یارب
با سلام
به نوبه خود از زحماتی که می کشید ممنونم تاپیک خوبیه.
از مجموع نظراتتون استفاده کردیم.
.....
متاسفانه موقعی که درد و بیماری چه روحی و چه جسمی خودشو نشون می ده به فکر چاره می افتیم. در مدارس واقعا جای خالی یک مشاور دیده می شه اگر چه در برخی مدارس به ظاهر مربی مشاور حضور دارد ولی به ظاهر... آنچه که از یک مربی پرورشی انتظار می رود در عمل کمتر به چشم می آید، کمتر کسی به شاگرد دلسوزی دارد نیتّها فرق کرده و مهم نیت درست است که نتیجه درست هم خواهد داشت. می تونیم به این فکر کنیم که از نسل پدرانمان که در مدارس حضور داشته و شخصیتشان شکل می گرفت چرا به افراد متعهدی تبدیل شدند و کمتر افرادی از این نسل به چالش افتادند. (؟)
و نسل ما
وقتی شاگرد بودم می دیدم شاگردانی که همراهانِ معلم پرورشی بودند، بچه های با اعتماد به نفس بالا هستند که در آینده هم این فعالیتشان مفید شد و به عنوان تجربه ی خوب یاد می برند در موفقیتشان ... اما شاگردان خجالتی و منزوی را نه معلم پرورشی درمی یافت و نه در آینده، جامعه ...!!!؟
و اما؛ آنچه در اندک تجربه ی آموزشی دریافتم دیدم همون فعالیت اندک معلمان مشاوره هم بر چه اساسی شکل می گیرد که واقعا متعجب شدم. تا اجباری در کار نباشد دلسوزی و محبت به روان نسل آینده که از مدارس شکل می گیرد هم وجود نخواهد داشت، این اجباری که مطرح کردم از ادراه ی آموزش و پرورش بود که مدام از معلمان گزارش کار و امورات فرهنگی را می خواستند و به صورت اتفاقی در مدارس حضور پیدا می کردند برای کنترل کلی؛
یه بار برای مراسمی مشتاقانه ایده های هنری و فرهنگی که بچه ها رو به علاقه وادار کنه کار می کردم که کار بزرگ و خوبی می شد بی منت. اما؛ با جملاتی چون؛ خودتو زیاد اذیت نکن همین کافیه، فقط از اداره اومدند ببینند که کار شده و... کلی توی ذوقم زدند و با خودم فکر می کردم یعنی واقعا شاگردان هیچ مفهومی برای مسئولین مدارس ندارن؟!
پس وجدان کاری و تعهد کجا رفته؟!
متاسفانه مربیان در مدرسه تبلیغ می کنند و شاگردان را به آموزشگاههای خصوصی خود دعوت می کنند!
اگر ریشه ها را جستجو کنیم به خیلی از مشکلاتی که مدام چون تار عنکبوت قشر زیادی از مشاغل متعدد را در خود می گیرد را باید مطرح کنیم که از نوع آموزش و رفتار معلمان و وجدان کاریشان نشات می گیرد و اما چرا وجدان کاری در معلمان سست شده؟
بر اساس نظر یکی از کاربران محترم که به نقش والدین اشاره کرده بودند هم باز به فرهنگ سازی مربوطه تا از والدین برای یک جلسه فرهنگی و همکاری با معلمان دعوت به عمل می یاد کمتر کسی به این جلسات اهمیت قائل شده و در مدرسه حضور پیدا می کنه اتفاقا با همکاری هر دو می توان بهتر به مشاوره ی کودک پرداخت چرا که خانواده در انتقال شناخت خود از فرزند خود به مربی می تونه کمک فوق العاده ای در نقش مشاور داشته باشه . اگر اهمیت بده و در جلسات شرکت کنه و با شرکت نکردنش مربی هنر باز ضایع نشه....
نوشته اصلی توسط
امير آشنا
ممکنه تصور بشه صحبت هایی که اینجا میشه خیلی رویاپردازانه و بدون در نظرگرفتن واقعیات و امکانات موجوده در صورتی که اگه به هزینه های مادی و معنوی بی شماری که سالانه مردم بابت همین عدم توجه به بهداشت روانی در دوران تحصیل متحمل میشن نگاهی بندازیم متوجه میشیم که صرف بودجه و هزینه برای جلوگیری از این خسارات سنگین کاملا عملی و از هر نظر مقرون به صرفه و منطقیه . نظر شما چیه ؟
کاملا با حرف شما موافقم. حتی این بحث در تخصص رشته ی ما به عنوان مرمتگر آثار تاریخی هم ثابت شده است هزینه ای که برای بقای آثار در نظر گرفته می شود خیلی هزینه ی ناچیزیست در مقابل رفع بیماریها و درمان آنها و برگرداندن به سلامت قبلی اثر. متاسفانه تا اثری زنده و پاینده است از خرج کردن مبلغی برای حفظش خودداری می کنند تا وقتی که بیماری خودشو نشون داد شروع به چرا و چگونه ها می پردازند.
....
یاعلی
علاقه مندی ها (Bookmarks)