ببخشید، دیدم همه جاش مهمه دیگه کوتاه نکردم تازه اضافه هم کردم
آشنايي با واژههاي «بشر»؛ «آدم» و «انسان»
هرچند در زبان فارسي و محاورهاي ميان كاربرد كلمات «بشر، آدم و انسان» تفاوتي قائل نيستيم و هر سه را به يك معني استعمال ميكنيم، ولي با توجه به توضيح ذيل و به استناد بعضي از آيات و الفاظ قرآني متوجه خواهيم شد كه ميان اين سه واژه تفاوت بارز و آشكاري وجود دارد.
بدون شك خلقت بشر بر خلقت آدم و انسان سبقت دارد. حضرت امام صادق عليهالسلام در حديثي ميفرمايند:
«شايد شما فكر ميكنيد كه خداوند جز شما بشري نيافريده است، چرا! به خدا قسم كه خداوند هزاران هزار بشر آفريده است كه شما در آخر اين سلسله قرار داريد».
در كتاب خصال شيخ صدوق از امام محمد باقر عليهالسلام نقل شده است كه خداوند عزوجل از آن روز كه زمين را آفريده، هفت عالم در آن پديد آورده است و بشرهاي اين عوالم از فرزندان حضرت آدم عليهالسلام نبودهاند و خداوند آنها را يكي پس از ديگري با جهان مربوط به خودشان در زمين منزل داد، سپس حضرت آدم عليهالسلام ابوالبشر را آفريد و انسان را از او پديد آورد.
در كتاب «ناسخ التواريخ» نقل شده كه شخصي به خدمت حضرت علي عليهالسلام رسيد و سؤال كرد كه سه هزار سال پيش از حضرت آدم چه كسي بود؟ حضرت فرمودند: بشر؛ عرض كرد قبل از آن بشر كي بود؟ فرمود: بشر؛ ن سه بار اين سخن تكرار شد، سائل سر به زير انداخت. آنگاه حضرت علي عليهالسلام فرمودند: اگر سي هزار بار هم سؤال ميكردي، همين جواب را ميشنيدي.
ادوار آفرينش بشر
قرآن كريم حكايت آفرينش بشر را با خلقت حضرت آدم عليهالسلام شروع كرده و بيان نكرده است كه آيا ظهور نوع بشر منحصر به همين دوره است يا اين كه قبلاً هم دورههايي بر او گذشته است كه آخرين آنها ما هستيم.
مرحوم علامه طباطبائي قدسسره به استناد آيه 30 سوره بقره «و چون پروردگارت بر فرشتگان گفت: من ميخواهم در زمين جانشيني قرار دهم، گفتند: آيا ميخواهي در روي زمين موجودي قرار دهي كه تباهي كند و خونها بريزد؟ با اين كه ما تو را به پاكي ميستائيم و تقديس ميگوئيم؟ گفت: من چيزهايي ميدانم كه شما نميدانيد»؛ ميفرمايد كه قبل از دوره كنوني، دورههاي ديگري بر نوع بشر گذشته است كه ملائكه از خونريزي آنان اطلاعاتي داشتند. ( در این مورد توضیح بدم که فسیلهای بسار قدیمی پیدا شده که که کاملا شبیه انسانهای امروزی بودند، اما نکته جالب اینجاست که بعد از بررسی جمجمه اونها فهمیدن که این موجودات بسیار وحشی بوده و دارای قدرت تکلم نبودند)
محققين دريافتهاند اگر دو تك سلولي مدتي با كمبود مواد غذايي مواجه شوند در هم ادغام ميشوند ، يعني برگشت عمل ميتوز را انجام ميدهند . شايد آنها با اين كار قصد دارند همديگر را خورده و مورد تغذيه قرار دهند يا اينكه از مواد غذايي يكديگر استفاده كرده و در مصرف آن صرفه جويي كنند و نسل و بقاي خود را تضمين كنند . ولي به هر حال شايد در اين حالت تعداد كروموزومها دو برابر شده و با فراهم شدن مواد غذايي كافي ، عمل ميتوز ادامه يابد و در اين شرايط دو جنس مذكر و مونث از گونهاي كاملا جديد و متفاوت پديدار شود . تحقيقات بر روي جمجمه اين انسان بدوي نشان ميدهد كه او قادر به سخن گفتن نبوده است و موجودي وحشي و با خوي درنده بوده است و علت آن ميتواند انحراف جزيي از مسير درست تكامل باشد كه خداوند با خلقت آدم ، اين انحراف در تكامل انسان را جبران نموده است .
آثار شكستگي با ابزارهاي تيز مثل تبر ، در اين جمجمه يافت شده ، شناسايي و توسط محققين بازسازي شده است .
رحمان ( خداوند رحم كننده ، بخشنده ، گذشت كننده )به نام خداوندِ رحم كنندهِ ( بخشنده ، گذشت كننده ) مهربان ( با شفقت ، با عاطفه )
ياد داد قرآن را
خلق كرد انسان را
ياد داد او را بيان ( نطق ، سخن گفتن )
...................... سوره رحمن
حالا ادامه مطلب ...
با توجه به احاديث و آيه فوق و توضيحات بعد مشخص ميشود كه زندگي بشر دو دوره دارد: يك دوره قديمي كه براساس تحقيقات دانشمندان ژئولوژي(زمينشناسي) عمر نوع بشر در اين دوره از ميليونها سال هم تجاوز ميكند و آثار و فُسيلهايي پيدا كردهاند كه مربوط به بيش از پانصدهزار سال قبل است. آنها عقيده دارند كه به وجود آمدن موجودات زنده روي زمين، واقعا اعجابانگيز و يكپارچه معجزه است.
آخرين پديده قدرت لايزال الهي كه روي كره زمين طي دورانهاي زمينشناسي رخ داده است، «پديده خلقت پستانداران امروزي» است. پستانداران امروز با داشتن بعضي صفات طبيعي و تشريحي از ساير استخوانداران و از جميع جانوران چند سلولي متمايز هستند. اقسام اوليه آنها مربوط به اواسط دوران دوم ميباشد. از اوايل دوران سوم زمينشناسي پستانداران حقيقي يعني آنهايي كه در حال بلوغ صفات مخصوص پستانداران را داشتند، ظاهر شدند و در تمام خشكيهاي آن زمان پراكنده شدند. در اواخر اين دوران بسياري از انواع آنها منقرض شدند و فقط اقسامي كه نسل آنها تا امروز باقي است، دوام زندگي يافتند. در ميان اين پستانداران، خلقت بشر اوليه از همه ديرتر بوده است كه به حدود 3 ميليون سال پيش ميرسد.
اگر تمام عمر كره زمين را يك سال فرض كنيم، هشت ماه اول از عمر زمين، موجود زندهاي وجود نداشته است. در ماههاي نهم و دهم، موجودات زنده به وجود آمدند. در دهه دوم ماه آخر سال پستانداران؛ و در روز آخر سال، بشر اوليه پا به عرصه حيات گذاشته است. سپس رو به ازدياد گذارده و زندگي كرده است و بعد منقرض شده و باز پيدا شده و منقرض شده و همينطور ادواري بر او گذشته است تا نسل موجود كه آخرين دورههاي اوست. بشر قبل از اين نسل موجود، فاقد قوّه تشخيص بوده و مكلّف هم نبوده، زيرا آفرينش وي بر اساس فطرت بشر كنوني نبوده و آيه «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» در نهاد وي تحقق پيدا نكرده و متّصف به فضائل و كمالات نشده است.
همانطور كه اشاره شد، قرآن مجيد آفرينش بشر را از خلقت حضرت آدم عليهالسلام شروع كرده و صريحا بيان نموده است.
لفظ «آدم» در قرآن اسم خاص است كه بر اولين بشر موحد اطلاق شده است. حضرت آدم عليهالسلام اولين بشر نيست، بلكه اولين بشر موحد است كه آفرينش او براساس فطرت الهي است و ماهيت و كيفيت خلقت او را قرآن اينگونه بيان كرده است:
«همانا مَثَل خلقت حضرت عيسي عليهالسلام در خارقالعاده بودن مانند خلقت حضرت آدم عليهالسلام است كه خداوند او را از خاك آفريد سپس بدان خاك گفت: بشري به حد كمال باش، همان دم چنان گرديد»1.
چگونگي ازدواج فرزندان حضرت آدم عليهالسلام
تاريخ يهود مدعي است كه عمر انسان كنوني حدود هفت هزار سال است و نسل آن به حضرت آدم و حوّا برميگردد و خلقت آن دو را از خاك ميداند كه اين دو باهم ازدواج نموده و توالد كردند و پسران و دختراني آوردند كه خواهر و برادر بودند.
حال اينجا سؤالي مطرح ميشود آيا فرزندان آدم و حوّا با اين كه خواهر و برادر بودند، باهم ازدواج كردند يا آن كه راه ديگري پيش گرفتند؟
در پاسخ اين سؤال از ظاهر آيه اوّل سوره نساء «اي مردم بترسيد از پروردگارتان همان خدايي كه همه شما را از يك نفر آفريد و همسرش را نيز از او پديد آورد و از آن دو (آدم و حوّا) مردان و زنان زيادي را روي زمين پراكنده ساخت» ميتوان استنباط كرد كه نسل موجود انسان تنها به آدم و زنش بر ميگردد و نر و ماده ديگري در اين ماجرا شركت نداشتهاند و قرآن منشأ نشر افراد انسان را تنها همان ازدواج اوليه ميداند و معلوم است كه مبدأ نسل اگر منحصر به آدم و زنش باشد، ناچار بايد پسران آدم و حوا با خواهران خود ازدواج كرده باشند. درصورتي كه ميدانيم در اسلام و همچنين نقل شده در اديان گذشته هم اين نوع ازدواج حرام است. براي حلّ مطلب لازم است بگوئيم كه اصولاً اين حكم؛ تشريعي و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكويني نيست كه قابل تغيير نباشد. زمام چنين حكمي به دست خداست. او هرچه بخواهد ميكند و هرچه اراده فرمايد، فرمان ميدهد. بنابراين ممكن است روزگاري كه ضرورتي در كار است، آن را حلال كند و سپس آن را حرام فرمايد. بنابراين ازدواج فرزندان اوليه آدم عليهالسلام و حوّا بلامانع بوده است و ضرورت، آن را اقتضا ميكرده. سپس خداوند آن را تحريم كرده است2.
فقط در این مورد سوالی که مطرح میشه اینه که در صورت ازدواج های فامیلی ژنهای خالص در افراد افزایش پیدا می کنه و در نهایت افرادی که در نسل های آینده متولد می شن کاملا شبیه هم دیگه هستن ( با تفاوتهای بسیار جریی) نمونش برخی از یهودیان و یا همین ببرهایی که به صورت حفاظت شده در مناطق جنگلی جفت گیری می کنن و فرزندانی به وجود می آید که شبیه هم دیگه هستن
( در پرانتز بگم که افزایش ژنهای خالص باعث می شه باعث افزایش برخی بیماری های ژنتیکی و یا تغییر در مقابل مکانیسم دفاعی بدن در برابر بیماری های گوناگون می شه)
ادامه...
تفاوت واژه بشر و انسان
لفظ انسان و بشر در قرآن به معناي عام است. آدم و فرزندان او را تا به امروز هم ميتوانيم بشر بناميم و هم انسان. ولي ميان دو واژه بشر و انسان تفاوت وجود دارد. وقتي لفظ بشر را به كار ميبريم، منظور ظاهر و پيكر انسان است كه با مرگ وي متلاشي ميشود. آدمي را از آن جهت بشر ناميدهاند كه برخلاف ساير پستانداران؛ پشم، مو، كرك؛ بدنشان را مستور كرده است. پوستش از ميان مو آشكار و نمايان است. اما وقتي لفظ انسان را بكار ميبريم، منظور فضائل اخلاقي، روح خدايي، و مقام خليفةاللّهي اوست نه پيكر او. منظور از انسان؛ باطن، نهاد، انسانيت و عواطف اوست. آدمي را نسبت به فضائل، كمالات و استعدادهايش «انسان» ناميدهاند و نسبت به جسد و ظاهر بدنش «بشر». یک بار دیگه به حدیث حضرت علی(ع) توجه کنید
بنابراين بشرهاي قبل از حضرت آدم عليهالسلام را به استناد آيات قرآن نميتوانيم انسان بناميم چون متّصف به فضائل اخلاقي، كمالات، مقام خليفةاللّهي نبودهاند بنابراين كاربرد لفظ «بشر» در مورد آنها صحيح است. اما اولاد حضرت آدم عليهالسلام را هم ميتوان بشر ناميد و هم انسان. براي واضحتر شدن مطلب، به آيات زير اشاره ميكنيم. مثلاً در آيات:
1 - «يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الجَنَّةَ» منظور از آدم، اسم خاصّ، اولين انسان يا بشر موحد است.
2 - «إِنِّي خالِقٌ بَشَرا مِنْ طِينٍ» منظور از بشر، ظاهر و پيكر انسان است.
3 - «خُلِقَ الإِنْسانُ ضَعِيفا» عواطف، فضائل اخلاقي و حالات روحي انسان مورد نظر است.
در ماجراي داستان حضرت يوسف عليهالسلام چون زنان مصر شيفته و دلباخته جمال ظاهري حضرت يوسف شدند، قرآن واژه بشر را بكار برده است «ما هذا بَشَرا» «اين انسان نيست، بلكه فرشته است» قرآن نگفته است «ما هذا انسانا» همينطور پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله از جهت ظاهر و قواي بدني مانند ساير انسانها بود نه از لحاظ فضائل اخلاقي و كمالات، بلكه بسيار بالاتر و برتر بود. پس وقتي قرآن ميفرمايد: «إِنَّما اَناَ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ» پيامبر در بشريت و جسد و پيكر همانند مردم است، نه در انسانيت و كمالات و فضائل.
به هر حال خلاصه بحث چنين ميشود كه واژه «بشر» مخصوص آن افرادي است كه قبل از حضرت آدم عليهالسلام بودند، واژه «آدم» اسم خاص براي اولين بشر موحد و دو واژه «انسان» و «بشر» مخصوص حضرت آدم عليهالسلام و اولاد اوست كه مستقل و غير متحوّل از بشر اوليه است.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در زیر یکی از آیات سوره نساء می فرماید : از ظاهر سیاق بر می آید که مراد از " نفس واحده " آدم (ع) و مراد از "زوج ها " حوا می باشد که پدر و مادر نسل انسانند و مانیز از نسل آن هستیم از آیه شریفه روشن می شود که نسل موجود از انسان ،تنها به آدم و همسرش منتهی می شود و جز این دو نفر هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است .
اما زمین شناسان عمر نوع بشر را بیش از میلیون ها سال دانسته اند و برای این گفتار خود از سنگواره ها و اسکلت های سنگ شده انسانهاییقدیمی دلایلی آورده اندکه عمر هر یک از آنها طبق معیار های علمی بیش از پانصد هزار سال است . این امکان وجود دارد که قبل از ابوالبشر (ع) در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شده باشند و این پیدایش انسانها و انقراضشان تکرار شده ،تا پس از چند دوره ،نوبت به نسل حاضر رسیده باشد.
ممکن است از برخی ایات شریفه قرآن استنباط شود که قبل از آفرینش حضرت ادم ابوالبشر (ع) و نسل او ،او انسانهایی دیگر در زمین زندگی کرده اند . مانند آیه 30 از سوره بقره که می فرماید :" زمانی که پروردگارت به فرشتگان فرمود می خواهم در زمین جانشینی بگذارم . گفتند ( باز ) در زمین کسانی می گذاری که در آن فساد کنند و خونها بریزند ."
از این آیه شریفه بر می آید قبل از آفرینش بنی آدم (ع) دوره دیگری بر بشر گذشته است . در برخی روایات وارده از امامان معصوم (ع) مطالبی آمده که سابقه ادوار بسیاری از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات می کند .در کتاب توحید ( ص 277 . ج 2 .) از امام صادق (ع) روایتی نقل شده که امام (ع) به راوی فرموده اند : شاید شما گمان می کنید که خدای عزوجل غیر از شما هیچ بشری دیگری را نیافریده است . نه چنین نیست بلکه هزار هزار آدم آفرید که شما از نسل آخرین آنها هستید .
مرحوم صدوق (ره ) در کتاب خصال ( ج2_ ص 652 ) در حدیثی از امام باقر (ع) روایت کرده است خدای عزوجل از روزی که زمین را آفرید . هفت عالم را در ان خلق و سپس منقرض کرده است که هیچ یک از ان عوالم از نسل آدم ابوالبشر (ع) نبوده است و خدای متعال همه انها را از پوسته روی زمین آفرید و نسلس را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و برای هر یک عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر . آدم ابوالبشر (ع) را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.
انواع انسان ( از کتاب دائره المعارف .نوشته عبدالحسین سعیدیان . ج2. ص 1401 )
انسان ابتدایی :برخی از دانشمندان مرکز اصلی پیدایش انسان را افریقا می دانند که 20 میلیون سال پیش بوجود آمده اند و چون از لحاظ گلبول های خون شبیه به میمون هستند عده ای انسان را از نسل میمون مدانند.
انسان پکن : در حدود 400 تا 500 هزار سال پیش در ناحیه پکن زندگی می کرده اند . تا حد زیادی به حیوان شباهت داشته است .دارای زانوی خمیده و سری کوچک بوده است .نخستین اثر این این نوع در سال 1899 در چین یک دندان بود و در سال 1920 اندسن استخوان هایی از آنرا پیدا کرد .
انسان نئاندرتال :در حدود 140 هزار سال پیش بوجود آمده و در حدود 70 هزار سال می زیسته است .
انسانهای کرمانیون : این نوع انسان از ابزار های پیشرفته مانند ابزار های سنگی استفاده می کرده است .
انسان در حدود پانصد هزار سال پیش طریقه استفده از آتش را نمی شناخت لذا گوشت خام مصرف می کرد. در حدود 6500 سال قبل از میلاد قدیمی ترین دهکده در تپه های مرزی کردستان به نام جارمو به دست بشر بوجود آمد . قدیمی ترین سنگواره بدست آمده از انسان نئاندرتال است که در نزدیکی دوسلدروف آلمان بدست آمده و متعلق به چهل هزار سال پیش است . حدس زده می شود این نوع انسان در حدود 22 هزار سال پیش با انسان کرمانیون که از آسیا به اروپا مهاجرت کرده است در جنگ شده اند و از میان رفته اند .
عصر حجر : این عصر در اروپا حدود 500 هزار سال پیش بوچود آمد
عصر مس : در 6000 سال قبا از میلاد در بین النهرین آغاز شد.
عصر مفرغ : مفرغ آلیاز مس و قلع است و در حدود 2800 قبل از میلادبه وسیله سومریان کشف شد.
عهد آهن : در 1300 سال پیش از میلاد توسط هیت ها در ترکیه امروزی کشف شد
برگرفته از وبلاگ یاران ایرانی و سایت تبیان......
به نقل از : http://www.centralclubs.com/forum-f1...ic-t50467.html
علاقه مندی ها (Bookmarks)