عاشق

[فاطمه قطب تحریری]

آدمها یک بار عمیقا عاشق می شوند، چون فقط یک بار نمی ترسند که همه چیز خود را از دست بدهند، اما بعد از همان یک بار ترس ها آنقدر عمیق می شوند که عشق دور می ایستد.

آلبر کامو

[فاطمه قطب تحریری]

خدایا ااااا........
خواهش که هیچ التماست میکنم ........
دو راهی های زندگی مرا بردار ......
من...........
همین یک راه را هم گاهی اشتباه می روم ........

[فاطمه قطب تحریری]

پاییز با تلنگری گذشت
زمستان .......... نیز !
بهار هم می گذرد
این روز ها .........هم !
خاطره می ماند
چه زیبا
چه زشت ...
اما زمان چه زود
پیر میشود انگار ..!!
دیروز بود
روز بود
روزگار بود
تو بودی و من و مهتاب
تو رفتی ، من ماندم و باد ......
در چشمانم سایه های تو باقی ست
ساده ، صمیمی ست ......
سخاوت نگاهت
خاطرات تو را
گلباران می کند هنوز
در باغ آرزوهای من ، هر روز .
آن روز ها گذشت ، دیروز.......
این نیز می گذرد ، هر روز ....... عاشق !!!

[فاطمه قطب تحریری]

[فاطمه قطب تحریری]

پـرنــــــــدگان ؛

به هـــــم که می رسند. . . .

آشيـــــانه می ســـــازنــد. . . .؛

مـــــــــا ادمها . . . .


خـــــــــــــــاطـــره. . . .