دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19

موضوع: English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

  1. #11
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Take on = employ people: "We aren't taking on any more staff this year


    Go on = continue: "Please go on. I'd like to hear more about your plans for the new office


    Sit on = to stall or delay something: "We proposed this some time ago, but the Chairman has been sitting on the plans and we're no further forward




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  2. #12
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Build on = use your successes to go further: "They built on their early success and soon expanded to become the biggest catering firm in the South East


    Crack on = work fast: "I'm sorry I can't stop and talk – I need to crack on with some work


    Work on = use your influence with someone: "Leave it with me – I'll work on the boss over the next fortnight




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  3. #13
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Pick on = bully: "She feels that her colleagues are picking on her because she is so popular with management


    Decide on = choose: "What color have you decided on for the staff canteen


    Hold on = wait: "Please hold on and I will see if Mr Harris is available




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  4. #14
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Pass on = give a message to someone: "I'll pass your message on to her when she returns


    Try on = test someone's authority: "Don't take any notice of his behaviour – he's just trying it on with you


    Back down (or climb down) = to no longer stick to your original ideas or position: "After weeks of negotiating, she backed down and accepted their conditions




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  5. #15
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Break down (1) = examine the different parts of something: "The profits break down in the following way – 50% profit in European sales, a 20% profit in North American sales and a 30% profit in Asian sales


    Break down (2) = when communication stops between two parties: "The negotiations broke down after two days


    Bring down = destroy something: "A series of disastrous investments brought down the company






    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  6. #16
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Cut back on = reduce something: "The government has cut back on its defence budget



    Drive down = work hard to reduce prices or costs: "Over the last year we have driven down the distribution costs


    Live down
    = when other people can forget a bad reputation: "I was two hours late for the meeting and now my colleagues will never let me live it down




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  7. #17
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Play down = minimize the importance of something: "She played down the fact that her father was the boss


    Set down = put something in writing: "The conditions are set down in the contract



    Stand down = resign: "After ten years at the head of the company, the chairman has decided to stand down




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  8. #18
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Take down = write notes in a meeting: "Can someone take down the minutes?"


    Wear down = argue so much that the other person abandons their position: "The unions finally wore the management down on the issue of overtime pay."


    Write down (or note down)
    = write something: "Could you write down your mobile phone number




    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

  9. #19
    یار همراه
    نوشته ها
    1,766
    ارسال تشکر
    3,335
    دریافت تشکر: 3,147
    قدرت امتیاز دهی
    40
    Array

    پیش فرض پاسخ : English Phrasal verbs به همراه ترجمه انگلیسی

    Idioms about music

    And all that jazz:


    This idiom means that everything related or similar is included.



    Bells on:


    (USA) To be somewhere with bells on means to arrive there happy and delighted to attend.



    Blow your own horn:


    If you blow your own horn, you boast about your achievements and abilities. ('Blow your own trumpet' is an alternative form.)





    بسم الله نور دل دوستان است
    آیینه جان عارفان است
    چراغ سینه موحدان است
    آسایش رنجوران و مرهم خستگان است
    شفای درد و طبیب بیمار دلان است.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نگاهي به تحول تلفن‌هاي همراه از آغاز تا امروز
    توسط Victor007 در انجمن تازه های تکنولوژی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th October 2009, 01:43 PM
  2. گزارش سالانه بازار تلفن همراه کشورهای جنوب شرقی آسیا
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن اخبار تلفن همراه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 28th November 2008, 01:31 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th November 2008, 10:43 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •