سازمان پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی ایران
منبع اصلی : كتاب ديدگاههاي نظري پدافند غيرعامل
فرهنگ و اصول و مباني پدافند غيرعامل
-------------------------------------
پدافند غيرعامل يك واژه دور از ذهن نيست، در طول دفاع مقدس حركت مردم ما براي دفاع از مرز و بوم و دفاع از ارزشها در واقع يك نوع پدافند بود. البته دفاع در ذات انسان يك امر غريزي است كه به دو شكل عامل و غيرعامل مطرح است. دفاع عامل استفاده از همه تجهيزات و امكانات نظامي است براي مقابله با دشمن و دفاع غيرعامل استفاده از مجموعه ظرفيتهايي كه نظامي نيست. امكانات و مجموعه دانستههايي كه ميتواند دشمن را به عقب رانده يا مانع نفوذ و گسترش دشمن شود.
--------
براي پدافند غيرعامل يا دفاع غيرعامل در حوزه نظامي و غيرنظامي و حوزه فرهنگي اصول و مباني خاصي را در نظر گرفتهاند آنچه كه امروز مطرح است در سطح مباحث مرتبط با پدافند غيرعامل اولين اصل و اولين عامل استتار است به معناي پوشاندن به معناي هم رنگ كردن و هم شكل كردن امكانات و به تعبيري همگونسازي تاسيسات و تجهيزات اعم از نيروي انساني و تجهيزات غيرانساني اينها را با محيط اطراف وقتي همرنگ كنيم و بپوشانيم عملا زمينه را براي نفوذ و گسترش دشمن از بين برديم يا به تعبيري حيطه نفوذ دشمن را بسيار پايين آورديم. در اين ارتباط براي انجام استتار از مواد طبيعي و مواد مصنوعي در عرصه تجهيزات انساني و غيرانساني استفاده ميكنند. مثلا از گياهان درختان و برگ و بونهاي كه در اطراف ما وجود دارد استفاده ميكنيم براي پوشاندن تجهيزات و امكانات از مواد طبيعي استفاده كردهايم گاهي اوقات هم مواد مصنوعي ممكن است به كمك بيايد مثلا استفاده از رنگ و مواد دست ساخت انسان براي پنهان كردن تجهيزات. در عرصه پدافند غيرعامل بحث ديگري به نام استتار مدرن نيز مطرح است. جلوگيري و ممانعت از توانايي كشف و آشكارسازي، شناسايي و رديابي دشمن به هر حال نوع جنگها امروز فرق كرده، مدرن شده امروز ديگر جنگ با شمشير جاي خود را به جنگهاي سايبر داده و به نحوي ايجاد كشندگي وسيع و دفع دشمن در جنگها حرف اول را ميزند. استتار مدرن امروز به معني پوشاندن امكانات از معرض ديد علمي دشمن بسيار مهم و مؤثر است. و اما در عرصه فرهنگي هم استتار كاربرد دارد اگر امروز از پوشش استفاده ميكنيم و به تعبيري پوشاندن خوبيها و گوهرهاي زيب و ناياب در فرهنگ ايرانيها و بويژه در فرهنگ اسلامي ما مطرح ميشود.
جلوگيري از نفوذ و گسترش دشمن است. امروز حجاب يعني استتار گوهرهاي پيدا و آشكار و اگر اين فرهنگ را در جامعه بتوانيم بپذيريم كه تنها ويژه زنان و دختران نيست بلكه بحث حجاب و عفاف مرتبط با حوزه انساني است اعم از مرد و زن، ميتوانيم گوهرهاي وجود را از حيطه حملات دشمن محفوظ نگه بداريم. امروز استتار از نيروهاي انساني و شخصيتهاي وارسته و بزرگ بسيار ميتواند در نگهداري منابع انساني به ما كمك كند ما در طول تاريخ انقلاب اسلامي چهرههاي بسيار عزيز و بزرگي را از دست داديم.
استتار در عرصه فرهنگي يعني حفاظت از نيروهاي انساني و نخبگان كه بخشي از اين نخبگان امروز جوانان عزيز ما هستند. جامعهها بدون جوان معنايي ندارد. جوانان افتخارآفرينان امروز و فرداي ما هستند. محفوظ نگه داشتن اينها به روشهاي مختلف انتشار و پنهان كردن نيروها از معرض ديد و تهاجم دشمن به عنوان يك اصل امروزه در سطح پدافند غيرعامل در عرصه فرهنگي مطرح است.
اصل دوم از اصول و مباني پدافند غيرعامل اختفا است. اختفا به معناي مخفي شدن و يا مخفي كردن است. طبيعي است وقتي كه از مخفي شدن يا مخفي كردن در پدافند غيرعامل صحبت ميكنيم هم شامل تجهيزات ميشود و هم شامل نيروي انساني در عرصه تجهيزات مهمترين وسايلي كه كاربرد دارد براي دفاع از حيثيت خود و حيثيت كشور و منافع ملي و از آنها براي دفاع استفاده ميكنيم. امكاناتي كه ميتواند دشمن را به هراس وادار بكند ميبايست از چشم دشمن مخفي كنيم.
در بحث اختفا بحث مخفي شدن نيروي انساني از همه مهمتر است دشمن نبايد بتواند نيروهاي انساني نخبه، ارتباطشان با يكديگر، تشكلهاي آنها را براحتي كشف كند. نشستها، ارتباطات، شيوههاي شكليافتگي انسانها يا به تعبيري گروههاي اجتماعي هر چه از چشم دشمن دور بماند موثرتر است. در عرصه فرهنگي هم اختفاء يك اصل به حساب ميآيد. دليلي ندارد كه امكاناتمان را كه ميتواند در مواقع حساس دشمن را به عقب براند اينها را آشكار و در معرض ديد دشمن قرار دهيم.
امروز قدرتهاي بزرگ جهاني هم، همه آنچه را كه دارند در معرض ديد همگان قرار نميدهند به عبارتي فنآوري اطلاعات وسيلهاي است در اختيار آنها براي رسيدن به دهكده جهاني و جهانيسازي. اين طور نيست كه آنها هر چه دارند آشكار كنند و امكانات واقعي خود را به نمايش بگذارند ما در اختفا بايد ياد بگيريم كه چگونه مجموعه داشتههاي خود را پنهان كنيم يا به تعبيري راههاي عدم آشكارسازي آنها را آموزش دهيم. گاهي اوقات يك نيروي ارزشمند فرهنگي يك چهره نخبه ميتواند مسيري را براي انسانها و جامعه تغيير دهد.
سومين اصل از اصول پدافند غيرعامل فريب يا اغفال دشمن است. به هر حال دشمن در حملات خود چه تهاجم نظامي و چه تهاجم فرهنگي در تلاش است بيشترين اطلاعات را از طرف مقابل خودش كسب كند و حركات دشمن بر مبناي كسب اطلاعات، تحليل و آناليز اين اطلاعات است يعني دشمن اقدام كور انجام نميدهد. در اين ارتباط يكي از اصول پدافند غيرعامل فريب يا اغفال است يعني ما مجموعهاي از اقدامات و فعاليتهايي را انجام دهيم كه دشمن فريب بخورد اطلاعات را نتواند بدرستي كسب كند و بر مبناي اطلاعات غلط، اقدامي غلط را انجام دهد. اينجاست كه ما زمينه ما را براي خنثيسازي حركات دشمن فراهم كرديم.
به هر حال فريب بار ضدارزشي هم دارد در اينجا به معناي اغفال دشمن بار ارزشي پيدا ميكند پيامبر عظيمالشان اسلام در فتح مكه طوري برنامهريزي كردند كه دشمن به هيچ وجه احساس نكرد كه طرف مقابل قصد فتح مكه را دارد. يعني نوع شعارها نوع حركات نوع سازماندهي نيروها به طريقي بود كه دشمن كاملا فريب خورد و به تعبير ديگر در فتح مكه غافلگير شد و سپاه اسلام از غافلگيري دشمن نهايت استفاده را كردند و مكه به راستي بدست مسلمانان فتح شد.
در جنگهاي جديد همينطور است. مثلا در جنگ جهاني دوم انگلستان حدود صد فرودگاه بدلي و 400 هواپيماي فريبنده داشت و اينها را به كار گرفت تا اطلاعات اشتباهي را به طرف مقابلش بدهد و آنها را اصلي معرفي بكند در صورتي كه كار اصلياش در حوزههاي ديگري انجام ميشد و وقتي دشمن را مشغول كرد از مسيرهاي ديگري توانست اهداف خود را پياده كند. اتحاد جماهير شوروي سابق هم توانست با جادهها و پايگاههاي موشكي فريبنده زيادي كه ويژه اين دوره (دوره جنگ) آنها را ساخته بود كار خود را پيش ببرد. ارتش يوگسلاوي هم در زمان حمله نيروهاي عضو ناتو در جنگهاي مجاور يا پايگاههاي نظامي مصنوعي ايجاد كرد تا دشمن را به آنها مشغول بكند تا بتواند از مسير ديگري حركت خود را ادامه دهد به هر حال هم در جنگهاي كلاسيك و هم در جنگهاي بزرگ و هم در فتوحات تاريخ گذشتهها بويژه در تاريخ گذشته اسلام، مساله اغفال دشمن يك اصل بوده و ميتوان از آن شيوه به عنوان يك مبنا در پدافند غيرعامل استفاده كرد.
در عرصه فرهنگي هم به نحوي ما ميتوانيم دشمن را دچار غفلت بكنيم يا آدرس اشتباه به دشمن بدهيم البته ممكن است دشمن به اطلاعات صحيح از كانالهاي ديگر راه پيدا كند ولي ميتوانيم اينها را در حركتهاي جمعي و گسترده تمرين كنيم و آموزش ببينيم. لزومي ندارد آنچه كه ما در عرصه فرهنگ داريم عرضه بكنيم گاهي وقات ميتوانيم اصليترها را نگاه داريم در جاي اصلي خودش استفاده كنيم يا به عبارتي اطلاعات سوخته و غيرقابل محاسبه را در مرحله علني آشكار كنيم تا دشمن به آنها توجه پيدا كند و اصليترين و زيربناييترينها را حفظ كنيم براي اينكه در زمان خودش استفاده كنيم.
البته بايد در نظر داشت كه لزومي ندارد كه همگي اين اصول تماما بخواهد با هم انجام شود. گاهي اوقات جدا از هم مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد. مثلا ممكن است استتار در جايي مورد استفاده قرار بگيرد كه اختفا نباشد يا اختفا در جايي قابل استفاده باشد كه فريب و اغفال دشمن قابل استفاده نباشد گاهي اوقات از دو اصل يا بيشتر را ميتان با هم استفاده كرد. به هر حال كاربرد هر كدام از اينها دقيقا استراتژي است كه فرد و جامعه و مجموعه وارد شده و در دفاع غيرعامل بايد انتخاب كند. به تعبير ديگر هر كدام از اين اصول موقعيت خود را ميطلبد كه اين موقعيت بايد مورد تحليل قرار بگيرد.
امروز در عرصه فنآوري اطلاعات و عرصه دنياي مجازي بحث تغافل ميتواند نقش بسيار مهمي داشته باشد ما ميتوانيم دشمن را در دنياي مجازي مشغول كنيم كما اينكه آنها از اين مسائل خوب استفاده ميكنند. در حوزه آموزش مجازي ـ دنياي مجازي و فنآوري اطلاعات آنچه كه اساس كار و مبنا است آنها را رو نميكنند بلكه عرضه اينها در بعضي از بخشها بيشتر جنبه تغافل و خود مشغولي را به همراه دارد ما با توجه به استعدادهاي فراواني كه در بين جوانان عزيز و نخبگانمان داريم ميتوانيم دقيقا همين ايده را براي دشمن فراهم كنيم و آنها را مشغول كنيم به مسائلي كه به نحوي اصل براي ما نيست و در واقع براي ما فرع است اما ممكن است آنها را از مسير اصلي براي تهاجم به داخل كشور و مرزهاي عقيدتي محفوظ بدارد.
چهارمين اصل از اصول پدافند غيرعامل پراكندگي است. منظور از پراكندگي يعني تجمع؛ دشمن تجمع را بهتر ميتواند مورد حمله قرار دهد. بسيار جالب است بدانيم كه چندي قبل صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد كه در راستاي پدافند غيرعامل مراكز استانها آمادگي پيدا كردند كه در صورت اضطرار، كل برنامههاي شبكهها را انجام دهند.
ميتوان گفت كه اين حركت در راستاي همين پراكندگي است. ما شبكههاي مختلمان اگر در يك جا تجمع بكنند و دشمن يك روزي موفق بشود كه اينها را از بين ببرد به هر حال پايگاهي را توانسته تسخير كند. اما اگر اينها در سراسر كشور توزيع شوند دشمن نميتواند سراسر كشور را مورد حمله قرار دهد و يا از بين بردن يك پايگاه، پايگاه ديگر بلافاصله بعد از دقايقي ميتواند اين حركت را ادامه دهد. يك مثال خيلي ساده اينكه اگر شما چند مانع را كنار هم بچينيد با يك گوي طبيعي راحت ميتوانيد آنها را وارونه كنيد. اما اگر اين موانع را در يك فاصله دو متري از يكديگر توزيع كنيد گوي را به هر سمتي كه شما نشانه برويد بيشتر از يكي دو تا را نميتواند واژگون كند. طبعا براي از بين بردن تمام موانع چندين گوي لازم است. يعني پراكنده كردن اين امكانات ميتواند آنها را از آسيب دشمن محفوظ بدارد ما مراكز حياتيمان را نبايد در يك جا تجميع كنيم مركزيت و حضور همه اينها در شهري مثل تهران ميتواند آسيب جدي به ما برساند.
تمركز مراكز حساس بخصوص مراكز الكترونيكي، پايگاههاي دادهها در بخشهاي مختلف و پايگاههاي مجازي آسيبپذيري اينها را زياد ميكند. فاصله داشتن اين مراكز با شرايط اقليمي گوناگون كه خوشبختانه ما در كشورمان همه نوع اقليم را داريم كمترين ضربه را ميخورند.
در باب نيروي انساني هم همينگونه است. مجموعه نخبگان اگر ميخواهند به مكاني بروند اگر بخواهند از يك وسيله استفاده بكنند كار چندان صحيحي نيست.
از همين مساله ساده جابجايي نيروها و نخبگانمان بايد شروع كنيم و اين را در سطح مسائل كلان كشور تعميم دهيم. دليلي ندارد كه اگر در يك مجموعه كوچكي ما ده دانشمند داريم در يك مأموريت هر ده نفر را با يك وسيله به مكان ديگر بفرستيم كه اگر خطر احتمالي حاصل شد ما تمام امكانات را از دست نداده باشيم. نبايد يك استان ما مركز تجمع كارخانجات اساسي ما باشد كه خوشبختانه تا حدودي اين مسائل (پراكندگي) در كشور ما اعمال شده اما بقيه هم بايد با همين جهتگيري انجام شود.
در عرصه فرهنگي هم همينطور است. نشريات ما ميبايستي در عرصه فرهنگي توزيع شود در سراسر كشور همچنين كانالهاي تلويزيوني و مراكز حساسي كه در زمينه فرهنگي كار ميكنند ميبايستي پراكنده باشند.
اصل پنجم در عرصه پدافند غيرعامل مقاومسازي و ساخت و توسعه استحكامات است. مقاومسازي يعني ساخت استحكاماتي كه در صورت اضطرار مردم و امكاناتمان را بتوانيم سريعا در اماكن مستحكم منتقل بكنيم. تونلها متروها و از اين قبيل اماكن خوشبختانه در دهه اخير در اين زمينه اقدامات بسيار خوبي انجام شده و بايد به همين ترتيب ادامه پيدا كند. مقاومسازي اماكن حساس يا به تعبيري از بين بردن بافتهاي فرسوده و احداث بافتهاي جديد و مقاوم ميتواند در مقابل حوادث طبيعي و غيرطبيعي ما را مصون نگه بدارد.
ما از هيچ كدام از اين حوادث در طول تاريخ كشورمان در امان نبوديم چه حملات طبيعي و چه هجوم دشمنان پس بايد به مساله مقاومسازي و استحكامات در زمينههاي مختلف قدم برداريم و اين يك خيزش همگاني است و وظيفه نهاد و سازمان خاصي به تنهايي نيست، يك وظيفه ملي است. مقاومسازي و ساخت استحكامات و بناهاي مستحكم ميتواند در مقابل بلاها يك دژ بسيار عالي باشد كما اينكه در كشورهاي توسعه يافته اين مساله وجود دارد ما بلاهاي طبيعي را در كشوري مثل ژاپن فراوانتر از ايران داريم اما خسارتها بسيار كم است و نشاندهنده اين است كه زمينه مقاومسازي و اصلاح وضعيت ساختمانها و بناها توانستهاند بسيار خوب قدم بردارند.
مقاومسازي در عرصه فرهنگي بسيار ميتواند مهم باشد. ما اگر برگرديم به آنچه كه داشتيم در تاريخ خودمان، در گذشته خودمان و آنها كه عامل مقاومت مردم ما در برابر تهاجمات فرهنگي شده دوباره اينها را احياء بكنيم و زنده نگه بداريم قطعا جامعهمان را در مقابل دشمن مقاوم كرديم يكي از اين مسائل اعتقادات است. ملتي كه مقيد به انجام اعتقادات باشد و روحيه مذهبي و ديني داشته باشد هيچگاه در مقابل تهاجم دشمن نخواهد لرزيد.
مقام معظم رهبري بارها در فرمايشات خودشان تأكيد كردند كه ما فرزندان عاشورا هستيم. عاشورا و محرم را چون حفظ كرديم مقاومت را حفظ كرديم اگر ما به ارزشهاي دينيمان مقيد باشيم و همديگر را توصيه به حفظ اين ارزشها كنيم در مقابل دشمن لغزش نخواهيم داشت. اگر به فرهنگ بومي و ادبيات غني خودمان برگرديم در مقابل سوغات دشمن زانو نميزنيم. آدمهاي پوچ و توخالي و آدمهايي كه فرهنگ خود را نميشناسند و اعتقاد به فرهنگ خودشان را از دست دادهاند ضعيف شده و در مقابل دشمن خيلي راحت زانو ميزنند.
مقاومسازي فرهنگي يعني بازسازي دژهاي فولادي كه ما داشتيم و همان دژهاي فولادي عامل ايستادگي ما شده چرا ما در هشت سال دفاع مقدس توانستيم محكم بايستيم چرا جوانان ما توانستند مدافع خوبي براي كشور و مرزهاي عقيدتيشان باشند. قطع و يقين آنچه توانست ما را پيروز كند توكل؛ اعتماد، باورهاي ديني، اصول فرهنگي، اعتقاد به اين مباني توانست ما را محكم نگه دارد و لذا امروز در عرصه فرهنگي مقاومسازي و ساخت استحكامات؛ تشكلهاي مردمي و ديني و ادبي و فرهنگي و گردهمآيي مردم و افراد با دورههاي قرآن فاميلي، محلهاي، همشهريان و مجموعهاي كه ميتواند اين اعتقادات را نگه دارد و در مقابل هجمه دشمن كاملا ابتكار عمل را از آنها بگيرد و بلكه هجمه فرهنگي درست را به سمت آنها ببرد و موضع انفعالي را به موضع فعال تبديل كند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)