به گزارش شبکه ایران، در حالی که تحریف تاریخ معمولا درباره رخدادهایی که چندین قرن از وقوع آن ها گذشته باشد و یا وقایعی که اسناد معتبر و دقیقی درباره آن ها وجود ندارد، صورت می گیرد، یکی از روزنامه های صبح دست به تحریف واقعه ای در تاریخ انقلاب زده که کمتر از 21 سال وقوع آن می گذرد و از آنجاییکه مربوط به امام راحل(ره) است، اسناد متعدد و دقیقی درباره آن وجود دارد.
بر این اساس، روزنامه اعتماد در ضمیمه امروز خود با انتشار مطلبی به تحریف واقعه عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری پرداخت.
اعتماد که تیتر یک ضمیمه خود را به زندگینامه آقای منتظری اختصاص داده، تنها 35 واژه از مطلب "دو هزار و 377 کلمه ای" خود را برای توصیف و تشریح پرابهام ترین بخش زندگی آقای منتظری یعنی از سال 1368 تا پایان عمر او، اختصاص داده است.
اما جالب اینکه اعتماد در این 35 واژه، دست به یک "تحریف تاریخی آشکار" زده است.
این روزنامه اصلاح طلب که به تازگی و به دلیل بی اعتنایی به راهپیمایی سراسری ملت ایران در محکومیت هتک حرمت امام(ره)، از وزارت ارشاد "تذکر" گرفته است، در این گزارش مدعی شد که آقای منتظری خودش و به پیشنهاد امام خمینی از این منصب استعفا داد.
اعتماد البته در مطلب دیگری که در همین ضمیمه و با عنوان "لحظه یی نیاسوده" منتشر شده، نوشت که آقای منتظری، خودش از قائم مقامی رهبری استعفا داد: "پس از پیش آمدن مسائلی که در اواخر عمر حضرت امام (ره) پیش آمد که فعلاً محل بحث آن نیست، آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری استعفا دادند."
اما این ادعا در حالی از سوی این روزنامه اصلاح طلب مطرح شده است که آقای منتظری با دستور امام خمینی (ره) برکنار شد.
در واقع پس از اصرار آقای منتظری بر حمایت از برادر دامادش، مهدی هاشمی، که اتهامات فراوانی از جمله قتل و ترور متوجه او بود، امام خمینی در نامه ای تاریخی در تاریخ ششم فروردین ماه سال 1368، خطاب به آقای منتظری نوشتند: "از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید."
رهبر کبیر انقلاب انقلاب در بخشی دیگری از این نامه تاکید کردند: "از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند."
بنابراین به نظر می رسد اقدام روزنامه اعتماد در انجام چنین تحریف آشکار تاریخی، به دنبال احساسات ناشی از درگذشت آقای منتظری و به طور ناخواسته صورت گرفته باشد به طوری که آثار این احساسات را می توان در واژه ها و اصطلاحاتی که نویسندگان در نگارش دو مطلب مذکور بکار برده اند، مشاهده کرد.
با این حال، موسسه تنظیم و نشر آثار امام که این روزها بدلیل سکوت در برابر هتک حرمت امام خمینی(ره)، با انتقاد بخش زیادی از مردم، نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی روبروست، واکنشی به اقدام تحریفی روزنامه اعتماد درباره امام خمینی نشان نداده است.
شبکه ایران برای مرور ماجرای برکناری آقای منتظری، متن کامل نامه معروف امام(ره) به آقای منتظری را که در صفحه 330 جلد 21 صحیفه ایشان درج شده است، منتشر می کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً
مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:
1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.
2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.
من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.
یکشنبه 6 / 1 / 68
روح‌الله الموسوی الخمینی