این متن رو خودم نوشتم می خواستم اگه ممکنه ایراد اشکالاشو بهم بگید خوشحال میشم
سوگند به خورشیدی که صبحدم از چشمانت طلوع می کند،سوگند به همه دوری ها و همه ی پروانه های آواره،سوگند به زمانی که نامت بر زبانم جاری شد و کویر ها جنگل و برکه ها دریا شدند،سوگند به باغ های گیلاس و گلابی،دلم برای عطر نفسهایت که همه گنجشک های دنیا را عاشق می کند تنگ شده است.
سوگند به واژه هایی که هر شب به ستاره های عاشق می سپارم
سوگند به بوسه هایی که همراه پرستو های مهاجر فرستاده ام
سوگند به دلشوره های وقت رفتن که طعم گس خرمالو می دهد،بی عشق هیچ گیاهی نمی روید،هیچ پرنده ای ،بالی برای پرواز ندارد.... نه سیبی به دنیا می آید، نه بیدی مجنون می شود.
به همه نرگس هایی که لا به لای دفترم می روید سوگند من از تو لبریزم و اگر نباشی برکه ای کدر و خاموش می شوم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)