دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    یکی از مسایل مهم روز، ماجرای جسارت به کتاب خدا، قرآن مجید است. پیش از آنکه به بررسی علت این رخداد تاسف بار بپردازیم، لازم است پیشینه ی آن بررسی شود تا روشن گردد که آیا این اتفاق غم بار، برای اولین بار در عصر ما به وقوع پیوسته یا تاریخ، سابقه ای برای آن ثبت کرده است.
    پاسخ کوتاه است؛ بله سابقه داشته است. آتش زدن قرآن کریم، آن هم نه یک جلد بلکه تعداد زیادی قرآن در عصر خلیفه ی سوم اهل سنت، “عثمان بن عفان“ و به فرمان وی، اتفاق افتاده است. بنابه معمول، گزارش تاریخی مان را به معتبرترین کتب اهل سنت، مستند می نماییم. در کتاب صحیح بخاری که مهم ترین منبع مدعیان پیروی از سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است، چنین آمده است:
    طبق فرمان “عثمان“ یک نسخه قرآن نوشته شد و سپس از روی آن نسخه هایی نگاشته شد و برای بلاد فرستاده شد. سپس “عثمان“ دستور داد تا غیر از آن قرآن، تمام قرآن های موجود – چه قرآن هایی که بر روی یک برگ نوشته شده بود، یا قرآن هایی که به صورت کتاب درآمده بود – جمع آوری و سوزانده شود.
    جایی برای انکار نیست، عثمان – به هر دلیل – به سوزاندن قرآن کریم اقدام کرده است. البته چنان که پیش از این بیان شد، ابوبکر و عمر علاوه بر دستور به ممنوعیت نقل احادیث رسول الله صلوات الله علیه وآله، احادیث را آتش زده بودند. (2)
    پس از این مختصر، با گامی بلند به عصر حاضر می رسیم. آن چه مسلم است، این که آتش زدن قرآن مجید، یک پدیده است و نمی توان هیچ پدیده ای را بدون علت دانست. اگر از افرادی که این عمل زشت را انجام داده اند، دلیل کارشان پرسیده شود، پاسخ روشن است: اسلام دین خشونت است و برای مبارزه با این خشونت باید قرآن، که کتاب این دین است، از بین برود.

    در دوران خلفا، به جای آن که برای نشر دین اسلام از منطق و دانش بهره برده شود، از قدرت نظامی و لشکرکشی استفاده می شد و ابتدا کشورهای همسایه و سپس مناطق دوردست به دست مسلمانان فتح شد. این در حالی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به نوشتن نامه به قدرت های بزرگ زمان شان پرداختند و رویکردی منطقی و نرم برای رساندن کلام خدا به گوش جهانیان را پیشه ساختند. آیا میان رفتار رسول خدا علیه وآله السلام با خلفا مشابهتی می بینید؟ آیا با تاریخی سرشار از حمله و خون ریزی برای گسترش مرزهای اسلامی، می توان انتظار داشت که مردم عادی دنیا، نگاه واقع بینانه ای نسبت به اسلام و تعالیم آن داشته باشند؟

    باز از گذشته به امروز بیاییم؛ امروزی که وهابیت، که خود را تنها وارث اسلام می داند، هر تفکری غیر از خود را حذف می کند و علمایش به سهولت فتوا به قتل شیعیان می دهند؛ امروزی که آموزه های وهابیت منجر به حملات انتحاری می گردد؛ امروزی که انفجار ابنیه ی مقدس شیعیان و ساختمان های مهم دنیای غرب، نتیجه ی روش سردمداران وهابیت است؛ چه توقعی می رود، این که جهانیان، اسلام و کتاب مقدس آن را مظهر رحم و عطوفت بدانند؟ ما تا چه اندازه در شکل گیری این نگاه نادرست مقصریم؟چه دلسرد کننده است اگر دل مشغولی ما معلول ها باشند و هرگز به علت ها نیندیشیم؛ چه ناامید کننده است اگر به جای حل مشکلات از ریشه، فقط به محکوم کردن بپردازیم و هیچ اقدامی برای تصحیح نگرش دنیا نسبت به دین پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم ننماییم. آیا ما مقصر نیستیم؟! پی نوشت ها 1- منابع مهم اهل سنت در مورد این نقل
    الف- صحیح بخاری، جلد6، صفحه99، ناشر: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع
    ب- فتح الباری، ابن حجر، جلد9، صفحه18، ناشر: دارالمعرفة للطباعة و النشر، بیروت، لبنان
    ج- کنز العمال، متقی هندی، جلد2، صفحه581، ناشر: موسسة الرسالة، بیروت، لبنان
    د- تفسیر قرطبی، جلد1، صفحه52، ناشر: داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان
    2- برای اطلاع بیشتر در این مورد، به « خلیفه ای که احادیث پیامبرش را آتش زد! » و « آتشی دیگر بر سنت پیامبر علیه وآله السلام » مراجعه فرمائید.





  2. #2
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    باید فرصت را غنیمت شمرده و همینجا نکته ای عرض کنیم: متاسفانه در این سالها و خصوصا دهه اخیر بسیاری از عناصر مسجد مکی زاهدان (به عنوان نمایندگان آل سعود) تواستند نفوذ بسیار خوبی را یا در عرصه ی فرهنگی، یا عرصه ی اجتماعی و قومی، یا نظام سیاسی و یا حوزه اقتصادی شکل دهند. و این نفوذ یک فاجعه بود و هست چرا که نمایندگان آل سعود توانستند؛ صاحب یک حوزه ی مستحکم اقتدار در دل ایران شوند و هر عالم یا شخصیت سنی یا قومی دیگر را بصورت غیر مستقیم و از طریق مزمت های جمعیت تحمیق شده ی خود به انزوا کشانده و یا بلاخره ترور می کرده و میکنند. هیچ شکی نیست که اگر حزب مسلح و تروریست وهابیت سعودی در ایران، یعنی گروهک تروریستی جند الشیطان (به اصطلاح جند الله) تحت مدیریت مستقیم مسجد مکی قرار نداشته باشد؛ لیکن بطور غیر مستقیم از خود مسجد مکی دستور می پذیرد.





  3. #3
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    و مانند روز برای همگان روشن است که تمام اعضاء این گروهک سوابقی مبنی بر فعالیت مذهبی در مسجد مکی و یا مراکز تحت نظارت آن داشته و دارند. 6.پایگاه سازی برای وهابیت توده وهابیت کارکرد بسیاری در جهت منافع صهیونیزم دارد اما غربیها با توجه به وجود تحجر و افراطی گری در ایدئولوژی وهابیت ؛ و برای حفظ حیثیت خود هیچگاه مدیریت مستقیم آنرا معقول نمیدانستند ولذا یک ستاد کاملا هوشمند به مثابه مرکز مدیریت وهابیت تاسیس نمودند وآن حکومت خاندان آل یهود (به اصطلاح آل سعود) بود . رسالت جهانی کردن وهابیت و اقتدار بخشی به آن نیز از وظایف آل یهود است وبرای این دو امر کلیدی از تمام قدرت وثروت خود هزینه میکنند و وهابیگری را با عنوان سنت در گروهها واجتماعات تمام اهل سنت جهان نهادینه میکنند برای مثال میتوان به سرمایه گذاریهای پنهان آل یهود در مساجد و سایر مراکز اسلامی در امریکا،اروپا و استرالیا بعلاوه ترویج وهابیگری و پرورش علماء وهابی در افریقا ، شرق اروپا، آسیای میانه و کشورهای جنوب شرق آسیا مانند اندونزی و... اشاره نمود و همچنین هیچ مسلمانی نباید سرمایه گذاری آشکار آل یهود در خاورمیانه و شبه قاره هندوستان را کوچک شمارد . آنچه بر طبق شواهد قابل انکار نمیباشد عملیات گسترده وعمیق سلطنت آل سعود جهت پایگاه سازی اجتماعی برای وهابیت میباشد که بی شک با حمایت صهیونیزم در حال اجراست . وسعت یافتن وهابیت سه نتیجه خوشایند برای غربیها دارد : 1-اختلافات جزئی فرق اسلامی به تنشها ودعواهای بزرگ مبدل گشته ومسلمین طبیعتا وحدت کلمه خود در عرصه های بین المللی را از دست میدهند . 2-وهابیت به دلیل تحجر، عدم منطق وکینه توزی درونی اش همواره با همگان درگیر بوده است و طبیعتا قدرت یافتن وهابیت جنگ ملل شرقی را (اعم از هندو، سیک،بودایی،مسلمان و...) درپی خواهد داشت واین چوبی در چرخ توسعه جوامع در حال توسعه خواهد بود . 3-اگرچه کینه وتنفر وهابیها از برخی از مسلمین بسیار شدیدتراز تنفرشان نسبت به غربیها میباشد؛ لیکن هیاهوی خشونت طلبانه وهابیها اهرمی خوب برای غربیها محسوب میشود تا در هر مواجهه ای با جهان اسلام به مظلوم نمایی پرداخته و نه فقط رای جهانیان را به نفع خود سوق دهند بلکه چهره اسلام را نیز شدیدا تقبیح کنند . 7.جریان گنگ اما بسیار مهم "طالبان" تصور همه این است که طالبان گروهی مسلح و وهابی میباشد که از بزرگان بی منطق وبی رحمی دستور پذیرند اما این تمام مسئله نیست . چند سوال اساسی در مورد طالبان وجود دارد : اولاچرا طالبان فعالیت میکند(هدف نهایی اش چیست)؟ دوما اعضاء تشکیل دهنده طالبان از چه نوع شرائط مالی برخوردارند ؟ سوما برطبق نمودار اجتماعی میزان حامیان طالبان درجهان چه نوع تغییری داشته است؟ چهارما وجود سازمان طالبان درروند جهانی شدن به نفع کدام گروههای بین المللی خواهد بود ؟ پنجما چه قدرتهایی وچرا در پشت پرده از طالبان حمایت میکنند ؟ ششما چه فرهنگی متضمن تامین نیروی انسانی برای دراز مدت طالبان خواهد بود ؟ هفتما آیا این به نفع ناتو است که طالبان را به کلی نابود کرده واز افغانستان خارج شوند؟ ما قبلا در همین زاهدان نیوز مقاله ای با عنوان "طالبان عزیزدردانه خاور میانه" منتشر کردیم و توضیح دادیم که احتمالا تمام قدرتهای خاور میانه از طالبان حمایت میکنند چراکه گروهی از آنان در شکست امریکا در خاک افغانستان منافعی داشته وگروه دیگر طالبان را هم مکتب واز خود میدانند و پاکستان نیز به عنوان ولی طالبان از دسته دوم میباشد وبی شک خود امریکا نیز قصد ندارد که در پایان کار شر این سازمان مخرب را از خاور میانه کم کند . لذا بسیار واضح وروشن است که بر خلاف ظواهر، طالبان جایگاه محکم و خدشه ناپذیری را صاحب است و در عمل، طالبان عزیزدردانه خاور میانه محسوب میشود. فارغ از ابعاد مختلف سازمان طالبان برای ما یک بعد قابل تامل میباشد وآن وجود یک قدرت شیطانی در شرق فلات ایران است که محبین اهل بیت علیهم السلام را همواره مورد جنایات کم سابقه وبی رحمانه خود قرار داده است. پاراچنار ... اگر غزه ی سنی نشین چند سال در محاصره نسبی قرار داشت وحدود هزارودویست شهید داد ؛ در وزیرستان شمالی پاکستان منطقه ای شیعه نشین به اسم پاراچنار وجود دارد که مردمش به جرم حب اهل بیت علیهم السلام چندین سال در محاصره تمام قرار داشته ودارند وهزاران نفر از مردمشان اعم از مرد وزن،کوچک وبزرگ وپیر وجوان به خاک وخون کشیده شدند وچندین هزار نفر نیز مجروح یا بی خانمان شدند و به دلیل عمق محاصره همواره مشکلات دارویی وتغذیه ای وجود داشته است. اگر چه هنوز هیچ رسانه دولتی در جهان (من جمله ایران) کلمه ای از مظلومیت شیعیان پاراچنار را انعکاس نداده است لیکن جنایت ومحاصره پاراچنار به عنوان برگ ننگینی برای محاصره کنندگانش یعنی طالبان ،به ثبت رسیده است. توحش طالبان همواره بر جان شیعیان پاکستان ،هندوستان،افغانستان و شرق ایران جاری بوده است و طبق دستورات آل یهود از هیچ جنایتی دریغ نکرده اند . طالبان تغذیه ی مهمات خود را از بسیاری از جریانات سیاسی جهان وتغذیه ی عقیدتی خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم از علمای وهابی عربستان دریافت میکنند . در کل میتوان با جرات گفت که کارگاه پرورش عقیدتی نیروهای طالبان مراکز به اصطلاح دینی پاکستان، افغانستان و شرق ایران میباشد که توسط عربستان مدیریت معنوی و مادی میشود . 8.مدارس علمیه: از آنجا که وهابیت یک جلد مذهبی دارد فقط میتواند از مراکز مذهبی به رشد وشکوفایی برسد اگرچه اغلب اهل سنت با اغلب نظریات وهابیت توافق نسبی دارند اما وهابیت یک جهان بینی وایدئولوژی جامع است و وهابیها برای آنکه بتوانند اجتماعی از اهل سنت را در آینده ای نزدیک به عنوان پیاده نظام خود مسخر کنند ،نباید به توافق نسبی بسنده میکردند و باید کاملا جهان بینی وهابیت را نهادینه وهمه گیر مینمودند. رهبران یهودی وهابیت (آل سعود و شرکاء)برای تحقق آرمان فوق به تاسیس مدارس علمیه متعدد در جهان اسلام وخصوصا خاور میانه ، شبه قاره هندوستان ، افغانستان وشمال افریقا پرداختند البته قبل از آنکه با پول هنگفت خود مراکز علمی مجهز دایر کنند هزاران نفر از طلاب مومن ومتعهد وباهوش مناطق فوق را در مراکز علمی خود در عربستان ،مصر،پاکستان و... به طور کامل شستشوی مغزی داده وبعد از آنکه به علمایی کاملا وهابی، زیرک ،مرموز و فعال تبدیل کرده وبرای اجرای سیاست های جامع وهابیت به مناطق بومی خود اعزام نمودند. جا دارد همینجا به مولوی عبدالعزیز به عنوان یکی از قربانیان پروژه فوق اشاره نمود. مراکز علمی، مساجد ومدارس دینی وهابیت در برهه کنونی به عنوان مهمترین دستگاههای اقتدار آفرین وهابیت محسوب میگردد. وهابیها در حال حاضر هزاران مرکز علمی، مسجد و یا مدرسه دینی دارند که اگر چه در مناطق مختلف مانند کشورهای عربی، شبه قاره هندوستان، شرق اروپا، افریقا، افغانستان واستانهای شرقی ایران؛ پراکنده شده اند اما عملا اجزای یک سازمان نامرئی محسوب میگردند که نه تنها از نظر نوع تبادلات معنوی یکسانند بلکه حتی نوع مدیریت وکار تشکیلاتیشان نیز از الگویی واحد تبعیت میکند. تاکید میکنیم که هرگز نباید مدارس اهل سنت و وهابیت یکجا تحلیل و بررسی شوند و الحمد لله مراکز ومساجد بسیاری نیز موجود میباشند که با وجود تعلق به اهل سنت لیکن هیچ ارتباطی با شبکه وسازمان وهابیت ندارند. بسیاری معتقدند بر طبق شواهد بیشترین میزان کمی وکیفی حوزه های دینی_علمی وهابیت در پاکستان، قسمتهایی از افغانستان و سیستان وبلوچستان ایران متمرکز شده است.




  4. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  5. #4
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    9.مولوی عبدالعزیز وسعی بر نفوذ نرم در مکران مولوی عبدالله ملا زاده، اهل سرباز یکی از قضات مشهور مکران بود که در فقه اهل سنت نیز آگاهیهایی داشت. وی فردی موثر در مسائل اجتماعی محسوب میگشت وفعالیتهایی داشت که میتوان به جنگ وتقابل این مولوی با مذهب ذکریه مکران اشاره نمود. خانواده ملازاده یکی از مهمترین خانواده هادر جریان وقایع معاصر مکران به شمار می اید.مولوی عبدالعزیز فرزند مولوی عبدالله بود که در سال 1295 خورشیدی در سرباز متولد شد. فامیل وآشنایان مولوی عبدالله که شرایط منطقه سرباز و سایر نقاط مکران را بحرانی و غرق در محرومیت می دیدند از عبدالعزیز انتظار داشتندتا در آینده ای نزدیک راه پدر را ادامه داده و به تواناییهای چشمگیرتری دست یافته و خدماتی به مکران نماید. لذا مولوی عبدالعزیز از همان کودکی قرآن وفقه را(بر طبق حنفیه) آموزش دید. آخوند ملا عطا محمد سلامی استاد مهم وی در کودکی بود، وی توانست در نوجوانی کتاب کنز الدقایق (یکی از مهمترین کتب فقهی مذهب حنفی) را بطور کامل حفظ کند. مولوی در اوایل جوانی برای کسب کامل علوم مذهبی اهل سنت به پاکستان مهاجرت کرد، از آنجا که طبق مستندات، اغلب مدارس دینی موفق در شبه قاره هندوستان تحت مدیریت مستقیم سعودی ها قرار داشته و دارند، لازم به ذکر است که بر طبق شواهد، این هجرت نقطه مهمی از جهت شکل گیری افکار سیاسی و فرهنگی و مذهبی طبق رویکرد وهابیت در مولوی عبد العزیز محسوب می گردد. وی در مدرسه مذهبی ((مظهر العلوم)) شهر کراچی تعلیم مذهبی دید و دوره ای نیز در مدرسه دینی فتح پوری هندوستان تعلیم دید و مدتی نیز در حوزه علمیه دارالعلوم دیوبند تعلیمات مذهبی دید و بعد از آن دوره ای نیز در مدرسه مذهبی امینیه دهلی تعلیم گسترده دید و تا دوره حدیث پیش رفت. مولوی عبد العزیز در طی این مدت نه فقط علوم مذهبی اهل سنت که به دلیل کارگردانی سعودی ها با وهابیت در آمیخته شده بود را فرا گرفت بلکه به نظر می رسد برخی از مولوی های بزرگ پاکستان من جمله مولوی کفایت الله، مولوی احمد علی لاهوری، مولوی احمد مدنی، مولوی بدر العالم، مولوی غلام الله خان و... وی را شخصیتی کاملا مناسب یافته بودند که بتواند آرزوی دیرین اربابان مولوی های پاکستان یعنی سعودی ها را محقق نموده و گرایشات وهابی گری را ظرف پروژه ای چند ده ساله به درون مناطق سنی نشین ایران نیز تعمیم دهند. مولوی عبد العزیز در سی سالگی به مکران بازگشت و این بار با دیده ای دیگر به منطقه سرباز و سایر نقاط جنوب شرق ایران می نگریست. وی دیدارها و جلسات مختلفی را تنظیم نمود و پس از مشورت ها و تفکرات بسیار هدف و برنامه نهایی را در ذهن خود تنظیم کرد و این کار دو سال طول کشید؛ یعنی مولوی عبد العزیز پس از بازگشت از پاکستان در خود مکران سکنی گزید و دو سال کامل وقت خود را صرف آن نمود تا ظرفیت ها و قابلیت های منطقه را جهت تحقق برنامه ها و اهداف بلند مدت شناسایی نماید. وی در سال 1328خورشیدی به مرکز رهبران وهابیت یعنی خود عربستان مهاجرت نمود و در آنجا جلسات و رایزنی های بیشماری را در مورد برنامه های بلند مدتش در مکران ایجاد نمود. رهبران وهابیت نیک می دانستند که در صورت تاسیس پایگاه وهابیت و به دلیل آنکه مردم منطقه در محرومیت به سر می برند، می شود پیاده نظام بسیاری در جنوب شرق ایران مسخر نمود؛ لازم به ذکر است که شاید نتوان ادعا کرد مولوی عبدالعزیز 100% مایل به اجرای خواسته های سعودی ها در ایران بوده است؛ اما می توان قطعا ادعا نمود که آل سعود در هر پروژه و طرح بلند مدت و یا سرمایه گذاری ها، کاملا خود رای بوده و بلاخره خواست پلید خود را اعمال می نمایانند. مولوی عبد العزیز در کنار این رایزنی های سیاسی که داشت، به تدریس در مدرسه علمیه صولتیه نیز می پرداخت ( این مدرسه متعلق به خانمی به نام صولت النساء بود) سر انجام عبد العزیز به سرباز بازگشت و دیری نپایید که به زاهدان یعنی مهمترین شهر سیاسی و استراتژیک جنوب شرق ایران مهاجرت کرد؛ این بار جنوب شرق ایران بدون آنکه مردم محرومش چیزی از ماجرا بدانند، شاهد شخصی کاملا مصمم، مذهبی و البته وهابی خو، پر هوادار و فامیل دار بود که می خواست پی ریزی هایی بس مستحکم انجام دهد تا در آینده بنایی ضربه ناپذیر از جنس سایر بناهای وهابیت در بسیاری از کشورهای اسلامی، بر این پی ریزی استوار گردد. عبدالعزیز ملازاده کاملا زیرکانه شروع کرد و جالب اینکه با وجود حرام بودن تقیه در اهل سنت، می توان بارها شاهد تقیه مولوی های عبدالعزیزی بود کما اینکه عده ای از خود اهل سنت من جمله دکتر ملازاده (برادر زاده مولوی عبدالعزیز_ مقیم انگلستان_ مجری پرحاشیه و وهابی برنامه های مذهبی شبکه های ماهواره ای) در حال حاضر نیز مولوی عبدالحمید را محکوم به تقیه می نمایند. گویا وهابیها برای پیشبرد اهداف خود حتی به رعایت قواعد مذهبی اهل سنت نیز مقید نیستند؛ اولین گام مولوی عبد العزیز صلح با فرقه ذکریه بود و این اگرچه موجب خشنودی مقطعی نظام حکومتی آن دوره گشت اما اجتماعی از اهل سنت مکران از این کار مولوی عبد العزیز متعجب و ناراضی شدند که بعدا با توضیحات مولوی عبد العزیز مبنی بر وجود مصالح سیاسی کمی قانع شدند. متاسفانه تقریبا تمام اقشار اجتماعی جنوب شرق ایران در محرومیت شدیدی به سر می بردند و هیچ جریان مذهبی_فرهنگی مشروع (اعم از شیعه و سنی) توانایی فعالیت با کیفیت و یا جذب هواداران بسیار را نداشت و این پول سعودی ها و پول عده ای از قاچاقچیان بین المللی و یا پول خالصانه ای از عده ای از اهل سنت تحمیق شده ی جنوب شرق بود که در اختیار مولوی عبد العزیز قرار گرفت. مولوی عبد العزیز ملازاده از همان بدو ورودش به زاهدان سعی بر فتح سنگر به سنگر (مغز به مغز) نمود و هر روز مردم و جوانان بسیاری را جذب جریان خود می کرد و از آنجا که فطرت انسان خدایی است و خصوصا جمیع مردم جنوب شرق ایران صادق و پاک فطرت می باشند؛ عبد العزیز توانست جمع کثیری را با انواع سوء استفاده های عاطفی و معنوی به اختیار خود در آورد. وی سه گام اساسی برداشت: 1.تشکیل جلسات مذهبی و شستشوی مغزی عوام و جوانان 2.قضاوت؛ وی با قضاوت در دعاوی و اختلافات شدید طوایف منطقه، از یک سو کسب محبوبیت می نمود و از سوی دیگر شدت توانایی و قدرت خود را بصورت غیر مستقیم بر اذهان عمومی تلقی می بخشید. به عبارت بهتر وی با این روند تصاحب "اقتدار" می نمود. 3.تاسیس مساجد و مدارس مذهبی؛ مولوی عبد العزیز بیشترین دغدغه و نگرانی اهل سنت جنوب شرق ایران را در تعداد مساجد و مدارس دینی قرار داده بود و نکته مهم آنکه این فرد در هر کوچه و محله ی سیستان و بلوچستان یک مدرسه یا مسجد ظاهرا اهل سنت تاسیس نمود و متاسفانه بجای انکه این مراکز عملا متعلق به اهل سنت باشند، پایگاهی برای پرورش وهابیت بوده اند و می باشند. مولوی عبد العزیز ملازاده امام جماعت مسجد نور (واقع در خیابان رزمجو) را بر عهده گرفت و همانجا مشغول به تدریس شد. و دیری نپایید که توانست امام جماعت مسجد جامع اهل سنت زاهدان شود. این مسجد در سال 1313 توسط پاکستانی ها تاسیس شده بود و پیش از مولوی عبد العزیز، امام آن قاضی شاه محمد بود. بعد از مدتی، مولوی عبد العزیز نماز جمعه نیز خواند؛ و توانست به مرور زمان، جایگاه بسیار مستحکم تری را در اذهان عمومی اهل سنت جنوب شرق ایران تصاحب کند. وی در سال 1340 رسما و علنا به عنوان امام جمعه اهل سنت زاهدان مطرح گشت و در این زمان بود که وی هواداران و فداییان بسیاری را به خود اختصاص داد. وی با کیاست و زیرکی مثال زدنی اش از سویی، روزانه به اقتدار خود و هم حزبی هایش می افزود و از سوی دیگر موجبات جذب حد اکثری تمام اهل سنت و حتی عده ای از شیعیان را به خوبی فراهم کرده بود و در ایام انقلاب نیز با همان زیرکی سعی کردند تا مسئولین نظام را در منگنه قرار داده و با سوء استفاده از اسلامی بودن حکومت و عدالت محور بودن گفتمان آن؛ مزایا و منابع ارزشمند بسیاری را از حکومت دریافت کرده و حتی در دل حساس ترین نهادهای نظام جایگاه سازی کنند. به هر حال مسجد جامع اهل سنت زاهدان محلی کافی برای تبدیل شدن به یک پایگاه همه جانبه وهابیت محسوب نمی گشت! لذا عبد العزیز آن را به کلی تخریب نمود و ساختمانهای کاملا مجهز و بزرگ جدیدی در آنجا بنا نمود و مسجد مدنی و "مسجد مکی" را نیز با هدف بهره برداری بلند مدت تاسیس نمود و نماز جمعه اهل سنت زاهدان را نیز به بهانه ساخت و تعمیر مسجد عزیزی(مسجد جامع اهل سنت) به مسجد متعلق به خود یعنی مسجد مکی منتقل نمود. حوزه علمیه دار العلوم زاهدان (که اکنون در مسجد مکی واقع است) در سال 1350 تاسیس شد و ساخت مسجد مکی در همان برهه شروع شد اما ساخت و ساز تخصصی و چشمگیر آن در سال پایانی ساخت و سازش انجام شد و این مسجد در سال 1358 بطور کامل افتتاح گردید. اگر چه آنقدر بزرگ بود که تمام هواداران عبدالعزیز در قسمتی از صحن آن جای می گرفتند و تقریبا تمام اهل سنت (بدون علم به ماهیت اصلی افکار مولوی عبد العزیز) با دیدن چنین بنایی سر از پا نمی شناختند؛ لیکن مولوی عبدالعزیز هرگز به آن نیز بسنده ننمود و طرحی بلند مدت را در نظر داشت که این مسجد نه فقط تمام مساجد اهل سنت ایران را پشت سر بگذارد بلکه با معماری پاکستانی و شیوه مدیریتی وهابیت و دارا بودن سازمانهای مختلف بتواند در آینده ای نزدیک به عنوان یکی از بزرگترین و فعالترین مساجد جهان اسلام ابراز وجود کند. سعودی ها هیچگاه از احوال مسجد مکی غافل نبوده و نیستند و کوچکترین هدف نهایی آنها این است که این مسجد یک مکان موثر شامل اجزای زیر باشد: 1.مصلای عظیم و جامع چند صد هزار نفری 2.سازمان بروکراتیک و کار آمد اداری 3.قطب علمی _مذهبی وهابیت 4.نظام پیچیده و تخصصی مالی و اعتباری 5.ستاد مهم و تاثیر گذار سیاسی_استراتژیک در ادامه مقاله توضیحات بیشتری خواهیم داد. مولوی عبد العزیز در کنار کیاست و نرمی ظاهری خود اهداف بلند مدت را به خوبی دنبال می نمود و یکی دیگر از کارهایش ایجاد گفتمان ها و مراکز مهم اما نه کاملا دولتی بلکه دولتی_عبدالعزیزی، مانند "مدرسه اوقاف" بود که با مجوز آموزش و پرورش فعالیت می نمود لیکن مرکزی تحت نظر مسجد مکی بود که نوجوانان اهل سنت در آن هم درس می خواندند و هم فعالیت مذهبی می نمودند و هم حقوق دریافت می کردند. آیا "وهابیت" نیز مانند "مسیحیت استعماری و مسیحیت صهیونیزم" نوعی دستگاه {فراماسونری} دارد؟ شاید مهمترین مسئله در باب تحلیل جریان وهابیت جنوب شرق ایران جنبش"جماعت تبلیغی" باشد؛ البته بسیاری آن را فراماسونری وهابیت پنداشته و می نامند. فراماسونری وهابیت (جماعت تبلیغی): *طراحان: کارشناسان و مستشرقان انگلیسی *بنیانگذار اصلی: رهبران وهابیت (آل سعود و هم دستان) *موسس ظاهری: مولوی الیاس کاندهلوی *حوزه جغرافی فعالیت: شبه قاره هندوستان، ایران و افغانستان *حوزه اجتماعی فعالیت: تمام جوامع مناطق فوق *گفتمان ظاهری: ترویج تدین و گرایش دادن جوانان به امورات مذهبی *منبع مالی: بیشتر آل سعود *منبع عقیدتی: بیشتر مولوی های پاکستان و برخی از مولوی های هندوستان، سیستان و بلوچستان و افغانستان *ایدئولوژی درونی: افراطی گری، تجاوز به انواع ارزشات معنوی و بشری شیعیان و بر هم زدن ترکیب جمعیت، مشروعیت کامل برای به کار گیری خشونت علیه شیعیان، بستر سازی اجتماعی جهت ترویج و استحکام وهابیت و... *شیوه فعالیت: مانند فراماسونر ها و تلاش جهت جذب؛ و توسل به انواع ترفند های روانشناختی. جماعت تبلیغی برای اولین بار در سال 1331 خورشیدی توسط عده ای از مولوی های پاکستانی و با هماهنگی های مولوی عبد العزیز وارد جنوب شرق ایران شد و امروزه در تمام شهرستانهای ایران اعضای بسیار زیرک و فعالی را دارند و در رسالت حزبیشان کاملا موفق بوده و می باشند. لازم به ذکر است که تک تک اعضای گروهک تروریستی جند الشیطان (اصطلاحا جند الله) که این ایام شیعیان بسیاری را در جنوب شرق ایران به خاک و خون کشیده و می کشند، ابتدا در جماعت تبلیغی عضو بوده اند. مولوی عبدالعزیز شرایط سیاسی و اجتماعی ایران را به خوبی رصد می نمود و مانند بسیاری دیگر از خواص، وقوع انقلاب اسلامی را نزدیک می دید لذا خود را به انقلابیون و شخصیت های مهم استکبار ستیز نزدیک نمودند و دندان طمع بر انقلاب داشتند و بعد از سفری که به عراق داشت معلوم شد که در کنار زیارت قبر امام ابو حنیفه و شیخ عبد القادر گیلانی، امام خمینی را نیز ملاقات کرده است؛ (لازم به ذکر است ایشان در سفر عراق خود، قبور مطهر امامان علیهم السلام را زیارت ننمودند.) وی در جریان وقایع ایران شرایط را غنیمت شمرد و سعی بر آن کرد تا با حضور کامل در عرصه سیاسی جامعه بتواند زمینه بهره برداری در آینده را فراهم کند، لیکن مسئله مهم این است که در نوع حضور خود باید نه انقلابی محض و نه ضد انقلاب خالص می بودند چرا که در صورت اینکه انقلابی کامل می بودند دیگر باید مانند سایر انقلابیون مناطق محروم، در حکومت جدید نیز یک عضو یکپارچه و مطیع به حساب می آمدند اما اگر ذره ای از منافع قومی و مذهبی را با ذره ای انقلاب طلبی ادغام می نمودند؛ می توانستند در دوران تثبیت انقلاب، مدعی سهم خواهی شوند چراکه بطور غیر مستقیم این نکته در ذهن انقلابیون ایجاد می گشت: نکته دیگر که مانع "انقلابی شدن محض" مولوی عبد العزیز و هوادارنش بود ترس از عدم پیروزی انقلاب و در نتیجه مشمول مجازات های سنگین شدن بود، یعنی عدم خلوص نیت. خوب؛ با چه گفتمانی وارد عرصه شدند؟ تاسیس حزب اتحاد المسلمین: غرب زدگی ایران آنقدر شدید بود که هر حزبی با نامهای اسلامی می توانست محبوبیت زیادی در دل مردم ایجاد نماید و موسسین حزب اتحاد المسلمین، این محبوبیت را در دل بسیاری از انقلابیون کسب کردند و از طرف دیگر علم شدن چنین حزبی در آن شرایط مبارزاتی انقلابی، نوعی مهر تایید ظاهری از سوی حزب مولوی عبدالعزیز بر انقلاب تلقی می شد: اما خواست های اصلی و مولفه های حزب اتحاد المسلمین: برابری و برادری، آزادی قلم، آزادی بیان، آزادی احساسات، مبارزه با فساد اخلاقی، ترویج اسلام، احترام و حفظ زبان های قومی و... با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حزب اتحاد المسلمین که قبل از آن فقط در کاغذ و جلسات زیر زمینی وجود داشت، بیرون آمده و کم کم به گردهم آیی های عظیم و جلسات پی در پی و داشتن دهها دفتر مجهز دست یافت و خلاصه آنکه آغازی بود بر این سهم خواهی کلیشه ای نمایندگان آل سعود در ایران (اهالی مسجد مکی) از جمهوری اسلامی. مولوی عبد العزیز نیک می دانست که نه در جمهوری اسلامی و نه در هیچ حکومتی نمی شود ایران را تجزیه نمود، لذا با تقویت و راه اندازی تجزیه طلبان در پشت پرده و سهم خواهی استثنایی از منافع ملی در روی پرده همواره سعی کرده و می کنند که جنوب شرق ایران را به نوعی منطقه خود مختار مانند کردستان عراق تبدیل کنند. لازم به ذکر است که رهبران سعودی جریان مسجد مکی نیز هرگز تجزیه طلبی را به سربازان خود (مولوی های جنوب شرق ایران) توصیه نمی کنند چراکه نفع اساسی آل سعود در ایران، ایجاد تنش های وسیع اعتقادی و ملی است. آنطور که بررسی شد، حزب اتحاد المسلمین و سایر جریانات مشابه تنها ترفندی جهت اخاذی از منابع قدرت، مزیت و ثروت محسوب می گردد و سران مسجد مکی در این سه دهه هیچگاه از داشتن مطالبه گران نرم در کنار گروهک های سخت خو و ستیزه جو غافل نگشته اند. در مهمترین واقعه تاریخی و فراموش نشدنی امنیتی شهر زاهدان یعنی "واقعه عیدگاه" نیز، گروهک ستیزه جو و تروریست مسجد مکی سعی بر چشم زهر گرفتن از انقلاب و دادن گوش مالی به شیعیان منطقه را داشت و لذا با سنگر سازی در اطراف مسجد مکی و انجام عملیات های مکرر شیعه کشی قصد تصرف شهر را داشتند؛ که اگرچه نیروهای حکومتی نتوانستند کاری انجام دهند لیکن الحمدلله جوانان شیعه و غیور سیستان و بلوچستان سیلی بسیار محکم و فراموش نشدنی بر چهره منحوس نمایندگی وهابیت در ایران زدند. در ماجرای عیدگاه نیز مولوی عبدالعزیز در حیله ای نو سعی داشت، علی رغم نقش مستقیمش در کشتار شیعیان، بعد از این فاجعه در مقام رهبری قرار گرفته و به حساب ریش سفیدی کند و مثلا مشکل را حل کند و در نتیجه آقایان مسئولین در تهران بیشتر به اهمیت وی پی ببرند لیکن به خواست الله اینبار اینگونه نشد و توده شیعیان، نه معطل مسئولین ماندند و نه ملاحظه مسجد مکی و اهالی اش را کردند و در دفاع از مکتب و ناموس خود بر دشمنان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم یعنی وهابیهای عبدالعزیزی آتش حق گشودند. آن روزها مولوی عبد العزیز که هر روز توفیق فرزندان خمینی در ثبات انقلاب را می دید، بسیار سر در گم شده و از عدم تحقق صد درصدی اهدافش نا خشنود بود لذا در سال 1359 به بهانه معالجه به انگلستان سفر نمود و مدت زیادی را به رایزنی با جاسوسان و مقامات بریتانیا اختصاص داد و پس از بازگشت خود به ایران، اغلب فعالیت های کشوری و سیاسی خود را در مسجد مکی واقع در خیابان خیام زاهدان متمرکز نمود. مسئله بسیار تامل بر انگیز دیگر آنکه، مولوی عبدالعزیز پس از بازگشت از انگلستان، بیشترین تاکید و فعالیت خود و هوادارانش را در پردازش به گسترش کمی و کیفی مسجد مکی اختصاص داد و تا آخر عمر یعنی 21 مرداد ماه 1366، تمام توان و اهداف خود و اطرافیانش را در این موضوع هزینه نموده و با شیوه ای عاطفی و بسیار زیرکانه این رسالت را به متولیان بعد از خود انتقال داد. 10.شکل گیری یک "سازمان کاملا کلاسیک اما غیر رسمی"، به مثابه خرده نظام:




    ویرایش توسط حسنعلی ابراهیمی سعید : 1st March 2016 در ساعت 10:00 PM


  6. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    با گذشت حدودا یک دهه از انقلاب اسلامی ایران، مسجد مکی دیگر یک مسجد تنها نبود بلکه یک خرده نظام کاملا موثر در نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران محسوب می شد که از طرفی اغلب اهل سنت جنوب شرق ایران را مسخر نموده و از طرف دیگر در ورود به معادلات سیاسی ملی نیز کامیاب گشته بود. مسجد مکی زاهدان چند لایه دارد: لایه اول؛ آن چیزی است که عوام و مردم عادی ایران و سایر کشورهای اسلامی در نظر داشته و تصور می کنند. لایه دوم؛آن لایه ای است که با اندکی تامل و تحلیل و بررسی در باب قضایای اهل سنت ایران و منطقه جنوب شرق ایران به دست می آید، این لایه همان جریان پنهان و مشکوک درون مسجد مکی است که تقریبا بسیاری از مسلمانان منطقه و مسئولین ایران از آن آگاهند. و لایه سوم؛ ساختار هسته ای جریان مولوی عبدالعزیز و مسجد مکی محسوب میگردد، این ساختار در برگیرنده ایدئولوژیها و تعاملات پنهان نظام مدیریتی مسجد مکی است. سعی ما تحلیل جامع لایه دوم وطرح لایه سوم بوده است. اگر چه همین ظواهر و لایه اولیه مسجد مکی نیز برای شیعیان منطقه آزاردهنده و حزن آفرین است، لیکن باطن و درون مخوف این خرده نظام (مسجد مکی) بسیار فجیع تر می باشد و می توان این را به راحتی دریافت، چراکه خروجی هر سیستم در روند زمانی، بیانگر نوع ساختار و ایدئولوژی آن سیستم است . سوال: اگر شرایط منطقه جنوب شرق ایران از نظر فرهنگی و اجتماعی را در دهه های ششم و نهم قرن چهاردهم خورشیدی با هم مقایسه نماییم به چه جنبه هایی از تغییرات ساختاری پی می بریم؟ و چند درصد از شرایط موجود معلول سیاست های مسجد مکی می باشد؟ توجه داشته باشید که حتی سازمانهای ظاهری مسجد مکی نیز شدیدا شک آفرین است. برای مثال فقط به چندین سازمان علنی مسجد مکی اشاره می کنیم: 1.ساختمان اداری: این مکان مرکز اصلی مدیریتی حوزه علمیه دارالعلوم و مسجد مکی محسوب می گردد و نه تنها تمام امورات مسجد مکی و حوزه علمیه آن، بلکه مهم ترین مسائل سیاسی، قومی، فرهنگی و غیره منطقه نیز در این قسمت مدیریت می شود. در حال حاضر، ریاست این مجموعه در اختیار جناب مولوی عبد الحمید می باشد. 2.دفتر معاونت اداری: فعالیت های اصلی آن مربوط به تنظیم روابط اداری کارمندان و هماهنگی مسائل داخلی و خارج مسجد مکی است و مسئول تامین و پیگیری نیازهای معیشتی کارمندان، طلاب به علاوه دانشجویان اهل سنت غیر بومی ساکن در زاهدان می باشد و تامین مسکن، خوابگاه، امور رفاهی، حقوق، مزایا، بیمه و... برای اساتید و مولوی های مسجد مکی و حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان، تمام طلاب ایرانی و غیر ایرانی، اساتید مدعو و دانشجویان و دانشگاهیان عضو مسجد مکی نیز از وظایف این نهاد می باشد. 3.معاونت آموزشی: این نهاد یکی از مهمترین مراکز وهابیت در جهان اسلام محسوب می گردد و تمام امورات آکادمیک و تئوریک مسجد مکی بر عهده این نهاد است. همچنین این نهاد مسائل مهمی نظیر: انتخاب اساتید و مدرسین، مدیریت نیروی انسانی و گزینش و ثبت نام طلاب، بازرسی و نظارت مستقیم بر کلاسها، تعیین مطالب لازم التدریس، برنامه ریزی های درسی و آکادمیک، اجرای مسابقات علمی فراگیر، تهیه منابع مختلف علمی و مذهبی، آموزش کامل زبانهای بین المللی و مهارت های رایانه ای و... را انجام می دهد. 4. مجمع فقهی اهل سنت: شخص مولوی عبد الحمید و مولوی خدا نظر در تشکیل این سازمان نقش داشتند و این مرکز نهادی است جهت جذب تمام مولوی های سطح ایران (حتی غیر حنفی ها)؛ هدف اصلی از تاسیس این سازمان که امروزه به آن دست یافته اند، "تحت امر قرار دادن تمام مولوی ها و امامان جمعه اهل سنت ایران" می باشد. مسجد مکی همواره تلاش نموده است تا نوعی رهبری را بر تمام اهل سنت ایران و قسمت هایی از افغانستان، پاکستان، آسیای میانه و برخی از کشورهای عربی اعمال کند. لازمه اطاعت اهل سنت خارج از مسجد مکی از این مسجد، آن بود که این مسجد یک جایگاه مستحکم و مقتدر رهبری را در میان تمام اهل سنت ایران دارا باشد و این تسخیر مولوی ها و علماء اهل سنت ایران توسط "مجمع فقهی اهل سنت" مسجد مکی صورت پذیرفت. 5.شاخه تخصص: این مرکز نهادی است بسیار تخصصی جهت پرورش به اصطلاح علماء صاحب فن و فتوای سنی (اما در حقیقت وهابی) که قصد ترویج رویکردهای عقیدتی_ سیاسی "وهابیت عبد العزیزی" را دارد. به عبارت دیگر این نهاد، مولد مولوی های خالص وهابی است که هم صاحب فتوا بوده و هم به مرور در مدیریت مسائل مهم منطقه ای وارد می شوند. 6.دار الافتاء: این نهاد مسئولیت تامین نیازهای معنوی اهل سنت ایران را بر عهده دارد و همواره با سیل طرح شبهات توسط عوام اهل سنت مواجه بوده است لیکن بطور ماهرانه ای سوالات را بایگانی کرده و پس از مدت ها هم فکری و اظهار نظر چندین مولوی به سوالات پاسخ می دهند. 7.شورای هماهنگی: وظیفه اصلی این نهاد، مدیریت و نظارت کامل مدارس دینی و حوزه های علمیه اهل سنت جنوب شرق ایران می باشد، این مرکز یک هماهنگ کننده بزرگ برای فعالیت منسجم و کلاسیک تمام مراکز آکادمیک اهل سنت ایران محسوب می گردد و از کارکردهای خطیر این مرکز می توان به انتقال رویکردهای وهابیگری از مسجد مکی به سایر مساجد و مراکز اهل سنت جنوب شرق ایران اشاره کرد. 8.مکتب حضرت عایشه: این مکتب یک نهاد بسیار مهم جهت مدیریت فرهنگی جامعه زنان اهل سنت جنوب شرق ایران محسوب می گردد؛ مهمترین هدف این نهاد پرورش زنان و دختران به نحوی است که نه تنها وهابیگری را مشروع بدانند، بلکه خود مادرانی باشند که فرزندان وهابی تربیت کنند. می توان اوج آینده نگری سعودی ها در ایران را با بررسی این مکتب درک نمود! مکتب حضرت عایشه در حال حاضر حدود ده حوزه علمیه مجهز مخصوص خانم های اهل سنت در شهر زاهدان دارد و هر سال چندین هزار خانم از این حوزه های دینی مدرک دریافت نموده و رسما فارغ التحصیل می شوند. 9.مجله ندای اسلام: این مجله یکی از اساسی ترین ابزارهای رسانه ای و مطبوعاتی وهابیت حاضر در ایران می باشد و علاوه بر تیراژ بی شمارش، حاوی مطالبی بسیار زیرکانه و پر مخاطب می باشد. زیرکی این مجله تا حدی است که می تواند بر چندین نوع مخاطب، چندین نوع پیام مختلف را تزریق کند که مهمترین آنها دو پیام زیر به دو گروه زیر است: اول؛ عوام شیعه با مطالعه این مجله احساس می کنند که انگار هیچ اختلافی با مولوی ها ندارند و اینها وهابی نبوده و مانند سایر مسلمین، مومن و ضد استکبارند. دوم؛ مجله در ضمن متن خود با قلمی بسیار مرموزانه به استحکام و احیای پندارها و افکار وهابیگری در ذهن مخاطب سنی خود می پردازد. (برای مورد دوم می توان به پردازش یکطرفه و افراطی مقالات این مجله به برخی از "اختلافات مسلمانان با وهابیها" مانند شرک، توحید، شفاعت، بدعت، سنت و... و در نتیجه، تایید نظرات وهابیت در تمام شماره ها اشاره کرد.) 10.دفتر امور دانشجویی: امروزه تمام جریانات سیاسی جهان به جامعه دانشجویی به دیده یک فرصت می نگرند و سعی بر جذب ان دارند، جامعه دانشجویی به دلایل مختلف که مجال گفتنش نیست، پتانسیل بسیار بالایی جهت فعالیت های مختلف و تشکیلاتی دارد؛ طبیعتا جمعیت چند ملیونی اهل سنت ایران نیز تعداد زیادی دانشجو دارد و مسجد مکی برای پیشبرد اهداف بلند مدت خود نیاز به داشتن قدرت دانشگاهی دارد؛ لذا بر طبق شواهد و مستندات، دفتر امور دانشجویی واقع در مسجد مکی زاهدان یک هماهنگ کننده قوی میان چهار دسته زیر می باشد: مولوی ها، طلبه ها، اساتید و دانشجویان و این مرکز به هر بهانه ممکن، من جمله برگزاری همایشات کلان یا دادن مزایای ارزشمند؛ سعی بر مدیریت دانشجویان و اساتید اهل سنت ایران را دارد و در همین جا لازم به ذکر است که مسجد مکی توسط همین مرکز و صندوق مالی پر پولش هزاران دانشجو را در خارج از کشور و در دانشگاههای مختلف جهان بورس نموده است. و همچنین؛ هر ساله یک جشنواره بزرگ نیز توسط این مرکز برای طلاب و دانشجویان در مسجد مکی برگزار می گردد. 11.دارالقضاء و التحکیم: مسجد مکی در راستای سیاست کهنه ی "وهابیت عبد العزیزی" یعنی اهمیت زدایی از سازمانها و دستگاههای رسمی کشور با افتتاح دارالقضاء و التحکیم توانسته است اکثر مراجعات عوام اهل سنت به قویه قضاییه و مراکز مشاوره خانوادگی و حقوقی را به سوی خود معطوف سازد و لذا دار القضاء و التحکیم محلی است برای اظهار نظر و به اصطلاح حل و فصل دعاوی و مشاوره های مختلف مردمی توسط مولوی ها وهابی و اکنون بسیاری از اهل سنت با بی توجهی به الزامات قانونی و حقوقی کشور، بدون توجه به مراکز مشاوره و یا قوه قضاییه، مشکلات حقوقی و یا خانوادگی خود را (اعم از کوچکترین مشکلات خانوادگی و بزرگترین مشکلات اجتماعی) به این محل برده و به اصطلاح حل می نمایند. 12.صندوق مالی مسجد مکی: کانون ثروت و مانور اقتصادی مسجد مکی محسوب می گردد، که در حال حاضر حالت بانک دارد؛ یعنی بطور دیجیتالی و کاملا منظم با شیوه های بانکداری فعالیت می کند و مسجد مکی را از بانک ها بی نیاز می کند و مبادلات ارزی بین المللی را نیز برای مسجد مکی به خوبی مدیریت می کند و کاملا مستقل است؛ البته مسجد مکی دارای سه شعبه بانک های صادرات، ملی و ملت می باشد لیکن اغلب هجم نقدینگی و تصمیمات بانک داری در درون خود موسسه مالی مسجد مکی می باشد. 13.انتشارات صدیقی: این مرکز که متاسفانه با مجوز رسمی وزارت ارشاد فعالیت می کند، کانون اصلی انتشار کتب افراطیگری و توهین آمیز وهابیت است. این مرکز روزانه دهها کتاب و نشریه را چاپ می کند و نکته تامل بر انگیز آن است که در دهها هزار کتاب منتشر شده توسط انتشارات صدیقی، مدح و تکریم شخصیت هایی مانند خلفاء، بنی عباس، بنی امیه و سایر دشمنان اهل بیت علیهم السلام به وفور یافت می شود؛ لیکن تکریم اهل بیت علیهم السللام در کتب صدیقی یافت نشده و یا بسیار سطحی و ناچیز و همراه با ابهام می باشد. 14.مرکز ترجمه و تحقیق: کارمندان این مرکز افراد ماهر در حوزه پژوهش های تخصصی و افراد متخصص در زبانهای به روز دنیا می باشند که دو امر کلیدی آکادمیک مسجد مکی و حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان، یعنی جستجوی پیشرفته و توان بهره برداری از منابع مختلف آکادمیک جهان را انجام می دهند. 15.کتاب خانه جامع: کتابخانه جامع مسجد مکی یکی از بزرگترین کتابخانه های منطقه به حساب می آید که دهها هزار جلد کتاب از حوزه های مختلف را در بر داشته و بطور کاملا دیجیتالی مدیریت می گردد. اینها که گفته شد و بسیاری دیگر، از اجزای مهم سازمان کلان مسجد مکی می باشند که در چند دهه اخیر شکل گرفته و روز به روز با تجهیز بیشتری به کار خود ادامه می دهند و یکی دیگر از پروژه های قطعی مسجد مکی، گسترش فیزیکی خود صحن های مسجد می باشد، به گونه ای که با معماری پاکستانی اما با مدلی شبیه به حرم امام رضا علیه السلام توسعه می یابد و قرار است این مسجد در چند سال آینده به مصلایی جامع با ظرفیت چند صد هزار نفری تبدیل گردد.




  7. #6
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : سوزاندن قرآن در چشم انداز تاریخ

    11- ورود به معادلات استراتژیک جهانی و تصاحب وزن در منطقه با توجه به ابعاد موجود مسجد مکی، می توان آن را یقینان یک "سازمان غیر رسمی" اما عظیم و موثر دانست که کارکردهای مختلف دارد و تاثیراتش هم در داخل و هم در بسیاری از کشورهای دیگر جاری است. *ایران: مسجد مکی توانسته است رهبر فرهنگی_ سیاسی جمعیت قابل توجهی از مردم ایران، خصوصا جنوب شرق ایران گردد و با این مهم، هر گاه برخی از نظام های رسمی کشور خواسته اند تصمیمی در مورد اهل سنت ایران و یا تصمیمی در مورد منطقه جغرافیایی جنوب شرق ایران بگیرند؛ هرگز مسجد مکی و مولوی هایش را از قلم نینداخته و اگر نگوییم در کانون توجه قرارشان داده اند، لیکن به آنان توجه مثبت بسیاری داشته اند. از طرف دیگر با درخواست های مسجد مکی از عوام اهل سنت، جمعیت سه ملیونی اهل سنت ایران در سال 1375به بیش از چندین ملیون نفر در سال 1385می رسد. امروز اهل سنت عبد العزیزی حدود بیست کرسی در مجلس شورای اسلامی، دهها مسئول کشوری در رده های مهم و صدها شخصیت تاثیر گذار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در اختیار دارد که از مسجد مکی تبعیت می کنند. همچنین تمام آزادی های مذهبی و اجتماعی و سیاسی خصوصا در جنوب شرق ایران را کاملا در اختیار دارند ( و بیشتر از تشیع آزادی مذهبی دارند، و در حالی به فعالیت های مذهبی و سیاسی می پردازند که گاها شیعیان سیستان و بلوچستان اجازه برگزاری جشن نیمه شعبان را نیز ندارند.) به علاوه، هدیه نقدی برای فرزند آوری از جانب دولت و خود مسجد مکی، همه و همه؛ اهل سنت عبد العزیزی (نیروهای مسجد مکی) را به یکی از اساسی ترین و مهمترین طیف ها و جریانات ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرده است. *عربستان: سعودیها از این توفیقات مسجد مکی سر از پا نمی شناسند و شاید بتوان گفت که وجهه و اهمیت مسجد مکی و مولوی هایش برای آل سعود؛ مانند وجهه و اهمیت حزب الله لبنان برای جمهوری اسلامی ایران می باشد. نه تنها شبکه العربیه، روزنامه الوطن و غیره را کاملا در اختیار مولوی عبد الحمید و اهالی مسجد مکی قرار داده اند (یعنی این رسانه ها حین تحلیل مسائل شرق و اهل سنت ایران، در جهت منافع و تمایل مسجد مکی فعالیت می کنند.) بلکه هرگاه مولوی عبدالحمید وارد عربستان می شود، از او مانند بزرگترین قهرمان جهان استقبال پر هیاهو می کنند. اگرچه مولوی عبد الحمید همواره تلاش می کند که با انواع ترفندها، بر کمک های مالی سعودی سرپوش بگذارد لیکن هر عاقلی می داند که جیب مردم عادی منطقه توان راه اندازی و مدیریت چنین دربار و دستگاهی را ندارد؛ مگر آنکه سود حاصل از ترانزیک بین المللی مواد مخدر (که توسط برخی از اعضاء مسجد مکی صورت می گیرد!) و دلار های پر چرب سعودی ها کمکی بکند. *افغانستان: مسجد مکی برنامه ریزی بسیار جامع و بلند مدتی در افغانستان نموده است و از دیرباز نیز رابطه خوبی هم با مردم عادی افغانستان و مذهبیون و هم با طالبان داشته است، لازم به ذکر است که پرویز مشرف در یکی از مصاحبه های خود با رسانه ای آمریکایی گفته بود طالبان رابطه نزدیکی با مولوی های جنوب شرق ایران دارد به طوری که در اوج نا آرامی های افغانستان و تعقیب و گریز نیروهای آمریکایی، شخص "ملاعمر" با یک موتور سیکلت قرمز رنگ به همراه یکی از بومیان سیستان و بلوچستان، حدودا یک سال در حوزه علمیه و مسجد مکی زاهدان ساکن بوده و به عنوان مولوی در شهر زاهدان تردد داشته است. برخی از مردم مظلوم افغانستان غافل از ماهیت پلید مولوی های مسجد مکی گاها آنان را تکریم نموده و یا نزدیکی عقیدتی احساس می کنند و در حال حاضر نیز هزاران طلبه افغان در مسجد مکی مشغول تعلیم دیدن مذهبی بوده و در خود افغانستان نیز تعداد زیادی از مولوی های پرورش یافته مسجد مکی حضور دارند. *هندوستان: همواره مسلمانان منطقه، جریاناتی مانند "نواب اکبر" را مزمت نموده و معتقد بودند که پای هندوستان در میان است، شکی نیست که تضعیف قدرت مرکزی پاکستان و کاهش توفیق مدیریتی حکومت ایران در سیستان و بلوچستان و ایجاد چالش و بحران در منطقه مکران موجب تمرکز زدایی پاکستانی ها از کشمیر از یکسو و تخفیف روابط دوستانه ایران و پاکستان از سوی دیگر می شود؛ یعنی جذب مولوی های مسجد مکی و حتی فعالین قومی بلوچ و حمایت از آنان، یک ترفند کهنه هندوستان جهت منافعش بوده است. از سوی دیگر، از آنجا که هر جریان سیاسی نیاز به متحدین زیادی دارد، مسجد مکی که از جایگاه مستحکم خود در ایران و محبوبیت مثال زدنی اش در پاکستان یقین دارد، سعی می کند کشور قدرتمند و مهم هندوستان را نیز در راستای یک نیاز متقابل به متحدینش اضافه نماید و می توان به سفر های مکرر سیاسی و آشکار مولوی عبد الحمید به هندوستان و سفر های بی شمار و پنهان سایر اعضای مسجد مکی به این کشور اشاره نمود. (البته نا گفته نماید، آل سعود که پدر معنوی پاکستان می باشد نیز، در سالهای اخیر در اقداماتی بسیار مشکوک سعی بر توسعه همه جانبه روابط با دولت هندوستان داشته است و کانالهای ترویج وهابیگری را در هندوستان شدیدا تقویت می کند.) *پاکستان: پاکستان خانه دوم مسجد مکی و اهالی اش محسوب می گردد و بیشترین هماهنگی ها و یاری رسانی ها را دارد. *آسیای میانه: مسجد مکی با تغذیه معنوی بسیاری از مناطق آسیای میانه و پذیرش هزاران دانشجو از این منطقه سعی دارد تا از خلاء جو مذهبی منطقه فوق، سوء استفاده نموده و با سلیقه خود یعنی "وهابیت عبدالعزیزی" این خلاء را پر نموده و در نتیجه در آینده ای نزدیک، در آنجا نیز صاحب جایگاه و قدرت نیابتی بشود. *کشورهای خلیج فارس: تعداد زیادی از مردم سیستان و بلوچستان به دلیل محرومیت و برای یافتن کار به این کشورها مهاجرت نموده اند و در کنار این عده، جمعی از ثروتمندان منطقه نیز در این کشورها ساکن شده اند، برخی از این افراد که مبلغین "وهابیت عبدالعزیزی" می باشند به علاوه عده ای دیگر از همراهان مسجد مکی (اعم از ایرانی و یا عرب) نقش سفیران مسجد مکی را بازی نموده و علاوه بر نوکری سفیران آل سعود در این مناطق، خود نیز به ترویج ایدئولوژی هایی (خصوصا بر ضد شیعه) می پردازند. فارق از داشتن بانک جداگانه و مستقل در خود مسجد مکی، یکی دیگر از عواملی که مانع تحریم مالی مسجد مکی می گردد سرمایه های این مسجد در این کشورهای عربی می باشد. توجه داشته باشید که نمایندگان شورای اسلامی شهر زاهدان، که همه بطور غیر مستقیم از سوی مسجد مکی منسوب شده اند به دنبال معماری شهر زاهدان بر طبق معماری شهرهای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می باشند و متاسفیم که تمام هواداران مسجد مکی در هر بازی ورزشی که تیم منتخب ایران رویاروی کشورهای عربی قرار می گیرد، به تشویق و هواداری تیم آن کشور عربی می پردازند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دلم به حال عشق می سوزد !
    توسط Rez@ee در انجمن عارفانه و عاشقانه
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 2nd October 2011, 08:45 PM
  2. از جشن كتاب سوزاني تا سوزاندن آدميان
    توسط touraj atef در انجمن پرسش و پاسخ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th May 2011, 11:31 AM
  3. نپال ، سوزاندن مردگان
    توسط Ali.Akbar در انجمن قاره آسیا
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: 30th December 2010, 03:17 PM
  4. تصویر: چگونگی سوزاندن مرده ها در هند
    توسط باستان شناس در انجمن قاره آسیا
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 8th December 2010, 08:29 AM
  5. خبر: چند راه كار ساده خانگي براي درمان سوزش سر دل
    توسط Mina_Mehr در انجمن مری، معده، روده ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd November 2010, 11:49 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •