مصاحبه ای با آدام اسپیزاک - Adam Spizak

آدام اسپیزاک یکی از طراحان فوق العاده با استعداد و منحصر به فرد است که هر بیننده ای از همان نگاه اول به آثار او تحت تاثیر حس قدرتمندی که در عمق کارها و آثار او وجود دارد قرار می گیرد.
طراحی های او به گونه ای است که در شما حس جدیدی ایجاد می کند که تا به حال آن را تجربه نکرده اید.
هر یک از نقاشی های آدام اسپیزاک داستان و سرنوشت خاص خود را دارند به علاوه ی مفهومی که در پس آنها قرار دارد. در این مصاحبه آدام در مورد اینکه چگونه ایده ها و نظرات بینندگان کارهایش را
جمع آوری و از آنها به نحو موثری در کارهایش استفاده می کند نیز توضیحاتی می دهد.


1. لطفا خودتان را معرفی کنید و بگویید اهل کجا هستید و کارتان را در زمینه ی طراحی از کجا و چگونه آغاز کردید؟

من آدام اسپیزاک هستم، حرفه ی من نقاشی و طراحی است و در حال حاضر در لندن زندگی می کنم. من کار طراحی را از سن 15 یا 16 سالگی با کامپیوتر شخصی ام آغاز کزدم. من علاقه ی زیادی به هنرهای کامپیوتری داشتم. من کار روی X-Files و طراحی والپیپرهای گروه متالیکا برای دوستانم آغاز کردم و متوجه شدم از این کار لذت می برم. حالا بعد از گذشت 14 سال هنوز هم مشغول طراحی هستم.



2. به خاطر صحنه ایی که در کارهای شما بکار رفته است همه ی آثارتان دارای نمای سینمایی و مهیج هستند. آیا شما معمولا از قبل پیش نمایش ذهنی برای نقاشی های خود متصر می شوید و یا آنها را می نویسید؟

بله، داستان تنها چیزی است که من را به ادامه کار ترغیب می کند_ من کار طراحی وب نیز انجام می دهم بنابراین اگر برای تصویری که خلق می کنم داستانی ارائه نکنم احتمالا به اندازه ی الان از آنها لذت نخواهم برد.
اغلب اوقات هنگام شروع کار باید دو مسیر را طی کنم، ابتدا طرح کلی و ابتدایی داستان را پیدا می کنم، برای مثال یک ایده، مثلا خود را مردی تصور می کنم که در یک سلول زندانی شده است. هنگامی که شروع به کار روی تصویر می کنم گام به گام داستان را کامل می کنم. مسیر دوم زمانی است که داستان شکل گرفته و همه ی جزییات مهم تصویر طراحی شده اند_ حالا فقط یک امضا باقی می ماند.



3. شما استعداد خارق العاده ای در خلق آثار هنری دارید که احساست هر بیننده ای را به طرز شگفت آوری تحت تاثیر قرار می دهد. آیا هدف شما از طراحی همین است؟ اگر جواب مثبت است دلیل آن را توضیح دهید؟

متشکرم، من سعی می کنم با کارم صادق و رو راست باشم. اولین ایده بعد از داستان این است که چیزی خلق کنم که خودم به عنوان یک بیننده از دیدن آن لذت ببرم، چیزی پر از احساسات ناب و داستانی که این لذت را صد چندان کند. تعداد بیشماری طراح حرفه ای وجود دارند که آثار بی محتوا و بی مفهومی طراحی می کنند، چون آنها فقط مهارت طراحی کردن را کسب کرده اند و این چیزی است که من همیشه از آن دوری می کنم. من مهارت خیلی زیادی ندارم پس سعی می کنم در کارهایم محتوا و داستان وجود داشته باشد.



4. آیا شما طراحی را به صورت خودآموز یاد گرفتید یا به مدرسه ی طراحی رفته اید؟

من دارای مدرک طراحی مالتی مدیا هستم، اما این مدرک را سالها بعد از اینکه کار طراحی را آغاز کردم گرفتم که بیشتر در مورد برنامه نویسی و اینترنت است و با آنچه من انجام می دهم متفاوت است.
من نقاشی را به صورت خودآموز یاد گرفتم. وقتی این کار را شروع کردم نه مجله های هنری دیجیتالی وجود داشت و نه سایت های طراحی. من حتی کتاب های آموزش فتوشاپ را هم نخواندم بنابراین هر چیزی که شما می بینید در نتیجه ی انجام آزمایش و خطاهای بیشمار است.



5. از آنجا که هر یک از نقاشی های شما در نوع خود بی نظیر است، به طراحانی که هنگام پیدا کردن ایده ی اولیه برای طراحی هایشان دچار مشکل می شوند و تسلیم مشکلات می شوند چه توصیه ای دارید؟

پیشنهاد می کنم هر زمان که به ایده ی نویی برخورد کردند آن را یادداشت کنند، هر جند ممکن است در همان لحظه بی مفهوم و به درد نخور به نظر برسد اما ممکن است در آینده ایده ی خوبی برای کار باشد.
من یک پوشه پر از ایده های متفاوت جمع آوری کرده ام. اگر چه به ظاهر خیلی ساده و ابتدایی به نظر می رسد اما کمک بسیار زیادی به من کرده است. شما هم می توانید چند فلدر با نام های مختلف درست کرده و ایده ها و تخیلات خود را هر چند هم احمقانه به نظر برسد درون آنها ذخیره کنید.
الهام بگیرید. به آثار دیگران به دقت نگاه کنید و سعی کنید راجع به آن فکر کنید: چه چیزی از این اثر می توانم برداشت کنم و با تغییر آن چیزی جدیدی بوجود آورم؟ و ... . از طراح اثر سوالاتی در مورد طرح و یا ایده ی اولیه ی شکل گیری اثر بپرسید، این به شما کمک می کند تا ایده های جدیدی به دست آورید، حالا ایده ها را یادداشت کنید. من می دانم اینها قوانین بسیار ساده ای هستند اما من با دانشجویان زیادی کار کرده ام و این قسمت یکی از معزلات اغلب آنها بوده است.



6. بی شک قطعه ی "Eraser" قدرتمندترین قطعه در پورتفولیوی شماست. لطفا مراحل خلق این طرح را برای ما توضیح دهید و همچنین برای ما بگویید انتظار دارید بیننده با دیدن این اثر چه حسی پیدا کند؟

اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم باید بگویم این قدرتمند ترین قطعه ی کار نیست. فردی به من گفت که به نظر می رسد این قطعه شبیه یکی از صحنه های فیلم "Heroes" است. هدف من داشتن تصویری با دو شخصیت اصلی و تضاد/احساس بین آن دو بود. طرح اولیه بر این اساس بود که مردی دستان خود را دور سر مرد دیگر حلقه کند و حافظه ی او را پاک کند، اما وقتی یک طرح اولیه از آن رسم کردم فکر کردم خیلی کلیشه ای و تکراری به نظر می رسد.
دوباره به سراغ طرح اولیه رفتم و گفتم اگر شخصیت اول در حال حرکت باشد چطور است، اگر مرد اول تا این اندازه قدرتمند است می تواند با فرستادن ولتاژی از برق حافظه ی شخصیت دوم را پاک کند.
وقتی متوجه شدم که می توانم صحنه را فعال و پویا نگه دارم فکر کردم: اگر شخصیت اول در حال عبور از جلوی دوربین باشد چگونه به نظر خواهد رسید؟ اگر او جریان برق را دریافت کند آیا بیننده قطرات اشک ها، آب دهان و منافذ پوست را مشاهده خواهد کرد؟ من فقط می توانم امیدوار باشم که بیننده از هر دو ترفند حرفه ای و تکنیکی و نیز از صحنه ی اکشن لذت ببرد.



7. هیچ یک از کارهای شما دارای ریشه و منشا یکسان و مشابهی نیستند، پس منبع و ماخذ الهام شما در ارائه ی این تعداد ایده ی بزرگ و منحصر به فرد چیست؟

من روزم را با خوردن یک قهوه آغاز می کنم و در همین حال طرح ها و نقاش های بزرگ و زیبا را در اینترنت جستجو می کنم، فقط این کار می تواند به من در پیدا کردن ایده های نو کمک کند. من علاقه ی زیادی به مطالعه ی کتاب و گوش دادن به موسیقی های خوب دارم که این هم یکی از منابع و ماخذ من در گرفتن ایده است. من همیشه دارای تخیلات قوی بوده ام بنابراین گاهی مجبور می شوم در جایی متوقف شوم و زمانی به آنها بپردازم. افرادی که با من کار کرده اند می توانند به شما بگویند که من چگونه می توانم با شنیدن یک داستان مضحک و خنده دارد در کمتر از 5 دقیقه از آن یک لطیفه بسازم.



8. باز هم از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید از شما متشکریم. سخنان پایانی و تکمیلی خود را برای خوانندگان ما بگویید؟

من هم از شما متشکرم. توصیه ی من به طراحان این است که از تجربه کردن شکست نترسند و تسلیم نشوند. نظراتی مانند این که: سبک شما همیشه بهتر از سبک فرد قبل شماست همیشه به من انرژی می داده است. تنها دلیلی که تا به حال باعث شده تا من به این کار ادامه دهم و از آن لذت ببرم این است که به نظراتی مانند نظر بالا گوش نمی کنم، اما همیشه به بازخوردهای مثبت و سازنده گوش کنید.
تجربه و آزمایش، هر کاری که خودتان می دانید برای بهبود طرحتان لازم است انجام دهید نه کارهایی که دیگران می گویند. شجاع باشید و خودتان را در دنباله روی سبک های دیگران محدود نکنید.
متشکرم.