دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 104 نخستنخست 12345678910111252102 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 1035

موضوع: شعرهای و نامه هاي عاشقانه !

  1. #11
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض

    تو یعنی گونه های غنچه ای را
    به رسم مهربانی ناز کردن
    تو یعنی کوچه باغ آرزو را
    به روی گام یاسی باز کردن
    تو یعنی وسعت معصوم دل را
    به معنای شکفتن هدیه دادن
    تو یعنی بوته ای از رازقی را
    میان حجم گلدانی نهادن
    تو یعنی جستجوی آبی عشق
    تو یعنی فصل پک پونه بودن
    تو یعنی قصه شوق کبوتر
    تو یعنی لذت سبز شکفتن
    تو یعنی با تواضع راز دل را
    به یک نیلوفر بی کینه گفتن
    تو یعنی وسعتی تا بی نهایت
    تو یعنی نغمه موزون باران
    تو یعنی تا ابد ایینه بودن
    برای خاطر دلهای یاران
    تو یعنی در حضور نیلی صبح
    گلی را به بهار دل سپردن
    تو یعنی ارغوانی گشتن و بعد
    هزاران دست تنها را فشردن
    تو یعنی مثل شبنم عاشقانه
    گلوی یاس ها را تازه کردن
    تو یعنی حجم رویای گلی را
    میان کهکشان اندازه کردن
    تو یعنی پونه را زیر باران
    میان کهکشان اندازه کردن
    تو یعنی بی ریا چون یاس بودن
    و یا به شهر شبنم ها رسیدن
    تو یعنی انتظار غنچه ها را
    میان شهر رویا خواب کردن
    تو یعنی غصه های زرد دل را
    به رنگ نقره مهتاب کردن
    تو یعنی در سحرگاهی طلایی
    به یک احساس تشنه آب دادن
    تو یعنی نسترن های وفا را
    به رسم مهربانی تاب دادن
    تو یعنی غربت یک اطلسی را
    ز شوق آرزو سرشار کردن
    تو یعنی با طلوع آبی مهر
    صبور و شوق آرزو سرشار کردن
    تو را آن قدر در دل می سرایم
    که دل یعنی ترا زیبا سرودن
    فدای تو شقایق احساس
    و رویای بی آغاز سرودن

  2. 2 کاربر از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند .


  3. #12
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض

    همه می پرسند:
    چیست در زمزمه مبهم آب؟
    چیست در همهمه دلکش برگ؟
    چیست در بازی آن ابر سپید،
    روی این آبی آرام بلند،
    که ترا می برد این گونه به ژرفای خیال؟
    چیست در خلوت خاموش کبوتر ها؟
    چیست درکوشش بی حاصل موج؟
    چیست درخنده جام؟
    که تو چندین ساعت
    مات و مبهوت بدان می نگری؟
    نه به باد،
    نه به آب ،
    نه به برگ،
    نه به این آبی آرام بلند،
    نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام،
    نه به این خلوت خاموش کبوترها،
    من به این جمله نمی اندیشم!

    من مناجات درختان را هنگام سحر،
    رقص عطر گل یخ را با باد،
    نفس پاک شقایق را در سینه کوه،
    صحبت چلچله راباصبح،
    نبض پاینده هستی را در گندم زار،
    گردش رنگ و طراوت را در گونه گل،
    همه را میشنوم، میبینم!
    من به این جمله نمی اندیشم!

    به تو می اندیشم!
    ای سرا پا همه خوبی، تک و تنها به تو می اندیشم!
    همه وقت،همه جا،
    من به هر حال که باشم به تو می اندیشم!
    تو بدان این را تنها تو بدان،
    تو بیا! توبمان با من تنها تو بمان.
    جای مهتاب به تاریکی مهتاب تو بتاب!
    من فدای تو به جای همه گلها تو بخند!
    اینک این من که به پای تو در افتادم باز
    ریسمانی کن از آن موی دراز،
    تو بگیر!
    تو ببند!
    تو بخواه!
    پاسخ چلچله ها را تو بگو.
    قصه ابر هوا را تو بخوان!
    توبمان با من تنها تو بمان!
    در دل ساغر هستی تو بجوش!
    من ، همین یک نفس از جرعه جانم باقیست!
    آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!..................................

  4. 5 کاربر از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند .


  5. #13
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض

    يارا به دلم نشانه از توست
    وين زمزمه ي شبانه از توست
    آواي تو خفته در دل چنگ
    شور غزل و ترانه از توست
    هر شب منم و ستاره ي اشك
    وين گوهر دانه دانه از توست
    با آنكه جواني ام بسر شد
    در باغ دلم جوانه از توست
    هرگز ز در تو رخ نتابم
    سر از من و آستانه از توست
    در پاي تو جان سپردن از من
    در من غم جاودانه از توست
    جان را بطلب بها نخواهم
    گر نار كني بهانه از توست
    خاليست دل اي كبوتر من
    پرواز آشيانه از توست
    بازآ كه فرشته ي زماني
    اي ماه زمين زمانه از توست
    دور از تو دلم چو شب سياه است
    اي ماه بيا كه خانه از توست
    از عشق تو نغمه خوان شهرم
    غمناله ي عاشقانه از توست
    شادم كه ز بوسه هاي گرمت
    بر روي لبم نشانه از توست
    در شعر يگانه ي زمانم
    وين منزلت يگانه از توست

  6. 3 کاربر از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند .


  7. #14
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض

    آرزو
    دلم می خواست
    زیباترین شعر جهان را
    می سرودم

    سرودی
    با شوکتی بی همانند
    شعری که هیچکس را
    توان بازگفتنش نباشد
    دلم می خواست
    از تو می گفتم
    از تو
    که شاهبانوی جوان سالی های
    من بودی.
    دلم می خواست
    تنها تو را می سرودم
    تنها تو را
    ای آرزوی محال.

  8. 2 کاربر از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند .


  9. #15
    دوست آشنا
    نوشته ها
    535
    ارسال تشکر
    252
    دریافت تشکر: 1,122
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    پیش فرض

    عشق، راز است.
    حساب عشق از حساب شهوت جداست.
    در شهوت هیچ رازی نیست.
    شهوت یک بازی بیولوژیکی ست،
    هر حیوان و پرنده و گیاهی، با این بازی آشناست.
    عشق، با هستی رابطه دارد.
    عشق، از چشمهی آگاهی می جوشد.
    عشق، از اعماق هستی انسان متولد می شود.
    شهوت، زاده ی حاشیه وجود آدمی است،
    شهوت، نیاز تن است.
    بیشتر آدمها با عشق بیگانه اند.
    کسانی که عشق را تجربه می کنند،
    در سکوت و آرامشی ژرف غوطه ور می شوند.
    همین سکوت و آرامش است که آنها را با روح شان مأنوس می کند.
    اگر با روح خود انس بگیری،
    عشق تو دیگر یک رابطه نیست،
    بلکه سایه ایست که تو را در همه جا همراهی می کند.
    عشق به کسی یا چیزی محدود نمی شود.
    عشق پدیده ای نیست که در حصار بماند.
    عشق در دستان گشوده ی تو می بالد،
    نه در دستان بسته ی تو.
    به محض آنکه دستان خود را می بندی،
    انها را از عشق تهی می کنی.
    وقتی دستان خود را می گشایی،
    همه ی هستی در آنها جای می گیرد.
    خدا در هممه جهان نمی گنجد؛
    فقط دل است که گنجایش او را دارد.
    عشق و حقیقت، دو نام یک تجربه اند.
    کسی که عشق را تجربه کرده،
    حقیقت را نیز تجربه کرده است.
    کسی که حقیقت را تجربه نکرده،
    عشق را نیز تجربه نخواهد کرد.

    عشق پدیده ای نیست که در حصار بماند.
    عشق در دستان گشوده ی تو می بالد،
    نه در دستان بسته ی تو.
    عشق، خود را احتکار نمی کند،
    بلکه خود را با دیگران سهیم می شود.
    عشق چشمداشتی ندارد.
    عشق، سهییم شدن بی قید و شرط است.
    عشق، خواهشی ندارد
    و جویای تملک نیست.
    عشق، سر مستی ِ بخشیدن است.
    عشق، نیازی به تظاهر ندارد؛
    فقط هست و همین برای او کافیست.
    عشق، روح را می پرورد.
    هرگز به ملالت نمی انجامد.
    عشق های دروغین خوراک ِ نفس اند؛
    فقط خویشتن دروغی ات را ارضا می کنند.
    بنده ی عشق باش.
    ببخش
    و از شور و سرمستی ِ بخشیدن بهره مند شو.
    عشق را وظیفه تلقی نکن.
    اگر عشق را وظیفه تلقی کنی،
    همه ی شور و هیجان ِ عشق را از بین می بری.
    هرگز گمان نکن که به دیگران بدهکار هستی.
    عشق، بدهکار کسی نیست.
    وقتی عشق می ورزی،
    منتظر پاداش و ستایش نباش.
    توقع و چشمداشت،
    سیمای ِ قدسی ِ عشق را می آلاید.
    عشق ِ حقیقی
    هرگز سرخورده نمی شود
    و به یأس نمی انجامد.

  10. 3 کاربر از پست مفید SK8ER_GIRL سپاس کرده اند .


  11. #16
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    Smile شعرهای عاشقانه

    به كوچه باغ دلم می کنم گذر شبها

    چقدر زود ولی میشود سحر شبها

    آهای نسیم که شب می وزی به سمت سحر

    آهای ؛بیا و مرا با خودت ببر شبها

    چه قدر پر بزنم تا به آسمان برسم

    گرفته دور و برم بوی بال و پر شبها

    پرنده می شوم و خواب کوچ می بینم

    که بال می زنم و میروم سفر شبها

    نفس نفس دلم از شعر عاشقانه پر است

    غزل غزل به شما میدهم خبر شبها

    شعر از دوست خوبم مهدی

  12. 2 کاربر از پست مفید ashkan سپاس کرده اند .


  13. #17
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض

    بر‌آنم كه تمام خورشیدها را

    چون شكوفه‌های نارنج

    بر طر‌ّّه‌ مویت بنشانم.

    اما تو

    به دورها چشم دوخته‌ای :

    از كهكشانی دیگر

    و سیاره‌ای دیگر

    شكوفه‌ای یخین را انتظار می‌كشی

    كه برای چیدنش

    می‌باید

    سفری طولانی بیاغازم

    و در راه بازگشت

    تشنه

    بمیرم.

    شعر از مهدی

  14. 2 کاربر از پست مفید ashkan سپاس کرده اند .


  15. #18
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض

    وقتی نگاه تو.... بر شمع جسم وجان من پروانه میشود....



    آن لحظه گوییا... زیبا ترین دقیقه ی هستی رسیده است.



    این لحظه ی یگانه را... این جاودانه را...هرگز زمن مگیر...



    با من بمان...بمان... پروانه ام بمان

    شاعر مهدی

  16. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


  17. #19
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض

    مرا در قبر سیاهی بگذارید تا همه بدانند در سیاهی ترین تاریکی ها جان باخته ام.

    هر گاه در جای قبر من تردید داشتید قطعه سنگی را از کوه بغلتانید هر جا آرام

    گرفت بدانید آنجا قبر من است.

    دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند به آنچه خواستم نرسیدم.

    چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند تا آخرین لحظه چشم انتظار مانده ام.

    موهایم را پریشان بگذارید تا همه بدانند در این دنیا هیچ امید و آرزویی نداشتم.

    بوته گلی وحشی در تابوتم بگذارید تا به جای معشوقم همراهم باشد.

    تکه یخی روی قلبم بگذارید تا با تابش آفتاب،آب شود و به جای عزیز

    شاعر:مهدی

  18. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


  19. #20
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    466
    ارسال تشکر
    524
    دریافت تشکر: 1,057
    قدرت امتیاز دهی
    501
    Array

    پیش فرض

    نپذیرفتم که عشق افسانه است ... این دل درد آشنا دیوانه است
    می روم شاید فراموشت کنم ... با فراموشی هم آغوشت کنم

    می روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب دیدنم آزادباش

    گر چه تو تنها تر از ما می روی ... آرزو دارم ولی عاشق شوی

    آرزو دارم بفهمی درد را ... تلخی بر خوردهای سرد را

    شاعر:مهدی

  20. کاربرانی که از پست مفید ashkan سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 104 نخستنخست 12345678910111252102 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: ساختار پست هاي فشار قوی
    توسط BEN HOR در انجمن برق صنعتی و قدرت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th April 2011, 05:25 PM
  2. مهندسي صنايع جه تخصصي است؟
    توسط nika6749 در انجمن سایر موضوعات مهندسی صنایع
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st September 2010, 06:54 PM
  3. انرژي هاي پاك و ضرورت توسعه آن
    توسط ریپورتر در انجمن سایر موضوعات مهندسی عمران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd May 2009, 09:27 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •