دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
هرکاوشراب فرقت روزی چشیده باشد
داند ک سخت باشد قطع امیدواران...
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
نترسم که با دیگری خو کنی // تو با من چه کردی که با او کنی؟
خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم
یار مرا,غار مرا,عشق جگرخوار مرا
یار تویی, غار تویی, خواجه نگه دلر مرا
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
برایِ پخته شدن در زندگی ، کافیست از کوره در نروید
ز یزدان دان ن از ارکان ک کوته دیدگی باشد
ک خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
یاری اندر کس نمیببنم یاران را چه شد /دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست
دلم تنگه پرتقالِ من!
تنها نه فرات که هفت دریا می سوخت / از تشنگیت تمام دنیا می سوخت
خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)