دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 51 از 52 نخستنخست ... 414243444546474849505152 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 501 تا 510 , از مجموع 513

موضوع: عشق ممنوع

  1. #501
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
    حال همه خوب است- من اما نگرانم
    در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
    مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

    چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست
    صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟!


    انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
    اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

    از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟!
    بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

    ای عشق...! مرا بیشتر از پیش بمیران
    آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم...




    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  3. #502
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    دشت خشكيد و زمين سوخت و باران نگرفت زندگي بعد تو بر هيچ‌كس آسان نگرفت
    چشمم افتاد به چشم تو ولي خيره نماند
    شعله‌اي بود كه لرزيد، ولي جان نگرفت
    دل به هركس كه رسيديم سپرديم ولي

    قصه‌ي عاشقي ما سر و سامان نگرفت

    تاج سر دادمش و سيم و زر، اما از من

    عشق جز عمر گرانمايه به تاوان نگرفت
    مثل نوري كه به سوي ابديت جاريست
    قصه‌اي با تو شد آغاز كه پایان نگرفت ..

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  4. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  5. #503
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

    ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم


    قناعت میکنم با درد چون درمان نمی یابم

    تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمی بینم

    نم چشم آبروی من ببرد از بس که می گریم

    چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمی بینم

    دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی بینم

    دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم

    دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی آید

    دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی بینم

    خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه

    که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی بینم

    کنون دم درکش ای سعدی ; که کار از دست بیرون شد

    به امید دمی با دوست ; وان دم هم نمیبینم

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  6. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  7. #504
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    پای بر سینه ی این راه زدیم

    پای کوبان، دست در دست گذر می کردیم

    گویی اما ته این راه دراز

    دزد شبگیر جنون منتظر است

    من و عشق و تو و این راه دراز

    همه روز و همه شب

    در پی یافتن سایه درختی، آبی

    در سکوت غم تنهایی خویش

    بین هر ثانیه را

    لا به لای سخن و قافیه را می گشتیم

    در غم عشق تو مردم اما

    این صدای ضربان و تپش قلب ره عشق هنوز

    از قدمهای بلند من و توست

    دل من با دل تو...

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  8. #505
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    دیروز پس از مردن آدم برفی

    شد آب تمـــام تن آدم برفی
    امروز دوباره کودکــــی را دیـدم

    سرگرم به جان دادن آدم برفی

    او دگمه چشـم های زیبایش را

    می دوخت به پیراهن آدم برفی
    او شال ندارد نه ولی دستش را
    انداخته بر گـــــردن آدم برفـــــی
    خورشید طلوع کرد کودک برداشت
    آهسـته سر از دامن آدم برفــــــی
    هی برف به آفتاب می زد می گفت
    برگـــــرد بــــرو دشـــمن آدم برفــی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  9. #506
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    قسمت اين بود که من با تو معاصر باشم

    تا در اين قصــــه پر حادثــه حاضــــر باشم
    حکم پيشانی ام اين بود که تو گم شوی و
    من بــه دنبال تو يک عمر مسافــــر باشـــم
    تو پری باشـــی و تا آن سوی دريا بروی
    من به سودای تو يک مرغ مهاجر باشم
    قسمت اين بود، چرا از تو شکايت بکنم؟

    يا در اين قصـــه بــــه دنبال مقصر باشم؟
    شايد اين گونه خدا خواست مرا زجر دهد

    تا برازنده اســــم خوش شاعـــر باشـــــم
    شايد ابليس تو را شيطنت آموخت که من
    در پس پرده ايمان بــــه تــــو کافـــر باشـم
    دردم اين است که بايد پس از اين قسمت ها

    سال هــــا منتــظـر قسمت آخـــــر باشــــــم
    غ.طریقی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. #507
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم
    حالا که سهم من نشدی کم بیاورم
    دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم
    تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم
    میخواستم که چشم تو را شاعری کنم
    امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم
    دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل
    می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم
    یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....
    میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟
    حتی قرار بود که من ابر باشم و
    باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم
    کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من
    اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم
    ......
    اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم
    باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم
    حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم
    عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم

    خود را عوض کنم و برایت به هر طریق
    از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم

    بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت
    یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟

    ف.عباسی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  11. #508
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    نمی دونی تو این روزا چقدر از زندگی سیرم

    دارم می میرم از اینکه تو رفتی و نمی میرم

    نمی دونی تو این روزا چقدر یاد تو می افتم
    ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم

    کجا باید برم بی تو، تویی که قدّ ِ دنیامی
    که هر جایی رو می بینم نبینم پیش چشمامی


    برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه
    آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه


    نمی دونم تو این برزخ کی از این درد می میرم
    نمی دونم چرا یک شب فراموشی نمی گیرم

    منُ اینجا بکُش وقتی قراره تازه رویا شی
    اگه تا آخر دنیا قراره تو دلم باشی....

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  12. #509
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    ر چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است

    از باغها شنیده‌ام این را که عطر یاس
    گاهی نه پشت پنجره، لای درش خوش است

    دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
    یعنی علی به بودن ِ با اصغرش خوش است

    در راه عشق دل نه که ما سر سپرده‌ایم
    حتا حسین پیش خدا بی‌سرش خوش است

    جایی که آب همسفر ماه می شود
    دلها به آب نه که به آ‌ب‌آورش خوش است

    جایی که پیش‌مرگ پدر می شود پسر
    اولاد هم نبیره‌ی پیغمبرش خوش است

    عالم شبیه آن لب و دندان ندیده‌است
    لبخند هم میانه‌ی تشت زرش خوش است

    از خون سرخ اوست که تاریخ زنده است
    این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:


    اندوه بی شمار ِ پسر را گریستن

    بر شانه‌های مرتعش ِ مادرش....

    از ماههای سال "محرم" که محشر است
    از روزهای سال ولی "محشر"ش خوش است

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  13. #510
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتیکو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟
    شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت
    شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی
    تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
    غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟
    گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند
    دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی
    روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت
    کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی
    بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد
    باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی
    من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو
    آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــ ی
    ف.نظری

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

صفحه 51 از 52 نخستنخست ... 414243444546474849505152 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قوانين احمـقانه! (طنز!)
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 31st August 2010, 07:39 PM
  2. قوانین جالب
    توسط آبجی در انجمن دانستنیهای آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th February 2010, 10:07 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th January 2010, 06:10 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th January 2010, 12:55 PM
  5. خبر: افزايش وسعت مناطق شکار ممنوع در خوزستان
    توسط ØÑтRдŁ§ در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th February 2009, 12:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •