دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 6 از 52 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 513

موضوع: عشق ممنوع

  1. #51
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
    یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
    یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
    می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
    یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
    اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
    بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
    انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
    یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
    اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
    یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
    اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
    یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
    مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
    یه نفر تولدش مهمونیه ،‌همه میان
    یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
    یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
    یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
    یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
    یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره
    یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
    یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
    تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
    یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
    یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
    یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
    یکی از واحدای بالای برجشون می گه
    یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
    یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
    یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
    یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
    یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
    یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
    یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
    یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
    یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
    دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
    عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
    یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
    هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره
    یکی آزمایش نوشتن واسش ،‌اما نمی ره
    می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
    بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
    مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره
    یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
    پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
    یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
    دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره
    راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
    ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
    بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
    یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
    همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
    این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
    خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
    همه چی دست اونه ،‌ربطی به شعرا نداره
    آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
    اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره
    کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
    با نمی شه ، با نمی خوام ،‌با نشد ، با نداره

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. #52
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    رگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور
    در زمستانی غبارالود و دور
    یا خزانی خالی از فریاد و شور

    مرگ من روزی فرا خواهد رسید
    روزی از این تلخ و شیرین روزها
    روز پوچی همچون روزان دگر
    سایه ای ز امروزها،دیروزها

    دیدگانم همچون دالانهای تار
    گونه هایم همچو مرمرهای سرد
    ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
    من تهی خواهم شد از فریاد درد

    می خزند آرام روی دفترم
    دستهایم فارغ از افسون شعر
    یاد می آرم که در دستان من
    روزگاری شعله می زد خون شعر

    خاک می خواند مرا هر دم به خویش
    می رسند از ره که در خاکم نهند
    آه شاید عاشقانم نیمه شب
    گل به روی گور غمناکم نهند

    بعدها نام مرا باران و باد
    نرم میشویند از رخسار سنگ
    گور من گمنام می ماند به راه
    فارغ از افسانه های نام و ننگ

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  3. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  4. #53
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    یروز عاشق من بودی ، امروز عاشق عشقی دیگر!
    میگویند عشق ، تنها یک بار بوجود می آید!
    یا ما دروغ میگویم یا آدمهای دیگر!
    دیروز برای من میمردی ، امروز فدای قلبی دیگر
    دیروز دیوانه ی من بودی ، امروز لیلای ، مجنونی دیگر
    دیروز به من میگفتی دوستت دارم ، امروز به کسی دیگر
    دیروز دلتنگ من میشدی ، امروز دلتنگ دلی دیگر
    دیروز میگفتی که دنیای منی ، امروز دنیای تو،معشوقی دیگر
    دیروز تکه کلامت تنها اسم من بود ، امروز تکه کلامت عزیزم، با اسم زیبایی دیگر
    دیروز طلوع شیرین زندگی ات بودم، امروز غروب شیرینت در کنار یاری دیگر

    دیروز در زیر تک درختی خشکیده به انتظار من مینشستی ،
    امروز در کنار باغی پر از گل به انتظار دلداری دیگر

    دیروز با یک شاخه گل به دیدار من می آمدی ،
    امروز با دسته گلی پر، به استقبال همزبانی دیگر

    دیروز دستهای مرا میگرفتی و در کنارم قدم میزدی ،
    امروز در بستری نرم در آغوش همبستری دیگر

    دیروز با حرفهای عاشقانه ات مرا آرام میکردی، با من میخندیدی و مرا صدا میکردی ، میگفتی همه زندگی منی و مرا لحظه به لحظه عاشق خودت میکردی، اما امروز....
    امروز سهم من از عشق دیروز ، تنهاییست !
    امروز تنها هستم ، تو در کنار یاری دیگر
    امروز به یاد دیروزم ، تو به یاد همسفری دیگر
    امروز به یاد دیروز گریانم ، تو اشک میریزی از شوق داشتن یاری دیگر
    امروز من درد دلم را مینویسم ، تو نامه ی عاشقانه برای عشقی دیگر

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  5. #54
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    چرا وقتـی کــه آدم تنـها می شه
    غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
    مـیره یــک گوشه پنـهون میـشینه
    اونــجا رو مــثل یـه زنــدون میـبینه
    غـــــم تـنـــهایی اســـیرت میـکنه
    تــا بــــخوای بـجنبی پیرت میــکنه
    وقــــــتی کـــــــه تنـــــها مــیشم
    اشــــــک تــو چــــــشام پرمــیزنه
    غـــــــــم مـــــــیـاد یــواش یــواش
    خــــــــونــه ی دل در مــــــیـزنــــه
    یــــــــاد اون شــــــب ها مـــیفتم
    زیــر مـــــــــهـتــاب بــــــــــهــــــار
    تـــــــــوی جـــنگل لـــب چـــشمه
    مــــــی نـشـسـتـیــم مـــن و یـار
    غـــــــم تــنهایی اســیرت میــکنه
    تــا بــــخوای بـجنبی پیرت میــکنه
    میگن این دنیادیگه مث قدیمانمیشه
    دل این آدما زشته دیگه زیبا نمیشه
    اون بالابادداره زاغه ابراروچوب میزنه
    اشک این ابرازیاده ولی دریا نمیشه
    غــــــــم تـنـــهایی اسـیرت مـــیکنه
    تــا بـــخوای بجنبی پــــیـرت مــیکنه

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  6. #55
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
    صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
    خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
    بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
    خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
    می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
    خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
    هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
    خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
    نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
    خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
    بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره
    خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
    نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
    خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
    تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
    خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
    بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن
    خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
    وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
    خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
    از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
    خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
    اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
    خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
    بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
    خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
    کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
    خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
    چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
    خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
    اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
    خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
    چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
    خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
    اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
    خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
    دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
    خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
    که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
    خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
    تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
    خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
    از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
    خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
    ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره


    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  7. #56
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    گل نازم
    تو با من مهربون باش
    واسه چشمام پل رنگین کمون باش
    اسیر باد و بارونم شب و روز
    گل این باغ بی نام و نشون باش
    من عاشقی دلخونم
    شکسته ای محزونم
    پناه این دل بی آشیون باش
    دلم تنگه تو با من مهربون باش

    گل ناز آسمونم بی ستاره است
    مثه ابرا دل من پاره پاره ست
    دوباره عطر تو پیچیده در باد
    نفس امشب برام عمر دوباره است
    من عاشقی دلخونم
    شکسته ای محزونم
    پناه این دل بی آشیون باش
    دلم تنگه تو با من مهربون باش

    گل نازم بگو بارون بباره
    که چشماتو به یاد من میاره
    تماشای تو زیر عطر بارون
    چه با من می کنه امشب دوباره
    شب و تنهایی و ماه و ستاره
    من عاشقی دلخونم
    شکسته ای محزونم
    پناه این دل بی آشیون باش
    دلم تنگه تو با من مهربون باش

    آه ...
    گل ناز
    گل ناز
    گل ناز
    دست خواهش کودکانه ام قد می کشد تا ساقه ات

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  8. #57
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
    عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر
    عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن
    عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن
    عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های التهاب
    عشق یعنی بنده فرمان شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
    عشق یعنی گم شدن در کوی دوست عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
    عشق یعنی یک تیمم یک نماز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
    عشق یعنی یک تبسم یک نگاه عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
    عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن
    عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و در یا شدن
    عشق یعنی پیش محبوبت بمیر عشق یعنی از رضایش عمر گیر
    عشق یعنی زندگی را بندگی عشق یعنی بندگی آزادگی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  9. #58
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    زندگانی همه صورتکده یی از یادست
    یاد یاران قدیم
    یاد خویشان صمیم
    زندگانی یادست
    دلم از یاد کسان هر شبه در فریادست
    پدر و مادر محجوب ز کف رفته ی ما
    یک زمان هم نفس یودند همه شادان همه سرخوش همه گویا بودند
    زندگی معنی داشت
    ناگهان دییده ز دنیا بستند
    با دل و دیده ی پاک
    سر نهادند به خاک
    یادشان در دل ما
    روحشان در افلاک
    روزگاری من و تو با فرزند
    شاد و خندان این همه با هم بودیم
    گرد هم عشق مجسم بودیم
    ناله در خانه ی ما راه نداشت
    بی خبر از غم عالم بودیم
    کم کمک روز جدایی آمد
    پاره های تن ما از بر ما دور شدند
    نازنینان رفتند
    خانه های دل ما یکسره بی نور شدند
    گرچه رفتند ولی خاطره هاشان برجاست
    یادشان در دل ماست
    دل ما ناشادست
    ای پسر باور کن
    زندگانی یادست
    دل به ایام مبند
    با خبر باش که در طبع جهان بیدادست
    خویشتن را مفریب شادی ما و تو بی بنیادست
    خیمه هرجا بزنی روز دگر برباد ست
    ای برادر هشدار
    زندگانی یادست
    دوستداران رفتند
    همه یاران رفتند
    مهربانان خفتند
    گرد این بادیه گوید که سواران رفتند
    سالخوردان مردند
    غمگساران رفتند
    در نگاه چه کسی چهره ی خود را نگریم
    دلبران ماهوشان آینه داران رفتند
    حال گلگشت به گلزاری نیست
    گلعذاران رفتند
    همه خویشان همه خوبان همه یاران رفتند
    زندگانی یادست
    یاد خویشان صمیم
    یاد خوبان ندیم
    یاد یاران قدیم
    زندگانی یادست
    دلم از یاد کسان هر شبه در فریادست

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. #59
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    ادمک
    آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند

    آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند




    آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی

    به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند



    دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد

    شوخـیِ کاغــذی ماسـت، بخند



    فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است

    فکر کن گریـه چـه زیباست، بخند



    صبحِ فردا به شبت نیست که نیست

    تـازه انگار کـه فـرداسـت، بخند



    راستـی آنچـه بـه یــادت دادیم

    پَر زدن نیست کـه درجاسـت، بخند



    آدمــک نغمــهء آغــاز نخوان

    به خــدا آخــر دنیـاست، بخند

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  11. #60
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    مرو ای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    مروای دوست مرو ای دوست
    بنشین با من و دل بنشین تا برسم مگر
    به شب موی تو
    تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
    تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو

    مروای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    بنشین تا بنشانی نفسی آتش دل
    بنشین تا برسم مگر به شب موی تو
    تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
    تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو
    چه کنم با دل تنها که نشد باور من
    تو و ویرانی خاموشی کوهم اگر اگر چه کنم با غم تو

    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با این درد دل من ای دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با این درد دل من ای دل م
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با این درد دل من ای دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با این درد دل من ای دل م
    چه کنم.......

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

صفحه 6 از 52 نخستنخست 12345678910111213141516 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قوانين احمـقانه! (طنز!)
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 31st August 2010, 07:39 PM
  2. قوانین جالب
    توسط آبجی در انجمن دانستنیهای آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th February 2010, 10:07 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th January 2010, 06:10 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th January 2010, 12:55 PM
  5. خبر: افزايش وسعت مناطق شکار ممنوع در خوزستان
    توسط ØÑтRдŁ§ در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th February 2009, 12:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •