دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30

موضوع: خلاقیت

  1. #21
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : خلاقیت

    هفت اصل خلاقیت داوینچی


    داوینچی، هفت اصل برای خلاقیت دارد...
    ۱) کنجکاوی : کنجکاوی سیر نشدنی در برخورد با زندگی و تلاش بی‌امان برای یادگیری مستمر
    ۲) تجربه اندوزی : تعهد و آزمودن دانش از طریق تجربه ، مداومت و میل به درس گرفتن از اشتباهات
    ۳) تقویت حواس : پالایش پیوسته‌ی حواس و به خصوص حس بینایی به منظور جان بخشیدن به تجربه



    ۴) توجه به ناشناخته‌ها : توجه به روبه رو شدن با الهامات ، پیچیدگی‌ها و تردیدها
    ۵) نگرش سیستمی : تعادل علم و هنر، منطق و تصور
    ۶) توجه به جسم : پرورش زیبایی، وقار، مهارت، آمادگی جسمانی و حالت
    ۷) تفکر مرتبط : توجه به ارتباط متقابل میان همه اشیا و پدیده‌ها

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. 3 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  3. #22
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : خلاقیت

    12 روش براي ايجاد خلاقيت و ايده هاي بزرگ در ذهن

    خلاقيت باعث بروز افکار بزرگ در انسان ميشود. اما معمولا سـخت ترين مرحله نــقطه شروع است. افکار بزرگ ما را به سمت پيشرفت راهنمايي کرده و فردايي روشن را برايمــان به ارمغان مي آورند. با به کارگيري اصولي که دراين قسمت براي شما شرح مي دهيم مي تـوانـيـد يـک تـجارت بزرگ و بي نقص راه اندازيد. ما متاسفانه ذهن خود را به انجام اين امور عادت نداده ايم. اين امر سبب ميشود تـا توانايي خـود را بـراي دامـن دادن بـه تـصورات و تخيلات از دست داده و در نـتـيـجه قـدرت تـخـيـل خـود را به کار نگيريم. به همين دليل فرصتهاي بي شماري را به آساني از دست مي دهيم.

    ايـده هاي بـزرگ از مـحـلي فـــراي باورهاي شخصي نشات مي گـيـرند. بـايد بـه دوردسـت هــا بنگريد و افکار متفاوت را آزمايش کنيد تا به نتيجه مطلوب دست پيدا کنيد.
    عده اي بـــا به کار نگرفتن ذهن خود آنرا به طرز وحشتناکي بي حس و کرخت مي کنند، چنين رفتاري باعث مي شود درخت افکار شما هيچ گاه به بار ننشيند.


    • زياد مطالعه کنيد

    ذهن شما همانند بدنتان براي اينکه رشد پيدا کرده و پرورش يابد نيازمند تمرين و تحرک است، و چه تمريني بهتر از کتاب خواندن. سعي کنيد با افکار و عقايد انسان هاي موفق در طول تاريخ آشنا شويد. شرح حال و تاريخچه زندگي هر يک از آنها را مرور کنيد و از آن درس بگيريد. با مطالعه اين کتب مي توان حدس زد که چگونه اين افراد بزرگ ذهن خود را براي رسيدن به بهترين ها پرورش داده بودند. همچنين مي توانيد مجلاتي نظير تجارت و يا اقتصاد روز را نيز مطالعه کنيد. با آگاهي از نظرات ديگران پيرامون مسايل مختلف شما سطحي نگري را کنار مي گذاريد و با يک ديد عمقي به موضوعات مختلف مي نگريد.



    • فرصت هايي را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهيد

    شايد بروز بسياري از مسائل را به شانس واگذار مي کنيد. تصور شما نادرست است. شايد بعضي مواقع حس مي کنيد که مغزتان اصلا کار نمي کند و هيچ عکس العملي از خود نشان نمي دهد. اما مواقعي هم وجود دارد که ذهنتان به قدري فعال است که مي خواهيد انيشتن را به رقابت دعوت کنيد. تنها مشکل موجود اين است که اين زمان طلايي مواقعي که شما به آن نياز داريد، ظاهر نميشود. زماني که ذهن در حال فوران است تا آنجا که مي توانيد به افکار خود پر و بال دهيد. اجازه دهيد افکارتان مثل آب آتش نشاني به بالاترين نقطه صعود کنند. هنگامي که براي پرواز کردن به ذهن خود فضا مي دهيد، او شما را به دوردست ها خواهد برد و نتايج شگفت انگيزي را بدست خواهد داد.



    • يک دفترچه يادداشت به همراه داشته باشيد

    هنگاميکه افکار بي نظير به ذهن شما خطور مي کنند از ذخيره کردن آنها اطمينان خاطر حاصل کنيد. در اين امر به يادداشت هاي ذهني اکتفا نکنيد زيرا ممکن است به دست فراموشي سپرده شوند. سعي کنيد هميشه يک دفترچه يادداشت و يا يک ضبط صوت به همراه داشته باشيد به ويژه در کنار تخت خواب خود براي مواقعي که افکار طلايي در حدود ساعت 2 نيمه شب به ذهن شما خطور مي کنند. هنگاميکه افکارتان در جايي ثبت شوند، شما به راحتي مي توانيد به آنها دسترسي پيدا کنيد و آنها را به سرعت به کار ببنديد. افکار بزرگ نيز مانند ميوه ها فقط تا زماني که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.



    • از افکار ديگران بهره بجوييد

    بهره جستن از افکار و عقايد ديگران نيز به نوبه خود روش مناسبي براي گسترش ايده هاي شخصي شماست. افراد مختلف داراي نقطه نظرات و چشم اندازهاي متفاوتي هستند. توانايي هاي آنها مختلف است و سوابق و پيشينه هاي متفاوتي دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن يک بحث در ميان جمع ، آنقدر پيشنهادهاي مختلف شنيده مي شود که نيمي از آنها هرگز به ذهن شما نمي رسيدند. به اين طريق شما ميتوانيد با کوله باري سرشار از افکار متفاوت در جاده تصميم گيري گام برداريد.

    نسبت به نظر هيچ کس بي توجهي نکنيد . شايد در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شايد مانند صدف هايي باشند که در خود گوهرهاي گرانقيمتي را جاي داده اند. درست نيست که در مورد نظر ديگران به قضاوت بنشينيم سعي کنيد به جاي قضاوتهاي بيهوده آن ها را سبک سنگين کرده و در امور روزمره خود به کار بنديد.



    • تغييراتي در محيط اطراف خود ايجاد کنيد

    گاهي اوقات تنها چيزي که باعث مي شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغيير وضع ظاهري محيط اطرافتان است. اگر چشم انداز پيرامون شما تغيير کند، ذهن شما نيز به صورت ناخود آگاه به سمت يک ديدگاه جديد تغيير جهت مي دهد. اگر تمام مدت در پشت ميز خود بنشينيد ذهن خود را در آن شرايط محدود مي کنيد و هيچ فضايي براي برانگيختگي او باقي نمي گذاريد.

    بنابر اين ميتوانيد پياده روي کنيد، به باشگاه ورزشي برويد، کنار آب رود بنشينيد و در کل به يک مکان جديد قدم بگذاريد تا ذهن شما نيز بتواند آزادانه به تمرين و تقلا بپردازد.



    • بر روي شکاف ميان دو نسل خط بطلان بکشيد

    ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طريق فشار هاي اجتماعي سرکوب نشده است. به جهان با شگفتي مي نگرند و مانند بزرگترها پاکي و معصوميت خود را از دست نداده اند. با کودکان پيرامون مسائل مختلف صحبت کنيد تا با نقطه نظر ساده و بي آلايش آنها آشنا شويد. اگر مي خواهيد مشکلي را حل کنيد نظر آنها را نيز جويا شويد. عقايد آنها شما را به تعجب وا مي دارند. آنها قصد تاثيرگذاري در ديگران را ندارند و همه چيز را تنها با اتکا بر پاکي و صداقت بيان مي کنند.

    از سوي ديگر با افراد سالخورده و مسن نيز مشورت کنيد. آنها مدت ها پيش با تمام اين مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربياتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هيچ قيمتي را نمي توان بر روي آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگيريد، با ديدگاههايشان نسبت به زندگي آشنا شويد و از آنها درس بگيريد. قطعا شما را به سوي جهت مناسب هدايت مي کنند و از مشکلات در امان خواهيد بود.



    • به رفيق شفيق خود مراجعه کنيد

    همه ما دوستي داريم که به نظر ميرسد توانايي پاسخ به تمام مسائل و مشکلات ما را دارد. چرا تنها در مورد مشکلات شخصي از او کمک مي خواهيد؟ بد نيست گاهي در مورد مسائل مهمتر نيز از او ياري بجوييد.



    • به توانايي هاي خود اتکا کنيد

    قواعد و اصول کلي را براي يک لحظه هم که شده فراموش کنيد. اين رهنمون ها در جاي خود مفيد هستند اما ممکن است مانند يک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن ديد وسيع را از شما بگيرند و اجازه ديدن چشم اندازهاي متفاوت را به شما ندهند. هرزگاهي خود را از قيد و بند قوانين آزاد کنيد. شما مي توانيد بدون توجه به کارآيي روش هاي گذشته به آساني و بدون بروز هيچ شک و ترديدي در راه مورد نظر خود گام برداريد. کمي جسارت به خرج دهيد و سيستمهاي فعلي را زير سوال بريد.



    • در حيطه کاري خود به فعاليت بپردازيد

    خيلي خوب است که به ذهن خود اجازه دهيد آزادانه به گردش بپردازد. اما اين گردش بايد در حيطه دانش شما انجام پذيرد. اگر يک طراح هستيد لازم نيست راه حلي براي مشکلات اقتصادي پيدا کنيد. افکار شما تنها در رشته اي که مهارت داريد خوب کار مي کنند و در ساير رشته ها نتيجه اي مصيبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نياز به ورود به قلمرو ديگري را داريد بهتر است قبل از هر کار با يک متخصص مشورت کنيد و اجازه انجام کليه امور را به دست او بسپاريد تا با استفاده از دانش و تخصص خود عمل کند.



    • به ذهن خود آزادي عمل دهيد

    آيا با تمرين هاي رايج نويسندگان آشنايي داريد؟ آنها براي مبارزه با محدوديت ها يک روش بسيار جالب را برگزيده اند. فقط کافي است قلم را بر روي کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روي کاغذ بياوريد. ميتوانيد از مشکلات شروع کنيد و به دنبال هيچ گونه ارتباطي در دست نوشته هاي خود نباشيد. مهم نيست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر مي رسند. بعدا مي توانيد مثل يک جدول تناوبي آنها را سازماندهي کنيد، در آخر نيز امکان دارد به چيزي دست پيدا کنيد که بيهوده و بي ربط باشد اما چيزي که در اين مبحث حائز اهميت است اين است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده ايد و اين خود يک امتياز محسوب مي شود. هيچ کس نمي داند شايد به نتيجه اي برسيد که سال ها منتظر آن بوده ايد.



    • ايده هاي گذشته را از نو بسازيد

    افکار شما مثل کامپيوتر هستند. هر چند وقت يک بار نياز است که سخت افزار آن را ارتقا دهيد. ايده هاي بزرگ گذشته را پيش روي خود بگذاريد و بر روي آن ها عمليات نوسازي انجام دهيد. آن ها را اصلاح کنيد و براي بهبودي آن ها تلاش کنيد. ضمائم لازم را نيز براي تقويت هر چه بيشتر به آنها بيفزاييد. اين کارها را مي توان با نوشتن عقايد اوليه خود بر روي کاغذ و نظم دادن به آشفتگي ذهنتان انجام دهيد. عالي به نظر ميرسد پس منتظر چه هستيد؟ بهتر است در انجام آن تعجيل کنيد.


    • از الهه وجودتان ياري بخواهيد

    آيا يک شي، آهنگ، مکان و يا يک شخص خاص وجود دارد که حضور و يا تجسم او براي شما خوشايند بوده و به ذهنتان نيرويي همچون قدرت موتور جت مي دهد. از هيچ تلاشي براي رسيدن به آن مضايقه نکنيد. تنها يک چنين چيزهايي هستند که شما را به سمت ابتکارات بديع رهنمون مي سازند. از وجود آن بهره بجوييد و اجازه دهيد تا انوار طلايي آن به درونتان نفوذ کند و ذهن شما را در بر گيرد.


    يک ايده بزرگ از چه ويژگي هايي برخوردار است

    شرکت ها و کمپاني هاي بزرگ به ويژه آن دسته که بر روي مسائلي نظير طراحي و تبليغات کار مي کنند، سرمايه گذاري هاي عظيمي صرف مي کنند تا به کارکنان خود آموزش دهند که چگونه ميتوانند ذهن خود را آزاد کنند تا سرچشمه ايده هاي بزرگ باشند. خيلي از آنها از کارمندان درخواست ارائه ليست هفتگي ايده ها را ميکنند. در چنين محيطي چيزي به عنوان فکر بد وجود ندارد فقط بعضي ايده ها خام هستند.

    بنابراين خيال بافي و رويا پردازي کنيد تا ذهـن شما به نظريه پردازي عادت کند و از قلمرو سادگي بيرون آيد. قدري افسار گسـيـخـــته باشيد تا پندار شما به بلندي ها پرواز کرده و اوج گيرد.

    همیشه به دنبال ایده ها و آرزوهای بزرگ باشید.


    خانه کارآفرینان
    امیر سعید یزدانی
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  4. 3 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  5. #23
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : خلاقیت

    خلاقیت‌‌ و نویسندگی


    یکی‌ از راه‌های‌ بروز خلاقیت‌ در انسان‌، به‌ نمایش‌ گذاشتن‌ افکار و اندیشه‌هاست‌. انسان‌ با نوشتن‌ سبب‌ می‌شود که‌ کلمات‌ بر روی‌ کاغذ نقش‌ بگیرند و چشمان‌ آدمی‌ را بار دیگر وادار به‌ تحریک‌ کنند و به‌ دنبال‌ آن‌ مغز به‌ حرکت‌ درآید و چرخه‌یی‌ از نگاه‌، سکوت‌، تفکر و نوشتن‌ شکل‌ بگیرد. اگر انسان‌ بخواهد به‌ افکاری‌ نو برسد، باید بنویسد و باید لحظاتی‌ از عمر خویش‌ یا روز خود را به‌ نوشتن‌ اختصاص‌ دهد. او با نوشتن‌ قادر است‌ فکر کند و با ظهور افکار جدید، چرخی‌ را به‌ حرکت‌ درمی‌آورد که‌ انتهای‌ مسیر آن‌، رسیدن‌ به‌ مکانی‌ جدید است‌ که‌ با مکان‌ قبلی‌ فرق دارد.


    انسان‌ با نوشتن‌ تلاش‌ می‌کند با خود صحبت‌ کند . زمانی‌ که‌ آدمی‌ صادقانه‌ با خود شروع‌ به‌ صحبت‌ کرده‌ و ارتباطی‌ با درون‌ خود برقرار می‌کند، سبب‌ بیداری‌ درون‌ آدمی‌ می‌شود. تکامل‌ بشر از طریق‌ کشف‌ خط‌ و ثبت‌ تجربیات‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. زمانی‌ که‌ انسان‌ با نوشتن‌، به‌ افکار خویش‌ وسعت‌ می‌دهد، این‌ اقدام‌ زمینه‌ساز جست‌وجوگری‌ در انسان‌ می‌شود. هنگامی‌ که‌ آدمی‌ می‌نویسد در چرخه‌ نوشتن‌، نگاه‌ ،سکوت‌ ،تفکر و نوشتن‌، یک‌ چیز دیگر را باید اضافه‌ کرد و آن‌ صبر است‌ و آنگاه‌ هنگامی‌ که‌ صبر اضافه‌ می‌شود، به‌ طبع‌ به‌ دنبال‌ آن‌ ،جست‌وجوگری‌ را نیز باید اضافه‌ کرد که‌ این‌ خود سبب‌ خواهد شد که‌ این چرخه‌، محصولات‌ زیبایی‌ را پدید آورد و در همین‌ جاست‌ که‌ نوشتن‌ می‌تواند زمینه‌ساز پدید آمدن‌ افکار نو در انسان‌ شود.
    ادیسون‌ بیان‌ می‌کند تمام‌ پیشرفت‌های‌ عالمگیر خود از جمله‌ اختراع‌ برق‌ مدیون‌ تفکر منظم‌ و یادداشت‌ برداری‌ دقیق‌ اوست‌.
    ****
    منبع : مقاله " نویسندگی ‌ و خلاقیت‌ ‌" -نویسنده : حمید میرزاآقایی -روزنامه اعتماد
    برگرفته از: فکرنو


    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  6. 3 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  7. #24
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : خلاقیت

    ويژگي‌هاي افراد خلاق و نوآور

    افراد از نظر خلاقيت متفاوت اند. كسي كه زندگي خلاق دارد، احساس توانمندي را در خود پرورش مي دهد، با مهر و محبت ناكاميها را مي پذيرد و نيروهايش را در راه تحقق اهدافي كه دارد بسيج مي كند.

    ايام گرانبهاي عمر را به بطالت تباه نمـــــي كند، خوب مي داند كه بيكاري و وقت گذراني به فراغت پرداختن بيش از اندازه اسباب تكدر خاطر مي شود او اهل تفكر و انديشه است و بجاي اتلاف وقت زمان خود را به نحوي مديريت مي كند كه وقت بيشتري براي انديشيدن و تعمق در سئوالات اساسي چون خداوند ، خود، معرفت نفس و اثار خلقت و پديده هاي نامشكوف جهان هستي داشته باشد.

    انسان خلاق دلبسته ماديات نيست. انسان خلاق سعادت را در القاب جست وجو نمي كند.
    انسان خلاق از سرگرميهاي انفعالي فاصله مي گيرد. از انگاره هاي انفعالي حذر مي كند و علاقه مند و بانشاط در جهت هدفهايش گام بر مي دارد. به قدري محو انديشه و تفكر ات نو است كه فرصتي براي خودخواهي پيدا نمي كند و جان كلام آنكه، مشتاق و هدف گراست. احساس جواني دائم دارد، احساسي كه همه به آن نياز دارند ولي متاسفانه اغلب از آن محروم هستند.

    انسان متفكر و انديشمند خلاق و نوآور است او در هر پديده اي چيزي نو مي يابد ديدي وسيع و ذهني جستجوگر دارد ، كنجكاو است و در جستجوي تازه ا و نايافته ها.

    علاوه بر اين افراد خلاق داراي يك سري از ويژگيهايي هستند كه اين ويژگيها را مي توان با درجات متفاوت در تمام اقراد جامعه پيدا كرد. خلاقيت در اثر رخوت و كم كاري را كد و كسل مي گردد ولي هيچگاه از بين نمي رود ،بنابراين بايد سعي شود اين ويژگيها پرورش داده شوند تا خلاقيت دچار ركود نگردد.


    1- سلامت فكر و روان:
    افراد خلاق افرادي هستند كه از سلامت رواني برخوردارند. اين افراد قادرند فكر، انديشه و حرف هاي تازه را پشت سر هم مطرح كنند بدون اينكه دچار ركود گردند.
    بهره مندي از ذهني سالم، باز و گشوده اين امكان را براي قوة خلاقه فراهم مي كند تا از انچه مي خواهد تصوير روشني بيافريند و بلاخره عملي منشا موفقيت و پيروزي است كه در وراي ان انديشه اي سالم نهفته باشد، همانگونه كه ورزش عضلات را قوي تر و سالم تر مي كند تفكر ، مطالعه كتاب هاي خوب و مفيد و نگارش تجارب ، افكار و منش ها نيز باعث تقويت و سالن تر شدن روان و ذهن گرديده و نهايتاً موجب باروري و شكوفايي خلاقيت ميگردند.


    2- انعطاف پذيري:

    يعني توانايي كنار گذاشتن چار چوب هاي ذهني بسته و خشك، توانايي ديدن انديشه هاي جديد و بررسي افكار نو و پذيرش مناسب ترين و كارآمد ترين آنها. با دو سؤال از خود مي توانيم به ميزان انعطاف پذيري مان در زندگي خصوصي و اجتماعي پي ببريم :
    الف- چه مقدار به اشتباهات و قصور خود در مقابل ديگران اعتراف مي كنيم؟
    ب- چه مقدار در مقابل آنچه نمي دانيم اعتراف كرده و كلمه ي نمي دانم را بر زبان جاري مي كنيم؟ تكرار در اعتراف به موقع به اشتباهات و اقرار صادقانه به انچه نمي دانيم باعث مي شود اين خصوصيت خوب به يك رفتار طبيعي و عادت مقبول تبديل گرديده و اين توانايي را بدهد تا در چارچوب هاي ذهني باطل را فرو بريزد. هر اندازه خلاقيت و نواوري بيشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذيري بيشتر شده و وقت كمتري به حراست و دفاع از افكار غلط گذشته صرف خواهد شد. مطالعه سيره انبيا و اوليا (ع) و دانشمندان و نوابغ بزرگ جهان اسلام نشان مي دهد كه چقدر اهل تفكر و انديشه بودندو چگونه در مقابل افكار منحط و متهجرانه با صبر و تحمل و شكيبايي گوش فرا ميداندن و سپس با منطقي كه هر انسان انديشمند و صادقي را قانع مي كرد دريچه هايي از انديشه هاي بزرگ و خلاق را كه تا آن روز هرگز نشنيده بودند در مقابل انان مي گشودند. جهاني بزرگ تر و انديشه هايي جهاني براي رشد و تعالي انسان در همه زمينه ها و از جمله علم و فناوري ها.


    3- ابتكار:
    يعني به پشتوانه انديشه سالم، ذهني پويا و منعطف در هر زمان بتوان پيشنهاد تازه اي را يافته و ارائه داد، ارائه پيشنهاد جديد خود نوعي از خلاقيت و نو اوري است. انسانهاي خلاق چشمه ي جوشاني از پيشنهادهاي سازنده و مفيد هستند.


    4- ترجيح دادن پيچيدگي نسبت به سادگي:
    افرادي كه خلاقيت نداشته و تمايلي به بروز چنين امري را ازخود نشان نمي دهند هرگز سراغ سختيها نرفته و همواره درجستجوي راهها ي بي دغدغه و اسان هستند بطوريكه معمولاًراه هاي پيموده شده را انتخاب مي نمايند و علاقه اي به خطر كردن و پذيرش وظايف سنگين را ندارند. اين افراد خواهان سايبان امنيتي ساخته شده به دست ديگران هستند در حاليكه افراد خلاق و مبتكر همواره در تلاش و تكاپو بوده وبه هر كور سوئي رضايت نداده و در جستجوي منشا نور مي باشند.
    بنابراين پيچيدگي ها را انتخاب كرده و بدنبال يافتن راه حلي ساده براي انها هستند. ولي افرادي كه تمايل به خلاقيت ندارند به جاي پرداختن به ريشه ها خود را با برگ ها و شاخه ها سرگرم كرده و با رفتن به سراغ مسائل ساده خود را قانع و ارضا، مي كنند.


    5- استقلال راي و داوري:
    افراد خلاق بر خلاف افرادي كه تمايلي به خلاقيت ندارند انسانهايي پيرو و دنباله رو نبوده ،و به دنبال تكيه گاهي درعالم بيرون نيستند تا به او چنگ بزنند ، بلكه اين افراد صاحب فكر ، انديشه ، سبك و روشي خاص هستند. انها با توجه به اعتقاد به روح عظيم انساني و معرفت نفس با ديدگاهي فراتر از ماديات با تكيه به خداوند و خزائن علوم نهان در روح انسان كه خداوند به وديعه گذاشته است با جستجو، تفكر و مطالعه به ايده هايي مي رسند كه مي تواند جهان را متحول سازد.


    6- تمركز نيروي ذهني بر والاترين هدفي كه دارند
    افراد خلاق هميشه ودر هر شرايطي ذهن و نيروي خود را بريك موضوع ويژه متمركز مي كنند وبه دنبال دستيابي به هدفي والا و بلند مرتبه هستند و با اين عمل بر قله رستگاري و موفقيت تكيه مي زنند همانند متمركز شدن نور توسط ذره بين در يك نقطه و يا تمركز ليزر در يك نقطه كه حتي در فولاد هم نفوذ مي كند. اما انسانهايي كه از خلاقيت كمتر برخوردارند اهداف و مسئوليتهاي متعددي را بر مي گزيند و در هيچ زمينه اي بطور كامل توفيق حاصل نمي كنند. پراكنده كاري حاصل ذهني پراكنده و غير متمركز است كه مانع تمركز ايده هاست هرچند بررسي سوابق انسان هاي بزرگ و نوابغ نشان مي دهد كه در بين انان افرادي شلوغ و غير منظم هم وجود دارند ولي به نظر نمي رسد اين امر به معناي پراكندگي ذهني انها باشد و شايد اهميت دادن فوف العاده به امور بزرگتر سبب بي توجهي انان به اموري جون نظم دادن اطراف خود باشد .


    شايد با اندك تفكر مثالهايي ازمديران و مسئولين در محيط اطراف خود بيابيم كه با قبول چندين مسئوليت و عدم توانايي در تمركز روي يك نقطه مدير موفقي نبوده اند ويا بالعكس. بايد بدانيم كه دستيابي به اهداف همواره در فضاي ذهني روشن و متمركز و باايستادگي و پشتكار ميسر مي گردد.


    منبع
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  8. 3 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  9. #25
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : خلاقیت

    چگونه خلاقيت خفته را بيدار سازيم:

    با علم واعتقاد به انچه كه در پي مي ايد، با عمل به انها و با مداومت در انجام، هر انساني حتي با نازل ترين درجة خلاقيت قادر است جرقة مقدس را شعله ور ساخته وخلاقيت خفته را پيدا سازد.

    بايد پذيرفت و باور داشت كه اين گوهر نفيس و گران بها در وجود همة ما از ابتداي خلقت تعبيه گرديده ، چرا كه خداوند ما را نمايندگان خود در روي زمين ناميده است. اين فلسفه و اين ايمان منشا بيداري انديشه، فكر و پيدايش خلاقيت است. خداوند در قران كريم از اموزش اسما به انسان سخن مي گويد و ارزش ساعتي تفكر را بيش از سالها عبادت مي داند. ارزش انديشه و تفكر در اديان الهي بخصوص دين اسلام چنان والاست كه در قران و كاحاديث بخش هاي خاصي به اين موضع و در اهميت انديشه عميق، تفكر خلاقانه و جستجوگرانه در خلقت موجودات زمين و اسمانهاست.

    تفكر و انديشه همراه با عبادت و ذكر سبب ارامش قالب و گشايش دريچه هاي ايده ها و تخيلات انساني است. چيزي كه بزرگان و انديشمندان نابغه اسلامي در زندگي خود بسيار بدان پرداخته اند و براي خلاقيت و نوآوري مي توان از ان بهره جست.

    اگر چنين است زمان برنامه ريزي است، زمان ايجاد تصوير ذهني سالمي است كه اساس زندگي خلاق است، زمان شروع و شروع هرگز دير نيست.


    شرايط مناسب تفكر و خلاقيت :

    اول: تفكر نيازمند محيطي ارام است.

    دو: از روش طوفان مغزي استفاده كنيد.اين تكنيك علاوه بر اينكه مخزني از ايده ها براي شما ايجاد مي كند بلكه به كمك آن مي توانيد در امور خود تصميم گيري هاي بهتري را اتخاذ نماييد.

    سه: هميشه با خود يك دفترچه و مداد يا خودكار به همراه داشته باشيد. هنگامي كه ايده اي تازه به ذهن شما مي رسد، آن را ياد داشت نماييد.هنگامي كه ايده هاي يادداشت شده خود را بازخواني مي كنيد، ممكن است 90 درصد آنها بيهوده جلوه كنند اما نگران نباشيد اين طبيعي است ، 10 درصد از بقيه ايده هاي يادداشت شده بسيار ارزشمند خواهند بود.

    چهار: هنگامي كه فكر نويي به ذهن شما مي رسد، يك فرهنگ لغت را باز كنيد و بطور تصادفي واژه اي را انتخاب نماييد و آنگاه سعي نماييداين فكرنو و آن واژه را با يكديگر تركيب نماييد و اين روش سبب خواهد شد به نكات جالبي دست يابيد. يك مفهوم شناخته شده ساده اي وجود دارد كه هنگامي كه ذهن شما در شرايط آزاد بسر مي برد قادر به خلاقيت نيست و هنگامي كه ذهن شما با محدوديت هايي روبرو مي شود،شروع به تفكر خواهد كرد و اين روش سبب مي شود ذهن شما دريك محدوديت قرارگرفته و تفكر نمايد.

    پنج: مشكلي را كه با آن روبرو هستيد ، با دقت تعريف نماييد، و يا آن را بر روي يك كاغذ يا دفترچه با جزئيات شرح دهيد.از اين طريق شما به نكات تازه و خوبي در خصوص مشكل خود دست مي يابيد.

    شش: اگر نمي توانيد تفكر كنيد ، بهتر است پياده روي كنيد. يك تغيير آب و هوابراي شما خوب بوده و به آرامي كمك مي كند تا سلولهاي مغزي شما به تحرك واداشته شوند.

    هفت: تلويزيون نگاه نكنيد، زيرا ذهن شما توسط برنامه هاي تلويزيون اشغال مي شود و ديگر قادر نيستيد خلاقانه فكر كنيد ، گويي با ديدن تلويزيون مغز شما از گوش ها و چشم هاي شما نشت كرده و خارج مي شود .

    هشت: از مصرف دارو بپرهيزيد، بعضي از افراد براي تقويت خلاقيت خود از داروهاي خاص استفاده مي كنند، در حاليكه از نگاه ديگران ، اين افراد تنها نظير افرادي هستند كه وابستگي دارويي دارند.

    نه: تا مي توانيد درباره هر چيزي مطالعه كنيد ، مغز شما با مطالعه كتاب ورزش مي كند.علاوه بر اينكه سبب الهام در ذهن شما مي شود بلكه آن را انباشته از اطلاعات مي كند كه اين خود سبب خواهد شد، سلولهاي مغزي شما با يكديگر راحت تر ارتباط برقرار كرده و زمينه براي خلق ايده هاي نو پديد آيد.

    ده: مغز شما نيز همانند بدن شما نيازمند ورزش كردن است تا به خوبي فعاليت نمايد. در صورتي كه مغز ورزش نكند، به مرور سست و بي فايده مي شود.شما از طريق مطالعه كردن ، بحث كردن با افراد باهوش مي توانيد سلولهاي مغزي خود را وادار به ورزش كنيد. گفتگو با ديگران در رابطه با كارگردانان فيلم ها و سياست و نظير اينها براي ذهن شما خوب است و اين بهتر از پرخاش كردن بر سر ديگران است .


    منبع
    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  10. 3 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  11. #26
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    980
    ارسال تشکر
    4,502
    دریافت تشکر: 2,488
    قدرت امتیاز دهی
    184
    Array

    پیش فرض پاسخ : خلاقیت

    شرايط ايجاد خلاقيت

    براي بروز خلاقيت شرايط و زمينه هاي متفاوتي مطرح است راه هاي عمده اي كه مي تواند محرك خلاقيت باشد، عبارتند از:


    1- فضاي خلاق:
    يكي از راههاي مهم ظهور نوآوري به وجود آوردن فضاي محرك خلاقيت است. بدين معني كه مديريت بايد هميشه آماده شنيدن ايده هاي جديد از هركس در سازمان باشد. در واقع سازمان بايد در جستجوي اين گونــه فكرها باشد و تنها منتظـر ارائه انديشه جديد نماند. به كارگيري سيستم مديريت استعداد ابزار موثري در سازمان به شمار مي رود. مديران با بـه كارگيري اين ابزار مي توانند مهارتهاي كاركنان مستعد را به طرز صحيحي گسترش دهند. ممكن است شما باافراد مستعد زيادي برخورد كنيد كه در سازماني مشغول بكارند ولي نمي توانند نتايج قابل توجهي توليد كنند. اين به خاطر فقدان سيستم مديريت استعداد مناسب روي مي دهد. سيستم مديريت استعداد چهار عنصر دارد: جذب استعدادها - حفظ استعدادها - اداره و مديريت استعدادها - كشف كردن استعدادها.


    2-دادن وقت براي خلاقيت:
    موسسات براي اين منظور مي توانند دفتر مخصوصي را به هريك از كاركناني كه شايستگي لازم را دارند اختصاص دهند.


    3- برقراري سيستم پيشنهادات:
    يكي از روشهاي ترغيب خلاقيت برقراري سيستم دريافت پيشنهادات است بدين ترتيب روشي براي ارائه پيشنهادات فراهم مي شود.


    4- ايجاد واحد مخصوص خلاقيت:
    در بعضي از سازمانها اين گروه را واحد تحقيق و توسعه مي نامند. اين گونه واحدها وقتشان را صرف يافتن ايده هاي جديد براي ارائه خدمات يا ساختن محصول، فناوري مي كنند و گاهي تحقيق محض انجام مي دهند. اين گونه تحقيقات براي پيشرفت دانش بدون تلاش براي يافتن كاربرد فوري آن صورت مي گيرد. البته بعدها اين انديشه هاي محض مي تواند جنبه كاربردي داشته باشد. ولي امروزه تحقيقات كاربردي بيشتر معمول و مورد توجه است.

    درخت دافعه دارد که

    سیب می افتد



    وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست



  12. 2 کاربر از پست مفید B a R a N سپاس کرده اند .


  13. #27
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : خلاقیت

    خلاقیت عامل سکون در سازمان

    رشد سریع بنگاههای اقتصادی ،تغییرات سریع ، ابهام محیطی و پاره ای مسائل دیگر باعث شده استکه بحث خلاقیت (Creativity ) در سازمانها از اهمیت بالایی برخوردار باشد.خلاقیت را می توان به عنوان عامل پویایی و تحرک سازمان و عنصری که در بهبود عملکرد مالی سازمان موثر است پنداشت .
    به لحاظ شتاب تغییرات فنی و رقابت جهانی ،توانایی سازمان در توسعه و ارائه محصولات جدید دارای تاثیری حیاتی بر عملکرد بلندمدت سازمان است (مام فورد 2000 ).
    با مروری بر ادبیات موضوع و نیزکنکاش وضعیت خلاقیت در سازمان های ایرانی می توان به پرسشهای قابل تعمقی رسید.نخست اینکه آیا وجود خلاقیت در این سازمان ها حیاتی است ؟ به عبارتی فقدان خلاقیت در این سازمان ها عملکرد موفق سازمان را به مخاطره خواهد انداخت ؟ چه شرایطی باعث شده است تا خلاقیت در سازمان های کشورمان نقشها وکارکرد های کلیدی خود را از دست بدهد؟

    خلاقیت در سازمان دارای نقشها و تاثیراتی از قبیل : افزایش کیفیت راه حل مسایل ، تحریک و ارتقاء نوآوری ،افزایش انگیزش و تعهد در سازمان و افزایش عملکرد موثر تیم ها می باشد (کارمون فورد 2000) از آنجایی که جایگاه نظری کارهای تیمی در سازمان های ما نهادینه نشده است و از طرفی مشخصه مشترک بین اکثر سازمان های داخلی ، نبود انگیزه کافی در بین پرسنل می باشد و در نهایت این که در این سازمان ها پایین بودن کیفیت راه حل های مسایل امری کاملا طبیعی و پذیرفته شده است ، لذا بین خلاقیت و سازمان ها یک رابطه علت و معلولی متقابل وجود دارد.بدین شکل که اولا فقدان خلاقیت در این سازمان ها باعث شده است ، این سازمان ها از تاثیرات خلاقیت بی بهره باشند.از طرفی به دلیل عدم وجود نقشهای یاد شده فوق (تاثیرات خلاقیت ) در این سازمان ها ،خلاقیت فاقد اهمیت و ضرورت لازم است .
    مطالعه ادبیات موضوع نشان می دهدکه علیرغم اهمیت وجود خلاقیت در سازمان ها و نیز صرف سالانه میلیون ها دلار در برنامه های آموزش خلاقیت ، همچنان خلاقیت نتوانسته است در این سازمان ها نهادینه شود(ویلیامسون 2001) در یک بررسی موردی مشخص شدکه هر چند غالب مدیران بر لزوم و اهمیت خلاقیت واقفند اما در عمل معتقدندکه خلاقیت در سامان های ایران جایگاهی ندارد .
    براستی چه عامل و یا عواملی باعث چنین اظهارنظر هایی شده است ؟ چه عاملی باعث شده استکه خلاقیت در پاره ای از سازمان ها منجر به سکون افراد خلاق شود؟ در عدم وجود و سکون خلاقیت در سازمان ها ی ایرانی چه عواملی دخیل است ؟
    در این مقاله به منظور درک بیشتر موضوع ابتدا با مرور بر ادبیات تحقیق ، خلاقیت تعریف شده است .سپس بر اساس دو دیدگاه محتوایی و فرآیندی عوامل موثر بر خلاقیت شناسایی شده و با بهره گیری از این عوامل در یک بررسی میدانی موانع وجود خلاقیت فردی در سازمان های داخلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .
    خلاقیت
    علیرغم نبود توافق جمعی بین صاحبنظران در رابطه با تعریف واحدی از خلاقیت ، مرور مختصری بر بعضی از تعاریف صورت گرفته است.نوربرت الیاس معتقد استکه خلاقیت موهبتی مرموزکه فقط به تعدادی از افراد اعطاء شده باشد نیست ، بلکه کیفیتی استکه تماما به ساختار موسسات اجتماعی ( جائی که افراد در آن زندگی وکار می کنند .) وابسته است.بنابراین دلیل نبود خلاقیت در بین افراد را بطور عمده باید در درون ساختارهای اجتماعی حاکم بر سازمان جستجوکرد.در حالیکه ریچاردکوین بیان میکندکه خلاقیت عبارت است از یک توان انسانیکه فرآیند تفکر و عمل فرد را متجاوز میکند(ریچاردکوئین-1997 )
    جورج اف نلر معتقد استکه خلاقیت شامل تولید ایده های جدید است.ایده هاییکه به منظور حل مسائل مهم می توان بهکار گرفته شود(مسدود 1369 ).
    استرنبرگ خلاقیت را شامل برقرارکردن ارتباطات جدید ،دیدن چیزها از طریق جدید و تعریف جدید مسائل می داند(استرنبرگ و اوهارا-1997) .کایزو ،خلاقیت را عبارت از بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می داند(رضائیان-1379 ).
    اوجیلوی خلاقیت را عبارت از قرار دادن چیزهای قدیم در ترکیب جدید و قرار دادن چیزهای جدید در ترکیب قدیم می داند(اوجیلو 1998).و بالاخره محققان با زمینه روانشناسی ، خلاقیت را به معنای نو بودن و تناسب داشتن تعریف کرده اند.از درک تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که اولا خلاقیت مختص به پاره ای از سازمانها نیست. به عبارتی در درون ذهن،فکر و منابع و امکانات سازمانی یک ایده جدید نهفته است و نه در وراء آن .بنابراین می توان نتیجه گرفتکه در سازمان ها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهم تر است (وایت 1996 ).
    مروری بر ادبیات پژوهش
    روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند :
    دانش : داشتن دانش به پایه ای در زمینه ای محدود وکسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی
    توانایی عقلانی (Intellectual ability ) : توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقرار ی ارتباطات جدید در مسایل
    سبک فکری : افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد ، سبک فکری ابداعی را بر می گزینند .
    انگیزش : افراد خلاق عموما برای به فعل درآوردن ایده های خود برانگیخته می شوند .
    شخصیت : افراد خلاق عموما دارای ویژگی های شخصیتی مانند مصر بودن ، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند .
    محیط : افراد خلاق عموما در داخل محیط های حمایتی بیشتر امکان ظهور می یابند .
    این محققان مشخص کردندکه عمده ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت می باشد.جایی که سایر عوامل نیز تاثیر به سزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزش خلاقیت ایفا می کنند(استنبرگ و اوهارا 1997 )
    جورج اف نلر درکتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه :آمادگی (preparation ) ، نهفتگی ، اشراق و اثبات (Verification ) را ذکرکرده است .
    از این دید ، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند.در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز میکنند،در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات ، اندیشه ها،تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد.درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهمکردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله )منجر به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع می شود.در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.ولی هم چنین برای افراد خلاق ویژگیهای از قبیل شک گرایی، بازی گوشی فکری ، اعتماد به نفس ،ناهمنوایی و میل به تک روی، انعطاف پذیری و پایداری را بر شمرده است (مسدد-1369 )
    استرزالکی در مقاله ای با عنوان خلاقیت در طراحی ؛ خلاقیت را نتیجه انعطاف پذیری ، قوه ابتکار و روانی فرآیند های شناختی ، آزادی و ابتکار در اظهارات شخصی و وجود یک سیستم ارزشی مستقل در افراد می داند. وی همچنین در بعد روانشناسی : قدرت نفس ، توانایی غلبه بر استرس ناشی از موقعیت حل مسئله و توانایی تمرکز بر مسئله ، تحمل ناسازگاریهای شناختی و تحمل ابهام ،نگرشی مثبت به زندگی ، انعطاف پذیری و فرآیند شناخت و استقلال فکری ،زیبا شناختی ،خود درکی ، ارزیابی از درون و تبعیت از سیستم ارزشی درونی ، انگیزه های شناختی مستقل، نیروی ابتکار، عدم انطباق و آمادگی دفاع از نقطه نظرات را در فرآیند خلاقیت مهم شمرده است (استرزالکی 2000 )
    روزمالاگا اظهار می داردکه علیرغم متفاوت بودن تحقیقات بر روی خلاقیت ، با این حال جنبه هایی نظیر فرآیند خلاقیت ، نقش توانایی خلاقیت افراد و نقش محیط خلاق در تمامی این تحقیقات حائز اهمیت هستند .
    اولا خلاقیت شامل فرآیند ی است متشکل از مراحل :
    -ساخت دهی ، شناخت و تعریف مساله
    -آمادگی وکسب داده های مرتبط با مسئله
    -ایده دهی
    -ارزیابی
    ثانیا همه افراد دارای یک میزان طبیعی از توانایی خلاقیت هستند این توانایی به وسیله پاره ای از عوامل تاثیر پذیر استکه این عوامل عبارتند از بیولوژی، شخصیت ،انگیزش و آموزش ،هر چند عاملی مانند آموزش را می توان به منظور افزایش خلاقیت افراد تحت تاثیر قرار داد .
    ثالثا محیط به عنوان جاییکه خلاقیت در آن شکل می گیرد بر عملکرد خلاقیت موثر است .وی به منظور بررسیکارهای خلاقیت سه معیار اسای روانی ایده ها، جدید بودن و امکان پذیری را پیشنهادکرده است (ملاگا-2000 )
    دیدگاه محتوایی :
    برخی از محققان خلاقیت را به عنوان یک فرآیند بررسی نکرده اند بلکه آن را مخلوق همزمانی و تلاقی پاره ای از متغیرها می دانند.این افراد هر یک ، عامل یا مجموعه ای از عوامل را در به وجود آمدن این وضعیت مدنظر قرار داده اند .
    استرنبرگ خلاقیت را ناشی از وضعیتی می داندکه در آن افراد خلاق دارای خصایص اخلاقی و شخصیتی خاص در زمینه مورد نظر خویش ، دارای تخصص و دانش کافی بوده و با بهره گیری از توانایی های عقلانی ترکیبی ، تحلیلی و ارزیابی ایده ها و نیز همراهی و بکارگیری سبک فکری ابداعی ، در درون محیطی حمایتی که انگیزه انجام کار را برای فرد مهیاکرده است واقع می شوند .
    مام فورد فراهم آوردن وضعیت خلاقیت را ناشی از ترکیب و ساماندهی مجدد مفاهیم و مسایل موجود پنداشته است .به عبارتی تعریف جدید یک فعالیت نسبتاکم ساختار منجر به تولید ایده ها و یا درک جدیدی در آن زمینه می شود و بدین شکل عنوان میکندکه در تفکر خلاق توانایی ترکیب مفهومی (بررسی ها،ایده ها و نتایج ) اهمیت شایانی دارد .
    لیلز وکامرون مطرح کردندکه افراد خلاق در انجام امور متنوعی درکارشان مهارت دارندکه این ، قلمرو توجه وسیعی را برای افراد مهیا می سازد.او پیشنهاد میکند جهت تفکر، زمان کافی در اختیار این افراد گذاشته شود و آنها را از موانع دور نگه داشت .فراهم بودن زمانکافی جهت تفکر و تمرکز بر مسئله و نیز حذف موانع بازدارنده باعث تداوم فعالی خلاقیت می شود .
    بییر عواملی از قبیل دانش پایه ای ،توانایی عقلی ،سبک یادگیری و تفکر ابدائی،انگیزش ، پذیرش ریسک و وجود محیط حمایتی را در بستر سازی برای فعالیت های خلاقیت ذکرکرده است (بییر-1995 )
    دیدگاه فرآیندی
    پاره ای دیگر از محققان خلاقیت را در قالب یک مدل و به عنوان یک فرآیند در نظر گرفته اند .
    والس فرآیند خلاقیت را شامل مراحل زیر می داند :
    آمادگی
    تعریف مسئله ،مشاهده و مطالعه مسئله
    کمون یا نهفتگی-درگیری و تمرکز ذهنی بر روی مسئله
    ظهور و جرقه -لحظه ای که ایده جدید بالاخره نمایان می شود .
    تایید-بررسی و ارزیابی ایده (والس 1999 )
    ازبرن نیز برای مدل خلاقیت خود مراحل زیر را در نظر گرفته است :
    -جلب توجه و گرایش (Orientation ) به مسئله ،شناسایی و تشخیص مسئله .
    فرد به لحاظ داشتن دانش مرتبط و یا تجارب پیشین به مسایل حساسیت نشان می دهد و آن را به عنوان یک فرصت قلمداد میکند .
    -آمادگی ،جمع آوری داده های مرتبط با مسئله .
    -تجزیه و تحلیل و تشریح چرایی مسئله ،شناسایی متغیرهای داخل در مسئله و بیان روابط این متغیرها .
    -ایده دهی، در این مرحله پس از درک مسئله ایده هایی جهت حل مسئله مطرح می شود. ممکن است در این مرحله ایده های متنوعی ارایه شود .
    -کمون ،تمرکز بر توان و پتانسیل ایده ها و امکان پذیری ایده ها از هر نظر در این مرحله صورت می گیرد .
    ترکیب ایده ها و ارزیابی .در مرحله پیشین وجوه مثبت و منفی هر ایده شناسایی می شود و در این مرحله با ترکیب ایده ها ،بهترین راه حل جهت مسئله طرح می شود .
    -کوبرگ و بنگال فرآیند خلاقیت را شامل ذیل دانسته اند :
    الف -پذیرش یک موقعیت به عنوان یک چالش
    ب- تجزیه و تحلیل به منظور درک بهتر مسئله
    پ- تعریف مولفه ها و اهداف اصلی مسئله
    ت- تولید و ارائه گزینه و ایده
    ث- انتخاب یک ایده
    ج- بکارگیری و دادن شکل فیزیکی به ایده
    د- ارزیابی به منظور بازنگری و طراحی دوباره
    کامرون فورد فرآیند خلاقیت را مشتمل بر مراحل آمادگی ،تمرکز بر مسئله ،کمون،اشراق و ظهور و تایید می داند .
    با مرور بر ادبیات تحقیق و آشنایی با دیدگاههای رایج در خصوص بحث خلاقیت ،عوامل موثر بر وجود خلاقیت در سازمان را می توان در موارد مطرح شده در بحث فوق جستجوکرد.اکنون با سیری در وضعیت و جایگاه خلاقیت در جامعه سازمانهای کشورمان به تجربه و تحلیل چرایی این وضعیت خواهیم پرداخت .
    آسیب شناسی خلاقیت در سازمان های ایران
    برای درک بیشتر این ادعاکه خلاقیت افراد، باعث سکون آنها در سازمان می شود ، می توان به موارد و نمونه ها ییکه در زندگی اجتماعی و حرفه ای خویش یا از آن تجربهکرده ایم و یا شاهد آن بوده ایم اشارهکرد.به راستی چرا والدین همیشه خواهان فرزندان مطیعی هستند؟چراکه تحمل کنجکاوی ، تحلیل گری و خصیصه پرسشگری فرزندان برای والدین مشکل است ؟
    چرا در مدارس و موسسات آموزشی معلم و اساتید همیشه خواهان دانش آموزانی هستندکه هر آنچه راکه آنها می گویند انجام دهند؟ چرا معلمان و اساتید تمایل دارند در مقابل دانش آموزانی که غالبا سوالاتی برای طرحکردن دارند جبهه گیری کنند و بازتابهای منفی را برای آنها فراهم نمایند؟
    چرا دانشجویان یک دانشکده از اخذ نمودن دروس با اساتیدی که درکار خویش جدی بوده و سعی در حداکثر استفاده از توان دانشجویان و فرصت هاست ، بی میل هستند؟
    چرا برخی از مدیران به هنگام مواجهه شدن با زیردستانی که ایده های بدیع وکارایی دارند(مخصوصا اگر این زیردستان جوان و دارا ی تحصیلات علمی و تخصصی باشند)،آنچنان محیطی را فراهم میکنندکه فرد بندرت جرات طرح ایده ها و ترجیحات ذهنی خویش را داشته باشد؟
    چرا توان علمی و تخصصی افراد باعث می شودکه بعضا این افراد را از نظر جایگاه سازمانی ،دریافتی ها و ترفیعات با بحران مواجهه شوند؟ (در یکی از شرکت های گاز استانی یکی از مدیران به هنگام مواجهه با چنین پرسنلی سعی میکرد جوی سرشار از تعارض را برای این افراد فراهمکند،به گونه ایکه رهایی از سازمان برای این افراد آرمانی ترین رخداد تلقی می گردید .)
    جهت بررسی بیشتر دوازده سازمان از سازمان های یکی از استانهای غرب کشور راکه دارای زمینه های کاری مختلفی (اجرایی،خدماتی و صنعتی ) بوده اند انتخاب شده و از طریق پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. جهت کسب نظرات واقعی سعی شده استکه در این سازمان ها نظرات مدیران وکارشناسان جمع آوری گردد .
    با مرور بر ادبیات تحقیق و بررسی نظرات پاسخ دهندگان می توان ریشه عدم وجود و سکون خلاقیت در سازمان هایکشورمان را در ابعاد و موارد ذیل جستجوکرد :
    نیاز : جی لئونارد خلاقیت را ناشی از وجود نیاز،منابع و امکانات ،راهکارها ،کسب تجربه و ارایه ایده و جواب می داند .به عبارتی سازمان و افراد سازمان بایستی نیاز به خلاقیت را احساسکنند.در صورت وجود چنین احساسی هر نوع فعالیت خلاقیت شانس ظهور خواهد داشت . در بررسی حاضر بالغ بر 90 درصد پاسخ دهندگان اظهار داشته اندکه در زمینه کاری خویش توانایی طرح ایده های بدیع را دارند اما فقط 10 درصد این افراد در صدد اجرای ایده های خویش برآمده اند.از طرف دیگر هفتاد و هشت درصد پاسخ دهندگان بیان داشته اندکه سازمان های آنها اصولا به وجود فعالیت های خلاق نیاز ندارد .
    غالب سازمان ها و مدیران به دنبال آن هستندکه در محیطی با ثبات و فاقد هر گونه تلاطم محیطی ادامه فعالیت دهند. اما شرایط نوین سازمانی و صنعتی چنین بستری را برای سازمان ها و مدیران فراهم نمیکند.در چنین شرایطی سازمان ها در جهت بهره گیری و سازگاری با تغییرات سریع فنی ،اقتصادی،سیاسی و..... مفاهیمی مانند خلاقیت،کارتیمی،نوآوری و... را به عمل درآورده اند.غالب سازمان های کشورمان به دلیل عدم تهدید جدی از سوی رقبای خارجی و حتی رقبای داخلی ، سیستم های سازمانی خویش را به عنوان سیستم های بسته فرضکرده اند جالب اینکه با داشتن چنین نگرشی ادامه حیات می دهند.سازمان های ما تغییرات سریع تکنولوژی نیاز مشتریان و عرضه نیروی کار و .... را تجربه نکرده اندکه در چنین شرایطی ابزار ها و اصول مدیریتی به عنوان ضامن بقاء و ادامه حیات تلقی شود.دلیل دیگری بر عدم وجود نیاز خلاقیت در سازمان های کشورمان دولتی بودن غالب سازمان ها و شرکت ها می باشد.به عبارتی وجود حمایت های همه جانبه مالی ،قانونی ،مالیاتی از این سازمان ها باعث فراهم آمدن حاشیه اطمینانی برای این سازمان ها شده است و آنها را از چالش های واقعی دنیای سازمانی به دور نگه داشته است .
    به نظر می رسد فراهم کردن زمینه های مناسب به منظور مواجهه و روبروی سازمان های داخلی با واقعیت های سازمانی امروز(رقابت، تغییر و ابهام ) و نیزکاهش حمایت های افراطی مخرب و پرهزینه دولت از این سازمان ها در تحریک نیاز به خلاقیت موثر باشد .
    دانش و تخصص
    از مرور ادبیات موضوع مشخص شدکه دانش و تخصص باعث درک وکل نگری افراد خواهد شدکه این درک می تواند در شناسایی مسایل و برانگیختن حساسی افراد نسبت به مسایل مهم و موثر باشد.به همین لحاظ در این مرحله فرد یا افراد بایستی در زمینه مورد نظر دارای دانش پایه ای و بنیادی قابل قبولی باشند.مطالعات متعدد در زمینه خلاقیت نشان داده استکه افراد عمدتا در زمینه ای خاص و محدودکه در آن زمینه دارای دانش تخصصی می باشند،خلاق هستند.به عبارتی غالبا خلاق بودن افراد ،توانایی ها و صلاحیت های تخصصی در زمینه مربوطه است.دانش تخصصی لزوما به معنای سپریکردن دوره های رسمی دانشگاهی و آکادمیک نیست.در پاره ای از مطالعات مشاهده شده است که سالیان متمادی تحصیل وکسب دانش در یک زمینه تخصصی منجر به عدم انعطاف پذیری فرد و تعصب و جزءنگری در قلمرو دانش افراد گردیده است .با این حال سازمان و مدیریت عالی اولا بایستی به هنگام انتخاب و گزینش پرسنل و همچنین به هنگام انتصابات به تطابق بین ویژگیهای شغل و شاغل توجه کافی داشته باشند.ثانیا به پرسنل فرصت و زمان لازم جهتکسب دانش مرتبط و نیزکسب تجربه در زمینه کاری آنها داده شود .
    چراکه عموما طرح ایده های خلاق پس از درگیری عمیق فرد با مسئله بروز میکند.به همین دلیل سیمونتون عنوان کرده که دست یابی به خلاقیت واقعی پس از ده سال درگیری در آن مسئله حاصل شود. این میزان درگیری در آن مسئله منجر بهکسب تخصص در آن زمینه می شود .
    با این حال در سازمان هایکشورمان اولا : مدیران ،سرپرستان و پرسنل از دانشکافی مرتبط با زمینه شغلی خویش برخوردار نیستند.به عبارتی غالبا همبستگی معنی داری بین پست ها و عناوین سازمانی و زمینه های تخصصی شاغلین آنها وجود ندارد .ثانیا به دلیل بی ثباتی مدیریت ها در سازمان ها غالبا پرسنل و افراد فرصت و زمان کافی به منظور درک عمیق مسایل وکسب تجربه کافی به منظور ایده های موثر نخواهند داشت ،
    ثالثا:در پاره ای مواقع سازمان و مدیریت ها آگاهانه از بکارگیری دانش و توانایی های تخصصی پرسنل خودداری می کنند.مدیران و سازمان ها از این حربه بیشتر به عنوان ابزار تنبیه و وسیله ای جهت مطیع نمودن پرسنل استفاده می کنند.این مورد بهترین نشانه سازمان و مدیریت ناسالم و ناکارآمد است .جایی که رضایت شغلی صاحبان دانش و تخصص به شدت پایین بوده و آنها نسبت به سازمان تعلق خاطری احساس نمیکنند در این سازمان ها روجیه پرسنل بسیار پایین بوده تا جایی که این افراد به شدت آسیب پذیر می شوند .
    سازمان و مدیریت عالی می بایستی زمینه هایی را فراهم کنندکه افراد با دانش و متخصصان سازمان نه تنها انگیزه لازم را برای انجام خلاقیت در امورات خویش داشته باشند،حتی در پاره ای اوقات آنها را وادار به تجربه کردن خلاقیت کند. همچنین از تغییرات مداوم پست های سازمانی پرسنل خودداری شود . به عبارتی به منظور درک تمامی اجزاء و عناصر شغل و وظایف، فرصت و زمان کافی در اختیار پرسنل قرار داده شود. نیز باکمک آموزش ،بازرسی های متعدد و پیوند عملکرد پرسنل و مدیران زمینه برای بکارگیری دانش افراد درون سازمان مهیا شود.هرچندکه سازمان های کشورمان پرسنل با دانش و تخصص کافی را در اختیار دارند اما در خصوص سازماندهی و استفاده بهینه از این پرسنل مدیریت شایسته ای اعمال نشده است .بیش از 47 درصد از پاسخ دهندگان تحقیق حاضر بین زمینه تحصیلی و تخصصی و سمت سازمانی خود ارتباط قابل توجهی نمی بینند و تقریبا 85درصد از پاسخ دهندگان میزان به کارگیری دانش و تخصصشان توسط سازمان و مدیریت را پایینتر از حد متوسط تشخیص داده اند .
    خصایص فردی
    داشتن ویژگیهای فردی و شخصیتی خاصی از قبیل ریسک پذیر بودن ،مصربودن ،شهامت و شجاعت داشتن در بین اعضا سازمان برای فعالیتهای خلاقانه حائز اهمیت است .کسانیکه توانایی بی انطباقی و ناهمنوایی با سایر اعضاء به عنوان عاملیکه در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن مقاومت میکند داشته باشند.افرادی با این خصایص شخصیتی توان مطرحکردن و نشان دادن مسائل و نیز طرح فرصت ها را دارند. درکارهای خلاق ویژگیهای شخصیتی خاصی از قبیل ریسک پذیر بودن ،مصر بودن ، و داشتن شهامت و شجاعت از اهمیت بالایی برخوردار است .از آنجایی که بسیاری از این خصایص در گذشته فرد شکل گرفته است ،سازمان بایستی به هنگام استخدام و بکارگیری افراد به این موارد توجه خاص داشته باشند. با این حال در جامعه ماکه به عنوان یکی از مهمترین ابعاد محیطی سازمان تلقی می شود همرنگ جماعت بودن و با اکثریت بودن غالبا به تک رو بودن و تنها بودن ارجحیت دارد.در بررسی حاضر اکثریت غریب به اتفاق پاسخ دهندگان بیان کرده اندکه هیچ گاه نتوانسته اند ایده و عملی غیر از نظر مدیران خویش را به عمل رسانند.در اجتماع و از نظر جامع شناختی می توان گفت این به دلیل فقدان و نبود نهادهای حمایتی و امنیتی کافی برای آحاد جامعه و بیم از تنها بودن است .در سازمان هم می توان گفت پرسنل به دلیل عدم امنیت شغلی،اقتصادی،و غیره امنیت خاطر خویش را با حفظ انسجام گروه و هماهنگی و با خواستها و نیات گروه و اکثریت جستجو میکند .
    بدیهی استکه افزایش امنیت شغلی، اقتصادی و اجتماعی پرسنل و نیز نهادینه شدن فعالیتهای ارگانهای حمایتی در سازمان ها می تواند در سوق دادن پرسنل و افراد به تک رویهای عقلایی و عدم هماهنگی غیر منطقی با گروه موثر باشد. در این زمینه می توان از رفتار وکردار بزرگواران دینی به عنوان بهترین الگو نام برد.آنجاکه پیامبر مکرم اسلام(ص) در عصر جاهلیت به تنهایی در برابر تفکر غالب شرک و بت پرستی ایستادگی فرمودند و ایستادگی و پایداری حضرت ، دین اسلام را به یکی از بزرگترین مکاتب فکری جهان مبدل ساخت .
    در فرهنگ رایج اجتماعی و سازمانیکشورمان غالبا تکروی مترداف مخالفت و تضاد با هنجارها و مصلحت های پذیرفته شد ه و حتی نقض قوانین و مقررات حاکم تفسیر می شود.در حالیکه منظور از ناهمنوایی و میل به تکروی به معنای بهکارگیری دانش ،تجارب ،سلایق،نگرشهای شخصی در انتخاب راهکارهای مختلف به گونه ایکه فرد امکان انتخاب و ارائه راهکارهای منحصر به فرد داشته باشد .
    در فعالیتهای خلاقیت نه تنها بی انطباقی و تکروی مهم می باشد.بلکه پایداری و سماجت فرد نیز حائز اهمیت است .به عبارتی فرد خلاق هم دارای توانایی ارائه طرح و راه کارهای منحصر به فرد را دارد و هم اینکه در پیش برد طرح و ایده خویش و به فعل رساندن آن مصر و پایدار هستند .
    انگیزش
    به منظور تشویق فعالیتهای خلاقیت بایستی ساختار پاداش دهی مناسبی طرح ریزی شود.ساختار پاداش دهی مبتنی بر ترفیعات،افزایش دریافتی و سایر پاداشهای مادی صرف برای کارهای خلاقیت مضر بوده و در طی زمانکارایی و اثربخشی خود را از دست می دهد.به این منظور بایستی ساختاری طراحی شودکه در عین شامل بودن پاداش های مادی پاداش های غیرمادی را نیز در بر داشته باشد.پاداش هایی از قبیل کاهش مسئولیتهای اداری ، به منظور امکان صرف وقت بیشتر درکارهای خلاقانه، و نیز توجه خواص به این افراد و فعالیتهایشان به گونه ای که این افراد در سازمان احساس تعلق خاطر نمایند .
    درکارهای خلاقیت نباید ارزیابی صرفا بر اساس نتایج باشد بلکه بهتر آن استکه بر اساس استراتژی های بهکار گرفته شده و نیز پیشرفتها استوار باشد در حالیکه در سازمان های ما اصولا بین مشوق ها و انگیزاننده های مالی و غیرمالی اعطا شده به فرد و خلاقیت فردی آنها اصلا رابطه مستقیمی وجود ندارد .
    توانایی عقلانی
    فرد خلاق بایستی از توانایی عقلی ترکیبی به منظور ایجاد ارتباط جدید،تالیف جدید مسائل و دیدن چیزها بهره مند باشد.افراد خلاق به هنگام برخورد با مسائل جدید عموما به دنبال آن هستند که کارهایشان را به روش خودشان انجام دهند(در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد) به عبارتی آنها سبک فکری ابداعی را بر می گزینند.88درصد پاسخ دهندگان عنوانکردندکه در برخورد با مسائل جدید همیشه روشهای ارائه شده از طرف مدیریت ارشد و سازمان را به کار می گیرند.به عبارتی اصولا آنها فرصتی برای ارائه راه حلهای خلاق نخواهند داشت .سازمان در چنین محیطی ممکن است از ثبات نسبی برخوردار باشد اما شانسی برای بهره گیری از فرصتها را نخواهد داشت .چناچه بپذریم که در هر مسئله نزدیکترین موقعیت به آن مسئله بیش از سایر موقعیتها توان درک و تحلیل آن را دارد،آنگاه بایستی به پرسنل اجازه داده شود تا در انجام وظایف خویش خلاقیت خود را بهکار گیرند.نکته دیگر این است که افراد سازمان غالبا حاضر نیستند ریسک های مرتبط با طرح و بکارگیری ایده جدید را بپذیرند .
    به عبارتی آنها تمایل دارند شانس نیل به منافع و فرصتهای بالقوه را به قیمت حفظ وضع موجود از دست بدهند .
    محیط
    محیط تعیینکننده میزان ریسک مواجهه شده با فعالیت خلاقیت است .این میزان ریسک را می توان به وسیله دانش ، انگیزش،پاداش مناسب و غیره به حداقل برساند.مدیران و سرپرستان بایستی در داخل سازمان ، محیطی حمایتی را برای افراد خلاق مهیاکنند و بهتر آن است که مدیران به عنوان الگوی سازمان سبک های فکری ابداعی و بدیع بکار گیرند.تجربه های موفق سازمانی در مورد خلاقیت بیانگر وجود و حضور محیطی حمایتی برای چنین فعالیتهایی بوده است ، چنانچه محیط سازمان را به سطوح مختلف مدیریت ،همکاران و قوانین و مقررات ،محدودکنیم در چنین سازمان ها یی مدیران عالی و سایر همکاران زمینه و بستر مناسب را جهت به فعل رساندن و طرح ایده های خلاق از سوی پرسنل مهیا می کنند.در بررسی موردی حاضر 67 درصد پاسخ دهندگان اظهار داشته اندکه دارای تجربه بازتاب منفی از سوی مدیران و همکاران به هنگام طرح ایده های خلاق هستند.عمده ترین دلیلی که برای چنین بازتابهایی از سوی مدیران و همکاران عنوان شده است عبارت است از : عدم دانش کافی و مرتبط مدیران و همکاران در تحلیل ایده ها ،مقاومت و جبهه گیری مدیران و همکاران به منظور اثبات عدم توانایی های فرد خلاق ، بیم ازکاهش اعتبار سازمانی مدیران به دلیل درخشش افراد خلاق .
    در زمینه فراهمکردن بستر مناسب جهت فعالیت خلاق بایستی فرهنگ سازمان به گونه ای حمایتی تدوین و دنبال شود . همچنین عملکرد واحد سازمانی با عملکرد افراد خلاق مرتبط شود. با استعانت از فرهنگ سازمانی ،آموزش و ایجاد انگیزه سعی شودکه همکاران ضمن همکاری و همراهی با فرد خلاق بر آن باشندکه خود نیز خلاقیت را تجربه کنند.به منظور ایجاد انگیزه به هنگام تخصیص پستهای سازمانی و انتصابات و نیز از بعد مالی توجه خاصی به افراد خلاق معطوف شود .
    چرا در سازمان ها مدیران ارشد از فعالیتهای خلاق حمایت جدی به عمل نمی آورند؟
    شاید پاسخ این باشدکه عملکرد موفق یا ناموفق سازمان ها درکار نامه مدیران بسیار موثر نیست .به عبارتی با عملکرد ناموفق سازمان موقعیت مدیر به مخاطره نمی افتد .
    بسیار مشاهده شده استکه حتی عملکرد ناموفق مدیر در سازمان به تسریع در ارتقاء و انتقال به موقعیتهای بهتر منجر شده است .که عمده ترین دلیل برای این مورد وجود حمایتهای سیاسی از چنین مدیرانی است به نظر می رسدکه تغییر بنیادین در نحوه انتخاب مدیریتها و عدم تاکید بیش از حد بر گرایشهای سیاسی و به جای آن تاکید و توجه به دانش و تحصیلات سوابق ، تواناییها و نگرشهای مدیران در جهت رفع این مشکل کارگشا باشد .
    بایستی در ارزیابیها و ترفیعات مدیران عملکرد موفق وکارایی سازمان مدنظر قرار گرفته شود.در چنین بستری مدیران به تحریک و ارتقاء خلاقیت اقدام میکنند .
    نتیجه گیری :
    به نظر می رسد علیرغم اهمیت وجود خلاقیت فردی تاکنون سازمان های کشورمان در فراهم کردن بستر مناسب جهت این امر موفق نبوده اند.از طرفی محیط این سازمان ها به گونه ای است (نبود رقابت جدی،حیاتی نبودن کیفیت ، حمایتهای همه جانبه سیاسی مالی و غیره دولت )که سازمان ها را در بکارگیری و اجرای برنامه های خلاقیت به چالش وا نداشته است .از طرف دیگر در درون سازمان مدیریت ها خواسته یا ناخواسته از منابع مادی یا انسانی سازمان در اجرای برنامه های خلاقیت استفاده موثری در عمل نیاورده اند.به منظور پیشبرد و تسری فعالیتهای خلاق بایستی محیط سازمانی ،سازمان را با رقابتهای پرمخاطره مواجه سازد،دولت در حمایتهای همه جانبه و بدون صرف اقتصادی از سازمان ها تجدید نظر داشته باشد.در این شرایط می توان انتظار داشتکه سازمان به وجود خلاقیت احساس نیاز داشته باشد .مدیریت عالی سازمان با درک این نیاز به کمک به کارگیری منابع داخلی سازمان و نیز ایجاد انگیزه پرسنل ،نظارت در فرآیند جذب نیروی انسانی و برنامه های آموزشی ،فراهمکردن فرصتکسب تجربه در مسیر خلاق نمودن افراد سازمان گام بردارد .

    منبع : مقاله "خلاقیت عامل سکون در سازمان "- نویسند گان :دکتر اصغر مشبکی ،فرهاد وفائی -- ماهنامه توسعه مدیریت -شماره 50

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  14. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  15. #28
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : خلاقیت

    عکاسی و خلاقیت

    پیشرفت های صورت گرفته در دنیا باعث شده است که فرصت های فراوانی جهت ثبت تصاویر پدید آید .شاید کمتر کسی را پیدا کنید که به همراه خود تلفن همراه نداشته باشد و از طرفی با ورود انواع دوربین های دیجیتال به بازار و کاهش قیمت آن ها ، هرکسی می تواند با خریداری آنها ، به تعداد فراوان عکس بگیرد و رویداد های در حال وقوع را ثبت کند.
    حال بیایید فرض کنیم پانزده میلیون نفر از جمعیت ایران ، فرصت ثبت تصاویر را از طریق تلفن همراه و دوربین دیجیتال دارا هستند و اگر این افراد بطور متوسط روزی یک عکس بگیرند سالیانه هر فرد می تواند حدود 360 عکس بگیرد و به زبانی دیگر حدود پنج و نیم میلیارد عکس در طول سال ثبت می شود.
    اکنون درمی یابیم که شرایط امروز تا چه حد فرصت های فراوانی را برای ثبت تصویر فراهم نموده است و این یک فرصت ارزشمند است که می توان از آن برای رشد خلاقیت جامعه بهره برد.



    حال با این سوال ممکن است روبرو شویم که آیا عکاسی می تواند زمینه ساز خلاقیت و شکل گیری ایده ای نو در ذهن ما باشد؟
    آیا تا به حال تصمیم گرفته اید با دوربین عکاسی از یک سوژه مشخص عکس بگیرید؟
    در این زمان فرد تلاش می کند با نگاه دیگری از درون دوربین به محیط اطراف بنگرد و این تلاش برای دیدن محیط اطراف با نگاهی متفاوت می تواند زمینه ساز پیوند میان خلاقیت و عکاسی باشد .
    هنگامی که یک فرد تلاش می کند با علاقه و اشتیاق و جستجوگری با دوربین خود تصاویری از محیط اطراف زندگی خود ثبت کند ، ممکن است با چیزهای جدیدی روبرو شود که تاکنون به آنها دقت نکرده است و این نگاه جدید ، سب یادگیری و زایش ایده های نو در ذهن وی می شود.
    اصولا هنگامی که انسان که تلاش می کند با دقت و جستجوگری عکس بگیرد و چون اثر خلق شده او در آینده مورد قضاوت دیگران واقع می شود او تلاش می کند ورای یک نگاه معمول به محیط اطراف خود بنگرد و این دقت نظر ، انسان را وادار به تفکر می کند .همان گونه که نوشتن انسان را وادار به تفکر می کند ، عکس گرفتن نیز در صورتی که همراه با دقت نظر و جستجوگری باشد می تواند زمینه ساز تفکر در ذهن عکاس باشد.
    گاهی یک عکس می تواند تاثیرات فوق العاده ای بر ذهن انسان برجای بگذارد و اگر دیدن یک تصویر ، ایده ای نو را در ذهن انسان موجب شود نشان می دهد که این عکس از قابلیت های بالایی در انتقال مفاهیم برخوردارست و می توان آن را یک عکس ایده ساز نامید و این یک عکس طلایی است و اگر تعداد این عکس ها در یک جامعه افزایش یابد می توانند زمینه ساز رشد خلاقیت در جامعه شوند.
    گاهی بعضی از عکس ها می توانند مفاهیم باارزشی را به ذهن انسان منتقل کنند.انتقال مستمر این مفاهیم در گذر زمان می تواند زمینه را برای تفکر و بروز افکارنو در ذهن انسان پدید آورد. برای نمونه می توان به عکس های گرفته شده از پیشرفت های بشری ، مکان های دوردست ، شگفتی های طبیعت ، موضوعات آموزشی و ... اشاره کرد . می توان از این عکس ها به نام عکس های تفکرزا نام برد .اگرچه با دیدن این عکس ها ، ایده های نو به یکباره در ذهن پدیدار نمی شوند ، اما مشاهده مستمر آنها می تواند انسان را به فکر فرو برده زمینه را برای بروز افکارنو در ذهن انسان سبب شود.
    بعضی از عکس ها باعث شادابی و آرامش در انسان می شوند نظیر عکس های خانوادگی ، عکس های گرفته شده از خاطرات شیرین ،مناظر طبیعی و دیدنی و نظیر اینها ، انسان ها به دنبال لحظاتی هستند که شاد شوند و به آرامش دست یابند.دیدن چنین عکس هایی می تواند چنین فرصت هایی را برای انسان فراهم نماید.
    اگر چه چنین عکس هایی با هدف وادار کردن انسان به تفکر کردن خلق نشده اند ولی در مواردی نیز ممکن است انسان را به فکر فرو برده و به تفکرکردن او کمک کنند.
    بعضی از عکس ها تنها وقت گیر هستند، انسان ممکن است با دیدن آنها به این نتیجه برسد که چیزی عاید او نشده است و تنها زمان را از دست داده است اینکه چه نوع عکس هایی را باید در این طبقه بندی گنجاند به فرد بیننده بستگی دارد و تا حدی نسبی است و این خود فرد است که به این نتیجه می رسد که مشاهده چنین عکس هایی برای او ثمری ندارد.
    اما در این میان نیز ، عکس هایی وجود دارند که باعث انزجار و ناراحتی و تاثیرات نامطلوبی بر بهداشت روانی فرد می شوند.
    اینکه چه نوع عکس هایی منزجر کننده هستند ، به فرد بستگی دارد.بعضی عکس ها برای عده ای ممکن است منزجر کننده باشند ولی برای عده ای دیگر چنین تاثیری در پی نداشته باشند. نکته ای که در اینجا اهمیت دارد توجه به این موضوع است که اگر عکسی باعث گردد که فرد دچار اضطراب ، نگرانی ، تشویش و ترس گردد و افکار او را پریشان کند می توان از آن به عنوان عکس منزجر کننده نام برد.چنین عکس هایی آرامش را از ذهن انسان گرفته و فرصت تفکر کردن و خلاقیت را از وی می گیرد.
    به راستی عکس هایی که در زندگی روزمره با آنها مواجه هستیم تا چه میزان در رشد خلاقیت ما موثر هستند ؟ و آیا در این زمینه برنامه ریزی های اصولی انجام داده ایم تا با نگاه به عکس ها ، ذهن خلاق ما شکوفا گردد و یا آنکه این عکس فرصت های لازم برای رشد انسان را از بین برده و جلوی رشد خلاقیت ما را گرفته اند .
    تکنولوژی فرصت های ارزشمندی را در زمینه ثبت تصویر در اختیار ما قرار داده است .سازمان ها برای رشد فکری کارکنان خود می توانند از هنر عکاسی به خوبی بهره مند شوند.
    امروزه انسان ها بیشترین یادگیری را از طریق چشمان خود به دست می آورند. در محیط ها ی شغلی می توان برای دستیابی به اهداف آموزشی ، دوره های آموزشی را طراحی کرد و از هنر عکاسی جهت آموزش کارکنان بهره برد .کارکنان می توانند در رابطه با موضوعات مختلف شغلی عکاسی کرده و با دقت نظر ، جستجوگری و کشف نکات جالب از این طریق تجربه کسب کرده و به یکدیگر بیاموزند.
    حضور در یک نمایشگاه عکس همانند قرار گرفتن در مکانی است که بارش افکار و اندیشه ها به سوی انسان سرازیر می شود و با استمرار و بکارگیری این هنر قابلیت های کارکنان افزایش یافته و نتایج آن ایجاد تصاویر منحصر به فرد و ارزشمند است و با گذر زمان بانک با ارزشی از تصاویر برای سازمان باقی مانده و می توان از آن در جهت رشد کارکنان بهره برد.
    از طرفی نظام آموزش و پرورش نیز باید با برنامه رزی های اصولی در زمینه بهره گیری از این هنر در رشد خلاقیت دانش آموزان بکوشد .امروزه نمی توان برای رشد خلاقیت دانش آموزان تنها بر معلم تکیه کرد. رها کردن انرژی خلاق دانش آموزان تنها به مدد معلم کاری سخت و دشوار است و حتی اگر یک معلم عاشق کارخویش باشد و بسیار سخت کوش بوده و لحظه ای از کار خود در زمینه آموزش دانش آموزان غفلت نکند چنان انرژی از او گرفته می شود که باعث خستگی وی می شود.
    لذا باید همراه با بهره گیری از معلم ، از روش های مختلفی برای رشد خلاقیت دانش آموزان بهره برد .برای مثال می توان از هنر عکاسی در این خصوص بهره گرفت.
    آموزش عکاسی به دانش آموزان و برگزاری نمایشگاههای متعدد عکس و برگزاری مسابقات متعدد در مدارس علاوه بر ارتقاء دانسته های دانش آموزان ، زمینه لازم برای رشد خلاقیت دانش آموزان را فراهم می نماید.
    دانش آموزان در اثر دقت نظر به محیط اطراف ، جستجوگری، تجربه مکان های جدید ، به دست آوردن هدف برای ثبت تصویر و آنگاه دیدن تصاویر ثبت شده یکدیگر ، می توانند ، بروز ایده ها و افکار جدید را در ذهن خود تجربه کنند.
    برای مثال برگزاری یک نمایشگاه عکس در خصوص موضوعات علوم ، ریاضی و.... شرایطی را پدید می آورد که دانش آموزان عکس های باارزشی گرفته و آن را به نمایش بگذارند و آنگاه عکس های آنها مورد قضاوت واقع شده و در اثر نقد و بررسی ذهن آنها توانمند تر خواهد شد و در نهایت این عکس ها به منابع ارزشمند آموزشی مدارس تبدیل شده که می توانند در آینده برای والدین و دانش آموزان جدید مورد استفاده قرار گیرند.
    خلاصه کلام آنکه اگر احتمال دهیم سالیانه حداقل پنج و نیم میلیارد عکس در کشور ما گرفته می شود ، بهتر است به گونه ای برنامه ریزی کنیم که این عکس ها به عاملی جهت رشد خلاقیت در جامعه تبدیل شوند تا آنکه تنها زمان باارزش را برای همیشه از ما بستانند.
    ****
    منبع : مقاله " عکاسی و خلاقیت " -نویسنده : حمید میرزاآقایی - انتشار سایت فکرنو-www.fekreno.org -آذرماه 1387

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  16. 3 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  17. #29
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت
    نوشته ها
    217
    ارسال تشکر
    1,742
    دریافت تشکر: 527
    قدرت امتیاز دهی
    33
    Array

    Post 104 راه پيشنهادي براي پرورش خلاقيت

    راههاي پيشنهادي براي پرورش خلاقيت ... creativity

    تعريف خلاقيت



    مقدمه
    طي دهة گذشته «خلاقيت در تعليم و تربيت »بازار بسيار گرمي داشته است. گيلفورد در نطقي كه پس از انتخابش به عنوان رئيس انجمن روان شناسي آمريكا در سال 1950 ايراد كرد، تقاضا كرد كه در تحقيقات روانشناختي به «خلاقيت» توجه بيشتري مبذول شود. خوشبختانه بسياري از روانشناسان به اين درخواست پاسخ مثبت دادند و پژوهش خلاقيت در سالهاي دهه 1960 و اوايل دهه 1970 واقعاً شكوفاگرديد. افزون بر آن، پس از سكون مختصري به مدت يك دهه يا كمي بيشتر، روانشناسان علاقه اي مجدد به اين پديده ابراز كرده اند.
    تعليم و تربيت براي عملي كردن خلاقيت بايستي فرد را براي كاري آماده كند كه هنوز وجود ندارد و ماهيتش را حتّي تصور هم نمي توان كرد. اين امر تنها به اين طريق انجام مي پذيرد كه به كودكان آموزش داده شود چگونه ياد بگيرند و به آنها نوعي انضباط فكري داده شود تا آنها را قادر سازد كه اندوختة عقلي بشر را صرف مسائل تازه كنند .
    قابل ذكر است، پيشنهاداتي كه براي پرورش خلاقيت ارائه شده است، حاصل چند سال تلاش، مطالعه و تجربه اينجانب مي باشد، با اين اميد كه براي جامعه اي بهتر و سرافرازتر، خلاقيت را در نونهالان به فعليت برسانيم.
    تعريف خلاقيت
    براي مردم معاني زيادي دارد و تعاريف گوناگوني از آن شده است. بعضي بر اين عقيده اند كه خلاقيت قدرت ايجاد چيزي نو و يا ابداع عقيده اي كه قبلا وجود نداشته است.
    «ماركسبري» مي گويد : نتيجه توليد خلاقيت تعيين كننده خلاقيت نيست و آن فقط موقعي نيست كه فرد خلاق چيز جديد ارائه كند كه قبلاً وجود نداشته است،، بلكه اختراع مجدد نيز نوعي خلاقيت محسوب مي شود. يعني اگر شخصي اختراعي كند، حتّي اگر اين اختراع قبلاً شده باشد، باز خلاقيت نام دارد.
    رايج ترين برداشت و تعـريفي كه محـققين از خــلاقيت داشـته اند عـبارت است از : « ايجاد طرحي جديد، با ارزش و متناسب ».«مزلو» خلاقيت را چنين تعريف مي كند : خلاقيت در ابتدا از روان ناهشيار سرچشمه مي گيرد … ايده هاي تازه (و يا نوآوري واقعي) است كه با آنچه درحال حاضر وجود دارد . كاملاً متفاوت است.
    «براون» نيز خلاقيت را به اين صورت تعريف مي كند: «خلاقيت» عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه قبلاً طي شده به طرزي نوين. «خلاقيت، يعني كشف ناشناخته ها كه
    3 زمينه را در بر مي گيرد، «هنر» ، «علم» ، «فنون و مهارتها» و تنها دانشمندان و هنرمندان نيستند كه به خلق كردن چيزهاي تازه مي پردازند بلكه افراد عادي نيز با تغيير دادن و اصلاح كردن مهارتهايي كه دارند مي توانند به خلق كردن بپردازند.
    اهميت و ضرورت پرورش خلاقيت
    درنظر بگيريد كه انسان براي ادامة بقا و زندگي نيازهايي دارد و اين نيازها به دليل تغيير دائمي درخواست ها، تمايلات و روش هاي زندگي تغيير مي كند، ازطرفي ، شرايط محيطي كه انسان در آن زندگي مي كند به طور روزمره در تغيير است . اگر انسان بخواهد براي نيازهاي متغير خود در شرايط جديد، از همان راه حل هاي قديمي استفاده كند در نهايت روزي فرا مي رسد كه راه حل هاي كهنه پاسخگوي شرايط جديد نخواهند بود ودر اين صورت ، بقاي انسان به مخاطره
    مي افتد، افراد و جوامعي كه نمي توانند براي مسائل جديد خود راه حلي بيابند محكوم به فنا هستند و از بين خواهد رفت .
    پيداكردن راه حل هاي نو در همهء عرصه ها نياز به انسان هاي خوش فكري دارد كه آمادگي برخورد با اين مسائل داشته باشند و قبلاً آن را فرا گرفته باشند .
    بدين لحاظ اگر داشتن خلاقيت براي ادامهء زندگي ضروري است و از طرفي راه و روش آن آموختني نيز هست، بهتر است زمينه هاي آن فراهم گردد و مهارت هاي لازم ان در زمان مناسب به افراد آموزش داده شود و زمان مناسب دوران كودكي مي باشد كه ذهن افراد در حال شكل گرفتن است و سنگ بناي اوليه تفكر در آن گذاشته مي شود .

    راههاي پيشنهادي براي پرورش خلاقيت و رفتار خلاق در كودكان
    1- فرصت هايي به امور پيش بيني نشده در برنامه ريزي خلاق اختصاص داده شود.
    2- در گزينش و سازمان دهي برنامه ريزي آموزشي به تجارب اصيل، سيال و انعطاف پذير كه در اصل در برگيرنده سه اصل خلاقيت است، بيشتر توجه كنيم (با توجه به تجربيات آموختني و سازمان دهي اين تجربيات)
    3- جذب دانش، توأم با تفكر نقادانه و تحليل
    4- سؤالات «غريب» ، «غير معمول» و «عجيب» دانش آموزان را نبايد ناديده گرفت.
    5- سعي كنيد در همه فكرها نكات مثبت را بيابيد. به فكرها، سؤالات، برچسب «احمقانه»، «بد» و «نا مربوط» نزنيد كه باعث مي شود دانش آموزان سؤالات بهتري مطرح نسازند.
    6- بهترين روش اين است كه سؤالات «احمقانه و نامربوط» با مطالبي از سوي خود شما دنبال شود و از ياد گيرنده بخواهيد در مورد مسئله بيشتر فكر كند.
    7- به طور منظم به خلاقيت دانش آموزان خويش پاداش دهيد. بسياري از دانش آموزان نشان داده اند كه با دريافت پاداش براي فعاليتهاي خلاقانه، رفتار خلاقه اشان افزايش
    يافته است.
    8- از دانش آموزان خويش انتظار خلاقيت را داشته باشيد و آن را طلب كنيد.
    9- از نظر نمره و امتياز به «خلاقيت» بايد امتياز اضافي داد.
    10- براي رفتارهاي خلاق الگو نشان دهيد.
    11- آموزش مهارتهاي جديد تا كودكان بتوانند به گونه اي خلاق، دنيا را سياحت كند.
    12- شكوفا كردن تصور و تخيل كودك
    13- استفاده از روشهاي حل مسئله حتّي در سنين پايين
    14- كودكان پيش دبستاني خود آشكارا خلاق هستند، اين گرايش طبيعي به جانب خلاقيت را سايرين تغيير ندهند.
    15- آموزش انضباط فكري
    16- پرورش تفكر واگرا
    17- پرورش تفكر همگرا نيز ناديده گرفته نشود زيرا خلاقيت از طريق توليد واگرا و توليد همگرا ايجاد مي گردد.
    18- يادگيري بسيار مهم، ولي تفريحي و جالب باشد.
    19- كودكان به عنوان افراد منحصر به فرد، قابل احترام و محبت قرار گيرند.
    20- كودكان در محيط هاي آموزشي خود يادگيرنده فعال باشند.
    21- فضاي كلاس عاري از تنش و فشار باشد و كودكان در آن احساس آسايش و آرامش كنند.
    22- كودكان در آموزشگاه احساس عزت نفس و ارزش معنوي داشته باشند.
    23- مربيان منبع اطلاعات و هدايت هستند. كودكان بايد براي مربيان احترام قائل شوند اما در حضور آنها احساس راحتي نمايند.
    24- كودكان براي بحث بي پرده دربارهء مسائل با مربي يا همكلاسهاي خود احساس آزادي نمايند.
    25- همكاري هميشه بر رقابت ترجيح داشته باشد..
    26- تجارب يادگيري حتي الامكان به تجارب دنياي واقعي كودكان نزديك باشد.
    27- از جمله عوامل بسيار مهم در يك محيط آموزشي، نقش الگوي مربيان است. مربياني كه در احساس كودكان شريك مي شوند، خود را كامل نمي دانند و احترام عميق براي آنها قائل هستند و رفتار آنها الگويي است از آن چه مي گويند، و شوق همكاري در يادگيري و خلاقيت را در كودكان افزايش مي دهند.
    28- فضاي فيزيكي محيط هاي آموزشي بايد ايده برانگيز و متنوع باشد. وجود وسايل آموزشي لازم و دسترس كودكان به آنها نقش مهمي در پرورش خلاقيت كودكان دارد.
    29- به كودك فرصت دهيد تا بدون ترس از عواقب ارزشيابي به يادگيري، تفكر و
    اكتشاف بپردازد.
    30- از همسان سازي كودكان بپرهيزيد (همسان سازي كودكان يعني محدود كردن تجربيات و سوق دادن كودك به نحوهء تفكر همگرا)
    31- يادگيري مشاركتي و گروهي
    32- كم كردن حجم كتاب
    33- به كارگيري تفكر، طراحي ذهني، رديابي ذهني، هدف يابي در فرآيند يادگيري كه منجر به پويايي ذهن شود.
    34- يادگيري پويا (انعطاف پذير، كاربردي و خلاق) باشد.
    35- در برنامه ريزي آموزشي خلاق به كودكان فرصت انتخاب و پذيرش يك مفهوم
    داده شود.
    36- فرصت اظهار نظر يا رد آن مفهوم
    37- فرصت تحليل و بررسي كليه رويكردها
    38- پرورش كاركرد بخش راست و چپ مغز (بخش راست مغز مسئول فعاليتهاي مربوط به تفكر واگرا، بخش چپ مغز مسئول فعاليتهاي مربوط به تفكر همگرا)
    39- اندازه گيري خلاقيت دانش آموزان از طريق آزمون تورنس كه خلاقيت و نيز
    پيشرفت تحصيلي مورد بررسي قرار مي گيرد.
    40- برنامهء «غني سازي انفرادي» يك كوشش آموزشي بسيار شايسته براي پرورش خلاقيت است، كه به طور مستقل و انفرادي در اختيار كودكان مي گذارد.
    41- كارآموزي براي «فرآيند پژوهي اختراع» (كودكان با خط سير و روند فعاليتهايي كه منجر به يك اختراع و پديدآيي يك اثر بي همتا شده است، آشنا مي شوند)
    42- تأمين منابع (انساني و مالي) مناسب و شايسته براي اجراي برنامه هاي ويژه خلاقيت (غني سازي انفرادي، فرآيند پژوهي اختراع)
    43- تهيه فهرستي از اختراعات كه فرآيند اجرايي آنها در سطح درك و توانايي
    كودكان است،
    44- انتخاب و گزينش يك اختراع از ميان فهرست مزبور براساس آمادگي فردي كودك
    45- توضيح و تشريح جريان فرآيند شكل گيري آن اختراع به وسيله مربي
    46- نظامدهي و ايجاد وحدت يافتگي مراحل متوالي فرآيند براي كودك
    47- فراهم آوري وسايل و تجهيزاتي كه بازآفريني اختراع را توسط كودك تحقق بخشد.
    48- اجراي فرآيند به وسيلهء كودك يا طي مراحل به طور گام به گام با نظارت دقيق مربي
    49- قضاوت و ارزشيابي و نقد كودك درباره فرآيند ياد شده و بررسي و تحليل آن
    50- بررسي نتايج و تبعات فراگير اين اختراع و فرآيند آن در جنبه هاي گوناگون
    51- استنباط جنبه هاي ارزشمند و مفيد آن اختراع از لحاظ كاربردهاي اجتماعي
    52- درخواست از كودك براي اجراي فرآيند با شيوهء متفاوت
    53- بررسي ديدگاه عمومي مردم و موضعگيري آحاد مردم درباره خلاقيت و پرورش آن
    54- ارتقاء سطح آگاهي عموم مردم بر پايهء وضعيت عقيدتي موجود آنها دربارهء اهميت و ضرروت خلاقيت و نقش حياتي در پايداري و پيشرفت جامعه
    55- آشنايي و تماس مستقيم مردم با كودكان خلاق و نيازهاي آنها
    56- آموزش اطلاعات و تجربيات مربوط به رفتار خلاق به منزلهء مواد اوليه
    57- آموزش توجه به جزئيات موضوع، تصاوير و ...
    58- ايجاد انگيزه و مركز رغبت
    59- كاهش اضطراب كودكان
    60- شوخ طبعي
    61- توجه به خلاقيت كودكان و قدرداني از ايده ها و تجربه هاي نوين
    62- اعتدال در روابط عاطفي
    63- عدم قضاوت زود هنگام بر روي يك موضوع ناآشنا
    64- تقويت خود پنداره مثبت
    65- عدم تكيه بر يادگيري حافظه اي و يادگيري كليشه اي
    66- استفاده از روش بارش مغزي (ذهن انگيزي)
    67- تجارب دانش‎آموزان رابه موردخاص محدود نكنيم(كار بديع و كار خلاق را تقويت كنيم)
    68- تهيه فهرست مطالبي از سؤالات (چرا، كجا، چه موقع، چه كسي، چه چيزي، چطور)
    ـ فهرستي از سؤالات بدين قرار تهيه گردد :
    69- تركيب كردن
    70- اقتباس
    71- تعديل و تغيير
    72- بزرگ كردن
    73- استفاده هاي ديگر از اشياء و پديده ها
    74- حذف كردن
    75- تغيير دادن ترتيب ها
    76- وارونه سازي
    77- جايگزين كردن
    * * * * * * * * * * * *

    78- ارتباط اجباري چيزهايي كه معمولاً هيچگونه رابطه اي با يكديگر ندارند.
    79- آموزش همراهي بي ربط (قبلاً در روش هاي پرورش خلاقيت توضيح داده شده است)
    80- آموزش معكوس سازي مسئله (قبلاً در روش هاي پرورش خلاقيت توضيح داده
    شده است)
    81- آموزش تداعي تصوير (قبلاً در روش هاي پرورش خلاقيت توضيح داده شده است)
    82- تقويت كنجكاوي (پرسيدن، تقاضا و جستجوي اطلاعات جديد)
    83- تقويت اعتماد به نفس
    84- به تفاوتها احترام بگذاريد، يعني از رقابتها جلوگيري كنيد (هر رقابتي صحيح نيست، بعضي از رقابتها اعتماد به نفس را از بين مي برد)
    85- رفتار آفرينندهء كودكان را سرمشق قراربدهيم.
    86- بيش از اندازه از كودكان سؤال نكنيم (استقلال)
    87- هنگامي كه خودشان حضور دارند، در مورد آنها با ديگران صحبت نكنيم.
    88- بگذاريم آنها خود پاسخگو باشند.
    89- خيلي به آنها نه نگوييم.
    90- كارها و رفتارهاي خوب كودكان را توصيف كنيم.
    91- به كودكان اجازه دهيم كه شخصاً براي مشكلات راه حلي پيدا كنند.
    92- كودكان را طوري تربيت نكنيم كه تقليد كنند يا مثل هم فكر كنند.
    93- به خاطر راستگويي آنها را تنبيه نكنيم.
    94- به آنها ياد بدهيم كه هميشه مطابق چهارچوب معيني حركت نكنند چه موقع نقاشي يا داستان تعريف كردن ...
    95- آنها را مورد انتقاد قرار ندهيم و ارزش كار آنها را كم نكنيم.
    96- به بهانه كثيف شدن از كشف كردن چيزها جلوگيري نكنيم.
    97- ياد بدهيم كه هميشه ممكن است بزرگتر ها درست فكر نكنند.
    98- براي راه حل هاي آنها ارزش و اعتبار قائل شويم.
    99- ايجاد فرصت هايي جهت بازي هاي تخيلي و بازي هايي كه باعث شكوفايي نيروي فكري، كسب مهارتهاي بنيادين و خلاقيت كودكان مي گردد .
    100- آماده سازي كودك براي خلاقيت (1- تركيب بندي نو از اشياء و مواد در دسترس
    2- استفاده هاي نامعمول از اشياي معمولي)
    101- پرورش حواس كودك شامل اين موارد است :
    تمرينات ديداري
    شنيداري
    لمسي
    بويايي
    چشايي
    تمرينات حسي - تجسمي (جزء‌ تمرينات مربوط به تصويرسازي ذهني است)
    تمرينات حسي آميزي (بايد از طريق تناظريابي و تخيل به ياد بياوريم. مانند: صداي سيب)
    تمرينات ترجمه حسي (دو نظام حسي به هم تبديل مي شود كه ممكن است قبلاً تجربه شده باشد. مانند: به ياد آوردن گرماي آتش از تصوير)
    102- ايجاد هيجان مناسب (تن آرامي، حركت - آگاهي ، تصويرسازي ذهني، تصوير سازي هدايت شده، قصه هاي ناتمام)
    103- به كارگيري مهارت هاي تفكر (جلسات بارش فكري براي كودكان، تفكر تصويري، تصوير سازي ذهني، ارتباط اجباري، داستان هاي ناتمام، استفاده از لطيفه، طنز، شوخي، شكلك، فهرست صفات، حركات بدني و ژست ها، بازهاي خلاق)
    104- تسهيل فرآيند خلاقيت (انعطاف پذيري بيشتر، استفاده از گفتار براي الگوسازي، فراهم نمودن شرايط تجربه بدون ترس از شكست، ارائه انتخاب ها، انگيختن خلاقيت، مجالسي براي خطا كردن، زماني براي بازي و تخيل)


    منابع و مآخذ
    1- جيمز گالاگر (1381)، آموزش كودكان تيزهوش، ترجمه مجيد مهديزاده – احمد رضواني، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس، چاپ پنجم.
    2- دين كيت سيمونتن، خلاقيت، ترجمهء حسين شكركن، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال نهم، شماره 4 ، اسفندماه 1379، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد)، ص374.
    3- حسيني – افضل السادات، خلاقيت و شيوه هاي پرورش آن، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال نهم، شماره2، تير – شهريور 1379، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد)، ص119.
    4- زماني – احمدرضا (1380)، پرورش خلاقيت در كودكان، تهران، شركت چاپ و نشر كتابهاي درسي ايران، شاخهء آموزش فني و حرفه اي.
    5- ويژه نامهء همايش نقد و بررسي كتاب هاي درسي دورهء ابتدائي، ماهنامه رشد آموزش ابتدايي، مرداد 1378.
    6- راهنماي چگونگي تدوين پيك هاي بهاري (تعطيلات نوروزي) – سازمان آموزش و پرورش سال 81-80
    7- نكويي – بيوك، رابطهء خلاقيت، باورهاي انگيزشي، راهبردهاي يادگيري خود نظم بخش و پيشرفت تحصيلي (قسمت اول)، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال هشتم، شماره 1،
    فروردين – خرداد 1378، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد).
    8- نكويي – بيوك، رابطهء خلاقيت، باورهاي انگيزشي، راهبردهاي يادگيري خود نظم بخش و پيشرفت تحصيلي (قسمت دوم)، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال هشتم، شماره2،
    تير – شهريور 1378، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد).
    9- رمي شوون، سرآمدها، ترجمهء محمود ميناكاري، تهران، مركز نشر دانشگاهي، چاپ نوبهار، چاپ دوم.
    10- باري گرانت و مايكل پيكوفسكي، ترجمهء عباس فتاح زاده، نظريه ها و مطلوبها به سوي آموزش كودك محور تيزهوشان، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال هشتم، شماره3،
    مهر – آذر 1378، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد).
    11- دوريس جي. شل كراس، آموزش رفتار خلاق و استعدادهاي درخشان در دانش آموزان، ترجمهء مجتبي جواديان، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ سوم.
    12- عبادي زارع – سعيد، رابطه باورهاي معرفت شناختي با خلاقيت، مجلهء استعدادهاي درخشان، سال هشتم، شماره4 ، دي – اسفند 1378، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد).
    13- كاظمي حقيقي – ناصرالدين، غني سازي و خلاقيت، مجلهء استعدادهاي درخشان سال نهم، شماره3 ، مهر-آذر 1379، انتشارات سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد)، ص 236.
    14- مهجور – سيامك رضا، روان شناسي بازي، شيراز، نشر راهگشا، چاپ پرواز، چاپ دوم.
    15- جين مارزولو - جين لويد، آموزش از راه بازي، ليلي انگجي، مدرسه، 1379 .
    چراغي داشتم، كردند خاموش،
    خروشي داشتم، كردند تاراج

  18. کاربرانی که از پست مفید سا را سپاس کرده اند.


  19. #30
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    پیش فرض پاسخ : خلاقیت

    شش کلاه تفکر



    اين مطلب در مورد تکنيکي است که تفکر را براي شخص آسان کرده و با ساده‌سازي تفکر و جهت دادن به تفکر اين امکان را براي فرد بوجود مي‌آورد که نتيجه عمل فکر کردنش به همگرايي رسيده و در عين حال داراي جامعيت در نگاه بوده و بالطبع موفقيتش در حصول نتيجه بهتر محتمل‌تر شود. گذشته از اين ابزاري را براي يک گروه که در حال بررسي يک موضوع هستند فراهم مي‌آورد که در عين اينکه براي هر فرد گروه سادگي و جهت دهي را ايجاد مي‌نمايد همچنين کل اعضاء گروه را نيز با يکديگر هماهنگ مي‌نمايد. اين تکنيک را ادوارد دبونو پدر تفكر خلاق‌ ارايه‌ مي‌كند و مي‌كوشد نشست‌ افراد به‌ دور يكديگر را به‌ اقدامي‌ ثمربخش‌ و كارا تبديل‌ نمايد. «دبونو» سعي‌ مي‌كند به‌ كساني‌ كه‌ به‌ دور هم‌ جمع‌ مي‌شوند، بياموزد كه‌ به‌ تفكر خود نظم‌ دهند و با تفکر ديگران همراه شده و آنگاه‌ در اين‌ ميان‌، به‌ راههاي‌ خلاقانه‌ بيانديشند و با يك‌ هماهنگي‌ مدبرانه‌ نتايج‌ را طبقه‌بندي‌ و اولويت‌بندي‌ كرده‌ و در تصميم‌گيري‌ها از آن‌ استفاده‌ كنند.

    کلاه آبي
    تصور كنيد به‌ يك‌ جلسه‌ قدم‌ گذاشته‌ايد و شما مسوول‌ نظم‌دهي‌، هدايت‌ و نتيجه‌گيري‌ از آن‌ جلسه‌ هستيد، در اينجا كلاه‌ آبي‌ را بر سر شما خواهند گذاشت‌، زيرا هنگامي‌ كه‌ كسي‌ كلاه‌ آبي‌ را بر سر مي‌گذارد بايد به‌ موارد زير دقت‌ كند.

    1) رنگ‌ آبي‌ نماد آسمان‌ آبي‌ رنگ‌ است‌ كه‌ چتر آن‌ بر همه‌ جا گسترده‌ شده‌ است‌ و كسي‌ كه‌ كلاه‌ آبي‌ بر سر خود مي‌گذارد بايد بتواند افكار جاري‌ در محيط‌ جلسه‌ را در ذهن‌ خود به‌ جريان‌ درآورد و نظم‌ و تمركز دهد.
    2) كلاه‌ آبي‌ همچون‌ يك‌ نرم‌افزار است‌ كه‌ تلاش‌ مي‌كند به‌ تفكركردن‌ جمع‌، جهت‌ دهد و با برنامه‌اي‌ مشخص آن‌ را به‌ سرانجام‌ برساند و گويي‌ همچون‌ يك‌ كارگردان‌ تفكر ما را هدايت‌ مي‌كند.
    3) با كلاه‌ آبي‌ اولويت‌ها و محدوديت‌ها تعيين‌ مي‌شود. به‌ هرحال‌ فرد خوش‌شانسي‌ هستيد كه‌ كلاه‌ آبي‌ بر سر شما قرار مي‌گيرد و اگر مدبرانه‌ عمل‌ كنيد مي‌توانيد به‌ انجام‌ يك‌ تصميم‌ خوب‌ موفق‌ شويد. اكنون‌ بر روي‌ صندلي‌ خود بنشيند و موضوع‌ و يا مشكل‌ مورد بحث‌ را بر روي‌ تخته‌سياه‌ بنويسيد.

    کلاه سفيد
    در نخستين‌ اقدام‌ و با هدايت‌ شما همه‌ اعضا بايد كلاه‌ سفيد را بر سر بگذارند و در مورد موضوع‌ بيان‌ شده‌ بيانديشند. هنگامي‌ افراد همگي‌ تصميم‌ مي‌گيرند با كلاه‌ سفيد تفكر كنند بايد به‌ نكات‌ زير توجه‌ كنند:

    1) كسي‌ كه‌ كلاه‌ سفيد بر سر مي‌گذارد بايد بطور موقت‌ عقايد و نظراتش‌ را به‌ بايگاني‌ ذهنش‌ بسپارد.
    2) هر آن‌ چيزي‌ كه‌ از اطلاعات‌ محض‌ در مورد موضوع‌ يا مشكل‌ مورد بحث‌ مي‌دانيد بيان‌ كنيد.
    3) «ادوارد دبونو» در اين‌ باره‌ مي‌گويد: چنين‌ فردي‌ همچون‌ كودكي‌ است‌ كه‌ محتويات‌ جيب‌ خود را بر روي‌ ميز خالي‌ مي‌كند.
    4) هنگامي‌ كه‌ كلاه‌ سفيد را بر سر مي‌گذاريد، نبايد به‌ چيزهايي‌ كه‌ شامل‌ الهامات، قضاوت‌هاي‌ متكي‌ به‌ تجارب‌ گذشته‌، عواطف‌، احساسات‌ و عقايد است‌ توجه‌ كنيد و تنها بايد همچون‌ يك‌ رايانه‌، فقط‌ اطلاعات‌ ارايه‌ كنيد. حال‌ شما بايد اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌ از حاضرين‌ در جلسه‌ را كه‌ به‌ واسطه‌ تفكر با كلاه‌ سفيد ارايه‌ شده‌ است‌ را جمع‌بندي‌ كنيد و اعضاي‌ جلسه‌ را وارد مرحله‌ بعد كنيد تا با گذاشتن‌ كلاه‌ قرمز بر سر، شروع‌ به‌ تفكر كنند.

    کلاه قرمز
    هنگامي كه حاضرين‌ مي‌خواهند با كلاه‌ قرمز در مورد موضوع‌ مورد نظر تفكر كنند بايد به‌ نكات‌ زير توجه‌ كنند:
    1) اجازه‌ دهيد احساسات‌ و عواطف‌ بر وجود شما حاكم‌ شده‌ و به‌ زبان‌ درآيند و هركسي‌ مي‌تواند از الهامات‌ و دريافت‌هاي‌ ناگهاني‌ خويش‌ سخن‌ گويد و ديگر نيازي‌ به‌ استدلال‌ نيست‌. اگر به‌ احساسات‌ اجازه‌ بروز ندهيم‌ بدون‌ شك‌ ناخواسته‌ و بدون‌ دقت‌ نظر، در تصميم‌گيري‌ها وارد شده‌ و چه‌ بسا سبب‌ بروز مشكلاتي‌ براي‌ ما شوند..
    2) هنگامي‌ كه‌ از كلاه‌ قرمز استفاده‌ مي‌كنيم‌ از قوي‌ترين‌ احساسات‌ خود نظير ترس‌ و نفرت‌ گرفته‌ تا احساسات‌ ظريف‌ نظير ترديد و سوءظن‌ بايد سخن‌ به‌ ميان‌ آوريم‌ و به‌ گفته‌ «دبونو» بايد همچون‌ آينه‌‌ شويم‌ كه‌ احساسات‌ با تمام‌ پيچيده‌گي‌هايش‌ بيان‌ شوند. بدون‌ شك‌ احساسات‌ نقش‌ مهمي‌ در زندگي‌ انسان‌ دارند و چه‌ بسا سبب‌ ايجاد هدف‌هايي‌ نيز در زندگي‌ ما شوند. شما با كلاه‌ قرمز ممكن‌ است‌ چنين‌ جملاتي‌ را به‌ زبان‌ آوريد: «اگرچه‌ همه‌ آمارها و اطلاعات‌ احتمال‌ موفقيت‌ مي‌دهد اما احساسم‌ مي‌گويد،موفق‌ نمي‌شويم‌» و يا بگوييد: «اگرچه‌ اطلاعات‌ و آمار احتمال‌ موفقيت‌ نمي‌دهند اما احساسم‌ مي‌گويد، موفق‌ مي‌شويم‌» پس‌ از اينكه‌ تمام‌ نظرات‌ اعضاي‌ جلسه‌ ارايه‌ شد، شما اقدام‌ به‌ جمع‌بندي‌ تراوشات‌ فكري‌ حاضران‌ كرده‌ و آنگاه‌ به‌ مرحله‌ بعد قدم‌ بگذاريد و اجازه‌ دهيد حاضران‌ كلاه‌ سياه‌ را بر سر بگذارند.

    کلاه سياه
    با گذاشتن‌ اين‌ كلاه‌ بر سر نبايد احساسات‌ منفي‌ بدون‌ منطق‌ بيان‌ شوند بلكه‌ فرد بايد ديدگاه‌هاي‌ منفي‌ خود را در خصوص‌ مشكل‌ يا موضوع‌ مورد بحث‌ به‌ صورت‌ منطقي‌ بيان‌ كند. بدون‌ شك‌ اگر از اين‌ كلاه‌ بخوبي‌ استفاده‌ شود،مي‌تواند ما را از مخاطراتي‌ كه‌ در آينده‌ از چشمان‌ ما دور مي‌ماند آگاه‌ كند. ما بايد به‌ خاطر داشته‌ باشيم‌ امروزه‌ بسياري‌ از مردم‌ كلاه‌هاي‌ سياه‌ رنگي‌ بر سر مي‌گذارند كه‌ تنها با احساسات‌ منفي‌ همراه‌ است‌ كه‌ در آن‌ از منطق‌ خبري‌ نيست‌. منفي‌بودن‌ اصولا آسان‌تر است‌. زيرا خراب‌ كردن‌ از درست‌ كردن‌ آسان‌تر است‌. تفكر منفي‌ به‌ گفته‌ «دبونو» جذاب‌ است‌، زيرا دستاوردهاي‌ آن‌ را مي‌توان‌ به‌ فوريت‌ مشاهده‌ كرد. اثبات‌ خطاي‌ ديگران‌ براي‌ ما رضايت‌ در پي‌ دارد و حمله‌ كردن‌ به‌ يك‌ ديدگاه‌ در ما احساس‌ برتري‌ مي‌بخشد و برعكس‌ ستودن‌ يك‌ نظر سبب‌ مي‌شود در خود احساس‌ كنيم‌ با فرد برتري‌ روبرو شده‌ايم‌.
    اصولا در اين‌ مرحله‌، افراد بايد اشتباهات‌ و خطاها و موارد نادرست‌ موجود در موضوع‌ يا مشكل‌ مورد بحث‌ را مطرح‌ كنند و نتايج‌ بحث‌هاي‌ ارايه‌ شده‌ توسط‌ شما جمع‌بندي‌ شده‌ و در نهايت‌ ثبت‌ شود و آنگاه‌ بار ديگر اجازه‌ دهيد حاضران‌ كلاه‌ زرد را بر سر خود بگذارند و شروع‌ به‌ تفكر كنند.

    کلاه زرد
    زرد نماد آفتاب‌ است‌ و آفتاب‌ شروعي‌ براي‌ سازندگي‌، شادابي‌ و خوش‌بيني‌ است‌. گويي‌ هر جا سراغ‌ از خورشيد گرفته‌ مي‌شود گرمي‌ زندگي‌ و زايشي‌ ديگر در ميان‌ است‌ و تفكر مثبت‌ بايد به‌ همراه‌ كنجكاوي‌ و شادماني‌ و سرور و تلاش‌ براي‌ درست‌ شدن‌ كارها باشد. فرد با گذاشتن‌ كلاه‌ زرد تلاش‌ مي‌كند به‌ نكات‌ ارزشمند و مثبت‌ موضوع‌ بنگرد.
    اصولا افكار سازنده‌ به‌ سوي‌ مثبت‌گرايي‌ تمايل‌ دارند. يكي‌ از تمريناتي‌ كه‌ فرد با كلاه‌ زرد مي‌تواند انجام‌ دهد بهره‌گيري‌ از تجربيات‌ ارزشمند گذشته‌ است‌. كلاه‌ زرد در ابتدا درصدد كشف‌ فوايد موجود در موضوع‌ مورد بحث‌ است‌ و هر آنچه‌ مي‌كاود، بيان‌ مي‌دارد. اكنون‌ بار ديگر به‌ جمع‌بندي‌ نظرات‌ به‌ دست‌ آمده‌ بر اثر كلاه‌ زرد بپردازيد.

    کلاه سبز
    اكنون‌ حاضران‌ بايد كلاه‌ سبز را بر سر بگذارند. كلاه‌ سبز، كلاه‌ خلاقيت‌ است‌. سبز، رنگ‌ باروري‌ است‌ و همچون‌ دانه‌يي‌ است‌ كه‌ هنگامي‌ كه‌ دردل‌ خاك‌ مي‌رويد،روزي‌ به‌ درختي‌ تناور و سرسبز تبديل‌ مي‌شود هنگامي‌ كه‌ افراد كلاه‌ سبز را بر سر مي‌گذارند، بايد به‌ راه‌هاي‌ نو بيانديشند كه‌ مي‌تواند در آن‌ موضوع‌ مورد نظر اثرگذار بوده‌ و به‌ تصميم‌ گيري‌هاي‌ خلاقانه‌ منجر شود.
    شما با اين‌ كلاه‌ علاقه‌مند هستيد در راه‌ تغيير قدم‌ بگذاريد و تحول‌ را در آغوش‌ بگيريد. نظرات‌ جديد و بديع‌ ارايه‌ كنيد و جرقه‌ خلاقيت‌ را از ذهن‌ خود به‌ بيرون‌ رها كنيد.
    هرگاه‌ تمامي‌ اين‌ راهها با بن‌بست‌ روبرو شد اكنون‌ بايد به‌ مدد خلاقيت‌ راههاي‌ جديدي‌ را كشف‌ كنيد. خلاقيت‌ شامل‌ انگيزش‌، كندوكاو و پذيرش‌ خطر است‌.
    هنگامي‌ كه‌ حاضران‌ كلاه‌ سبز را بر سر مي‌گذارند، فرصتي‌ مي‌يابند كه‌ مغز را از روزمرگي‌ بيرون‌ آورده‌ و به‌ جست‌وجوي‌ چيزهاي‌ كشف‌ نشده‌ هدايت‌ كنند. حال‌ فرصتي‌ به‌ حاضران‌ دهيد تا ايده‌هاي‌ نو ارايه‌ كنند و آنگاه‌ به‌ ثبت‌ اين‌ ايده‌ها پرداخته‌ و به‌ جمع‌بندي‌ نظرات‌ بپردازيد. بدون‌ شك‌ براي‌ خلاقانه‌ انديشيدن‌ بايد فرهنگ‌ خلاقيت‌ را بر فضاي‌ جلسه‌ حاكم‌ كنيد. اكنون‌ شما بايد تلاش‌ كنيد كه‌ با كلاه‌ آبي‌ كه‌ بر سر گذاشته‌ايد به‌ ارزيابي‌ نتايج‌ پرداخته‌ و به‌ يك‌ جمع‌بندي‌ مناسب‌ برسيد و در نهايت‌ در جهت‌ حل‌ مشكل‌ يا پيگيري‌ مورد نظر تصميم‌ نهايي‌ را بگيريد. بدون‌ شك‌ هر يك‌ از اعضا مي‌توانند كلاه‌ آبي‌ را به‌ امانت‌ گرفته‌ و با آن‌ به‌ تفكر بپردازند و در اتخاذ تصميمات‌ به‌ شما كمك‌ كنند. در پايان‌ شما در مي‌يابيد هنگامي‌ كه‌ جلسه‌ را اينگونه‌ مديريت‌ مي‌كنيد، ديگر تنها شاهد آن‌ نخواهيد بود كه‌ يك‌ فرد تنها با كلاه‌ سياه‌ به‌ جلسه‌ قدم‌ بگذارد و يا فرد ديگري‌ تنها با كلاه‌ قرمز تفكر كند. بلكه‌ همه‌ مجبورند با شش‌ كلاه‌ مذكور تفكر كنند و انديشه‌هاي‌ ذهن‌ خود را ارايه‌ كنند.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  20. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: مهندسی خلاقیت بیونیکی
    توسط *مینا* در انجمن سایر موضوعات بخش فنی و مهندسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th February 2010, 10:27 PM
  2. خلاقیت در کودکان
    توسط میهن در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2009, 04:38 PM
  3. معرفی: دانش نوآوری Innovation
    توسط hossien در انجمن سایر موضوعات اختراعات و نوآوری
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: 10th August 2009, 10:19 PM
  4. روان‌شناسی خلاقیت
    توسط *مینا* در انجمن روانشناسی یادگیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th June 2009, 03:57 AM
  5. آموزشی: ۲۰ روش برای افزایش خلاقیت
    توسط diamonds55 در انجمن روانشناسی یادگیری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2008, 09:00 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •