توصیه هایی به مدیران تازه کار
نخستين هفته كار شما، بعنوان مدير، كاملاً غير عادى خواهد بود. اگر روانشناس يا كارشناس رفتار انسانى باشيد، نكات شگفت انگيزى را مشاهده خواهيد كرد.
استقرار در جايگاه جديد
گمان مبريد كه همه از انتخاب و انتصاب شما، به عنوان مدير جديد، راضى و شادمان هستند. برخى از همكارانتان اين احساس را دارند كه بايد آنها انتخاب مىشدند، و از اين رو امكان دارد كه نسبت به ارتقاى شما حسادت ورزند و شايد حتى در دل خود آرزو كنند كه شمابا مغز به زمين بخوريد!
اما كارمندان بله بله قربان گوي واحدتان، فورا شروع به بازى دادن شما مىكنند، زيرا شما مىتوانيد اسباب موفقيت آنها را فراهم كنيد. البته هدف آنها (يافتن راهى براى موفقيت) خوب است، اما روش آنها جاى تامل دارد.
گروه ديگرى از زيردستان جديدتان فورا درصدد برمى آيند كه شما را بيازمايند و ممكن است از شما سوالاتى بپرسند تا بفهمند آيا براى پاسخ مناسب دادن، توانايى داريد يا خير؟اگر از عهده برآييد، ديگر مشكلى نيست اما اگر نتوانيد، آنها مىخواهند ببينند كه آيا به ناتوانى و كم اطلاعى خود معترفيد يا اين كه سعى مىكنيد آنها را به نحوى فريب دهيد.
البته برخى از كاركنان نيز سوالاتى طرح مىكنند كه احتمالاهنوز نمىتوانيد پاسخ دهيد ولى بزودى، با اندكى تجربه اندوزى قادر به پاسخ دادن خواهيد بود، اما آنها با اين كار مىخواهند شما را بيازارند.
با اين حال، اكثر كارمندان كسانى هستند كه به جاى هر گونه واكنشى مىگويند: بگذار ببينيم چه مىشود آنها تا عملكرد شما را نبينند، نه محكومتان مىكنند و نه شما را مىستايند.
اين نوع برخورد، برخورد سالمى تلقى مىشود و ميتوان گفت كه روش درستى است. عملكرد شما در همان ابتداى كارتان، نسبت به عملكرد مدير قبلى، سنجيده مىشود. اگر عملكرد فرد پيشين ضعيف بوده باشد، حتى اگر عملكرد شما در حد متوسط هم باشد، باز هم نسبت به فرد قبلى، كار شما بسيار خوب جلوه مىكند، اما اگر به جاى مديرى برجسته منصوب شويد، بايد با دشوارى بيشترى خود را با محيط و كار و مسووليت جديدتان وفق دهيد.
قبل از هر چيز بايد به فكر مشكلاتى باشيد كه از مدير پيشين به شما به ارث رسيده است و اصلا شايد براى همين است كه شما دراين سمت قرار گرفتهايد.
اگر مدير قبلى فردى لايق و برجسته بوده است، به احتمال زياد، ارتقا پيدا كرده و به همين دليل از آنجا رفته است.
بنابراين، در هر دو صورت، اكنون مسووليت بزرگى پيش روى شما قرار دارد. يكى از نخستين تصميمهاى شما بايد اين باشد كه تا مدتى از تغييرات بنيادى در روش كار اجتناب كنيد .
البته در شرايط غير عادى، امكان دارد مدير ارشد از شما خواسته باشد كه به دليل وخيم بودن اوضاع، در محيط كارتان تغييرات بنيادى و فورى انجام دهيد. در اين گونه موارد، معمولاً از قبل اعلام مىشود كه تغييرات اساسى در پيش است مهمتر از هر چيز، بايد صبور باشيد.
اگر فورا اقدام به تغيير اوضاع كنيد، تغييرات شما هر چند مفيد هم باشد، خوشايند نخواهد بود و اقدامات شما را جاهطلبى و تكبر تلقى خواهند كرد و شايد اين كار شما بعنوان توهينى به مدير پيشين تلقى شود.
بسيارى از مديران جديد و جوان، با تصور اين كه بايد تمامى قدرت خود را فورا به كار گيرند، زندگى را به كام خود و اطرافيان تلخ مىكنند.
واژه كليدى در اينجا شايد خوددارى باشد. خواه بپذيريد، اين شما هستيد كه توسط زيردستانتان تحت محاكمه قرار داريد.
همين جا فرصت خوبى است كه به نكته مهمى در مورد نظرات شما بعنوان مدير جديد اشاره شود. بسيارى از مديران جوان،بخوبى ميتوانند با مقامهاى مافوق ارتباط برقرار كنند، اما در برقرارى ارتباط با زيردستان مشكل دارند.
زيردستان، بسيار بيشتر از بالادستان، مىتوانند در آينده ى شما نقش داشته باشند. معمولاً عملكرد شما، از طريق عملكرد واحدتان، مورد سنجش و ارزيابى قرار مىگيرد.
بنابراين زيردستانتان در واقع مهمترين عناصر در زندگى كارى شما هستند. خواه باور كنيد، خواه نه، آنها حتى از رييس سازمان نيز با اهميتترند. اما بسيارى از مديران جديد تقريبا تمام وقت خود را صرف برقرارى ارتباط با مديران بالادست خود مىكنند و تنها نگاهى گذرا به افرادى دارند كه واقعا برآينده آنها تاثير مىگذارند.
بدون شك شما نيز مديرانى را مىشناسيد كه ديرتر از كاركنان خود، سلانه سلانه وارد دفتر كار خود مىشوند. شما هرگز مرتكب اين اشتباه نشويد. زيرا اگر وقتشناسى و انضباط كارى براى شخص شما اهميت نداشته باشد، چطور مىتوانيد از ديگران انتظار داشته باشيد كه وقت شناس باشند و بموقع، كار خود را آغاز كنند؟
الگو بودن براى سايرين هنوز هم به عنوان اصل مهمى در امر مديريت پابرجا است. زيردستان هميشه باين دليل به شما احترام خواهند گذاشت كه خود تابع همان قوانينى باشيد كه رعايت دقيق آن را از زيردستان خود انتظار داريد.
مديرى كه مثلا يك ساعت دير مىآيد، حتما دهها ساعت به بهره ورى واحد خود آسيب وارد مىآورد.
تاخير مدير بر روحيه و وجدان كارى زيردستان تاثير مستقيم دارد، زيرا كاركنان در غياب مدير با دلگرمى تن به كار نمىدهند و با خود مىگويند: اكنون كه رييس ما اهميتى به كار نمىدهد، پس چرا ما كاسه داغتر از آش شويم ؟
حالا شما به عنوان مدير چگونه زيان اين امر را مىسنجيد البته موضوع اين نيست كه اگر مراقب كارمندان نباشيد، آنها كار نخواهند كرد، بلكه مساله اين است كه زيردستان منعكس كننده ى رفتار و كردار شما خواهند بود. دراين صورت ديگر نمىتوانيد آنها را به خاطر رفتارى كه از شما آموختهاند، سرزنش يا تنبيه كنيد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)