مروري بر آموزش از راه دور




اشاره: در شرايط فناورانه و دانشي جاري كشور با توجه به ظرفيت‌ها و امکانات موجود در بخش آموزش عالي، نياز فزاينده‌اي به توسعه‌ي آمـوزش‌هاي دوربرد و استـانداردسازي اين آموزش ها احساس مي شود. به طور کـلي سه عـنصر اصلي در يک بـرنامه‌ي آمـوزش از راه دور مـوثر هستند: طراحي آمـوزش، فـناوري و پشتيباني. در اين مقاله سه عنصر ياد شده مورد توجه قرار خواهند گرفت.

1. پيشينه‌ي آموزش از راه دور
پيشينه‌ي آموزش از راه دور به اواسط قرن نوزده باز مي‌گردد. در آمريکا و اروپـا پيشگامان آموزش از راه دور از بهترين فناوري‌هاي آن روز جـهت آموزش بهـره مي‌جستند. بـراي نمونه: سيستم‌هاي پسـتي براي ايجاد فـرصت‌هاي آمـوزشي براي کساني که توانايي رفتـن به مدارس معمولي را نداشتند ولي به تحصيل دانش علاقمند بودند، استفاده مي‌شد. البته در آن زمان بيشترين کساني که از اين نوع امکانات بـهره مي‌جستند مـعلولين جسمي، زنـاني کـه اجازه‌ي حضور در کلاس‌ها را همراه مردان نداشتند و کـساني که در محل سکـونت آن‌‌‌ها مدرسه‌اي وجود نداشت؛ بودند. يکي از پيشگامان در اين زمينه فردي انگليسي بنام ايزاك پيتمن بود. او آموزش کوتاه‌مدت از طريق نامه نگاري و مکاتبه را در سال 1840 در انـگليس شروع کرد. دانشجويان موظف بودند که قسمتي از انجيل را مطالعه کرده وپاسخ مکتوب پرسش‌هاي مطرح شده توسط پيتمن را براي کسب نمره‌ي مطلوب از طريق پست عودت نمايند.
اما تحصيل از راه دور براي نخستين بار در آمريکا و در دانشگاه وسلين ايلينوي در سال 1874 پياده‌سازي شد. در سال 1900 آموزش هاي دانشگاهي از طريق مکاتبه، چهره‌ي عمومي‌تري به خود گرفت. مجمع ملي آموزش خانگي در سال 1926 تأسيس و باعث شد که آموزش از راه دور و برنامه هاي مربوط به آن در دانشگاه‌ها و مدارس جنبه‌ي رسمي و مهم‌تري پيدا کند.
اختراع راديوهاي آموزشي در سال 1920 و ظهور تلويزيون در 1940 بـاعث به وجـود آمدن روش هاي مـهم و جديدي در عرصه ارتباطات شد که به طـبع آن در زميـنه‌ي آمـوزش از راه دور نيز تحـولات چـشمگيري ايجاد کرد. مربيان بـا استفاده از اين تکنولوژي‌هاي جديد مـوفق شدند که برنـامه هاي آمـوزشي را به ميليون‌ها جوياي يادگيري برسانند و بدين وسيله فرصت هاي آموزشي را به خـارج از فـضاهاي مراکز آموزشي گسترش دهند.
با توسعـه‌ي سيستم‌هاي تلفن راه دور در اوايل قرن بيستم ظـرفيت مـتد ها و روش هاي آموزش از راه دور براي دستيابي دانشـجويان به فرصت‌هاي آموزشي در سرتا سر جـهان افزايش يافت. ولي تلفن تـا زمان اختراع تله کنفرانس در دهه 80 و 90 هيچگاه نقش اساسي و اصلي را در مقوله آموزش از راه دور بازي نکرد.
سيستم هاي تله کنفرانس اين امکان را براي آموزگاران فراهم کرد که بدون کوچکترين تأخير زماني در يک زمان با دانشجويان خود حرف بزنند به آنها گوش دهند و بعضاً آنها را ببينند. گسترش شبکه‌هاي ارتباطي کامپيوتري در دهه 90 و اتصال ميليون ها انسان از طريق خطوط تلفني به اين شبکه ها اين امکان را فراهم ساخت تا آموزش از راه دور به سادگي از طريق کامپيوتر و کنفرانس هاي کامپيوتري در سراسر جهان امکان پذير باشد (1) و امروز با استفاده از اين تکنولوژي شاهد توسعه علوم و فنون در سراسر جهان هستيم .

2. آموزش در هزاره‌ي سوم
وقتي از استانداردسازي و يافتن ملـزومات براي آموزش در هـزاره‌ي سوم صحبت مي شود، ناخودآگاه تشکيل، طراحي و بستر سازي براي تامين و کاربردي کردن ابزارها و شاخص هاي آموزش مبتني بر اصول جامعه دانايي محور به ذهن متبادر مي گردد. بدون شک شناخت صحيح اين ملزومات و ابزارها و بهره گيري مناسب از آنها با توجه به کارکردهاي مورد انتظار در تسريع روند توسعه اطلاعاتي جامعه دانش مدار موثر خواهد بود. از جمله دغدغه ها و مشکلاتي که هر کشوري در برنامه‌هاي توسعه اطلاعاتي خود در حرکت به سوي تبديل شدن به يک جامعه‌ي دانايي محور يعني جامعه‌اي با محوريت دانش مواجـه خواهد بـود، برخورد با ابزارهاي موجود و همچنين چگونگي کـاربرد اين ابزارهاست.
وقتي از شيوه‌ي برخورد هدايت‌کنندگان کلان برنامه‌هاي آموزشي با ابزارهاي فناورانه موجود سخن به ميان مي‌آوريم اين انتظار به وجـود مي‌آيد که برنامه‌ريـزان و تصميم‌گيران کـه برنامـه ريزان و تصمـيم گيران ساختار هاي کلان آموزشي به خصوص دانشگاه ها با توجه به تصويري که از دستيابي جامعه به توسعه اطلاعاتي در دست دارند اين ابزارها را گزينش و مورد استفاده قرار دهند.
موج عظيم توليد اطلاعات در دنياي امروز که آن را ملقب به "عصر اطلاعات" کرده است همه روزه و از طريق ابزارهاي مختلف ارتباطي در دنيا جا به جا مي شود و بر حجم آن افزوده مي گردد. از سوي ديگر همان گونه که ما شاهد توسعه اطلاعاتي جهان هستيم نبايد از نقش ابزارهاي ارتباطي درانتقال سريع و جذب باز خورد اين اطلاعات در اقصي نقاط عالم غافل باشيم. بنابراين مي توان از اطلاعات و ارتباطات به عنوان دو اهرم اصلي و يا دو بال حرکتي مهم در توسعه ياد کنيم.
در اين ميان بهره گيري مناسب از ظرفيتهاي اين دو شاخص ارزشمند و موثر در روند توسعه به مفهوم عام آن براي هر جامعه‌اي يک نياز حياتي و اصولي به شمار مي رود. با اين ديدگاه مي‌توان به تبيين اين مساله پرداخت که بهترين شيوه‌ي موجود در ايجاد بستر هاي توسعه‌ي اطلاعاتي و دست يابي به استانداردهاي يک جامعه به واقع دانايي محور چه مي تواند باشد. براي دستيابي به يک پاسخ روشن و کاربردي در اين زمينه پيش از همه چيز تعاريف و شاخص‌هاي موجود مورد اشاره قرار مي گيرد.
- آموزش:
در فرآيند هاي انتقال اطلاعات به مجموعه فعاليت هاي تبادل اطلاعات از طريق يـک عنصر يا ابـزار داراي اطلاعات به عنصر فاقد اطلاعات اطلاق مي‌شود که در صورت تکميل شدن سيکل آن گزينه‌هايي شامل طبقه‌بندي، ارزشيابي، هدايت و نظارت نيز به آن افزوده مي‌شود.
- فناوري:
در اين تعريف از فناوري منظور آن دسته از فناوري‌هايي هستند که به صورت بالقوه و يـا به صورت بالفعل قادر به تاثيرگذاري و کمک به فرايند انتقال اطلاعات در جهـت تسـريع در اين رونـد و هـمچنين افـزايش کمي و کيفي سطح آموزش‌ها هستند.
- فناوري آموزشي:
وقتي از فناوري آموزشي سخن مي گوييم در واقع به مجموعه سيستم ها و ابزارهاي حاکم بر مديريت دانش در يک جامعه دانايي محور نظر خواهيم کرد. به عبارت ديگر کليه فرايند هايي که در يـک جامعه در جهت گزينش و راهبري آموزش مبتني بر ابزارهاي فناورانه مـورد بررسي تحـليل و استفاده قـرار مي گيرند در شاخص فناوري آموزشي مي گنجند.
- آموزش فناوري:
بهره گيري و عموميت بخشيدن به هر يک از ابزار هاي فناورانه با هدف تسهيل و تسريع در روند آموزش، همچنين بالا بردن سطح کيفي و کمي دانش ها و دانش پذيران يک جامعه اطلاعاتي به صورت جدي نيـازمند يکپارچه سازي و استاندارد کردن نظام آموزشي جامعه مي باشد. از اين رو با توجه به جايگاه و نقش آموزش در هزاره سوم که مبتني بر فناوري اطلاعات و ارتباطات مي باشد و همچنين با رويکرد جدي به مبحث جامعه دانايي محور گرايش عمومي در فراگيري و استفاده از ابـزارهاي فناورانه جهت بهره مندي هر چه بيـشتر از اطلاعات و يافتن جايگاهي مناسب در جامعه اطلاعاتي هزاره سوم که در واقع مي تواند يک جامعه جهاني و بدون محدوديت باشد غير قابل انکار و گريز است. به همين جهت هدايت و حرکـت جـامعه بايد در مـسيري باشد که آموزش هاي فناوري به صورت همه جانبه و همه گير صورت پذيرد. با توجه به تعاريف فوق و با آشنايي و نگرش موجود نسبت به هزاره سوم و مطلوبيت ها و ضعف هايي که در امـر دستيابي به استانداردهاي معين و پويايي در جهت رسيدن به ساختارهاي يک جامعه دانايي محور وجود دارد، در شرايط حاضر براي تامين زير ساختهاي توسعه اطلاعاتي ما ناگزير از ايجاد پيوند و تلفيق عوامل و ابزارهايي هستيم که از آنها به عنوان شاخص هاي فناوري آموزش و آموزش فناوري ياد مي شود. در بستر جديدي که از تلفيق اين دو شاخص آموزشي به وجود مي آيد امکانات و ابزارهاي گوناگوني فراهم خواهد شد که در هـدايت و توسعه اطلاعات بسيار موثر خواهند بود. ضمن اينکـه تأثير و تأثر اين دو شاخص از يکديگر خود زمينه مساعدي در جهت پرورش افکار و ايده هاي جديد فراهم مي آورد. ( 2 ) و ( 3)
فناوري‌هاي آموزشي مبتني بر فناوري وب به عنوان يکي از کارآمدترين ابزارهاي آموزشي در مباحث آموزشي شناخته شده‌اند و در مجموع از آن‌ها با عنوان آموزش الکترونيکي[1] ياد مي‌شود. اما در صورتي که زير ساخت هاي علمي و فرهنگي با اين تکنولوژي روز جهاني هماهنگ نباشد رشد و توسعه اطلاعاتي حاصل نخواهد شد.
اين ضعف ناشي از عدم رشد و توسعه آمـوزش هاي لازم براي همه گير شدن دانش هاي فناوري هاي مـوجود مي‌باشد. در بسياري از نظام‌هاي علمي کشور امکانات و ابزارهاي سخت افزاري مورد نياز تأمين و راه اندازي شده اند اما همچنان معضل کمبود دانش تکنولوژيک که ناشي از فقر و ضعف آموزش مي باشد در اين مراکز به چشم مي خورد.
به عبارت ديگر هنوز در کشور نياز سنجي و امکـان سنجي مناسبي که قـادر به عمـوميت دادن آموزش هاي لازم در جهت بهره برداري اصولي و علمي و کاربردي ابـزارهاي تکنولوژيک باشد صورت نگرفته است و به همين دلـيل برخي حرکت هاي مقطعي و گاهاً غير اصولي نخواهد توانست گره اي باز کند.
در شرايط موجود و با توجه به ظرفيت ها و امکانات کشور توسعه آموزش هاي مورد نياز يک جامعه دانش محور احساس احساس مي شود. در صورتي که کليه فرآيندهاي آموزش فناوري و بهينه سازي و استاندارد سازي فناوري‌هاي آموزش بايستي از مجاري و کانال‌هاي مناسب پيش بـرود کـه بهترين گزينه در اين زمـينه مي تواند بهـره برداري از توانمندي هاي دانشگاه هاي کشور باشد.
با توجه به اين که در توسعه اطلاعاتي هر جامعه اي بايستي نيم نگاهي نيز به پيشرفت هاي جهاني داشت تا هماهنگي و همگامي لازم تحولات جهاني صورت بپذيرد لذا در طراحي ساختار يک جـامعه دانش مدار بايد جايگاه ويژه اي را براي دانشگاه و نقش آموزش و فناوري قائل شد و در طراحي يک مدل با استانداردهاي جـهاني کـه از پويـايي و انعطاف پذيري لازم برخوردار باشد در ابتدا نسبت به گزينش يک جامعه نمونه که امکانات و ارتباطات لازم را بـراي نيل به اين هدف تامين کند اقدام کرد و سپس با تعيين مطلوب ها نسبت به شناخت کمبودها و ضعفها همت ورزيد.
بدون شک تجربه هاي حاصل از اين گونه پياده سازي و استاندارد يابي در جهت توسعه اطلاعاتي با استفاده از ابزارهاي فناورانه بسيار اقتصادي تر خواهد بود. يعني اگر ما توسعه اطلاعاتي را از محدوده يک دانشگاه به سطح يک شهر هدايت کنيم موفق تر و مورد پذيرش تر خواهيم بود . زيرا در بهره گيري و کـاربردي کردن ابزارها و همگـام کردن اطلاعات با آنها موفق بوده ايم. به همين منظور در گام اول مهمترين نـياز هماهنگ کردن و همگام کردن آمـوزش فناوري و فناوري‌هاي آموزشي استاندارد و با قابـليت کـاربري بالاست که در ضمن از مقبوليت جهانـي نيز برخوردار باشد.

3. آموزش از راه دور
يادگيري در فرهنگ لغت به اين صورت تعريف شده: عمل، فرايند و تجربه اي براي کسب علم دانش و مهارت. اين تعريف با تعريف عملياتي آموزش متفاوت است. آموزش در اجرا اين گونه تعريف مي شود: دانش و مهارتي که توسط فرايند يادگيري توسعه يافته و کسب مي شود. البته اين دو واژه گاهي بجاي يکديگر استعمال مي شوند. يادگيري از راه دور يک سيستم آموزشي است که دانشجويان را به منابع علمي متصل مي نمايد. اين سيستم فرصت هاي آموزشي را براي جويندگاني که در موسسات آموزشي عمومي شرکت نمي کنند ولي توانايي دريافت مطالب علمي را مانند بقيه دانشجويان دارا مي باشد فراهم مي کند.
به طور کلي تکـامل فرايند يادگيري از راه دور زماني است که با استفاده از فـناوري هاي مربوطـه و مشترك بتوان از منابع موجود بهره برد. دو نوع سيستم آموزش و يادگيري از راه دور موجود مي‌باشد.
1. هم زمان
2. غير هم زمان
در سيستم آموزشي هم‌زمان نياز است که دانشجو و استاد به طور هم زمان در فرايند آموزش شرکت داشته باشند. مزيت اين روش اين است که تعامل دو طرفه بين استاد و دانشجو در زمان واقعي و بدون تاخير انجام مي شود. تلويزيون هاي دو طرفه، تله کنفرانس ها و گفتگوهاي (چت ) اينترنتي از اين قبيل اند.
در آموزش از دور به شكل غير همزمان نيازي به حضور دانشجويان و اساتيد در يک زمان نيست و لازم نيست کـه دانشجويان در يک مکان و يک زمان جمع شوند. در اين روش دانشجويان مي‌توانند زمان هاي آموزشي خود را تنظيم نمايند و با توجه به صورت کاري خود از لحاظ زماني مطالب درسي را جمع آوري کنند. از اين جهت آمـوزش غير همزمان انعطـاف بيشتري نسبت به آمـوزش همزمان دارد.
از مزيت هاي ديگر آن مي توان به حق انتخاب از لحاظ مکاني و زماني براي دانشجو و فرصت هاي آموزشي دو طرفه براي تمام دانشجويان اشاره نمود.( 3 ) کاست هاي صوتي، کاست هاي ويديويي و استفاده از سايت هاي اينترنتي مثال هايي از اين روش مي باشند.

منابع و مآخذ:
1. Porter, Lynnette R. "Creating the Virtual Classroom: Distance Learning With theInternet".
2. Minoli, Daniel. "Distance Learning Technology and Applications (Artech House Telecommunications Library )"
3. Peterson. "Peterson's Distance Learning Programs" ( 2nd Ed )