از آن بر ملائک شرف داشتند/که خود را به از سگ نپنداشتند
از آن بر ملائک شرف داشتند/که خود را به از سگ نپنداشتند
دریاست مجلس او دریاب وقت و دریابهان ای زیان رسیده وقت زیارت امد
حافظ
در این حضرت آنان گرفتند صدر/که خود را فروتر نهادند قدر
راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
آنچه جگرسوزه بود باز جگرسازه شود
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگزچه توان کرد که سعی من ودل باطل بود
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمعگرچه دربانی میخانه فراوان کردم
من اگر نیک اگر بدتو برو خود را باشکه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
دوش از مسجد سوی میخانه امد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)