دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

موضوع: ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array
    ویرایش توسط LaDy Ds DeMoNa : 9th February 2010 در ساعت 08:00 PM
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  2. #2
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : بیوگرافی و دانلود موسیقی کلاسیک(موزارت)

    ولفگانگ آمادئوس موتسارت
    [IMG]file:///C:/DOCUME~1/LORDHA~1/LOCALS~1/Temp/moz-screenshot-4.png[/IMG][IMG]file:///C:/DOCUME~1/LORDHA~1/LOCALS~1/Temp/moz-screenshot-5.png[/IMG][IMG]file:///C:/DOCUME~1/LORDHA~1/LOCALS~1/Temp/moz-screenshot-6.png[/IMG][IMG]file:///C:/DOCUME~1/LORDHA~1/LOCALS~1/Temp/moz-screenshot-7.png[/IMG]
    ولفگانگ آمادئوس موتسارت (۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ - ۵ دسامبر ۱۷۹۱) آهنگساز اتریشی، از نوابغ مسلم موسیقی و از بزرگ‌ترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود. او در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی برای اپرا، سمفونی، کنسرتو، مجلسی، سونات، سرناد، و گروه کُر از خود باقی گذاشت. موتسارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج سالگی لقب کودک نابغه[۳] به او داده شد و همه‌جای اروپا شهرت بسیاری یافت. در هفت سالگی اولین سمفونی، و در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت. بر خلاف هر آهنگساز دیگری، او در تمام ژانرهای مرسوم در دوران زندگیش، موسیقی تصنیف نمود و در این زمینه از همه برتر بود.

    خانواده و آغاز زندگی

    پرتره‌ای از موتسارت در دوران کودکی


    موتسارت در شهر زالتسبورگ در کشور اتریش که یکی از مراکز هنری، فعال ، و مهم موسیقی اروپا بود از لئوپلد موتسارت و آنا ماریا پرتل موتسارت به دنیا آمد. مدارک تولد او نام کاتولیک وی را یوهان کریسُستُُموس ولفگانگوس تئوفیلوس موتسارت [۴]نشان می‌دهند. از این پنج اسم دو نام اول نام‌های مذهبیِ کاتولیکی بودند و کاربرد روزمره نداشتند. قسمت چهارم نام او، تئوفیلوس، به زبان آلمانی یعنی محبوب خداوند، در زبان لاتین معنی آمادئوس می‌دهد، و به فرانسه آمادی تلفظ می‌شود . خود موتسارت ترجیح می‌داد که به نام ولفگانگ امادی موتسارت شناخته شود و همیشه بالای هر صفحهٔ کارش را با این اسم امضا می‌کرد. پدرش لئوپولد که در دربار اسقف خدمت می‌کرد ، آهنگساز و ویولونیست بسیار مشهوری بود. از همان اوان کودکی ولفگانگ چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همه کار خود را رها کرد و به طور جدی و مستمر به آموزش فرزندش پرداخت. موتسارت پیش از رسیدن به سن ۱۲ سالگی نوازنده‌ای چیره‌دست در پیانو، ویولون، و ارگ شد.

    سال‌های سفر

    موتسارت از سنین بسیار جوانی شروع به سفر کرد. در سال ۱۷۶۳ کنسرتی در قصر شاه باواریا در مونیخ و امپراتور اتریش در وین اجراء کرد. پس از آن به اتفاق پدرش سفری به قصرهای مونیخ، مانهایم، پاریس، لندن، و لاهه رفت و سرانجام، در راه برگشت، پس از دیدار از زوریخ، دوناشینگ، و مونیخ به سالزبورگ بازگشت. این سفر موتسارت ۳ سال به طول انجامید.
    پس از یک سال اقامت در سالزبورگ، در سال ۱۷۶۸، موتسارت سه بار به ایتالیا مسافرت کرد. سفر اول از دسامبر ۱۷۶۹ تا مارس ۱۷۷۱، سفر دوم از اوت تا دسامبر ۱۷۷۱، و در پایان از اکتبر ۱۷۷۲ تا مارس ۱۷۷۳ بود. موتسارت در طول این سفرها با آندره لوچِسی [۵] در ونیس و جییُوانی باتیستا مارتینی [۶] در بولونا اشنا شد و علاوه بر آن به عضویت آکادمی فیلارمونیک [۷] ایتالیا برگزیده شد. یکی از اتفاقات بسیار جالب در این سفرها زمانی بود که موتسارت آهنگ ۱۲ دقیقه‌ای میزره [۸] ساختهٔ گرگوریو آلِگری Gregorio Allegri که تحت پوشش و حفاظت واتیکان بود را شنید. او پس از یک بار شنیدن این آهنگ، تمامی آن را نوشت و پس از بازگشت به سالزبورگ اولین کپی غیر قانونی این آهنگ بسیار زیبا را چاپ کرد.
    در تابستان سال ۱۷۷۳ موتسارت چندین بار به وین رفت تا شاید بتواند شغلی را در آنجا برای خودش دست و پا کند. او در این زمان اقدام به نوشتن یک رشته کوارتِت و چند سمفونی می‌نماید. این سنفونی‌ها شامل ۲ قطعه سمفونی از معروف‌ترین سمفونی‌های او، سمفونی شماره ۲۵ در سُل مینور (ک ۱۷۳d/۱۸۳) و سمفونی شماره ۲۹ در لا (ک ۲۰۱)، و قسمتی از ابتدای اپرایش به نام باغبان قلابی [۹] (ک ۱۹۶) بودند. موتسارت در دورهٔ سال‌های ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۷ در سالزبورگ به عنوان رهبر ارکستر اسقف مشغول به کار بود. در این سال‌ها کارهایش شامل تعداد زیادی سرناد، سونات برای کلیسا، تعداد گوناگونی مَس برای کلیسا از جمله مَس تاجگذاری (کُرُنِیشن) [۱۰] و اولین کنسرتوی بزرگ پیانو او، کنسرتوی پیانوی شماره ۹ (ک ۲۷۱) در سال ۱۷۷۷ بود.
    در سوم ژوئن سال ۱۷۷۸ موتسارت با همراهی مادرش سفری جدید به مونیخ، مانهایم، و پاریس کرد و در طول این مدت قطعه‌های بسیار زیبایی برای فلوت و پیانو نوشت. او در همین موقع عاشق یک خوانندهٔ اپرا با نام آلویزا وبر [۱۱]، خواهر بزرگ کنستانز وِبر [۱۲] همسر آینده‌اش شد. او همچنین در این سفر با آهنگسازان بسیار پرنفوذ و مشهوری، از جمله یوهان کریستین باخ (۱۷۳۵-۱۷۸۲) [۱۳] که یکی از بهترین دوستان وی شد، آشنا گردید. کارهای باخ و ملاقات با او تاُثیر زیادی در موتسارت و کارهای آینده‌اش گذاشت. موتسارت در پایان این سفر، در پاریس، مادرش را از دست داد.

    موتسارت در وین


    ولفگانگ آمادئوس موتسارت اثر نقاشی گمنام


    در سال ۱۷۸۱ موتسارت به همراه کارفرمایش اسقف به وین رفت واما به دلیل محدودیتهایی که اسقف در روش موسیقی موتسارت ایجاد می‌کرد از شغلش استعفا داد. پس از آن به وین، شهر موسیقیدانان، رفت و در آنجا مشغول به کار آزاد شد. او امیدوار بود که در حین انجام کار آزاد موفق به پیداکردن شغلی دائمی‌شود که این آرزو در طول عمرش، هیچ گاه برآورده نشد. با این وجود، بین سال‌های ۱۷۸۲ تا ۱۷۸۷ او زندگی بسیار مجللی در وین داشت. در تاریخ ۴ اوت ۱۷۸۲، بر خلاف عقیده پدرش موتسارت با کنستانز وِبر (۱۷۶۲-۱۸۴۲) [۱۴] در کلیسای سَن اِشتِفان [۱۵] در وین ازدواج کرد. ولفگانگ و کنستانز در طول زندگی مشترکشان صاحب هفت فرزند شدند که از آنها فقط کارل توماس (۱۷۸۴-۱۸۵۸) [۱۶] و فرانز زاویر ولفگانگ (۱۷۹۱-۱۸۴۴) [۱۷] توانستند سنین طفولیت را پشت سر بگذارند. کارل توماس و فرانس زاویر ولفگانگ هرگز ازدواج نکردند و صاحب فرزندی نگردیدند.
    سال ۱۷۸۲ سال بسیار خوبی از نظر شغلی برای موتسارت بود. او اپرای دزدی از حرم‌سرا (ک ۳۸۱) [۱۸] را در این سال نوشت و شهرت بسیاری پیدا کرد. پس از آن چندین کنسرتو برای پیانو نوشت که تمامی آنها را هنگام اجرا کردنشان از بر داشت.
    در طول سال‌های ۱۷۸۲ و ۱۷۸۳ موتسارت با یوهان سباستین باخ و گئورگ فریدریش هندل تحت نظر بارُن گاتفرید فُن سوایتِن [۱۹] بسیار صمیمی شد. فُن سویتن دارای تعداد زیادی کار در سبک باروک بود و هنرمندان جوان و موفق آن زمان را برای بحث و تبادل نظر در رابطه با موسیقی، به منزل خود دعوت می‌نمود. سبک موسیقی باروک طوری در روح موتسارت اثر گذاشت که باعث تدوین دو اثر معروف خود: قسمتی از اپرای فلوت سحرامیز (ک ۶۲۰) و سمفونی شماره ۴۱ (ک ۵۵۱) شد.
    در سال ۱۷۸۳ ولفگانگ و کنستانز یک سفر به سالزبورگ برای ملاقات لئوپولد که با ازدواج آنها مخالف بود رفتند و با برخورد سرد او مواجه شدند. این بی‌اعتنائی سبب تدوین یکی از شاهکارهای موسیقی جهان، مَس در سی مینور[۲۰] (ک a ۴۱۷) شد که البته ناتمام ماند. این اثر برای اولین بار در سالزبورگ اجراء گردید و با مدیریت ولفگانگ، کنستانز تک خوان این اثر شد. موتسارت امیدوار بود که با شنیدن صدای کنستانز، در حین خواندن این قطعه بسیار لطیف، روح پدرش را به عشق همسرش بکشاند.
    در اوایل سال‌های زندگی‌اش در وین موتسارت با ژوزف هایدن [۲۱] آشنا و بعد دوست بسیار صمیمی شد. در زمانی که هایدن به وین می‌رفت، موتسارت و او با همدیگر در اجرای کوارتت شرکت می‌کردند. موتسارت بعدها شش کوارتِت برای سازهای سیمی نوشت و همگی آنها را به هایدن هدیه کرد. هایدن پس از شنیدن این کوارتِت‌های بی‌نظیر به لئوپولد می‌گوید «خداوند شاهد است و به عنوان یک مرد صادق، به شما می‌گویم که پسر شما بزرگ‌ترین آهنگسازیست که من می‌شناسم، هم شخصاٌ هم با اسم. او دارای سلیقه‌است، و علاوه بر آن، فهم عمیقی در آهنگسازی دارد.»
    در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۵ موتسارت تعداد زیادی کنسرتو تصنیف کرد که خودش تک‌نواز آنها در کنسرتوهای پیانو بود، و این کارها تعدادی از بی‌نظیرترین و زیباترین کارهای وی محسوب می‌شوند. اجرای این کنسرتوها مبالغ زیادی برای او به ارمغان آورد. پس از سال ۱۷۸۵ موتسارت تعداد کمتری کنسرتو نوشت و اجراء کرد. گفته می‌شود که او در طول این دوره از زندگی‌اش به علت صدمه‌دیدن دستش نمی‌توانست کنسرت اجراء کند.
    از ۵۵ سمفونی‌ای که موتسارت نوشته‌است فقط ۴۱ سمفونی دارای امضای وی می‌باشند و تمامی آنها از نظر هنر و تکنیک جزء شاهکارهای موسیقی جهان به شمار می‌آیند. از جمع ۲۷ کنسرتوی پیانوی او ۱۷ تا از کنسرتوهای او در وین نوشته شد و باقی آنها را در طول سفرهای گوناگونش به امید به دست آوردن شغل مناسب نوشت. علاوه بر سمفونی‌ها و کنسرتوهای پیانوی بسیار معروفش، موتسارت تعداد زیادی کنسرتو برای کلارینت، اُبوا، هورن، فلوت، بَسِت هورن ، ویولا و ویولون نوشت. در آن زمان تعدادی ساز مانند پانتومیم، هارمونیکای شیشه‌ای ، و انواع مختلفی از سازهای بادی وجود داشت که خیلی از آنها به دلیل پیشرفت در دنیای موسیقی دیگر نواخته نمی‌شدند، موتسارت برای این سازها نیز قطعه‌هایی ساخت. او ۲۳ کوارتت برای ویولون (String Quartet)، در حدود ۱۹ سونات برای پیانو، چندین فانتزی، آندانته، دیوِرتیم، کویینتت و هِکسِت، تعدادی کار برای کلیسا، و چندین مَس نوشت. او علاقهٔ زیادی به نوشتن اُپرا داشت و موزیک ۲۲ اُپرای بی‌نظیر را ساخت. امروز قطعات شیرین اپراهای او به نام آریا (Aria) به عنوان آهنگ‌های جداگانه خوانده می‌شوند.
    موتسارت تحت تاُثیر عقاید روشنفکری [۲۲] اروپای آن زمان بود، و به این دلیل در سال ۱۷۸۴ عضو فراماسونها شد. او پدرش را همچنین به این سو کشاند و پیش از مرگ پدرش موفق شد که او را نیز به عضویت فراماسون در بیاورد. در آخرین اپرایش، فلوت سحرامیز [۲۳] (ک ۶۲۰)، بعضی از مراسم فراماسونری را گنجانید. موتسارت، هایدن، و امانوئِل شیکِنِیدِر [۲۴] همگی عضو یک لژ فراماسونری بودند.
    موتسارت در طول عمرش با مشکلات مادی بسیاری دست به گریبان بود و حتی پس از مرگش از ضعف مالی زندگی او بهره‌برداریهای نامناسبی گردید. او از سال ۱۷۸۴ تا سال ۱۷۸۷ زندگی بسیار مرفهی داشت، و محل زندگی‌اش یک عمارت هفت اتاق خوابهُ بزرگ بود که امروز به موزه‎ای برای بازدید عموم در دُمگاسه ۵ (Domgasse ۵) وین پشت کلیسای سن استفان (Saint Stephan) تبدیل شده‌است. در همین عمارت بود که موتسارت، اپرای عروسی فیگارو (Le Nozze di Figaro) (ک ۴۹۲) را به رشته تحریر درآورد.

    موتسارت و پراگ

    موتسارت رابطهُ نزدیکی با شهر پراگ و مردم آنجا داشت. مردم پِراگ فیگارو را بر خلاف مردم شهر خودش با استقبال فراوان پذیرفتند. او می‌گوید: «پراگی‌هایِ من مرا درک می‌کنند» (”Meine Prager verstehen mich”)، و این گفته‌اش در بین مردم بوهم بسیار معروف شد. اپرای دُن ژوان (ک ۵۲۷) [۲۵] در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۷۸۷ در تاتر استات [۲۶] برای اولین بار اجراء شد. در طی سالهای بعد، پراگی‌ها کمک‌های متعددی به او کردند.

    بیماری و مرگ

    مرگ موتسارت سوژهٔ داستان‌ها، فیلم‌ها، و گقتگوهای فراوان است. موسیقی‌دانان و محققین نظرات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقاٌ مشخص نیست که موتسارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و این که آیا این درک تأثیری در کارهای او داشت یا نه. برخی معتقدند که او به تدریج بیمار شد و طرز کار و سبک موسیقی او تا حدی مرگ تدریجی او را دنبال می‌کند. بر خلاف این نظر، تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که بیماری موتسارت به طور ناگهانی بر او عارض شد و پس از ۲ هفته، جانش را گرفت. این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامه‌ها و مکالمه‌های او با دوستان، برادران فراماسون، و همکارانش می‌باشد و عنوان می‌کند که مرگ او ناگهانی و غافلگیرکننده بوده‌است. دلیل اصلی مرگ موتسارت نامشخص است. در مدارک مربوط به مرگش، تب میلیاری شدید ناشی از بیماری سل [۲۷] علت آن ذکر شده‌است که از دیدگاه پزشکی امروزی به عنوان علت درست کفایت نمی‌کند. فرضیه‌های دیگری مبنی بر ابتلا به آلودگی تریشین، مسمومیت از جیوه، یا آنفولانزا وجود دارد اما فرضیه‌ای که از همه مقبول‌تر است، علت مرگ را تب روماتیسم حاد بیان می‌کند که او از زمان کودکی سه یا چهار بار دچار حمله ناشی از آن شده بود. برخی از نوشته‌های به جای مانده از آن زمان بیان می‌کنند که پزشکان آن زمان سعی کردند که موتسارت را با هجامت درمان کنند.
    موتسارت حدود یک ساعت پس از نیمه شب پنجم دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت . او به علت مریضی‌اش چندان سعی در اتمام آخرین کارش، رکوئیم مس در سی مینور (ک ۶۲۶)، نکرده بود. یک موزیسین جوان ، از شاگردهای خود موتسارت، با نام فرانز خاویر ساسمایر [۲۸]، با پافشاری و درخواست کنستانز باقی رکوئیم را تمام کرد. البته کنستانز از کسان دیگری هم مانند ژوزف ایبلر [۲۹] برای تکمیل رکوئیم درخواست کرده بود.
    موتسارت در یک گور گم نام مخصوص تهیدستان دفن شد، و به این دلیل بسیاری می‌پندارند که او در زمان مرگش تهیدست بود و کسی او را به خاطر نمی‌آورد. باوجود اینکه او شهرتی را که زمانی در وین داشت تا حدی از دست داده بود، با این حال درامد نسبتاٌ کافی داشت و علاوه بر آن، مقدار زیادی کارهای گذشته‌اش در نقاط مختلف اروپا، خصوصاً شهر پراگ، برایش منبع درآمد بودند. زمان مرگش درامد سالانهٔ او حدود ۱۰٬۰۰۰ فلورین، برابر با ۴۲٬۰۰۰ دلار آمریکا (حدود سال ۲۰۰۶ میلادی)، بود که با این حساب او را می‌توان در زمره مردم مرفه اروپا به شمار آورد. موتسارت به علت ولخرجی زیاد، مقدار زیادی از عایدی خود را از دست می‌داده و نهایتا مجبور به درخواست کمک مالی از دیگران می‌شده‌است. مادرش می‌گفت: «وقتی ولفگانگ با کسی آشنا می‌شود، همهٌ هستی‌اش را در اختیار او می‌گذارد».
    محل دقیق دفن او در آرامگاه سن مارکس [۳۰] پس از چند سال گم شد، اما در محلی که حدس زده می‌شود بدن او در شب ۵ دسامبر ۱۷۹۱ به خاک سپرده شده‌است، امروز یک سنگ قبر وجود دارد. علاوه بر آن، در زنترال فریدهف [۳۱] یک تابوت خالی برای احترام به او دفن شده‌است. در سال ۲۰۰۵ تحقیقات ژنتیکی که روی جمجمه‌ای که بسیاری آنرا متعلق به موتسارت می‌دانستند نتوانست ثابت کند که آیا این جمجمه واقعاً جمجمهٔ این مرد بی نظیر هست یا نه.
    در سال ۱۸۰۹ کنستانز با جورج نیکولاس ون نیسن (۱۷۶۱-۱۸۲۶) [۳۲] ازدواج کرد. نیسِن که علاقهٔ خاصی به موتسارت داشت، برای دلائلی که خیلی مشخص نیست، تغیراتی در نامه‌های موتسارت می‌دهد و اولین زندگی‌نامهٔ موتسارت را می‌نویسد.

    کاتالوگ کوشل (Köchel)

    چندین سال پس از مرگ موتسارت تلاشهایی برای ارائه لیست یا کاتالوگ کاملی از کارهای او انجام شد، و در پایان در سال ۱۸۶۲ لودویگ فان کوچل [۳۳] موسیقی‌شناس، آهنگساز، دانشمند و گیاه‌شناس اتریشی موفق به تکمیل کردن این کار گردید. به عنوان مثال کنسرتوی پیانوی لا مینور (کنسرتوی پیانوی شمارهٔ ۲۳) او به حالت عادی به نام «ک ۴۸۸» شناخته می‌شود و در زبان‌های لاتین (K. ۴۸۸) نوشته می‌شود. این کاتالوگ از ششمین چاپش می‌گذرد، و تمامی ۶۲۶ اثر موتسارت در آن لیست شده‌است.

    داستان‌های خیالی و مغایرت‌ها

    به دلیل ناآشنایی‌ نویسندگان اولیه او با زندگی وی، زندگی موتسارت با چندین داستان‌ خیالی ارتباط پیدا کرد. بعضی از این داستان‌ها مدت خیلی کوتاهی پس از مرگ او به وجود آمدند، که بیشتر آنها هیچ ریشهٔ معتبری نداشتند. یکی از این‌ها داستانی که بیان می‌کند موتسارت از فرارسیدن مرگ خود اطلاع داشت و آخرین کارش «رکوئیم» (به معنی مرثیه) را برای آن نوشت. بسیاری از این خیال‌پردازیها بعدها موضوع کتاب‌ها، نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌های متعددی شدند.
    یک مثال دیگر برای این داستان‌های خیالی رابطهٔ نادرست بین موتسارت و آنتونیو سالیه‌ری است. در آنها نقل شده که موتسارت به دلیل خوردن زهر که آنتونیو سالیه‌ری به وی داده‌است، جانش را از دست داده‌است. این داستان سوژهٔ تئاتر الکساندر پوشکین به نام «موتسارت و سالیه‌ری»، اپرای نیکلای ریمسکی کرساکف[۳۴] به نام «موتسارت و سالیه‌ری» و تئاتر «آمادئوس» [۳۵] اثر پیتر شیفر [۳۶] می‌شوند. آخرین اثر خیال پردازانه‌ای که به موتسارت مربوط می‌شود، فیلم آمادئوس است که تحت تاثیر نمایشنامه پیتر شیفر ساخته شده‌است. این نمایشنامه به دلیل بی‌نزاکت جلوه دادن موتسارت، منتقدان بسیاری داشت و تصویری که از او دراین اثر نشان داده می‌شود، هیچ‌گونه ارتباطی به نامه‌ها، مکالمات، و کتاب‌هایی که در رابطه به او نوشته شدند ندارد.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  3. #3
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )




    بزرگترین موسیقیدان عصر خود بود . به عنوان آهنگساز در شکل های مختلف موسیقی به استادی رسیده بود - اپرا،سنفونی،کنسرتو،موسیقی مجلسی ،آواز ، پیانو ، کر . بهترین پیانیست و ارگنواز اروپا به شمار می رفت و اگر مشق ویولون کرده بود حتما بهترین ویلونیست هم می شد . ظاهرا در موسیقی کاری نبود که بهتر از دیگران انجام ندهد . وقتی به قطعه ای فکر میکرد میتوانست قطعه دیگر را به طور کامل بنویسد , یا یک کوارتت زهی را در ذهن کامل کند ، و پیش از آن که تمامی اثر را یادداشت کند ، بعضی قسمت های مستقل آن را روی کاغذ بیاورد . هر قطعه ای را که جلویش می گذاشتند به یم نظر میخواند , یا قطعه ای را که برای اولین بار می شنید ، و فورا می نوشت ، بدون غلط ، نت به نت . مرگش هنگامی رخ داد که هنوز دو ماه به 36 سالگی اش مانده بود از 27 ژانویه 1756 تا 5 دسامبر 1791 زیست در آن فرصت کم میراث گران بهایی از موسیقی به جا گذاشت که امروز هم مانند سال های قرن 18 همچنان گرم و روشن می درخشد .
    ولفگانگ آمادئوس موتزارت (۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ - ۵ دسامبر ۱۷۹۱) آهنگساز اتریشی، از نوابغ موسیقی و از بزرگ‌ترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود. او در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی برای اپرا، سمفونی، کنسرتو، مجلسی، سونات، سرناد، و گروه کُر از خود باقی گذاشت. موتزارت در سومین سال از زندگی خود شروع به آهنگسازی کرد و در پنج سالگی لقب کودک نابغه به او داده شد و همه‌جای اروپا شهرت بسیاری یافت. در هفت سالگی اولین سمفونی، و در دوازده سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت. بر خلاف هر آهنگساز دیگری، او در تمام ژانرهای مرسوم در دوران زندگیش، موسیقی تصنیف نمود و در این زمینه از همه برتر بود.

    خانواده و آغاز زندگی

    موتزارت در شهر سالزبورگ در کشور اتریش که یکی از مراکز هنری، فعال ، و مهم موسیقی اروپا بود از لئوپلد موتزارت و آنا ماریا پرتل موتزارت به دنیا آمد. مدارک تولد او نام کاتولیک وی را یوهان کریسُستُُموس ولفگانگوس تئوفیلوس موتزارت نشان می‌دهند. از این پنج اسم دو نام اول نام‌های مذهبیِ کاتولیکی بودند و کاربرد روزمره نداشتند. قسمت چهارم نام او، تئوفیلوس، به زبان آلمانی یعنی محبوب خداوند، در زبان لاتین معنی آمادئوس می‌دهد، و به فرانسه آمادی تلفظ می‌شود . خود موتزارت ترجیح می‌داد که به نام ولفگانگ امادی موتزارت شناخته شود و همیشه بالای هر صفحهٔ کارش را با این اسم امضا می‌کرد. پدرش لئوپولد که در دربار اسقف خدمت می‌کرد ، آهنگساز و ویولونیست بسیار مشهوری بود. از همان اوان کودکی ولفگانگ چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همه کار خود را رها کرد و به طور جدی و مستمر به آموزش فرزندش پرداخت. موتزارت پیش از رسیدن به سن ۱۲ سالگی نوازنده‌ای چیره‌دست در پیانو، ویولون، و ارگ شد.

    سال‌های سفر

    موتزارت از سنین بسیار جوانی شروع به سفر کرد. در سال ۱۷۶۳ کنسرتی در قصر شاه باواریا در مونیخ و امپراتور اتریش در وین اجراء کرد. پس از آن به اتفاق پدرش سفری به قصرهای مونیخ، مانهایم، پاریس، لندن، و لاهه رفت و سرانجام، در راه برگشت، پس از دیدار از زوریخ، دوناشینگ، و مونیخ به سالزبورگ بازگشت. این سفر موتزارت ۳ سال به طول انجامید.

    پس از یک سال اقامت در سالزبورگ، در سال ۱۷۶۸، موتزارت سه بار به ایتالیا مسافرت کرد. سفر اول از دسامبر ۱۷۶۹ تا مارس ۱۷۷۱، سفر دوم از اوت تا دسامبر ۱۷۷۱، و در پایان از اکتبر ۱۷۷۲ تا مارس ۱۷۷۳ بود. موتزارت در طول این سفرها با آندره لوچِسی در ونیس و جییُوانی باتیستا مارتینی در بولونا اشنا شد و علاوه بر آن به عضویت آکادمی فیلارمونیک ایتالیا برگزیده شد. یکی از اتفاقات بسیار جالب در این سفرها زمانی بود که موتزارت آهنگ ۱۲ دقیقه‌ای میزره ساختهٔ گرگوریو آلِگری Gregorio Allegri که تحت پوشش و حفاظت واتیکان بود را شنید. او پس از یک بار شنیدن این آهنگ، تمامی آن را نوشت و پس از بازگشت به سالزبورگ اولین کپی غیر قانونی این آهنگ بسیار زیبا را چاپ کرد.

    در تابستان سال ۱۷۷۳ موتزارت چندین بار به وین رفت تا شاید بتواند شغلی را در آنجا برای خودش دست و پا کند. او در این زمان اقدام به نوشتن یک رشته کوارتِت و چند سمفونی می‌نماید. این سنفونی‌ها شامل ۲ قطعه سمفونی از معروف‌ترین سمفونی‌های او، سمفونی شماره ۲۵ در سُل مینور (ک ۱۷۳d/۱۸۳) و سمفونی شماره ۲۹ در لا (ک ۲۰۱)، و قسمتی از ابتدای اپرایش به نام باغبان قلابی (ک ۱۹۶) بودند. موتزارت در دورهٔ سال‌های ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۷ در سالزبورگ به عنوان رهبر ارکستر اسقف مشغول به کار بود. در این سال‌ها کارهایش شامل تعداد زیادی سرناد، سونات برای کلیسا، تعداد گوناگونی مَس برای کلیسا از جمله مَس تاجگذاری (کُرُنِیشن) و اولین کنسرتوی بزرگ پیانو او، کنسرتوی پیانوی شماره ۹ (ک ۲۷۱) در سال ۱۷۷۷ بود.

    در سوم ژوئن سال ۱۷۷۸ موتزارت با همراهی مادرش سفری جدید به مونیخ، مانهایم، و پاریس کرد و در طول این مدت قطعه‌های بسیار زیبایی برای فلوت و پیانو نوشت. او در همین موقع عاشق یک خوانندهٔ اپرا با نام آلویزا وبر ، خواهر بزرگ کنستانز وِبر همسر آینده‌اش شد. او همچنین در این سفر با آهنگسازان بسیار پرنفوذ و مشهوری، از جمله یوهان کریستین باخ (۱۷۳۵-۱۷۸۲) که یکی از بهترین دوستان وی شد، آشنا گردید. کارهای باخ و ملاقات با او تاُثیر زیادی در موتزارت و کارهای آینده‌اش گذاشت. موتزارت در پایان این سفر، در پاریس، مادرش را از دست داد.




    موتزارت در وین

    در سال ۱۷۸۱ موتزارت به همراه کارفرمایش اسقف به وین رفت واما به دلیل محدودیتهایی که اسقف در روش موسیقی موتزارت ایجاد می‌کرد از شغلش استعفا داد. پس از آن به وین، شهر موسیقیدانان، رفت و در آنجا مشغول به کار آزاد شد. او امیدوار بود که در حین انجام کار آزاد موفق به پیداکردن شغلی دائمی‌شود که این آرزو در طول عمرش، هیچ گاه برآورده نشد. با این وجود، بین سال‌های ۱۷۸۲ تا ۱۷۸۷ او زندگی بسیار مجللی در وین داشت. در تاریخ ۴ اوت ۱۷۸۲، بر خلاف عقیده پدرش موتزارت با کنستانز وِبر (۱۷۶۲-۱۸۴۲) در کلیسای سَن اِشتِفان در وین ازدواج کرد. ولفگانگ و کنستانز در طول زندگی مشترکشان صاحب هفت فرزند شدند که از آنها فقط کارل توماس (۱۷۸۴-۱۸۵۸) و فرانز زاویر ولفگانگ (۱۷۹۱-۱۸۴۴) توانستند سنین طفولیت را پشت سر بگذارند. کارل توماس و فرانس زاویر ولفگانگ هرگز ازدواج نکردند و صاحب فرزندی نگردیدند.

    سال ۱۷۸۲ سال بسیار خوبی از نظر شغلی برای موتزارت بود. او اپرای دزدی از حرم‌سرا (ک ۳۸۱) را در این سال نوشت و شهرت بسیاری پیدا کرد. پس از آن چندین کنسرتو برای پیانو نوشت که تمامی آنها را هنگام اجرا کردنشان از بر داشت.

    در طول سال‌های ۱۷۸۲ و ۱۷۸۳ موتزارت با یوهان سباستین باخ و گئورگ فریدریش هندل تحت نظر بارُن گاتفرید فُن سوایتِن بسیار صمیمی شد. فُن سویتن دارای تعداد زیادی کار در سبک باروک بود و هنرمندان جوان و موفق آن زمان را برای بحث و تبادل نظر در رابطه با موسیقی، به منزل خود دعوت می‌نمود. سبک موسیقی باروک طوری در روح موتزارت اثر گذاشت که باعث تدوین دو اثر معروف خود: قسمتی از اپرای فلوت سحرامیز (ک ۶۲۰) و سمفونی شماره ۴۱ (ک ۵۵۱) شد.

    در سال ۱۷۸۳ ولفگانگ و کنستانز یک سفر به سالزبورگ برای ملاقات لئوپولد که با ازدواج آنها مخالف بود رفتند و با برخورد سرد او مواجه شدند. این بی‌اعتنائی سبب تدوین یکی از شاهکارهای موسیقی جهان، مَس در سی مینور (ک a ۴۱۷) شد که البته ناتمام ماند. این اثر برای اولین بار در سالزبورگ اجراء گردید و با مدیریت ولفگانگ، کنستانز تک خوان این اثر شد. موتزارت امیدوار بود که با شنیدن صدای کنستانز، در حین خواندن این قطعه بسیار لطیف، روح پدرش را به عشق همسرش بکشاند.

    در اوایل سال‌های زندگی‌اش در وین موتزارت با ژوزف هایدن آشنا و بعد دوست بسیار صمیمی شد. در زمانی که هایدن به وین می‌رفت، موتزارت و او با همدیگر در اجرای کوارتت شرکت می‌کردند. موتزارت بعدها شش کوارتِت برای سازهای سیمی نوشت و همگی آنها را به هایدن هدیه کرد. هایدن پس از شنیدن این کوارتِت‌های بی‌نظیر به لئوپولد می‌گوید «خداوند شاهد است و به عنوان یک مرد صادق، به شما می‌گویم که پسر شما بزرگ‌ترین آهنگسازیست که من می‌شناسم، هم شخصاٌ هم با اسم. او دارای سلیقه‌است، و علاوه بر آن، فهم عمیقی در آهنگسازی دارد.»

    در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۵ موتزارت تعداد زیادی کنسرتو تصنیف کرد که خودش تک‌نواز آنها در کنسرتوهای پیانو بود، و این کارها تعدادی از بی‌نظیرترین و زیباترین کارهای وی محسوب می‌شوند. اجرای این کنسرتوها مبالغ زیادی برای او به ارمغان آورد. پس از سال ۱۷۸۵ موتزارت تعداد کمتری کنسرتو نوشت و اجراء کرد. گفته می‌شود که او در طول این دوره از زندگی‌اش به علت صدمه‌دیدن دستش نمی‌توانست کنسرت اجراء کند.

    از ۵۵ سمفونی‌ای که موتزارت نوشته‌است فقط ۴۱ سمفونی دارای امضای وی می‌باشند و تمامی آنها از نظر هنر و تکنیک جزء شاهکارهای موسیقی جهان به شمار می‌آیند. از جمع ۲۷ کنسرتوی پیانوی او ۱۷ تا از کنسرتوهای او در وین نوشته شد و باقی آنها را در طول سفرهای گوناگونش به امید به دست آوردن شغل مناسب نوشت. علاوه بر سمفونی‌ها و کنسرتوهای پیانوی بسیار معروفش، موتزارت تعداد زیادی کنسرتو برای کلارینت، اُبوا، هورن، فلوت، بَسِت هورن ، ویولا و ویولون نوشت. در آن زمان تعدادی ساز مانند پانتومیم، هارمونیکای شیشه‌ای ، و انواع مختلفی از سازهای بادی وجود داشت که خیلی از آنها به دلیل پیشرفت در دنیای موسیقی دیگر نواخته نمی‌شدند، موتزارت برای این سازها نیز قطعه‌هایی ساخت. او ۲۳ کوارتت برای ویولون (String Quartet)، در حدود ۱۹ سونات برای پیانو، چندین فانتزی، آندانته، دیوِرتیم، کویینتت و هِکسِت، تعدادی کار برای کلیسا، و چندین مَس نوشت. او علاقهٔ زیادی به نوشتن اُپرا داشت و موزیک ۲۲ اُپرای بی‌نظیر را ساخت. امروز قطعات شیرین اپراهای او به نام آریا (Aria) به عنوان آهنگ‌های جداگانه خوانده می‌شوند.


    موتزارت تحت تاُثیر عقاید روشنفکری اروپای آن زمان بود، و به این دلیل در سال ۱۷۸۴ عضو فراماسونها شد. او پدرش را همچنین به این سو کشاند و پیش از مرگ پدرش موفق شد که او را نیز به عضویت فراماسون در بیاورد. در آخرین اپرایش، فلوت سحرامیز (ک ۶۲۰)، بعضی از مراسم فراماسونری را گنجانید. موتزارت، هایدن، و امانوئِل شیکِنِیدِر همگی عضو یک لژ فراماسونری بودند.

    موتزارت در طول عمرش با مشکلات مادی بسیاری دست به گریبان بود و حتی پس از مرگش از ضعف مالی زندگی او بهره‌برداریهای نامناسبی گردید. او از سال ۱۷۸۴ تا سال ۱۷۸۷ زندگی بسیار مرفهی داشت، و محل زندگی‌اش یک عمارت هفت اتاق خوابهُ بزرگ بود که امروز به موزه‎ای برای بازدید عموم در دُمگاسه ۵ (Domgasse ۵) وین پشت کلیسای سن استفان (Saint Stephan) تبدیل شده‌است. در همین عمارت بود که موتزارت، اپرای عروسی فیگارو (Le Nozze di Figaro) را به رشته تحریر درآورد.


    بیماری و مرگ

    مرگ موتزارت سوژهٔ داستان‌ها، فیلم‌ها، و گقتگوهای فراوان است. موسیقی‌دانان و محققین نظرات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقاٌ مشخص نیست که موتزارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و این که آیا این درک تأثیری در کارهای او داشت یا نه. برخی معتقدند که او به تدریج بیمار شد و طرز کار و سبک موسیقی او تا حدی مرگ تدریجی او را دنبال می‌کند. بر خلاف این نظر، تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که بیماری موتزارت به طور ناگهانی بر او عارض شد و پس از ۲ هفته، جانش را گرفت. این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامه‌ها و مکالمه‌های او با دوستان، برادران فراماسون، و همکارانش می‌باشد و عنوان می‌کند که مرگ او ناگهانی و غافلگیرکننده بوده‌است. دلیل اصلی مرگ موتزارت نامشخص است. در مدارک مربوط به مرگش، تب میلیاری شدید ناشی از بیماری سل علت آن ذکر شده‌است که از دیدگاه پزشکی امروزی به عنوان علت درست کفایت نمی‌کند. فرضیه‌های دیگری مبنی بر ابتلا به آلودگی تریشین، مسمومیت از جیوه، یا آنفولانزا وجود دارد اما فرضیه‌ای که از همه مقبول‌تر است، علت مرگ را تب روماتیسم حاد بیان می‌کند که او از زمان کودکی سه یا چهار بار دچار حمله ناشی از آن شده بود. برخی از نوشته‌های به جای مانده از آن زمان بیان می‌کنند که پزشکان آن زمان سعی کردند که موتزارت را با هجامت درمان کنند.

    موتزارت حدود یک ساعت پس از نیمه شب پنجم دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت . او به علت مریضی‌اش چندان سعی در اتمام آخرین کارش، رکوئیم مس در سی مینور (ک ۶۲۶)، نکرده بود. یک موزیسین جوان ، از شاگردهای خود موتزارت، با نام فرانز خاویر ساسمایر ، با پافشاری و درخواست کنستانز باقی رکوئیم را تمام کرد. البته کنستانز از کسان دیگری هم مانند ژوزف ایبلر برای تکمیل رکوئیم درخواست کرده بود.

    موتزارت در یک گور گم نام مخصوص تهیدستان دفن شد، و به این دلیل بسیاری می‌پندارند که او در زمان مرگش تهیدست بود و کسی او را به خاطر نمی‌آورد. باوجود اینکه او شهرتی را که زمانی در وین داشت تا حدی از دست داده بود، با این حال درامد نسبتاٌ کافی داشت و علاوه بر آن، مقدار زیادی کارهای گذشته‌اش در نقاط مختلف اروپا، خصوصاً شهر پراگ، برایش منبع درآمد بودند. زمان مرگش درامد سالانهٔ او حدود ۱۰٬۰۰۰ فلورین، برابر با ۴۲٬۰۰۰ دلار آمریکا (حدود سال ۲۰۰۶ میلادی)، بود که با این حساب او را می‌توان در زمره مردم مرفه اروپا به شمار آورد. موتزارت به علت ولخرجی زیاد، مقدار زیادی از عایدی خود را از دست می‌داده و نهایتا مجبور به درخواست کمک مالی از دیگران می‌شده‌است. مادرش می‌گفت: «وقتی ولفگانگ با کسی آشنا می‌شود، همهٌ هستی‌اش را در اختیار او می‌گذارد».

    محل دقیق دفن او در آرامگاه سن مارکس پس از چند سال گم شد، اما در محلی که حدس زده می‌شود بدن او در شب ۵ دسامبر ۱۷۹۱ به خاک سپرده شده‌است، امروز یک سنگ قبر وجود دارد. علاوه بر آن، در زنترال فریدهف یک تابوت خالی برای احترام به او دفن شده‌است. در سال ۲۰۰۵ تحقیقات ژنتیکی که روی جمجمه‌ای که بسیاری آنرا متعلق به موتزارت می‌دانستند نتوانست ثابت کند که آیا این جمجمه واقعاً جمجمهٔ این مرد بی نظیر هست یا نه.

    در سال ۱۸۰۹ کنستانز با جورج نیکولاس ون نیسن (۱۷۶۱-۱۸۲۶)ازدواج کرد. نیسِن که علاقهٔ خاصی به موتزارت داشت، برای دلائلی که خیلی مشخص نیست، تغیراتی در نامه‌های موتزارت می‌دهد و اولین زندگی‌نامهٔ موتزارت را می‌نویسد.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  4. #4
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  5. #5
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    دانلود اپرا دون ژوان ( Don Giovanni ) از موتزارت


    دوان جووانی یا دون ژوان نام اپرای بسیار زیبای ولفگانگ آمادئوس موتزارت است که برای اولین بار در 29 تکتبر 1787 پس از موفقیت چشمگیر اپرای عروسی فیگارو به روی صحنه رفت .
    مشخصات :
    کارگردان : برایان لارج (Brian LARGE)

    ولفگانگ آمادئوس موتزارت - دون ژوان K.527 - اجرا در 2 پرده

    بازیگران : ایزابل ری (Isabel REY) - سیسیلیا بارتولی (Cecilia BARTOLI) - رادنی جیلفری (Rodney GILFREY) - لزلو پولگار (Laszlo POLGAR) - روبرتو ساکا (Roberto SACCA)

    رهبر ارکستر : نیکولاس هارنونکورت (Nikolaus HARNONCOURT)
    خانه اپرا زوریک (سوئیس) اجرا 2001 (یکی از بهترین اجرا ها)
    مدت زمان : 3 ساعت و 7 دقیقه
    به همراه زیرنویس انگلیسی

    ...








    اپرای موتزارت اینطور آغاز می شود که دون ژوان زنی را ، به گفته ی مرسوم روز نامه ها ی امروز "اغفال" کرده است، و زن به روش مرسوم دیرینه،از اینکه دامان عفتش لکه دار شده است داد و فریاد به راه انداخته است. دون ژوان می خواهد از معرکه بیرون برود ، اما در این میانه فرمانده ی نظام که پدر بانوی آلوده دامن است سر می رسد،و به دون ژوان تکلیف نبرد تن به تن می کند. دون ژوان که حوصله ی این جور درگیری های تن به تن را ندارد هی به فرمانده می گوید ول کن ، اما فرمانده ول کن نیست ، و چون که حرفه اش نظام و دادن فرمان است هی فرمان می دهد بجنگ.در جنگ همچنان که می دانیم معمولا" کسی کشته یا زخمی می شود اینجا فرمانده دستخوش هر دو احتمال می گردد. در آخر های اپرا روزی گذر دون ژوان، که به حال گریز از گیر و دار معرکه ی عشق دیگری است ، می افتد به گورستان. در گورستان فرمانده ی مدافع ناموس ، مالکیت تن، اکنون به عز و حرمت کامل در گور خوابیده است، و روی گور یک مجسمه از او به هیأت برجسته ای بر پا است.اما مجسمه ی روی گور ، انگار نیروی شماتت و اخلاق خرده گیری عمومی ، با دیدگان آتشبار در دون ژوان به غضب خیره می شود . پیغام و واکنش دون ژوان برابر خشم مجسمه ، دعوت از اوست به میهمانی و شب که می رسد مجسمه در واقع برای شام می آید، البته از مجسمه گذشته است که سور چران باشد قصد مجسمه از آمدن به میهمانی گرفتن توبه است از دون ژوان ، و وادار کردنش به قبول قرار های سنت مرسوم. او دون ژوان را به مائده های بهشت مژده می دهد – بهشت خودش،ناچار.اما دون ژوان می داند چه می خواهد، و پیش آن همه اصرار پیرمرد مرمری ، تنها جواب او نه است. او از مردن نمی ترسد حتی حاضر به رفتن از دنیا ست اما حاضر به توبه و قبول نظم حاکم نیست.اینکه ضوابط آن نظم جاری او را چگونه قضاوت کند برای او مهم نمی توان بود ، او معیار های تازه ای دارد. وقتی نتیجه و معنای زندگی را محدود در حدود جسم نگیریم ، در هم شکسته گشتن یک جسم را نمی توان تلافی و سدی برابر روییدن و تولد ورشد و نمای فکر ، یا فکر او ، تلقی کرد.جسم در هر حال چیزی ست زودتر شکستنی، اما اندیشه است که می ماند- می ماند تا اندیشه های تازه تری را به آستان کار بیاورد. پس وقتی مجسمه به دون ژوان خطاب می کند "قالتاق" جواب دون ژوان این است "احمق" آخر زمین به لرزه می افتد و شعله های دوزخی از هر طرف زبانه می کشند تا دون ژوان را که همچنان به طغیان وفادار است در خود فرو برند.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  6. #6
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    کنسرتو کلارینت ( Clarinet Concerto . K622 ) از موتزارت


    کنسرتو کلارینت ( Clarinet Concerto ) در سال 1791 توسط ولفگانگ آمادئوس موتزارت نوشته شد و نخستین بار کلارینت نواز مشهور اتریشی آنتون استدلر آن را اجرا نمود . این اثر همچنین از آخرین آثار او بود که به اتمام رسید . ( موتزارت در همین سال چشم از جهان فرو بست )
    این کنسرتو مانند اغلب کنسرتو ها دارای سه موومنت سریع-آهسته-سریع می باشد :



    • آلگرو (Allegro)
    • آداجیو ( Adagio )
    • روندو : آلگرو ( Rondo : Allegro )

    نسخه اصلی این اثر برای کلارینت باس خاص آنتون استدلر نوشته شده است . گفته می شود که آنتون استندلر کلارینت باسی خاص می نواخته که برخلاف بقیه کلارینت های باس که به نت می (E) ختم میشوند به نت دو (C) ختم می شده است بنابراین بسیاری از کلارینت نوازان در اجرای اثر به مشکل برخوردند چرا که نمیتوانستند نت دو را صحیح بنوازند . هرچند ناشر با دستکاری در اثر آن را برای کلارینت های معمولی نیز آسان کرد و صد البته نسخه اصلی را چاپ ننمود ولی موتزارت نسخه اصلی این اثر را به آنتون استدلر واگذار کرد و در آن زمان فقط او بود که از نسخه اصلی این اثر خبر داشت . او پیش از مرگش نسخه اصلی اثر را منتشر نمود .






    دانلود کنید :

    Allegro
    Adagio
    Rondo : Allegro

    کلارینت : شارون کم (Sharon Kam)



    _______________________

    کلارینت چیست ؟
    کلارینت یکی از سازهای بادی قمیشی است که انواع حرفه‌ای معمولا از چوب سیاه آفریقایی ساخته می‌شود. کلارینت انواع زیادی دارد که روی‌هم آنها را «خانواده کلارینت» می‌خوانند. معمولاً منظور از کلارینت نوع سوپرانوی آن است . نوعی کلارینت که توانایی تولید فاصله‌های موسیقی شرقی را دارد به قره ‌نی معروف است.


    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  7. #7
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    کنسرتو ابوا (Concerto Oboe , K.314) از موتزارت



    کنسرتو ابوا در دو ماژور ( Concerto Oboe In C Major , K.314 ) در بهار یا تابستان سال 1777 توسط آهنگساز مشهور ولفگانگ آمادئوس موتزارت نوشته شد . نسخه اصلی این آهنگ توسط خود آهنگساز برای ابوا نواز مشهور آن زمان جوزپه فرلندیس فرستاده شد . که البته به دلیل دشوار بودن نواختن ابوا و کمبود نوازنده ، آهنگساز این قطعه را برای فلوت بازنویسی کرد . هر دو قطعه برای نواختن دو ساکسیفون و دو ابوا و ارکستر زهی نوشته شده اند .
    این قطعه دارای 3 موومنت بوده :


    • Allegro aperto
    • Adagio non troppo
    • Rondo : Allegretto

    پس از بازنویسی این اثر برای فلوت ، نسخه اصلی این اثر فراموش شد و تا زمان انتشار کتاب " Mozart : Character , Work " توسط آلفرد انیشتین کسی از وجود نسخه اصلی خبر نداشت . او نسخه اصلی موتزارت را در میان نامه های او یافته بود و در کتاب خود به چاپ رساند . هم اکنون نسخه اصلی این کنسرتو در کتابخانه ای در وین نگه داری می شود .



    دانلود کنید :
    Allegro aperto
    Adagio non troppo
    Rondo : Allegretto



    _____________________________________

    ابوا چیست ؟
    اُبوا (فرانسه: hautbois، ترجمه: چوب اعلا) ساز بادی چوبی دو قمیشی است که معمولاً در موسیقی کلاسیک غربی بکار می‌رود.گفته می‌شود که ابوا (از طریق ساز قرون وسطایی شاوم که بعد از جنگ‌های صلیبی به اروپا آورده شد) ریشه در سرنای عربی و ایرانی دارد . اولین ابوای باروک در اواخر سدهٔ ۱۷ در فرانسه ظهور کرد. ابواهای اولیه از سازی به نام شاون گرفته شده است؛ شاون سازی بود که در دوره‌های قرون وسطا و رنسانس بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفت . نواختن ابوا سخت‌ تر از نواختن سازهای بادی دیگر مانند فلوت و کلارینت است ومهارت زیادی لازم دارد . موتزارت، باخ و ریچارد اشتراوس از آهنگسازانی هستند که برای ابوا کنسرتو نوشته‌اند.

    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  8. #8
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    کنسرتو فاگوت ( Bassoon Concerto , K.191 ) از موتزارت


    کنسرتو فاگوت در سی بمل ماژور ( Bassoon Concerto in B-flat Major ) از استاندارد ترین قطعات نوشته شده برای فاگوت در تاریخ موسیقی می باشد که در سال 1774 توسط ولفگانگ آمادئوس موتزارت نوشته شده است . می شود گفت که تمام فاگوت نوازان حرفه ای این قطعه را برای پیشبرد تکتیک نوازندگی در مرحله ای از آموزش خود می نوازند . متاسفانه نسخه دستنویس این قطعه در دست نیست ولی گفته می شود که این قطعه در چهارم ژانویه به اتمام رسیده است . موتزارت این قطعه را در 18 سالگی نوشت که اولین اثر او برای ساز های بادی به شمار می رود . موسیقیدانان معتقدند که موتزارت به طور کلی 3 کنسرتو برای فاگوت نوشته است که متاسفانه تنها یک اثر از سه باقی مانده است . و از دو کنسرتو دیگر چیزی در دست نیست .

    این اثر در سه موومنت نوشته شده است :

    • Allegro : این موومنت با فرم عادی هر سونات دیگر و معرفی ارکستر و ریتم نوشته شده است .
    • Andante ma Adiago : موومنت آهسته و کند ریتم که بعدا تمی از آن توسط آهنگساز در پرده دوم اپرا عروسی فیگارو استفاده شد .
    • Rondo: tempo di menuetto



    _________________________________________
    فاگوت چیست ؟
    فاگوت از سازهای بادی چوبی است که دو قمیش دارد. صدای این ساز در ناحیه باس است . فاگوت را در کشورهای انگلیسی‌ زبان «باسون» می‌خوانند.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  9. #9
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    کنسرتویی برای فلوت ، هارپ و ارکستر ( Concerto for Flute, Harp, and Orchestra , K.299 ) از موتزارت



    کنسرتو برای فلوت ، هارپ و ارکستر در آپریل سال 1778 توسط ولفگانگ آمادئوس موتزارت نوشته شد . این قطعه اولین کنسرتو از تنها دو کنسرتوی دوتایی او بود . همچنین تنها قطعه ای از موتزارت که در آن از ساز هارپ استفاده شده است . از این قطعه به عنوان یکی از مشهورترین کنسرتو های تاریخ موسیقی یاد می شود . این قطعه به درخواست کنت آدریان-لوییز بونیرز ساخته شد . او این قطعه را برای خود - که فلوت نواز ماهری بود - و دختر هارپ نواز خود که در نزد آهنگساز موسیقی می آموخت ، سفارش داده بود ولی پس از ساخت قطعه از پرداخت مزد امتناع کرد . در آن زمان ترکیب فلوت هارپ در یک قطعه بسیار عجیب بود چرا که هارپ همچنان در تحول بود و به عنوان یک ساز استاندارد برای ارکستر به شمار نمی آمد ، بیشتر از آن به عنوان پیانو دستی یاد می کردند ( چرا که از یک نظر ساختار ساده شده ی پیانو را دارد ) . یکی از دلایلی که این قطعه بسیار محبوب است اینست که تمرین کردن و گوش دادن به آن برای نوازندگان بسیار لذت بخش است . امروزه این قطعه بیشتر در ارکستر های فلارمونیک مجلسی برگزار می شود زیرا که نیازی به نوازندگان بالا ندارد و گاهی اوقات نیز به صورت دو نوازی و بدون همراهی ارکستر نواخته می شود . همچنین برای شناخته شدن استعداد های هارپ نوازان از این قطعه استفاده می شود .

    البته لازم به ذکر است در این قطعه از هیچگونه تاکتیک های هارپ نوازی که امروزه مرسوم است استفاده نشده و صدای هارپ تقریبا مانند یک پیانو ساده است .

    فلوت گاهی اوقات همراه ارکستر می نوازد و گاهی اوقات تک نوازی میکند . تک نوازی هارپ کم دیده می شود و بیشتر به صورت دو نوازی با فلوت می باشد . این قطعه از دو جهت بسیار استداندارد می باشد
    - اول : ریتم هارمونیک
    - دوم : پیروی از فرم 3 موومنتی تند-آهسته-تند

    موومنت ها :

    1. Allegro
    2. Andantino
    3. Rondo : Allegro


    دانلود کنید :
    َAllegro
    Andantino
    Rondo : Allegro


    __________________________________

    هارپ چیست ؟
    هارپ سازیست زهی که در ایران با نام چنگ نیز شناخته می شود . این ساز از معدود سازهایی است که نمونه های ابتدایی آن در عصر باستان در مناطقی مانند آفریقا ، آمریکای لاتین ، آسیای جنوب شرق در کشور هایی مانند مصر ، برزیل ، چین و ترکیه یافت می شده است . در دوره رنسانس اروپایی ها که در طی جنگ های صلیبی نمونه هایی از این ساز را دیده بودند بر اساس دیده های خود ساز هایی ساختند که شبیه نمونه های ابتدایی خود بود و پس از تغییر و تحولات گوناگون در ططی سال ها به شکل امروزی در آمد .در بیشاپور نقشی از زنی در حال نواختن چنگ یافت شده است که از زمان ساسانیان باقی مانده است .


    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  10. #10
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : ولفگانگ آمادئوس موتزارت ( Wolfgang Amadeus Mozart )

    کنسرتو فلوت شماره 1 ( Flute Concerto No. 1 , K.313 ) از موتزارت



    کنسرتو فلوت شماره 1 در سل ماژور در سال 1778 به درخواست فلوت نواز دانمارکی فردینارد ژان توسط ولفگانگ آمادئوس موتزارت نوشته شد . گفته می شود که ژان سه فلوت کنسرتو از موتزارت در خواست کرده بوده ولی موتزارت تنها موفق به نوشتن دو فلوت کنسرتو شد یا حداقل از دو فلوت کنسرتو اثری در دست است . گمان می رود که قطعه آندانته برای فلوت و ارکستر (K.315) نیز به عنوان موومنتی با ریتم آهسته برای این کنسرتو نوشته شده است .
    این قطعه برای ست استاندارد کنسرت زهی ، دو ابوا ( که در موومنت دوم دو فلوت جایگزین آنها می شود ) و دو شیپور نوشته شده است.
    قطعه اصلی به طور کلی دارای سه موومنت است :

    1. Allegro maestoso
    2. . Adagio ma non troppo
    3. Rondo: Tempo di Menuetto

    تم ابتدایی موومنت دوم بسیار شبیه به تم والس امواج دانوب ( دانوب آبی ) اثر یوهان اشتراوس دوم است که سال ها بعد نوشته شد .



    دانلود کنید :
    Allegro maestoso
    Adagio ma non troppo
    Rondo: Tempo di Menuetto
    کنسرت تصویری






    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راز مرگ موتزارت!!
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن معرفی هنرمندان موسیقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th November 2009, 09:54 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •