بررسی اجمالی چنددلیل زیر مارا برآن میدارد تا دلایل تمایل به جرم را بهتر بشناسیم.



فقر يکي از عوامل مهم انحرافات
، از جمله دزدي و انحراف جنسي در مردم بويژه در کودکان و نوجوانان است

. بيشتر محروميتها و بر آورده نشدن تمايلات که موجب عدم اطمينان اجتماعي مي شود ناشي از فقر است و نمي توان آن را ناديده گرفت .


بيکاري، کمبود مواد غذايي و پوشاک ، بي سوادي ، عقب افتادگي ، جهل و خرافات ، عدم بهداشت کافي و انواع بيماريهاي روحي و جسمي ، حتي در سطح جهاني ، جنگها و خونريزيها ريشه در نيازهاي مادي و ترس از فقر دارد .


هنگامي که در طبقات بالاي اجتماع بعلت نفع و حرص وولع براي رفاه بيشتر ، رحم شفقت و انصاف فراموش مي شود ، نمي توان از طبقات محروم انتظار دوستي و رحم شفقت داشت .


خانواده هاي فقير ،توانايي تامين مخارج تحصيل فرزندان خود را ندارند . بي لباسي و ژنده پوشي ، آلودگي ميکروبي ابتلا به انواع بيماريهاي مسري و غير مسري نتيجه مسلم فقر است .


عمده ترين بزه در ميان کودکان ، دزدي است . در ميان برخي از انواع کجرويها و وضع اقتصادي مانند روسپيگري ، گدايي و برخي دزديها و بيماريهاي روحي رابطه وجود دارد .


مسکن ، يکي از نيازهاي اوليه هر خانواده است . خانواده اکثر بزهکاران خردسال در زاغه ها يا اتاقهاي مخروبه و کثيف زندگي مي کنند و شرايط بسيار نامساعد وغير بهداشتي دارند و اکثراَ همه خانواده در يک اتاق زندگي مي کنند .


.عدم تغذيه کافي و مناسب ، نبود پوشاک کافي و … موجب ضعف ، عصبانيت و خودخواهي آنان مي شود و آنها را بسوي تقلب و کلاهبرداري مي کشاند .


مهاجرت :


مهاجران و فرزندانشان در شهرها گرفتار سرگرداني و بي اعتقادي به نظامها و مقررات اجتماعي شده به انواع انحرافات کشيده مي شوند . بررسيها نشان دهنده آن است که انواع جرايم از قبيل سرقت ، رابطه نامشروع و… در ميان مهاجران بيش از ديگران است و فقر، بيکاري و نبود تعليم وتربيت صحيح و کافي از عوامل مهم آن مي باشد .


عوامل خانوادگي :


1- تبعيض : تبعيض در خانواده و توجه بيشتر والدين به برخي از فرزندان وتوجه کمتر نسبت به برخي ديگر سبب ايجادعقده کسري و احساس نفرت و بد بيني در کودک مي شود .


2- خشونت : پاره اي از روان شناسان معتقدند که ريشه اصلي جنايات و خشونتها در جامعه اعمال خشونت و تنبهات بدني است که باعث ايجاد عقده هاي رواني در آنان مي شود .


3- ننري ولوسي :محبت بيش از اندازه همان اثر و نتيجه را دارد که بي مهري و بي توجهي


4- سن والدين : بالا بودن سن والدين و عدم انطباق آنان با کودک و نوجوانان و نديده گرفتن نيازها و تمايلات کودک و نوجوانشان مي تواند از عوامل بزهکاري باشد .


5- عقب ماندگي والدين : خانواده هايي که با زمان پيش نمي روند . فرزند آنان نيز با راه و رسم قديمي و کهنه زندگي را ادامه مي دهند و موجبات ناسازگاري رواني فرزندان با جامعه را فراهم مي آورند . کودک و خانواده مي بايد فعالانه در امور اجتماعي سهيم باشند .


6- يتيمي : يتيمي ناشي از مرگ پدر يا مادر يکي از مهمترين علل ناکامي – ولگردي عقب افتادگي در مدرسه و اجتماع و ارتکاب بزه و تبهکاري و ساير بيماريهاي رواني است .


7- طلاق و کشمکش : گسستگي خانواده تاثيري مسلم و قطعي در بروز رفتارهاي ضد اجتماعي در کودکان دارد . بالبي (bowlby ) معتقد است جدايي کودک از والدين بخصوص مادر موجب نا تواني در برقراري رابطه عاطفي سالم وصحيح به هنگام بلوغ مي شود . طلاق و گسيخته شدن خانواده خيلي بيش از نزاع ميان زن وشوهر موجب ناراحتي اطفال و بزهکاري آنان مي شود و از علل استثنايي ارتکاب جرم بشمار مي آيد .


8- غيبت والدين از خانواده : وجود والدين در منزل ، بخصوص مادر نقش موثري در تربيت عاطفي ،رواني کودکان دارد و عدم حضور هر يک از والدين باعث ايجاد مشکلات تربيتي و اختلالات عاطفي در کودک مي شود.


9- انحراف والدين : انحراف والدين يا يکي از اعضاي خانواده و زوال اخلاقي آنان ، ارتباط مسلمي با انحراف کودکان و نوجوانان دارد .


10- بيسوادي : پائين بودن سطح فرهنگ و عدم آگاهي به مسائل پرورشي و علمي کودکان و نوجوانان زمينه ساز ارتکاب جرم وانحراف به شمار مي رود .


11- بازداشتگاه : نگهداري کودکان و نوجواناني که براي اولين بار دچار انحراف از مقررات اجتماعي مي شوند با مجرمان و سازمان سابقه دار در زندانها و دارالتاديها موجب تشويق و بد آموزيهاي بيشتر آنان مي شود .


12- انحراف جنسي : تربيت نادرست و کمبودهاي عاطفي و علل اجتماعي ديگر باعث انحراف جنسي مي شود .


برخي علل انحراف جنسي :


12-1- خانواده : خانواده هاي متعصب . فاقد معلومات کافي در تحليل مسائل جنسي براي فرزندانشان زمينه هاي ارتکاب بزه را فراهم مي کنند .


12-2- ضعف مالي


12-3- عوامل فرهنگي و تربيتي : فساد اخلاق و زير بناي اخلاقي نادرست يکي از عوامل انحراف جنسي است .


12-4- سؤ استفاده از جاذبه جنسي: براي جلب نظر مصرف کننده و تامين منافع هر چه بيشتر اقتصادي و تجارت است که با اين روش ، نيازهاي جنسي را تحريک مي کنند و عدم ارضاي آن به انحرافات اخلاقي و جنسي منجر مي شود . تبليغات ، تقليد، داستانهاي غير اخلاقي ، فيلمهاي محرک و… موجبات انحراف را فراهم مي آورد .


12-5- کمبود عاطفي : روابط آشفته خانواده و طرد از خانواده زمينه مناسبي براي احساس تنهايي و تسليم به افراد شهوت طلب را فراهم مي آورد .


12-6- جنگ :موجبات سست شدن بنيان خانواده و بدبيني به مقررات اجتماعي را فراهم مي آورد و عامل زمينه ساز است .


12-7- نقص عقل : نقص عقل مانع از آن است که شخص از ارزشهاي انساني خود آگاه شود و در نتيجه در موقع مقتضي نمي تواند تصميم مطلوب و پسنديده آغاز کند و تحت تاثير عوامل نامساعد محيطي قرار مي گيرد .


12-8- عوامل تربيتي : پس از خانواده ،مدرسه از عوامل مهم براي باور ارزشها و معيارهاي ذهني وتفکر و راه و روش کودکان در جامعه بشمار مي رود .





عوامل موثري که در مدرسه مي توانند باعث انحراف کودکان شود :


الف) نقش معلم


ب)عدم هماهنگي و انطباق برنامه هاي آموزشي


ج) عدم راهنمايي صحيح

د) عدم تماس دائم بين مربيان با خانواده


ه) نداشتن امکانات کافي


12-9- گروه همسالان : که نقش بسيار مهمي در يادگيري و تلقين و تقليد کودکان و نوجوانان دارد .


12-10- رسانه هاي گروهي : از قبيل راديو، تلويزيون و سينما مي توانند در جهت بهبود و يا انحراف اخلاق اجتماعي کودکان و نوجوانان موثر باشند .


ارزشهاي تربيتي خانواده : خانواده اولين پايه گذار شخصيت و ارزشها ومعيارهاي فکري است که نقش مهمي در تعيين سرنوشت و خط مشي زندگي آينده فرد دارد. واکنش کودک نسبت به محيط خود به تبع تحت تاثير موازين اجتماعي و فرهنگي گروهي است که در ميان آنها بزرگ شده .


تمام کساني که نيازمنديهاي کودک را بر آورده مي سازند از محبت وي برخوردار شده و بنوعي سرمشقي براي او مي شوند . و در تماس با ديگران است که تقليد ، پيروي از جمع و خوب و بد جامعه را مي آزمايد .


بعضي از دانشمندان محيط را به دومحيط عام شامل تمام اوضاع و اصول و مقتضيات عمومي و اجتماعي و محيط خاص شامل محدودة فرد و اطرافيان وي مانند مدرسه ، محيط کار تقسيم مي کنند . و بيسوادي ، تهيدستي و از هم پاشيدگي خانواده را از علل مهم انحراف کودکان و نوجوانان مي دانند . بنابراين خانواده است که مي تواند تمام ويژگيهاي مثبت و سازنده يا منفي و مخرب در کودکان بوجود آورد . و تمام حالات و رفتارهاي دوران بلوغ چه اجتماعي و چه ضد اجتماعي ريشه در تجربيات دوران کودکي دارد.


خانواده در عين حال که کوچکترين واحد اجتماعي است از بزرگترين منابع ثروت است و بعنوان يک نيروي ملي شناخته مي شود که بزرگترين مقامها را در جامعه بشري دارد . چنانچه کودک از خانواده محبت ببيند و به محبت بزرگترها اطمينان داشته باشد به محيط پيرامونش اعتماد کامل خواهد داشت در غير اينصورت همه چيز براي او ناراحت کننده و خطرناک خواهد بود و موجبات اضطراب او را فراهم خواهد کرد . روانشناسان بر اين باورند که کودکي که از لحاظ عاطفي رشد نيافته ، توانايي تحمل رنج و عذاب يا به تعويق انداختن ارضاي مستقيم تمايلات خود را ندارد و اين محروميت عاطفي از مهمترين علل بزهکار جوانان است .


عدم پاسخگويي به نيازها، نشان داده بي حوصلگي و در ناراحتي نگه داشتن کودکان و نوجوانان و تاثيرات مخربي در آنان بجاي مي گذارد . هر عاملي که در برابر رشد سالم جسماني و عاطفي کودک قرار گيرد مي تواند موجب اختلالات عاطفي شود که همواره ريشه جرم است و بشکل خصومت ، نفرت ، آزردگي ، خرده گيری، پرخاش و نابسامانيهاي رواني آشکار مي شود.محبت تفاهم ، حس همدردي براي کودکان به همان اندازه نيازهاي فيزيولوژيک مهم است .

عوامل رواني در بزهکاري :


نوجوانان بزهکار خويشتن را افرادي نا مطلوب مي دانند و گرايش و تمايلي براي دوست داشتن ، ارزش گذاري و احترام بخود ندارند عموماَ افرادي آشفته ، درهم ، نامطمئن و متغير هستند .


روانشناسان مي توانند افراد بزهکار آينده را در کودکي پيش بيني کنند اينان از مشکلات رفتاري ، مشکل در تمرکز و مشکلات تحصيلي برخوردار بودند و اينگونه مشکلات در واقع بازتاب مشکلات عاطفي آنان است .


خصوصيات شخصيتي افراد بزهکار :


زمينه شخصيتي وابسته ، ناايمني ، تنهايي و انزوا


بهره هوشي و بزهکاري


امروزه بسياري از مطالعات تجربي بر اين باورند که ميان بهرة هوشي پائين و ميزان بالاي اقدام به بزهکاري همبستگي مداوم و پايداري وجود دارد . در ميان کودکاني که کمي پس از تولد به فرزند خواندگي پذيرفته شده اند بزهکاري و جرايم در بزرگسالي بيشتر به الگوي رفتار والدين اصلي آنان نزديک بود تا والدين قيم ، شايد اين يافته مؤيد اين نکته باشد که عوامل ژنتيکي احتمالاَ نقش غير مستقيم در زمينه ارتکاب بزهکاري دارد .