سايت گل - چشم همه مهمانان از تعجب و در عين حال خوشحالي گرد مانده بود. چه كسي فكر مي‌كرد كه حسن‌آقاي حبيبي را پس از مدت‌ها و از اين فاصله نزديك ببيند و نفس گرمش را احساس كند. دومين جلسه كافه فوتبال كاملا تحت تاثير حسن حبيبي و ديگر بزرگان فوتبال و ورزش بود كه يك بار ديگر به دانشگاه تهران، بعد از سالن تشريح دانشكده پزشكي آمده بودند. دومين جلسه كافه فوتبال با موضوع بررسي دوپينگ در فوتبال و ورزش ايران پشت همان ميز و صندلي آشناي جلسه قبل برگزار شد اما اين بار بهمن فروتن درست روبه‌روي جايي نشست كه هفته قبل نشسته بود. بهمن‌خان شروع جلسه را اعلام كرد و به احترام كسوت و موي سپيد حسن حبيبي از او خواست در مورد موجودي به نام دوپينگ در فوتبال و خاطراتي كه از اين ماجرا دارد بحث را شروع كند.
حسن حبيبي: ترجيح مي دهم خانه نشين باشم
حسن آقا آرام و مطمئن نگاهي به افراد حاضر در كافه فوتبال كرد و زمزمه‌وار گفت: «راستش نمي‌دانم در مورد دوپينگ چه بايد بگويم. راستش اصلا شرمم مي‌آيد در اين مورد صحبت كنم.»
حسن آقا سينه‌اش را صاف مي‌كند و به تقاضاي حاضران كه دوست دارند صداي او را رساتر بشنوند پاسخ مي‌دهد: «راستش نمي‌دانم اين موضوع دوپينگ در فوتبال چيست. زمان ما كه اساسا چنين ماجراهايي نبود. من هم هيچ وقت به خاطر شرايط خودم و اعتباري كه براي فوتبال قائل هستم به آن فكر نكرده‌ام. اجازه بدهيد در مورد اين حركت ناجوانمردانه حرفي نزنم.»
حسن آقا دربرابر چشم و گوش مشتاق مهمانان سعي كرد پاسخ سوالي كه احتمال مطرح شدنش زياد بود را چنين بيان كند: «ترجيح دادم از اين فوتبال كنار باشم. به هرحال يك مقدار آبرويي در اين مملكت جمع كرده‌ام و دوست ندارم آن را از دست بدهم. فوتبال ما جايي براي افرادي مثل من ندارد. پس ترجيح مي‌دهم خانه‌نشين باشم. راستش 16 سال است كه حتي پايم را به ورزشگاه هم نگذاشته‌ام. مي‌ترسم آنجا بروم و جوري برخورد كنند كه جلوي مردم همه چيز خراب شود. من با كارت بين‌المللي كه دارم هرجاي دنيا كه رفتم من را به جايگاه مخصوص هدايت كردند و حسابي احترام گذاشتند اما اينجا اين‌طور نيست. ورزشگاه‌هاي ما جايي براي امثال من ندارد. اين است كه تصميم گرفتم از تلويزيون بعضي از مسابقات را دنبال كنم.»
حرف‌هاي حسن‌آقا تلخ و دردناك است زمزمه‌هايي را در كافه به راه مي‌اندازد. آن طرف سالن روبه‌روي حسن‌آقا هم مجتبي جباري هافبك تيم ملي و استقلال نشسته و حتي يك كلمه هم حرف نمي‌زند. شايد هم دارد به اين فكر مي‌كند كه مبادا سرنوشت او در آينده اين‌طور باشد. حسن‌آقا همچنان از بي‌مهري‌ها به آدم‌هاي بزرگ فوتبال حرف مي‌زند و كلماتش تا عمق جان رسوخ مي‌كند.
ابراهيمي : بازيكن سابق من در پرسپوليس در 38 سالگي آنقدر دويد كه تعجب كردم
بهمن فروتن از دكتر مسعود معيني مي‌خواهد كه او هم رشته كلام را به دست بگيرد. دكتر معيني رئيس سابق كميته جوانان فدراسيون كه هنوز به تدريس در دانشگاه بيشتر افتخار مي‌كند گفت كه از جلسه قبل تاكنون چيز خاصي براي اضافه كردن ندارد اما معتقد بود كه بد نيست در جلسات آتي مباحثي در مورد دوپينگ مطرح شود و اطلاعات خوبي در اختيار حاضران در قهوه‌خانه فوتبال قرار گيرد.
او البته از اقدام فدراسيون در مورد جابه‌جايي در كميته جوانان و سپردن كار به برادرش فريدون نيز موضع دارد و صراحتا مي‌گويد منطق اين تصميم‌گيري را نفهميده است. ناصر ابراهيمي مربي سابق تيم ملي و پرسپوليس هم ديگر چهره سرشناس جمع است و او هم وارد بحث مي‌شود.
ابراهيمي معتقد است كه با وجود پشت سر گذاشتن انقلاب سياسي و فرهنگي در ايران، هنوز انقلاب ورزشي به وجود نيامده و لازم است كه اين دگرگوني صورت بگيرد تا حداقل فوتبال به اين وضعيت دچار نشود.
ناصر ابراهيمي در عين حال از جمع خواست كه در مورد ماجراهاي دوپينگ دقيق‌تر باشند: «دوپينگ در فوتبال ما خيلي شايع است. همين دو سه هفته پيش كه با تيم بوشهر بازي داشتيم بازيكن سابق من در پرسپوليس در 38 سالگي آنقدر دويد كه تعجب كردم. آن موقع هرچه از اين بازيكن مي‌خواستيم در تمرين‌ها بيشتر بدود به جايي نمي‌رسيديم اما تعجب كردم كه چطور اين بازيكن بعد از 10 سال آن هم در 38 سالگي اين طور مي‌دود.»
ناصر ابراهيمي در پايان حرف‌هايش از اينكه مبادا صداي حاضران به جايي نرسد و مقامات مملكت از اين جلسه چيزي دستگيرشان نشود ابراز نگراني كرد اما بهمن فروتن گفت: «ناصرخان شما مطمئن باش كه صداي ما به مرور به گوش همه خواهد رسيد. من يك چيزي شنيدم كه حسابي ذوق زده شدم و فكر مي‌كنم جايگاه ما را محكم مي‌كند. رهبر انقلاب فرمودند كه همه مي‌توانند كانون‌هاي آزادانديشي راه بيندازند. من فكر مي‌كنم ما بايد اين كار را بكنيم. اينجا هم مثل يك كانون آزادانديشي است كه بحث فوتبال و ورزش در آن مطرح مي‌شود. من از شنيدن اين جمله واقعا انرژي گرفتم. به نظر من ما بايد از پناه‌گاه‌مان خارج شويم و اين پليدي‌هايي كه در فوتبال ما رخنه كرده را شناسايي و رسوا كنيم.» حسن آقا همچنان آرام و متفكر روي صندلي نشسته و روند جلسه را پيگيري مي‌كند.
جزيره فوتبال
نوبتي هم كه باشد بايد رشته كلام را به يك بازيكن بزرگ سپرد و حرف‌هاي او را شنيد؛ هرچند بين بازيكنان فوتبال ايران تعداد كمي هستند كه بتوانند خوب حرف بزنند و حرف خوب هم بزنند اما مجتبي جباري را بايد نمونه واقعي يك بازيكن چيزفهم و دانا دانست.
مجتبي كه تا آن لحظه هيچ صحبتي نكرده بود با گفتن چند جمله حضار را به وجد آورد: «من خيلي وقت است كه در مصاحبه‌هايم با روزنامه‌ها يا سايت‌هاي خبري در مورد وضعيت فوتبال داد مي‌زنم. تا چند ماه پيش فكر مي‌كردم بهتر است در مورد تسلط لمپن‌ها به فوتبال فرياد بكشم و همه را خبر كنم اما بعد فكر كردم كه شايد اينجوري حصاري كه دور شخصيت خودم كشيده‌ام را از دست خواهم داد و حريم شخصي‌ام را ممكن است ويران كنم. به همين خاطر مدتي است كه ديگر مثل سابق اعتراض نمي‌كنم.»
مجتبي جباري هم مثل خيلي‌ها از اينكه در فوتبال ايران مصرف مواد نيروزا اينقدر شايع شده ابراز ناراحتي كرد و اين ماجرا را متوجه بعضي از مربيان دانست. او البته خيلي زود از اين موضوع گذشت و گفت: «يك زماني فكر كردم كه ديگر هيچ مربي‌اي در فوتبال ايران نيست كه به من چيزي ياد بدهد. اما وقتي براي اولين بار با بهمن فروتن در تمرين تيم آپادانا مواجه شدم ديدم چقدر بد است كه او با اين همه معلومات بايد در دسته اول تهران مربيگري كند اما مربياني كه چيز زيادي نمي‌دانند در ليگ برتر هستند.»
مجتبي سپس در مورد طرحي كه در ذهنش شكل گرفته صحبت كرد و چنين گفت: «مدت‌هاست پيش خودم فكر مي‌كنم كه شايد بشود يك كشور فوتبالي در مملكت خودمان درست كنيم و بچه‌هاي مستعد را آنجا آموزش دهيم. اجازه ندهيم اين بازيكنان به ورطه نابودي بيفتند و استعداد آنها از دست برود. به نظر من اين كار توجيه اقتصادي هم دارد و سرمايه‌گذاران بزرگ هم مي‌توانند وارد آن بشوند. من اين طرح را حتي به آقاي انصاري هم پيشنهاد داده‌ام.»
بهمن فروتن هم در ادامه گفت: «بله واقعا هدف ما بايد اين باشد كه از بازيكنان مستعدي مثل مجتبي جباري حمايت كنيم. آنها مثل تخم چشم ما هستند. بايد مواظب آنها باشيم.» قرار مي‌شود در جلسه بعدي در مورد دوپينگ و فوتبال، حضار به يك جمع‌بندي برسند. حسن‌آقا كمي زودتر از بقيه خداحافظي مي‌كند و مي‌رود. كافه فوتبال بدون او و ديگر بزرگان از تك و تا مي‌افتد و بقيه هم به فكر خداحافظي مي‌افتند. بيرون باران مي‌بارد...
آرش راهبر – تهران امروز