دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: زبان و گويش هاي محلي ايران

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض زبان و گويش هاي محلي ايران

    در اسناد تاريخي
    در آثار مورخان و جغرافيا نويسان اسلامي، گذشته از فارسي دري که زبان رسمي و اداري کشور ايران بوده است و پهلوي جنوبي (پارسيک) که تا سه چهار قرن بعد از اسلام زبان ديني ايرانياني شمرده ميشد که به آئين زرتشتي (زردشتي) باقي مانده بودند؛ از چندين گويش ديگر که در نقاط مختلف اين سرزمين پهناور متداول بوده، ذکري آمده و گاهي نمونه هاي کوتاه، يا به نسبت بلندتر، از بعضي آنها ثبت شده است.
    در اين کتب که از اواخر قرن سوم تا قرن دهم هجري تأليف يافته به بيش از چهل گويش ايراني اشاره شده است که فهرست آنها را در ذيل مي آوريم
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  2. #2
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : زبان و گويش هاي محلي ايران

    1. اراني: گويش ناحيه اران و بردع در قفقاز بوده است. اصطخري و مقدسي از آن ياد کرده اند. مقدسي درباره آن مينويسد: «در اران سخن مي گويند و فارسي ايشان قابل فهم است و در حروف به خراساني نزديک است.»
    2. مراغي: حمدالله مستوفي مينويسد: «تومان مراغه چهار شهر است: مراغه و بسوي(؟) و خوارقان و ليلان... مردمش سفيد چهره و ترک وش مي باشند... و زبانشان پهلوي مغير است.»
    در نسخه ديگر "پهلوي معرب" ثبت شده و محتمل است که در اين عبارت کلمه معرب تصحيف مغرب باشد، يعني گويش پهلوي مغربي. زيرا که در غالب آثار نويسندگان بعد از اسلام همه گويشهاي محلي را که با زبان فارسي دري متفاوت بوده به لفظ عام پهلوي يا فهلوي ميخواندند.
    3. همداني و زنجاني: مقدسي درباره گويش اين ناحيه تنها دو کلمه ذيل را ثبت کرده است: "واتم" و "واتوا". شمس قيس رازي يک دو بيتي را در بحث از وزن فهلويات آورده و آن را از زبان "مردم زنگان و همدان" مي شمارد. حمدالله مستوفي درباره مردم زنجان مينويسد: زبانشان پهلوي راست است.
    4. کردي: ياقوت حموي قصيده اي ملمع از يک شاعر کرد به نام نوشروان بغدادي معروف به "شيطان العراق" در کتاب خود آورده است.
    5. خوزي: گويش مردم خوزستان که در روايات حمزه اصفهاني و ابن النديم نيز از جمله زبانهاي متداول در ايران ساساني شمرده شده است. اصطخري درباره گويش اين ناحيه مينويسد: «عامه ايشان به فارسي و عربي سخن ميگويند، جز آنکه زبان ديگري دارند که نه عبراني و نه سرياني و نه فارسي است.» و ظاهراً مرادش گويش ايراني آن سرزمين است. مقدسي نيز درباره گويش مردم خوزستان نکاتي را ذکر مي کند که گويا مربوط به فارسي متداول در خوزستان است، نه گويش خاص محلي.
    6. ديلمي: اصطخري درباره اين ناحيه مينويسد: «زبانشان يکتاست و غير از فارسي و عربي است» و مقدسي ميگويد: «زبان ناحيه ديلم متفاوت و دشوار است».
    7. گيلي يا گيلکي: ظاهراً گويشي جداگانه از ديلمي بوده است. اصطخري مينويسد: «در قسمتي از گيلان (جيل) تا آنجا که من دريافته ام طايفه اي از ايشان هستند که زبانشان با زبان جيل و ديلم متفاوت است.» و مقدسي ميگويد: گيلکان حرف خاء (يا حاء) به کار مي برند.
    8. طبري يا (مازندراني): اين گويش داراي ادبيات قابل توجهي بوده است. ميدانيم که کتاب "مرزبان نامه" به گويش طبري تأليف شده بود و از آن زبان به فارسي دري ترجمه شده است. ابن اسفنديار ديوان شعري را به زبان طبري با عنوان "نيکي نامه" ذکر مي کند و آن را به اسپهبد مرزبان بن رستم بن شروين مؤلف "مرزبان نامه" نسبت ميدهد. در "قابوس نامه" نيز دو بيت به گويش طبري از مؤلف ثبت است. ابن اسفنديار از بعضي شاعران اين سرزمين که به گويش طبري شعر ميگفته اند ياد کرده و نمونه اي از اشعار ايشان را آورده است. در "تاريخ رويان" اولياءالله آملي نيز ابياتي از شاعران مازندراني به گويش طبري ضبط شده است.
    اخيراً چند نسخه خطي از ترجمه ادبيات عرب به گويش طبري و نسخه هايي از ترجمه و تفسير قرآن به اين گويش يافت شده که از روي آنها ميتوان دريافت که گويش طبري در قرنهاي نخستين بعد از اسلام داراي ادبيات وسيعي بوده است. مجموعه اي از دو بيتي هاي طبري که به "اميري" معروف و به شاعري موسوم به "امير پازواري" منسوب است، در مازندران وجود داشته که "برنهارد درن" خاور شناس روسي نسخه آنها را به دست آورده و زير عنوان "کنزالاسرار" در سن پطرز بورگ (يا - سن پطرز بورغ) با ترجمه ترجمه فارسي چاپ کرده است. مقدسي مي نويسد که زبان طبرستان به زبان ولايت قومس و جرجان نزديک است، جز آنکه در آن شتابزدگي هست.
    9. گشتاسف: درباره مردم اين ناحيه (در قفقاز کنار درياي خزر ميان رودهاي ارس و کر) حمدالله مستوفي مينويسد: «زبانشان پهلوي به جيلاني باز بسته است.»
    10. قومس و جرجان (گرگان): مقدسي در ذکر زبان مردم اين دو ناحيه مينويسد: «زبانشان به هم نزديک است. ميگويند "هاده" و "هاکن" و شيرينيي در آن هست.»
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  3. #3
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : زبان و گويش هاي محلي ايران

    11. رازي: مقدسي درباره اهل اقليم الجبال مينويسد: زبانهاي گوناگون دارند. اما در ري حرف "راء" را به کار ميبرند. ميگويند: راده و راکن. از زبان رازي در جاهاي ديگر نيز اطلاعاتي داده اند. شاعري به نام "بندار رازي" اشعاري به زبان مردم اين شهر دارد که از آن جمله چند بيتي در المعجم ثبت است.
    12. رامهرمزي: درباره زبان مردم اين ناحيه مقدسي تنها اشاره ميکند که زباني دارند که فهميده نمي شود.
    13. فارسي: اصطخري درباره يکي از سه زبان متداول در استان فارس مينويسد: «فارسي زباني است که به آن گفتگو مي کنند، و همه مردمان فارس به يک زبان سخن مي گويند، که همه آن را مي فهمند، مگر چند لفظ که متفاوت است و براي ديگران دريافتي نيست.»
    14. فهلوي يا پهلوي: بنابر نوشته اصطخري "زبان نوشتن عجم - ظاهراً يعني ايرانيان غير مسلمان - و وقايع و نامه نويسي زرتشتيان (زردشتيان) با يکديگر پهلوي بوده که براي دريافتن عامه به تفسير احتياج داشته است». و گمان ميرود مراد او همان زبان است که در حدود اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري چند کتاب ديني زرتشتي مانند دينکرد و بندهش را به آن تأليف کرده اند.
    15. کرماني: مقدسي مينويسد که زبان مردم اين سرزمين قابل فهم است و به خراساني نزديک است. اصطخري آورده است که زبان مردم کرمان همان زبان فارسي است.
    16. مکري: بر حسب نوشته اصطخري زبان مردم مکران، فارسي و مکري بوده است. مقدسي نوشته است که زبان مردم مکران وحشي است.
    17. بلوچي: اصطخري نوشته است که بلوچان و اهل بارز جز فارسي زبان ديگري نيز دارند.
    18. کوچي يا قفصي: طائفه قفص يا کوچ که ذکر ايشان در بيشتر موارد و منابع با بلوچان يکجا مي آيد، بر حسب نوشته اصطخري بجز فارسي زبان ديگري نيز داشته اند که "قفصي" خوانده شده است. مقدسي درباره طوايف "کوچ و بلوچ" مينويسد: زبانشان نامفهوم است و به سندي شبيه است.
    19. نيشابوري: بر حسب نوشته مقدسي زبان مردم نيشابور فصيح و قابل فهم بوده است، جز آنکه آغاز کلمات را کسره ميدادند و يائي بر آن مي افزودند. مانند: "بيگو"، "بيشو"، و سين اي بي فايده (به بعضي صيغه هاي فعل) علاوه ميکردند. مانند: "بخردستي"، "بگفتستس"، "بخفتستي" و آنچه به اين مي ماند. و در آن سستي و لجاجي بوده است. و مينويسد که اين زبان براي خواهش مناسب است.
    20. هروي: مسعودي مينويسد: بهرام همه زبانها را ميدانست و در خشم به عربي، در جنگ به ترکي، و در مجلس عام به زبان دري و با زنان به زبان هروي سخن ميگفت. مقدسي مينويسد: «زبان مردم هرات وحشي است و در همه اقاليم وحشي تر از زبان هرات نيست» و اين زبان را زشت شمرده و براي طويله مناسب دانسته است.
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  4. #4
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : زبان و گويش هاي محلي ايران

    21. بخارايي: زبان بخارايي بنابر نوشته اصطخري همان زبان سغدي بوده است با اندک اختلافي، و مي نويسد که زبان "دري" نيز داشته اند. مقدسي مينويسد که در زبان ايشان تکرار فراوان است. مثلاً ميگويند "يکي مردي ديدم" يا "يکي ادرمي دادم"؛ و در ميان گفتار کلمه "دانستي" را بيهوده مکرر ميکنند. سپس ميگويد که زبان ايشان "دري" است و هر چه از آن جنس باشد دري ناميده مي شود. زيرا که آن زباني است که بدان نامه سلطنتي را مينويسند و عريضه و شکايت به اين زبان نوشته ميشود؛ و اشتقاق اين لفظ از "در" است يعني زباني که در "دربار" به آن گفتگو ميکنند.
    22. مروي: مقدسي مينويسد که در زبان ايشان سنگيني و درازي و کششي در آخـرهـاي کـلـمـات هـسـت و مـثـال مي آورد که «مردم نيشابور ميگويند "براي اين" و مرويان ميگويند "بتراي اين" و يک حرف مي افزايند، و اگر دقت کني از اين گونه بسيار مي يابي». و جاي ديگر مينويسد: «اين زبان براي وزارت مناسب است.» ياقوت در کلمه "ماشان" که نام نهري است مينويسد: «مردمان مرو آن را با جيم بجاي شين ادا مي کنند.»
    23. خوارزمي: اصطخري مينويسد: زبان مردم خوارزم يکتاست و در خراسان هيچ شهري نيست که مردمانش به زبان ايشان سخن بگويند. ياقوت در ذکر قصبه "نوزکاث" مينويسد: شهرکي است نزديک جرجانيه خوارزم و "نوز" به زبان خوارزمي به معني جديد است، و آنجا شهري است که نامش "کاث" است، و اين را يک "کاث جديد" خوانده اند.
    ابوعلي سينا در رساله "مخارج الحروف" تلفظ حرفي را که سين زائي خوانده از مختصات حروف ملفوظ زبان خوارزمي ذکر ميکند.
    24. سمرقندي: مقدسي مينويسد: مردم سمرقند را که ميان کاف و قاف است به کار مي برند و ميگويند "بکردک(ق)م"، "بگفتک(ق)م" و مانند اين، و در زبانشان سرديي هست.
    25. صغدي (سغدي): مقدسي مينويسد مردم ولايت صغد زباني جداگانه دارند که با زبانهاي روستاهاي بخارا نزديک است، اما بکلي جداست. اگر چه زبان يکديگر را مي فهمند.
    26. زبان باميان و طخارستان: به نوشته مقدسي با زبان بلخي نزديک بوده، اما پيچيدگي و دشواري داشته است.
    27. بلخي: زبان مردم بلخ در نظر مقدسي زيباترين زبانها بوده اما بعضي کلمات زشت در آن وجود داشته است. و مينويسد که اين زبان براي پيام آوري مناسب است.
    28. جوزجاني: به نوشته مقدسي زبان اين ناحيه ميانه زبان مروزي و بلخي بوده است.
    29. بستي: همينقدر نوشته اند که زباني زيبا بوده است.
    30. زبان طوس و نسا: نزديک به زبان نيشابوري بوده است.
    31. سجستاني: مقدسي نوشته است که «در زبان ايشان ستيزه جويي و دشمني وجود دارد. صوتها را از سينه بيرون مي آورند و آواز را بلند ميکنند.» و ميگويد اين زبان براي جنگ خوب است.
    32. غوري: شايد زبان اين ناحيه همان بوده باشد که اکنون پشتو خوانده مي شود. در هر حال با فارسي دري متفاوت بوده است. بيهقي مينويسد: «امير... دانشمندي را به رسولي آنجا فرستاد با دو مرد غوري از آن بوالحسن خلف و شيروان تا ترجماني کنند.»
    33. زبان چاچ (شاش): مقدسي نوشته است که زبان اين ناحيه زيباترين زبان هيطل است و از اين نکته درست معلوم نيست که رابطه آن با زبانهاي ايراني چه بوده است.
    34. قزويني: درباره زبان مردم اين شهر تنها اين نکته را ذکر کرده اند که قاف به کار مي برند و بيشتر ايشان براي معني جيد ( = خوب) ميگويند بخ.
    35. گويشهاي روستائي خراسان: مقدسي مينويسد: کوچکترين شهري از خراسان نيست مگر آنکه روستاهاي آن زبان ديگري داشته باشند.
    36. شيرازي: در "گلستان" سعدي بيتي هست که در بعضي نسخه ها در عنوان آن نوشته اند "ترکيه" و گاهي "شيرازيه" و در هر حال به گويش محلي شيراز است.
    در کليات سعدي نيز يک مثنوي ملمع با عنوان "مثلثات" به عربي و فارسي و شيرازي باقي است. در ديوان حافظ هم غزل ملمعي متضمن بعضي مصراعها به گويش شيرازي ثبت است. چندي پس از زمان حافظ شاعري از مردم شيراز به نام "شاه داعي" منظومه هايي به اين زبان سروده است.
    37. نيريزي: در يک جنگ خطي مکتوب در قرن هشتم اشعاري با عنوان "نيريزيات" ثبت شده است و در همين جنگ فصلي ديگر با عنوان "فهلويات" آمده که شايد به گويش شيرازي باشد.
    38. اصفهاني: اوحدي اصفهاني چند غزل به گويش محلي اصفهان سروده است که در ديوانش ثبت است. عبارتي به گويش اصفهاني نيز در لطايف عبيدزاکاني آمده است.
    39. آذري: يکي از گويشهاي ايراني که تا اواخر قرن دهم هجري در آذربايجان متداول بوده است. ابن حوقل زبان مردم آن سرزمين را فارسي ميخواند که مراد از آن يکي از گويشهاي ايراني است و به تعدد اين گويشها نيز اشاره ميکند. مسعودي (قرن چهارم) پس از آنکه همه زبانهاي ايرانيان را فارسي خوانده به اختلاف گويشها اشاره کرده و نام گويش "آذري" را در رديف پهلوي و دري آورده است. ياقوت حموي نيز زبان مردم آذربايجان را يکجا "آذريه" و جاي ديگر "آذربيه" نوشته است و ميگويد که جز خودشان کسي آنرا نمي فهمد.
    همام تبريزي غزلي به گويش محلي تبريز داد که متن آن را عبيد زاکاني در مثنوي "عشاقنامه" خود درج کرده است. در ديوان شاه قاسم انوار تبريزي نيز چند غزل به اين گويش وجود دارد و در رساله روحي انارجاني فصلهائي به زبان عاميانه تبريز در قرن دهم ثبت است.
    40. اردبيلي: ابن بزاز در "صفوةالصفا" جمله هائي را از زبان شيخ صفي الدين با قيد زبان اردبيلي نقل کرده و سپس دو بيتي هاي متعددي را از شيخ آورده که به احتمال کلي به همان گويش اردبيل است. شايد با آذري متداول در تبريز و شهرهاي ديگر آذربايجان تفاوتهائي جزئي داشته است.
    اما چنانکه از مطلب مذکور در فوق دريافته مي شود، آگاهي ما از گويشهاي متعددي که در قرون پيشين در سرزمين پهناور ايران رايج بوده است، اجمالي است و غالباً تنها به نام آنها منحصر است. فقط گاهي جمله هاي کوتاه يا مصراعي و بيتي از آنها قيد کرده اند و در موارد معدود نمونه گويشهاي مزبور به يک تا چند صفحه ميرسد.
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: تكنيك ها وزبانهاي برنامه نويسي هوش مصنوعي
    توسط engeneer_19 در انجمن هوش مصنوعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th April 2010, 10:51 AM
  2. تاريخچه‌ دخالتهاي آمريكا در ايران
    توسط matrix در انجمن تاریخ معاصر ایران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th November 2009, 11:47 AM
  3. گزارشي از نشست مطبوعاتي جومونگ در ايران
    توسط Admin در انجمن اخبار هنری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th August 2009, 01:26 PM
  4. گذری بر تاریخچه خط در ايران زمين
    توسط Admin در انجمن ایران شناسی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 15th March 2009, 07:24 PM
  5. خبر: /گزارش خبرنگار ايسنا از سفر‌١٠ روزه به كرواسي/‌
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th September 2008, 02:07 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •