آن كيست كز روي كرم با من وفاداري كند
بر جاي بدكاري چو من يكدم نكوكاري كند
آن كيست كز روي كرم با من وفاداري كند
بر جاي بدكاري چو من يكدم نكوكاري كند
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل / حات و صبوح و هوا یا ایها سکارا
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
آسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعه ي كار به نام من ديوانه زدند
دلبرا ، در دل تو وفا نیست چرا ؟ / کافران را دل نرم است ولی ترا نیست چرا؟
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
اين همه شهد و شكر از سخنم ميريزد
اجر صبري است كزان شاخ نباتم دادند
دلبر جانان من برده دل وجان من / برده دل و جان من دلبر جانان من
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
نه هر كه چهره بر افروخت دلبري داند
نه هر كه آينه سازد سكندري داند
دوست آن است که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
يك دل بنما كه در ره او
بر چهره نه خال حيرت آمد
درد عشقی كشیدهام كه مپرس
زهر هجری چشیدهام كه مپرس
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)