا است و معماران فولدینگ سعی می کنند که معماری را با علم روز همگون و همسو سازند .
    در این رابطه بهرام شیردل در مصاحبه خود در مجله آبادی می گوید : " فکر من و همکارانم در معماری و شهر سازی ، قابل انعطاف کردن فضاها است به گونه ای که جوابگوی تفاوت های بی شماری باشد ،... همیشه معتقد بوده ام باید معماری جدیدی به وجود آید که با افکار و زندگی زمان خود انطباق داشته باشد و فرهنگ و تمدن موجود را غنی تر کند ... انسان با گذشت زمان افکار و خصوصیاتش تغییر می کند - بر عکس سایر جانداران - معماری هم باید تبع آن تغییر کند . "
    پیتر آیزنمن به عنوان بانی طرح فلسفه فولدینگ در حوزه معماری واژه " Weak Form " یا " فرم ضعیف " را مطرح کرده است . فرمی که قابل انعطاف است و خود را با شرایط محیطی وفق دهد .همانطور که ژله با شکل ظرف خود تطبیق می یابد . لذا فرم ها یا لایه های معماری فولدینگ ، در مجاور و همتراز یکدیگر به صورت انعطاف پذیر و در انطباق با شرایط کالبدی ، اجتماعی و تاریخی محیط در سایت قرار می گیرند .

    آیزنمن در طرح خود برای مرکز گردهمایی کلمبوس ( 92-1990) موضوع اشاره شده ، در فوق را به صورت کالبد معماری نشان داده است . به طور کلی در اکثر شهرهای بزرگ آمریکا ساختمانی به نام مرکز گردهمایی وجود دارد . در این نوع ساختمان ها به صورت مستمر جلسات ، سخنرانی ها و نمایشگاهای مختلف از طرف اصناف ، سازمان ها و نهادها گوناگون که موقعیت محلی ، ملی و یابین المللی دارند برگزار می شود .
    مرکز گردهمایی کلمبوس در شمال مرکز شهر کلمبوس و در واقع در مرز بین مرکز شهر و قسمت شمالی شهر قرار دارد . در سمت غرب ساختمان ،های استریت که یکی از دو خیابان اصلی شهر است عبور می کند و از جنوب تا شمال و مرکز شهر را به یکدیگر متصل می کند . از سه طرف دیگر سایت ، بزرگراههای سرتاسری و خطوط راه آهن عبور می کنند و پل های چند طبقه متعدد در اطراف سایت این خطوط را به یکدیگر متصل کرده است . به عبارتی در غرب سایت مهم ترین مسیر ارتباطی محلی و داخل شهری ، و در سه طرف دیگر سایت خطوط ارتباطی داخل و بین شهری قرار دارد .

    تصمیمات اتخاذ شده و یا اطلاعات کسب شده در گردهمایی های داخل این ساختمان از طریق خطوط تلفن ، فاکس و اینترنت و همچنین مطبوعات و رسانه های مختلف به سراسر کشور منتقل می شود . لذا از یک طرف این ساختمان مرکز تبادل اطلاعات است و لایه های مختلف از این مرکز این اطلاعات را به مناطق مختلف منتقل می کنند . از طرف دیگر این مکان مرکز خطوط ارتباطی محلی و بین شهری است و لایه های مختلف راه های ارتباطی از چهار طرف این ساختمان عبور می کنند .
    آیزنمن این جند لایگی خطوط اطلاعاتی و راه های ارتباطی در عصر ابر رسانه ها را در ساختمان خود به صورت کالبدی به نمایش گذارده است . لایه های مختلف ساختمان خود به صورت کالبدی به نمایش گذارده است . لایه های مختلف ساختمان در حالت افقی ، به صورت همتراز و با موقعیت همسان در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و مجموع این لایه ها کلیت واحدی را به نام مرکز گردهمایی کلمبوس تشکیل داده اند .
    نکته حائز اهمیت دیگر در طرح آیزنمن این است که ساختمان دارای یک دوگانگی در مقیاس است که به هر دو آنها بدون ارجحیت یکی بر دیگری توجه شده است . یکی مقیاس بزرگ شهر است و از دید داخل برج های مرتفع مرکز شهر ، این ساختمان مقیاسی در حد بزرگراههای اطراف خود دارد . همچنین از دید عابر پیاده در مجاور خیابان اصلی شهر ، مقیاس ساختمان خرد شده و مقیاس آن در حد مقیاس نسبتا کوچک ساختمان های محلی اطراف خیابان است .
    یکی دیگر از پروژه های جالب توجه در این سبک ، سرنگون ساختن برج سیرز در شهر شیکاگو توسط گرگ لین است . برج سیرز ، به ارتفاع 110 طبقه مرتفع ترین ساختمان ساخته شده به سبک مدرن است . این ساختمان توسط شرکت معتبر S.O.M بین سالهای 74-1970 ساخته شد . مهندس معمار آن بروس گراهام و مهندس سازه آن فضلور خان - پاکستانی تبار - بود .
    این ساختمان نماد و نمودی کامل از سبک مدرن و اندیشه مدرن است . نمای خارجی برج تماما با شیشه هایی به رنگ برنز و آلومینیوم سیاه رنگ پوشش شده است و می توان آنرا دنباله شیوه میس وندروهه و شعار کمتر بیشتر است دانست . این برج از نه مکعب مستطیل چسبیده به هم تشکیل شده که به صورت سلسله وار هر کدام تا ارتفاع معینی بالا می روند . دو مکعب مستطیل آخر به ارتفاع 443 متر می رسند . فضلور خان برای هر مکعب مستطیل 25 ستون فلزی در نظر گرفت . لزا برج سیزر از نه لایه - مکعب مستطیل - و هر لایه از 25 لایه - سیستم سازه - تشکیل شده است . گرگ لین در پروژه خود - به صورت نمادین - با تبر ، تیشه به ریشه این نماد مدرنیته و معماری مدرن زد و عمود گرایی را به افقی گرایی تبدیل کرد . پس از انداختن برج به روی زمین ، لین لایه های هندسی طویل و قائم الزاویه آن را برطبق شرایط سایت در بین رودخانه ، خیابان و ساختمان های مجاور ، همانند نوارهای خمیری شکل ، در کنار هم قرار داد . این لایه ها در عین این که هر یک خصوصیات خود را حفظ کردند ، ولی با توجه به شرایط موجود در سایت به حالت نرم و انعطاف پذیر ، به صورت افقی و بدون هیچ گونه ارجحیتی در بین عوامل موجود در سایت قرار گرفتند .

    (بر گرفته از مقاله ی فولدینگ-رضا نا ئینی)

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  2. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  3. #2
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post سبک های معماری

    معماری بیونیک



    بیونیک، به معنای زیستارشناختی یا به کارگیری اندام‌های ساختگی طبیعت، اولین بار توسط دانشمند امریکایی جک.ای.استیل در سال 1959 بکار برده شد. او بیونیک را علم سیستم‌هایی که شالوده و پایه تمامی سیستم‌های زنده‌اند، می‌داند.
    در ابتدا بیونیک به بررسی ماشین‌هایی که براساس سیستم‌های زنده طراحی و ساخته شده بودند می‌پرداخت و هم اکنون بیونیک از هر جهت هنر به کارگیری دانش سیستم‌های زنده در حل مسائل فنی است.
    امروز هرجا سخن از تکنولوژی به میان می‌آید، تصویر همان دستاوردهای مهم تکنولوژی که پاسخگوی نیازهای اساسی برای انسان امروز و آینده است، به ذهن می‌آیند، اما اگر کمی به مسیر تکنولوژی دقت کنیم کم و بیش به منشاء برخی پدیده‌ها پی می‌بریم، به اینکه مثلاً هر پدیده صنعتی یا ساختمانی از کدام الگوی زنده طبیعت الهام گرفته است.
    سال‌هاست که محققان در پی اثبات علیت و موجودیت این ارتباط هستند تا از طریق آن چگونگی شکل گرفتن سیستم‌های مختلف زندگی را بررسی و توجیه کنند و هم آنها هستندکه از رهاورد این تحقیقات، با تلفیق دو واژه «بیولوژی» و «تکنیک»،‌علم «بیونیک» را به عنوان دانشی که مسایل فنی را از راه‌های زیستی حل می‌کند، بنا نهاده‌اند.
    اگر چه خود بیونیک هنوز به عنوان یک علم نوپاست، اما فعالیت بیونیکدانان را که همواره در جستجوی یک الگوی زنده برای توجیه هر پدیده هستند، می‌توان در حوزه علوم کاربردی مطرح کرد.
    چارلی لوکستون از پیشگامان عرصه معماری بیونیک نقطه تمرکز معماران بیونیک را استفاده به جا از مواردی در طبيعت می‌داند که موجب استحکام ساختمان و ایجاد تنوع و آرامش در فضا می‌شود.
    روح بخشیدن به ساختمان یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زنده‌نمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القاء آهسته تمامیت سازه به آن دست پیدا می‌کنند و مهمترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زنده بودن خود را القاء کند.
    یکی از بهترین طرح‌های شناخته شده از علم بیونیک اثر لئوناردو داوینچی نقاش معروف است که ماشین پرنده را براساس ساختمان بدن یک خفاش طراحی کرد. استدلال او این بود که خفاش دارای بال کاملا پوشیده‌ای است که هوا را از خود عبور نمی‌دهد و دارای پوستی پرده مانند است که آن را تقویت می‌کند.
    حدود 400 سال بعد از طرح داوینچی ، ماشین پرنده توسط کلمنت آدر با الهام از خفاش ساخته شد و در سال 1890 تا ارتفاع 15 متری پرواز کرد.
    در ساخت زیردریایی‌ها نیز از بدن دلفین الهام گرفته شده است. این جانور با نیروی عضلانی کم می‌تواند به سرعت در آب حرکت کند و راز این حرکت در پوست دو لایه بدنش است. لایه پوست بیرونی قابل ارتجاع و لایه پوست درونی شبیه یک رشته لوله پر شده از ماده اسفنجی است.
    این ویژگی باعث می‌شود تلاطم ناشی از جریان پرفشار آب چندان محسوس نباشد، زیرا پوست قابل ارتجاع بیرونی، فشار را به لایه اسفنجی و تراکم‌پذیر درونی که مانند فنر عمل می‌کند منتقل می‌كند، به طوری که جریان پرتلاطم پیش از آن که فرصتی برای پیشروی پیدا کند از بین می‌رود و به همین دلیل است که در طراحی زیردریایی، جدار آن را مانند پوست دلفین می‌سازند.

    نمونه‌های معماری


    بناها در معماری بیونیک یا معماری طبیعی یا با استفاده از مواد شکننده و نا پایدار ساخته می‌شدند یا در دل یک حفره طبیعی که در زمین یا صخره شکل گرفته. یکی از این مکان‌های طبیعی، غارها بودند.
    معماری غاری که به طور عمده در قالب معماری مقابر جلوه کرده، از عصر باستان وجود داشته و به عنوان بارزترین نمونه‌های آن می‌توان به مقبره کاتوکومب رم و ناپل و مقبره‌هاي لبنان اشاره کرد.
    کلیساهای سنگی در ارمنستان و نیز غارهای بسیار بزرگ مسکونی مکشوف در گورمه ترکیه و ماترا در جنوب ایتالیا نیز از دیگر نمونه‌های این سبک معماری هستند. این بناها احتمالا چیزی شبیه به لانه‌های بزرگ موریانه‌ها که هزاران موریانه را در خود جای می‌دهند، بوده‌اند.
    علاوه بر این معماری گلی یا خاکی را نیز می‌توان یکی از شاخه‌های معماری طبیعی در نظر گرفت. شهرهای قدیمی و تاریخی همچون صنعا در یمن یا ساختمان‌های گلی دو گون در مالی نمونه‌هایی از این سبک هستند.

    در عصر حاضر

    از گرم‌ترین نقطه دنیا تا سردترین نقطه، سعی در الهام‌گیری از طبیعت دیده می‌شود. در کلبه‌های برگ و چوب بومیان آمازون، بناهای کاهی اقوام مختلف آفریقایی یا در کلبه‌های اسکیموهای بومی آلاسکا و گریلند نیز الهام از طبيعت به وضوح دیده می‌شود، به عنوان نمونه‌های غیربومی نیز می‌توان به طراحی ساختمان مرکزتحقیقات لندن اشاره کرد که از گیاهی به نام لوتوس الهام گرفته شده است.
    از لحاظ ساختار و شکل کلی نیز، بنای استادیوم المپیک مونیخ قابل توجه است. همچنین بانک کارمرز در فرانکفورت آلمان، ساختمان اینونیک در کمبریج و پروژه همزیگری صنعتی kalundborg در دانمارک از مشهورترین نمونه‌هایی هستند که در آنها از سبک بیونیک برای طراحی و ساخت بنا استفاده شده است.
    تقلید از طبیعت مزایای بسیاری دارد. فرض کنیم هر جاندار کنونی محصول چندین میلیون سال تکامل است، در این فاصله زمانی طبیعت هر چه را که با هدف ویژه‌اش سازگاری نداشته از بین برده است و این امیدواری را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآیند تکامل، مکانیسم‌های جدید فناوری را از روی موجودات زنده نسخه‌برداری کند.
    ساخت هواپیماهای تیزپرواز با الهام از بال پرستو و بادقپک و ساخت رایانه با الهام از مغز و فکر انسان نمونه‌های بارز دیگری از کاربرد علم بیونیکی برای ساخت فناوری‌های جدید است.

    معماری بیونیک چیست؟ (از تعاریفی دیگر)




    محمد جدیری عباسی
    عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر

    چكيده



    انسان از بدو پيدايش تاكنون در طبيعت به كندوكاو مشغول است، در طبیعتي كه همواره براي او ناشناخته و پر رمز و راز بوده است. زماني او بتدريج از دل طبيعت واژه هاي تك+نو+لوژي را بيرون كشيد وآنها را براي تركيب در ذهن خود پرواند و حاصل آنرا طي قرنها به زبانهاي مختلف باز گو كرد، او روزي با يك كشف جديد حيرت دنيا را برانگيخت و روز با يك برخورد ناگهاني در افكار، اختراعي را آماده ثبت نمود و به اين ترتيب تكنولوژي پا گرفت و تكامل نه فقط از مغز انسان بلكه در پيش چشمان او از طبيعتي كه خداوند در اختيارش گذاشته است ميتراود.



    امروز هر جا سخن از تكنولوژي به ميان مي آيد، انواع ماشينها، كامپيوترها، ساختمانهاي بزرگ، وسايل ارتباط جمعي و ديگر ابزار و آلات موجود در صنايع و نقش موثر آنها در اقتصاد و فرهنگ جامعه، در ذهن انسان تصوير مي شود، طبيعي است كه اين وسايل همان دستاوردهاي تكنولوژي است كه پاسخگوي نيازهاي اساسي براي انسان معاصر مي‌باشند، امّا چنانچه به مسير تكنولوژي بنگريم كم وبيش به منشاء برخي پديده ها پي مي بريم، به اينكه هر پديدة صنعتي و يا ساختماني ازكدام الگوی زنده طبیعت الهام گرفته است، شاید در آن صورت تکنولوژی جلوتر از زمان گام بردارد، بنابر این لازم است ارتباطی با اصول منطقی و علمی بین سیستمهای ماشینی و سیستم‌های زنده پدیدار شود.

    سالهاست که محققان در پی یافتن چنین ارتباطی هستند تا از طریق آن چگونگی شکل گرفتن سیستمهای مختلف زندگی را ارزیابی کنند، این محققان با تلفیق دو واژه «بیولوژی» و «تکنیک»، علم «بیونیک» را بنا نهاده‌اند.


    «بیونیک» در واقع دانشی است که مسایل فنی را از راههای زیستی حل می‌کند، در بیونیک، تحقیق فقط به یک رشته خاص علمی محدود نمی‌شود، اگر چه خود بیونیک هنوز بعنوان یک علم نوپاست، امّا فعالیت بیونیکوانان را می‌توان در حوزه «علوم کاربردی» مطرح کرد که همچون رابطی پدیده‌های گوناگون را با الگوهای زنده مقایسه می‌کنند، بعبارتی دیگر برای هر پدیده، الگوی زنده‌ائی می‌یابند.

    علوم کاربردی شاخه‌هائی از علوم است که رشد و تکامل آنها در مرحله‌ای مانند طراحی، ساخت، ایجاد و تغییر باشد و این قسمت به بخش مهندسی اختصاص دارد، از آنجائی که مهندس نقش اصلی و اساسی در توسعه تکنولوژی دارد، فعالیت این بخش باید با تأمل و دقت نظر، بگونه‌ای که همگام با طبیعت باشد، هدایت شود، بنابراین بجاست اگر بگوئیم که همه راهها به طبیعت ختم می‌شود.

    معماری بیونیک


    طی حدود 8/3 میلیارد سال از آفرینش زمین، طبیعت خود، تبدیل به طراح و معمار نهایی شده است، طی این مدت گیاهان و جانوران توانسته‌اند با تزئینات و طراحی‌های لازم بر مشکلات محیط زیست خود فائق آیند و انسان نیز در طول زندگی خود، همیشه سعی داشته برای ساخت و طراحی مکانها و وسایل مورد نیاز خود از طبیعت و محیط زیست اطراف خود الهام بگیرد، بعنوان مثال ساختمان بدن خفاش برای لئونارد و داوینچی ایده‌ائی بود که بتواند ماشین پرنده را طراحی کند یا نیروی عضلانی و در حین حال سرعت زیاد در دلفین‌ها جرقه‌ائی برای ساختن زیر دریائی بود، عنکبوتها با طراحی و بافتن ریسمانهایی که به استحکام پولاد هستند برای خود آشیانه می‌سازند، زنبورها با رعایت کلیه قوانین هندسی پناهگاهی امن و مطمئن برای خود طراحی می‌کنند، موریانه‌ها خانه‌های خود را در بیابان و در هوائی بسیار گرم می‌سازند و تلاش می‌کنند با کندن راههایی پیچیده در خاک، سیستم گرمائی و تهویه داخل لانه‌های خود را خنک و متعادل نگه دارند، خاک انباشت لانه‌های آنها به صورت یک مجموعه کامل طراحی شده تا بتوانند نیازهای طبیعی خود را تأمین کنند، اينها همه معماران طبيعت‌اند.

    بيونيك در لغت نامه به معناي «زيستار شناختي» يا «بكارگيري اندامهاي ساختگي طبيعت» است كه براي اولين بار اين واژه توسط دانشمند امريكائي بنام جك. اي. استيل در سال 1959 بكار برده شد، وي بيونيك را علم سيستمهايي كه شالوده و پايه تمامي سيستمهاي زنده است، مي‌داند.

    بطور كلي بيونيك و معماري بيونيك علمي است که به الهام‌يابي فني از ساختمانها، رفتارها و ارتباطات گوناگون عالم جانداران مي‌پردازد.

    چارلي لوكستون از پيشگامان عرصه معماري بيونيك از كساني است كه ما را به تختة طراحي طبيعت برمي گرداند تا به چگونگي معماري، طراحي و مهندسي، نظام موجود در معماري طبيعت را پي ببريم، وي استفادة بجا از مواردي كه موجب استحكام ساختمان و ‌ايجاد تنوع بطوري كه باعث ايجاد آرامش در آن فضا شود را مدّ نظر معماران بيونيك مي دانند. روح بخشيدن به ساختمان يكي از تمايلات ‹‹معماري بيونيك›› است كه به كمك خطوط مستقيم و يا منحني خالص و با توجّه به قدرت سازه براي تنفس (زنده نمايي) ‌و القاء آهسته تماميت خود به آن دست پيدا مي كند و اين به همراه باريك بيني در اجراء مختلف ساختمان بدست مي‌آيد، اين جنبه بايد در همه موارد معماري بيونيك در نظر گرفته شود، مهمترين چيز براي معماري بيونيك آن است كه ساختمان تپش وزنده بودن خود را القاء كند.

    اين يك باور متعالي كه با زنده بودن محيط زيست، هماهنگي كامل ايجاد شود، شايد يك طريقة معتبر و قوي براي آيندگان، ترويج روش اصلاح طلبي و توجه به واقعيتها از طريق ‹‹ معماري بيونيك›› باشد، بطور كلي معماري بيونيك مبارزه‌اي است با خشنودي از خود و تمايلي است به باز ساز ي همه چيز ، بنابراين انگيزه اي است منحصر بفرد.
    ویرایش توسط ЛίL∞F∆R : 29th September 2008 در ساعت 08:59 PM

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  4. 3 کاربر از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند .


  5. #3
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    دیکاستراکشن چیست؟(1)

    در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیثکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد .
    از آنجایی که مبانی دیکانستراکشن مستقیما از فلسفه دیکانستراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب ، برای استنباط معماری دیکانستراکشن ، ابتدا لازم است فلسفه دیکانستراکشن و مهم تر از آن ، زمینه های نظری این نحله فکری تبیین شود.
    در نیمه اول قرن بیستم مهم ترین مکتبی که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شد ، فلسفه اصالت وجود بود . ژان پل سارتر ( 1980 - 1905 ) فیلسوف فرانسوی ، پایه گذار این مکتب است . او خرد گرایی مدرن ، که توسط دکارت ، کانت و سایر بزرگان مدرن مطرح و تبیین شده بود ، را اساس فلسفه خود قرار داد . سارتر معتقد به خرد گرایی استعلایی ( Transendental Mind ) است . از نظر وی ، " فرد ماهیت خویش را شکل می دهد و نباید از این عامل در مسیر شخصیت فرد غافل ماند ... سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست . "
    از نیمه دوم قرن اخیر ، فلسفه مدرن و مکتب اصالت وجود و خرد باوری از طرف مکتب جدیدی به نام مکتب ساختارگرایی مورد پرسش قرار گرفت . این مکتب در ابتدا توسط فردیناند دو سوسور ، زبان شناس سوییسی و لوی استراوس ، مردم شناس فرانسوی ، مطرح شد . ساختارگرایی واکنشی در مقابل خرد استعلایی و ذهنیت مدرن است . ساختارگراها معتقدند که عاملی مهم تر از ذهن وجود دارد که پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته و آن ساختار زبان است . از نظر اندیشمندان ساختارگرا ، می باید ساختارهای ذهن بشری را مطالعه کنیم و این ساختارها بسیار مهم هستند . ساختار ذهن مبنایش زبان است . انسان بوسیله زبان با دنیای خارج مرتبط می شود .
    اگر به عقیده دکارت همه چیز آگاهانه شکل می گیرد ، به نظر استراوس ، ساختارهای فرهنگ ، اساطیر و اجتماع آگاهانه نیست ، همه آنها در ساحت ناخود آگاه شکل می گیرد و مولفی ندارد . استوارس استیلای سیصد ساله ذهن استعلایی را زیر سوال برد . اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم .به طور کلی ، " روش ساختارشناسی ، یافتن و کشف قوانین فعالیت بشری در چهار چوب فرهنگ است که با کردار و گفتار آغاز می شود . رفتار و کردار نوعی زبان است . به همین دلیل ساختارگراها ، ساختار های موجود در پدیده ها را استخراج می کنند . " چنانچه ژان پیاژه ( 1980- 1896 ) ، روان شناس فرانسوی ، مطالعات وسیعی در مورد ساختارهای رشد ذهن کودک و شخصیت کودک انجام داد .
    مکتب دیکانستراکشن که یکی از شاخه های مهم فلسفه پست مدرن محسوب می شود ، نقدی به بینش ساختارگرایی و همچنین تفکر مدرن است .
    مکتب دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا ( - 1930 ) ، فیلسوف معاصر فرانسوی ، پایه گذاری شد . دریدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است که وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیر ها غافل می مانیم ، فرهنگ و شیوه های قومی هر لحظه تغییر می کند ، پس روش ساختارگراها نمی تواند صحیح باشد . دریدا از سال 1967 ، یعنی زمانی که سه کتاب او منتشر شد ، در مجامع روشنفکری و فلسفی غرب مطرح گردید . این سه کتاب عبارتند از :
    گفتار و پدیدار ، نوشتار و دیگر بودگی و نوشتار شناسی .
    از نظر دریدا فلسفه غرب دچار نوعی ورشکستگی است و در حال حاضر پویایی خودش را از دست داده است .
    به عقیده دریدا ، یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی کند ، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر خواننده و یا هر کس که آن را قرائت کند ، می تواند در یافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد . " نوشتار مانند فرزندی است که از زهدان مادر ( مولف ) جدا شده . هر خواننده ای می تواند برداشت خود را داشته باشد . "
    از نظر دریدا ، نوشتار ابزار خوبی برای انتقال مفاهیم نیست و یک متن هرگز دقیقا همان مفاهیمی را که در ظاهر بیان می کند ندارد . متن به جای انتقال دهنده معنا ، یک خالق است . به همین دلیل در بینش دیکانستراکشن ، ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم . هر کس معنایی و استنباطی متفاوت با دیگران از پدیده های پیرامون خود قرائت می کند .
    تقابل دوتایی موضوع دیگری است که دریدا نقد کرده است . تقابل های دوتایی همچون روز و شب ، مرد و زن ، ذهن و عین ، گفتار و نوشتار ، زیبا و زشت و نیک و بد همواره در فلسفه غرب مطرح بوده است . از زمان افلاطون تا کنون همواره یکی بر دیگری برتری داشته است. ولی به نظر دریدا هیچ ارجحیتی وجود ندارد . او این منطق سیاه و سفید و مسئله یا این یا آن را رد مردود می داند .
    به عنوان مثال ، در فلسفه غرب همیشه گفتار بر نوشتار به دلیل حضور گوینده ارجحیت داشته است . ولی به عقیده دریدا ، معنای متن را گوینده تعیین نمی کند ، بلکه شنونده و یا خواننده متن است که با توجه به ذهنیت و تجربه خود این معنا را که می تواند متفاوت از منظور و غرض گوینده یا مولف باشد مشخص می کند . لذا لزوما گفتار بر نوشتار ارجح نیست .
    باید عنوان شود که تعریف دقیق و مشخصی از دیکانستراکشن وجود ندارد ، زیرا هر تعریفی از دیکانستراکشن می تواند مغایر با خود دیکانستراکشن تفسیر و تاویل شود . خود دریدا می گوید : " دیکانستراکشن کردن یک متن به معنای بیرون کشیدن منطق ها و اسنتباطات مغایر با خود متن است . در واقع گسترش درک مجازی است . "
    به طور کلی دیکانستراکشن نوعی وارسی یک متن و استخراج تفسیرهای آشکار و پنهان از بطن متن است . این تفسیرها و تاویل ها می تواند با یکدیگر و حتی با منظور و نظر پدید آورنده متن متناقض و متفاوت باشد . لذا در بینش دیکانستراکشن ، آنچه که خواننده استنباط و برداشت می کند واجد اهمیت است و به تعداد خواننده ، برداشت ها ، استنباطات گوناگون و متفاوت وجود دارد . خواننده معنی و منظور متن را مشخص می کند و نه نویسنده . ساختاری ثابت در متن و یا تفسیری واحد از آن وجود ندارد . ارتباط بین دال و مدلول و رابطه بین متن و تفسیر شناور و لغزان است .
    شخصی که این مباحث فلسفی را وارد عرصه معماری نمود ، پیتر آیزنمن، معمار معاصر آمریکائی است . آیزنمن نه تنها با مقالات و سخنرانی های خود ، بلکه با فضاها ، کالبدها و محوطه سازی های متعددی که ساخته ، فلسفه دیکانستراکشن را به صورت یکی از مباحث اصلی معماری در طی دهه هشتاد میلادی در آورد .


    1. درسته كه سارت پايه هاي فلسفه اصالت وجود (اگزيستانسياليسم) رو مطرح كرد، اما مروج اصلي اون نبود. و نيز كسي كه بشه روش بحث كرد. هايدگر،اپيكور و كيركگارد رو نبايد فراموش كرد وقتي اسمي از اصالت وجود مياد.
    يكي از بزرگا ن اين فلسفه همون فردريچ نيچه ي بزرگ هست كه با استفاده از همين ساختار شكني كه گفته شد، بحث هايي رو وسط كشيد كه خيلي ها به اون لقب ديوانه دادند. كافيه يك بار كتاب چنين گفت زرتشت رو بخونيد.

    2.جمله ي "انسان به شدت آزاد است و به همين دليل به شدت مسئول در برابر انتخاب هاي خويش" نوعي نگاه به بازنگري ارزش هاي انساني هم هست.

    3. ديكانستراكشن درست مثل خود پست مدرنيسم از تعريف مشخص مثل ماهي لغزنده از دست در ميره!

    4.اين عقيده كه ارتباط نوشته و نويسنده رو مردود بدونيم و فقط از ديدگاه واكنشي بخوايم به يك اثر نگاه كنيم، نوعي افراطه و از اونطرف بوم افتادن. كسي منكر نيست كه بخشي از ادراك محدود به ادراك كننده ست و اثر نقشي در اون نداره. اما معمولا اين بخش، قسمتيه كه كمترين ارزش مانور رو هم داره. درسته كه ما نميتونيم از يك اثر تعداد بچه هاي خالقش رو بفهميم، اما هميشه رد پاي خالق در اون هست. پس به صرف اينكه توضيح دهنده اي براي رسوندن دقيق منظور وجود نداره نميشه گفت كه يك اثر از لحاظ ادراك بازه ي نامحدودي داره. و خب مشخصه كه برايادراك اون اثر بايد و بايد در فضاي نوشتاري اون اثر قرار گرفت. شما نميتونيد اشعار مقاومت يونان رو بدون دونستن تاريخ مقاومت اون كشور درك كنيد. اين خيلي ساده ست. و زبان و فرهنگ . اينها گيره هايي هستند كه با در دست داشتنشون ميتونيم يك اثر رو از چنئ گانگي معنايي نجات بديم.

    از طرفي نوجه كنين كه عقيده كي بوجود اومد: زماني كه مكاتب فكري مضحك و پوچ سعي در بدست آوردن پيروان داشتند و نميتونستن خنده دار بودن خودشونو پنهان كنن، فلسفه ي "نه تو منظورمو نميفهمي" رو راه انداختن. به همون سادگي كه از نوشته هاي نيچه ي بزرگ، گروههاي شيطان پرستي زاده شد!
    اين قصه سر دراز دارد!

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  6. 3 کاربر از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند .


  7. #4
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    دیكانستراكشن(2)


    آیزنمن در مقاله ای به نام " مرز میانی " ، هم فلسفه مدرن و هم معماری مدرن را به باد انتقاد گرفت . از نظر وی ، معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است . به عقیده آیزنمن ، بحث ارزشی هگل در مورد تز ، آنتی تز و سنتز ، دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد . فیلسوفان پست مدرن مانند نیچه ، فروید ، هایدگر و دریدا رابطه ما را با جهان هستی عوض کرده اند .
    علم قرن نوزدهم و یقین علمی آن دوره دیگر اعتبار خود را از دست داده است . قوانین جدید فیزیک مانند قانون نسبیت آلبرت اینشتین و اصل عدم قطعیت ورنرهایزنبرگ ، دریافت ما را از جهان پیرامون تغییر داده است .

    لذا اگر معماری یک علم است باید این معماری بر اساس علم و فلسفه امروز و دریافت کنونی ما از خود و محیط اطراف باشد . معماری امروز ما باید از علم و فلسفه قرن نوزده گذر کند و خود را با شرایط جدید منطبق سازد . همچنان که معانی ، مفاهیم و نمادها در علم و فلسفه عوض شده ، در معماری نیز باید عوض شود .
    آیزنمن معتقد است که مدرنیست ها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جست و جو کرد . پست مدرنیست ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند ، ولی معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند . در این مورد وی از واژه " Presentness " به معنای " اکنونیت " استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد . متعلق به زمان و مکان حاضر باشد .
    برای رسیدن به شرایط فوق ، باید قوانین گذشته معماری را بر هم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی ، لذا بر هم زدن آنها ممکن است . حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شود ( دیکانستراکت شوند ) و مفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود .
    پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما ، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام ، ثبات و بی ثباتی ، زشتی و زیبایی ، سودمندی و عدم سودمندی ، صداقت و فریب ، پایداری و تزلزل ، صراحت و ایهام وجود دارد . نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد ، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود .
    در گذشته و همچنین در معماری مدرن و پست مدرن آنچه که حضور داشته ، تقارن ، تناسب ، وضوح ، ثبات ، مفید وبودن و سودمندی بوده است . در این تقابل های دوتایی همواره یکی بر دیگری ارجحیت داشته . اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده ، عدم تقارن ، عدم وضوح ، ابهام ، ایهام ، منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته ، بخشی از زندگی امروز ما است .
    در معماری دیکانستراکشن سعی بر این است که برنامه و مشخصات طرح مطالعه و وارسی دقیق قرار گیرد . همچنین خود سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتماعی و فرهنگی ای که سایت در آن قرار گرفته نیز مورد بازبینی موشکافانه قرار می گیرد . در مرحله بعد تفسیرها و تاویل های مختلف از این مجموعه مطرح می شود . در نهایت کالبد معماری به صورتی طراحی می شود که در عین بر آورده نمودن خواسته های عملکردی پروژه ، تناقضات و تباینات بین موضوعات اشاره شده در فوق و تفسیرهای مختلف از آن ارائه شود . لذا شکل کالبدی به صورت یک مجموعه چند معنایی ، ابهام انگیز ، متناقض و متزلزل ارائه می شود ، که خود طرح زمینه را برای تفسیر و تاویل آماده می کند .
    آیزنمن در مقاله " مرز میانی " از واژه " Catachresis " استفاده کرده که به معنای دو پهلو یا ایهام است . دو پهلو مرز میانی است . در دوپهلو یا ایهام ارجحیتی وجود ندارد . هم این است و هم آن - نه این است و نه آن . آیزنمن در این مقاله می نویسد : " دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب نموده است . "
    یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( 1989 - 1982 ) در شهر کلمبوس آمریکا است . در مسابقه ای که در سال 1982 برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند .

    سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت .
    آیزنمن در تبیین طرح خود عنوان که این نقطه محل ملاقات دو قشر نسبتا متفاوت است . یکی دانشجویان و هنرمندان دانشگاه که کارهای خود را در این ساختمان ارائه می کنند و دیگری شهروندان و عامه مردم شهر که به دیدن این آثار می آیند . لذا دو کد یا نشانه برای هریک از این دو قشر انتخاب شد . یکی محورهای شبکه شطرنجی دانشگاه و دیگری محورهای شبکه شطرنجی شهر کلمبوس . این دو شبکه نسبت به یکدیگر 17 درجه اختلاف زاویه دارند . لذا هر دو شبکه به عنوان نشانه ای از هر یک از این دو قشر در محل سایت با یکدیگر تلاقی کرده اند . این دو گانگی در کالبد معماری ساختمان به گونه ای نمایش داده شده که هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد و این دو محور همانند دو تیغه قیچی بین دو ساختمان را شکافته و خود در آن جایگزین شده اند .
    پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت ، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود . این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ، ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود . اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ، ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود . وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود ، به عنوان بخشی از متن موجود ، که همان سایت پروژه باشد ، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد . لذا در طرح آیزنمن ، بخشهایی از ساختمان دانشکده نظامی ، که شبیه یک قلعه نظامی بود ، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد .


    معماری دیکانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتا کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ، ولی تاثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت . این سبک به عنوان پیش زمینه رویکردهای متعاقب آن همچون معماری فولدینگ و معماری پیدایش کیهانی بود .
    از دیگر معماران این سبک می توان از فرانک گهری ، زاها حدید ، رم کولهاس و برنارد چومی نام برد .

    منبع: کتاب معماری معاصر غرب
    ویرایش توسط ЛίL∞F∆R : 29th September 2008 در ساعت 09:01 PM

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  8. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  9. #5
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    طراحي پايدار (طراحي سبز) (1)


    طراحي پايدار يا طراحي سبز از موضوعات بسيار جنجالي و بحث‌برانگيز در جهان امروز است. بدون ترديد يكي از موارد مهمي كه انسان همواره با آن دست و پنجه نرم مي‌كند، نحوه نگرش و برخورد با منابع انرژي و تعامل بين منابع و اثرات ناشي از اين مصرف است.

    در نگرش پايدار، طراحي به گونه‌اي انجام مي‌شود كه اين سه مورد در يك چرخه ارتباطي صحيح قرار‌گرفته و بتوان در آينده نيز از نتايج مصرف منابع در حال، بهره‌مند شد.

    به عبارت د‌يگر اين نوع طراحي بدون داشتن نگرشي درست و تعريفي مشخص امكان‌پذير نيست.

    اصطلاح پايداري "sustainability" براي نخستين بار در سال 1986 توسط كميته جهاني گسترش محيط زيست، تحت عنوان" رويايي با نيازهاي عصر حاضر بدون به مخاطره‌انداختن منابع نسل آينده" مطرح شد. [چشم‌انداز زیست‌محيطی جهان]

    بايد خاطرنشان كرد، مفهوم طراحي پايدار‌يك مفهوم عام بوده و در بسياري از زمينه‌ها از جمله معماري، طراحي گرافيك، كشاورزي، ماشين‌آلات و هرآنچه كه با محيط زندگي انسان سروكار دارد، به كاربرده مي‌شود.

    شايد بتوان هدف از اين نوع طراحي را كاهش آسيب‌هاي محيطي، به حداقل رساندن مصرف منابع انرژي و هماهنگي هرچه بيشتر با طبيعت دانست. به معناي ديگر، فلسفه طراحي پايدار، پشتيبان و مشوق نگرش‌ها و تصميم‌هايي است كه درهرمرحله از طراحي، ساخت و سپس مصرف، تاثيرات منفي بر محيط زيست و سلامت استفاده‌كنندگان را نيز در نظرگرفته باشد.

    اين نوع طراحي از اصولي خاص تبعيت مي‌كند كه رعايت آنها ضروري است: مديريت منابع انرژي، طراحي با قابليت بازگشت به چرخه زندگي، طراحي براي انسان.

    مديريت منابع انرژي


    اين مديريت از دو زاويه قابل بررسي است.
    1- مديريت منابع تجديد‌ناپذير: با توجه به روند رو به رشد منابع غيرقابل تجديد مانند سوخت‌هاي فسيلي و مواجهه جدي با بحران انرژي درسال‌هاي اخير، استفاده بهينه از اين نوع منابع حياتي به نظر مي‌رسد.

    زيرا اين نوع منابع با توجه به ذخاير موجود، در سال‌هاي آتي به پايان مي‌رسند و مي‌‌بايست براي دسترسي به منابع جايگزين فعاليتي جدي دنبال شود.

    2- مديريت منابع تجديد‌پذير: بهترين نوع منابع انرژي كه در طراحي پايدار بر‌آن تمركز مي‌شود، منابعي هستند كه توانايي قرارگرفتن در چرخه طبيعي و قابليت بازگشت را داشته باشند. در اين نوع مديريت منابع، همواره طراح تلاش مي‌كند نوعي تعادل بين اثرتوليد شده و محيط اطراف برقرار‌ كند تا اين دو در يك چرخه بازگشتي بتوانند با يكديگر مرتبط شوند.
    در اين نوع طراحي، با استفاده از منابعي كه در دسترس و طبيعي هستند مانند خورشيد و باد و باران، همواره پروژه‌اي اقتصادي‌تر خواهيم داشت.


    طراحي با قابليت بازگشت به چرخه زندگي
    دراين طرح تاكيد براتخاذ روشي است كه به بازيافت و بازتوليد منابع به كاررفته منجرشود. درواقع، در اين مرحله طراح ذهن خود را بايد متوجه روندي كند كه منابع مورد استفاده در طرح بتوانند پس ازمرحله زوال و دورريزي به چرخه اصلي طبيعت بازگردند.به اين معنا كه منابع ما از يك شكل مفيد به شكلي ديگر درمي‌آيند اما بازهم پس از اين تبديل داراي كارآيي و استفاده هستند. [آشنايي با بسته‌هاي بيوژنيك]


    طراحي براي انسان

    اين اصل، سومين و شايد مهمترين اصل طراحي پايدار محسوب مي‌شود. در دو اصل پيشين، كارآيي بيشتر و محافظت از منابع طبيعي مورد توجه بود. درحالي كه در اين اصل، برحفظ كيفيت زندگي تمامي اجزاي سازنده اكوسيستم تاكيد مي‌شود. اين اصل را مي‌توان درراستاي اهداف بشردوستانه‌اي دانست كه اركان و منابع مختلف زندگي را محترم مي‌شمارد.

    درحقيقت، با تعمق بيشتر در اين فلسفه مي‌توان به اين نكته پي‌برد كه به نيازهاي زنجيره‌وارو متقابل اجزاي مختلف زندگي و نقش آنها در ادامه حيات بشري بايد توجه جدي مبذول داشت.

    زيرا در جهان مدرن امروز، اگرچه انسان محور همه تغييرات و دگرگوني‌هاست، اما اين محوريت هرگز در جهت نقض حقوق ساير موجودات زنده نبوده، بلكه كاملا همگام با آنها و همواره در حالت تعامل و دادوستد با آنهاست.

    درپايان، مي‌توان گفت طراحي پايدار، نوعي نگرش به دنيا را مطرح مي‌كند كه با پيروي از اصولي خاص، تعامل بين مصرف منابع درحال و آينده را مورد توجه قرارداده و همواره در جهت منافع بلند مدت بشر گام برمي‌دارد.

    مهدي توپچي ، همشهری

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  10. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  11. #6
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    طراحي پايدار (طراحي سبز)(2)

    در سال های اخیر بیانیه ها و مقالات متعددی در زمینه اصول معماری سبز توسط محققان مختلف در سراسر دنیا به رشته تحریر درآمده است. اغلب این بیانیه ها با اختلاف اندک موضوعاتی را در زمینه تشویق طراحان به حفاظت از انرژی ونیز در نظر گیری ویژگی های محلی مکان و کار با کاربران ساختمان و جوامع اطراف آن تثبیت نموده اند. معماران انگلیسی، برندا و روبرت ویل در کتاب خویش با عنوان «معماری سبز: طراحی برای آینده ای آگاه از انرژی» یکی از ساده ترین و صریح ترین چارچوب ها را برای معماری سبز مطرح نموده اند. آن ها این اصول را با استفاده از مثال های مختلف از طراحی ساختمان در اروپا انگلستان و امریکا نشان داده اند. ایشان بر فراگیری از معماری بومی تأکید زیادی داشتند، معماری که در تجربه نسل های متمادی ساکن یک منطقه و اقلیم ویژه در آن نهفته است .
    اطلاعات بیشتر در مورد اصول معماری سبز و نحوه اجرا آن در بسیاری از پایگاههای اینترنتی از جمله «موسسه آمریکایی کمیته معماران در موضوعات مختلف زیست محیطی» (www.aia.org.cote) شورای «ساختمان سازی سبز امریکا» (www.usgbc.org) و در اروپا و انگلستان «منازل پایدار » (www.sustainablehome.co.uk) نیز وجود دارد. فرآیند سبز در معماری فرآیندی کهن میباشد، برای مثال از هنگامی که انسان های غار نشین برای اولین بار پی به این مسئله بردند که انتخاب غاری رو به جنوب از لحاظ دمای محیط بسیار مناسب تر از غاری می باشد که دهانه آن به سمت شمال است. موضوع جدید درک این مهم است که معماری سبز برای محیطهای مصنوع و انسان آفرینش بهترین فرآیند برای طراحی ساختمان هاست؛ به گونه ای که تمام منابع وارده به ساختمان، مصالح آن، سوخت یا اشیا مورد استفاده ساکنان، نیازمند پدید آوردن یک معماری پایدار هستند. بسیاری از ساختمان های موجود حداقل یکی از ویژگی های متعدد و قابل تشخیص معماری سبز را درون خویش دارند، با این حال،تنها تعداد اندکی از این بناها کل این فرآیند کامل را دارا می باشند.
    بطور کلی فرآیند سبز اینگونه مطرح می شود که تمامی موضوعات به یکدیگر وابسته بوده و در هر تصمیم گیری باید تمامی جنبه های آن مورد بررسی قرار گیرد و بدین ترتیب،ایده بررسی اصول بصورت مجزا با آن در تضاد قرار می گیرد . در مجموع اصول گوناگونی در ایجاد هر نوع سازه مطرح است که نقاط مشترک فراوانی را برای بحث دارامی باشند،
    با این حال موضوعات ارائه شده مجموعه ای از اصول مختلفی هستند که در نظر گرفتن آنها سبب ایجاد توازن و پدید آمدن معماری سبز خواهد شد .

    اصل اول : حفاظت از انرژی
    هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد .


    ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فن آوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیاز های کاربران تغییر میدهند .
    اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما و یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد ، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمانهای خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند .
    ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند ، نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی ، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه ، به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلـق مــعـــماری سبــز مطــرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد.
    ادامه دارد...

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  12. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  13. #7
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    طراحي پايدار (طراحي سبز)

    اصل دوم : کار با اقلیم

    ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند .
    شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می توانند به گــونــه ای باشد که موجب ارتقاع سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه ، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرآیند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند .
    پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی ، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود 15 درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب ، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند . شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود ، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابانهای شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد.
    رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند ؛ اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت ، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتــمـنـدان و هـمـچنین حمامهای عـمومی شهـر نیز مـتـداول شــد .


    سنت طراحی با توجه به اقـلـیـم بـرای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقـلـیــم ها معماران ملزم به طـراحـی فـضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود . راه حل معــمول درعـصـر حاضر ، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا ، تنها فرآیندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد ، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه بشمار می آید.

    ادامه دارد...

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  14. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  15. #8
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    طراحي پايدار (طراحي سبز)(2)

    اصول سوم : کاهش استفاده از منابع جدید

    هر ساختمان باید به گونهای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود ، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد .
    گر چه جهت گیری این اصل ، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمانهای فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی ، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد .
    این استفاده مجدد میتواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آنها بخشی از تاریخ معماری است . صومعه سانتا الباس که در سالهای 1077 و 1115 میلادی بازسازی گردیده ، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند ،قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از ساختمان قرون وسطایی را جا به جا نموده ؛ حتی امروزه نیز می توان آنها را به مکانی دیگر منتقل کرد . گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال 1865 پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال ، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در 1872 تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است.
    در اغلب مواردی که دسترسی به منابع جدید به حداقل می رسد روش هایی کشف می شوند که با آن ها می توان ساختمان هایی که برای یک منظور ساخته شده اند برای مقاصد دیگر استفاده شوند، با این حال بعضی تغییرات ضروری می توانند باعث تغییر شکل اصلی سازه یا ساختمان شود. این موضوع برای کسانی که علاقمند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند یک فاجعه به حساب می آید و این سوال در ذهن نقش می بندد که آیا یک ساختمان به این علت که زمانی دارای کاربری ارزشمندی بوده است باید همواره بدون تغییر باقی بماند یا باید برای حفظ بازدهی و کارایی تغییرات الزامی را در آن انجام داد؟ یک فرآیند سبز ممکن است در بررسی این موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نیاز برای تغییر یک ساختمان کمتر از منابع مورد نیاز برای تخریب و بازسازی آن باشد باید از این تغییرات استقبال نمود. با این وجود این موضوع باعث عدم احترام و بزرگداشت اهمیت تاریخی سازه نمی شود. به علاوه ممکن است این سازه ها دارای ارزش دیگری نیز باشند که توجه به آن ها الزامی است. این مشکلات در تغییر ساختمان های موجود به منظور آماده ساختن آن ها برای هماهنگی با نیازهای جدید بخصوص در مورد بهبود وضعیت ساختمان از لحاظ عملکرد و کارایی که ممکن است به تغییر ظاهر آن منجر شود با تناقض و تضادهای بیشتری آشکار می شود. تغییر در بعضی از ساختمان های قدیمی برای کاربردی های جدید می تواند هزینه ها و مشکلات خاصی را با خود همراه داشته باشد. با این حال مزایای حاصل از استفاده مجدد از این ساختمان های بزرگ در کنار یکدیگر و درون یک محیط شهری می تواند بر این مشکلات و هزینه ها غلبه نماید. نوسازی ساختمان ها ی موجود در شهرهای بزرگ و کوچک همچنین می تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخریب و بازسازی ساختمان و بدین ترتیب جلوگیری از تخریب جامعه شود.

    ادامه دارد...

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  16. کاربرانی که از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند.


  17. #9
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    اصل چهارم : احترام به کاربران

    معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد.
    به نظر می رسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد . اما فرآیند سبز از معماری که شامل احترام برای تمامی منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از این مجموعه خارج نمی نماید. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود، در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرآیند ساخت مشاهده می شود.


    در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمان ها بر عهده گرفته اند، اما برای یک روبوت کارآیی مؤثر در مورد پروژه ، شامل اجرای یک وظـیـفـه خـاص مــی باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کرد. اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نامرتبط اعتماد کند.
    احترام بیشتر به نیازهای انسانی و نیروی کار، می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار گیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای توجه به این نکـته ضرورت دارد که ایمنی و سلامت مصالح و فرآیند های شکل دهنده ساختمان به همان میزان که برای کارگران و یا استفاده کنندگان آن مهم است برای کل جامعه بشری نیز از اهـمـیت بـســزایی بـرخوردار می باشد. معماران به تدریج از وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایـق دارای انواع CFC و یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است.
    شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرآیند طراحی و ساخت است، که چنانچه به طور موثر بکار گرفته نشود یک منبع کارا و مفید به هدر رفته است. تعداد زیادی از ساختمان ها از این انرژی بهره برده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلـق ساختمان های بزرگ شده است.

    منبع: معماران

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  18. 2 کاربر از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند .


  19. #10
    کارشناس تالار معماری
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    937
    ارسال تشکر
    4,652
    دریافت تشکر: 2,773
    قدرت امتیاز دهی
    269
    Array

    Post پاسخ : سبک های معماری

    High Tech

    "های تک" سبکی است اینده نگرانه که در دهه ی ۱۹۶۰ متولد شده است.به معنای تداوم ساختمان های اهن و شیشه سده ی نوزدهم اما با اتکا به فناوری های مدرن است. معماری "های تک"به دلیل استفاده از ساختمان های لوله و داربست نیز طبقات معلق و متناوب ان و نماهای خارجی کاملا مجزا یا شکسته شده اش چشم اندازی ارمانی از مدرنیته ارائه میدهد. منبع الهام "معماری مدرن" و "های تک " تکنولوژی ست.هردو اصول فکری نزدیک بهم و لغات کلیدی مشترکی دارند.عملکرد و کارائی/صنعت و ماشین/پیش ساختگی/استاندارد نمودن/ توجه به اینده/علم/ریاضی و هندسه/تناسب و همگونی/منطق و خرد/هنر انتزاعی و سبک بین المللی از لغات کلیدی مشترک در این دو سبک معماری می باشند.به طور خلاصه "های تک" نوعی معماری مشخصه جامعه ی ارتباطی است.از معماران معروف این رویکرد می توان از پیتر کوک/نورمن فاستر/مایکل هاپکینز/ نیکلاس گریمشاو و سانتیاگو کالا تراوا نام برد.






    بعداز ۳۰سال از مطرح شدن "های تک" در سطح بین الملل به تازگی فقط باب صحبتش در ایران باز شده است.ایران در دوره ای ارتباطش را با دنیا قطع کرد.این قطع ارتباط با دنیا و گوشه نشینی برای ما بسیار گران تمام شد و باعث شد که شکاف ما با دنیا بشدت بیشتر از پبش شود و البته که این شکاف در معماری هم رخ نموده است . در معماری معاصر نیز عوارض بغرنج ان را می توان مشاهده کرد.مهدی علیزاده و رضا علی ابادی در این زمینه تجربیات در خور توجهی داشته اند.یکی از ستارگان "های تک ایرانی"مهندس فرهاد احمدی ست. ایشان در ابتدای کارشان گرایش به معماری سنتی داشته اند. "فرهنگ سرای دزفول" گواه این مدعا ست. ایشان با تغییراتی رو به شیوه ی مدرن اوردند و روح معماری ایرانی را به ساختمان هایشان دادند. ساختمان تجاری اداری فرشته که در زیر ملاحظه می کنید از اثار ایشان می باشد. لازم به ذکر است که مخروطی که در تصویر مشاهده می کنید پیمانکار به دلیل دشواری کار موفق به اجرای ان نشد بنابراین این مخروط زیبا به صورت دایره اجرا شد.

    بعداز ۳۰سال از مطرح شدن "های تک" در سطح بین الملل به تازگی فقط باب صحبتش در ایران باز شده است.ایران در دوره ای ارتباطش را با دنیا قطع کرد.این قطع ارتباط با دنیا و گوشه نشینی برای ما بسیار گران تمام شد و باعث شد که شکاف ما با دنیا بشدت بیشتر از پبش شود و البته که این شکاف در معماری هم رخ نموده است . در معماری معاصر نیز عوارض بغرنج ان را می توان مشاهده کرد.مهدی علیزاده و رضا علی ابادی در این زمینه تجربیات در خور توجهی داشته اند.یکی از ستارگان "های تک ایرانی"مهندس فرهاد احمدی ست. ایشان در ابتدای کارشان گرایش به معماری سنتی داشته اند. "فرهنگ سرای دزفول" گواه این مدعا ست. ایشان با تغییراتی رو به شیوه ی مدرن اوردند و روح معماری ایرانی را به ساختمان هایشان دادند. ساختمان تجاری اداری فرشته که در زیر ملاحظه می کنید از اثار ایشان می باشد. لازم به ذکر است که مخروطی که در تصویر مشاهده می کنید پیمانکار به دلیل دشواری کار موفق به اجرای ان نشد بنابراین این مخروط زیبا به صورت دایره اجرا شد.




    برخلاف تصور عمومی معماران "های تک"به تاریخ علاقه مند هستند و خود را جدای از ان نمی دانند ولی برداشت و نگرش انها نسبت به تاریخ به کلی متفاوت از دیدگاه معماران پست مدرن از تاریخ است.انها سعی در استفاده از حداکثر عوامل طبیعی همچون افتاب/باد/اب های زیر زمینی و گیاهان برای تنظیم شرایط محیطی ساختمان دارند.تکنولوژی در مقابل طبیعت قرار ندارد بلکه به موازات ان برای بهره برداری هرچه بیشتر از امکانات محیطی و تامین اسایش انسان جای دارد.در ایران می توان ساختمان های "های تک" را به دو دسته تقسیم کرد: یک عده شکل ظاهری "های تک" را دنبال کرده اند ولی عده ای دیگر در ان تکنولوژی هم وارد شده است.
    اما باید این را مد نظر داشته باشیم که همه ی اینها با تکنولوژی محدود داخلی ساخته شده اند و هیچ کدام "های تک" واقعی نیستند. ما هنوز ازاتصالات خشک استفاده نمی کنیم .اتصالات با ورق و لوله ایست که ما انها را برش و شکل می دهیم ! ما هیچ گاه یک قطعه را ریخته گری نمی کنیم!!!!!!!!!!

    در سال 1971، دو معمار جوان ايتاليايي تبار به نام‌هاي ريچارد راجرز ساكن انگلستان و رنزوپيانو ساكن ايتاليا، در مسابقه طرح ساختمان مركز ژرژپمپيدو در پاريس در بين 681 شركت كننده برنده اعلام شدند. نماي اين ساختمان را مجموعه‌اي از دودكش‌ها،آبگردان‌ها،لوله ‌هاي تأسيساتي و ستون‌ها،تيرها،بادبندها، راه پله‌ها و مسيرهاي رفت‌ و آمد تشكيل مي‌داد. اين معماران آغازگر سبكي در اروپا بودند كه به نام‌هاي ـ تك يا تكنولوژي بسيار پيشرفته معروف گرديد.


    اصول فكري و طراحي اين سبك را ميتوان در ده مورد ذيل خلاصه كرد:

    1. بينش پوزيتيويسم و خوشبيني به علم و پيشرفت علمي و تكنيكي؛
    2. نمايش تكنولوژي به عنوان عصاره و دستاورد عصر جديد؛
    3. نمايش پروسة ساخت؛
    4. شفاف نمودن، لايه لايه كردن و نمايش حركت در ساختمان؛
    5. نمايش ساختار و اجزاء درون بنا در نماي ساختمان؛
    6. استفاده از رنگ‌هاي روشن وساده؛
    7. سازه و ساختار به عنوان تزئينات؛
    8. استفاده از اجزاء كششي سبك؛
    9. جدا كردن بخش‌هاي سرويس دهنده از قسمت‌هاي سرويس شونده؛
    10. طراحي بام ساختمان به عنوان نماي پنجم ساختمان.



    شايد بتوان زير بناي فكري اين سبك را در جمله راجرز خلاصه كرد كه مي گويد .
    در عصر مُدرن بايد در ساختمان‌هاي مدرن زندگي كرد .
    ویرایش توسط ЛίL∞F∆R : 10th October 2008 در ساعت 02:14 AM

    ... GODISNOWHERE

    "This can be read as "GOD IS NO WHERE

    OR

    "As " GOD IS NOW HERE

    Every thing in life depends on
    How you look at them
    ... always think positive

  20. 3 کاربر از پست مفید ЛίL∞F∆R سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله ای در مورد معماری سنتی�
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 3rd December 2010, 02:48 PM
  2. تعريف معماري از ديدگاه بزرگانش
    توسط s@ba در انجمن مهندسی معماری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th May 2010, 12:49 PM
  3. مقايسه ای بر اندیشه های ديكانستراكشن و فولدينگ
    توسط s@ba در انجمن مهندسی معماری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd May 2010, 05:52 PM
  4. مقاله: معماري سيستم هاي اطلاعات استراتژيک در سازمان
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th January 2010, 12:59 PM
  5. معرفی: معماری و فرهنگ
    توسط hossien در انجمن مهندسی معماری
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 11th October 2009, 12:54 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •