مشاعره

[ØÑтRдŁ§]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

[*مینا*]

یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم بدان آمد و معشوقه بکام

[ØÑтRдŁ§]

من دوست تو را دارم ای دوست تر از جانم / شمع شب تاریکم گنج دل ویرانم
عاشق که ببازد جان او زنده کجا ماند / تو دیر بمان تا من می بازم و می مانم

[baroon]

هرگز این دور گل و لاله نمی خواستم از بخت

که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار

هر دم از سینه این خاک دلی زار بنالد

که گلی بودم و بازیچه ی گلچین دل آزار

[MR_Jentelman]

رقيب آزارهــــا فـرمـود و جاي آشتي نگذاشت
مگر آه سحرخيزان سوي گردون نخواهد شد؟

[Mina_Mehr]

در هجر تو گر چشم مرا آب نماند
گو خون جگر ریز که معذور نمانده است

[امير آشنا]

تو ز ناز خود نگنجی در جهان

می خرامی از تکبر هر زمان ...

[*مینا*]

ناصح بطعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم

[امير آشنا]

ماه درخشنده چو پنهان شود

شب پره بازیگر میدان شود ...

[*مینا*]

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمن بر کن که رنج بیشمار آرد